فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
ذر آن می توان به ردپای انگاره های منظرین و فراتر از آن به افکار و ایده های یک ملت دسترسی یافت و ذهنیت مردمی را که در یک مقطع تاریخی خاص در فضای زیست ملت ی دیگ ر زندگی کرده اند، بازسازی کرد. ذهنیتی که جدا از تأثیرپذیری شخصیت نگارنده و تمایلات شخصی وی در نگاهی وسیع تر با اوضاع و شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی و حتی تمایلات استعمارجویانه ارتباط دارد. شناخت منظر ذهنی بر مبنای تفاوت شناختی میان «من» (سفیر: معمولاً اروپایی) و «دیگری» (فرد تهرانی و یا مکان: شهر تهران) شکل می گیرد. براین اساس، این پژوهش با ذکر این سؤال که منظر سبز شهر تهران از نگاه خاورشناسان (از سال 1796 الی 1931 میلادی) چیست، به دو دسته بندی رویکرد کل نگر و رویکرد جزء نگر دست یافته است. در این دسته بندی، مشخص شد خاورشناسان از دوره فتحعلی شاه قاجار به بعد، نگاهشان به مقوله منظر سبز معطوف به اجزاست و توجه آنان به نظام کلی منظر سبز به مثابه یک کل منسجم، قابل درک و بازگویی نیست و تعداد کمی از آنها صرفاً با اشاره کردن به نظام اقلیمی تهران که منجر به زندگی کوچ نشینی می شد، گرته برداری سطحی از کل منسجم منظر سبز شهر تهران داشته اند. به نظر می رسد، توجه به جزئیات منظر سبز به جهت تجربه تجدد اروپایی شدن در تهران با توجه به نظام های کلان برون متنی اعم از قدرت های سیاسی دولت های بیگانه و یا علاقه دولت مردان ایرانی به غرب، توجه خاورشناسان را چه به صورت دستوری- حاکمیتی و چه به صورت سیاسی- فرهنگی بیش ازپیش، معطوف به جزئیات منظر کرده است.
پیکره بندی فضایی مسکن معاصر: مرور نظام مند مفاهیم و زمینه های موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
125-140
حوزههای تخصصی:
خانه نماینگر ارزش ها، عقاید فرهنگی و اجتماعی ساکنان است. باتوجه به توسعه ابعاد مطالعات علمی و پژوهشی در زمینه های مختلف روانشناسی معماری به خصوص مسکن، بررسی سیر حرکت اندیشمندان و موضوعات مطالعه شده می تواند مؤیدی بر نیازهای تحقیقاتی آتی در حوزه پیکره بندی مسکن و ادراک جنسیتی باشد؛ این مقاله می کوشد با اتخاذ روش مرور نظام مند، مقالات پژوهشی داخلی کشور حدفاصل سال های 1403 تا 1380 با محوریت موضوعی پیکره بندی مسکن را شناسایی و یافته های آن را در چگونگی تبیین این مفهوم و عوامل تأثیرگذار بر آن تحلیل نماید و راهکاری برای بهبود کیفیت مطالعات بعدی در جهت افزایش تعمیم پذیری برون داد مطالعات در نشریات ارائه نماید. ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ روش ﮐﯿﻔﯽ از ﻧﻮع ﻣﺮور ﻧﻈﺎمﻣﻨﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. در جستجوی اولیه با استفاده از روش «مرورنظام مند» چارچوب کلی مفاهیم مرتبط با حوزه پیکره بندی مسکن و ادراک جنسیتی و ارتباط معنایی میان دو حوزه، 55064 ﭘﮋوﻫﺶ طبقه بندی که 2747 پژوهش در گروه هنر و معماری را در ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﻓﺖ. پس از بررسی و پایش 289 مقاله استخراج و با استفاده از از بیانیه پریزما، مستندات مرتبط با «پیکره بندی مسکن» که در برگیرنده جنبه های کالبدی و روانشناسی - ادراکی انتخاب شدند. نتایج نشان داد مطالعات در تببین «پیکره بندی فضایی مسکن» با تاکید بر ادراک جنسیتی در سازمان دهی فضایی مسکن تشریح نشده است. همچنین محققان در شناسایی عوامل اثرگذار بر این مولفه بیش تر بر ابعاد کمی تمرکز و فارغ از جنسیت به بررسی ابعاد این حوزه پرداخته اند. ارزیابی آماری نتایج، بیانگر آن است که از میان 14 موضوع شناسایی شده، تمرکز مطالعات در نشریات علمی-پژوهشی بیشتر روی مباحث «ساختارفضایی» و «تجربه زیسته- حس مکان» و اغلب به شیوه کیفی (توصیفی- تحلیلی) است. نتایج نشان داد مطالعات در تببین «پیکره بندی مسکن» بر روانشناختی بودن این پیوند و پیامدهای رفتاری فارغ از جنسیت تأکید شده و سازوکارهای روانشناختی عمیق در ابعاد احساسی و شناختی- ادراکی تشریح نشده است. همچنین محققان در شناسایی عوامل اثرگذار بر این پیوند بیش تر بر ابعاد انسانی و مکانی تمرکز داشته اند. خلاء تئوری ادراک جنسیتی و مکان دستیابی به نتیجه واجد انسجام نظری را دشوار کرده است.
تبیین مدل ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
57-76
حوزههای تخصصی:
انسان همواره بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت بوده و اقدامات او به طور مستقیم بر محیط و بالعکس محیط نیز بر زندگی انسان تأثیرگذار بوده است. یکی از محیط های تأثیرگذار بر انسان ها طبیعت است. در این راستا تأثیر معماری بیوفیلیک به عنوان یک الگوی معماری معاصر طبیعت محور، بر انسان ها و رفتار عملکرد آن ها در چهارچوب حوزه دانشی روان شناسی محیطی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش ابتدا استخراج و دسته بندی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک بوده و در نهایت به دنبال تلفیق این دو مفهوم و تبیین مدلی برای ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک است. این پژوهش به منظور این که بتواند جامع ترین دسته بندی را از ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک ارائه بدهد، از پروتکل نگاشت سیستماتیک در جهت یافتن منابع مورد نظر خود بهره برده است و براساس تحلیل محتوا و تجزیه و تحلیل مقالات بدست آمده از این فرآیند به ارائه یافته ها، بحث و نتیجه گیری پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که شاخص های روان شناسی محیطی در شش مؤلفه محدوده و حریم شخصی، ادراکات محیطی، جهان فرهنگی- اجتماعی، توانمندسازی فردی، احساسات فردی و سلامت جسم و روان دسته بندی شده اند و شاخص های مختلف معماری بیوفیلیک بر این مؤلفه ها و شاخص های مرتبط آن تأثیر گذارند. طیف وسیعی از شاخص های معماری بیوفیلیک در قالب سه دسته طبیعت در فضا، آنالوگ های طبیعی و رابطه انسان با طبیعت بر شش مولفه ی روان شناسی محیطی تأثیرگذار بوده و مشخص کردن این که هر شاخص معماری بیوفیلیک چگونه می تواند به ارتقاء روان شناسی محیطی کمک کند، می تواند به طراحان در ارائه الگوهای طراحی مناسب در معماری بیوفیلیک یاری دهد.
برآورد فضایی میزان اثرگذاری عامل محیطی در پایداری انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران با استفاده از الگوریتم BCS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
113-124
حوزههای تخصصی:
در برهم خوردن تعادل و پایداری انرژی حرارتی در سطوح شهری عوامل مختلفی دخیل هستند که در نتیجه ی تغییرات غیرعمدی پارامترهای آب و هوایی و بر هم خوردن تعادل انرژی در شهرها می تواند به عواقب شدید محیط زیستی منجر شوند. از سوی دیگر چالش ها و دغدغه هایی هم در مورد توسعه ی روزافزون کالبد شهرها و اثرات مخربی که بر محیط زیست مناطق شهری دارد باعث شده است موضوع اثرگذاری عوامل محیطی ناشی از توسعه ی کالبدی شهرها به یکی از اولویت های مدیریت شهری بسیاری از کلانشهرهای دنیا جهت دست یابی به توسعه پایدار محیطی تبدیل گردد. بدین ترتیب تبیین و تحلیل تعادل و پایداری انرژی گرمایی سطوح شهرها در مقیاس کلانشهری و همچنین شناسایی مهمترین تغییرات شاخص های اثرگذار مرتبط با عامل محیطی در نوع سیاستگذاری طرح ها و برنامه های عملیاتی توسعه شهری الزامی به نظر می رسد. در همین راستا جهت تحلیل برآورد فضایی میزان اثرگذاری شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطوح و سنجش میزان همبستگی فضایی با این پدیده در اثر تحولات شهرنشینی و شهرسازی، کلانشهر تهران در سال 1400 مورد پژوهش واقع شده است. تصویر ماهواره ی بدون پوشش ابری و صاف کلانشهر تهران توسط ماهواره ی Landsat8 به کمک نرم افزار Envi تهیه شده و از طریق الگوریتم های مختلف در سنجش از دور الگوی تغییرات فضایی میزان انرژی حرارتی سطح شهر سنجش شده است. در ادامه از طریق سنجش همبستگی فضایی با استفاده از الگوریتم (Band Collection Statistical) میزان همبستگی لایه های شاخص های عامل محیطی با لایه ی انرژی حرارتی سطح در مناطق 22گانه شهر تهران برآورد شده است. از بین همه مهمترین شاخص های عامل محیطی چهار شاخص (تعداد پارک های شهری، NDVI،NDMI و NDWI) بدلیل میزان ارتباط همبستگی بیش از 25% برگزیده شده اند. برآورد نمود فضایی شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران نشان می دهد هر چهار شاخص مذکور با بعد محیطی دارای ارتباط مستقیم بوده و از نظر ارزش قدر مطلقی آن شاخص NDWI بالاترین ضریب و شاخص تعداد پارک و فضای سبز پایین ترین را به خود اختصاص داده اند. این میزان همبستگی ها نشان از افزایش نقش فعالیت های انسانی و تاثیرات فعالیت هایشان بر شاخص های عامل محیطی می باشد. از آنجایی که شهرنشینی و شهرسازی اصلی ترین عوامل تغییر در الگوی انرژی حرارتی سطوح کلانشهر تهران می باشد، لذا اتخاذ سیاست های مختلف در این حوزه ها می تواند منجر به تغییر در میزان شاخص های عامل محیطی شده که نهایتا باعث تحت تاثیر قرار گرفتن الگو های حرکتی، فعالیتی و زیستی و در نتیجه تغییر در میزان پایداری انرژی حرارتی سطح در مناطق مختلف کلانشهر تهران خواهد شد.
Recognizing the Components of Contemporary Housing and its Impact on the Cultural and Social Identity of the Metropolis of Ahvaz Using the Shannon Entropy Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۵, Issue ۱ - Serial Number ۵۵, Winter ۲۰۲۵
17 - 30
حوزههای تخصصی:
In the metropolis of Ahvaz, contemporary housing plays a significant role in shaping and enhancing its residents' cultural and social identity. This research employed a questionnaire as the data collection tool. A total of 16 questions were designed for the identity questionnaire, centered around two main components: social and cultural. Additionally, 34 questions were provided to residents of various regions in Ahvaz, covering eight primary components: cultural, structural, functional-executive, physical-spatial, operational, experiential-aesthetic, environmental, and social-political, to distinguish between the internal and external housing components. The analysis of correlation coefficients and regression between contemporary housing variables and the urban identity of Ahvaz reveals a strong positive correlation between these two variables. This indicates that as the level of industrialization of buildings increases, urban identity indicators also rise across different areas of Ahvaz. The final weight of the housing and contemporary identity components was calculated using the Shannon entropy method. The results indicate that different components hold varying importance and influence in different domains. In cultural identity, the social system plays a more prominent role, while in social identity, religion is more significant. Regarding housing, functional and environmental aspects are more important, focusing on efficiency and sustainability in housing design. This analysis can be helpful for policymakers, designers, and planners to understand better the importance of various components in identity and housing.
واکاوی ارزش های پایدار بازار تاریخی شهر اصفهان در گستره سازوکارهای مدیریتی سنتی آن، با تکیه بر اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، بازار شهر اصفهان با بهره گیری از سازوکارهای مدیریتی ویژه ای توانسته بود، پویایی و تداوم خود را حفظ نماید. امروزه، با وقوع تغییرات کلان در شیوه زندگی و به تبع آن، ظهور نظام های مدیریتی نوین، بدون توجه کافی به پیشینه غنی آن، این بازار به مسئله ای پیچیده، در زمینه مدیریت شهری و میراثی بافت تاریخی اصفهان بدل شده و آسیب های جبران ناپذیری را تجربه کرده است. بنابراین، حفاظت و تثبیت جایگاه آن، در رویارویی با فرآیندهای توسعه شهری، پیوندی معنادار با راهبردهای پایدار مدیریت سنتی این بازار در گذر زمان دارد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا این موضوع با بهره پذیری از روش تفسیری - تاریخی، مبتنی بر جمع آوری اطلاعات بر پایه اسناد و مدارک توصیفی و تصویری و مطالعات میدانی مورد واکاوی قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهند که سازوکارهای مدیریت سنتی بازار تاریخی اصفهان تنها به ابعاد کالبدی (ا رزش های ملموس) آن محدود نبوده اند و وجود مناسبات بازار با حکومت ها و نهادهای مذهبی، حضور و فعالیت تجار و بازاریان در سطوح مختلف و پیچیدگی کسب وکار، تنوع فعالیت ها، تعدد ذی نفعان و دیگر ارزش های ناملموس مستتر در آن، مدیریت جامعی را برای تضمین بقای عملکردی بازار و پایداری آن، در بطن زندگی شهری ضروری ساخته بود. این سازوکارها بر شش گستره ذیل بخش پذیر هستند: الف. نظام اجتماعی و جایگاه بازار اصفهان در تعامل با ساختار شهری، ب. نظام مالکیت و مالیاتی بازار، پ. بازار عرصه تولید و تخصص، ت. مکان یابی فعالیت ها، ث. تأمین امنیت بازار و ج. تشکیلات اصناف و ارتباطات بیرونی و درونی آن ها. شناخت این ارزش ها در راستای تعامل با اصول نوین مدیریت میراث جهانی، به ویژه در گستره شناخت عوامل بنیادین درک معنا و ارزش ذاتی میراث فرهنگی ناملموس (در پنج گستره: خودشناسی، خود ترمیم نمایی، هویت فرهنگی، حفظ اصالت و انطباق با موازین حقوق بشر ) و شیوه های مدیریت سنتی بافت های تاریخی، یاری-رسان خواهد بود.
گونه شناسی کالبدی فضایی کاروانسراهای برون شهری شبکه راه تاریخی اصفهان به ری و ساوه بر پایه ترکیب بندی فضایی پلان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۸۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
اهداف : هدف این جستار مطالعه کاروانسراهای این محدوده و ارائه الگوهای پلان معماری کاروانسراهای برون شهری شبکه راه تاریخی اصفهان به ری و ساوه بر پایه ترکیب بندی فضایی اتاق با شترخان است. روش ها: روش گردآوری داده های این پژوهش بر اساس مشاهدات و برداشت های میدانی ، مطالعات کتابخانه ای ، بررسی اسناد و نقشه های معماری کاروانسراها و مطالعه تصاویر هوایی است. روش تجزیه و تحلیل بر پایه رویکردهای تفسیری ، تاریخی و مقایسه ای است. روش دست یابی به اطلاعات به صورت استدلال استقرایی است. در این محدوده 60 کاروانسرا شناسایی شده است. از میان جامعه آماری فوق ،13کاروانسرا بعنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده اند. انتخاب این نمونه ها به صورت هدفمند و غیراحتمالی و براساس یافته های تحقیق بوده و از هر گونه شناسایی شده 1 کاروانسرا بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن دارد که برخی از کاروانسراها بسیار شبیه بهم هستند و در یک دوره زمانی ساخته شده و گونه بندی آنها نیز شبیه به یکدیگر هستند که این ناشی از وجود سازمان و تشکیلاتی واحد و معمار و طراح مشترک می باشد و در نتیجه پلان معماری و جزییات آنها مشابه است. در جامعه آماری این پژوهش، 13 گونه و الگوی معماری کاروانسرا براساس مطالعه نقشه معماری آنها شناسایی شد. این گونه ها و الگوها بر اساس ترکیب بندی فضایی پلان معماری آنها ( ترکیب اتاق با شترخان) بدست آمده است. نتیجه گیری: نتیجه کاربردی این پژوهش دست یابی به شباهت ها و تفاوت های کاروانسراها و استفاده از این وجوه افتراق و اشتراک در مرمت کاروانسراها می باشد. کاروانسراهایی که در یک مسیر تاریخی مشترک با ویژگی های فرهنگی ، اجتماعی و تاریخی مشترک هستند غالبا ویژگی های معماری شبیه به هم دارند، در نتیجه از این شاخصه می توان برای مداخله در آنها سود جست.
Modeling Patient Satisfaction in Hospital Design Using Evidence-Based Design (Case Study: Kasra Hospital)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۵, Issue ۱ - Serial Number ۵۵, Winter ۲۰۲۵
69 - 78
حوزههای تخصصی:
Patient satisfaction is a key indicator in evaluating the quality of healthcare services and plays a crucial role in the healing process and patients' perception of the healthcare system. Evidence-Based Design (EBD) is a scientific approach that uses empirical data to optimize healthcare environments. The goals of this research are to promote the principles of designing healthcare centers using an evidence-based approach, thereby improving the quality of space, enhancing patient satisfaction, and accelerating the recovery process. The research method is based on patient-centered principles, aligning with analytical-descriptive research that incorporates field observations, library studies, and data collection through questionnaires from 65 patients hospitalized at Kasra Hospital. These data are analyzed to provide a suitable solution for the design. Data analysis is conducted using the regression and correlation methods. The software used is ASPECT and SPSS 26. According to the obtained results, threshold rate of 6, the average factors of views (3.646), nature and outdoors (3.472), comfort and control (3.913), Legibility of place (3.900), facilities (3.079) and staff (3.594) means that the patients in the hospital are relatively satisfied with the aforementioned factors and the average of privacy and participation (2.769) and interior design (2.896) indicating low satisfaction with the mentioned factors. This study confirms that implementing evidence-based design principles in hospital environments significantly enhances the patient experience, increases satisfaction, and accelerates the healing process.
شبیه سازی میزان روشنایی و دید به بیرون فضا براساس دو پارامتر موقعیت و کشیدگی بازشو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
44 - 51
حوزههای تخصصی:
استفاده از یک بازشو در نما یا جداره ساختمان، علاوه بر جنبه های زیبایی شناسی، در سیما و منظر بیرونی بنا، دارای وجوه کارکردی نیز هست که در قالب تأمین روشنایی فضای داخلی و ایجاد دید به بیرون نمود می یابد. کیفیت طراحی بازشو می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت روشنایی فضای داخلی و میزان دید ساکنان از درون به بیرون فضا داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی نقش موقیعت و کشیدگی بازشو در تعیین کیفیت روشنایی داخلی و میزان دید از درون به بیرون فضا می پردازد. به منظور سنجش میزان روشنایی، از شاخص های نور روز (DF)، خیرگی (Glare) استفاده شد. همچنین، برای سنجش شاخص دید به بیرون، میزان رؤیت پذیری فضای بیرونی از داخل فضا (View Analysis) بررسی شد. براین اساس، یک فضای مستطیلی شکل با ابعاد 5*3متر مربع به همراه یک بازشو به ابعاد 1*1متر مربع واقع در جبهه جنوبی آن، در شهر شیراز به عنوان الگوی پایه در نظر گرفته شد. همچنین، 22 نمونه موردی با موقیعت ها و کشیدگی های مختلف بازشو به عنوان نمونه های موردی تحقیق انتخاب شد. پس از شبیه سازی و تحلیل این نمونه ها با استفاده از افزونه های هانی بی و لیدی باگ، نتایج در قالب یافتن بهینه ترین موقعیت و کشیدگی بازشو در جداره ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که استفاده از بازشو با کشیدگی افقی و مستقر در بخش مرکزی جداره، بهنیه ترین حالات دید به بیرون و روشنایی روز را درون فضا ایجاد می نماید.
ارزیابی سیستماتیک علم سنجی در روش های بهینه سازی انرژی در ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با افزایش نگرانی های زیست محیطی و ضرورت کاهش مصرف انرژی، استفاده از روش های بهینه سازی برای بهبود عملکرد ساختمان ها گسترش یافته است. ازآنجاکه ساختمان ها یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان انرژی و تولیدکنندگان گازهای گلخانه ای هستند، ارتقای بهره وری انرژی در آن ها تأثیر زیادی در کاهش آلاینده ها و هزینه ها دارد. این پژوهش با بررسی روش های بهینه سازی مختلف، ازجمله الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ازدحام ذرات، به تحلیل روندها و شناسایی روش های مؤثر در بهبود عملکرد انرژی ساختمان ها می پردازد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدام یک از روش های بهینه سازی، نقش مؤثرتری در شبیه سازی انرژی ساختمان ها دارند و توزیع و روند استفاده از این روش ها در پژوهش های علمی چگونه است؟هدف پژوهش: این پژوهش در پی شناسایی و تحلیل روش های بهینه سازی پرکاربرد و مؤثر در بهبود عملکرد انرژی ساختمان هاست و توزیع و میزان استفاده از این روش ها را در مقالات علمی بررسی کرده و به دنبال شناسایی روندهای موجود و سهم هر روش در بهینه سازی مصرف انرژی و دیگر جنبه های عملکردی ساختمان هاست.روش پژوهش: در چهارچوب مرور سیستماتیک و با هدف شناسایی دقیق روش های بهینه سازی در حوزه انرژی ساختمان ها، ابتدا جست وجوی هدفمند در پایگاه های داده معتبر داخلی و خارجی با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط انجام شد. پس از مرحله پالایش اولیه و انتخاب منابع مرتبط، تحلیل داده ها با نرم افزار VOS Viewer و بیبلومتریک برای استخراج ارتباطات میان متون علمی صورت گرفت. سپس، با بهره گیری از تحلیل مضمون مدل مفهومی از روش های بهینه سازی مؤثر در بهبود عملکرد ساختمان ها تدوین شد تا به درکی جامع از کاربرد و تأثیر این روش ها دست یابد.نتیجه گیری: روش های بهینه سازی، به ویژه الگوریتم های ژنتیک و هوش ازدحامی، نقشی حیاتی در ارتقای عملکرد انرژی ساختمان ها دارند و با تحلیل جامع روندهای موجود، بر لزوم ادغام داده های واقعی و تکنیک های هوشمند برای توسعه راه حل های کارآمدتر تأکید می شود.
مکان یابی کلانتری های شهری با استفاده از مدل FAHP و با رویکرد پدافند غیر عامل به منظور توسعه گردشگری ایمن (مطالعه موردی: شهر نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
88 - 108
حوزههای تخصصی:
در حوزه گردشگری، نقش فعال پلیس و عملکرد هوشمندانه آن در هنگام خطر، مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر افزایش امنیت عمومی گردشگران است. مدیریت انتظامی در شهر نوشهر بایستی بیش تر مبتنی بر تدابیر و اقدام های کنشی (پیش جنایی) توسط پلیس باشد که با حمایت از افراد گردشگر، افزایش آگاهی های عمومی، نظارت بر اماکن گردشگری، افزایش هزینه های ارتکاب جرم و مداخله پس از وقوع جرم، درصدد پیشگیری از ارتکاب جرم در جامعه شهرهای ساحلی باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین مکان یابی بهینه کلانتری ها با رویکرد پدافند غیرعامل گردشگری ایمن در شهر نوشهر می باشد. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، به منظور توسعه گردشگری ایمن، مکان گزینی کلانتری ها با رویکرد پدافند غیر عامل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. معیارهای سازگار با خدمات، زیرساخت ها/ تجهیزات، اجتماعی/ فرهنگی، کالبدی/ محیطی و گردشگری، شامل 21 معیار مکانی در قالب 5 متغیر، برای مکان گزینی پهنه های مناسب ایجاد کلانتری در شهر مورد استفاده قرار گرفت. این مرحله شامل آماده سازی داده ها، نرمال سازی و همپوشانی مؤلفه های مکانی تأثیرگذار در مکان گزینی پهنه های مناسب برای ایجاد کلانتری های جدید در سطح شهر مطالعاتی بوده است که انجام آن با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی میسر گردید. بر اساس نقشه های مکان یابی ایجاد کلانتری های جدید، در شهر نوشهر سه پهنه مناسب برای احداث کلانتری های جدید پیشنهاد داده شد.
تاثیر رویکرد معماری ارگانیک بر طراحی خانه سالمندان
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
103 - 119
حوزههای تخصصی:
سالمندی یک دوره بسیار حساس در زندگی افراد است که طی آن توانایی فرد کاهش مییابد و در برابر بیماری های جسمی و روانی آسیب پذیرتر میشود. فضای سبز، تاثیر به سزایی بر روح و روان انسان دارد.. هدف از طراحی خانه سالمندان با رویکرد طبیعت گرایی معرفی فضایی سرزنده است،که باعث شادابی و سرزندگی این قشر میشود. این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است که شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی جهت بررسی نتایج پژوهش از نرم افزار SPSS22 استفاده شده است و جهت بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و همچنین از آزمونهای t تک نمونه و فریدمن جهت بررسی عوامل پژوهش استفاده شد. نتایج حاصل منجر به شناسایی انتظارات اساسی شد. ایجاد محیط مطلوب به کمک معماری و استفاده صحیح از الگوهای معماری متناسب با کاربری آنها در جهت ایجاد فضایی سرزنده و طراحی فضایی بر پایه معماری ارگانیک.
ارتقاء سلامت اجتماعی در مسکن معاصر؛ نمونه مطالعاتی: مجتمع های مسکونی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۰۸-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: مسکن سالم و پایدار، هویت و همچنین کیفیت محیط نقشی کلیدی در بهبود سلامت اجتماعی دارد. این مقاله با بررسی مفاهیم مرتبط با کیفیت محیط به عنوان متغیر مستقل و سلامت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، به تحلیل تأثیر این عوامل در مسکن به عنوان بخشی از میراث معماری معاصر ایران می پردازد. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ روش در زمره پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) است. از نظر روش گردآوری اطلاعات، در بخش کیفی از مصاحبه و روش گروه های بحث استفاده شد و در بخش کمی، داده ها از طریق پرسشنامه و به شیوه پیمایشی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel با آزمون های معادلات ساختاری انجام گرفته است. یافته ها: طبق نتایجی که از تحلیل فرضیه های این تحقیق بدست آمد، مولفه های کیفیت محیط شامل بعد اقتصادی، جنبه های انسانی - اجتماعی، جنبه زیست- محیطی، جنبه های عملکردی، فیزیکی واحد مسکونی، زیبایی شناختی فرمی، جذابیت بصری، بهره گیری از عناصر طبیعی، نورپردازی، ایمنی، معنایی ادراکی؛ بر ارتقاء سلامت اجتماعی در مجتمع های مسکونی شهر اردبیل تاثیر دارد و ترتیب اثرگذاری به ترتیب برابر با: بهره گیری از عناصر طبیعی 73/0، بعد اقتصادی 70/0، بعد ایمنی 65/0،جذابیت بصری 59/0، کیفیت زیبایی شناختی فرمی 53/0، مولفه زیست محیطی 48/0، جنبه های انسانی اجتماعی 47/0، جنبه های عملکری و نورپردازی 46/0، مولفه های فیزیکی واحد مسکونی 42/0، می باشد. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که در جهت بالا بردن میزان سلامت اجتماعی در مجتمع های مسکونی باید به شاخص های کیفیت محیط و مفهوم مسکن سالم توجه بیشتری داشت.
تبیین مدل ارتقا جایگاه استاد در آموزش معماری معاصر نمونه موردی(دانشگاه های منتخب ایران و دانشگاه گلیشیم استانبول ترکیه)
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری از جمله موضوعات کلیدی در شکل دهی به آینده این حرفه به شمار می رود. معماری سنتی ایران، با تأکید بر ارزش های پایدار، همواره از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است. اما در عصر حاضر، با بروز دوگانگی میان سنت و مدرنیته، دچار چالش هایی شده است. آموزش معماری امروز ما که شاکله سنتی خود را کنار گذاشته، ولی به عقیده و ارزش های همیشگی خود متعهد مانده است باید هر سه مولفه مهارت، دانش و حکمت را همراه داشته باشد .در این میان، نقش اساتید در نظام آموزشی جایگاهی بی بدیل دارد، چراکه آنان اساسی ترین عامل در بازآفرینی فرآیند تعلیم و تربیت محسوب می شوند.
واکاوی نقش نفوذ پذیری فضا در افزایش تعاملات اجتماعی در مراکز فرهنگی و هنری
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از ﻃﺮاﺣﯽ نفوذپذیر، ﺗﺠﻬﯿﺰات ﻗﺎﺑﻞﺗﻨﻈﯿﻢ و تنوع کارکردی متنوع، تعاملات اجتماعی در اماکن فرهنگی هنری را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. مراکز فرهنگی ﻓﺮﺻﺖﻫﺎی ﻣﻨﺤﺼﺮﺑﻪ ﻓﺮدی ﺑﺮای افراد ﻓﺮاﻫﻢ می کند ﺗﺎ در ﻣﺤﯿﻄﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽﺗﺮ، جذاب تر و نشاط آورتر ﺗﻌﺎﻣﻞ داﺷﺘﻪ و مهارت های ﺧﻮد را بتواند پیدا، شکوفا و توسعه دﻫﻨﺪ. همچنین استفاده از آﯾﺘﻢﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻤﻞ و چندمنظوره و ﻓﻀﺎﻫﺎی ﭼﻨﺪعملکردی در ﮐﻨﺎر ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺧﺎص، اﯾﻦ نفوذپذیری را ﺗﻘﻮﯾﺖ کرده و این روﯾﮑﺮد ﺑﻪ محیط های فرهنگی ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ با توجه ﺑﻪ شرایط فرهنگی، پاسخ گوی ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع افراد باشد. بهره گیری از ﺗﺠرﺑﯿﺎت ﺟﻬﺎﻧﯽ در ﻃﺮاﺣﯽ مراکز فرهنگی ﺟﺪﯾﺪ و ﮐﺎرﺑﺮﻣﺤﻮر باعث شده تا در ایران بسیار مورد توجه و ﻣﻔﯿﺪ واﻗﻊ ﺷﻮد. ﻫﺪف از اﯾﻦ پژوهش، مطالعه مؤلفه های تأثیرگذار جهت دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻪ منظور طراحی مرکز فرهنگی نفوذپذیر می باشد. این تحقیق از نوع پژوهشی –کاربردی بوده و روش تحقیق آن به صورت توصیفی و کیفی انجام شده و مطالب تحقیق بر مبنای مطالعات اسنادی، روش کتابخانه ای، مرور متون، منابع و تحلیل آن ها انجام شده. ﻣﺮور ﻣﻘﺎﻻت، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ﻣﻮﻓﻖ در داﺧﻞ و ﺧﺎرج از ایران ﻧﺸﺎن می دهد ﮐﻪ ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﻌﻤﺎری و ﻓﺮم، ﺗﻮﺟﻪ، ﺣﺮﮐﺖ و ﺳﯿﺮﮐﻮﻻﺳﯿﻮن، اﯾﺠﺎد ارﺗﺒﺎط درون و ﺑﺮون، ﺑﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ تأثیرگذار در ﻃﺮاﺣﯽ ﻓﻀﺎﻫﺎی نفوذپذیر کمک کرده و ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ، ﺧﻼﻗﯿﺖ و افزایش ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﻦ افراد، در مراکز فرهنگی هنری ﻣﯽﺷﻮد، علاوه بر این در مراکز فرهنگی موقعیت های بسیاری جهت تعاملات اجتماعی وجود دارد.
تحلیل زیست پذیری شهر چابهار با تأکید بر رویکرد توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی با تأکید بر رویکرد توسعه شهری نابسامانی های متعددی را به همراه آورده که موجب کاهش وضعیت زیست پذیری شهروندان در ابعاد محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده است. زیست پذیری شهری از مفاهیم و رویکردهای اخیر جهان در چارچوب گفتمان پایداری است که در دهه ی اخیر در قلمروی شهری و در مقیاس های مختلف ، به عنوان صفت و وضعیت مطلوب و یا رویکرد و راهکار بهبود شرایط زیست در آن ها مورد توجه قرارگرفته است. به گونه ای که هم اکنون در مطالعات شهری ایران نیز، توجه به مفهوم زیست پذیری، اصول، ابعاد و شاخص های آن، هرچند به صورت محدود، مورد توجه قرارگرفته است. سه محور مورد توجه این پژوهش شناخت وضعیت موجود زیست پذیری، ابعاد و معیارهای اثرگذار و به وجود آورنده آن و بررسی پیامدها و نتایج وضعیت کنونی زیست پذیری در شهر چابهار است. هدف پژوهش تحلیل زیست پذیری شهر چابهار با رویکرد توسعه شهری است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت تحلیلی و از نظر روش کیفی- کمی است.روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.جامعه ی آماری تحقیق را 80 نفر از کارشناسان ذی ربط شهر چابهار و اساتید جغرافیا و برنامه ریزی شهری تشکیل می دهند و تکنیکی که در این راستا استفاده شده تکنیک دلفی است. روش نمونه گیری مورد استفاده در پژوهش حاضر احتمالی و از نوع طبقه ای بوده است. ا بزار گردآوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته است. برای تحلیل داده ها از مدل تاپسیس استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که متغیر اقتصادی با 967/0 امتیاز رتبه یک و متغیر کالبدی با امتیاز 914/0 رتبه دوم را به خود اختصاص دادند و متغیرهایی هستند که بیشترین تأثیر را بر سطح زیست پذیری شهر چابهار با تأکید بر توسعه شهری گذاشتند.
بررسی چالش های اخلاقی سازنده در تعامل با سازمان های کلیدی نقش آفرین در صنعت ساختمان (مطالعه موردی: سازمان های بخش عمومی غیردولتی و خصوصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مصاحبه با فعالان صنعت ساختمان نشان دهنده چالش های اخلاقی کنشگران سازنده در صنعت است. ازطرفی بخش عمومی غیردولتی کنار بخش خصوصی، دو بازیگر بزرگ صنعت ساختمان در کشور هستند. چالش های اخلاقی در نظامی متشکل از بخش خصوصی، شهرداری ها، سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، سازمان ثبت املاک و اسناد کشور، سازمان امور مالیاتی کشور و نهاد های عمومی غیردولتی و محیط های سه عاملی به وجود می آیند و تصمیمات اخلاقی کنشگران را تحت تأثیر قرار می دهند. به نظر می رسد پژوهش های پیشین تابه حال درک کنشگران از اخلاق و پدیده، به چالش های اخلاقی به عنوان یک پدیده از منظر سازنده و به دلایل تشکیل دهنده و پیامدهای آن توجه نکرده است. هدف پژوهش: در این پژوهش به توصیف درک اخلاقی کنشگران کلیدی صنعت ساختمان از اخلاق و بررسی چالش های اخلاقی سازنده در تعامل با سازمان های کلیدی نقش آفرین در صنعت ساختمان توجه شده است. روش پژوهش: ازآنجاکه بررسی چالش های اخلاقی سازنده در صنعت ساختمان یک موضوع بدیع بوده و ویژگی های مقولات اخلاقی به زمینه و کنشگران آن وابسته است؛ در این پژوهش از روش پژوهش کیفی و از روش شناسی نظریه پردازی زمینه ای استفاده شده است.نتیجه گیری: براساس تحلیل یافته های پژوهش، درک کنشگران از اخلاق بسیار عمومی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که راهبرد اکثریت کنشگران صنعت ساختمان به اخلاق نتیجه گرا نزدیک است. میان چالش های اخلاقی سازنده در صنعت ساختمان چالش پرداخت های نامتعارف در شهرداری و پرداخت های نامتعارف درسازمان نظام مهندسی ساختمان به عنوان مهم ترین چالش ها شناسایی شده است. مهم ترین عوامل تشکیل دهنده چالش های اخلاقی، قوانین متناقض و تفسیرپذیر، سود سرشار کسب وکار ساختمان، تورم، عدم کارایی سیستم نظارتی، فساد در بدنه سازمان های کلیدی و عدم ردگیری پرداخت های نامتعارف و مهم ترین موانع بی اخلاقی، اخلاق شخصی، کارآمدی نهادهای نظارتی و همچنین اهم ساز و کار های استفاده شده کنشگران در راهبردهای غیراخلاقی استفاده از قوانین منتج به نتایج متفاوت و استفاده از توجیهات شرعی- اخلاقی است.
تعریف و اولویت بندی مولفه های طراحانه دفاع محیطی در محیط انسان ساخت با رویکرد پدافند غیر عامل با تاکید بر قدرت نرم و سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
74 - 87
حوزههای تخصصی:
شهروندان در شرایط وقوع بحران در معرض آسیب قرار می گیرند. در محدوده تهدیدات انسان ساز، علم دفاع غیرنظامی (پدافند غیرعامل) راهکارهای مختلفی را برای مدیریت بحران ارائه داده است. باتوجه به حساسیت های امنیتی داخلی و خارجی و تکرار وقایع امنیتی، ضروریست جامعه طراحان محیطی (معماران- شهرسازان) توجه ویژه ای به راهکارهای طراحانه در افزایش قدرت دفاعی محیط و کمک به حل بحران های امنیتی داشته باشند. هدف از این پژوهش تعریف و اولویت بندی مولفه های دفاع محیطی ذیل مفهوم کلان «امنیت محیطی» در محدوده تهدیدات انسان ساز (موضوع علم پدافند غیرعامل) است. این تحقیق با استفاده از نظر نخبگان و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مقایسات زوجی انجام می گیرد و در زمره تلاش هایی است که با رویکرد خشونت پرهیز به دنبال مدیریت امنیت و کاهش آسیب ها در محیط های انسان ساخت هستند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با ابزار مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه عمیق به استخراج فهرست اولیه متغیرهای کلان پرداخته و پس از تدقیق فهرست، به اولویت بندی متغیرهای کلان و مقایسه زوجی متغیرهای زیرمجموعه آنها می پردازد. یافته های پژوهش بر اهمیت رویکردهای غیر کالبدی و مبتنی بر قدرت نرم در مواجهه با تهدیدات موضوع علم دفاع غیرنظامی تأکید دارد و عادت حاکم بر پژوهش ها و پروژه های پدافند غیرعامل مبتنی بر رویکرد استحکام بخشی و تقویت کالبدی را ناقص و در مواجهه با پاره ای از تهدیدات، ناکارآمد می داند و براین اساس نقش طراحان محیطی در افزایش قدرت نرم مبتنی بر ساختارهای طراحانه محیط در سامانه دفاع غیرنظامی بسیار موثر می داند.
شناسایی مصادیق بازتاب کنش سیاسی در آثار تجسمی هنرمندان معاصر گیلان براساس دیدگاه گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
73 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به تحولات اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی رخ داده در سال های اخیر و ظهور هنر اجتماعی، در واقع هنر معاصر نوعی از کنش های اجتماعی وسیاسی جامعه محسوب می شود. این پژوهش به شناخت و تحلیل منتخبی از آثار هنرمندان گیلانی که به نوعی مصداق بازتاب رویکردهای سیاسی هستند، می پردازد و درصدد پاسخ به این پرسش است که براساس دیدگاه گافمن، رویکردهای سیاسی بازتاب یافته در آثار هنرمندان معاصر گیلانی کدام اند؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش، شناسایی نمونه هایی از بازتاب رویکرد سیاسی به عنوان یکی از کنش های اجتماعی در آثار هنرمندان گیلانی است. ضرورت انجام پژوهش در آن است که مطالعه کنش هنرمندان معاصر بومی می تواند درباره چگونگی تعامل و کنش آنها با جامعه خویش دانش لازم را تولید کند. روش پژوهش: روش پژوهش از منظر هدف بنیادی و از نظر ماهیت به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده و زیرمجموعه پژوهش های کیفی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش ترکیب روش کتابخانه ای و میدانی است. در راستای شناسایی مصادیق الگوهای سیاسی گافمن در مجموع حدود ۲۶۶ اثر از بین کل آثار ۱۳ هنرمند منتخب که رویکردسیاسی داشتند، شناسایی و در این پژوهش بررسی شده است. نتیجه گیری: نتیجه بررس ی ها نشان می دهد که هنرمند معاصرگیلانی از دیرباز تاکنون در بسیاری از آثار نقش کنشگر سیاسی را بازی کرده تا دغدغه های خود و مخاطبانش را به عنوان واکنش به شرایط سیاسی دوره خود به تصویر کشد. در بین آثار هنری منتخب علاوه بر بازتاب مضامین سیاسی و تجارب فردی و جمعی مختلف، قهرمان پروری و نمایش شخصیت های ملی همچون میرزاکوچک خان جنگلی دیده می شود. اکثر هنرمندان معاصر گیلانی مورد مطالعه به مثابه هنرمند- شهروند فعالیت داشته تا به عنوان کنشگر متقابل، شرایط سیاسی دوران های تاریخی گیلان را بازتاب دهند.
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
109 - 127
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر، منجر به گسترش بی رویه سکونتگاه های شهری و پیدایش چالش های متعدد شده است. انباشت مسائل مختلف در شهرها، از جمله؛ آلودگی های زیست محیطی، ترافیک سنگین، کمبود فضای سبز، توزیع نامتعادل امکانات و خدمات، فقر، و غیره مفهوم زیست پذیری شهری را بیش از پیش آشکار می کند زیست پذیری، مفهومی کلیدی در توسعه پایدار و ایجاد شهرهای انسان محور است. هدف این تحقیق شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر زیست پذیری شهری در بناب می باشد، نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ از میان 36 گویه 13 پیشران کلیدی شامل؛ مدیریت بحران در شهر ، تنوع در فرصت های شغلی ، اعتماد به مدیریت شهری ، امنیت در شهر ، میزان آلودگی منابع طبیعی، سرمایه گذاری (اعم از دولتی، مدیریت شهری و بخش خصوصی) ، تأثیرات اقلیمی ، مدیریت کارآمد زیرساخت ها و خدمات عمومی ، کیفیت دسترسی عادلانه به امکانات و خدمات شهری ، امکان انجام فعالیت اجتماعی، میزان تفریح و سرگرمی مردم ، درآمد و اشتغال، کاربری های منعطف و مختلط بیشترین تأثیرگذاری مستقیم و کمترین وابستگی را داشته اند. برای این 13پیشران اقدام به سناریو نگاری شد و تعداد 39 سناریو برای پیشرانها نوشته و در نرم افزار سناریو ویزارد مورد تحلیل قرار گرفت و تعداد 3 سناریوی قوی، 6 سناریوی باورکردنی و 388 سناریوی ضعیف استخراج گردید