هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های هویت و تعهد هویت با کیفیت دوستی در دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر تهران است . به این منظور 400 دانش آموز به صورت تصادفی از مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند. برای بررسی متغییر های پژوهش ، از سه پرسشنامه سبکهای هویت ، کیفیت دوستی و تقابل دوستی استفاده شد . نتایج نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی توانایی پیش بینی معنادار سه مولفه کیفیت دوستی ( صمیمیت و افشای خود ، وفاداری و اعتماد ، و تقابل ) را دارد . حال آنکه سبک هویت هنجاری و سبک هویت مغشوش /اجتنابی فاقد قدرت پیش بینی مولفه های کیفیت دوستی هستند .
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و احساس غربت در نمونه ای از دانشجویان شهرستانی دانشگاه تهران بود. یکصد و چهل و پنج دانشجو (84 دختر، 61 پسر) با پر کردن مقیاس دلبستگی بزرگسال و پرسشنامه احساس غربت در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضرایب همسبتگی، آزمون t و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی و میزان احساس غربت رابطه معنی دار وجود دارد. دانشجویان دارای سبک دلبستگی ایمن کمتر از دانشجویان دارای سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا احساس غربت تجربه می کنند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر دچار احساس غربت می شوند. سبک دلبستگی ایمن از طریق مکانیسم های «تنظیم عواطف، «ایمنی بخشی» و «جانشین سازی» روابط و پیوندهای عاطفی جدید به فرد کمک می کند تا در مواجهه با اضطراب و استرس جدایی از خانواده سازش یافته تر عمل کند و کمتر دچار احساس غربت شود.
هدف از این مطالعه بررسی پرخاشگری آشکار و رابطه ای در کودکان دبستانی شهر شیراز بود. 506 دانش آموز (241 دختر و 265 پسر) کلاسهای اول تا پنجم مورد بررسی قرار گرفتند. برای این منظور پرسشنامه پرخاشگری حاوی 21 گویه فراهم آمد که توسط معلمان کلاسهای اول تا پنجم تکمیل شد. تحلیل عامل با محور اصلی و به دنبال آن چرخش مایل گویه ها منجر به استخراج سه عـامل پـرخاشگری جـسمانـی, پرخاشگری رابـطه ای، و پـرخاشگری واکنشی ـپیش فـعال گردید که معرف روایـی سـازه پـرسشنامه بود. پایایی بخشهای مختلف پرسشنامه نیز با استفاده از روشهای مختلف بررسی شد و معنادار بودند. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل پـرسشنـامـه 91/0 بـود. نـتایج مبـین ایـن واقعیت اند که میانگین پرخاشگری رابطه ای و آشکار در پسران به طور معنادار بیشتر از دخـتران است لیـکن فـراوانـی پـسران و دخـترانـی که پـرخاشگری رابـطه ای شدیـد بـروز میدهند تـفاوت معنـادار نـداشت. میـانگین پرخاشگری جسمانی در کلاسهای اول تا پنجم تفاوت معنادار نداشت اما میانگین پرخاشگری رابطه ای و واکنشی ـ پیش فعال در پایه اول تا پنجم تفاوت معنادار داشت
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تحول قضاوت اخلاقی بین دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده کرده اند و دانش آموزانی است که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند. همچنین متغیرهای دیگری نظیر جنسیت، نوع فضای پرورشی، میزان سواد والدین، نوع شغل والدین، معدل، نمره انضباط، سن دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفت. فضاهای پرورشی در این تحقیق، مراکزی میباشند که تحت مدیریت آموزش و پرورش اداره می شوند و برنامه های تربیتی و پرورشی در آنها ارائه داده میشود. این مراکز عبارتند از کانونها، اماکن ورزشی، دارالقرآنها و اردوگاهها. جامعه مورد بررسی در این تحقیق کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی و مقطع متوسطه (شامل متوسطه نظری، فنی حرفه ای، کار و دانش و پیش دانشگاهی) شهر قوچان بودند که در سال 82-81 در این شهر به تحصیل اشتغال داشتند که تعداد 688 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق آزمون قضاوت اخلاقی آن کلبی و کلسی کافمن بود که بر روی کلیه اعضاء نمونه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مشخص نمود بین میانگین نمرات تحول قضاوت اخلاقی دانش آموزان استفاده کننده از فضاهای پرورشی و دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند تفاوت معنا داری وجود دارد. و نیز بین متغیرهای قضاوت اخلاقی و نمره انضباط، سن، سطح سواد والدین، معدل دانش آموزان همبستگی مثبت وجود دارد.
"این پژوهش، رابطه ی بین سبک های هویت، ابراز وجود، و سبک های مقابله با فشار روانی را بررسی می کند. بدین رو، از میان دانش آموزان دختر رشته ی تجربی که در سال تحصیلی 83-82 در مراکز پیش دانشگاهی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند 327 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه یی، به عنوان گروه آزمون انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش (سبک هویت، ابراز وجود، و سبک مقابله با فشار روانی) پرسش نامه های سبک هویت برزنسکی( 1991)، ابراز وجود گمبریل و ریکی (1975)، و سبک مقابله اندلر و پارکر (1990) به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که:
1- دانش آموزان دارای سبک هویت داده ئی و هنجاری، بیش تر با سبک مقابله ئی مسئله مدار، و دانش آموزان دارای سبک هویت سردرگم/پرهیزی، بیش تر با سبک مقابله ئی پرهیزی با فشار روانی برخورد می کنند.
2- سبک هویت داده ئی، با ابراز وجود بنیادی و ابراز وجود مقابله ئی، به ترتیب 0.25 و 0.11 هم بسته گی مثبت و معنادار دارد.
3- سبک هویت سردرگم/ پرهیزی، با ابراز وجود بنیادی به میزان -15/0هم بسته گی منفی معنادار دارد.
4- سبک هویت سردرگم/ پرهیزی، هم بسته گی معنادار با ابراز وجود مقابله ئی ندارد.
5- سبک هویت هنجاری، رابطه ئی معنادار با ابراز وجود ندارد."
"
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سناخت درمان گری بر افزایش احترام به خود و کاهش پرخاشگری نوجوانان بزه دیده پسر 12 تا 15 ساله بود. فرضیه اصلی این بود که شناخت درمان گری احترام به خود بر کاهش پرخاش گری موثر است. برای انجام این بررسی،50 نوجوان بزه دیده از کانون های اصلاح و تربیت استان تهران در سال آموزشی 81-82 به صورت تصادفی انتخاب شدند. از این میان، آنان که در «مقیاس کوپراسمیت برای سنجش احترام به خود» (فرم طولانی) کم ترین نمره را گرفتند به دو گروه 25 نفری تقسیم شدند. هر دو گروه پس از همتاسازی، پیش و پس از شناخت درمان گری (اصلاح شناختی) احترام به خود، با «پرسش نامه ایزنک برای سنجش پرخاش گری» آزمایش شدند. در این پژوهش، زمان کاربرد متغیر مستقل شناخت درمانی گری 12 هفته بود.
مقایسه میانگین نمره های دو گروه 25 نفری (آزمایش و گواه) نشان داد که کاربرد شناخت درمان گری در افزایش احترام به خود و کاهش رفتارهای پرخاش گرانه به گونه مثبتی موثر است. یافته ها، افزون بر مقایسه میانگین، پس از آزمون گروه ها در سطح 0.99 معنادار است. هم چنین گزارش های مربیان و مددکاران نشان می دهد که رفتارهای پرخاش گرانه آزمودنی های این پژوهش در حدی قابل ملاحظه کاهش یافته است.
"
" در زمینه موضوع روان شناسی رشد اخلاقی و سنجش رشد اخلاقی، سالهاست که نظریه های شناخت شناسی ژنتیک و رفتار گرایی اجتماعی (که مبتنی بر دیدگاههای رشد قضاوت اخلاقی پیاژه و کولبرگ و رویکرد یادگیری اجتماعی باندورا است) در مرکز توجه روان شناسان و متخصصان علوم تربیتی و مورد استفاده مراکز مشاوره ای آموزش و پرورش و سایر مراکز روان شناسی کشور ما بوده و تا کنون نظریه و ابزار بومی مناسبی در حوزه سنجش رشد اخلاقی ارایه نشده است. موضوع قابل توجه این است که بنیانهای نظری و ساختار محتوای این دیدگاهها بدون توجه به بنیانهای جاودانه اخلاقی، انگیزش و احساس اخلاقی، ایمان و فرهنگ اخلاقی و رفتار و واکنشهای عینی اخلاقی ارایه شده است که با وضعیت رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان و جوانان دانش آموز ما سازگاری ندارد. این مقاله نشان می دهد که رویکردهای مذکور صرفا قضاوت اخلاقی و یادگیری قوانین و مناسبات اجتماعی زندگی در کشورهای غربی را مبنای نظریه خود قرار داده است و به بنیانهای روحانی و عقلانی و انگیزشی در اخلاق، که ریشه در خلقت الهی و فطرت آدمی دارند، توجهی نداشته اند. این مقاله، با ارایه الگویی جدید از شکل گیری رشد اخلاقی، نشان داده است که رشد اجتماعی فرد حاصل تاثیر و تاثر متقابل و پیچیده و پویای پنج زمینه طبیعی و درونی خدادادی، زمینه های اجتماعی، واقعه ها و تجارب رفتاری، رشد قضاوت شناختی، و تجلی و تحول انگیزشها و عواطف همدردی و کمک رسانی به دیگران است. بر چنین اساسی، در این مقاله سعی شده است، ضمن نقد رویکردهای کنونی روان شناسی در رشد اخلاقی، برای تحقیقات اصیل و جدید علمی در حوزه نظریه پردازی رشد اخلاقی دانش آموزان زمینه سازی شود و مقدمات نظری لازم برای تهیه ابزار بومی سنجش رشد اخلاقی فراهم آید.
"