فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
96 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: دردنیای معاصر نمایانی معماری بومی کم رنگ شده و بافت شهرها، شکلی متفاوت و مدرن را پذیرفته اند، زیست پذیری بر کیفیت زندگی، قابلیت پایداری، کیفیت مکان و اجتماع سالم تمرکز دارد و مسکن زیست پذیر به عنوان پیشنهاد صاحب نظران برای دستیابی به مکان مناسب زندگی است. هدف: این پژوهش، شناخت مولفه ها و دست یابی به راهکارهایی به منظور ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر با توجه به عناصر ساختاری مسکن بومی است.مقاله با بررسی بناهای بومی شهر املش، به عنوان نمونه های واجد ارزش در استان گیلان، به اثرگذاری عناصر معماری این بوم، بر زیست پذیری پرداخته است. پرسش پژوهش عبارتست از: عناصر مسکن بومی شهر املش چه تاثیری بر زیست پذیری دارند؟ چه ویژگی هایی از معماری بومی املش، برای ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر، قابل دستیابی است؟.روش: روش توصیفی-تحلیلی و در پارادایم ساختارگرایی، در زمره پژوهش های کاربردی کیفی قرار دارد.چارچوب محتوایی تحقیق متکی بر آرای راپاپورت مبنی بر تاثیرپذیری شکل معماری از فرهنگ است. ابزار پژوهش در بخش نظری بر مطالعات اسنادی و در بخش موردپژوهی بر مطالعات میدانی استوار است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که خصوصیات زیست پذیری در مسکن بومی، متاثر از عناصر و فضاهای کارکردی این معماری بوده که درنمونه های موردی و عملکرد اجزای ساختاری مشهود است.از نتایج این تحقیق می توان به خصیصه های زیست پذیریِ مشاهده شده در معماری خانه های شهر املش از جمله سازگاری ساختار فیزیکی خانه با محیط پیرامونی، تامین رفاه و راحتی، حس تعلق به مکان و هویت مندی، رضایت ساکنان، و نیز کیفیت مناسب زندگی، اشاره کرد که عمدتاً بر ویژگی های ذهنی تاکید دارد.نتیجه گیری:نتایج حاصل از این پژوهش ، خصوصیات کیفی زیست پذیری مسکن بومی، با ارایه تمهیداتی برای رسیدن به کیفیت مناسب، برای مسکن معاصر پیشنهاد شده استنکات برجسته:زیست پذیری در حل چالش های پیش رو شهروندان به معنای آینده پُر رونق ، زنده و پاسخگو و تامین کننده کیفیت مناسب زندگی است. این امر مستلزم تحقق سه هدف ، اجتماعات سرزنده، اقتصاد پویا و محیط زیست پایدار است.
Clarifying The Indicators of City Development S trategy with Approach Urban Good Governance (Case S tudy: Mallard City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
S trategic planning, as the las t s tage of the development of urban planning, s trives to create consensus among citizens regarding urban development adaptability and participative techniques. Urban residents are recognized as s takeholders in the planning process and will take part in its final formulation. In addition to discussing issues like reducing poverty, city planning, and environmental problems, the CDS prioritizes increasing economic competitiveness. This s tudy measured good urban governance, livability, bankability, and competitiveness indicators for Mallard. A descriptive-analytical approach has been used to accomplish this. The mos t crucial feature of this s trategy is that it views cities as the engine of economic growth and directly affects governance, local economic growth, and poverty alleviation.The purpose of this article is to review and evaluate the components of the city development s trategy in Mallard. The data were processed using SPSS and AMOS software, one-sample T-tes ts, and other tools. The results show that while the components of bankability (2.20) and competitiveness (2.42) are in a somewhat better position than the other components, the components of livability (1.70) and good urban governance (18.82) are in a much poorer position.
آسیب شناسی قواعد و رویه های منظر و نماهای شهری از منظر فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
181 - 215
حوزههای تخصصی:
بی نظمی و اغتشاش در مصالح نماها، فرم و سبک نماها، تعداد و فرم بازشوها، تابلوهای تبلیغاتی و الحاقات نماها، منظر شهرهای امروزی را از الگوی مطلوب اسلامی دور کرده است. آسیب های نما و ناایمنی آن، لزوم بررسی دقیق انطباق وضعیت نماها با توقعات فقه اسلامی را محرز می نماید. این پژوهش کیفی از طریق مطالعه کتابخانه ای، تحلیل محتوای متون فقهی شیعه و مشاهده میدانی، سعی در آسیب شناسی رویه های منظر و نماهای شهری، دارد. سنجش انطباق رویه های حاکم بر منظرسازی شهری با فقه شیعه هدف اصلی در این پژوهش بوده و با اشاره به قواعد حرمت الگوگیری از بیگانه، قاعده لاضرر، قاعده اتلاف، قاعده رعایت حق الناس و پرهیز از اشرافیگری، به نقد و آسیب شناسی نماهای شهری پرداخته است. این نوشتار نتیجه می گیرد کمیته ای متشکل از متخصصین نماسازی، منظرشهری و قواعد فقهی می بایست انطباق طرح ها و الگوهای نماسازی را با قواعد فقهی و قواعد اخلاقی منظر شهری بررسی نمایند. در سطح کارشناسی نیز آموزش مبانی فقهی حاکم بر منظر شهری به ناظران ساختمانی اهمیت دارد. همچنین هریک از مصالح به واسطه ویژگی های خود ممکن است با برخی از قواعد فقهی منافات داشته باشد که الزامی است طراحان نما مطابق با اخلاق منظرسازی و در انطباق با قواعد فقهی اقدام به ارائه الگوها نمایند.
معاصرسازی اقتصاد مبنا و حفظ میراث معماری معاصر راهکارهایی برای اقدام در بناهای مسکونی دهه 30 تا 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بحث در مورد امکان سنجی مالی معاصرسازی در بین سرمایه گذاران، برنامه ریزان، سیاست گذاران و حامیان میراث فرهنگی برقرار است. رویکرد مبنی بر ایدئولوژی اینکه تخریب خانه قدیمی و جایگزینی آن با ساختمانی جدید سودآورتر است، خیابان های بسیاری از شهر تهران را به مکان های بی هویت تبدیل کرده است. به طورکلی سرمایه گذاران کمترین علاقه را برای سرمایه گذاری در بازسازی و استفاده مجدد از ساختمان های قدیمی نشان می دهند. بااین حال، تعداد فزاینده ای از پروژه های موفق با نوسازی و استفاده مجدد ساختمان ها در حال ظهور هستند.هدف پژوهش: هدف از این مطالعه، بررسی حفظ بناهای تاریخی و معاصرسازی آن از نگاه اقتصادی در مقابل نوسازی بناهاست.روش پژوهش: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش کمی بوده و از رگرسیون ملایم و کدنویسی در نرم افزار متلب بهره برده شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان داد رشد اقتصادی بر اساس معاصرسازی به صورت صعودی رشد می کند و درحالی که هزینه های متفاوتی چون جذب مخاطب برای ساختمان ها و راهکارهایی دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است، اما رشد اقتصادی بیشتری نسبت به تخریب و ساخت وساز از خود نشان داده است. ایجاد بسته مالی، وام، ایجاد مشارکت های بانکی از نمونه راهکارهای پیشنهادی در جهت تشویق به معاصرسازی بناهای مسکونی و عدم تخریب بناهای دوره 1330 تا 1350 در این پژوهش ارائه شد. همچنین نتایج نشان داد شهرداری ها باید سیاست های جدیدی را برای ترویج معاصرسازی اتخاذ و توسعه دهند و آن را به بخشی جدایی ناپذیر از طرح های رشد هوشمند تبدیل کنند. شهرداری ها باید دستورالعمل های طراحی سخت گیرانه را در محله هایی که ساختمان های بالقوه معاصرسازی وجود دارد به منظور جذب سرمایه گذاری بیشتر، حفاظت از جامعه و افزایش ارزش املاک در آن مناطق و از سرمایه گذاری های بالقوه اجرا کنند.
Defining the Color Weight of Residential Building Façade, Using Q-Factor Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
15 - 24
حوزههای تخصصی:
Designing the facade's color based on user evaluation is necessary due to the effect of color on people's evaluation. To evaluate the facade's color, its combination should be categorized. The emotional dimensions of color evaluation should be assessed due to the variety of emotional scales of color evaluation. Thus, the question arises: What are the emotional scales describing the facade's color and components. During a study, temperature, harmony, and weight were considered to describe the color in facades. This study used a combination of qualitative and quantitative methods to examine the components related to defining the color composition's weight scale. First, some components were identified to determine the weight of the color combination through a semi-structured interview. Based on the results, a questionnaire was prepared. The final results were obtained using the Q method analysis with the help of color strips and HSL codes. Therefore, to describe the combination color of the facade as light and heavy, the facade with a light color combination has at least 30% openings. At least 70% of facade areas and openings have a hue with more than 90% lightness. In addition, the saturation of at least 70% of the area is less than 30% and 5% with warm and cool hues, respectively. At least 70% of facade areas and openings have a hue with less than 65% lightness and a heavy color combination.
تأثیر مدرنیزاسیون زیر ساخت های سنتی تأمین آب بر اجزاء کالبدی خانه های سنتی و معاصر شهرهای مناطق مرکزی و جنوبی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اثرات آب بر عناصر تشکیل دهنده شهر به عنوان عنصر مستقل در بستر طبیعت موضوعی است که توسط صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته است. نظر به اینکه خانه ها بیشترین مساحت و توده فضایی شهر را تشکیل می دهند چگونه ویژگی های مرتبط با تحول زیرساخت های سنتی و مدرن تامین این عنصر را در اجزا کالبدی خود منعکس کرده اند؟هدف پژوهش : این تحقیق سعی بر شناسایی ویژگی های اجزا کالبدی مرتبط با آب در خانه های قبل و بعد از مدرنیزه شدن سیستم آبرسانی دارد. هدف نشان دادن ارتباط میان تحول شیوه های سنتی دستیابی به آب و اجزا کالبدی خانه هاست که زمینه ساز تغییرات در سلایق و فرهنگ استفاده از آب ساکنین می شود. روش تحقیق روش همبستگی علی مقایسه ای با استدلال استنتاجی است. خانه های سنتی و معاصردر دو منطقه مرکزی و منطقه جنوبی استان فارس به عنوان نمونه های مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، جمع آوری مدارک پراکنده و مصاحبه های عمیق با ساکنان و افراد مطلع و متخصص به دست آمده است.نتیجه گیری : به کار گیری و ورود دانش و امکانات جدید فنی مرتبط با آب در شهرها به تدریج تغییر شکل عناصر کالبدی خانه ها را در پی داشته است. نگرش کمی و شیوه استفاده از آب در طراحی خانه های جدید باعث فراموشی ارزش های متعالی زیبایی شناسی و اثرات روانی و اقلیمی آب و فروکاهی کیفیت فضایی خانه ها شده است.
تبیین رابطه میان مسئله گشایی طراحی معماری با یادگیری مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
203 - 222
حوزههای تخصصی:
در دهه ی اخیر یادگیری مشارکتی به یکی از شیوه های پرکاربرد در آموزش طراحی معماری تبدیل شده است. علی رغم مزایای بسیار این شیوه، برخی گزارش ها حاکی از پدید آمدن نزاع هایی درون گروه هاست که منجر به اختلال در آموزش یا انحلال گروه ها می گردد. در پژوهش حاضر با بهره گیری مطالعات کتابخانه ای، مبانی نظری دو حوزه ی «مسئله گشایی طراحی معماری» و «یادگیری مشارکتی» و مدل های ارائه شده برای مسئله گشایی و یادگیری مشارکتی مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با استفاده از روشی تطبیقی-تفسیری ویژگی های کلیدیِ دو حوزه ی مذکور با هم مقایسه شده و با تطبیق وجوه اشتراک و افتراق آن ها ریشه های ظرفیت ها و چالش های کاربست یادگیری مشارکتی در آموزش طراحی معماری شناسایی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد مسئله گشایی از دو نوع فعالیت ذهنی «همگرا» (شامل قاب بندی، گزینش داده ها، تولید راه حل و تأیید و پیاده سازی) و «واگرا» (شامل بیان مسئله، مطالعات، تجزیه و تحلیل و ارزیابی) تشکیل شده است. مراحل همگرا به تحدید و کنترل پذیر کردن فضای مسئله/راه حل، و مراحل واگرا به بسط و ایجاد تنوع در فضای مسئله/راه حل کمک می کنند. ظرفیت اصلی کاربست یادگیری مشارکتی در آموزش طراحی معماری به مراحل واگرا باز می گردد که به سبب بهره گیری از توانایی های چند نفر، گروه می تواند به شکل همه جانبه تری ابعاد مختلف فضای مسئله/راه حل را بررسی کند. چالش اصلی نیز به مراحل همگرا مربوط می شود آنجاکه افراد به سبب لزوم تصمیم گیری یا اجماع در فضای مسئله/راه حل، دچار اختلاف می گردند. برای ارائه ی شیوه های مشارکتیِ متناسب با ماهیت طراحی، باید تمهیداتی برای همگرایی اعضای گروه در نظر گرفت تا ضمن بهره گیری از ظرفیت های واگرایی، چالش های احتمالی نیز مدیریت گردد. تعیین فردی برای رهبری و مدیریت گروه برای تصمیم گیری در مواقع اختلاف و چنددستگی، داشتن ساز و کاری برای تصمیم گیری ها و انتخاب ها، افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی و استفاده از ترکیب گروه های سازگار و متوازن از نظر همگرایی و واگرایی می تواند ضمن ایجاد همگرایی در گروه، فرصتی را برای استفاده از ظرفیت های واگرایی فراهم آورد.
Evaluation of the Flexible Elements Components in Housing Design to Determine their Priority according to Delphi Design Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
37 - 50
حوزههای تخصصی:
In a different context, the user's needs in a housing apartment are constantly changing; it is required that the provided house, by having flexibility, can always be responsive to the user's needs in various situations, which would be a challenge for specialized areas of housing, including design. To perform a flexible housing design, the architects face many different design solutions and variables, leading to confusion in this field. So, the objective of this study is to identify these variables and achieve an effective solution by considering their priority of them. The variables of this study were proposed in three scales of macro, medium, and micro according to the previous valid research studies in the field of flexible housing. Then, the variables have been evaluated using the specialist's idea through the Fuzzy Delphi method (FDM). The Friedman test has been used to analyze the data obtained from the questionnaires and achieve a valid ranking, which performs the ranking by calculating the mean rank for each variable. According to the results of data analysis, the characteristics of "spatial expansion and division," which means the possibility of space to be expanded (the expansion) or divided (the contraction), as the medium scale of housing design, has the greatest impact on the housing flexibility. On the macro scale, the "structure" component, and the micro-scale, the "use of flexible elements" provide the highest effectiveness in this regard. Moreover, as the medium scale, the modular design of space falls in the second place of influence compared to all other variables. Increasing the properties of spatial expansion and spatial division can be an effective design strategy for achieving flexibility in apartment housing. Also, modular space designing and flexible elements have been introduced as two solutions in the next priorities. All are considered small and medium scales and can be prioritized in designing flexible apartment housing.
تحلیلی از وضعیت انتخاب مسکن کارگران مهاجر در مقایسه با کارگران غیر مهاجر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
77 - 97
حوزههای تخصصی:
مطابق نظریه ادوار زندگی، انتخاب مسکن و به تبع آن جابه جایی افراد تحت تأثیر عوامل متعددی ازجمله وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها است. مهاجرت یکی از شرایطی است که در زیرمجموعه وضعیت اجتماعی و اقتصادی به صورت تفاوت بین گروه های شغلی ساکن و مهاجر در انتخاب مسکن اهمیت دارد. تهران به عنوان پایتخت سال هاست که با موضوع مهاجرت درگیر بوده است. از این رو موضوع پژوهش شناسایی تفاوت های انتخاب مسکن در گروه شغلی کارگران مابین مهاجران و ساکنین در شهر تهران است. بر این اساس پرسش اصلی به این صورت تنظیم می شود که آیا مهاجرت عامل تأثیرگذاری در انتخاب مسکن گروه های کارگری در شهر تهران است؟ و به عبارتی، مهاجرت در انتخاب مسکن گروه های کارگری تأثیرگذارتر است یا تعلق آنها به گروه شغلی مدنظر؟ الگوی انتخاب مسکن به صورت تابع رگرسیون لوجیت تعریف شده و داده های پژوهش به صورت تحلیل ثانویه از طرح رصد کیفیت محلات شهر تهران انجام شده است. نتایج نشان داد که مهاجرت عامل مؤثری در انتخاب محله در گروه های کارگری نیست ولی در خصوص شاخص های سرانه زیربنا و قدمت بنا، گروه های مهاجر در شرایط نامناسب تری نسبت به کارگران غیر مهاجر قرار دارند. تفاوت وضعیت در شاخص مالکیت در گروه کارگران ماهر مهاجر نشان دهنده نوعی الگوی رفتاری بارز است که به نظر می رسد برای ایجاد تداوم سکونت در کلانشهر، بدان توسل می جویند.
بازنمایی فضای معماری در آثار نقاشی با رهیافت نشانه شناسی لایه ایی (نمونه موردی: منتخبی از آثار ایران درودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعات بین رشته ایی در حیطه هنر، فهم عمیقی از معنای اثر را فراهم می سازد. اگر نقاشی را نوعی بازنمایی پنداشت که توان ارائه معانی متعدد را دارد، این مسأله مطرح می شود که در خلق تصویر چه رهیافت های فضایی به ماهیت تولید معنا منجر شده و چگونه مورد خوانش قرار می گیرد. این پژوهش با هدف پیوند دو رسانه هنری نقاشی و معماری، به کشف لایه های معنایی فضا در تصویر می پردازد. روش پژوهش با رویکرد کیفی، بر پایه نشانه شناسی لایه ایی، به مرور رمزگان فضایی پرداخته و ساختار بدست آمده در آثار منتخبی از «ایران درودی» مورد خوانش قرار می گیرد. در نهایت دلالت های فضایی در تصاویر به روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. نتیجه بر آن است که تصور فضای شهری توسط نقاش می تواند در نشانه های فضایی به صورت برابرجای، دگرجای و یا آرمانشهر نمود پیدا کند، که در لایه های همنشین: متن؛ بافت؛ بینامتنیت؛ رمزگان و در محور جانشینی: شکل شناسی؛ نشانه شناسی و پدیدارشناسی قابل خوانش اند.
بررسی تأثیر نظریات دوران پسامدرن در حوزه فرآیند طراحی معماری با تأکید بر پارادایم زبان شناسی
حوزههای تخصصی:
تأثیر نگرش و جریانات دوران پسامدرنیسم در تمامی حوزه ها ازجمله معماری از سوی پژوهشگران موردبررسی و توجه قرار گرفته است. در این دوران، همچنین ترکیب و تأثیر متقابل حوزه هایی مانند فلسفه، روان شناسی و زبان شناسی بر نظریات معماری، باعث شکل گیری دیدگاه های جدید شده است ولی تاکنون، کمتر پژوهشی به طور مشخص به ارتباط بین حوزه فرایند طراحی و نظریات پسامدرن پرداخته است. از سوی دیگر در دوران پسامدرن با قوت گرفتن نظریات معناگرایانه و نفوذ آن در نظریات معماری زیر عنوان «پارادایم زبان شناسی» توجه به مفهوم معمارانه معطوف گردید. بر مبنای ضرورت فوق، هدف این مقاله، تقویت ایده پردازی در فرایند طراحی معماری است و می کوشد تا از رهگذر تبیین مدل های فرایند طراحی و پارادایم های دوران پسا مدرن به بررسی تطبیقی این دو پرداخته و با تأکید بر هم زمانی مطرح شدن و شکل گرفتن این نظریات که نقش اساسی در فرایند طراحی معماری دارند، روش هایی را ارائه نماید. این پژوهش از نوع کیفی است و مبتنی بر مطالعه اسناد مکتوب کتابخانه ای، بررسی کتب و پژوهش های پیشین و سپس توصیف و تحلیل آن ها است. مبانی نظری پژوهش شامل فلسفه پسامدرنیسم، نظریات و مدل های فرایند طراحی و در انتها پارادایم زبان شناسی است. برای تطبیق و نتیجه گیری نیز از روش استدلال منطقی استفاده شده است و یافته های حاصل از پژوهش در نموداری ارائه می گردد. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که توجه بیشتر به پارادایم زبان شناسی می تواند به تقویت معناپردازی در فرایند طراحی معماری یاری رساند و از این دیدگاه، معماری را به سوی غنای مفهومی بیشتر سوق دهد.
پرتره از پرتره: مطالعه شیوه های «ازآن خودسازی» پرتره های رنسانسی در نقاشی های آیدین آغداشلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آیدین آغداشلو از هنرمندان برجسته هنر معاصر ایران است. وی آثار چشم گیری از خود به جای گذاشته است که درخور توجه، بحث و بررسی است. وی از جمله هنرمندانی است که برای تولید و آفرینش آثار هنری خود همواره نگاهی به گذشته و هنر پیشینیان خود داشته است. بنابراین عمده فعالیت های هنری او دوباره کشی ها و آزمودن های پیاپی خود در نقاشی های هنرمندان پیشین بوده است. موضوع بخشی از فعالیت هنری گذشته نگر آغداشلو موضوعات هنر اروپایی و مخصوصاً اروپای دوره رنسانس است. اگرچه بازتولید پرتره های رنسانسی در نقاشی های آغداشلو همواره موضوع بحث و بررسی بوده، عمده این مباحث براساس نگاه ها و مفاهیم بومی و سنتی شکل گرفته است. این درحالی است که مفهوم پست مدرنیستی «ازآن خودسازی» بینش کاملاً جدید و نگاه متناسبی در اختیار ما می گذارد تا از دریچه آن بتوانیم خوانش تازه ای از شیوه کاری این هنرمند به دست آوریم.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که مهم ترین کارکردهای «ازآن خودسازی» پرتره های رنسانسی در نقاشی های آغداشلو کدام است؟
هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا، ضمن مطالعه پرتره های رنسانسی آیدین آغداشلو و نشان دادن ارتباط شیوه نقاشی او با مفهوم پست مدرنیستی «ازآن خودسازی»، برخی از مهم ترین وجوه معنایی نهفته در فراخوانی و بازخوانی این آثار کلاسیک را شناسایی و تبیین کند.
روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مفهوم «ازآن خودسازی» انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش نیز به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پرتره های رنسانسی آغداشلو را براساس کاربردهای شیوه «ازآن خودسازی» می توان ذیل سه دسته عمده طبقه بندی کرد: 1) تحسین پرتره های رنسانسی، 2) تحریف پرتره های رنسانسی، 3) تخریب و ترمیم پرتره های رنسانسی. ذیل کاربرد اول آیدین آغداشلو نکوداشت پیشینان و هنرمندان رنسانس را با ماننده کشی و ادای دین در عنوان اثر به جا آورده است. در قسمت دوم، دستکاری پرتره های رنسانسی به قصد اندکی تغییر و تحول در اصل اثر و دورشدن از واقعیت آن و چیزی بیش از دوباره کشی محض صورت گرفته است. تحت کارکرد سوم، کارهایی از آیدین آغداشلو قرار می گیرند که آثار هنرمندان پیشین رنسانسی را به دفعات و مکرراً بازتولید کرده اند. درنهایت گفتنی است آیدین آغداشلو در این آثار گاه دست به تخریب زده و گاه درصدد ترمیم برآمده است. آثار آیدین آغداشلو، ضمن فراخوانی آثار پیشینیان و هنرمندان مطرح تاریخ هنر، با کارکردهای «ازآن خودسازی» هماهنگ و تفسیرپذیر هستند.
مولفه های محیطی تأثیرگذار در ارتقای هوش حرکتی کودکان (مطالعه موردی: پارک شادی و پارک نوشیروانی بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
71-84
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی مهم ترین دوران زندگی انسان است. ارتباط کودکان با محیط اطراف آن ها سبب رشد و شکوفا شدن توانایی های فیزیکی و ذهنی آن ها می شود. امروزه، تلاش برای فراهم آوردن محیط های مناسب و مختص کودکان یکی از دغدغه های مهم معماران گردیده است. افزایش نا امنی در شهرها، افزایش ساخت و ساز و آپارتمان نشینی و کم شدن خانه های دارای حیاط موجب کاهش فضای بازی و در نهایت تحرک کودکان شده است. در سال های اخیر بخش زیادی از تفریحات و اوقات فراغت کودکان با تماشای تلویزیون و بازی های کامپیوتری سپری می شود و باعث تغییر در فضای بازی و تحرک کودکان و در نهایت کم شدن تحرک در آن ها می شود. با شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن تعطیلی مدارس و کاهش ارتباط کودکان با یکدیگر، ساخت فضاهای شهری مختص به کودکان با توجه به نیاز ها و خلاقیت های کودکان، آن ها را نه تنها به سمت تحرک، بلکه به سمت زندگی اجتماعی و فراگیری بسیاری از فعالیت های مفید و کشف خلاقیتشان سوق می دهد. هدف از انجام پژوهش بررسی و شناخت مولفه های تأثیرگذار محیطی شامل فضاسازی ها، در ارتقای هوش حرکتی کودکان و اولویت بندی مولفه های محیطی در راستای ارتقای هوش حرکتی کودکان است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است؛ ابتدا به بررسی مقالات و کتب مرتبط با هوش حرکتی پرداخته و سپس با مشاهده رفتار کودکان در تابستان و پاییز در ساعات مختلف روز از دو پارک شادی و نوشیروانی بابل به تعداد 32 دفعه حرکات کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. به دلیل شیوع کرونا در زمان انجام پژوهش و عدم حضور کودکان در فضاهای بازی بیرونی، دسترسی به کودکان کم بوده به همین علت دفعات انجام پژوهش و مشاهده رفتار کودکان بیشتر بوده است. اعتبار پذیری پژوهش بر اساس تکنیک تثلیت بوده است. به این صورت که دو متخصص با تخصص روانشناسی کودک و تجربه کار با کودک داشته اند، پس از پایان مشاهدات و تحلیل داده ها درستی روش و نتایج را بررسی کرده اند. نتایج تحقیق در این دو پارک نشان می دهد همه کودکان از هوش حرکتی برخوردار بوده و هوش ها قابلیت ارتقا دارند. کودکان دارای هوش حرکتی و استعداد کارکردن با اشیا هستند. هنگام بازی کردن و صحبت کردن و انجام هر فعالیتی از اعضای بدن استفاده می کنند و تحرک دارند. در کار های نمایشی و ورزش ها بسیار خوب عمل می کنند. در باز و بسته کردن قطعات یک شی مهارت دارند و در بازی های تعادلی خوب عمل می کنند. با توجه به مولفه های به دست آمده این هوش که شامل فضاهای دارای توالی، جمعی، فضاهایی که موجب برانگیختن حس کنجکاوی کودکان شوند و فضاهایی که سبب بالابردن تعادل و حرکت در کودکان شوند، می توان هوش حرکتی کودکان را ارتقا داد. از آن جایی که محیط بر ارتقای هوش حرکتی کودکان تأثیر زیادی دارد، طراحی و ساخت فضا های بازی شهری و فراهم کردن محیط مدرسه، آموزش با روش هایی متفاوت (مانند اجرای نمایش و انجام آزمایش های عملی برای فهم بیشتر دروس) و بازی های موجود در مدرسه تأثیر چشم گیری بر ارتقای هوش حرکتی کودکان دارد.
توسعه ی چارچوب برنامه ریزی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن بیستم میلادی حفاظت از منظر و به طور ویژه منظرهای فرهنگی در دو بعد عملی و نظری با چالش های مدیریتی فراوانی روبرو بوده است. گستره و پیچیدگی قلمروی منظرهای فرهنگی را می توان از اصلی ترین دلایل این پیچیدگی برشمرد. با این حال بخشی از این چالش ها در طی دهه های اخیر با طرح «رویکرد منظرین» در حفاظت پاسخ داده شدهاند. البته در بسیاری موارد بهویژه در کشورهای جهان جنوب از جمله ایران که به نوعی وارد کننده ی مفاهیم مرتبط با منظر و منظر فرهنگی هستند، رویکرد های مدیریتی منظر به خوبی تبیین و پیاده سازی نشده اند؛ یعنی دسته بندی منظر فرهنگی به محدوده های جغرافیایی ای در این بخش از جهان اطلاق شده است؛ اما چگونگی مدیریت آن ها به صورت جدی موضوع بحث و گفت وگو نبوده است. از این رو مقاله ی حاضر، به عنوان یک مقاله ی موردپژوهی، به دنبال پرسش از چگونگی چارچوب بهینه ی حفاظت از منظرهای فرهنگی به طور کلی و همچنین کاربست آن در زمینه ی محوطه ی میراث جهانی میمند به طور ویژه است. در این راستا با بهره گیری از روش کیفی و از طریق راهبردهای استدلال منطقی و تفسیری- تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ی و میدانی، ابتدا چارچوب های اصلی برنامه ریزی حفاظت از منظرهای فرهنگی ارائه شده توسط یونسکو، بنیاد پارک ملی آمریکا، سازمان حفاظت از محیط زیست و کنوانسیون منظر اتحادیه اروپا و همچنین فرایند کنونی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند واکاوی و در نهایت از مجموع آن ها و البته با توجه به شرایط زمینه چارچوب بهینه ی حفاظت از مناظر فرهنگی به منظور پیاده سازی در میمند پیشنهاد گردیده است.
مفهوم سازی نظری شهر شکننده و ارائه ابعاد و شاخص های سنجش آن با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
52 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر شکننده در واقع یک مفهوم جدید می باشد و شهرهایی را توصیف می کند که توانایی لازم در زمینه مدیریت شهر و خدمات رسانی به شهروندان را ندارند. مفهوم «شهر شکننده» به عنوان یک چارچوب تحلیلی جدید برای توصیف شرایط اضطراری در عصر جدید ظهور یافته و این مفهوم نوین، ابزاری برای درک نابرابری ها و تعارضات در محیط های شهری است. در واقع یک شهر زمانی "شکننده" و یا " شکست خورده " تلقی می شود که در انجام کارکردها و وظایف اصلی خود موفق نباشد و در حوزه های سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی آسیب پذیری بالایی داشته باشد. بازگشت سریع به شرایط قبل از شکنندگی را «تاب آوری» نامیده اند و تاب آوری ماموریت اصلی خود را کاهش «شکنندگی شهر» و «برگشت پذیری در سریع ترین زمان ممکن و با حداقل آشفتگی و حفظ شایستگی» می داند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی نظری شهر شکننده و تعیین تمامی شاخص های آن انجام شده است.روش: روش تحقیق اسنادی با استفاده از رویکرد تفسیری و روش نظام مند فراترکیب بوده و جامعه آماری مقالات پژوهشی چاپ شده در مورد شهر شکننده در مجلات علمی در بازه زمانی 2010 تا 2022 میلادی می باشد که بر اساس عنوان و تحلیل محتوای مقاله ها 143 مقاله از بین 641 مقاله انتخاب شد و داده ها بر اساس استراتژی تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و بر اساس شاخص « دو کد گذار » جهت ارزیابی پایایی و کنترل کیفی یافته ها با 94/0 توافق عالی بین دو ارزیاب منتج گردید.یافته ها: بر اساس مقالات بررسی شده، ضمن تعریف کامل شهر شکننده، ابعاد شکنندگی شهری اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی و شاخص های آنها مشخص شد.نتیجه گیری: با توجه به تعریف شکنندگی و ابعاد آن، پژوهش حاضر می تواند فرصتی برای شناسایی علل شکنندگی در شهرها و ارائه راهکارهایی برای رفع آن فراهم آورد.
تبیین الگوی ساماندهی اقلیمی فضاهای عملکردی در بناهای مسکونی مناطق سرد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
117 - 132
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش بررسی الگوهای معماری- اقلیمی فضاهای کارکردی در ساختمانهای مسکونی بومی منطقه سرد ایران است. تعیین پهنه بندی اقلیمی بر اساس طبقه بندی کوپن بوده و پهنه جدید به سه اقلیم Dfa، Dfbو Dsa تقسیم می شوند. انتخاب معیارها بر اساس عناصر مشترک و بررسی تغییرات در نمونه ها در سه گروه صورت گرفته است. روش تحقیق پژوهش، تحلیلی-توصیفی با بهره گیری از الگوریتم تاپسیسبرای اولویت بندی و رسیدن به جواب ایده آل است. لذا هدف پژوهش شناخت عوامل اقلیمی بر شکل گیری موثر بناها می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، خوشه بندی در محدوده اقلیم سرد انجام شده است. نقشه توزیع الگوها نشان می دهد سه گونه خانه در منطقه پراکنده است، اما یکی از الگوهای آب و هوایی غالب، می تواند در کل مناطق به عنوان الگوی اصلی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت ساختار فضای کارکردی در معماری بومی مسکونی منطقه سرد ایران الگوهای اقلیمی مشابهی دارد.
نقش عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین (مطالعه موردی: سکونتگاه های غیر رسمی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگیری پدیده ی اسکان غیررسمی در پی نابرخورداری قشر ضعیف جامعه شهری از مزایای قانونی کالبد شهر بوجود می آید. از این رو، با توجه به متنوع بودن دلایل حاشیه نشینی در شهرهای مختلف، شناخت عوامل مؤثر در پیدایش و توسعه این مناطق بیش از پیش لازم و ضروری به نظر می رسد. ازدیاد جمعیت در رشت به عنوان یکی از کلانشهرهای مهاجرپذیر، موجبات گسترش افقی شهر به صورت ناموزون را فراهم نموده است. لذا شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این مناطق و گسترش آن جهت تأمین حقوق شهروندی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان این مناطق، اهمیت می یابد. معیارهای مورد سنجش در ارتباط با این موضوع شامل مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و قانونی، مدیریت شهری و زیست محیطی است. در این راستا، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیقی موردی، سعی در بازشناسی عوامل مؤثر در شکل گیری و گسترش چهار سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت شامل مناطق پاسکیاب، نخودچر، جماران و عینک را دارد. از این رو، در بخش کمّی پس از استفاده از ابزار پرسشنامه، به منظور اولویت بندی یافته های حاصل از آن، از روش عاملی اکتشافی استفاده شده است. این روش به بررسی همبستگی درونی مابین گویه های متعدد پژوهش می پردازد و در نهایت آن ها را در قالب عامل های کلی محدودتری دسته بندی می نماید. همچنین، حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 عدد محاسبه گردید. در بخش کیفی پژوهش نیز، از ابزار مشاهده غیرمشارکتی، تصاویر و نقشه ها استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش زیرمعیارهای قومیت، میزان ارتباط ساکنین این مناطق با خویشاوندان و همسایگان خویش و فقدان عدالت اجتماعی در ارتباط با معیار اجتماعی- فرهنگی به عنوان مؤثرترین معیار در شکل گیری و گسترش این مناطق به شمار می روند. پس از آن زیرمعیارهای قیمت ارزان زمین (مسکن) و میزان اجاره بهای پایین در ارتباط با معیار اقتصادی بیشترین سهم را در شکل گیری این مناطق برعهده دارند. در نهایت اجرای پروژه های بهسازی جهت تأمین فضاهای عمومی و قانونمند شدن ساخت و سازها در ارتباط با معیار مدیریت شهری که ناشی از سوء مدیریت یکپارچه در شهرستان رشت به شمار می رود، کمترین تاثیرگزاری را در شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین داراست. بر این اساس، معیارهای اجتماعی-فرهنگی با یک سوم واریانس کل به عنوان شاخصه اصلی در پیدایش و گسترش اسکان غیررسمی در مناطق ذکر شده در شهر رشت مطرح می شود.
تحقیقات پرسش مدار: مطالعات میان رشته ای معماری و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
55 - 75
حوزههای تخصصی:
فرایند تحقیق در بخش قابل توجهی از موضوعات معماری با رویکرد ها و روش های تحقیق علوم اجتماعی و انسانی درآمیخته است؛ اما چگونگی پیشبرد فرایند تحقیق با کاربرد این رویکردها و روش ها در معماری، بررسی شایانی نشده است. هدف این مقاله تعریف تحقیق پرسش مدار در معماری و معرفی گستره و انواع و فرایندهای آن است. موضوع تحقیقات پرسش مدار در حوزه میان رشته ای معماری و علوم انسانی و اجتماعی قرار می گیرد و با راهبردهای تحقیق متداول در این حوزه ها انجام می شود. این تحقیق در چارچوب راهبرد، طبقه بندی و با بررسی و تحلیل مصادیق رساله های دکتری معماری منتخب دانشگاه های برتر جهان انجام شده است. نتایج مقاله نشان می دهد تحقیقات پرسش مدار به جای فرضیه پردازی با پرسش دنبال می شود؛ پرسش از پدیده ای معاصر، یا شرایطی در گذشته یا حوزه ناشناخته یا سامان نیافته ای از دانش که برای محقق مبهم است. تحقیق پرسش مدار از حیث نسبت محقق با موضوع پرسش سه نوع است: موضوعی در زمان گذشته نسبت به محقق که فهم آن با وارسی داده های تاریخی میسر است؛ یا موضوعی هم زمان با محقق که با تحلیل داده های حاصل از بستر طبیعی، وقوع آن پیش می رود؛ یا موضوعی معمارانه که فهم آن با هر دو وضعیت تاریخی و معاصر پدیده سروکار دارد. نتیجه تحقیق پرسش مدار اغلب در قالب توصیف غنی و مفصل یا روایتی منسجم عرضه می شود.
گونه شناسی معماری مساجد تبریز و باکو در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
53 - 67
حوزههای تخصصی:
آذربایجان یکی از مناطق باسابقه در فرهنگ و هنر ایران است که شناخت معماری آن ضروری است. برای شناخت معماری و هنر این منطقه نباید بر مرزهای کنونیتکیه کرد، بلکه باید به یاد آوریم که در گذشته ای نه چندان دور، این منطقه دارای رابطه در تبادل اندیشه ها، انگیزه ها و پیشه وران در زمینه های هنر و معماری با سرزمین های اطراف ازجمله اَران(جمهوری آذربایجان) بوده است. در کالبد معماری اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که با توجه به ثبات الگوی رفتاری در آن می توان فارغ از مرز های سیاسی و در گستره مرزهای فرهنگی به گونه شناسی آن پرداخت. هدف این تحقیق،شناخت ویژگی های مساجد تبریز و باکو در دوران قاجار و دسته بندی آن ها براساس خصوصیات کالبدی و درنهایتگونه شناسیاست. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحقیق توصیفی تحلیلیاستفاده شده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این مقاله، ابتدا مساجد تاریخی در هر دو شهرکه شامل 28 مسجد است،شناسایی و اندام هایی بااهمیت تعریف خواهد شدو سپسبا توجه به این اندام ها و ترکیب اجزای کالبدی، به گونه شناسی آن ها پرداخته خواهد شد و در ذیل معرفی هر گونه، ویژگی های بارز آن ها مورد مطالعه خواهد گرفت. مساجد این مناطقبرسه گونه است که عبارت اند از:مساجد گنبدخانه ای، مساجد گنبدخانه ای با رواق اطراف و مساجد شبستانی. گونه شبستانی فقط آذربایجان قابل شناسایی است و گونه های گنبدخانه ای و گنبدخانه ای با رواق اطراف در هر دو منطقه موجود است.
ارتقاء کیفیت محیط فضای باز سالمندان در مجتمع های مسکونی شهر آینده با تاکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز عصر صنعتی، آهنگ شهرنشینی رشد پرشتابی گرفته و همچنان در مسیر حرکت بسوی آینده است. آینده انسان، شهرنشینی هست. بنابراین نیاز به آینده نگری و ایجاد محیط مطلوب سکونت در شهرهای آینده از ضرورت برنامه ریزی امروز می باشد. رویکرد بیوفیلیک از رویکردهای طبیعت گراست که از اوایل قرن بیست و یکم وارد حوزه معماری و شهرسازی شده است. از چالش های مطرح در شهر آینده، رشد جمعیت سالمند و تحولات زیست محیطی با در نظر گرفتن معضلات پیش روست. هدف این پژوهش ارتقاء کیفیت فضای باز محیط سکونت سالمندان با استفاده از رویکرد و شهرسازی بیوفیلیک در شهر آینده است. این پژوهش با نگاهی به آینده شهر و چالش های پیش روی آن و با روش تحلیل روند، انجام شد. گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها با روش ترکیبی(کمی و کیفی) و با استفاده از نرم افزار spss24 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی تک نمونه ای انجام شد. نتایج نشان داد که اکثریت روابط بین عناصر رویکرد بیوفیلیک با مؤلفه های کیفیت محیط دارای ارتباط معنادار و بیشترین تعداد ارتباط همبستگی بین عناصر بیوفیلیک با مؤلفه معنایی کیفیت محیط فضای باز می باشد. بیشترین تأثیر مربوط به فعالیت بیوفیلیکی(4/25) و کمترین تأثیر مربوط به سرشت فضا(2/282 است. در بین 44 گویه بررسی شده، عنصر فضای سبز، گیاهان و آب (4/53) بیشترین و عدم ترس از درختان متراکم (2/55) کمترین عدد میانگین را است. ضمن اینکه نتایج مشخص نمود که کیفیت محیط مطلوب تر، باعث علاقه مندی و افزایش فعالیت بیوفیلیکی سالمندان مانند ورزش،پیاده روی و باغبانی و افزایش تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع می گردد. نتایج بدست آمده می تواند در برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی در شهر آینده استفاده شود.