فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۳۲-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه که ایران نیز یکی از آن ها محسوب می شود، هرگاه از توسعه و پیشرفت بحث می شود، اصولاً توجه به ویژگی ها و عوامل انسانی، پراکندگی جمعیتی و نیز بافت روستایی این قبیل کشورها، اهمیت فراوانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی تأثیر فضای کالبدی روستاها بر سرمایه اجتماعی، اقدامات کارآفرینانه و خرده فرهنگ های راجرز با رویکردی مقایسه ای در بین چهار روستای شهرستان کنگاور صورت گرفته است. جامعه آماری این بررسی389 نفر از ساکنین چهار روستای شهرستان کنگاور است که براساس جدول مورگان و به روش تصادفی 185 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با نظر برخی از مدیران سازمان کشاورزی استان کرمانشاه و اعضای هیئت علمی دانشگاه تعیین شد. به منظور برآورد پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب 86/0 و 88/0 و 85/0 به دست آمد. همچنین مدل رگرسیونی توأم به منظور بررسی اثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر اقدامات کارآفرینانه اثرات مثبت و معنا داری را نشان داد. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش پیشنهادهای کاربردی ارائه گردید از جمله: تقویت همدلی و پیوندهای کاری و همسایگی در روستاها جهت آبادانی بیشتر و کاهش مهاجرت به شهر در روستاهای کشور.
تحلیل تأثیر آفتاب گیرهای داخلی بر مصرف انرژی با استفاده از مد ل های شبیه سازی (مطالعه موردی: واحد مسکونی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
مصرف بالای انرژی، یکی از دغدغه های مهم جهانی در دهه های گذشته بوده است. ازآنجا که یکی از محورهای نیل به توسعه پایدار، بهینه سازی مصرف انرژی می باشد، ارائه راهکارهایی دراین زمینه، به ویژه در بخش ساختمان و مسکن، از اهمیت فراوانی برخوردار است. درحال حاضر استفاده از آفتاب گیرها یک روش متداول برای بهینه سازی مصرف انرژی ساختمان و ایجاد شرایط آسایش محیطی می باشد. در این تحقیق، نخست چهارنوع آفتاب گیر داخلی در ترکیب با سه نوع شیشه، جهت تعیین سیستم سایه انداز بهینه داخلی، مورد بررسی قرار گرفت و بهترین سیستم ازنظر میزان کارایی مشخص شد. در گام بعد، یک مدل ساختمانی مبنا مدل سازی گردید و میزان مصرف انرژی، یک بار در حالت عادی و باردیگر درحالتی که سیستم سایه انداز بهینه بر روی آن شبیه سازی شده بود، محاسبه گردید. نتایج تحقیق حاکی ازآن است که می توان تنها با استفاده از یک سیستم سایه انداز بهینه داخلی، مصرف انرژی را در بخش مسکن شهر تهران حتی تا 14% کاهش داد.
Improvement of Existing Public Office Buildings in Nigeria from Users’ Perspective Using Lean Thinking – A Pictorial View(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper gives a pictorial view of the relevance of lean thinking, particularly the application of muda as a supplement to the sustainable improvement diagnosis technique of existing public office buildings, for a fuller assessment of users’ requirement in Nigeria. The impact of perceived muda was related to the triple bottom line of sustainable development on perceived job productivity and design features and estimated from endusers’ perspective, using diagnostic POE as data acquiring tool, while the confirmatory analysis was done through AMOS, SPSS and MS Excel to explain the relationship between the different variables. The findings showed that muda is inherent in public office buildings and it has highly significant causal effects of 0.66 and 0.76 respectively on perceived job productivity and design features; it also has strong effect sizes of 44% and 58% in explaining both their variances respectively. The result revealed that users require more improvement in facilities as against spatial plan and structures, while there is a medium and positive correlation of 0.48 between perceived job productivity and design features – implying that improvement in design features will consequently lead to improvement in perceived job productivity. The study concludes that lean thinking is relevant to building improvement and could serve as good supplement to the current improvement diagnosis of existing public office buildings, but not as a substitute since data were only collected from users who are not able to provide the required technical data that would otherwise warrant use of equipment.
گونه شناسی ساختاری کاربندی و رسمی بندی در معماری ایران بر مبنای ساختگاه و کاربست
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فهم تاریخ معماری ایران، مطالعه و دسته بندی تاق پوش ها است، کاربندی و رسمی بندی، عناصر تاقی مبتنی بر الگوهای هندسی هستند که ریشه در نبوغ هندسه ترسیمی معماران ایرانی دارند. علیرغم اهمیت این عناصر تاقی، در تعاریف استادکاران و پژوهشگران از ماهیت آنها و دسته بندی های ارائه شده، اختلاف نظر و حتی تناقضاتی وجود دارد که این امر درک مفاهیم پایه، توسعه ساختارهای جدید و نوآوری را با مشکلاتی مواجه می سازد. مسئله اصلی این پژوهش یافتن تفاوت بین کاربندی و رسمی بندی از منظر مکان اجرا و نحوه کاربست شان می باشد و هدف تحقیق شفاف سازی مفاهیم کاربندی و رسمی بندی و رسیدن به یک دسته بندی جامع بر مبنای ساختگاه و نحوه کاربست آنها است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا آرا و نظریات موجود در زمینه کاربندی و رسمی بندی مورد کنکاش قرار گرفت تا تعریف مشخصی از کاربندی و رسمی بندی ارائه گردد. سپس گونه های مختلف آنها با در نظر گرفتن مولفه های مکانی و ساختاری به دست آمدند. این پژوهش از نوع تحقیق های بنیادی نظری می باشد و به روش تحلیلی توصیفی کار شده و اطلاعات لازم از طریق مطالعات میدانی، مشاهده عینی و بررسی های کتابخانه ای جمع آوری شده اند. با توجه به این نکته که استادکاران و پژوهشگران، عناصر متشکل از باریکه تاق های متقاطع که در قالب هندسه وتری ترسیم و اجرا می شوند را «کار» نامیده اند، نتایج تحقیق نشان می دهد که هر چند مؤلفه باربری، مهمترین وجه تمایز کارهای مختلف است، ولی استقرار کارها در پوشش اصلی یا پوشش زیرین نمی تواند ملاک تشخیص کاربندی از رسمی بندی باشد و برای تشخیص این دو از همدیگر باید مؤلفه های محل کاربست، خصوصیات شکلی، خصوصیات ساختاری، نقش ساختمانی و کاربرد، جنس مصالح باریکه تاق ها و نقش سازه ای، لحاظ گردد. در نهایت یک دسته بندی جامع از گونه های مختلف کاربندی و رسمی بندی بر مبنای مؤلفه های مذکور ارائه گردید.
مدل مفهومی جدید از تفکیک اراضی شهری در توسعه های مسکونی با تأکید بر فضای باز(نمونه موردی : شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
زمین به عنوان کالای غیرقابل بازتولید دارای ارزش غیرقابل انکاری است. یکی از اقدامات مهم شهرسازی که به واقع شهرسازی عملی نامیده می شود، تفکیک اراضی شهری است. آیا با مطالعه تجارب بافت های مسکونی سنتی در ایران و تجارب جهان در کوی های مسکونی جدید می توان الگویی بهینه از تفکیک اراضی به خصوص الگوی تفکیکی شطرنجی طراحی کرد؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است. هدف اصلی این پژوهش ارایه الگویی بهینه از تفکیک اراضی شهری و مدل مفهومی-عملیاتی جدید براساس تحلیل الگوهای تفکیک اراضی در جهان و ایران و مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر آنها است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد، الگوهای تفکیک اراضی شطرنجی که به صورت مکرر و رایج در توسعه های جدید مسکونی به کار می روند، خود سبب ایجاد مسایل عمده شده اند و مدل جدید ارایه شده می تواند جایگزین این الگو شود.
بررسی تطبیقی حس دلبستگی مکان در نمادهای شهری دوره اصفهانی و مدرن؛ نمونه م وردی میدان آزادی و میدان نقش جهان
حوزههای تخصصی:
با گسترش و توسعه شهرها، احداث نمادهای شهری به عنوان شاخصه ای برای معرفی محیط و فرهنگ روندی رو به رشد داشته است. نمادهای شهری علاوه بر ابعاد محیطی و کالبدی ،در ایجاد خاطرات جمعی و فردی اشخاص نیز نقش مهمی دارند به نحوی که اغلب، شهرهای مختلف را با نماد آن می شناسند .در این پژوهش شهر تهران، به عنوان پایتخت سیاسی و شهر اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران مناسب ترین گزینه بمنظور مقایسه حس دلبستگی مکان مورد مطالعه قرار گرفته اند. از این رو با هدف، شناسایی و تعیین اولویت بندی عوامل ایجاد کننده حس دلبستگی مکان به مقایسه تطبیقی این حس در میدان نقش جهان و میدان ازادی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که مهمترین عامل در ایجاد حس دلبستگی در نمادهای شهری چیست و در ادامه تأثیر مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان که باعث اصالت بخشیدن به نماد های شهری می شوند را در فرضیه خود طرح کرده است. روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از شیوه مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه بهره برده است و سپس با استفاده از نرم افزار spss و آزمونanova و Kendall’s tau_ b وSpearman’s rho به تحلیل می پردازد. در نهایت نتایج پژوهش بیانگر تفاوت عوامل موثر در دلبستگی در دو دوره تاریخی در این میادین شهری است، بطوریکه در میدان نقش جهان مهمترین عامل در ایجاد این حس معیار عزت نفس بوده و در میدان آزادی تداوم بیشترین تاثیر را در ایجاد دلبستگی به مکان داشته است.
Evaluation of ICT development in Isfahan’s region by Topsis method
حوزههای تخصصی:
Information technology by removing the barriers and omitting geographical boundaries washes out the physical distances and dissolves many problems. But at the same time this concern is existed that information technology causes more separation between social classes and so creates a society that divides into two groups that one group is "possessed" and the other "do not possessed" the technology. Accordingly, one of the main challenging issues that social universe has encountered with, is inequality of information and communication technology indicators among regions, which called "digital gap". In order to achieve standard development and to provide geographical and spatial justice, removing the digital gap between regions, and equal and public accessibility of geographical units must be considered as the main priority of planning in field of ICT. The presented research by purpose of spatial analysis and ranking of counties in Isfahan province tries to improve information and communication technology and reduce digital gap. The research method is descriptive- analytic and for ranking and rate of difference among counties the Topsis algorithm is used. The results show that level of possessing ICT was not equal among counties in a way that counties divided into four groups of very high, medium, low and very low, that only the counties of Isfahan is located in very high group. The dispersal coefficient between counties is 5% that confirms the difference in spatial distribution of indicators. And also there is a direct relationship between development of ICT and population and urbanization percentage, in a way that most of facilities are located in a counties with high percentage of urbanization. At the end some solution is suggested in order to remove the digital gap between counties.
تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر اصفهان به عنوان شهری که دارای تاریخ و فرهنگ غنی است، پتانسیل میزبانی از رویدادها در مقیاس های مختلف محلی تا بین المللی را دارد. این شهر می تواند از فرصت برگزاری رویدادها برای جذب گردشگر، تحریک بازآفرینی بافت های فرسوده و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کند. با این حال پیش نیاز برگزاری رویدادها و درنتیجه بهره گیری از منافع آن ها، فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات مناسب است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان-شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد، می باشد. در این راستا، از روش پژوهش مختلط (ترکیب کمی و کیفی) بهره گرفته شده است و اطلاعات موردنیاز از طریق روش اسنادی و میدانی (از نوع مشاهده و پرسشنامه) تهیه شده اند. ضمن اینکه جهت تحلیل داده ها و رتبه بندی مناطق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) با استفاده از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است و پس از استخراج نقشه ی رتبه بندی از نرم افزار GIS، نتایج نهایی مورد تحلیل قرارگرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از عدم تعادل و وجود شکاف میان مناطق کلان شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از زیرساخت های رویداد است به گونه ای که عمده ی زیرساخت ها در مناطق مرکزی و جنوبی تجمع یافته اند، امری که می تواند مانعی برای تبدیل شدن کلان شهر اصفهان به شهری رویدادمدار به صورت یکپارچه باشد.
خوانش و فهم کالبد خانه در معماری بومی خراسان (نمونه موردی: شهر بُشرویه دوره ما قبل پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه معماری و فرهنگ بر این باورند که کالبد خانه در هر منطقه با شیوه زندگی ساکنان بومی آن ارتباط مستقیمی داشته، به همین علت گویای نحوه سکونت آنان و متأثر از فرهنگ و شرایط محیطی بوم می باشد. درون خانه است که اولین تجارب و خاطرات انسان بوجود می آید و خانه نقش مهمی در جهان بینی او دارد. شناخت عوامل شکل دهنده و تأثیرگذار بر فرم و سازمان فضایی خانه بومی می تواند در کیفیت بخشی به زندگی در مسکن امروز نقش بسزایی داشته باشد. امروزه عدم توجه به شیوه زندگی و از دست دادن جذابیت ها باعث از بین رفتن الگوهای بومی در طراحی خانه ها شده است که این مقوله در بروز بحران هویت و کیفیت مسکن مؤثر بوده است. لذا در این پژوهش به بررسی عناصر شکل دهنده و دلایل وجودی آن ها در خانه های بومی بُشرویه پرداخته می شود. بُشرویه شهری در استان خراسان جنوبی است که در حال حاضر حدود 70 خانه تاریخی در این منطقه باقی مانده است و از این حیث سالم ترین بافت تاریخی در آن استان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناخت ویژگی ها و گونه های فضایی و چگونگی شکل گیری خانه های این منطقه می باشد تا علاوه بر شناخت این الگوها برخی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها ارائه وتحلیل گردد. روش انجام تحقیق در این پژوهش ترکیبی بوده (توصیفی- تفسیری- تاریخی) و جمع آوری داده ها با حضور در منطقه و برداشت نمونه های باقی مانده از دوره های مورد اشاره و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با ساکنان بافت صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد چگونه عوامل فرهنگی و محیطی مهمترین تأثیر را در شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی داشته است و ادامه این پژوهش می تواند زمینه را برای طراحی مسکن امروز، متناسب با نیازهای جدید بر اساس ارزش های فرهنگی و الگوهای محیطی منطقه آماده نماید.
عوامل مؤثر در مکان گزینی و شکل گیری روستاهای تاریخی-مذهبی (مطالعه موردی: روستاهای کزج و کلور خلخال، استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۵۸-۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش معرفی عوامل کلی تأثیر گذار در مکان گزینی و استقرار اولیه روستاها است. مکان گزینی اولیه یک روستا نقش مهم و اساسی در سکونت اهالی آن روستا دارد . اگر مکان گزینی به صورت اصولی صورت گیرد، شکل گیری روستا روندی صعودی داشته، بنابراین ساکنین از هر لحاظ دارای آسایش خواهند بود. در شکل گیری هسته اولیه یک روستا عوامل متعددی دخیل هستند. این عوامل باید به حدی تأثیر گذار باشند که انگیزه ایجاد سکونتگاه های جدید و توسعه و گسترش کالبد روستا را برای توسعه آن فراهم آورند. در راستای بررسی عوامل مکان گزینی با بررسی نمونه های موردی دو روستای کزج و کلور در شهرستان خلخال، با برخورداری از بافتی تاریخی-مذهبی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین روستاهایی که در بافت خود اماکن مذهبی دارند و به واسطه آن شاخص تر گشته اند روستاهای با بافت مذهبی نامیده می شوند. حضور امام زاده در یک بافت روستایی، نقش بسزایی در شکل گیری سکونتگاه ها در اطراف آن خواهد داشت که ریشه در اعتقادات مذهبی آن مردم را نشان می دهد. لذا در این مقاله تلاش گردید به این سوالات پاسخ داده شود که عبارتند از : چه عواملی در مکان گزینی اولیه روستاهای با بافت تاریخی- مذهبی مؤثر بوده و وزن کدام عامل بیشتر است؟ نقش منظرین امامزاده ها در بافت روستاهای استان اردبیل چگونه است و در این راستا با بهره گیری از اطلاعات و منابع موجود در کتابخانه ها، مراجعه به روستاهای مورد بررسی، مصاحبه حضوری با اهالی، انجام کروکی های مؤثر و با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- پیمایشی و شیوه قیاسی به ارائه عوامل تأثیر گذار در مکان گزینی و شکل گیری بافت این دو روستا می پردازد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که عواملی همچون وجود توپوگرافی(امنیت)، منابع آبی، وجود پتانسیل اقتصادی زمین به لحاظ خاک غنی و آب و هوای مناسب، نمادهای مذهبی(امام زاده)، تأثیر چشمگیری در مکان گزینی و شکل گیری هسته اولیه روستا دارند اما طبق یافته های تحقیق در روستاهای مورد مطالعه، عامل نمادهای مذهبی (امام زاده) با تدقیق بر سابقه حضور آن ها در این روستاها نسبت به دیگر عوامل بررسی شده از وزن بالایی برخوردار است که آن هم نشان از ریشه های اعتقادی و مذهبی ساکنین در این آبادی هاست. فاصله قرارگیری امام زاده ها در روستای کلور بافتی خطی را در خزش روستایی سبب شده است و تمرکز وجود امام زاده در مرکز روستای کزج بافتی متمرکز را برای این روستا شکل داده است.
بررسی منشأ الهام بخش دیوار نگارة شام آخر داوینچی از چهار روایت کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوارنگارة شام آخر یکی از برجسته ترین آثار نقاشی است که با مضمون شام آخر مسیح (ع) تصویر شده اند. اگر چه واقعة شام آخر بر اساس اناجیل چهارگانه، به چهار روایت مختلف نقل می شود، امّا شام آخر داوینچی بی شک باید بر طبق یکی یا حتی ترکیبی از این چند روایت، نقاشی شده باشد. البته لئوناردو نوع واکنش حواریون را بر اساس کل شخصیت آنها در کتاب مقدس ترسیم کرده، امّا نحوة پرداخت چهره ها و نوع واکنش ها، بستگی کاملی با تخیل فوق العادة داوینچی داشته است. بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران آثار هنری دیدگاهی نسبت به منشاء الهام بخش داوینچی نداشته اند و برخی نیز به یکی یا ترکیبی از چهار روایت اشاره کرده اند. برخی روایت لوقا را ملاک داوینچی دانسته و بسیاری بر ترکیبی بودن منشا دیوارنگاره تأکید دارند. این در حالی است که در این نوشتار سعی شده به دیدگاه جدید و متفاوتی دست یابیم. در این نوشتار سعی شده تا ابتدا با روش کتابخانه ای اثر را مورد موشکافی قرار داده و سپس با تحلیل دقیقی از متن کتاب مقدس و تطبیق آن با دیوارنگاره شام آخر و همچنین مقایسه اثر داونیچی با آثار مشابه سایر هنرمندان، دریابیم که داوینچی کدام روایت را مبنای خود برای نقاشی قرار داده است. در پایان و با تکیه بر استدلال و تحلیل هنری از دیوارنگاره و همچنین بررسی دقیق متن کتاب مقدس بر هر چهار روایت آن (متی، مرقس، لوقا و یوحنا)، دریافتیم که منشا الهام بخش داوینچی، روایت یوحنا از واقعة شام آخر است امّا در این میان نباید نبوغ و تخیل داوینچی در خلق چهره ها و نوع واکنش ها را نیز نادیده گرفت.
حمام های سنتی؛ حافظ سلامت، عامل درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بناهای تاریخی و عام المنفعه ایران بخشی افتخارآمیز از هنر معماری ایران و نیز زبان گویایی از فرهنگ غنی ایرانی حاکم بر آن هستند؛ یکی از این بناها حمام های سنتی است. حمام ها یکی از زیباترین، مردم وارترین، فنی ترین و متنوع ترین فضاها هستند که متأسفانه در کتب و مقالات ارایه شده پیرامون حمام، بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی آن موردتوجه بوده و جنبه بهداشتی- درمانی آن و رابطه کالبد بنا با انسان کمتر موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین هدف پژوهش این است که با رجوع به متون طب سنتی ایران به رابطه عناصر و اندام های حمام با سلامتی انسان و شکل گیری حمام درگرو تعادل ارکان اربعه (آب، باد، خاک و آتش)، مزاج و اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، دم) بپردازد. طرح اصلی پژوهش بر این اساس شکل می گیرد که تأثیرپذیری شکل، ساختار و عناصر حمام های سنتی از انسان و تأثیرگذاری فاکتورهای طراحی حمام بر انسان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تحقیق با این نظریه که نظام سلسله مراتبی در حمام از دستورات خاص طبی پیروی کرده، در پی بررسی این فرضیه است که معماری حمام های سنتی در راستای دو شاخه طب جسمانی و روحانی شکل گرفته که علاوه بر انطباق با ارکان و امزجه، در راستای تعادل اخلاط و ارواح انسان طراحی می شده است. این نشان دهنده ارتباط بین معماران و طبیبان است. این تحقیق در راستای بررسی فرضیه بر پایه روشی توصیفی و تحلیلی و با شهادت بر اینکه معماری به مثابه مکان زندگی انسان و امتداد وجودی اوست، با نگاهی به سلامتی او، کیفیت معماری را تبیین می کند. نتایج پژوهش بر این نکته صحه می گذارد که بین شکل و ساختار و عناصر حمام های سنتی و انسان رابطه دوسویه وجود داشته است. هدف این رابطه ایجاد محیطی متناسب با طبیعت انسان برای سلامتی جسم، روح و روان است و آن را می توان با بررسی معماری حمام های سنتی و استناد به مطالب ذکرشده در کتب طب سنتی ایران مشاهده کرد.
بررسی تطبیقی معماری دینی در مسیحیت و اسلام با نقد نظریات تیتوس بورکهارت (مطالعه موردی : اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تکثر در شیوه بیان سلایق مختلف در ادیان الهی، لزوم دستیابی به زبان مشترک، با رویکرد همپارچگی اقوام، احساس می گردد. واکاوی این مشترکات، بر همگرایی مذهبی - قومی این ادیان موثر خواهد بود و هنر، مستمسکی مناسب برای ایجاد این زبان مشترک است. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متأثر از نوع آیین عبادیی است که در آن ها برگزار می گردد؛ بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماریِ بناهای مقدس، منتهی می گردد و وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف می تواند موجد زبان مشترک در هنر مقدس برای احتراز از تکثر سلایق، در نتیجه نیل به ایجاد زبان هنری واحد باشد. هدف از ارائه این مقاله جستجوی مشترکات معماری بناهای نیایشی ادیان مسیحیت (ارامنه) و نیز اسلام در ایران عصر صفوی بوده و تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال بر آمده است که: با توجه به نظریات تیتوس بورکهارت پیرامون خصایص هنری ادیان مسیحیت و اسلام که بر پایه قوانین دینی بنیان نهاده شده است، کلیساهای ارامنه و مساجدِ مسلمانان در بازه زمانی صفویه در اصفهان، از نظر کالبدی دارای چه مشابهت ها و تفرق هایی هستند؟ مطابق یافته های تحقیق تفاوت های ماهوی و وجود تفرقات موجود در قوانین ادیان فوق که منجر به ساخت بناهایی نیایشی با سازماندهی های داخلی متفاوت از یکدیگر شده است، مانعی برای انعطاف پذیری کالبد بنا و نیز تأثیر پذیری آن از معماری مذهبی غالب ایجاد نکرده است. بنابراین می توان به تأثیر و تأثر معماری این ادیان در پهنه جغرافیایی و تاریخی مشترک، بر یکدیگر و به تبع آن تأثیرگذاری غیر قابل انکار معماری صفویه و پس از آن، بر معماری ارامنه اصفهان که موجد کلیساهایی با ساختار ایرانی- اسلامی با استفاده از معماری مسیحی- ارمنی بوده است، اشاره نمود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
شناسایی شاخص های مؤثر بر تحقق پایداری محله از جنبه کارکردی مورد پژوهی : محلات دارای بافت فرسوده در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای بازساختاردهی اقتصادی و اجتماعی منجر به بازشکل دهی شهری شده و تأثیرات فراوانی را بر شهرهای جهان در پی داشته است. یکی از این تأثیرات، افت شهری است که به معنای کارایی نامطلوب (نسبی) اقتصاد شهری و شکل گیری محرومیت اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی است که در نبود مداخله بیرونی از امکان تداوم و پایداری برخوردار است. افت شهری – به دلیل تمرکز فضایی- منجر به ایجاد، تداوم و تشدید فرسودگی در برخی محلات شهری شده است. در ایران نیز، فرسودگی برخی محلات شهر به عنوان یکی از پیامدهای تحولات اقتصادی و اجتماعی دوران معاصر قابل ردگیری است. تأثیر فرسودگی بر این محلات، برهم خوردن توازن بین کارکردهای اصلی، تمرکز ساختمان های کم دوام، کمبود خدمات و تسهیلات عمومی و نبود تعادل بین حرکت سواره و پیاده است؛ شرایطی که تحت عنوان عدم تعادل و ناپایداری قابل تبیین است. پایداری محله از جنبه های مختلف کالبدی، کارکردی، محیطی، اجتماعی و ... قابل بررسی است. یکی از جنبه های پایداری (که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است) تعادل و توازن بین کارکردها و عملکردهای مختلف در محله است. در این مقاله، ضمن شناسایی معیارها و شاخص های دستیابی به پایداری محله (از جنبه کارکردی) از طریق تحلیل محتوای منابع موجود، وضعیت محلات دارای بافت فرسوده در شهر تهران در ارتباط با این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهای مورد نیاز برای ارتقای وضعیت محلات جهت دستیابی به پایداری کارکردی معرفی می شود.
نظریه معماریِ اسلامی یا نظریه اسلامیِ معماری: نقدی بر اصالت اسلامی رویکردهای نظری و عملی در دوران معاصر
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی یافتن عاملی است که سبب شده تا در روزگار معاصر نتوان «اسلامی» بودن معماری را از «غیراسلامی» بودن تشخیص داد. این امر فقط متوجه معماری های غیرمذهبی نیست، بلکه مسأله در جایی است که طراحان یا نظریه پردازان، معماری را به اسلام منتسب می کنند. برای یافتن علت، موضوع در دو بخش یعنی بررسی نظریات و بررسی رویّه های عملیِ طراحی ارائه شده است. در نقد رویّه های نظری، سه گرایش اصلی نظری ‒ گرایش عرفانی، گرایش فقهی و رویکرد اصول گرا ‒ در تبیین معماری اسلامی به نقد گذاشته شده است. تفوق ارزش های نهاد معمارانه بر ارزش های اسلامی و دید حداقلی به اسلام، ویژگی مشترک این رویکردهای نظری است. این ویژگی ها در بخش عملی، با تمرکز بر طراحی مسجد در دوران تاریخی و دوران معاصر، اسلامیت طرح ها در هر دو بازه به چالش گذارده شده است. در این بخش، منتهی شدن سیر عرفانی در تحلیل مسجد به امکان نوگرایی حداکثری در قالب واسازی مفاهیم دینی، با استناد به آثار نشان داده شده است. در پایان معضل اصلی در همه این گرایش های نظری و عملی تحت عنوان «اسلام از معماری چه می خواهد» طرح و بحث شده است. از دید این نوشتار، راه حل موضوع، جانشانی یک سؤال ساده است: اسلام از معماری چه می خواهد؟ و این سؤالی است در مقابل آن سؤال که «معماری از اسلام چه می خواهد؟»؛ پرسشی که سنّت گرایان یا بوم گرایان معماری در کشورهای اسلامی، سال هاست به آن پرداخته اند و برای اموری چون «ایده»، «کانسپت»، «مردم پذیر کردن معماری»، «روحانی کردن معماری» و بالأخره «اسلامی کردن معماری»، به اسلام یا منابع منتسب به آن رجوع کرده اند.
واکاوی دوگانگی های بنیادین در مفهوم خواست(مصلحت) عمومی در سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مفهوم خواست/مصلحت عموم در طی دهه های گذشته، و در قالب مباحثات و مناظرات، همواره بعنوان یکی از بنیادی ترین پایه های مشروعیت عمل شهرسازی مطرح شده است. با این وجود، یکی از ضعف های مهم و قابل اشاره در راستا ی این امر، عدم شفافیت و روشنی این حوزه مفهومی است. به خصوص در زبان فارسی که حجم تولیدات در این زمینه نظری بسیار محدود و اغلب مربوط به رشته هایی همچون علوم و فلسفه سیاسی بوده است. در این پژوهش، ضمن تدوین چارچوبی کلی از تاریخچه این مفهوم در دانش و کُنش شهرسازی، با رویکردی کتابخانه ای-تحلیلی، بر کشف و اشاره به دوگانگی-های بنیادین مستتر در این عبارت، ایده و مفهوم تاکید شده است. روشن شدن این مسائل می تواند ضمن گسترش افق نظری علاقمندان به این حوزه، با رفع شکاف معرفتی ناشی از اتکا به تنها یک وجه و یک قطب از این دوگانگی ها، از بسیاری کج فهمی ها و به دنبال آن تعارضات نظری-عملی در این باب نیز جلوگیری نماید.
سنجش کیفیت محی ط شه ری مطالعه موردی: محله های شهر برازجان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 53
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط شهری تحت تأثیر مستقیم معیارهای محیط زیستی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. لذا، این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از 16 شاخص در 4 معیار اصلی، کیفیت محیط شهری برازجان را در سال 1396 ارزیابی کند. در این پژوهش از دو روش اسنادی و پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تلاش شده است تا به این دو پرسش پاسخ داده شود که: وضعیت کیفیت محیطی محله های شهر برازجان چگونه است؟ کدام محله های شهر وضعیت نامطلوبی دارند؟ قلمرو جغرافیایی پژوهش را 31 محله شهر برازجان و جامعه آماری پژوهش را 22600 خانوار ساکن در این شهر تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران، 380 نمونه خانوار برای انجام دادن پرسشگری و تکمیل فرم محقق ساخته، به روش سیستماتیک منظم در سطح شهر توزیع شده اند. مقدار روایی ابزار با استفاده از روش ضریب تغییرات 0/66 و مقدار پایایی ابزار به روش آزمون آلفای کرونباخ، 0/86 محاسبه شده است. نیکویی برازش داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف در سطح معنا داری 0/05، نشان می دهد که رقم آماره ها بالاتر از سطح معنا داری است. در ادامه، از فنون تصمیم گیری چندشاخصه (فرآیند تحلیل شبکه ای ) و روش های رایج در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی همانند طبقه بندی مجدد و شاخص همپوشانی موزون برای تجزیه، تحلیل و نتایج، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که نواحی کارگاهی و پهنه های شهری واقع در حریم مسیل، نواحی غیررسمی، نواحی فرسوده، قدیمی و محله های نوظهور، از کیفیت نامطلوب و پایین محیطی برخوردارند. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محیطی، ارائه شده اند.
آشکارسازی دگرگونی کاربرد زمین: تحلیل ویژگی های گسترش برنامه ریزی نشده در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش کلان شهرها (یا بزرگ شهرها) به سوی محیط های پیرامونی در دو وضعیت اصلی و انواع وضعیت های میانی این دو وضعیت اصلی روی می دهد. وضعیت نخست گسترش برنامه ریزی نشده و رهاشدگی و وضعیت دوم، وضعیتی مهار و هدایت شده است. انواع نامعلومی هایی که در مسیر و در فرآیند آشکارسازی و تحلیل دگرگونی ساختار فضایی و کاربرد زمین در منطقه کلان شهری تهران وجود دارد؛ نشان از نبود استقرار و یا ناکارآمدی سازوکار برنامه ریزی در این منطقه کلان شهری دارد. بر پایه آشکارسازی و تحلیل دگرگونی ساختار فضایی و کاربرد زمین در منطقه کلان شهری تهران می توان به تولید پیشنهادهایی درخور شرایط موجود، به منظور استقرار سازوکاری برای پایش، بازبینی، و فرابینی این دگرگونی ها پرداخت و نتایج آن را همچون سیستم های پشتیبان تصمیم گیری دربرنامه ریزی و مدیریت چنین منطقه هایی به کار بُرد. در این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی برای آشکارسازی دگرگونی ساختار فضایی و کاربرد زمین، بعنوان هدف اصلی مقاله، با استفاده از روش های اندازه گیری اندازه محیط ساخته شده در برابر فضای باز، که با تحلیل محتوای پژوهش های مرتبط و با توجه به قیود داده های در دسترس انتخاب شده است، دگرگونی از دهه 1350 تا 1390 اندازه گیری گردیده. تحلیل نتایج دگرگونی، و تحلیل الگوواره های اصلی و فرعی گسترش منطقه کلان شهری تهران نشان می دهد گرایش چگونگی گسترش این منطقه کلان شهری به گسترش برنامه ریزی نشده است.
دستاوردی تحلیلی از تأثیر محیط فیزیکی یادگیری بر بهبود جو روانی مدارس از دیدگاه دانش آموزان مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
109 - 121
حوزههای تخصصی:
بهبود جو روانی مدارس که بر یادگیری دانش آموزان تأثیرگذار است، نیازمند ارتقای کمی و کیفی محیط فیزیکی یادگیری می باشد. با وجود این مطالعات انجام شده روی محیط های یادگیری کمتر به آن توجه کرده اند. هدف از این پژوهش بررسی روابط میان مؤلفه های محیط های یادگیری و جو روانی مدارس می باشد. روش تحقیق این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد و تحلیل های کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و روش رگرسیون خطی چندگانه انجام پذیرفت. ابزار تحقیق پرسش نامه است که بین 120 نفر از دانش آموزان داوطلب در سه مدرسه دخترانه توزیع شد. بر اساس نتایج، روابط معن ی داری بین مؤلفه های محیط فیزیکی یادگیری و جو روانی مدارس یافت شد. به ترتیب مؤلفه های محیط های درونی، محیطه ای بیرونی و فضای اجتماع والدین بر بهبود جو روانی مدارس تأثیرگذار بود. لزوم توجه معماران به دیدگاه دانش آموزان در ارزیابی محیط های یادگیری و همچنین توجه ویژه به طراحی فضاهایی نظیر ایستگاه های گروهی، فضای تجمع والدین و مشارکت آن ها در تعلیم تربیت فرزندانشان در مدارس مورد نظر می باشد. همچنین در محیط کلاسی با توجه به اهمیت آن به عنوان یکی از فضاهای درونی، اعمال نظریات یادگیری نوین چون تجربه گرایی و اجتماع محوری مورد توجه می باشد.
بررسی نقش تاب آوری اجتماعی در موفقیت فرایند بازسازی (مطالعه موردی: جوامع روستایی درب آستانه و باباپشمان پس از زلزله سال 1385 دشت سیلاخور، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۱۰۰-۸۷
حوزههای تخصصی:
توجه به مفاهیم "تاب آوری اجتماعی" و "جامعه تاب آور" در جهت کاهش خطر، مقابله با سوانح و موفقیت برنامه های بازسازی در چارچوب مشارکت عمومی، در دهه های اخیر اهمیت زیادی یافته است. پژوهش حاضر سعی در بررسی مفهوم تاب آوری اجتماعی و جایگاه آن در موفقیت برنامه های بازسازی پس از زلزله دارد. در این مقاله به شناخت عوامل مؤثر در تاب آوری اجتماعی موجود در دو جامعه سانحه دیده روستاهای درب آستانه و باباپشمان پس از رخداد زلزله دشت سیلاخور 1385 استان لرستان، ارزیابی میزان آن در جوامع مزبور و بررسی نقش این عوامل در حذف اسکان موقت، تسریع و موفقیت برنامه های بازسازی پس از زلزله، پرداخته شده است. وحدت و سرمایه اجتماعی موجود، دست نخوردگی شبکه های اجتماعی، سطح اقتصادی و اجتماعی مردم پیش از زلزله و شدت سانحه از جمله مواردی هستند که در بازتوانی پس از رخداد زلزله و تاب آوری جامعه روستایی لرستان تأثیر گذار بوده و در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته اند. اطلاعات لازم با استفاده از روش اسنادی، مصاحبه نیمه ساختارمند با مردم و مسئولین محلی و فرضیه های پژوهش در قالب 11 شاخص و 23 سنجه از طریق پیمایش میدانی و با تکمیل پرسشنامه به بوته آزمون گذارده شده اند. در تحلیل داده ها از رویکرد ترکیبی توصیفی- آماری و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. بر پایه یافته های پژوهش، ظرفیت بالای تاب آوری اجتماعی جوامع مذکور، توانایی جذب شوک های ناشی از رخداد زلزله را با توجه به خصوصیات جامعه شناختی و هنجارهای موجود در این جوامع داشته است و نیز دانش بومی جامعه روستایی لرستان به عنوان بخشی از سرمایه اجتماعی، امکان حذف مرحله اسکان موقت و موفقیت در برنامه های بازسازی را ممکن نموده است. به علاوه نوع برنامه ها و نحوه اجرای آن ها توسط سازمان های مسئول نیز، در در جهت موفقیت و تسریع فرایند بازسازی تأثیرگذار بوده است. همچنین براساس نتایج به دست آمده در بخش ارزیابی میزان تاب آوری اجتماعی دو روستا، تاب آوری اجتماعی هر دو در مجموع زیاد و عدد نهایی تاب آوری شان نزدیک به هم ارزیابی گردیده است.