فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۵۲-۳۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تماشای فیلم با محوریت سوء مصرف مواد همراه با بحث گروهی بر جرأت ورزی، خودکنترلی و نگرش نسبت به اعتیاد، بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه جوانان پسر شهرستان گناباد در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکنترلی، نگرش به اعتیاد و جرأت ورزی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی در 8 جلسه 120 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی بر تغییر نگرش و جرأت ورزی (بیان قاطعانه و رد قاطعانه) جوانان پسر نسبت به اعتیاد اثربخشی داشت، اما بر خودکنترلی و درخواست قاطعانه این افراد تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: صاحب نظران حوزه پیشگیری از اعتیاد در نظر داشته باشند که فیلم های سینمایی به نسبت مستند و کاریکاتور استقبال بیشتری دارد و ابزار مناسب تری جهت پیشگیری از اعتیاد می باشند و مشاوران و روان شناسان می توانند از این روش در جهت پیشگیری از اعتیاد جوانان استفاده کنند.
خوشه بندی اختلالات شخصیت مرزی و خودشیفته برمبنای ابعاد سرشت و منش در مردان دچار مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۴۴-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به شیوع بالای اختلالات شخصیت به ویژه شخصیت مرزی و خودشیفته در مردان دارای سوء مصرف مواد، پژوهش حاضر با هدف خوشه بندی این اختلالات بر مبنای ابعاد سرشت و منش انجام شده است. روش: برای بررسی هدف فوق، نمونه ای متشکل از 400 نفر از مردان مراجعه کننده به مراکز مختلف تخصصی روانپزشکی و کلینیک های ترک اعتیاد شهر تبریز در سال 1398، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های سرشت و منش، شخصیت خودشیفته و ارزیابی شخصیت–مقیاس ویژگی های مرزی را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل خوشه ای دومرحله ای استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیت خودشیفته در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد براساس ابعاد سرشت و منش، در قالب دو خوشه خودشیفته بزرگ منش (شامل ویژگی های نوجویی، آسیب پرهیزی و خودفراروی بالا و همکاری پایین) و خودشیفته آسیب پذیر (شامل ویژگی های نوجویی، وابستگی پاداش، استمرار پایین و همکاری بالا) قابل طبقه بندی است. همچنین، ویژگی های شخصیت مرزی در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد بر اساس ابعاد سرشت و منش، در قالب چهار خوشه مرزی خودتخریب گر (شامل نوجویی و خودراهبری بالا و وابستگی پاداش، استمرار و همکاری پایین)، مرزی تکانشی (شامل ویژگی های نوجویی، آسیب پرهیزی بالا، پاداش وابستگی، استمرار و خودفراروی پایین)، مرزی ناامید (شامل ویژگی های نوجویی، آسیب پرهیزی، استمرار پایین و خودراهبری و همکاری بالا) و مرزی کج خلق (با ویژگی های نوجویی، آسیب پرهیزی، استمرار، پاداش وابستگی و همکاری پایین و خودراهبری بالا) قابل طبقه بندی هستند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که هر چند اختلالات شخصیت یکی از همایندهای مهم اختلالات مصرف مواد هستند، اما با توجه به وجود انواع متفاوتی از اختلالات شخصیت مرزی و خودشیفته و ترکیب ویژگی های سرشت و منشی متنوع در هر کدام از زیرگروه های آن ها، بایستی راهکارهای مداخله ای روان درمانی پیشگیری از عود و کمک به ترک سوء مصرف مواد، با در نظر گرفتن این ویژگی ها صورت بگیرد.
بایسته های کار با خانواده های با والد وابسته به مواد: یک تحلیل پدیدارشناسانه از شاغلان حرفه های یاورانه درگیر با اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۴۳-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه از شاغلان حرفه های یاورانه درگیر با اعتیاد انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه شاغلان حرفه های یاورانه درگیر با مقوله اعتیاد (شامل مشاوران، روان شناسان، مددکاران اجتماعی و پزشکان و ...) شهر شیراز در سال 1400 بود که درگیر خدمت رسانی به افراد وابسته به مواد یا خانواده های آن ها بودند. در میان آن ها، 27 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از استخراج 130 مفهوم از تجربه شاغلان حرفه های یاورانه بود که در قالب 20 زیر مقوله دسته بندی شدند که در نهایت در 6 مقوله کلی حمایت های همه جانبه، آگاه سازی و آموزش مهارت های لازم، تکالیف ارگان ها و متخصصین، خدمات روان شناختی، داشتن اراده و انگیزه برای ترک و خدمات پزشکی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: خانواده های با والد وابسته به مواد نیازمند مراقبت و حمایت های حرفه ای در حوزه هایی که ذکر شد هستند و سازمان ها و افراد یاری رسان لازم است مداخلات مناسب را در این حوزه ها طراحی و اجرا کنند.
پیش بینی افسردگی بر اساس ترومای کودکی، تکانشگری و تنظیم شناختی هیجان در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۴۰-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی بر اساس ترومای کودکی، تکانشگری و تنظیم شناختی هیجان در افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد وابسته به مواد در مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. از این بین تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و نسخه ی دوم پرسشنامه افسردگی بک، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس تکانشگری بارت و همچنین نسخه ی کوتاه پرسشنامه سبک های تنظیم شناختی هیجان را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دو مولفه ی ترومای کودکی شامل سوء استفاده هیجانی و سوء استفاده فیزیکی و همچنین دو مولفه تکانشگری حرکتی و بی برنامگی به طور مثبت افسردگی را پیش بینی کردند. همچنین، سه راهبرد تنظیم شناختی هیجان شامل دو راهبرد ناسازگار (سرزنش خود و فاجعه سازی) به طور مثبت و یک راهبرد سازگارانه (تمرکز مجدد بر برنامه ریزی) به شکل منفی افسردگی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر مولفه های مطرح شده از متغیرهای ترومای کودکی، تکانشگری و راهبردهای تنظیم هیجان پیش بینی کننده ی افسردگی هستند. بنابراین توجه به این متغیرها در پیشگیری از افسردگی از اهمیت ویژه برخوردار است.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد و درمان شناختی-رفتاری بر نگرش نسبت به مصرف مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۷۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد و درمان شناختی-رفتاری بر نگرش نسبت به مصرف مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانش آموزان پسر مستعد مصرف مواد مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان در سال 1398، 45 دانش آموز به روش روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در سه گروه 15 نفره گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نگرش نسبت به مصرف مواد بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش روان شناختی پیشگیری مصرف مواد و گروه آزمایش دوم تحت 8 جلسه درمان شناختی-رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر هر دو روش در اصلاح نگرش به مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد معنادار بود و آموزش روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد در اصلاح نگرش به مواد در مرحله پیگیری اثربخش تر از درمان شناختی-رفتاری بود. نتیجه گیری: متخصصان می توانند به منظور اصلاح نگرش دانش آموزان مستعد نسبت به مصرف مواد از بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد بهره گیرند.
رهیافت های مدیریت انتظامی در پیشگیری از جرایم زنان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۰۴-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی رهیافت های مدیریت انتظامی در پیشگیری از جرایم زنان وابسته به مواد در شهرستان شهریار بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بود که با رویکرد کیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت انتظامی و مدیران محلی در شهر شهریار بودند که به روش نمونه گیری هدفمند یا قضاوتی انتخاب شدند و بر اساس اصل اشباع نظری، در نهایت با 13 نفر مصاحبه انجام شد. جمع آوری داده ها بر اساس مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار با تکنیک تحلیل جمله به جمله استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 18 رهیافت مدیریت انتظامی در حوزه پیشگیری وضعی، 29 رهیافت مدیریت انتظامی در حوزه پیشگیری اجتماعی و 13 رهیافت مدیریت انتظامی در حوزه پیشگیری کیفری شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مستمر زنان وابسته به مواد، تجهیز گشت های پلیس، و نیز تلاش همگانی تمام دستگاه های دخیل بر پیشگیری از جرایم زنان وابسته به مواد شهر شهریار تاثیر داشت.
اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۱۸-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد بود. روش: این پژوهش یک مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران افراد در حال ترک اعتیاد در شهر تهران در سال 1397 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های سرمایه روان شناختی و حس انسجام را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله روایت درمانی شرکت کردند و پس از اتمام جلسات درمانی، افراد هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. پس از دو ماه آزمون پیگیری نیز صورت پذیرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی بر بهبود سرمایه روان شناختی و حس انسجام در همسران افراد در حال ترک اعتیاد تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: روایت درمانی نقش مهمی در سرمایه روانی و احساس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد و برقراری روابط مناسب خانوادگی دارد. همچنین، از این روش می توان جهت افزایش سلامت روان همسران افراد در حال ترک اعتیاد بهره جست.
تأثیر گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری- عملی انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به وسواس بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی را به صورت گروهی، هفته ای یک بار در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم هیجان گراس و جان و اجتناب شناختی سکستون و داگاس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل واریانس یک-راهه در متن مانکوا نشان داد که درمان مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی باعث کاهش معنادار نمرات فرونشانی و اجتناب شناختی و افزایش معنادار نمرات مؤلفه ارزیابی مجدد شناختی افراد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می گردد که جهت مدیریت راهبردهای تنظیم هیجان و کاهش اجتناب شناختی بیماران وسواسی از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان یک روان درمانی مدرن در مراکز مشاوره و درمانی بهره برد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۹۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های اعتیاد شهر تبریز بود که از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت توانبخشی شناختی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از تکلیف برو/نرو، آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین و آزمون فراخنای کلمه مستقیم و وارونه استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری تاثیر معنادار داشت اما بر مولفه خطای درجاماندگی آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین تاثیر معنادار نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از توانبخشی شناختی در راستای درمان اعتیاد و توانبخشی افراد وابسته به مواد بهره برد.
نظام معنایی مصرف کنندگان ماری جوانا از اعتیاد: ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۷۹-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف نظام معنایی اعتیاد از دید مصرف کنندگان ماری جوانا بود. روش: روش پژوهش نظریه زمینه ای بود که با 20 نفر از جوانان شهر رشت که سابقه مصرف ماری جوانا داشتند، مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و با شیوه نمونه گیری هدفمند-نظری داده ها جمع آوری و با کدگذاری باز، محوری، و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: برای عوامل تاثیرگذار در اعتیاد خوشایند: الف) عوامل زمینه ساز شامل ناهنجارشناخته شدن و تمایز دیدگاه، ب) عوامل زمینه ای شامل بینش اجتماعی فردی، گسترش جهان بینی، و فردیت محوری، و ج) عوامل مداخله گر شامل جامعه پذیری دوستان و افزایش کیفیت دوستی شناسایی و استخراج گردید. همچنین، راهبردها شامل آگاهی به مرغوبیت ماده، خودمهارگری، و چارچوب مصرف بین مصرف کنندگان ماری جوانا بود. نتیجه گیری: عوامل نهادی، اجتماعی، و فردی در نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد مؤثر است. کنشگران با توجه به نوع مصرف، همچنین با عقلانی و آگاهانه در نظر گرفتن کنش خود و کارکردهای مناسب ماری جوانا در حیات اجتماعی شان، و اتکا به این ایده که کاش ماری جوانا در ایران هم آزاد بود، مصرف ماری جوانا را یک کنش اعتیادآور در نظر نمی گیرند. از سوی دیگر، تعریف اعتیاد که از جامعه و ساختارها نشات گرفته است را به مثابه یک برچسب می دانند که منجر به از دست دادن موقعیت اجتماعی کنونی شان می شود. افزون بر این، نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد در فرایند یادگیری و الگوسازی کنار همسالان نیز خلق و تقویت می شود و بر این باور هستند که ماری جوانا متمایز از دیگر مواد مخدر است و آن را یک فعالیت عادی در نظر می گیرند.
رابطه سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مواد مخدر در دانشجویان: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۶۴-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مصرف مواد مخدر و با در نظر گرفتن نقش میانجی تکانشگری بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در سال اول 98-1397 تشکیل دادند (7248 نفر). برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد 376 نفر (216 دختر و 160 پسر) انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تکانشگری، مقیاس استعداد اعتیاد، پرسشنامه خودکارآمدی و مقیاس شیوه های فرزندپروری بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معنی داری بر گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشجویان داشتند. همچنین، تکانشگری توانست بین متغیرهای سبک های فرزندپروری و گرایش به مواد مخدر و بین خودکارآمدی و گرایش به مواد مخدر نقش میانجی ایفا کند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود در شناسایی و تجزیه وتحلیل اختلالات بالینی از جمله وابستگی به مواد، به نقش تکانشگری، خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری توجه شود.
مدل یابی روابط علّی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۴۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در کمپ های ترک اعتیاد و انجمن معتادان گمنام شهر تهران در سال 1398 بود که 400 نفر (200 نفر مرد و 200 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه ذهن آگاهی، پرسشنامه بهزیستی ذهنی، پرسشنامه رضایت از زندگی و پرسشنامه تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم متغیرهای تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی ذهنی معنادار بود. همچنین، نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد معنادار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که متغیرهای تنظیم هیجان، تاب آوری و ذهن آگاهی نقش مهمی در بهزیستی ذهنی دارند. همچنین، نتایج نشان داد تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی دارای نقش میانجی می باشد.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی پس از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می شود. زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) و پرسشنامه خودکنترلی Tangney et al. (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (56/7 = F و 002/0 = P) و خودکنترلی (91/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (رویکرد مبتنی بر توانمندی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتنی بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی زنان مطلقه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی در رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش : طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت پوشش بهزیستی شهر مشهد در سال 1399 تشکیل دادند. از این بین، 253 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر، پرسشنامه غربالگری رویدادهای استرس زای زندگی، و مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی تعدیل کننده رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود، اما تاب آوری تعدیل کننده این رابطه نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که ذهن آگاهی به عنوان یک عامل محافظت کننده نقش مهمی در کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد دارد. بنابراین، می توان از رویکردهای درمانی یا آموزشی متمرکز بر ذهن آگاهی از جمله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس برای کاهش پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد استفاده کرد.
نقش خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
بررسی نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۴۴-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر بیله سوار استان اردبیل بودند که از میان آنان 240 نفر به عنوان نمونه اولیه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از میان آنان، 67 نفر از دانش آموزانی که در مقیاس اختلال سلوک نمره آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک تعیین شدند و به پرسشنامه های صفات شخصیتی سایکوپاتیک، پرخاشگری و گرایش به مصرف مواد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری با گرایش به مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک رابطه معناداری وجود دارد. مولفه رفتاری و بین فردی صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را در نوجوانان مورد مطالعه به گونه معناداری پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک را می توان بر اساس صفات شخصیتی سایکوپاتیک و میزان پرخاشگری پیش بینی نمود.
فراتحلیل عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن طی سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶ در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر فراتحلیل عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن طی سال های 1385 تا 1396 در شهر تهران بود. روش : روش پژوهش فراتحلیل بود. در مجموع 18 مطالعه در حوزه قاچاق مواد مخدر از طریق جستجوی اینترنتی در بانک های اطلاعاتی داخلی و در سازمان ها و دانشگاه های شهر تهران شناسایی شد و نهایتاً پایان نامه ها، طرح ها و مقاله هایی که ملاک ها و اطلاعات لازم برای فراتحلیل را داشتند، انتخاب شدند. یافته ها: مطالعات انجام شده، از لحاظ ملاحظات نمونه گیری، آزمون های آماری و روش شناسی دارای مشکلات اساسی بودند. از لحاظ نظری، سطح تحلیل برخی از نظریات به کار رفته در مبانی نظری پژوهش با متغیرهای مورد بررسی در تحقیق همخوانی نداشت. نتایج قسمت فراتحلیل نشان داد که شاخص اندازه اثر ترکیبی در حوزه ی قاچاق مواد مخدر در مدل ثابت 0/53 و در مدل تصادفی 0/56 بود. اما در بررسی جداگانه، اندازه اثر مقوله عوامل محیطی- اجتماعی بیشتر از عوامل انتظامی بود. نتیجه گیری: با توجه به ضعف نظری و روش شناختی پژوهش های انجام شده، وجود چارچوب نظری مشخص برای تحقیقات دارای فرضیه و همچنین ملاحظات روش شناسی امری مهم و ضروری است. همچنین با توجه به اندازه اثر بزرگتر عوامل محیطی- اجتماعی نسبت به عوامل انتظامی، می توان گفت که این یافته تاحدودی نشان از توسعه نیافتگی شهر تهران می باشد. این توسعه نیافتگی و نتایج حاصل از آن به همراه ویژگی های طبیعی و جغرافیایی و سیاسی شهر تهران (مرکزیت) در نهایت منجر به سوق دادن شهروندان و سایر افراد مهاجر به قاچاق مواد مخدر شده است.
اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۷۸-۲۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. از این بین، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه خودکارآمدی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده قدم معتادان گمنام در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و برنامه آموزش دوازده قدم می تواند باعث افزایش تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام گردد. نتیجه گیری: این پژوهش حمایتی تجربی برای درمان آموزش دوازده قدم معتادان گمنام بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی از اختلال مصرف مواد فراهم نموده لذا این درمان، روشی مناسب برای درمان افراد وابسته به مواد می باشد.
اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۵۸-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی افراد سوءمصرف کننده در انجمن معتادان گمنام شهرستان استهبان بود. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه شامل کلیه افراد وابسته به مواد حاضر در انجمن معتادان گمنام استهبان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان آن ها 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه (آزمایشی و گواه) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعارضات زناشویی و تعارض والدین بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش اجرای دوازده قدم انجمن معتادان گمنام موجب بهبود تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی و کاهش فراوانی و شدت تعارضات والد- فرزندی شده است. نتیجه گیری: برنامه دوازده قدمی انجمن معتادان گمنام نقش مهمی در فرآیند بهبودی فرد به روال یک زندگی سالم و برقراری روابط مناسب خانوادگی و اجتماعی ایفا می کند.
روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون: نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۹۸-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون با توجه به نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش: طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی از توع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون شهر رشت درسال 1398 بودند. تعداد 260 نفر به روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون های انعطاف پذیری شناختی، تحمل آشفتگی، دشواری در نظم بخشی هیجانی، خطرجویی و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد انجام شد. یافته ها : الگوی نهایی پس از اصلاح (یعنی حذف مسیر دشواری در نظم بخشی هیجان به سمت گرایش به عود اعتیاد) و آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم بین خطرپذیری با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار و با گرایش به عود اعتیاد، مثبت و معنی دار است. همچنین مسیر مستقیم بین دشواری در نظم بخشی هیجان با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار بود. رابطه متغیرهای میانجی، یعنی انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به عود اعتیاد، منفی و معنی دار بود. مسیرهای غیرمستقیم خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان به سوی گرایش به عود اعتیاد از طریق میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی معنی دار بودند. نتیجه گیری: رفتارهای خطرجویانه و توانایی اندک در تنظیم هیجانات شدید، ماشه چکان عوداعتیاد هستند و پیشنهاد می شود در برنامه درمانی معتادان تحت درمان مهارت های تقویت کننده کنترل رفتاری و تنظیم هیجان گنجانده شده و مداخلاتی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی و افزایش تحمل آشفتگی طرح ریزی گردد.