فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اعتبار و روایی مقیاس باورهای تجویزی پرخاشگر (NBAS) در کودکان، بوده است. بدین منظور، یک گروه نمونه 120 نفری (63پسر و 57 دختر) به تصادف از بین دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انتخاب گردید. این آزمودنی ها به مقیاس""باورهای تجویزی پرخاشگر"" (NBAS) پاسخ داده و والدین آنها نیز، ""فهرست رفتاری کودکان"" (CBCL) را کامل کردند. دراین تحقیق، به منظور بررسی اعتبار این مقیاس، از دو روش همسانی درونی و دو نیمه سازی استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان دادند که ضریب آلفای کرونباخ در کل مقیاس و هر یک از عوامل بین 63/0 تا 89/0 متغیر بوده است. نتایج دونیمه سازی مقیاس نیز نشان داد که اعتبار این مقیاس مناسب برآورد شده و بین 60/0 تا 82/0 متغیر است. روایی مقیاس نیز از طریق روایی همزمان و همگرا محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که همبستگی مقیاس NBAS با CBCL و هر یک از زیر مقیاس های آن، بین 21/0 تا 50/0 دامنه داشته است (p<0.01). نتیجه این که، مقیاس NBAS دارای اعتبار و روایی مناسبی است و می تواند در موقعیت های پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی ترکیب آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فشار خون بالا یکی از بیماری های مزمنی است که به علت تأثیر بر سایر اختلالات و افزایش مرگ و میر در زندگی بشر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر شبه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به فشار خون بالای تحت پوشش مراکز بهداشتی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انتخاب افراد از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.کلیه افراد، دارای اضطراب بالا و کیفیت زندگی پایین بودند.برای سنجش اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون، به ترتیب از پرسشنامه های اضطراب، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و دستگاه فشارسنج عقربه ای استفاده شد. افراد در گروه آزمایشی علاوه بر درمان دارویی، ترکیب آموزش مدیریت استرس با معنویت درمانی را نیز دریافت کردند اما افراد گروه کنترل تنها درمان دارویی را دریافت نمودند. فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی افراد قبل و بعد از آموزش، اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت استرس همراه با معنویت درمانی، در پس آزمون باعث کاهش نمرات اضطراب، فشار خون سیستولیک و افزایش کیفیت زندگی بیماران شده است؛ اما تأثیر معناداری بر فشار خون دیاستولیک نداشته است. نتیجه گیری: اعمال مدیریت استرس به همراه معنویت درمانی می تواند به منزله یک روش مداخله ای مفید در بهبود اضطراب،کیفیت زندگی و فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون بالا به کار رود.
مقایسة کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی فعال و غیرفعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی 13 تا 18 ساله فعال و غیر فعال شهر تهران بود. به این منظور، از بین 150 نفر دانش آموز فلج مغزی مقاطع راهنمایی و دبیرستان، 28 نفر به شکل تصادفی انتخاب و بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی در دو گروه فعال (14 نفر) و غیرفعال (14 نفر) طبقه بندی شدند. از پرسشنامه غربالگری کودکان، شامل 10 خرده مقیاس بهزیستی جسمی، بهزیستی روانی، احساسات و خلق و خو، خودپنداره، خودمختاری، روابط با والدین و خانه، حمایت اجتماعی و همسالان، محیط مدرسه، پذیرش اجتماعی و منابع مالی برای آزمون فرضیات استفاده شد، روایی و پایایی این ابزار مورد تأیید قرار گرفت (85/0p=). برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، پسران فلج مغزی فعال از کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی بهتری برخوردارند (05/0P<). در سطح خرده مقیاس ها نیز افراد فعال در بهزیستی بدنی، احساسات و خلق وخو، بهزیستی روانی، منابع مالی و حمایت اجتماعی و همسالان از پسران فلج مغزی غیر فعال برتر بوده (05/0P<)، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در خرده مقیاسهای خود پنداره، خود مختاری، پذیرش اجتماعی، محیط مدرسه، و روابط با والدین و خانه مشاهده نشد (05/0P>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد، دیدگاه مثبت کودکان فعال نسبت به خود ناشی از فعالیت بدنی مستمر بوده است.
بررسی تأثیر آرامش عضلانی بر کاهش اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب یکی از شایع ترین مسائلی است که درحیطه پزشکی ‘ روانپزشکی وروانشناسی به چشم می خورد . بدان حد که در حدود 30 درصد از کسانی که به پزشکان عمومی مراجعه می کنند از این مشکل رنج می برند. (روبرت(Robert) ودیگران1998) آرامش عضلانی روشی است که ارزش قابل ملاحظه ای در کاهش اضطراب دارد . (برن اشتین(Bern stein,T.D.)و برکووک(Borkovec.T.D. ‘1973) درپزشکی ‘روانشناسی بالینی و روان پزشکی استفاده از فن آرامش عضلانی تاریخچه ای طولانی دارد. اثر بی سابقه جاکوبسون(Jacoboson) در1934 و1938 اساسأ مربوط است به آرامش عضلانی. بررسی انجام شده دلالت برآن دارندکه آرامش عضلانی موجب کاهش چشمگیر اضطراب می شود.(ملامد(Melamed)‘1984)
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از رویکرد های درمانی جدید که اثر بخشی آن قابل بررسی است، توان بخشی شناختی و تلاش در جهت ترمیم نقایص شناختی است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش حجم جامعه 300 نفر بیمار وسواسی جبری است که از بین آنها نمونه ای متشکل از 30 نفر (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه کنترل بودند) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق سه آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون رنگ واژه استروپ و خرده مقیاس فراخنای ارقام معکوس وکسلر جمع آوری شد. و داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه توانبخشی در بهبود مفهوم سازی و انعطاف پذیری ذهنی تاثیر مثبتی دارد (01/0> P). همچنین برنامه توانبخشی در بهبود آغازگری و طرح پذیری ذهنی افراد تاثیر دارد یعنی برنامه توانبخشی بر روی کاهش زمان پاسخگویی در کارت های یک، دو و سه تاثیر مثبتی داشته است به عبارت دیگر این برنامه توانبخشی بر روی گروه آزمایش در متغیر بهبود آغازگری و طرح پذیری تاثیر قابل توجهی داشته است ( 01/0 > P). یافته ها همچنین نشان داد که این برنامه توانبخشی در بازداری پاسخ تاثیری ندارد (05/0P<). این طرح همنچنین حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشید. (01/0 > P) نتیجه گیری: به طور کلی در پژوهش حاضر برنامه توانبخشی شناختی مفهوم سازی، انعطاف پذیری ذهنی، آغازگری و طرح پذیری و حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشیده اما در بازداری پاسخ تاثیر مثبتی نمی گذارد، بنابراین توانبخشی شناختی در بازسازی کارکرد های اجرایی بیماران وسواسی جبری موثر است
پرستاری بازتوانی بیمار محور برای افراد سالمند با مشکل دمانس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت سالمندان، نیاز مالی، بهداشتی و رفاهی آنان نیز افزایش می یابد. با توجه به اینکه اختلالات در سالمندان غالبا از نظر علایم، بیماریزایی و فیزیوپاتولوژی با جوانان متفاوت می باشد، لذا توجه بیشتری را می طلبد. دمانس پس از آرتریت موجب بیشترین ناتوانی در سالمندان می گردد. دمانس سندرمی است که اختلال شناختی بدون اختلال در سطح هوشیاری ایجاد می کند. همچنین منجر به ضعف حافظه، اشکال در محاسبه، حواس پرتی، تغییرات خلق و عاطفه، اختلال در قضاوت و تفکر انتزاعی، کاهش مهارت های زبانی و اختلال در جهت یابی می شود. از انواع دمانس می توان به دمانس آلزایمر و دمانس ناشی از بیماریهای پیک، ژاکوب ـ کروتسفلد، هانتینگتون، هیدروسفالی با فشار طبیعی و پارکینسون اشاره کرد. درمان شامل: درمان زمینه ای و همزمان مانند فشار خون بالا، درمان طبی مانند: استفاده از داروهای آنتی کولین استراز و برنامه بازتوانی طرح ریزی شده می باشد. همراه کردن اصول مراقبتی فردمحور در بازتوانی سالمندان با اختلال دمانس و تمرکز بر آن، اساس سازماندهی خدمات و ارایه مراقبتهای پرستاری می باشد.
سهم ابعاد فرسودگی تحصیلی، تاب آوری و استرس ادراک شده در پیش بینی گرایش به اعتیاد دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، تعیین سهم ابعاد فرسودگی تحصیلی، تاب آوری و استرس ادراک شده در پیش بینی گرایش به اعتیاد دانش آموزان بود. روش: در این مطالعه همبستگی، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای نمونه ای 200 نفری از دانش آموزان متوسطه استان خراسان جنوبی انتخاب شدند و به پرسش نامه های تاب آوری، فرسودگی تحصیلی، استرس ادراک شده، و گرایش به اعتیاد، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت معناداری بین فرسودگی تحصیلی، استرس ادراک شده و تاب آوری با گرایش به اعتیاد وجود دارد. همچنین همبستگی مثبت معناداری بین فرسودگی تحصیلی و استرس ادراک شده به دست آمد. نتیجه گیری: ابعاد فرسودگی تحصیلی (خستگی مفرط، بی علاقگی، احساس ناکارآمدی) و ابعاد استرس ادراک شده (واکنش های عاطفی منفی، سطح توانایی مقابله) و تاب آوری 20 درصد توانایی پیش بینی گرایش به اعتیاد را دارند. از بین این ابعاد فقط سطح توانایی مقابله و تاب آوری در گرایش به اعتیاد تاثیر داشته است. لذا توجه بیشتر مسئولین آموزش و پرورش در جهت پیشگیری و درمان اعتیاد دانش آموزان، برای داشتن جامعه ای سالم ضروری است.
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس مادران دارای کودک فلج مغزی (CP)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف تعین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی گلاسر بر میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در سال 1391 در مرکز بهزیستی شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارش شدند. پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق معلوم کرد که روش مشاوره گروهی با تأکید بر واقعیت درمانی گلاسر باعث افزایش میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی شد.
اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر ولع مصرف بیماران وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش آموزشی- درمانی پسخوراند عصبی (نوروفیدبک) بر شدت ولع مصرف در بیماران وابسته به مواد افیونی انجام گرفت. به این منظور 20 نفر از بیماران مرد وابسته به مواد افیونی با میانگین سنی 30 سال، تحت درمان نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین، به شیوه در دسترس انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه سنجش ولع هروئین ( HCQ )، همتاسازی و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. بیماران گروه آزمایش علاوه بر دارودرمانی، 30 جلسه (به مدّت 5 هفته، هر هفته 6 ساعت) درمان نوروفیدبک دریافت کردند و بیماران گروه کنترل تنها درمان دارویی نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین را پشت سر گذاشت. در پایان دوره بیماران دو گروه به وسیله تست HCQ مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری حاکی از آن بود که گروه آزمایش در پایان دوره در متغیرهای انتظار مثبت، تمایل به مصرف و میانگین کل شدّت ولع نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داده است. بنابراین روش درمانی نوروفیدبک می تواند در کاهش شدّت ولع بیماران وابسته به مواد افیونی اثربخش باشد.
بررسی وضعیت پژوهش های حوزه خواب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این مطالعه، بررسی کتاب سنجی وضعیت پژوهش ها در حوزه خواب در ایران و مقایسه آن با چند کشور دیگر است.
روش: این ارزیابی براساس جست و جو در بانک های اطلاعاتی داخلی و بین المللی، شامل بانک اطلاعات پژوهش بهداشت روان کشور(IranPsych) و بانک راهنمای مقالات علوم پزشکی ایران(IranMedex) و دو بانک Medline وPsychInfo انجام شد. دوره زمانی مورد نظر در بانک های داخلی، از اولین سال پوشش اطلاعاتی تا پایان سال 1382 و در بانک های بین المللی، از ابتدای سال 1983 تا پایان سال 2002 بود. راهبرد اصلی برای پیدا کردن مقالات، جست وجوی کلمات کلیدی مرتبط با موضوع خواب به دو زبان فارسی و انگلیسی در عناوین مقالات و نام ایران و شهر های دانشگاهی اصلی کشور در آدرس مقالات بود. شاخص های ارزیابی شامل تعداد کل مقالات، تعداد مقالات برحسب سال، نوع مقاله و طبقه بندی موضوعی و نسبت مقالات خواب به کل مقالات بود. برخی شاخص ها با موارد مشابه در کشورهای مصر، ترکیه و ایالات متحده مقایسه شدند.
یافته ها: در دوره زمانی این بررسی، در بانک های اطلاعاتی Medline وPsychInfo از کشور ایران هیچ پژوهشی با موضوع خواب وجود نداشت و در این زمینه ما از کشورهای مصر و ترکیه عقب تر بودیم. در بررسی بانک های اطلاعاتی داخلی، تعداد کل مقالات در هر دو بانک، فقط 22 مقاله بود. درصد مقالات خواب به کل مقالات در بانکIranPsych ، 31/0 درصد و در بانک IranMedex ،13/0 درصد است.
نتیجه گیری: پژوهش در حیطه خواب، به دلایل مختلف مورد کم توجهی واقع شده است. دستیابی به وضعیت مطلوب تر در این زمینه، نیازمند توجه بیشتر پژوهشگران به موضوع خواب و فراهم آوردن امکانات و تجهیزات اختصاصی است.
پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی وابستگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد محرک که به صورت متوالی طی یک سال گذشته به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند و تشخیص وابستگی به مواد داشتند (420 نفر) تشکیل می دادند. با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار از این جامعه 201 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه های شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و راهبردهای مقابله با استرس لازاروس-فولکمن (فرم کوتاه) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین بُعد شخصیتی روان رنجورخویی و راهبردهای مقابله با استرس دوری جویی و گریز و اجتناب همبستگی مثبت و با خویشتن داری همبستگی منفی وجود دارد. بین بُعد شخصیتی برون گرایی با دوری جویی و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت و با مسوولیت پذیری همبستگی منفی و بین بُعد شخصیتی سازگاری با راهبردهای مقابله ای خویشتن داری و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت وجود دارد. بُعد شخصیتی وظیفه شناسی هیچ یک از راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک پیش بینی نمی کرد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، توان پیش بینی راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک دارا هستند. پیشنهاد می شود در طرح درمان بیماران معتاد به ارزیابی ویژگی های شخصیتی آن ها توجه شود.
تأثیر گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان با استفاده از شیوه نیمه آزمایشی با پیش – پس آزمون و گروه گواه انجام گردید.
روش: 30 والد (24 تا 54 ساله) که فرزندشان به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان محک تحت درمان پزشکی قرار داشته و داوطلب شرکت در برنامه مشاوره بودند در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از مداخله درمانی، هر دو گروه با آزمون افسردگی بک- II (1996) و پرسشنامه امید میلر (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه 90 دقیقهای گروه درمانیشناختی وجودگرا که به صورت 2 جلسه در هفته اجرا گردید شرکت نمودند، در حالیکه گروه گواه در این مدت از هیچگونه مداخله رسمی روانشناختی استفاده نکردند. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمونهای مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 برای اجرای آزمون آماری تحلیل کوواریانس پردازش شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از وجود تفاوت معنیدار در میزان افسردگی و امیدواری دو گروه به نفع گروه آزمایش (01/0>p) بود.
نتیجهگیری: گروه درمانیشناختی وجودگرا میتواند در کاهش افسردگی والدین فرزندان مبتلا به سرطان و همچنین در افزایش امیدواری آنان مؤثر باشد.
اثربخشی درمان فراشناختی در بیماران اختلال تنیدگی پس از سانحه: مورد پژوهی سه بیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب در بیماران دارای اختلال تنیدگی پس از سانحه، با استفاده از طرح مطالعه موردی است.
روش: در یک بررسی تک موردی آزمایشی از نوع خط پایه چندگانه فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام شد. سه بیمار سرپایی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، پیش از درمان، حین درمان و پس از درمان با استفاده از مقیاس تأثیر رویداد- ویرایش شده، پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، پرسشنامه اضطراب بک و مقیاس واحدهای ذهنی ناراحتی ارزیابی شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که این درمان به کاهش نشانه های اختلال، کاهش اضطراب و افسردگی، ناراحتی کلی منجر شد. رویکرد درمانی مبتنی بر مدل فراشناختی در درمان اختلال تنیدگی پس از سانحه مؤثر است.
نتیجه گیری: نتایج بررسی این سه آزمودنی، حاکی از اثربخشی بالینی درمان فراشناختی در فرهنگی متفاوت از فرهنگ اولیه سازنده این پروتکل درمانی بود. هر چند که این مطالعه فاقد گروه کنترل بود، اما یافته های پژوهش حاضر دلالت بر تعمیم پذیری بالای یافته های مربوط به فراشناخت است. در نهایت، می توان گفت که این روش درمانی، رضایت بخش بوده و برای بررسی بیشتر اثربخشی آن، مطالعات ارزیابی کنترل شده ای در جهت رسیدن به یک نتیجه قطعی لازم است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری معتادان به حشیش زندان شهر همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش، با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری معتادان به حشیش زندان شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل 700 نفر از زندانیان اردوگاه کار درمانی همدان بودند که سابقه مصرف حشیش و رفتار پرخاشگرانه داشتند که با استفاده از فرمول حجم نمونه Krejcie و Morgan به صورت تصادفی ساده 248 نفر انتخاب شدند و بعد از اجرای پرسش نامه پرخاشگری Buss-Perry AGQ (Aggression questionnaire)، 63 نفر از این افراد که پرخاشگری بالایی داشتند، انتخاب و از بین آن ها نیز به طور تصادفی 45 نفر انتخاب نهایی شدند که در سه گروه 15 نفری جای گرفتند.
15 نفر در گروه آموزشی مدیریت خشم (مهارت های زندگی، Kling و Chris 1998) 15 نفر در گروه آموزش مهارت های ارتباطی (روان شناسی روابط انسانی، Bulletin 1994) و 15 نفر در گروه شاهد جایگزین شدند. گروه آزمایش اول در 8 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 1 ماه تحت آموزش مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه آزمایش دوم نیز در 8 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 1 ماه تحت آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون برای هر سه گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری مؤثر بوده اند.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی در مقایسه با مدیریت خشم در کاهش پرخاشگری مؤثرتر بود.
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.