فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۰۱ تا ۹٬۸۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
دستان ها (مَثَل ها) چونان بخشی از فرهنگ و ساختار اندیشگانی مردمان کهن، بازگویه پندارها، دریافت ها و باورهای بسیاری است که در گذر روزگار پدید آمده است؛ از این رو، بازکاوی و گزارش مَثَل ها می تواند کم یا زیاد ما را تا سرچشمه-های اندیشگانی نیاکان رهنمون شود. گاه نیز اسطوره که با ناخودآگاه گروهی پیوندی رازناک دارد، در پیکره مَثل ها سربرمی آورد یا به سخن دیگر، گاه مَثَل ها، ناخودآگاهِ گروهی و به ویژه اندیشه های اساطیری را آینگی می کنند. یکی از این مثَل ها که به گمان نگارنده، بازگویه باوری بسیار کهن در فرهنگ ایرانی است، مَثَل «الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ» (گوسپند پاک است و پیل مُردار) است که در حکایت سوم از باب نخست گلستان سعدی آمده است. در این پژوهش بن مایه اساطیری آن بازکاویده و نشان داده می شود که چگونه پیل چونان جانوری اهریمنی در برابر گوسپند، یکی از نیروهای اورمزدی، کارکرد می یابد و از کجا ستیز میان پیل و گوسپند، چونان اندیشه ای بنیادین در فرهنگ ایرانی، در پیکره یک مَثَل نمودار می گردد.
تحلیل نابهنجاری شخصیتی در رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» نوشته سلمان امین، یکی از رمان های موفق جامعه گراست که به یکی از معضلات اجتماعی خاص، یعنی بیکاری و عواقب آن توجه کرده است. این جستار بر مبنای نظریة «فرصت» رابرت مرتون (1910- 2003) انواع نابهنجاری های رفتاری و شخصیتی را در رمان مزبور واکاوی کرده است. مطابق نظریة مرتون، مشکلات اجتماعی نتیجه گسست میان اهداف پسندیدة جامعه و راه های دست یابی به آن است. جامعه با تعریف اهداف ارزنده برای اعضای مرتبط با خود، راهکارها و راهبردهای خویش را نیز عرضه می کند؛ لیک آنگاه که میان اهداف و وسیله نهادینه شدة تحقق آن فاصله ایجاد گردد، انحراف و نابهنجاری رخ می دهد. بر اساس این الگوی نظری، رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» تصویری از جامعه ای ارائه می دهد که اهدافی یکسان و مقبول برای همه مشخص کرده است، اما استفاده از روش های تحقق آنها، به پایگاه و طبقه اجتماعی افراد بستگی دارد؛ چنانکه شخصیت اصلی رمان با عصیانگری پرومته ای خویش، به کشف راه های جدید روی می آورد، اما سرانجام چاره ای جز فراموشی اهداف و انزوا نمی بیند.
تحلیل داستان روز چهارشنبة هفت پیکر نظامی بر اساس نقد ادبی جدید (طرح وارة تکمیلی بر نظریة ژیلبردوران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تحلیل افسانة روز چهارشنبه از مثنوی هفت پیکر نظامی بر طبق نظریّة ژیلبر دوران پرداخته شده است. از آنجایی که یکی از ویژگی های نظریة علمی، پویایی و جلورونده بودن آن است، نگارنده در این مقاله به الگویی تازه رسیده است. با توجّه به الگو های ارائه شدة ژیلبر دوران، گاهی محور متنی در منظومة روزانة تخیّلات قرار دارد، گاهی در منظومة شبانة تخیّلات و گاهی نیز در متنی میان منظومه ها حرکتی رفت و آمدی وجود دارد. از نظر وی در حالت ایده آل باید هر دو منظومه در یک متن وجود داشته باشد، امّا در این داستان به موردی بر می خوریم که بسیار جالب توجّه است و آن زمانی است که منظومة شبانه تبدیل به منظومة روزانه می شود. به نظر می رسد ژیلبر دوران به چنین موردی برخورد نکرده؛ زیرا در تقسیم بندی وی نمی توان چنین موردی، یعنی مبدّل شدن منظومه ای را به منظومة دیگر یافت.
نماد شناسی داستان های کوتاه ادبیّات پایداری لبنان با تکیه بر کتاب «عَناقیدُ العَطَش» اثر علی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تجلّیگاه های ادبیّات مقاومت، داستان نویسی است، خواه داستان کوتاه باشد یا رمان. از میان کشورهای اسلامی، لبنان همواره مورد هجوم دشمن صهیونیستی بوده؛ به همین خاطر نویسندگان زیادی به بیان رشادت ها و پایداری مردم لبنان در برابر دشمنان خود پرداخته اند. کتاب «عناقید العطش» اثر علی حجازی با 12 داستان کوتاه، به عنوان یک مجموعه داستانی به بیان پایداری و استقامت مردم لبنان پرداخته است. بررسی این کتاب از آنجا حائز اهمّیّت می باشد که نویسنده بر اثر شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود در داستان های واقعی خود از زبان رمز به موضوع پایداری و استقامت در برابر دشمن اشاره نموده است. آنچه نگارندگان در این مقاله برآنند تا به آن پاسخ دهند این است که: 1- مهمترین نمادهای بکار رفته در داستان های کتاب «عناقید العطش» چیست؟ 2- نویسنده به چه دلیل از نمادهای مشخّصی برای دشمن صهیونیستی استفاده کرده است؟ در پایان می توان چنین نتیجه گرفت که نویسنده کتاب، متناسب با هر یک از خصلت ها و خوی مستکبرانه دشمنان خود از نمادهای مشخّصی اعم از جان دار و بی جان مانند: مار، کفتار، شیطان، مترسک و ... استفاده نموده است. همچنین نویسنده به منظور بیان جلوه های مقاومت و پایداری مردم لبنان و عشق و دلبستگی آنان به وطن خویش، از نمادهای مشخّصی در این زمینه بهره برده است. پژوهش حاضر برآن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بیان و رمز گشایی نمادهای مقاومت در کتاب «عَناقیدُ العَطَش» بپردازد و در خلال آن به مهمترین جلوه های ادبیّات پایداری در داستان نویسی این مجموعه داستانی اشاره نماید.
پند منظوم در ادب عالمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
79-104
حوزههای تخصصی:
شناخت افکار و اندیشه شاعران، مهم ترین ابزار رسیدن به اندیشه و تفحص در اوضاع تاریخی و اجتماعی آنان است. آثار ادبی هر ملتی همچون گنجینه ای پربها در تحرک اندیشه و احساس مخاطب خود، نقش بسزایی دارد. شاعران هر عصر در شکوفایی اذهان عمومی نقش مؤثری داشته و تلاش نموده اند تا در آموزش و تعلیم انسان برای داشتن زندگی بهتر و بهره وری از عرض زندگی مفید، او را یاری نمایند. عینیت بخشی به معارف ذهنی از رسالت های مهم ادبیات تعلیمی است. اشعار پندآموز که سراسر حکمت و اندرز است، موجب عبرت مخاطب می گردد. گاه کلام شاعر با تشویق و ترغیب همراه است و گاه با تحذیر. دیوان شاعران سرزمین ما گنجینه ای از گوهر های پندآموز و مشحون از رموز زندگی اجتماعی و طرق مختلف کسب معرفت و معاشرت است. در این مقاله تلاش شده است تا نیم نگاهی به روند و اوج و افول ابیات تعلیمی در آثار شاعران، از آغاز تا قرن هشتم انداخته شود و علل بروز و ظهور این نوع ادبی در ادبیات ایران مورد واکاوی قرار گیرد. هدف از این پژوهش تأثیر بسزای تعلیم و تربیت بزرگان ادب، بر رشد و بالندگی مردم است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیر تحول ادبیات تعلیمی از آغاز تا قرن هشتم روندی رو به رشد داشته است و شاعران از روش های ارشاد و راهنمایی، استدلال و پند و اندرز، تذکر، ترغیب، تکریم، تنبیه، تنذیر، گفتگو و موعظه برای تعلیم و تربیت بهره برده اند.
بینامتنیت به مثابه روش و بینش تاریخ ادبیات نگاری نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
1-22
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تاریخ ادبیات، نگارش تاریخ تحولات ادبی است. بینامتنیت نیز در این حوزه، دانش تبیین ارتباطات متون به شمار می اید. بینامتنیت به کمک تاریخ ادبیات، به شریان ارتباطی متون، اعصار و جوامع پی می برد و تاریخ ادبیات نیز با بهره از فنون ارتباطی ای که بینامتنیت در اختیارش می گذارد، به شناخت عمیق تر و دقیق تر ادبیات دست می یابد. این جستار به مثابه دریچه کوچکی است که به دنیای ارتباطات دانش تاریخ ادبیات و بینامتنیت گشوده شده است. به همین منظور کار را با بررسی و تلفیق مبانی نظری تاریخ ادبیات و دانش بینامتنیت و نیز نقد و نظریه های ادبی طراحی کرده ایم. عمده مقصود این پژوهش، تنها نشان دادن وجوه اشتراک و راه های ارتباطی تاریخ ادبیات با دانش بینامتنیت و برشمردن خدمات متقابل این دو با یکدیگر است.
بازتاب میراث عرفانی کهن، به ویژه مولانا، در اندیشه های امیرحسینی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیرحسینی هروی از عارفان گمنام قرن هفتم و هشتم هجری است. او با پرسش های هجده گانة خود، شیخ محمود شبستری را به سرایش گلشن رازبرانگیخت. از امیرحسینی هروی آثار مهمی بر جای مانده است. بررسی افکار او در مطالعات تاریخی و تطبیقی تصوف اهمیت خاصی دارد. در این مقاله، سه نوع تأثیرپذیری محتوایی آثار هروی از میراث عرفانی کهن بررسی می شود. نخست، تأثیرپذیری از عارف هم عصرش مولانا در مباحثی مثل تشابه آغازین کنزالرموزو مثنوی، اهمیت غفلت، عاشقان ساکن بی قرار، عشق این سری و آن سری و نقد قافیه اندیشی. دوم، تأثیرپذیری از اندیشه های عرفانی کهن و موضوعات پربسامدی مثل جاودانگی معشوق، ترک خودی و انانیت، نکوهش تقلید، مرگ پیش از مرگ و دوگانة عشق و ملامت. سوم، تأثیرپذیری از عارفانی با دیدگاه های خاص مثل ابوسعید، عین القضات و نجم رازی در مضامین ویژه ای همانند تصوف آسیا، نکوهش رسم و عادت و داستان خلقت آدم. این تأثیرپذیری های سه گانه، تا حد بسیاری بر غنای فکری و فرهنگی آثار هروی افزوده و عرفان و گزاره های عرفانی او را به اندیشه های اصیل عرفانی سده های نخستین نزدیک کرده است. از سوی دیگر هروی در حد یک مقلد صرف نیست و با طرح مضامینی مثل عقل و عشق، نفس توسن و کثرت گرایی دینی، صاحب فکر و نوآوری است. در قسمت پایانی مقاله به این موضوع پرداخته می شود.
مردم گرایی و نوع دوستی در عرفان اسلامی و مقایسة آن با روان شناسی مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی سرشار از آموزه های اخلاقی و تعالیم الهی است. این عرفان با پشتوانة دین و معنویت می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات و مسائل روانی و اخلاقی بشر معاصر باشد. در این مقاله، با توجه به خاستگاه مشترک عرفان و روان شناسی مثبت، رویکردهای روان درمانی و مباحث اجتماعی آن در متون عرفانی بررسی می شود و نمونة آشکار و عملی ایده ها و نظریه های روان شناسان با احوال و سخنان عارفان مقایسه می گردد. مقایسة جنبه های اجتماعی عرفان با توان مندی های اجتماعی روان شناسی مثبت، می تواند کارایی معنویت در رسیدن به اهداف روان شناسی مثبت شخصیت مثبت اجتماعی را آشکار کند؛ در این مقایسه هم چنین، بهبود روابط اجتماعی و شادمانی پایدار نیز بررسی خواهد شد. درواقع این سلسله بحث ها بیانگر اجتماعی بودن عرفان اسلامی و تبیین کنندة علت بازگشت روان شناسی به ارزش های الهی و معنوی در درمان بیماری های روانی است؛ با توجه به این رویکرد، از عرفان ناب اسلامی برای رسیدن به سلامت روانی و پیشرفت سطح زندگی و کمال فکری بشر می توان استفاده کرد.
بررسی و مقایسه پروتوتایپ در رمان های «زمین سوخته» و «زمستان 62»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمونه های اولیه ای در زندگی واقعی هر نویسنده وجود دارد که به نوعی ذهن وی را برای آفرینش یک یا چند شخصیّت برمی انگیزد. نویسنده با استفاده از این ابزارها و مواد خام و نیز نیروی تخیّلش دست به خلق کاراکترهای داستانی اش می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین پروتوتایپ های رمانِ «زمستان 62» از «اسماعیل فصیح» و «زمین سوخته» از «احمد محمود» بپردازد. برای رسیدن بدین منظور، ابتدا شخصیّت های اصلی و فرعی رمان ها مشخّص و از لحاظ ساختاری تحلیل می شوند. پس از آن نوع پروتوتایپ مشخّص و در عین حال با هم مقایسه می گردند. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که «اسماعیل فصیح» در آفرینش آدم های داستانی اش در «زمستان 62» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «پروتوتایپ در زندگی خصوصی نویسنده» استفاده نموده است. «احمد محمود» در خلق کاراکترهای رمانش در «زمین سوخته» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «تاریخی» بهره برده است. هر دو نویسنده در خلق شخصیّت های داستانی شان از «پروتوتایپ طبقاتی» استفاده کرده اند. با این تفاوت که آنها گروه های مختلف اجتماعی را انتخاب نموده اند. «فصیح» طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و «احمد محمود» گروه ها و طبقات آسیب پذیر جامعه را در دوران «جنگ» به عنوان پروتوتایپ کلی اثر خود برگزیده اند. آن ها تلاش کرده اند؛ تا در وجود یک یا چند شخصیّت رمان خود، ویژگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی این گروه ها را به تصویر بکشند.
مفهوم آزادی در اشعار نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فراز و نشیب های زندگی اجتماعی و ادبی نزار قبانی شاعر عرب و احمد شاملو شاعر ایرانی، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که این نوشتار به شیوه «ادبیات مقایسه ای» موضوع آزادی را در اشعار این دو شاعر بررسی می کند تا تفاوت و شباهت فکری آن دو در این موضوع به تصویرکشیده شود. مردم و حکّام در کسب و حفظ آزادی سهیم هستند که این دو شاعر به این دو مورد توجّه کرده و با استفاده از نماد و درهم آمیختن تغزل و مفاهیم سیاسی و اجتماعی، مفهوم موردنظر خود را ارائه کرده اند. شاملو، مردمِ آزادیخواه را ستوده است و فقر را نداشتن آزادی معرفی می کند. قبانی هم سعی می کند مردم سرزمینهای عربی را به اصلاح کارها خود فرا بخواند و بیشتر، سران کشورهای عربی را مقصر می داند ولی از فرد خاصی نام نمی برد و خطر یهود را هم متذکّر می شود. احمد شاملو و نزار قبانی، استبداد را محکوم می کنند و مبارزه مسلّحانه را یکی از راه های رسیدن به آزادی می دانند. هر دو از سکوت مردم در برابر ظلم، استبداد و بی عدالتی بیزارند و به همین دلیل، گاهی با سرزنش، گلایه، عتاب و تحقیر با مردم، سخن می گویند. صراحت، شفافیّت و سادگی اشعار قبانی و دیریابی شعر شاملو و بیان رمزآلود وی از جمله ویژگیهای این دو شاعر در ارائه مفهوم آزادی است.
تذکره بتخانه و اهمیت آن در تصحیح دیوان شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیگر در این امر تردیدی نیست که هرگونه مطالعه و جستاری در قلمرو شعر کهن فارسی بدون مراجعه به تذکره ها و سفینه های شعری، کاری ناقص و ناتمام خواهد بود. تذکره ها ازآن جهت که بعضاً نام و نشان شاعران و اشعار و آثار آن ها را از تحریف زمانه در امان نگاه داشته اند، حائز اهمیت هستند. در میان تذکره ها و سفینه های شعر فارسی، تذکرة بتخانه اثر مولانا محمد صوفی مازندرانی، از شهرت خاصی برخوردار است. این تذکره به لحاظ انسجام و حسن انتخاب اشعار که در مواردی تازه یاب و بی سابقه است، ارزش و اهمیت بسیاری دارد. در این جستار ضمن توضیحاتی مجمل در معرفی این تذکره با ارزش که در سال 1010 (ه.ق) کتابت شده است، نمونه های نویافته ای از اشعار شاعرانی چون انوری، مجیر الدین بیلقانی، نجیب جرفادقانی، افضل الدین کاشانی، معزی، قطران تبریزی به عنوان نمونه های بارز در این تذکره، بررسی گردیده است.
شیوه ها و اغراض گفت و گو در دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو از شگردها و ابزارهای اساسی نویسنده یا سراینده است تا شناختی عمیق تر از آنچه در سر دارد به مخاطب هدیه کند. این شیوه ادبی را می توان به گونه هایی نظیر؛ دیالوگ( گفت وگوی دوطرفه)، مونولوگ یا تک گویی و همولوگ یا گفت و گوی جمعی در ادبیات مشاهده کرد. اگرچه گفت و گو در ادبیات نمایشی؛ نظیر تراژدی و داستان؛ نظیر رمان، بیش از انواع دیگر کاربرد دارد، در ادبیات عامه نیز از زیبایی های خاص خود برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های گفت وگو و اهدافی که از آن متصوّر بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان، بررسی کند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت که از مونولوگ و دیالوگ بیش از دیگر شیوه های گفت وگو در دوبیتی های عامیانه استفاده شده است. در دیالوگ، اهدافی نظیر؛ طلب بوسه از معشوق و حضور دیگری برای عشق ورزی به بحث گذاشته شده است. گفت وگوی جمعی، آن گونه که در چارچوب نظری پژوهش آمده، در دوبیتی های عامیانه دیده نشده است. پژوهشگران، دوبیتی هایی را که خطاب به جمع بوده، با هدف گواه گرفتن عاشق برای اغراض خویش در این بخش بررسی کرده اند. جدل نیز به علت کوتاهی طول کلام در دوبیتی، بسامدی نداشته است. کلیدواژه: گفت وگو، تک گویی، همولوگ، دیالوک، دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی.
کلان ساختار مقامات های صوفیان و نقش ایدئولوژیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا نشان داده ایم که در مقامات های صوفیان، کلان ساختاری وجود دارد که در این ژانر همواره تکرار می شود. آن گاه نقش ایدئولوژیک هر یک از عناصر این کلان ساختار را تشریح نموده و به نقش آن در روابط قدرت نیز پرداخته ایم. کلان ساختاری که شاکلة مقامات های صوفیان است از ذکر اصل و نَسَب مشایخ آغاز می شود و با بیان پیشگویی های دیگران دربارة درخشش معنوی آن ها، ریاضت های طاقت فرسا و کرامت ها ادامه می یابد و با مرگ شگفت انگیز آن ها به پایان می رسد. در این ساختار، کرامت نقشی برجسته دارد و کل ساختار را تحت تأثیر قرار می دهد. اصل و نسب سازی ها و پیشگویی ها و ریاضت ها همگی در حکم «تمهیداتی» برای ظهور کرامت عمل می کنند و مرگ-های شگفت و تنازع های گفتمانی در حکم «امتداد» نیروی کرامت اند. نقش عمده این کلان ساختار در مقامات های صوفیان این است که ضمن اثبات کرامت و امور خارق عادت برای مشایخ تصوف، دسترسی دیگران را به منبع قدرت گفتمان تصوف؛ یعنی کرامت، محدود یا غیرممکن سازد. این کارکرد ویژه موجب می شود تا در مفصل بندی گفتمان تصوف تغییراتی پدید آید و خُرده گفتمانی جدید به نام «گفتمان اهل کرامت» شکل بگیرد. همین گفتمان راه را برای ورود گفتمان تصوف در مناسبات سیاسی و اجتماعی هموار می سازد.
نقدی بر سیر تاریخی ساختمان فعل مرکب در کتب مهم زبان شناسی و دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تطبیقی تصویر حیوانات در اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
311 - 336
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و نوجوان با توجه به مفهوم کودکی، در مطالعات علوم انسانی جایگاهی ویژه یافته است. شعر کودک نیز یکی از شاخه های این گونه از ادبیات است. بررسی این اشعار می تواند برای شاعران کودک و نوجوان راهگشا باشد و به پیشرفت کیفی این ژانر ارزشمند کمک کند. موضوع این مقاله بررسی اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف است. دلیل انتخاب این شاعران مشابهت هایی است که در زمینه استفاده از مضامین طبیعت گرایانه، بخصوص به کارگیری شخصیت حیوانات، در آثارشان دیده می شود. این پژوهش دو بخش دارد: بخش نظری که بر آراء نظریه پردازان مکتب امریکاییِ ادبیات تطبیقی تکیه دارد و بخش کاربردی که شامل تحلیل اشعار تد هیوز و عباس یمینی شریف و ذکر شواهد است. از آنجا که در مکتب امریکایی، صرفِ وجود شباهت می تواند زمینه یک پژوهش تطبیقی باشد و همچنین ادبیات تطبیقیِ امریکایی نوعی مطالعات فرهنگی است، هدف اصلی این پژوهش نیز، شناخت شباهت ها و تفاوت ها و دستیابی به چشم اندازی از شعر کودک و نوجوان بخصوص با موضوع حیوانات، در دو کشور ایران و انگلستان است.
هویت بومی و منطقه ای اشعار منوچهر آتشی در محمل تمثیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دوره ای که «جهان وطنی» به شدت تبلیغ می شود، پاسداشت عناصر هویت بخش بومی و قومی، امری اجتناب ناپذیر و شایسته می نماید که بار این مهم را بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشورها بر دوش می کشند. این پژوهش برآن است تا نشان دهد که «منوچهر آتشی» شاعر بلندآوازه جنوب در فضای سرشار از تبلیغات بنیان برافکن که از همه سو افکار را تسخیر کرده است، چگونه توانسته هویت بومی و منطقه ای خود را در فضای بیکرانه شعر ماندگار سازد. بررسی ها نشان می دهد که آتشی برای نگهداشت عناصر هویت بخش بومی و منطقه ای خود، از بستر تمثیل سود جسته و با نقل روایت و ذکر خاطرات از گذشته ای بس دور تا زمان حاضر، هویت بومی را در شعرش خوانا و تأثیرگذار کرده است. سپس با تلفیق بین لغات، اصطلاحات، ضرب المثل ها و واژگان بومی منطقه خود با زبان رسمی فارسی، به این توانایی دست یافته تا هویت بومی و اقلیم و در نهایت اشعار خود را ماندگار سازد.
تعلیم و تربیت در نظام فکری فارابی و مولانا؛ شباهت ها و تفاوت ها
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
153 - 177
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل نظریه ی چندصدایی درحکایت افشین و بودلف از تاریخ بیهقی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
151 - 167
حوزههای تخصصی:
چندصدایی، یکی از مهم ترین نظریات «میخاییل باختین» در حوزه ی نقد و نظریه های ادبی است. برمبنای این نظریه، متون چندصدایی، متونی هستند که شخصیت های حاضر در آن ها هرکدام به یک میزان، حقّ اظهار نظر دارند و آزادانه تفکّرات خود را بیان می کنند؛ بدون این که صدایی بر صدای دیگر، برتری داشته باشد. باختین با مطالعه ی آثار «داستایوسکی» به این کشف، نائل شد و متون قبل از او را متونی تک صدایی نامید که فقط صدای راوی یا نویسنده ی داستان به گوش می رسید. گرچه از نظر منتقدان ادبی، متون چندصدایی عمدتاً مربوط به روزگار معاصر هستند امّا بررسی متون کهن نیز از این منظر، نشان دهنده ی حضور رگه هایی از خصلت چند صدایی است که در این بررسی ها همواره باید احتیاط را درنظرگرفت تا نظریه ها بی وجه و بی دلیل بر متن ها تحمیل نشوند. تاریخ بیهقی، یکی ازمتن های مهمّ ادب فارسی است که در برخی از داستان هایش رگه هایی از چندصدایی دیده می شود. داستان«افشین و بودلف»یکی از این داستان هاست که با تأمّل در گفتار و مکالمه ی شخصیت ها می توان برخی از مشخصه های چندصدایی را درآن مشاهده کرد. این پژوهش به بررسی و تحلیل این داستان از منظر نظریه ی چندصدایی می پردازد. یافته های پژوهش حاضر، نشان دهنده ی آن است که گرچه برخی از داستان های بیهقی از خصلت تک صدایی به دور نیستند امّا در حکایت افشین و بودلف، آواها و صداهای مختلفی به گوش می رسد که حاوی جهان بینی و طرز تفکّر اشخاص این داستان است.
واکاوی جلوه های تمثیلی اعلام انسانی و عناصر طبیعت در مرصاد العباد نجم رازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
114 - 135
حوزههای تخصصی:
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشه های خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جسته اند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان می شود مفاهیم مجرد و تجربه های عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آن ها را حسی و ملموس نماید تا فهم و پذیرش مطالب آسان تر شود، در نتیجه یکی از شیوه های تسهیل این گونه امور در قالب داستان و تمثیل است. در این میان نجم الدین رازی، مؤلف مرصادالعباد، در آغاز هر فصل از اثرش ابتدا آیه و حدیثی متناسب با موضوع بیان داشته است. این نویسنده مانند دیگران کوشیده است تا عناصر تمثیل و مثال را از امور آشنا برای مردم انتخاب نماید. شیوه او در نقل و روایت و تمثیل در کمال سادگی و روانی است. از جمله مواد و عناصر تمثیلی بر کاربرد این مؤلف در توضیح و تبیین مقولات عرفانی و دینی، اعلام انسانی و طبیعت است که در این پژوهش نویسندگان سعی کرده اند به روش تحلیلی و اسنادی این موضوع را دنبال کنند و به واکاوی پاره ای از این نوع تمثیلات کارا و مؤثر، همت گمارند.
کارآفرینی در آثار تمثیلی نظامی گنجوی و نظامی عروضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۱
180 - 203
حوزههای تخصصی:
انسان از آغاز آفرینش برای گذران زندگی مجبور به کار و کارآفرینی بوده و فرهنگ، مجموعه آداب و رسوم و باورهای حاکم بر جامعه است که از دیدگاه "شیوه زندگی" جدایی ناپذیر از کار و کارآفرینی است. در این مقاله با مطالعه برخی آثار بی نظیر و تمثیلی ادب فارسی، با بیان بیش از صدها تمثیل از شغل و حرفه و ارائه راهکارهای مفید و مثمر ثمری که در جهت بسط و گسترش این مشاغل در بطن جامعه ارائه شده، پی می بریم که کار و کارآفرینی و ایجاد خلاقیت در چند هزار سال پیش بین ایرانیان کهن از راه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگ و تمدن کشور محسوب می شده است.