زیستن به شیوه کوچندگی و عشایری یکی از قدیمی ترین روش های زندگی بشری است که برای بهره برداری از منابع طبیعی و سازگاری با شرایط اقلیمی – جغرافیایی شکل گرفته است. دراین شیوه زندگی، مسکن که یکی از مهم ترین ضروریات زندگی است به گونه ای سیار و قابل حمل به همراه این مردمان درحرکت و جابجایی بوده. اما در مقاطع مختلفی به دلایل سیاسی، امنیتی، رفاهی، خدماتی و ... یکجا نشینی و اسکان این قبایل موردنظر و اعمال قرار گرفته است. این اقدام مخالفان و موافقان خود را داشته است و دارد. اولین بار اسکان عشایر در ایران از سال 1310 در زمان رضاخان شروع شد و در دهه های اخیر با دیدگاه دیگری قوت و قوام یافت. این اقدام منجر به ایجاد تازه آبادهایی برای اسکان عشایر گردیده است. این مقاله به بررسی روند و چگونگی تبدیل مسکن عشایری به کالبدی با مصالح سنگین بر روی نمونه تازه آبادگل افشان سمیرم اصفهان پرداخته است. حاصل این مطالعه به مثابه الگویی تجربه شده می تواند دست مایه ای نظری برای معماران علاقه مند به فعالیت در این زمینه را نیز فراهم آورد.
امروزه فضای سبز شهری به عنوان یک عنصر مهم و حیاتی در برنامه ریزی شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همزمان با رشد شهرها، فضای سبز موجود در آنها به نفع اراضی مسکونی در حال کاهش است. ارزیابی نسبت تغییرات فضای سبز در طی دوره های زمانی متفاوت میزان و پراکندگی این تغییرات را آشکار می سازد. در حال حاضر با پیشرفت های انجام گرفته در تکنولوژی سنجش از دور و تولید تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا و همچنین توسعه تکنیک های پردازش تصویر، امکان ارزیابی تغییرات برای کارشناسان فراهم شده است. مقاله حاضر نمونه ای از کاربردهای تکنولوژی سنجش از دور در مدیریت منابع شهری است که در آن تغییرات فضای سبز شهر تبریز در طی یک دوره زمانی 16 ساله (1368-1384) مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام این پژوهش از تصاویر سنجندهTM ماهواره لندست و سنجنده HDR ماهوارهSPOT 5، استفاده و نقشه تغییرات با اعمال روش طبقه بندی شیءگرا تهیه شد. ارزیابی نتایج نشان می دهد فضای سبز شهری تبریز در طی دوره مورد مطالعه بیش از 46 درصد کاهش داشته است و سرانه آن از حدود 14 متر مربع در سال 1368 به 5.7 متر مربع در سال 1384 رسیده است.
بافت قدیم زنجان منطبق بر هسته های تاریخی و مرکزی شهر می باشد. وجود عناصرشهری بازار سنتی، مسجد جامع، عمارت دارایی و خانه ذوالفقاری، سبزه میدان ... ازمهم ترین عوامل هویت بخش تاریخی و فرهنگی منطقه می باشد. امروزه این بافت تاریخی با مشکلات کلانی چون کمبود در برخی سرانه های خدماتی مانند پارکینگ و فضای باز شهری، عدم امکان نفوذ پذیری به داخل بافت ارگانیک، وجود کاربری های ناسازگار، فقدان فضای سبز کافی ، بدنه های فرسوده و کیفیت ضعیف ابنیه ، ریزدانگی، عدم قرار گیری بسیاری از بناها در حریم آثار تاریخی مواجه می باشد. با این وجود هنوز جزء پرتراکم ترین نقاط شهری زنجان محسوب می گردد. تجربه زلزله های شهرهایی چون بم نشان می دهد که تلفات انسانی و آسیب های کالبدی در بافت های کهن بیشتر از سایر مناطق شهری است. بنابراین تهیه نقشه ریز پهنه بندی زلزله، شناسایی پهنه های ناپایدار شهری در مقابل آسیب های طبیعی (زلزله، سیل و ...) و مصنوع (آتش سوزی، گودبرداری و ...). اهمیت زیادی دارد. در این مقاله با انتخاب 11شاخص شناسایی پهنه های ناپایدار با کمک (GIS) صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بخش اعظمی از منطقه در مقابل حوادث طبیعی ناپایدار بوده و لزوم نوسازی و بهسازی آن به شدت احساس می گردد.
در طرح مشکلات محیطی شهرها و منطقههای شهری، اکثر برنامههای توسعه محیط که به دنبال تخریب وسیع ساختارهای طبیعی اعمال میشوند، تداخلی بین اصول ساختاری و اصول بهرهوری قلمروهای فضایی پدید میآورند که در نهایت هدایت و کنترل عملکردی ساختهای فضایی-اجتماعی در تولید و بازتولید سامانههای پایدار محیطی را عقیم میسازند. با طرح این مسأله که شبکهبندی نوین شهرها و منطقههای شهری نوع جدیدی از پراکندگی سیمایسرزمینها را در رابطه با تبدیل محلهای اسکان طبیعی به اشکالی مختلفی از پایداری سامانههای بومی-انسانی محیط میطلبد، هدف این مطالعه، ضمن تأکید بر پیوند دانشهای طبیعی با دانشهای اجتماعی و دانشهای مسئول مدیریت منابع سیمایسرزمین، اشاره به حضور دانشهای بومی در شناسایی ارجعیتهای محلی پاسخگو به مشکلات سیمایسرزمین و تعیین نقش اجتماعی گروههای ذینفع در تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط میباشد. روش انجام این مطالعه، برگرفته از نتایج بررسیهای توصیفی-استنتاجی، کتابخانهای طرحریزی شده و روش تحلیلی آن استنتاجی-مدلسازی سازماندهی گردیده است. فرضیه تحلیلی آن در راستای "اتحاد بین علم و سیاست محیطی" و بر مبنای "همبستگی بین علوم مختلف محیطی"، درصدد است چارچوبی عِلمی در ارائه یک برنامه عَملی معرفی نماید تا ضمن مشخص نمودن طبیعت میاندانشی-تبادلدانشی مطالعات تغییر بومشناختی-انسانشناختی سیمایسرزمینها، مفهوم نوین "تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط" در چارچوب مفهومی "برنامهریزی پایداری محیط" را معرفی نماید.
اصفهان، یکی از شهرهای تاریخی ایران در دوران اسلام بهدلیل موقعیت ویژهاش بهخصوص در زمان حکومت صفویان، رونق خاصی در معماری یافت. این شهر که از سوی شاهعباس به پایتختی برگزیده شد؛ از مساجد، کاخها، پلها، خیابانها و باغهای زیادی بهرهمند شد؛ و توسعه آن در زمان شاهعباس دوم همچنان ادامه یافت. با ظهور شاهعباس اول عصر زرین معماری صفوی آغاز شد. این معماری گرچه درخشانترین عصر معماری ایران نبوده، عصر اعتلای معماری ایران است. در معماری صفویه برخلاف دورههای اولیه معماری، رنگ و تزیین نقش بسیار مهمی دارد و بناهای بسیاری از این دوره بهجای مانده، که اگرچه به لحاظ اصول معماری درخور توجه نیستند؛ از لحاظ تزیین و شکل ظاهری بسیار زیبا و بیبدیلند. ازاینرو، بناهای اصفهان در این دوره منبع مهمی برای بررسی عنصر تزیین در معماری اسلامی ایران بهشمار میرود. کاخهای زیبایی مانند کاخ عالیقاپو، هشتبهشت و چهلستون و مساجد مشهور و مهمی همچون امام، شیخ لطفالله، شکوه تزیینات معماری دوره صفوی را نشان میدهند. ارامنه، یکی از آن گروههایی است که از سوی شاهعباس اول صفوی به اصفهان مهاجرت داده شدهاند. آنها برای فراهم آوردن زندگی مادی و معنوی خود در پایتخت صفویان نیاز به مبانی فرهنگی خاص خود داشتند. در این راستا، احتیاج به مراکز عبادی، آنها را بر آن داشت، تا با کسب اجازه از دربار صفوی نسبت به ساخت کلیسا اقدام نمایند. از کلیساهای دوره صفوی در اصفهان میتوان به کلیسای وانک، بیت اللحم، سنت ماریا، سنت پیتر و ... اشاره کرد. هنرمندان در تزیین این کلیساها، متاثر از سبک معماری صفویه بودند و حتی از آرایههای هنر معماری اسلامی در آراستن کلیسا نیز بهرهمند شدهاند. در این مقاله تاثیرپذیری این آرایهها از تزیینات معماری دوره صفوی مطالعه میشود. ازاینرو، هدفهای اساسی مقاله به شرح ذیل است. 1-شناخت ویژگیهای معماری کلیساهای ارامنه اصفهان و معماری اسلامی دوره صفوی2-بررسی میزان و نوع تاثیرپذیری تزیینات کلیساهای ارامنه اصفهان از معماری دوره صفویدر این مقاله سعی شده، به سئوالات زیر پاسخ داده شود: 1-تزیینات معماری کلیساهای ارامنه اصفهان چگونه از معماری اسلامی دوران صفویه تاثیر پذیرفته است؟2- نحوه بهکارگیری عناصر تزیینی معماری دوره صفوی، در چه مکانهایی از کلیسا مشاهده میشود؟گردآوری مطالب این مقاله، با استفاده از دادههای تاریخی، اسناد، عکسها و تصاویر موجود و تنظیم و تدوین مقاله به روش توصیفی، تحلیلی و مقایسهای صورت گرفته است.
هرآنچه در دنیا وجود دارد، دارای سازه است. از قرون وسطی تاکنون، همواره معماران و سازندگان راهکارها، شیوهها و مصالح جدیدی را برای اجرای ساختمانها و ترکیب سازه با معماری به منظور رسیدن به راهحلهای بدیع و نو اختراع کردهاند. یک بخش غیرقابل تفکیک در طراحی معماری، درنظرگرفتن نوع پوشش فضا، پیها، دالها، ستونها و سقفهاست. تلفیق معماری و سازه، ترکیبی است از هنر، ارزشهای زیباییشناسی، تکنولوژی، مصالح و رفتار آنها، عملکرد و اجرا. طراحی سازهای را میتوان به عنوان فرآیندی از مرتب کردن مصالح در سه بعد فضا درنظرگرفت، بهطوری که بعضی از اهداف از قبل تعیین شده را در حداکثر کارآیی ممکن تامین نماید. بسیاری از افراد با عبارت " فرم از عملکرد پیروی میکند" آشنا هستند. همه افراد میتوانند نوع سازه بکار رفته را در ارتباط با عملکرد مورد نظر آن در ساختمانهایی مانند پلها، سدها، عملکردهای ورزشی، نیروگاهها، بیمارستانها، سیلوها و ... تشخیص دهند. اما هنگامی که فقط روشهایی که در آن نیازهای عملکردی تعیین کننده هنر مهندسی سازهاند، درنظرگرفته شود، نتایج قابل توجهی حاصل میشود. در این مقاله ابتدا عوامل موثر در طراحی سازهای بررسی و تبیین شده و سپس تاثیر این عوامل بر عملکرد، زیبایی شناسی و فرم معماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند
استفاده گسترده از اتومبیل در جوامع صنعتی سبب تغییر سیستم های شهرسازی گردید. این امر موجب شد مهندسین شهرسازی اولویت را به وسائل نقلیه دادند. پس از پایان جنگ جهانی دوم رویکرد جدیدی در شهرسازی شکل گرفت، این جنبش ایجاد فضای اختصاصی عابرین پیاده و اولویت دادن به آن را مد نظر قرار داد. پل عابر پیاده یکی از این دستاوردها است. طبق آمار راهنمایی و رانندگی 38% تصادفات شهر تهران (1385) با رفتار عابران پیاده در ارتباط است که یکی از مهمترین علل آن عدم استفاده از پل عابر می باشد. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی میزان اثر بخشی پل های عابر پیاده درون شهری است. برای پی بردن به این امر بررسی میدانی صورت گرفت. بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده، دلایلی چون عدم مکانیابی مناسب، عدم کاربرد برای همه اقشار، عرض کم خیابان، زمان بر بودن، عوامل مزاحم و غیره موجب کاهش اثر بخشی پل عابر است. بر اساس یافته های تحقیق و مطالعات انجام شده راهکارهای نرم افزاری مانند راهکارهای فرهنگی و قانونی و راهکارهای سخت افزاری که بر جنبه های کالبدی سازه مورد نظر تاکید دارند، پیشنهاد شده است.