فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۹٬۹۶۱ تا ۳۹٬۹۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
الگوپذیری «خطبه قاصعه» نهج البلاغه از قرآن کریم با رویکرد بینامتنیّت
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکرهای مهّمی که می توان در پژوهش های ادبی بدان پرداخت، تأثیرپذیری و یا به عبارتی الگوپذیری یک متن از متن دیگر است. امروزه از این نوع پژوهش به رابطه «بینامتنیّت» ((Intertextuality، «بینامتنی» ((Intertextual و یا «التناص» یاد می کنند. این رابطه، عدم خودبسندگی برخی متون را نشان می دهد که خودآگاه یا ناخودآگاه، از دگر متون بهره جسته اند. نوشتار پیش رو، به ارتباط بینامتنی دو متن دینی می پردازد. یکی قرآن کریم که در این نوشتار از آن به «متن پنهان» یاد شده و دیگری طولانی ترین خطبه نهج البلاغه بنام «قاصعه» است که از آن به «متن موجود» یاد می شود. نگارندگان بر آن هستند که ژرفای پیوند دو متن قرآن و نهج البلاغه را روشن سازند تا از این رهگذر، ارتباط ناگسستنی «قرآن ناطق و صامت» دگر بار جلوه کرده و تجلّی نورانیّت کلام وحی در سخنان حضرت أمیر مؤمنان(ع) رُخ بنماید. این پژوهش به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، رابطه بینامتنیّت قرآن و خطبه قاصعه نهج البلاغه را در «واژگان، ساختار، الهام و چهره های نمایشی» بررسی خواهد نمود.
تحلیل مقایسه ای ساختار و محتوای شعر شاعران زن معاصر؛ مطالعه موردی: صفارزاده، راکعی، کاشانی و وحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
145 - 160
حوزههای تخصصی:
شاعران از قدیم تا امروز برای بیان ذهنیّات خود از روش خاص خود استفاده کرده و همین روش خاص باعث شده ازنظر زبان، محتوا و قالب، آثارشان از دیگری متمایز شود و هریک سبک خاص خود را رقم بزنند؛ بر همین سیاق، شاعران زن در عصر کنونی، برای بیان مباحث اجتماعی، زبان خاص خود را دارند که از دیگری متمایز است و باعث سبک آفرینی شعر آنان شده است. در این مقاله، کوشش شده است اشعار چهار شاعر معاصرِ زن (صفارزاده، راکعی، کاشانی و وحیدی) که با رخدادهای انقلاب اسلامی همزمان بوده اند، با تأکید بر ساختار و محتوای اشعار پس از انقلاب این شاعران، با رویکرد سبک شناسی لایه ای و روش تحلیل محتوا بررسی شود. نتیجه به دست آمده نشان می دهد صفارزاده با ساختار شعر نو، کاشانی و وحیدی با شعر کلاسیک و راکعی در هردو نوع آثاری خلق کرده اند. اشعار زنانه در شعر راکعی نمود بیشتر و محسوس تری دارد. واژه های امروزی و ساده، دوری از تعقید، بیانِ کنش های اجتماعی، توجه ویژه به روحیّه حماسی و ملی گرایی، شهید و شهادت، ظلم ستیزی و ... ویژگی هایی است که به صورت مشترک در اشعار این شاعران مشاهده می شود.
دیباچه بیاض، برگرفته از جنگ مرتضی قلی شاملو (کتابت: 1069 ق)؛ به کوشش ایرج افشار
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکرد شاعرانه ضمایر در «مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین متون عرفانی ادبیات فارسی، از منظر شاعرانگی نیز ارزش های بسیاری دارد. یکی از جنبه های شاعرانگی زبان در مثنوی، ضمایر و نقش آنها در زیبایی لفظی و معنایی این منظومة ارجمند است. در این مقاله بر اساس آرای فرمالیست های روسی درباره کارکرد شاعرانه زبان، ابتدا مفاهیم آشنایی زدایی و هنجارگریزی شرح داده شده و آنگاه به بررسی قاعده کاهی های معنایی، سبکی، نحوی و واژگانی و قاعده-افزایی ها در باب ضمایر موجود در شواهد شعری مثنوی معنوی و ارتباط آنها با اندیشه شاعر پرداخته شده است. نویسندگان در این پژوهش نشان داده اند که ضمایر در مثنوی معنوی، نقشی گسترده و مهم در شاعرانگی و خیال انگیزی اثر برعهده دارند و غیر از کارکردهای زیبایی شناختی، بار قابل توجهی از انتقال مفاهیم و معنای اثر را نیز بر دوش می کشند.
معلمان شاعر و نویسنده
کنگره شعر یا کنگره روزمره گی؟! (آیا کنگره های شعر مصداق روزمره گی هستند؟)
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی شهرآشوب ها به عنوان تاریخ محلی منظوم در عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
67 - 92
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری محلی به عنوان یکی از اشکال تاریخ نگاری در ایران، به ویژه در دوره تیموری، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در این میان، یکی از انواع تاریخ نگاری محلی، تاریخ نگاری منظوم است و گونه ای از تاریخ های منظوم که در عهد تیموری گسترش یافت، شهرآشوب ها هستند. در واقع، شهرآشوب ها اطلاعات فراوانی در باب تاریخ اجتماعی و فرهنگی و نیز خصوصیات شهرها، اصناف و... در قالب تاریخ محلی منظوم ارائه می نمایند. همچنین، تاریخ نگاری منظوم از نظر بازسازی برخی از حوادث تاریخی این زمان و هم از لحاظ نشان دادن شواهدی از احیای روح ایرانی و زبان فارسی، اطلاعات زیادی به دست می دهد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است تا تحلیلی جامعه شناختی از شهرآشوب ها به عنوان تاریخ منظوم محلی در عصر تیموری به دست دهد و اوضاع اجتماعی و فرهنگی این عصر را بررسی نماید.
توضیحی دیگر درباره بغداد و تازی
حوزههای تخصصی:
اخبار ادبیات کودک و نوجوان
بررسی تطبیقی جایگاه "دیگری" در روابط عاطفی شخصیت ها در دو رمان «مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر و «دو منظره» اثر غزاله علیزاده بر اساس نظریه ی امائونل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم انسانِ دیگر جایگاه تازه ای در فلسفه ی غرب پیدا کرد. مسئله ی مواجه یِ انسان با انسانی دیگر، منجر به طرح نظریه ی "دیگری" به مثابه "غیریت" شده است که سرانجام به امر اخلاقی منتهی می شود. در راستایِ این تغییراتِ اخلاق محور، امانوئل لویناس واقعیتِ هستیِ دیگری را مطرح می کند و حضور و جایگاهش را در زندگی، هویت و احساسات ما گریز ناپذیر می داند. دراین پژوهش به تحلیل روابط عاطفی میان شخصیت های دو رمان « دو منظره» اثر غزاله علیزاده و « مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر بر مبنای آرای فلسفی لویناس می پردازیم. این پژوهش را با بررسی مبانی فلسفی- نظری لویناس در باب مسئله ی "دیگری" آغاز می کنیم. در بخش های بعدی خواهیم دید که یکی از درون مایه های اصلیِ آثار فلوبر و علیزاده، اهمیتِ جایگاهِ "دیگری" در روابط شخصیت هاست. سپس به مطالعه ی وجوه مختلف مفهوم " دیگری " هم چون " چهره " ، " احساس مسئولیت " و " امر زنانگی " خواهیم پرداخت و در آخر با تحلیل این ابعاد در بازخوانی روابط میانِ شخصیت ها ، نوشته ی خود را به اتمام می رسانیم. در مجموع، محور اصلی این پژوهش، شرح و بررسی چگونگی مواجهه ی شخصیت های این دو رمان، هریک در موقعیتِ زیست خود، با امرِ "دیگری" است.
تحلیل روایت شناسانه داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر روایت شناسی ساختارگرا
حوزههای تخصصی:
داستان یکی از موضوعات اساسی و مهم قرآن است و بخش عظیمی از مطالب قرآن کریم به صورت داستان است و به نوعی مانند یک داستان بیان شده، تا اثربخشی آن بر مخاطب بیشتر باشد. داستان در قرآن، کار هنری مستقل و جدای از سایر موضوعات اصلی آن نیست، بلکه ابزاری برای به تحقق رساندن هدف هدایتی و تربیتی است. داستان حضرت یوسف(ع) از جمله داستان های بلند قرآن است که به نوعی یک رمان قرآنی به حساب می آید و دربردارنده همه عناصر یک رمان است که با بیانی هنری به یک امر معنوی مهم پرداخته است. در این داستان حوادث به گونه ای طراحی شده است که می توان یک تحلیل ساختاری جامع و یک ریخت شناسی همه جانبه از عناصر داستان ارائه داد. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی عناصر رمان و تحلیل ساختاری آن در داستان حضرت یوسف، جلوه زیبایی شناسانه و اعجاز قرآن کریم را در بیان مطالب قرآنی بررسی کند و از این طریق شاخصه های مهم داستان پردازی را در قرآن کریم با تکیه بر این سوره تبیین کند. اجمالاً یافته های پژوهش نشان می دهد همه شیوه های داستان پردازی در این سوره(داستان) رعایت شده است؛ شخصیت پردازی آن در طرحی دقیق و منظم دارد، حوادث داستان دارای توالی منظمی هستند، بازگشت زمانی و پیشواز زمانی بدر بخش خواب و رؤیا به طور کامل در این داستان مشاهده می شود و بین جنبه دینی داستان و بعد هنری آن تلفیق منطقی صورت گرفته است
جستاری در شناخت نوع ادبی دستورنامه و آثار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خصوص بزرگان تاریخ نظیر شاهان، وزرا، رجال سیاسی، ادبا، فقها، علما و... از دیرباز تا کنون آثار مستقلی تدوین و تصنیف شده و بعضاً نیز در مطاوی آثارتاریخی و کتابشناسی بدان ها پرداخته شده است. از زمرة این قبیل آثار باید از کتبی نام برد که به طبقة دستوران (صدوران یا وزراء) پرداخته اند و می توان آن ها را در یکی از اقسام نثر فارسی مسمّی به دستورنامه ها طبقه بندی کرد. مقصود از این نوع خاص، آثاری اند که یا به مثابة کتب تاریخ عمومی از پیش ازاسلام تا عصر مولّف را از منظر شناخت وزرا بررسیده و یا اینکه اختصاصاً یکی از ادوار تاریخی را مطمح نظر قرار داده اند. پیشینة این گونه آثار به پس از اسلام برمی گردد. در ادبیّات عرب کتبی نظیر الوزراء و الکتّابالجهشیاری و تاریخ فخریابن الطقطقی داعیه دار این قسم ادبی به شمار می روند. در ادبیّات فارسی نیز نگارش دستورنامه ها از قرن ششم متداول شده و تا سده های اخیر ادامه یافته است. برخی از این قبیل آثار عبارت اند از: تاریخ الوزراءنجم الدین قمی، نسائم الاسحارناصرالدین منشی کرمانی، آثارالوزراءعقیلی و... . دستورنامه ها از جهات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی از اهمیّت بسزایی برخوردارند. تعدادی از آثار این نوع ادبی تصحیح و طبع شده و برخی هنوز در کسوت نسخ خطّی و چاپ سنگی باقی مانده اند. نگارنده در این نوشتار کوشیده ضمن احصاء دستورنامه های فارسی به بررسی و بیان خصایص این دسته آثار از منظر ساختاری، محتوایی بپردازد.
الفری دوونی
حوزههای تخصصی:
ارتباط بافت موقعیتی و لایه های معنایی زبان در رساله «در بیان سلوک» کتاب الانسان الکامل؛ با تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانه کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسنده قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی). مؤلف در این رساله گفتمان خطابی تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمی آید، درویش مبتدی است و تأکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روش های تأکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تأکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشیِ ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفاده بسیار از این مصدرها، بهره گیری از تمثیل و تشبیهات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز به طور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشه خود به مخاطب با بیان مؤکد است. گستره سخن در فصل های مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزه سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی» اند که به ترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.
استاد جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی (9) مقایسه
حوزههای تخصصی:
کار نابکاران
تحلیل نشانه های بلاغی در عاشقانه های شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
171 - 194
حوزههای تخصصی:
نشانه های بلاغی، نقشی برجسته در فرآیند شکل گیری محتوا دارند و متناسب با محدوده رمزگانی بافت متنی از آن ها استفاده می شود. شمس لنگرودی از شاعران معاصر ایران است که در شعرش متناسب با محتوا و هدف، استفاده ای قابل بررسی از نشانه های بلاغی دارد. با توجّه به ارتباط بارز عاشقانه های شمس با این نشانه ها، مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، نشانه های بلاغی پرکاربرد و نقش و کارکرد تعیین کننده آن ها را در شعر شمس بررسی می کند. تحلیل اشعار عاشقانه شمس، نشان می دهد محتوای عاشقانه ها دارای سه ضلع برجسته معشوق، عشق و شعر در یک مثلث عاشقانه است که شاعر از انواع نشانه های بلاغی برای تشریح آن استفاده نموده است. پربسامدترین نشانه ها در این اشعار در دو بخش نشانه های شمایلی و نمایه ای قرار می گیرد که به ترتیب، شاملِ تناسب، هم حروفی، تشبیه، استعاره مکنیه و مصرّحه ، تکرار در سطح جمله و نشانه های بلاغی سبک ساز در این سروده ها به ترتیب: تناسب، هم حروفی و تشبیه است که در گسترش و تقویّت نظام عاطفی مسلّط بر عاشقانه ها نقش دارند. همچنین تراکم و ترکیب نشانه ها، خوشه های نشانه ای را پدید آورده است که تأییدی بر وجود رمزگان بلاغی در این سروده ها است. کارکرد نشانه ها و خوشه ها مخاطب را با شعر شمس، دنیای ذهنی و تجربه های زیستمانی او آشنا می کند.