در بررسی ادله اثبات دعوی به مباحثی پرداخته خواهد شد ، که در فقه اسلامی به عنوان ادله اثبات دعوای مشترک مطرح و از سوی فقهاء در کتب گرانسنگ فقهی مورد بررسی و تدقیق نظر قرار گرفته است، آراء گذشته و حال فقیهان و عالمان امامیه و اهل سنت دراین مباحث مورد توجه بوده است. این مباحث عبارتنداز : شهادت ، اقرا ر، سوگند ، علم قاضی، در پاره ای از موارد به ادله دیگری که در حقوق جدید مطرح است چون اسناد کتبی ، امارات و قرائن نیز اشاره شده است . بررسی ادله غیر مشترکی نظیر قرع که در ابواب خاصی از فقه چون جزائیات شبهات موضوعی مقرون به علم اجمالی مطرح است ، هدف این رساله نبوده است . نظرات و قوانین وضعی جدید کشورهای مصر ، سوریه یا لیبی ، عراق، فرانسه ، انگلیس در این مباحث نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
در این رساله آرای فقهای عامه و خاصه اعلم از مشهور و غیر مشهور و نیز ادله آنها گرد اوری شده و باعنایت به ادله بویژه آیات قرآن کریم به بررسی اندیشه ها فقها پیرامون حقوق زن پرداخته شده است. نویسنده گرچه با نگرش انتقادی و تحلیلی به حقوق زن در فقه نظر افکنده است اما نتیجه می گیرد که حقوق واقعی زن در اسلام نقصانی ندارد و گاه بکار بردن برخی تعابیر و تأثیرعرف جوامع گذشته بویژه عرف جامعه عربی صدر اسلام که زبان تعابیر و احکام فقهی تحت تأثیر آن بوده است موجب گشته است که از فقه تصویری نهچندان مطلوب ترسیم شود. پایان نامه در نه فصل « بررسی ماهیت عقد نکاح ، حق جنسی زن، ولایت در عقد نکاح ، مهر ، نفقه، شروط ضمن عقد نکاح، نشوز ، حضانت » تحریر شده است.
این رساله بر مبنای ماده 362 قانون مدنی که آثار بیع را بیان می نماید ، در یک مقدمه و سه فصل شامل انتقال مالکیت ، ضمان درک ( تلف ) و انتقال ضمان ( تسلیم ) تنظیم شده است : نویسنده بر ان است که با توجه به همگانی بودن بر خورد مردم با خرید و فروش و تحولات اوضاع داخلی و بین المللی باید بر مبنای قواعد کلی و ثابت دین ، طرحی نو در انداخت که قابلیت همسانی با شرایط متغیر را داشته باشد و پاسخگوی نیازهای جامعه و حکومت اسلامی باشد و تنها به مواردی عقلانی مورد موافقت شرع قرار گیرد . بر این اساس ضمن مقایسه تطبیقی بین نظریات فقهی و حقوقی ، نظرات ارائه شده در کنوانسیون بیع بین المللی را به عنوان یک سند عرفی و عقلانی مطرح کرده است. در این رساله مجموعه « سلسله البنابیع الفقهیّه » معرفی شده است که مجموعه ای از کتب فقهاء و علماء معتبر شیعه است.
برخلاف آنچه پیروان مکتب تاریخی ادعا می کنند ‘ قاعده حقوقی خود به خود به وجود نمی آید و گاه نتیجه برخورد نیروهای اجتماعی و سالیان دراز مبارزه فرهنگی و جنگلهای خونبار است . در این مقاله ‘ مسأله تجدید نظر در احکام دادگاهها‘ به عنوان نمونه مورد مطالعه ‘ برگزیده شده است تا ضمن بررسی تحول تاریخی آن بعد از تشکیل جمهوری اسلامی ‘ تعارض دو نیروی سنت گرا و نو پرداز در جریان این تحول آشکار شود . د راین مطالعه تاریخی ‘ آنچه جالب به نظر می رسد این است که ‘ پس از مدتها جدال درباره پیروزی نهایی ‘ چگونه هر دو نیرو به مصالحه تن درداده اندو حاصل تسالم آنان تعارض احکام و قواعد ناهمگون درقانون دادگاههای عمومی و انقلاب 1373 است. شیوه تفسیر قواعد متعارض نیز به گونه ای است که نظام حقوقی را به سوی نظم و عدل هدایت می کند.