فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اُتیسم، یکی از اختلالات فراگیر رشد است که به عنوان وخیم ترین و در عین حال ناشناخته ترین اختلال دوران کودکی، مطرح می شود. شرایط و نیازهای خاص کودکان اُتیستیک، نه تنها کودک بلکه خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که مادران سهم اصلی در مواجه با آن را بر عهده دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک شهرستان سنندج انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 نفر از مادران دارای کودک اتیستیک شهرستان سنندج در نیمه دوم سال94 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه مهارت های زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) آموزش داده شد. ابزار سنجش، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به مادران دارای کودک اتستیک در افزایش شادکامی آنها مؤثر بوده است. و از نتایج پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که آموزش مهارت های همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان می تواند مادران کودکان اتیستیک را در حل مشکلات کودکانشان یاری دهد.
مقایسه خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد بود. روش: این پژوهش توصیفی، از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر دبیرستانی در سال تحصیلی 94-93 شهرستان بستان آباد تشکیل دادند. نمونه پژوهش100 دانش آموز دارای گرایش به اعتیاد و 100 دانش آموز بدون گرایش به اعتیاد بود که از میان دانش آموزان شناسایی و انتخاب شده بودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های گرایش به اعتیاد، خطرپذیری نوجوانان و تحریف شناختی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با گرایش به اعتیاد بیشتر از دانش آموزان بدون گرایش به اعتیاد است. نتیجه گیری: این یافته ها حاکی از آن است که خطرپذیری و تحریف شناختی از متغیرهای مهم در گرایش دانش آموزان به اعتیاد می باشند. بنابراین بر اساس یافته ها در نظر داشتن خطرپذیری و تحریف شناختی برای خدمات پیشگیری، آسیب شناسی و مشاوره ضروری است.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم و نشانه های افسردگی غیربالینی- مطالعه تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسردگی هامیلتون-17 و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری در 8 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (75 درصد)، هامیلتون (85 درصد) و روند افزایشی را در طراز نمرات احساس لذّت (84 درصد)، مجذوب شدن (70 درصد) و احساس معنا (215درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری چهار ماهه نیز حفظ شد. به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری یک مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی باشد.
تاثیر امید درمانی بر کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد یکی از مهم ترین عوامل موثر بر کاهش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وابستگی به مواد در سراسر جهان به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر امید درمانی بر کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در شهر سمنان بود.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با استفاده از گروه آزمایش و کنترل بوده است . تعداد 40 بیمار وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده متادون در شهرستان سمنانبا توجه به معیارهای ورود و خروج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
گروه آزمایش علاوه بر درمان دارویی نگهدارنده متادون تحت امید درمانی قرار گرفت. امید درمانی طی8 جلسه بر روی آزمودنی های گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله گروه گواه برای انجام مداخله روانشناختی در لیست انتظار قرارگرفت. کلیه بیماران قبل از شرکت در مداخله، نسبت به تکمیل پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی(SF36) اقدام نمودند. بعد از انجام مداخلات درمانی و سه ماه پس از پایان مداخله، آزمودنی ها توسط همان پرسشنامه (کیفیت زندگی)، مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی بیماران در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تغییر معنی داری را نشان داد و اثرات درمان پس از سه ماه هنوز برقرار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان نمود، که امید درمانی بر بهبود کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده متادون موثر است.
مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نوشتاری یکی از مهم ترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است. در سال های اخیر روش های مختلفی برای تشخیص این اختلال به وجود آمده اند که تشخیص از روی عناصر مختلف نقاشی یکی از این روش ها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری است.
روش: طرح پژوهش حاضر علّی- مقایسه ای است. 50 دانش آموز دختر با اختلال نوشتاری و 50 نفر بدون اختلال نوشتاری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. معیار ورود دانش آموزان به مطالعه بر اساس آزمون های هوش ریون، آزمون تشخیصی املا فلاح چای، و آزمون آدمک صورت گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مجذور خی دو و تی مستقل نشان داد که بین عناصر نقاشی کودکان با و بدون اختلال نوشتاری تفاوت معنادار وجود دارد (p>./05). آدمک کودکان با اختلال نوشتاری نسبت به گروه دیگر، ساده تر، کوچک تر و با جزئیات کمتر ترسیم شده بود و همچنین عدم رعایت تناسب، تقارن، حذف اجزای بدن آدمک و کیفیت کلیِ ضعیف، بسیار مشهود بود.
نتیجه گیری: وجود تفاوت میان سطوح عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری، بدین معنی است که عناصری در ترسیم آدمک وجود دارند که می توان به واسطه آن ها به تشخیص کودکان با این اختلال نزدیک شد.
اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. هردو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش حل مسئله به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش حل مسئله می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت کاهش اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبستانی در نظر گرفته شود.
رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه در افراد مبتلا به وابستگی به مواد افیونی: نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس تحقیقات اخیر، سوگیری در پردازش اطلاعات و ارتباط آن با سایر فاکتورها مثل وسوسه و خصوصیات شخصیتی نقش مهمی را در سبب شناسی و نگهداری اختلالات وابستگی به مواد بازی می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت بر رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه است. روش: به این منظور 100 نفر از افراد مذکر وابسته به مواد افیونی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای آزمایه های پروب دات، حافظه بازشناسی، تکمیل کلمات ناتمام، پرسشنامه عقاید وسوسه انگیز و مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو جمع آوری گردید. داده های پژوهش با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که برخی از خصوصیات شخصیتی می توانند نقش تعدیل کنندگی را در رابطه بین وسوسه و سوگیری توجه و حافظه ضمنی بازی کنند، اما این ویژگی ها اثری در رابطه بین وسوسه و سوگیری حافظه آشکار نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پردازش های شناختی خودکارمثل توجه و حافظه ضمنی، پردازش های پایین به بالا هستند و تحت تأثیر خصوصیات شخصیت فرد قرار می گیرند، در حالی که پردازش های شناختی آگاهانه مثل حافظه آشکار، پردازش بالا به پایین هستند و تحت تأثیر ادراک فرد قرار می گیرند.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و ذهن آگاهی بر علائم روان تنی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و ذهن آگاهی بر علائم روان تنی و ابعاد آن (شکایت جسمانی، وسواس-اجباری، حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، پارانویایی و روان پریشی) در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد محرک بود. روش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیمارانی بودند که برای ترک مواد محرک به مرکز ترک اعتیاد بیماران سرپایی وابسته به سازمان بهزیستی اهواز در سال 1393 مراجعه نمودند و از میان آن ها، 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جای داده شدند.گروه آزمایشی طرح واره درمانی در طی 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایشی ذهن آگاهی در طی 8 جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسش نامه سلامت روان، پیش از آغاز درمان، پایان جلسات درمان و همچنین مرحله پیگیری 3 ماهه پس از درمان بطورگروهی اجرا شد. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج نشان داد طرح واره درمانی و ذهن آگاهی در پیشگیری از عود مصرف مواد محرک موثرند. طرح واره درمانی تأثیر بیشتری از ذهن آگاهی داشت. نتیجه گیری: طرح واره درمانی و ذهن آگاهی به دلیل مؤلفه های مشترک درمان در کاهش علائم روان تنی ناشی از مصرف مواد محرک موثر می باشند.
اثربخشی درمان مبتنی بر مدل فرانظری بر راهبردهای مقابله ای در بیماران مرد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مدل فرانظری بر راهبردهای مقابله ای بیماران مرد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در شهر نجف آباد بود. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی همراه با گروه گواه بود و ارزیابی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی مردان تحت درمان با متادون در مراکز ترک اعتیاد شهر نجف آباد از تابستان سال 1392 بود. از این بین،30 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش علاوه بر دریافت متادون، از 10 جلسه درمان گروهی به شیوه مدل فرانظری در طی 2 ماه بهره برد و گروه گواه تنها تحت درمان با متادون باقی ماند. پرسش نامه راهبردهای مقابله با موقعیت های فشارزا مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر مدل فرانظری تأثیر معناداری بر مجموع راهبردهای مقابله ای در پس آزمون داشت (001/0p<)، اما این نتایج تفاوت معناداری را در نمرات پیگیری نشان نداد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت: درمان مبتنی بر مدل فرانظری در بهبود راهبردهای مقابله ای مردان وابسته به مواد تحت درمان با متادون مؤثر است و می تواند به عنوان یک مداخله درمانی مناسب در درمان علائم روانشناختی اعتیاد به کارگرفته شود.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش نشانه های افسردگی کودکان در طبقه اجتماعی اقتصادی پایین.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش: هدف: این پژوهش با هدف بررسی کارایی شن بازی درمانی در کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی انجام شده است. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع چندخط پایه استفاده شد. سه کودک هفت تا ده سال از طبقه پایین اجتماعی اقتصادی که دارای نشانه های افسردگی متوسط تا خفیف بودند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI)، مقیاس پنج سوالی افسردگی، پرسشنامه علام مرضی کودکان (CSI-4)، مقیاس خودپنداره کودکان (CSCS) برای آزمودنی ها به کار گرفته شد. شرکت کنندگان چهارده جلسه مداخله درمانی دریافت کردند و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان انجام شد. نتایج: نشان داد که شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی موثر واقع شده است. نتیجه گیری: شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان از کارایی لازم برخوردار است. کلیدواژه ها: شن بازی درمانی، نشانه های افسردگی، طبقه اجتماعی اقتصادی
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و دارو درمانی بر بهبود علائم خلقی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و دارو درمانی بر بهبود علائم خلقی در بیماران معتاد می باشد. روش: این تحقیق بر روی جامعه بیماران معتاد شهرستان مهاباد انجام گرفت. به شیوه نمونه گیری داوطلبانه تعداد 30 نفر انتخاب شدند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. جهت مقایسه دو رویکرد واقعیت درمانی گروهی و دارو درمانی، گروه ها در معرض واقعیت درمانی گروهی و دارودرمانی قرار گرفتند. پرسش نامه DASS-21 در پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد علائم خلقی در گروه تحت تاثیر واقعیت درمانی گروهی نسبت به گروه تحت تاثیر دارودرمانی به طور معناداری از بهبود بیشتری بر خوردار بوده است. نتیجه گیری: در نتیجه واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی مناسب در درمان علائم خلقی معتادان مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران همودیالیزی بیمارستان هاجر شهرکرد در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی، شایع ترین اختلال روانی بین بیماران دیالیزی است و می تواند شرایط بیماری و سلامت فرد را به مخاطره بیاندازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران دیالیزی انجام شد.\nروش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیالیزی بود که در تابستان سال 92 به بیمارستان هاجر شهرکرد مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از بیماران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 5 جلسه هفتگی در جلسات مصاحبه انگیزشی شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه امیدواری اشنایدر گردآوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.\nیافته ها: نتایج افزایش معناداری را برای نمره ی خرده مقیاس گذرگاه از مقیاس امیدواری و کاهش معناداری در نمره ی افسردگی در گروه آزمایش نشان داد (0.05> p).\nنتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران دیالیزی و کوتاه مدت و مقرون به صرفه بودن آن، توصیه می شود از این روش برای بهبود سطح سلامت روان بیماران دیالیزی استفاده شود.
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها در گروه های قومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسأله فرهنگ و شخصیت در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و مردم شناسان در سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به طوری که حجم مطالعاتی زیادی را به ویژه در غرب به خود اختصاص داده است، اما این مسأله مهم در ایران با وجود فرهنگ ها و قومیت های متنوع و غنی، به شدت از سوی محققان مورد غفلت قرار گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه صفات شخصیت مرزی، اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود.
مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. در مجموع، 200 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های صفات شخصیت مرزی (Borderline personality یا STB) و اسکیزوتایپی (Schizotypal personality یا STA) بین آنان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های قومی مورد مقایسه در شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P). نتایج دیگر نشان داد که از بین سه مؤلفه مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی، تنها مؤلفه تفکر سحرآمیز و از بین مؤلفه های شخصیت مرزی نیز تنها مؤلفه ناامیدی بین گروه های قومی دارای تفاوت معنی داری بود (01/0 > P). در مؤلفه تفکر سحرآمیز دانشجویان قوم کرد و ترک نسبت به دانشجویان قوم فارس و لر نمره بالاتری را کسب کردند. در مؤلفه ناامیدی، تنها تفاوت یافت شده بین دانشجویان کرد و ترک بود؛ بدین صورت که دانشجویان قوم کرد از دانشجویان قوم ترک نمره بالاتری را در این مؤلفه کسب کردند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان ادعا کرد که قومیت بر روی شخصیت تأثیر می گذارد، اما نیاز به تحقیقات بیشتر در این حوزه بین گروه های قومی ایران ضروری به نظر می رسد.
سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری و سبک های مقابله ای در افراد مصرف کننده اوپیوم، تحت درمان نگهدارنده متادون و همتایان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری و سبک های مقابله ای در افراد مصرف کننده اوپیوم، تحت درمان نگهدارنده متادون و همتایان سالم انجام شد. روش: پژوهش حاضر ازنظر زمانی گذشته نگر، از منظر هدف بنیادی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها به طرح های علّی-مقایسه ای تعلق دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل مردان سوءمصرف کننده اوپیوم بود که در فصل بهار سال 1395 به مراکز ترک اعتیاد شهر ساری مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 43 نفر از افراد مصرف کننده اوپیوم، 45 نفر دریافت کننده داروی متادون و 40 نفر همتای سالم بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس های سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری، و سبک های مقابله ای در هر سه گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه در سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری و سبک های مقابله ای تفاوت وجود دارد. همچنین میانگین نمرات مصرف کنندگان اوپیوم و افراد تحت درمان با متادون در سیستم فعال سازی رفتاری و سبک های مقابله هیجان مدار و اجتنابی بیش تر از میانگین گروه بهنجار بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر می تواند راهگشای متخصصان در فهم دقیق علت سوءمصرف مواد، استفاده از روش های مناسب برای پیشگیری از اعتیاد و گسترش روش های درمانی وابستگی به مواد باشد.
بررسی نقش میانجی گری سرسختی روان شناختی در رابطه بین جهت گیری مذهبی، خودکارآمدی و خودپنداره با گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر به هدف بررسی نقش میانجی سرسختی روان شناختی در رابطه بین جهت گیری مذهبی، خودپنداره و خودکارآمدی در پیش بینی گرایش به اعتیاد انجام گرفته است. روش: روش پژوهش مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان پسر دانشگاه رازی مقطع کارشناسی بوده که تعداد 358 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسش نامه های جهت گیری مذهبی آلپورت، خودکارآمدی شرر، خودپنداره بک و سرسختی روان شناختی اهواز و آمادگی اعتیاد اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد خودکارآمدی، خودپنداره و جهت گیری مذهبی درونی از طریق سرسختی روان شناختی با گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار دارند. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر متغیرهای پژوهش بر گرایش به اعتیاد می توان از نتایج پژوهش در برنامه های اجرایی در زمینه پیشگیری و درمان اعتیاد استفاده کرد.