فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۲۸۱ تا ۴۸٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۵۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها در نگاهداشت فرهنگ و آداب و رسوم کهن ایران زمین جایگاه خاصی دارند. یکی از مهم ترین اسطوره های رایج در میان ساکنان بومی شهرستان های بویراحمد و دنا، اسطوره سفر کی خسرو، پادشاه کیانی ایران زمین به کوه دنا واقع در نزدیکی شهر سی سخت است . پژوهش حاضر براساس شیوه تاریخی تحلیلی و تطبیقی است که براساس مطالعات کتابخانه ای و مستندات و باستان شناسی انجام شده است. با توجه به اینکه اسطوره سفر کی خسرو نه تنها در افواه و اذهان مردم منطقه بویراحمد و دنا، بلکه در مناطق جغرافیایی و اسامی اماکن آن به وضوح می توان آن را دید و شنید و ازجمله اسطوره هایی به شمار می آید که نه تنها قرابت ماهوی آن را در اسطوره های سایر ملل می توان یافت بلکه در کتب تاریخی به ویژه شاهنامه فردوسی می توان آن را مطالعه کرد؛ به همین سبب پرداختن به مطالعه اسطوره ذکرشده ضروری به نظر می رسد. بنابراین مکان یابی نام های جغرافیایی اسطوره کی خسرو با اهداف و پاسخ به پرسش های اصلی پیش رو انجام پذیرفت: مهم ترین منابع مکتوب موثقی که به اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا اشاره کرده اند کدام اند؟ تا چه حد می توانیم درمورد اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا، به مدارک باستان شناختی استناد کنیم؟ علاوه بر شاهنامه فردوسی، در منابع دست اول تاریخی که در قرون سوم و چهارم هجری توسط مورخان اسلامی نوشته شده اند ازجمله ابن اثیر، حمدالله مستوفی، حمزه اصفهانی و گردیزی به اسطوره کی خسرو از منظر واقعه تاریخی اشاره شده است. از مهم ترین مدارک و شواهد باستان شناختی مرتبط با اسطوره کی خسرو، تل خسرو در نزدیکی یاسوج است که هانیس گاوبه، باستان شناس اتریشی آنجا را کاوش کرده است.
توصیف و تحلیل کتاب های میانی مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی از بُعد طراحی آموزشی (بر اساس شاخص های «لشین» و همکاران در طراحی آموزشی)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵شماره ۲
117 - 133
حوزههای تخصصی:
در یک نظام آموزشی موفق، محتوای آموزشی همگون و متناسب با اهداف، نقشی کلیدی ایفا می کند و تهیه متن آموزشی در نگاه کلان، نیازمند توجه به راهبردهای آموزشی و در نگاه خُرد، نیازمند توجه به فنون طراحی آموزشی و نیز تمرکز بر اصول کاربردی تهیه متون آموزشی است. در این پژوهش، کتاب های سطح میانی مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی جامعه المصطفی از دیدگاه طراحی آموزشی بررسی و تحلیل شده است. پرسش اساسی پژوهش این است که در تهیه این کتاب ها چه اندازه اصول طراحی آموزشی رعایت شده است. برای این منظور ابتدا شاخص های کیفی طراحی آموزشی و نیز اصول آموزش زبان دوم را در قالب چند جدول کمّی بازسازی نموده ایم؛ سپس با بررسی داده های آماری، کتاب های مرکز آموزش زبان را بررسی و تحلیل کرده ایم. پژوهش به شیوه کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی انجام گرفته و به این نتیجه رسیده است که دو کتاب سطح میانی مرکز آموزش زبان، به شکلی مطلوب موفق به رعایت اصول طراحی آموزشی شده اند.
خوانشی نو از مخاطبان سعدی (با محوریت غزلیات) در عصر تجدد با رویکرد واکنش خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
115 - 145
حوزههای تخصصی:
دگرگونی ها و بازتاب آن ها در ابعاد مختلف یک جامعه، مانند چرخ دنده های یک سیستم هم زمان به موازات هم پیش می روند. از دیرباز تحولات سیاسی و اجتماعی در سطح اجتماع کمابیش در فرهنگ و ادب آن جامعه بازتاب داشته است. عصر تجدد که در ایران از دوران مشروطیت (عصر بیداری) آغاز شده بود، علاوه بر عرصه سیاسی و حاکمیت وقت، در ادبیات ایران آن روزگار هم نمود داشت. برخی شاعران که خود را متعهد می دانستند و نسبت به مشکلات، کاستی ها و مسائل روز بی اعتنا نبودند؛ خواهان نوآوری های نظام مند و تأثیرگذار در سیر تجدد ادبی ایران بودند. این شاعران افق های تازه ای را که برای مخاطبان این دوره گشوده شده بود، می شناختند و به دلیل ناهم خوانی های موجود در ادبیات قدیم با این دیدگاه های نو، معتقد به تحول و تجدد ادبی بودند. در دوران تجدد، سعدی (آثار سعدی) را نماینده تام و تمام ادبیات کهن فارسی می دانستند؛ ازاین رو حجم زیادی از حمله ها و جبهه گیری ها را در مقابله با آثار و افکار او مشاهده می کنیم. در این جستار با استفاده از مؤلفه افق انتظار هانس رابرت یاوس که یکی از مؤسسان مکتب نقد خواننده مدار است، به تحلیل دلیل این واکنش ها نسبت به آثار و افکار سعدی پرداخته ایم. حاصل آنکه در هر دوره ای افق انتظارات مخاطبان با توجه به شرایط موجود در جامعه تغییر می کند و مهم ترین دلیل انزوای ادبی آثار سعدی (غزلیات) در عصر تجدد، همین عدم انطباق افق انتظارات مخاطبان با آثار و افکار سعدی است.
نقد روش شناختی 16 مقاله در حوزه ادبیّات و سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت مطالعات میان رشته ای در پژوهش های ادبی ایران در سال های اخیر، به مطالعاتی در فیلم، تلویزیون، نقاشی و سایر «متون فرهنگی» منجر شده است. این رویکرد که به نظر می رسد حاصل گسترش نظریه های مرتبط با نشانه شناسی انتقادی و مطالعات فرهنگی است، به ارائه پژوهش هایی انجامیده است که از اهداف و بنیان های فلسفی این نظریه ها فاصله دارند. این جستار، بر نقد و تحلیل شانزده مقاله ادبی علمی پژوهشی با موضوع سینما متمرکز است و تلاش دارد دریابد چه ابعادی از ارتباط ادبیات و سینما بیشتر مورد توجه این پژوهش ها بوده و چه وجوهی مغفول مانده است. به نظر می رسد پژوهش های ادبی، در آثار سینمایی نیز به دنبال مؤلفه هایی همچون ساختار و روایت از منظر ادبی هستند. در 80 درصد از مقاله های بررسی شده، رویکردی صرفاً ساختاری و فرمالیستی دیده می شود و از آنجا که نگاه به آثار سینمایی به مثابه متنی ادبی است، ویژگی های خاص سینمایی و یا مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی آن ها به حاشیه رانده می شود. مطالعات سینمایی با رویکرد انتقادی و فرهنگی با در نظر گرفتن زیبایی شناسی ویژه فیلم ها صرفاً در تعداد معدودی از مقاله ها وجود دارد. نتایج این پژوهش ضعف جدی روش شناختی در حوزه مطالعات سینمایی در پژوهش های ادبی را نشان می دهد؛ زیرا همه راه های پژوهش در سینما از منظر ادبیات به توصیف ساختار و محتوای روایتِ داستانی فیلم ها ختم شده است. غلبه روش فرمالیستی در این حوزه، می تواند به تقویتِ این ایده بینجامد که پژوهش گران ادبی، اساساً بحث هایی همچون نقد فرهنگ از خلال تحلیل متون فرهنگی، بررسی هژمونی های رسانه ها، تحلیل آرمان هایی که متون فرهنگی عرضه می کنند و ... را خارج از حوزه پژوهشی ادبی می دانند و یا به دلیل سهولت نقد ساختاری اقبال بیشتری به این رویکرد، نشان می دهند.
خواجه نظام الملک: سیاست در نامه، سیاست در عمل
حوزههای تخصصی:
سده های دوم تا اوایل قرن پنجم هجری از جمله سده های پربار و طلایی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام است. دستیابی به چنین فرهنگ و تمدنی پویا و پیشتاز بر بنیاد علل و عواملی بوده است که این فرهنگ را زاده و پرورده است. از جمله این عوامل و علل است توجه و پشتیبانی فرمانروایان و امیران و پادشاهان محلی ایران در امر فرهنگ سازی و تولیدات فرهنگی است. نیز دوری از تعصب و یکسونگری، تساهل و تسامح در همه امور اجتماعی، پاگرفتن نهضت ترجمه و وامگیری فرهنگ های گوناگون، مکاتب پویای فکری و فرهنگی و کلامی از دیگر علل چنین پیشرفت شگفت آوری است. اما از قرن پنجم هجری و بعد از روی کار آمدن حکومت های ترک نژاد آسیای میانه و انحطاط در دربار خلفا و از میان رفتن فرمانروایان و حکومت های ایرانی و رواج تعصب، چشمه های جوشان دانش و فرهنگ در ایران روی به خشکیدن می نهد و شعله های فروزان دانش و تمدن به خاموشی می گراید و خار انحطاط و تدنی بر پیکر فرهنگ ایران خلیده می شود. عوامل مختلفی در مسیر این پیشامد نامیمون نقش ایفا کرده اند. مهمترین این عوامل را باید در تأسیس مدارس نظامیه و رواج اندیشه های صوفی گرایانه جستجو کرد. آموزه های مدارس نظامیه بیش از هر چیز فلسفه ستیزی و عقل گریزی و قشری گری و یکسونگری را ترویج می کرد. مخالفت با هر گونه علوم عقلی و خردورزانه از جمله دیگر آموزه های این مدارس بود. این نوشته تلاش دارد، تا با اشاره ای کوتاه به پاره ای از علل رشد و فرهنگ ایرانی-اسلامی در قرون اولیه هجری، به نقش مهم مدارس نظامیه در سیر انحطاط و افول فرهنگ و اندیشه ایرانی اشاره ای گذرا داشته باشد. سپس نمونه هایی از شعر شاعرانی فلسفه ستیز و عقل گریز که از روی اعتقاد قلبی و باورهای راسخ، در چنین راهی گام نهاده بودند، به خوانندگان خود نشان دهد.
بازنمایی طرح واره های قدرتی سلوک طریقت در حدیقه الحقیقه و تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راه سلوک راهی پیچیده و پرمانع است. عارف باید قهرمانانه بر موانع غلبه کند تا به دیدار خداوند برسد. این موانع فیزیکی نیستند؛ اما براساس نظریه طرح واره های تصویری که نخستین بار لیکاف و جانسون مطرح کردند، عارف با بهره گیری از طرح واره قدرتی درباره این موانع فکر می کند و سخن می گوید. این پژوهش می کوشد با بررسی و تحلیل طرح واره های قدرتی در دو اثر حد یقه الحقیقه و تمهیدات ، نوع نگاه سنایی و عین القضات همدانی را به موانع سیروسلوک تحلیل و مقایسه کند. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. واحد تحلیل، بیت و بندهایی در دو اثر است که طرحواره قدرتی دارند. حدود پژوهش کل تمهیدات و حد یقه الحقیقه را در برمی گیرد. شباهت مبانی فکری دو عارف در طرح واره های نوع دوم و سوم انعکاس یافته است. کلام الله، رذیلت های اخلاقی، وابستگی به دنیا، نفس و معرفت الله محورهای اصلی این دو نوع طرح واره در دو اثر هستند. تفاوت تجارب زیسته و نوع عرفان دو عارف نیز محملی برای تفاوت تأمل برانگیز در کاربرد طرح واره نوع اول شده است. همچنین سنایی و عین القضات با توجه به تجارب زیسته و مبانی فکری متفاوت، تفاوت هایی در کاربرد و بسامد طرح واره هایی مانند ظاهر شرع، ابلیس، رذایل اخلاقی، غیرت الهی و جاه و مقام دارند.
Georgiy Daneliya’s Hopelessly Lost (1973): A Narrative of the Cold War in a Film Adaptation of Twain’s The Adventures of Huckleberry Finn(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
75 - 93
حوزههای تخصصی:
In the twenty-first century, film adaptation studies shifted to the reworking of the literary text within the new sociopolitical situation of the time. Such literary theories as cultural materialism can explicate the film adaptation. Here, Daneliya’s Hopelessly Lost (1973) is investigated focusing on the political orientations of the Soviet-American Cold War. Hence, through cultural materialism a window is opened unto the past literary text of Twain’s The Adventures of Huckleberry Finn to be read within the political presence of the Cold War. Per se, Sinfield’s practice of reading known as a ‘theater of war’ is applied to show the cracks and the faultlines that the director has used to depict his narrative of the Cold War. Therefore, it is demonstrated that Hopelessly Lost (1973) is a film adaptation that has focused on those parts of the novel that contain the dark images of the United States and attempts to develop the types of mutations that are in line with this orientation. Altogether the narrative of the film adaptation promulgates a grim reality that implicates the inevitable downfall of the United States amidst the political alignment of the Cold War through the character of Uncle Sam.
تقابلهاى دوگانه در غزلهاى سعدى
حوزههای تخصصی:
درفایل اصل مقاله موجود است
بررسی تطبیقی فیلم و داستان «مهمان مامان» بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
153 - 172
حوزههای تخصصی:
روایت از دو عنصر اساسی قصه و قصه گو تشکیل می شود که در همه روایت ها از هر نوعی دیده می شود و جزو ذاتی هر نوع روایتی است. ژرار ژنت متأثر از شکل گرایان روس قصه را یکی از جنبه های روایت می داند و آن را ترتیب واقعی ارزیابی می کند، در نتیجه توانسته برای تمامی روابط بین توالی زمانی رخدادها و ترتیب روایت، تحلیلی ارائه دهد و با استفاده از زمان و تغییرات در خط داستانی، پی رنگ و شکل داستانی خود را بنا سازد. او نظریه زمان در روایت را در سه محور نظم، تداوم و بسامد(تکرار) مطرح می کند و روایت شناسی را بر ارتباطات میان داستان و متن روایی و به ویژه زمان، وجه، آوا و کانونی سازی که ترکیبی از شیوه های ساختار روایت و نظریه ترامتنیت که به طور کلی رابطه یک متن در متن دیگر است قرار می دهد. همچنین عنوان بندی آغازین فیلم که به عنوان یکی از پنج مناسبت ترامتنیت در این نمونه مورد تأکید قرار می گیرد. در این پژوهش با رویکرد به مقوله تکنیک های روایت پردازی از ژرار ژنت از یک سو و فیلم و داستان «مهمان مامان» از سویی دیگر مهم ترین تکنیک های روایت پردازی بررسی می شود.
Ethics of Truths and the Diasporic Novel: Radical Ethics in Ben Okri's The Famished Road(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
19 - 34
حوزههای تخصصی:
This study queries into the ethical functions of diasporic fiction through carrying out a textual as well as a contextual study of The Famished Road. As an account of the politically marginal and the socially displaced, the diasporic novel is imbued with a singularity of form and content. Formally speaking, diasporic fiction is non-canonical, since it belongs to the space between nations and cultures. Furthermore, it partakes of a dialogic form which novelizes minor discourses and genres. In terms of content, the diasporic fiction opens up and narrates a liminal space and consists of the search for a utopian alternative to the dystopian status quo. The concurrence of these four qualities turns the diasporic novel into an account of experience at its extremes. However, the diasporic fiction is ethically radical not because it shows how different human experience is at the moment of exception, but because it points toward what Badiou calls an ethics of truths in singular situations. The diasporic experience results in a radical ethical system of truths that, far from succumbing to an overarching ethics of difference and a logic of us versus them, highlights the human truth at the heart of the experience of diaspora.
معارضه ثنائیه لمفاهیم صوفیه مشترکه فی شعر أبی الحسن الششتری والعطار النیسابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
9 - 28
حوزههای تخصصی:
التصوف العرفانی عباره عن معرفه قائمه على حاله روحیه لا توصف یشعر فیها الإنسان أن لدیه علاقه مباشره بدون وساطه مع وجود الحق تعالى. هذه المشاعر هی حاله روحانیه متسامیه یدرک من خلالها الصوفی، الجوهر المطلق من خلال حاله الذوق الصوفیه وضمیره الواعی. یعدّ التصوف أحد الموضوعات الهامّه للأدب الذی ساهم بدوره فی توسیع وإثراء الموضوعات الشعریه. أبوالحسن الششتری الملقب ب "عروس الفقهاء"، هو أحد شعراء العصر الأندلسی فی القرن السابع الهجری، وقد کتب قصائد شعریه جمیله وممتعه فی مجال التصوف. فی غضون ذلک، یعتبر العطار النیسابوری أحد أبرز شعراء القرن السادس ورائد الشعر الصوفی فی الأدب الفارسی. یهدف هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفی- التحلیلی، إلى القواسم المشترکه للأفکار الصوفیه لهذین الشاعرین حول مفاهیم مثل (وحده الوجود، والحب الإلهی، والخمره الصوفیه، والحریه، والبقاء والفناء، وحقیقه العالم، والرضا والخنوع) فی بنیه الشعر ولغته. تشیر نتائج هذه الدراسه إلى أن العطار النیسابوری وأبا الحسن الششتری من أبرز شعراء التصوف وقد تکررت فی شعرهما مفاهیم، مثل: الحریه، والرضا الإلهی، والخمره الصوفیه، والموت، والفناء فی الله، وحب الذات الأحدیه بتردد کبیر. وقد أثّر شعر العطار فی نفوس المتلقّین بما یمتاز به من سمات کالرمزیه والعزله وحداثه الکلام والصمت. ویتحدّث أبوالحسن الششتری باستمرار عن الفناء فی السیر إلى الله ویؤمن بضروره التعبیر عن الحب الإلهی علانیه کما کان للعطار حضور لافت فی أشعار أبی الحسن الششتری.
اهمیت انواع صناعات در خسرو و شیرین نظامی و ضیافت افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ضیافتِ افلاطون و خسرو و شیرینِ نظامی نوعی گردهمایی نیروهای اجتماعی وجود دارد که هر کدام از این نیروها شیوه تفکر خاصی درباره اروس (عشق) و ارتباط عاشقانه دارند. عشق، این افراد را با دیدگاه های مختلف کنار هم قرار می دهد تا با هم گفت وگو کنند. تخنه یا صناعت نیز که از مباحث مهم در ضیافت است، حاویِ نوعی شعور، آگاهی و عشق است که انسان را برای خلق آثار هنری یاری می کند. از سویی، در خسرو و شیرین هم تکثّر عشق در انواع هنرها مشاهده می شود: موسیقی، نقاشی، معماری، شعر و سیاست که همه جلوه هایی از تجلی اروس است. بنابراین یکی از موضوعاتی که در هر دو اثر قابل بررسی است، «تخنه» یا «صناعت» و ارتباط آن با «اروس» یا «عشق» است. در مقاله حاضر دیدگاه افلاطون و نظامی نسبت به صناعات در رساله ضیافت و خسرو و شیرین تحلیل شده است. نخست فرآیند خلق صناعات که از اتحاد عقل(لوگوس) و عشق (اروس) حاصل می شود و سپس اهمیت انواع صناعات در این دو اثر بررسی شده است. در همین معنی، در مبحث صناعت و سیاست، به این پرسش پاسخ داده شده که چرا پس از ادعای فرهاد مبنی بر اهل شهرِ عشق بودن، نخستین سوال خسرو از فرهاد این است که «آنجا به صنعت در چه کوشند؟»
اولیای مستور در آثار فارسی بزرگان طریقت مولویّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
79 - 117
حوزههای تخصصی:
ولایت یکی از موضوعات مورد توجّه در عرفان اسلامی است که مباحث زیادی از جمله اولیای مستور الهی را در خود جای داده است. در طریقت مولویّه که یکی از طریقت های مهمّ عرفانی است، بزرگانی نظیر بهاءولد، برهان الدّین محقّق ترمذی، شمس تبریزی، صلاح الدّین زرکوب، مولانا جلال الدّین محمّد بلخی و سلطان ولد، وجود دارند. در آثار ارزشمند این گروه، از موضوع مهمّ اولیای الهی به خصوص اولیای مستور و عوامل ناشناس ماندن و راه های شناسایی آنان بسیار سخن گفته شده است. اولیای مستور، بالاترین مقام را در بین دیگر اولیای الهی به خود اختصاص داده اند، به گونه ای که در آثار بزرگان طریقت مولویّه، از آنان با عنوان نور و اسرار الهی یاد می شود. همچنین درباره این اولیاء گفته شده که به علّت وجود عواملی نظیر غیرت الهی نسبت به ولیّ مستور، وجود بیگانگان و نامحرمان، بی لیاقتی افراد، مقام والای ولیّ مستور و دلایل دیگر، اجازه دیدار این اولیای الهی به همه افراد داده نمی شود؛ بلکه باید شرایطی ویژه به همراه عنایت خداوند فراهم گردد تا بعضی اشخاص خاص بتوانند به شناخت ولیّ مستور دست پیدا کنند و به ملاقات وی نایل آیند. در پژوهش حاضر، با پرداختن به دیدگاه بزرگان طریقت مولویّه درباره موضوع اولیای مستور، عوامل پنهان بودن این اولیاء و نحوه دیدار با آنان بیان شده است. همچنین سعی شده، نظرات این بزرگان، طبقه بندی شده و به صورت مجزّا از یکدیگر بیان شود.
تفاوت شعر طبیعی با شعر درباره طبیعت وخوانش مانیفست شعر سبز
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
در درازنای تاریخ ادبیات ایران چه در اشعار شعرای سنت گرا از رودکی، فردوسی، منوچهر دامغانی و... گرفته تا شهریار و پروین و بهار و چه در آثار شاعران نوگرا مانند نیما یوشیج، شاملو، اخوان ثالث، فروغ و... طبیعت با تمام جلوه های رنگ رنگش جایگاهی خاص داشته اما این بدان معنا نیست که ما این اشعار را برخلاف آن چه تا کنون گفته شده؛ شعر طبیعی بدانیم. شعر طبیعی یا شعر سبز یکی از ژانرهای مکتب ادبی اصالت کلمه و از ابداعات آرش آذرپیک بنیان گذار و تئوریسین مکتب فلسفی-ادبی عریانیسم است. زمین سوژگی، جان مایه و بنیان روایتِ هستی شناسیکِ سبزاندیشان و سبزنگاران و شعر سبز نخستین سیستم زیست نگرانه به راستی طبیعی تاریخ ادبیات جهان است و برآیندِ این فلسفه چیزی نیست جز رهایش اندیشه های بشری از تمام سنت های غیرطبیعی و استایل های زیستیِ انسان بنیاد که بازگشت انسان به چرخه زیست طبیعیِ خویش به عنوان یکی از فرزندان زمین و هم زیستیِ زمین محورانه با تمام هستی مندان این سیاره سبز است که در آن همه و همه از ساحت ابژگی به درآمده و در نگرگاه فراسوژه گرایانه اصالت زمین بدون هیچ تفضیل یا تبیینِ انسانی مبدل به دگرسوژه هایی برای درک زندگی طبیعی می شوند. در این مقاله که به روش پژوهشی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام شده به تفکیک و تحلیل این دو نوع شعر و بازنمود هر کدام در اشعار و متون معاصر پرداخته و نتیجه به دست آمده نشان می دهد شعر موسوم به شعر طبیعی خارج از فلسف و ادبیات سبز، شعر درباره طبیعت بوده و نمی توان عنوانی جز شعر طبیعت گرا به آن اطلاق کرد و شعر طبیعی همان شعر سبز است.
تحلیل شناختی افعال حرکتی اجرام آسمانی در قرآن کریم بر اساس نظریه تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن می پردازد. محققان علوم شناختی، تبیین کارکردهای شناختی و فرآیندهای پنهان ذهن را تنها از روشهای غیر مستقیمی مانند مطالعه زبان ممکن می دانند. از این رو زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در علوم شناختی برخوردار است. در این رویکردِ معنابنیاد، یکی از کانونی ترین محورهای مطالعه، افعال حرکتی است. حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی گردآوری شده، و با بررسی جامعه آماری افعال حرکتی خودشامل و جنبشی در مورد اجرام آسمانی در قرآن کریم و نحوه مفهوم سازی رویدادها در آیات قرآن را با تکیه بر اصول معناشناسی شناختی مورد بررسی قرار می دهد. طبق بررسی های انجام گرفته، در قرآن کریم افعال حرکتی اجرام آسمانی، به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل حرکت اجرام آسمانی، نحوه حرکت، چگونگی وقوع آن ها و... استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت اجرام آسمانی در افعال قرآن بازنمایی شده است. نیمی از افعال به کار رفته در مورد این اجرام جنبشی و نیمی دیگر خودشامل هستند. افعال خودشامل مسیر حرکتی دایره وار اجرام را به ظرافت به تصویر کشیده اند که در کهکشان چگونه حرکت می کنند و از کجا حرکت خود را آغاز کرده و به جای خود برمی گردند. افعال جنبشی نیز به حرکت و رفت و آمد این اجرام دلالت می کنند که به جز زمانی که بر حوادث قیامت تأکید دارد، بازهم تأکیدی برای حرکت دایره ای و چرخشی بودن اجرام آسمانی است.
تحلیل فرایندهای مناظره چینی ها و رومی ها بر پایه نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با تحلیل فرایند افعال و نظام گذرایی، نقش اندیشگانی «مری کردن چینی ها و رومی ها» را بر بنیاد نظریه نقش گرای هلیدی بررسی کند. به بیان دیگر، کشف دنیای تجربی، ذهنی و عینی مولانا در این مناظره با تحلیل و بررسی فرایندهای نقش اندیشگانی صورت می گیرد. روش آماری در این مقاله ترکیبی (کیفی کمی) است و نحوه اجرای آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری تمام ابیات این مناظره (33 بیت) است و نمونه، شامل همه افعال آن (68 فعل در 33 بیت) است. براساس یافته ها و نتایج حاصل از این پژوهش به نظر می رسد نظریه نقش گرای هلیدی، در خوانش حکایت چینیان و رومیان مناسب است. فرایندهای مادی به عنوان یکی از ابزارهای اندیشه مولانا برای برقراری رابطه ملموس تر و عینی تر با مخاطب و درنتیجه روشن شدن مدارهای عرفانی او هستند؛ بنابراین در این مناظره فرایندهای مادی بیشتر از سایر فرایندها در خدمت دیدگاه عارفانه مولانا قرار گرفته اند.
کارکردهای ادبی و معنایی اسمای الهی در عبارت های فارسی مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرصادالعباد کتابی عرفانی است؛ ازاین رو موضوعِ محوری آن خداجویی است و نام های متعالی خدا در آن فراوان دیده می شود. درباره اسماءالله پژوهش های فراوانی انجام شده؛ اما تاکنون تحقیقی زبانی و بلاغی درباره نام های خدا در مرصادالعباد صورت نگرفته است؛ بنابراین در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نام های خدا در مرصادالعباد بررسی می شود تا پرکاربردترین آنها، شیوه کاربرد این نام ها و کارکرد معنایی آنها در عبارت های فارسی مرصادالعباد مشخص شود. گزینش نام های الهی از مهم ترین جلوه گاه های هنر واژه گزینی نجم رازی به شمار می رود و ازاین رو توجه ویژه ای را می طلبد. بررسی اسمای الهی در مرصادالعباد نشان می دهد که مهم ترین ویژگی کاربرد نام های خدا در مرصادالعباد ، نادربودن نام های استعاری و فراوانی کاربرد نام هایی است که ازطریق مجاز، به ویژه با علاقه اشتقاق ساخته شده اند. از مهم ترین دلایل کاربرد بسیار نام های مجازی خدای متعال، تفخیم و بزرگداشت مقام معبود آسمانی است. بررسی کاربرد معنایی نام های خدا نشان می دهد که هریک از این نام های مقدس، در جایگاه خاص معنایی به کار می رود و کاربرد برخی نام های خدا در عبارت های فارسی مرصادالعباد ، حکم اسمای جمالی و جلالی خدا را دارد.
چند واژه در حدائق السیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۸ شماره ۱۴
101-112
حوزههای تخصصی:
نقش عناصر پیرامتنی در توسعه دریافت و فهم متن مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
249 - 268
حوزههای تخصصی:
پیرامتن ها آستانه های ورود به جهان متن اند و از این رو در زمره شاخص های کلیدی فهم و دریافت متن به شمار می روند.به عقیده ما، عناصر پیرامتنی کتاب مثنوی معنوی دربرگیرنده، تداوم بخش و تکمیل کننده متن کانونی مثنوی محسوب می شوند. این عناصر به خوبی از عهده ایفای مسلّم ترین نقش پیرامتن یعنی تحقّق و تکمیل معنای متن اصلی برآمده اند. عناصر پیرامتنی مثنوی معنوی ، آشکارا در جهت سامان دادن به ساختار و کلیّت روایت و ایجاد همپیوندی و تناسب بین دیگر اجزای متن پریشان نمای آن به کار گرفته شده اند. در واقع حضور پیرامتن ها در کتاب مثنوی ، نوعی مکانیسم جبران برای گسسته واری روساختی متن آن به شمار می رود. از سوی دیگر این عناصر پیرامتنی عرصه تحقق گفت و گویی راستین میان مؤلف و مخاطب و نشانه روشنی از عنایت مولانا به نقش چشمگیر مخاطب در معناآفرینی متن است. بنابراین مجموعه این عناصر پیرامتنی نه تنها در دریافت و فهم متن مثنوی تأثیر قابل اعتنایی دارند، بلکه عموماً در فرایند معناسازی و مشارکت فعال خواننده، نقش برجسته ای پیدا می کنند. مقاله حاضر در پرتو بررسی عناصر پیرامتنی این کتابنظیر دیباچه ها، عناوین منثور و پیش گویه مثنوی ، کارکردهای متصوّر برای به کارگیری پیرامتن توسط مولانا را مورد مطالعه قرار می دهد.
القصاص فی النصوص الدینیه والأدبیه
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴
57 - 71
حوزههای تخصصی:
یعتبر القصاص ظاهره قدیمه فی المجتمعات البشریه.إلا أنه کان مختلفا عما وضعته الشرائع السماویه حیث إن المجتمع البشری القدیم کان یعاقب المجرم کیفما یشاء وفی کثیر من الأحیان لم یکن بین الجرم والعقاب تناسب یقبله العقل السلیم. والأدیان السماویه وضعت قانون القصاص لیکون هناک تناسب بین الجرم والعقاب ولکی لا یتجاوز المجتمع بشأن المجرم.والغرض الحقیقی من القصاص هو ردع أفراد المجتمع عن الجرائم لأنهم إذا أدرکوا أنهم مؤاخذون مقابل تصرفاتهم الإجرامیه ینصرفون عن الجرائم صغیرها وکبیرها. هل کان لظاهره القصاص أثر فی الشعر العربی؟ وهل کان هناک علاقه بین ما ورد فی الشعر العربی من ألفاظ الثأر، والقود، وبین ما جاء فی الآیات القرآنیه حول القصاص؟ یلقی هذا المقال الضوء علی هذا الموضوع للإجابه عن الأسئله التی وردت سابقا ولا شک أن هذا الموضوع بحاجه إلی دراسه أکثر عمقا.