فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی ارتباط شاخص های فیزیولوژیکی و کنترل قند خون با نیم رخ روان شناختی در بیماران دیابتی بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-همبستگی، از بین تمام بیماران دیابتی که طی اردیبهشت تا تیر 1390، جهت پی گیری درمان خود به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه می کردند، 120 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از چک لیست علایم روانی 90 آیتمی، اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) جهت ارزیابی کنترل درازمدت قند خون و محاسبه ی نمایه ی توده ی بدن (BMI)، کلسترول و تری گلیسیرید به عنوان شاخص های فیزیولوژیکی استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری و نرم افزار SPSS نسخه ی 17 تحلیل گردیدند.
یافته ها: شاخص HbA1c با متغیرهای شکایت جسمانی (23/0=r)، وسواس (27/0=r)، حساسیت در روابط متقابل (29/0=r)، افسردگی (28/0=r)، اضطراب (28/0=r)، ترس مرضی (26/0=r)، روان پریشی (27/0=r) و نمره ی کل علایم
روان شناختی (29/0=r) با آلفای 01/0 و با خصومت (17/0=r) و افکار پارانوییدی (21/0=r) با آلفای 05/0 رابطه داشت. شاخص تری گلیسیرید نیز با متغیرهای شکایت جسمانی، وسواس، افسردگی، حساسیت در روابط متقابل، اضطراب، افکار پارانوییدی، روان پریشی و نمره ی کل علایم روان شناختی (05/0P<) و شاخص کلسترول نیز با شکایت جسمانی و BMI با افسردگی و خصومت، رابطه ی معنی دار داشتند (05/0P<). در مجموع 15 درصد از واریانس HbA1c، توسط مولفه های
نیم رخ روان شناختی و شاخص های فیزیولوژیکی مذکور تبیین می شود.
نتیجه گیری: شاخص های فیزیولوژیکی بیماران دیابتی با برخی از اختلالات
روان شناختی، رابطه داشته و میانگین قند خون ایشان با متغیرهای شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس مرضی، افکار پارانوییدی، روان پریشی و نمره ی کل علایم روان شناختی، رابطه ی مستقیم دارد.
مقایسه سرمایه روانشناختی و باورهای فراشناختی بین دانشجویان مصرف کننده مواد و دانشجویان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سرمایه روانشناختی و باورهای فراشناختی بین دانشجویان مصرف کننده مواد و دانشجویان عادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بود. روش : پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 93-1392 بودند که از این جامعه، 50 نفر از دانشجویان مصرف کننده مواد و 50 نفر از دانشجویان عادی به ترتیب با بهره گیری از دو روش نمونه گیری در دسترش و نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز و باورهای فراشناختی ولز و کارت هایت هاتون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دانشجویان مصرف کننده مواد و دانشجویان عادی در سرمایه روانشناختی و باورهای فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. به این معنی که دانشجویان مصرف کننده مواد از سرمایه روانشناختی پایین و باورهای فراشناختی مختل برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده با افزایش سرمایه روانشناختی و نیز با به کارگیری برنامه های مربوط به باورهای فراشناختی مختل می توان گرایش به مصرف مواد را در دانشجویان کاهش داد.
مقایسه پیامدهای درمانی روش ماتریکس بر شدت اعتیاد و سلامت روان زنان و مردان سوء مصرف کننده مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه پیامدهای درمانی روش ماتریکس بر شدت اعتیاد و سلامت روان زنان و مردان سوء مصرف کننده مت آمفتامین می باشد. روش: برای انجام این پژوهش از میان 121 بیمار پذیرفته شده در مراکز درمانی نگهدارنده، 91 نفر از بیمارانی که شرایط حضور در پژوهش را دارا بودند بطور تصادفی انتخاب و در دو گروه جداگانه برحسب جنسیت (گروه مردان 48 نفر و گروه زنان 43 نفر) قرار گرفتند. در ادامه پژوهش، 9 نفر از مردان و 4 نفر از زنان از پژوهش خارج شدند. شاخص شدت اعتیاد و سلامت روان قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج این پژوهش، تفاوت معناداری را در هیچ کدام از خرده مقیاس های شدت اعتیاد بین زنان و مردان مصرف کننده شیشه پس از درمان نشان نداد. اما این تفاوت در نمرات سلامت روان مشاهده شد. افسردگی زنان در مقایسه با مردان کاهش بیشتری داشته و اضطراب مردان در مقایسه با زنان کاهش بیشتری داشت. نتیجه گیری: درمان ماتریکس در سلامت روان مردان و زنان تاثیر متفاوتی دارد.
اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان در مقابله شناختی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان در مقابله شناختی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بود. روش : در قالب طرح شبه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه، 16 بیمار مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش گروهی راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان قرار گرفت درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. دو گروه قبل و بعد از اتمام مداخله پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (حسنی، 1390) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان منجر به کاهش راهبردهای سازش نایافته ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران و افزایش راهبردهای سازش یافته تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه گیری می شود. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان از طریق کاهش راهبردهای سازش نایافته و افزایش راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان می تواند زمینه را برای بهبود و عدم بازگشت سوء مصرف فراهم نماید.
نقش رسانه در پیشگیری از اعتیاد: چالشها و راهکارها
حوزههای تخصصی:
نقش رسانه به ویژه رسانه ملی در برنامه های ارتقای سلامت و پیشگیری از مصرف مواد، بسیار حائز اهمیت است. اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که برای طراحی برنامه های رسانه ای می بایست بر مبنای شواهد علمی و اثربخش اقدام نمود. در طراحی پیام باید به وضعیت مخاطب و کانال انتقال پیام نیز توجه نمود. در حال حاضر در بسیاری از تولیدات رسانه ای به جنبه های علمی اعتیاد و رویکردهای رسانه ای اثربخش در این زمینه توجه نمی شود و این کم توجهی و یا توجه نادرست می تواند سبب ایجاد باورهای غلط و یا تقویت باورهای نادرست قبلی در مخاطب شود و یا به رواج درمانهای غیرعلمی در مورد اعتیاد دامن بزند. در این مقاله ضمن مرور انواع مهم رسانه های رایج و نقاط قوت و ضعف آنها، به بیان جنبه های مهم طراحی برنامه های رسانه ای برای گروه کودک و نوجوان پرداخته و در نهایت به طرح سؤالهای رایج در مورد اعتیاد و پاسخ به آنها اقدام می شود، زیرا آگاهی اصحاب رسانه از این موارد نقش به سزایی در تولید برنامه های رسانه ای علمی و اثرگذار دارد.
اثر هشیاری بر مهار و سوگیری توجه به محرک های مرتبط با مواد در افراد مصرف کننده هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد بر عملکردهای شناختی مختلفی از جمله توجه تاثیر دارد. بررسی اثر هشیاری بر مهار و سوگیری توجه به محرک های مرتبط با مواد در افراد مصرف کننده هروئین و همتایان سالم هدف تحقیق حاضر است. روش: این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری آن تمامی افراد وابسته به مواد افیونی شهر ابهر بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر افراد مصرف کننده هروئین انتخاب و60 نفر از افراد سالم که از نظر سن و جنس با گروه مصرف کننده همتا شده بود، به عنوان گروه مقایسه انتخاب شد. آزمون های عصب شناختی دات پروب و استروپ اجرا شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که در آزمون دات پروب بین دو گروه تفاوت وجود داشت و گروه بهنجار عملکرد بهتری داشتند. در آزمون استروپ نیز محرک های مواد چه به صورت هشیار و چه ناهشیار ارائه شوند، شناسایی شده و نسبت به آن ها در افراد مصرف کننده سوگیری دیده می شود. نتیجه گیری: با توجه به اثرات مخرب اعتیاد بر توانایی شناختی می بایستی در درمان مبتلایان به مشکلات شناختی آن ها توجه شود.
روش های پیشگیری از اعتیاد با تأکید بر مقوله ورزش از منظر جامعه شناختی
حوزههای تخصصی:
با استفاده از اصطلاحات تخصصی جامعه شناسی، از جمله نگرش «دیده بان مشرف بر صحنه» به مفهوم «پیشگیری» و «حین گیری» پرداخته و پیشنهاد شد که مهم ترین راهکار برچسب اجتماعی در جامعه نسبت به مفهوم «حین گیری» اعتماد است. ضرورت توجه به بهبود سلامت فردی و نسلی، تولد نوزادی را به نام ورزش در دامن نهادهای ثانویه اجتناب ناپذیر می سازد که در جامعه دارای کارآمدی است و به عنوان یک «اجتماع قهرمان» علاوه بر افزایش روحیه نشاط و شادابی فردی و اجتماعی در مقابله با اعتیاد تهدید و تحدیدکننده است و مانند یک سوپاپ اطمینان از روحیه تخریب گرایی در جامعه جلوگیری می کند. در ادامه عامل های زمینه ساز اعتیاد و راه های مقابله با آن با استفاده از نظریه پنجره های شکسته و از خود بیگانگی و همچنین روش های پیشگیرانه از اعتیاد با نگاه اولویت بندی با استفاده از نظریه نظم اجتماعی و پیوند افتراقی مورد تفسیر قرار گرفته شد. سپس نقش ورزش در کاهش نرخ اعتیاد با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی و هراس اجتماعی و سرانجام مزایای اجتماعی و فردی ورزش کردن و اثرات آن بر اعتیاد با استفاده از یک روش ترکیبی و مفهومی به نام«خوشه های پیشگیرانه»، مورد تحلیل قرار گرفت. هدف تحقیق حاضر نگاه پیشگیرانه به اعتیاد و جایگاه ورزش در این مسیر با استفاده از نظریه های جامعه شناختی است. این تحقیق از نوع توصیفی و کتابخانه ای است و در آن سعی شده علاوه بر بسط و بهبود نظریه های موجود، از زاویه ای تازه و از منظر اجتماعی بدان پرداخته شود.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.
اثربخشی جلسات گروهی مصاحبه انگیزشی برارتقاء عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد در حال درمان بود. روش: تحقیق حاضر، شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی زنان معتاد مراجعه کننده در تابستان 1391 برای ترک اعتیاد به مرکز بازتوانی کمپ اعتیاد آینده روشن شهر اصفهان بود، که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. جلسات مشاوره گروهی به سبک مصاحبه انگیزشی در طی هشت جلسه 90دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و خودکارآمدی عمومی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی مصاحبه انگیزشی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این بررسی می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی توانسته در افزایش عزت نفس و خود کارآمدی افراد گروه آزمایش مؤثر واقع شود.
تأثیر گفتاشنود منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی در کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتاشنود (dialogue) منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی، بر کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران پرداخته است. روش انجام این پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بوده و جامعه آماری آن متشکل از 50 دانش آموز دختر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی دبستان های دولتی شهر تهران است که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی در چندمرحله از میان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش به طور تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه آخنباج، فرم YSR (خودسنجی) بود. ابتدا با استفاده از این پرسش نامه همه دانش آموزان پایه های پنجم و ششم دو مدرسه منتخب غربالگری شدند. 58 نفر از آنان حائز نمره ای بودند که نشانگر اختلال روان تنی بود و از این میان 50 نفر به شرکت در این پژوهش تمایل داشتند که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت، در حلقه کندوکاو فلسفی گرد مربی آموزش دیده نشستند و داستان های فکری شماره 2 و 3 فیلیپ کم را قرائت کردند و درباره آن به بحث پرداختند. پس از پایان جلسات، مجدداً آزمون آخنباج برای تعیین تأثیر مشارکت در حلقه های کندوکاو فلسفی بر اختلالات روان تنی از هر دو گروه گواه و آزمون صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اجرای این برنامه در کاهش نشانه های اختلال روان تنی گروه آزمایش تأثیر معناداری دارد.
مدل های سبب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر مطالعات گسترده ای در مورد آسیب شناسی و درمان اختلال اضطراب اجتماعی انجام شده است. بر اساس این پژوهش ها، مدل های سبب شناسی متعددی برای این اختلال ارایه شده است. مفاهیمی که در این رابطه مطالعه شده اند عبارتند: از عوامل ژنتیکی و سرشتی، عوامل محیطی و تجربه های یادگیری، نقص در مهارت های اجتماعی، عوامل شناختی، تأثیرات فرهنگی و تکاملی. مدل های سبب شناسی با رویکردهای مختلف مفاهیم فوق را در شکل گیری و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی به کار برده اند. در این مقاله مدل های سبب شناسی که تاکنون در خصوص اختلال اضطراب اجتماعی مطرح شدهاند معرفی می شود. ارزیابی این مدل ها و کاربردهای بالینی آن ها در پایان ارایه شده است.
Effectiveness of Cognitive Behavioural Therapy and Eye Movement Desensitization and Reprocessing Among Iranian Children With Post Traumatic Stress Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to compare the effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) and Eye Movement Desensiti zation and Reprocessing (EMDR) in reducing PTSD symptoms severity among Iranian children 20 months after the 2008 Qeshm earthquake. This study follows an experimental design with randomized pre-test post-test to control the internal and external validity of the study. In this study, 26 students from 7 to 12 years old who received PTSD diagnosis due to earthquake based on the clinical interview were randomly assigned to CBT, EMDR, and wait-list control groups. All the participants completed UCLA-PTSD DSM-IV Index as pre-test and post-test. The respondents in the treatment groups were also required tocomplete The Youth Client Satisfaction Questionnaire (YCSQ). According to the results of ANCOVA, after participating in 8-12 sessions of psychotherapy, the participants of CBT and EMDR groups showed a significant reduction in overall PTSD symptoms compared to the wait-list group between the pre and the post-intervention. Although in comparison to EMDR, CBT was more effective in reduction of PTSD symptoms, the difference was not statistically significant. Post-treatment therapeutic outcomes were maintained during six weeks follow-up; however, the effects of EMDR were improved during this period. The results also showed no significant difference between the respondents' satisfaction from CBT and EMDR.
Both CBT and EMDR appeared to be feasible and acceptable to PTSD children survived from natural disasters.
اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در سندرم آشیانه خالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:افزایشطولعمر،کیفیتزندگیوتواناییفردبرایزندگیمستقلراتحتتاثیرقراردادهواورانیازمندمراقبتوحمایت دیگرانمینماید.بنابراینبرنامهریزیمناسبجهتروبروشدنبااینوضعیتدرآشیانه خالیضروریبهنظرمیرسد.این پ ژوه ش با ه دف ب ررس ی اث ربخ شی درمان گروه ی شن اخت ی رفت اری ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری سندرم آشیانه خالی شه ر قروه است. روش: جامعه آماری را کلیه مردان و زنان شهرستان قروه که فرزندانشان آنها را ترک نموده اند و از آنها جدا شده اند را شامل می شود. حج م نم ون ه 24 ن ف ر با استف اده از روش نمونه گیری در دسترس انتخ اب ش د. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشن امه افس ردگی بک BDI- IIو پرسشن امه امی دبه زندگی اشن ایدر و همکاران استف اده ش د. این پ ژوه ش نیمه آزمای شی از نوع پی ش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جهت تحلیل داده ها از آمار توصی فی و آمار استنب اطی (آزمون تحلیل کوواریانس) استف اده ش د. یافته ها:یافته های به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل پایین تر است، و میانگین نمرات امید به زندگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است. نتیجه گیری: درمان گروهی شن اخت ی رفت اری در کاهش افس ردگی و افزایش امید به زندگی سندرم آشیانه خالی مؤثر است.
بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی و ادراک پیامد مخاطره آمیز در دانشجویان افسرده، مضطرب، ترکیبی و سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش به منظور بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی در دانشجویان افسرده، مضطرب، اختلال ترکیبی و سالم انجام گرفت.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. برای دستیابی به هدف پژوهشی، 100 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه های الزهرا و تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. روش اجرای پژوهش به صورت گروهی بوده است. بدین ترتیب که ابتدا آزمودنی ها به پرسش نامه اضطراب Beck (Anxiety inventory Beck)، پرسش نامه افسردگی Beck (Depression inventory Beck)، مصاحبه ساختار یافته MMPI-2 (Minnesota multiphasic personality inventory-2) ارایه و ازآنان خواسته شد تا لغات را رمزگردانی کنند و به یاد آورند. سپس داده Free recall پاسخ گفتند. بعد به آزمودنی ها تکلیف یادآوری آزاد گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به وسیله آزمون آماری، تحلیل واریانس چند متغیره، t و آزمون MANOVA (Multivariate analysis of variance) نمره گذاری شد.
یافته ها: گروه ها از لحاظ یادآوری کلمات (بار عاطفی مثبت، منفی و تهدید کننده) در حافظه ضمنی تحت شرایط آسان و دشوار با حافظه آشکار تفاوت معنی دار داشتند (001/0 > P).
نتیجه گیری: در نهایت، بر اساس نتایج پژوهشی، سوگیری گروه های افسرده، مضطرب و ترکیبی در حافظه ضمنی بیشتر از حافظه آشکار بود، آن ها کلمات با بار عاطفی منفی و تهدید کننده را تحت شرایط دشوار کمتر به خاطر آوردند. نتایج تحقیق نشان داد که یادآوری گروه ترکیبی بیشتر شبیه گروه افسرده است تا افراد مضطرب.
مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان افراد وابسته یا سوء مصرف کننده مواد چه به صورت سرپایی یا بستری مستلزم مشاوره و درمان گروهی و شرکت در فعالیت های گروهی دیگر، مثل شرکت در گروه های سوء مصرف کنندگان مواد بی-نام می باشد. هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش گروهی غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرف کنندگان مواد. شرکت کنندگان (30= N) که همگی به دلیل سوء مصرف مواد تحت درمان بودند، به طور تصادفی به یکی از سه گروه برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی، واقعیت درمانی، و کنترل نما گمارده شدند و بر روی همه آنها پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با استفاده از ابزار یکسانی، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل نما، برنامه های آموزشی غنی سازی و ارتقاء زندگی LEAP و واقعیت درمانی RT با بهبود شاخص های اعتیاد در پس آزمون و آزمون پیگیری همراه بودند. گروه آموزشی RT در شاخص های منبع کنترل، میزان وسوسه، احساس کنترل مثبت و رضایت از زندگی موثرتر از گروه کنترل نما بود. برنامه LEAP در شاخص های، افزایش شادکامی، کاهش احساس کنترل منفی، اطمینان موقعیتی، کاهش میزان داروی مصرفی، کاهش میزان وسوسه و میزان رضایت از زندگی برتری داشت.
بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی با امید به زندگی در افراد مبتلا به HIV(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ایدز یکی از بیماری های مزمن و ناتوان کننده عفونی می باشد. پژوهش های پیشین نشان می دهد که ناامیدی در نسبت بالایی از بیماران مبتلا به HIV وجود دارد. دریافت برچسب رسوایی و باور اشتباهی که آلودگی را برابر مرگ می داند، می تواند به کاهش امید در این افراد دامن بزند. شناسایی ویژگی های شخصیتی و میزان امیدواری افراد مبتلا به این بیماری خدمات رسانی به آنان را بهبود می بخشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و امید به زندگی در افراد مبتلا به HIV می باشد.
روش: نمونه این تحقیق ۴۲ نفر مبتلا به این بیماری هستند. که به روش نمومنه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه ی امیدواری اشنایدر و مقیاس پنج عاملی شخصیت (NEO-PI-R) کاستا و مک کری برای سنجش متغیر ها استفاده شدند و جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید.
نتایج: تحلیل داده ها نشان داد که بین روان رنجورخویی و امید به زندگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد، و فقط براساس همین بعد امید به زندگی به طور مستقل پیش بینی می شود. بین بعد برون گرایی و امید به زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد اما به طور مستقل نمی توانند میزان امید را پیش بینی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: تنها بعد روان جور خویی به طور مستقل امید را در افراد مبتلا به HIV پیش بینی می کند. افراد روان رنجور، مضطرب، افسرده، تنیده و غیر منطقی هستند و مستعد احساس گناه می باشند. افراد مبتلا به HIVبا صفات روان رنجورخویی، امیدواری کمی در زندگی دارند، و نمرات بالا در این بعد کاهش امید به زندگی را تبیین می کند.
رابطه عملکرد خانواده، تمایزیافتگی خود و تاب آوری با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متأهل شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده، تمایز یافتگی خود و تاب آوری با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متاهل شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل شهر کرمانشاه بود که حداقل دارای یک فرزند دانش آموز ابتدایی بودند، نمونه ای به حجم 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های عملکرد خانواده، تمایزیافتگی خود (DSI-R)مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISC) بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها:نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد خانواده، خرده مقیاس های (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش و حل مشکل) و تاب آوری با استرس رابطه منفی و معنادار و بین خرده مقیاس های تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و با خرده مقیاس جایگاه من رابطه منفی و معناداری بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس های عملکرد خانواده و تاب آوری با اضطراب رابطه منفی و بین خرده مقیاس های تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مقیاس های عملکرد خانواده و تاب آوری با افسردگی رابطه منفی و با خرده مقیاس های واکنش هیجانی، گریز عاطفی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عملکرد خانواده ، تمایز یافتگی خود و تاب آوری در استرس، اضطراب و افسردگی نقش بسزایی دارد.