فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
23-41
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین منتخب ورزشی بر خودکارآمدی، ذهن آگاهی و شادکامی معتادان بود. روش: روش تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین تمامی معتادان در شهر یزد، 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) تخصیص داده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شادکامی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی استفاده شد. گروه آزمایش برنامه منتخب ورزشی را برای 6 هفته دریافت کرد و گروه کنترل هیچ تمرین و مداخله ای را دریافت نکرد. برای بررسی تاثیر تمرین هوازی از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها تاثیر معنادار تمرین های هوازی منتخب را در ارتقای متغیرهای خودکارآمدی، شادکامی و ذهن آگاهی نشان داد (0.05> P ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تمرین های هوازی موجب بهبود کارکردهای روان شناختی معتادان می شود. از این رو به نهادهای مربوط پیشنهاد می شود که با استفاده از تمرینات منتخب ورزشی به بهبود کارکردهای روانی در این افراد کمک کنند.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (ADHD) شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (Attention-deficit/hyperactivity disorder یا ADHD)، از شایع ترین مشکلات رفتاری است که باعث پرتحرکی، نقص توجه، افت تحصیلی و مشکلات هیجانی و رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری مطالعه را 40 کودک 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD دارای اضافه وزن یا چاق (بالاتر از صدک 85 در نمودار وزن برای سن، قد و جنسیت) و والدینشان که در طی سال 1394 به کلینیک روان پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان علی اصغر (ع) اصفهان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 20 نفر از نمونه ها فقط تحت درمان ADHD قرار گرفتند و هیچ مداخله دیگری دریافت نکردند و 20 نفر دیگر نیز به عنوان گروه آزمایش در جلسات CBT شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه عزت نفس Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory یا CSEI) و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد CBT به روش آموزش والدین، تأثير معنی داری را بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD در پس آزمون و مرحله پیگیری نشان داد. همچنین، رویکرد CBT متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق و مبتلا به ADHD تأثير معنی داری داشت (001/0 > P).
نتيجه گيري: رویکرد CBT متمرکز بر والدین، می تواند به عنوان یک درمان انتخابی مکمل جهت کاهش علایم روان شناختی، BMI و افزایش عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD به کار گرفته شود.
تأثیر آموزش توجه بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نارسانویسی در دانش آموزان و لزوم ارائه مداخلاتی برای بهبود این اختلال به منظور پیشگیری از مشکلات بعدی، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش توجه بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با مبتلا به اختلال نارسانویسی بود.
روابط علّی سبک های دلبستگی، احساس تنهایی و عزت نفس با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین برازش مدل روابط علّی سبک های دلبستگی، احساس تنهایی، و عزت نفس با آمادگی به اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از بین تمام دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان 596 دانشجو به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس های سبک های دلبستگی هازان و شیور، نسخه کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان دیتوماسو، برانن و بست، عزت نفس روزنبرگ، و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر را پاسخ دادند. به منظور بررسی مدل از روش تحلیل مسیر در نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: مدل به دست آمده از شاخص های برازندگی مناسبی برخوردار بود. از میان متغیرها، سبک دلبستگی دوسوگرا اثر مستقیم و معناداری برآمادگی به اعتیاد داشت ولی از طریق متغیر عزت نفس آمادگی به اعتیاد رابطه معکوس و معناداری داشت. نتیجه گیری: از سبک های دلبستگی فقط سبک دلبستگی دوسوگرا هم مستقیم و هم غیرمستقیم به واسطه احساس تنهایی و عزت نفس پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد بود.
رابطه ساده و چندگانه خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی با خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان داروهای نگهدارنده بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. به این منظور تعداد 356 نفر از بیماران تحت درمان داروهای نگهدارنده همچون متادون و بوپرنورفین در کیلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و پرسشنامه های خودشیفتگی پاتولوژیک پینکاس و همکاران، خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران و خودکارآمدی ترک اعتیاد برامسون را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSSV19 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی با خودکارآمدی ترک اعتیاد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی 20 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد را پیش بینی می کنند. بحث و نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت که ترکیب خودشیفتگی تعدیل شده و خودکنترلی بالا می تواند خودکارآمدی افرادی که سابقه مصرف مواد داشته اند و تحت درمان داروهای نگهدارنده قرار گرفته اند را افزایش دهد و در ادامه درمان این افراد، انجام مداخلات روانشناختی ضروری به نظر می رسد.
آموزش تشخیص طعنه و پاسخ به آن در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده اند کودکان با اختلال طیف اتیسم اغلب در کاربرد و درک معنای غیرتحت اللفظی زبان (برای مثال، کنایه، طعنه، گول یا فریب، شوخ طبعی و استعاره) مشکل دارند. به طورویژه، درک کنایه و طعنه برای کودکان با اختلال طیف اتیسم دشوار است، زیرا در کنایه و طعنه، معنای گفته برخلاف آن چیزی است که بیان می شود. پژوهش حاضر، اثربخشی بسته آموزشی ای را بررسی می کند که شامل مجموعه ای از قوانین و حاوی نمونه های متعدد آموزشی است که در این بسته، شناسایی گفته های طعنه آمیز و پاسخ مناسب به آنان به 3کودک با اختلال طیف اتیسم آموزش داده می شود.
بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394 انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی می باشد بدینگونه که ابتدا 40 نفر از دانش آموزان جامعه آماری که به طور تصادفی خوشه ای از آزمودنی هایی که دارای اضطراب بالا بودند انتخاب شده و سپس به دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای هر دو گروه پرسشنامه اضطراب بک و آزمون یادگیری درس ریاضی اجرا شد و بعد از آن فقط برای گروه آزمایش 8 جلسه کلاس های راهبردهای یادگیری خود تنظیمی اجرا شد و برای گروه کنترل هیچگونه آموزشی ارائه نشد،سپس مجدداً پرسشنامه های پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه ها از اعتبار صوری و جهت سنجش پایایی از آلفای کرون باخ استفاده شد که برای هر دو متغیر مورد تأیید قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار spssو آزمون ANCOVA انجام شده نشان داد: آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر بهبود یادگیری درس ریاضی اثربخش بوده است. همچنین آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی موجب کاهش اضطراب دانش آموزان شد.
تاثیر بازی های گروهی و محلی بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر بازی های گروهی و محلی بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 16 تا 19ساله بود.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
187-208
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش ذهن شفقت ورز مطابق با ساختار درمان های شناختی رفتاری طراحی شد و سیر تاریخی این مدل درمانی در عدم بهبود هیجان های منفی در درمان شناختی رفتاری ریشه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. تعداد30 مرد مصرف کننده مواد (میانگین سنی=5/32 سال) به شیوه نمونه گیری در دسترس از دو مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند و پس از تشخیص با مصاحبه ی بالینی ساختاریافته برای اختلال های محور I در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش در دوازده جلسه گروه درمانی مبتنی بر آموزش ذهن شفقت ورز گیلبرت شرکت کردند. شرکت کنندگان به وسیله ی پرسش نامه طرحواره اولیه یانگ (فرم کوتاه) در سه مرحله پیش از شروع مداخله، جلسه پایانی و یک ماه بعد (جلسه پیگیری) ارزیابی شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که نمرات در طرحواره ها به جز طرحواره های رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، گرفتاری، استحقاق/بزرگ منشی، معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی، در گروه آزمایش کاهش یافت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت آموزش ذهن شفقت ورز، درمان موثری در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) بود. مواد و روش ها:طرح پژوهش شبه آزمایشی بود که به شیوه پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام گرفت. از بین بیماران زن مبتلا به MS دارای نشانه های افسردگی مراجعه کننده به انجمن MS در سال 1394، نمونه ای 45 نفره انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره CBT، ACT و گروه شاهد قرار گرفتند. جلسات درمانی طی 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 45 دقیقه برگزار گردید. داده ها به وسیله پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:هر دو روش CBT، ACT در کاهش علایم افسردگی بیماران مبتلا به MS مؤثر بود (001/0 > P). روش CBT نسبت به ACT اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری:دو روش CBT، ACT از راه های مؤثر در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به MS محسوب می شوند. این نتیجه با توجه به اثربخشی بیشتر CBT، پیشنهاد می کند که CBT به عنوان درمان ترجیحی برای کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به MS در نظر گرفته شود.
ارائه الگوی رشد پس از سانحه در بیماران سرطانی :یک مطالعه گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
رشد پس از سانحه به تغییرات مثبت در زندگی که از حوادث ترومایی به وجود آمده است، اشاره دارد. این پژوهش با هدف ارائه الگویی از عوامل موثر در رشد پس از حادثه در بیماران سرطانی انجام گرفت. این پژوهش با شیوه کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. از طریق روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها برگزیده وتا جایی که در جریان مصاحبه اطلاعات جدیدی به دست می آمد، ادامه پیدا کرد. سرانجام 15 بیمار سرطانی انتخاب شدند وازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایح نشان داد که خودشکوفایی مقوله مرکزی الگوی رشد پس از حادثه بود. شرایط علی برای رشد پس از حادثه روبروشدن با رنج ابتلا به سرطان به دست آمد. برای شرایط مداخله ای عوامل مربوط به خود، اطرافیان نزدیک، جامعه و پرسنل درمانی استخراج گردید. کنش ها وتعاملات مستخرج شده، شامل کنش ها وتعاملات فرد واطرافیان نزدیک بود ومعنویت به عنوان بستر وشرایط زمینه ای رشد در پژوهش حاضر به دست آمد. وسرانجام پیامد های نهایی مستخرج از پژوهش عبارت از رشدپس از سانحه بود. رشدپس از سانحه به معنای یک فرایند دارای پیامد مثبت است که در بستر معنویت ودر کنارخانواده به وقوع می پیوندد عوامل موثر دراین رشد شامل خود فرد، اطرافیان نزدیک، پرسنل درمانی وجامعه است واین رشد نیازمند مولفه ها وراهبردهای خاص می باشد.
بررسی اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای بر حافظه کاری و علائم اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر درمانی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای (rTMS) مغز از روی جمجمه بر حافظه کاری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش: بدین منظور در این طرح پژوهشی 30 نفر از مبتلایان به اختلال دوقطبی با روش نمونه گیری هدفمند از مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله درمانی با آزمون حافظه کاری N-back و پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس درجه بندی مانیای یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای افراد گروه آزمایش به مدت 20 روز برنامه درمانی (rTMS) اجرا گردید به این ترتیب که هرروز به مدت 20 دقیقه شرکت کنندگان فرک انس 1 هرتز را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی راست و تتابرست تحریکی را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی چپ، دریافت کردند. برای تحلیل نتایج از روش آماری کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که rTMS در بهبود عملکرد حافظه کاری و بهبود علائم خلقی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مؤثر است. نتیجه گیری: بعد از مداخله، بین دو گروه آزمایش و کنترل در بهبود حافظه کاری تفاوت معناداری وجود داشت و همین طور در علائم اختلال دوقطبی نیز بهبود معناداری ایجاد شد. می توان چنین نتیجه گرفت که مداخله تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای مغز، در بهبود حافظه ی کاری و علائم اختلال دوقطبی مؤثر است.
اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه درمانی پذیرش و تعهد بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به اختلال بیش فعالی- نقص توجه با همسرانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همان گونه که والدین بر افراد خانواده تأثیر می گذارند، فرزندان نیز با ویژگی های شخصیتی، رشدی و رفتاری خود، تأثیراتی را بر رفتار والدین دارند. اختلالات رفتاری یکی از فرزندان از جمله بیش فعالی- نقص توجه (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) اغلب به صورت عامل استرس زایی برای خانواده درک می شود و می تواند همه جنبه های خانواده از جمله رابطه مادران با همسرانشان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به ADHD با همسرانشان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه آزمایشی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 9 ماهه همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود که در سال 1392 به کلینیک ها و مطب روان پزشکان مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادرانی که در شاخص تنیدگی والدینی (Parenting Stress Index یا PSI)، بالاترین نمره تنیدگی را در روابط با همسر کسب کردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت استرس به شیوه ACT اجرا شد و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت بررسی فرضیه پژوهش، از PSI زیرمقیاس روابط با همسر استفاده گردید که قبل و بعد از مداخله و 9 ماه پس از مداخله توسط مادران تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد وجود داشت (001/0 = P) که این یافته حاکی از بهبود روابط با همسر در مادران بود.
نتيجه گيري: آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ACT، می تواند باعث بهبود روابط زنان دارای فرزند ADHD با همسرانشان شود.
بررسی تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد یکی از عمده ترین مشکلات سلامت بی خانمانان است. مردمی که به سیکل بی خانمانی وارد و یا از آن خارج می شوند، غالباً همزمان به سیکل سوءمصرف مواد نیز وارد و یا از آن خارج می شوند. رابطه میان سوءمصرف مواد و بی خانمانی نیازمند آن است که این دو پدیده به صورت همزمان و نه مستقل و جدای از یکدیگر مورد ملاحظه قرار گیرند. بررسی ها نشان می دهد که تعداد تحقیقات در این حوزه رو به افزایش است، اما غالب این تحقیقات پراکنده و ناکامل هستند. توسعه و بهبود ابزارهای مداخله ای و نیز پیشگیری از افزایش تعداد مصرف کنندگان بی خانمان تحقیقات بیشتر در این حوزه را ضروری می سازد. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه توصیف تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان به منظور فهم بهتر عوامل موثر در درمان این گروه می باشد. روش: این مقاله با بهره گیری از تئوری زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 20 مصرف کننده بی خانمانی که در پروژه نوروزی بازتوانی مصرف کنندگان مواد(1393) شرکت داشتند، جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شده است. یافته ها: طردشدگی، تجربه تروما، احساسات و هیجانات منفی، شکل گیری سرمایه های منفی، انزوای اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی و فقدان زیرساختهای رفاهی- آموزشی از جمله مهمترین یافته های این تحقیق بودند. نتیجه گیری: تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان حاکی از آن است که درمان این گروه از مصرف کنندگان به تبع پیامدهای زندگی در خیابان برای ایشان، بسیار متفاوت از افرادی است که به رغم اعتیاد، همراه با خانواده زندگی می کنند.
پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس تنهایی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران معتاد اقدام به ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس تنهایی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران معتاد اقدام به ترک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بود. حجم نمونه شامل 120 نفر از بیماران معتاد اقدام به ترک بودند که بر اساس فرمول کوکران تعیین، و با روش نمونه گیری ملاک مدار به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسش نامه های گرایش به مواد مخدر فرچاد (1385)، تنهایی روان شناختی راسل، پیلوا و کورتونا (1980)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تنهایی روان شناختی و نشخوار فکری با گرایش به مواد مخدر رابطه مثبت دارد، اما تنظیم شناختی هیجان با گرایش به مواد مخدر رابطه منفی داشت، در صورتی که بین سرزنش خود و گرایش به مواد مخدر رابطه وجود نداشت. قوی ترین متغیر پیش بینی کننده گرایش به مواد مخدر «تنهایی روان شناختی» بود. نتیجه گیری: این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی سوءمصرف مواد دارد. بر این اساس متخصصان بالینی می توانند با ارائه مشاوره مناسب از ایجاد تنهایی روان شناختی پیشگیری و با آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به مقابله با سوءمصرف مواد بپردازند.
رابطه علّی هویت سردرگم، و خودکارآمدی با آمادگی به اعتیاد: نقش میانجی هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
257-272
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی رابطه علّی هویت سردرگم، و خودکارآمدی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1395 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، نمونه ای 300 نفری از آن ها انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه سبک های هویت بروزنسکی (1989)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (1979)، پرسش نامه هیجان خواهی آرنت (1994) و مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر (1992) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی، برازنده داده هاست. همچنین، در کل نمونه، تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها، از لحاظ آماری معنادار بودند. به علاوه مسیرهای مستقیم هویت سردرگم، خودکارآمدی، و هیجان خواهی به آمادگی به اعتیاد و هیجان خواهی به لحاظ آماری معنادار بودند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد رابطه غیرمستقیم هویت سردرگم، و خودکارآمدی با آمادگی به اعتیاد از طریق هیجان خواهی نیز معنادار بود. نتیجه گیری: یافته ها دارای تلویحات کاربردی است.
رسانه و اعتیاد: نقش برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد در شهر تهران بود. برای دستیابی به این هدف پنج مؤلفه تحقیق شامل «اطلاع رسانی و آگاه سازی»، «تاثیر بر نگرش ها و ارزش های اجتماعی»، «تامین الگوهای رفتاری»، «ایفای نقش تفریحی و سرگرمی" و"ویژگی های برنامه موفق پیشگیری" مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر افراد 15 تا 60 ساله ساکن شهر تهران بود. نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که با استفاده از طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شد. پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای 95/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و استنباطی استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بودکه نقش شبکه های سراسری سیما در چهار مؤلفه اول تحقیق (اطلاع رسانی و آگاه سازی، اثر گذاری بر نگرش ها و ارزش های مخاطبان، تامین الگوهای رفتاری مخاطبان، نقش تفریحی و سرگرمی)، کمتر از سطح متوسط ارزیابی شد. در مقایسه بین نقش مولفه های تحقیق در پیشگیری از اعتیاد، بین مولفه چهارم (نقش تفریحی و سرگرمی) و مولفه دوم (اثرگذاری بر نگرش ها و ارزش های مخاطبان ) تفاوت آماری معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش به نظر می رسد که برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر نتوانسته اند نقش اثرگذاری داشته باشند و این موضوع نیازمند برنامه ریزی بهتر است.
نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی در عود اعتیاد (مطالعه موردی: معتادان خود معرف به مراکز ترک اعتیاد زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
91-106
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به دنبال بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی در عود اعتیاد بود. روش: مطالعه توصیفی بو و جامعه آماری آن مددجویان مرد خود معرف به مراکز ترک اعتیاد زاهدان با حداقل یک بار سابقه ترک اعتیاد بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس 200 نفر از طریق دو پرسش نامه حمایت اجتماعی چند بعدی زیمت، داهلم، زیمت و فارلی و احساس تنهایی راسل مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: میانگین حمایت اجتماعی (868/0±6/2) و احساس تنهایی (801/0±72/3) بود. میزان 5/54% مددجویان عدم حمایت اجتماعی و 5/76% مددجویان احساس تنهایی را در عود اعتیاد موثر می دانستند (p<0.01). ضریب همبستگی بین حمایت اجتماعی و احساس تنهایی 497/0- بود (p<0.01). نتیجه گیری: عدم حمایت اجتماعی و احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی در عود اعتیاد نقش دارند.
اثربخشی روان درمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی های خونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمان های مشتق شده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگی های روانی و ایجاد روحیه مبارزه جویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش می دهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر روان درمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه مورد مطالعه، بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی در سال 1394 بودند. در این پژوهش 5 آزمودنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر آزمودنی پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستان را تکمیل کرد.یافته ها: نتایج نشان داد روان درمانی تکمیلی موجب کاهش معنادار اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی های خونی شد. نتیجه گیری: روان درمانی تکمیلی می تواند به کاهش آشفتگی های روانی بیماران کمک کند.
اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرمت خود پایین یکی از مؤلفه های کلیدی و زیربنایی در آسیب شناسی روانی، ازجمله اضطراب امتحان است. به نظر می رسد که میزان فعالیت بازنمایی های مثبت فرد از خودش در حافظه، نقش مهمی در ادراک فرد از خودش ایفا می کند. هدف از مقاله حاضر، تعیین اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. بر اساس رویکرد رقابت بازیابی، یک بسته آموزشی جهت ارتقاء حرمت خود طراحی شد و پس از تأیید اعتبار محتوای آن توسط 5 متخصص روانشناس، این بسته در قالب مداخله گروهی 10 جلسه ای (هر هفته یک جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش 10 دانش آموز مقطع دبیرستان با تشخیص اضطراب امتحان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و قبل و پس از مداخله و همچنین در پیگیری یک ماهه، پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیلبرگر و حرمت خود روزنبرگ را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل روند یک راهه (تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که اجرای این مداخله توانسته منجر به بهبود حرمت خود و کاهش معنادار اضطراب امتحان در افراد نمونه گردد (01/0 ˂ p) و این روند تا پیگیری یک ماهه نیز ادامه یافت. بطور کلی به نظر می رسد که انجام مداخله بر روی مؤلفه های زیربنایی آسیب شناسی روانی، از جمله حرمت خود پایین، می تواند اثرات مفید و همچنین پیشگیرانه ای در این زمینه داشته باشد و حتی بدون چالش عمدی با افکار، ممکن است بتوان تغییراتی در خودپنداره افراد ایجاد کرد.