فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
27-48
حوزههای تخصصی:
اهداف: رمز بقای یک بنای تاریخی فعال بودن و دمیدن پویایی در بطن آن است. پویایی فضا همواره فرصتی برای ایجاد رابطه قوی تر مابین معماری و جامعه، جهت سازماندهی توسعه پایدار شهری است. از این رو پرداختن به شبکه های واسط در احیای دینامیسم شهری جایگاه بالایی دارد. ه دف از ای ن مقال ه بازشناس ی و تحلی ل حوزه های تاثیرگذار بر پویایی شهری در تعامل با مفهوم فضای میانوند، با راهکار تغییر کاربری بناهای قدیمی فاخر است و در پی پاسخ به این سوال است که دینامیسم درون شهری از طریق تغییر کاربری خانه های تاریخی به عنوان فضای میانوند چگونه تعریف می شود؟ ابزار و روش ها: به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، روند تحلیل و آنالیز با انتخاب بناهای ارزشمند تاریخی و چگونگی تغییر کاربری آنها پیش می رود. این پژوهش بر آنست که با مطالعات کیفی شاخص های برآمده از رویکرد باززنده سازی، اثرگذاری تغییرات کاربری بناهای منتخب را به عنوان فضای واسط در دینامیسم درون شهری مورد بررسی قرار داده و با بهره مندی از نظرات طیف چهارگانه از مشارکت کنندگان به ارزیابی میزان تاثیرگذاری سنجه های موثر پرداخته است. یافته ها: تعدادی از خانه های تاریخی احیاء شده ی شهر تهران با رویکرد TND ، موردتحلیل قرار گرفته، سپس حوزه ها و راهبردهای تاثیرگذار در پویایی شهری حاصل از تغییر کاربری استخراج شد و در نهایت بارزترین شاخصه های اثربخش در بناهای میانوند منتخب به عنوان شبکه ارتباط شهری معرفی شدند. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آنست که حوزه های متعددی ازجمله راهبردهای توسعه و تنوع عملکرد اقتصادی و زیرساختارهای حیات اجتماعی-فرهنگی در جریان احیاء خانه های تاریخی تاثیر گذارند که در نهایت احیاء این خانه ها منجر به دینامیسم شبکه درون شهری می شوند.
تحلیل آرامستان های شهر کاشان از منظر کلان و خرد و تاثیر آن بر بافت شهر
حوزههای تخصصی:
همچنان که مرگ مرحله ای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی بوده است. این حوزه اشتراک نیز پوسته و پوششی ظاهری در این زمینه است که جز در کلام منجر به شکل گیری دانش کاربردی عملی در شهرسازی نشده است. لازمه خروج از این خلا ایجاد شده و رسیدن به یک شهرسازی ایرانی؛اسلامی پرکردن خلأیی است که خود موضوعات متفاوتی را در بر میگیرد و نیاز به بررسی های همه جانبه دارد. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر کاشان از منظری بومی پرداخته شده است. روش تحقیق، کیفی و روش نمونه گیری به صورت هدفمند است. در مقایسه بین آرامستانهای محلی؛(آرامستان فیض با رویکرد غیرمتمرکز)وآرامستانهای کلان؛(دارسلام گلابچی بارویکرد متمرکز)، نتایج نشان میدهد در دارسلام گلابچی خدمات رسانی بهتر است و مسائل بهداشتی و شرعی بیش تر رعایت میشود اما دسترسی به آرامستانهای محلی کاشان از جمله آرامستان فیض ؛ آسانتر است همچینین آرامستانهای محلی دارای مقیاس انسانی ترند و باعث ایجاد انسجام اجتماعی بیشتر میشوند. با تقویت آرامستانهای محلی، آزادی افراد برای تعیین مکان تدفین بیشتر است و همچنین به دلیل دسترسی راحت به فضای آرامستان، یاد مرگ را در جامعه و شهر تقویت میکند و غایت فضای آرامستان را که ایجاد تذکر برای زندگان است، تأمین مینماید. وضعیت کنونی حاکم بر ش هرهای داعیه دار اسلام نشان از آن دارد که علم و عمل شهرسازی، سمت و سویی متمایز از آموزه های اس لامی داش ته و تنها اش تراک اندکی با منابع دین مبین (قرآن، حدیث و کلام)دارد.
منبع شناسی مطالعات تاریخی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای انجام پژوهش به منابع متناسب و مناسبی نیاز دارند. در پژوهش های تاریخی اهمیت این منابع دوچندان میشود؛ زیرا داده ها (شواهد و قرائن) تنها از درون این منابع قابل احصاء هستند. از سویی در خصوص پژوهشهای تاریخ معماری ایران، ازآنجاکه معماری ظرف زندگی است، پژوهشگران با طیف وسیعی از منابع، به گستردگی همه شئون مرتبط با حیات انسان مواجه هستند که کار را بسیار دشوار میکند. شناخت منابع و آگاهی از ابعاد، سطوح، گونه ها و اولویت های مراجعه به آن ها می تواند چراغ راهی برای کاهش هزینه های متنوع پژوهش از یک سو و افزایش اعتبار دادهها از سوی دیگر باشد. در نوشتار حاضر از روش نظریه مبنایی (گرانددتئوری) استفاده و سعی شده است با تحلیل منابعِ پژوهش های دانشگاهی چهار دهه اخیر کشور در حوزه مطالعات معماری ایران، تصویری شفاف از نظام به کارگیری این منابع ارائه شود. بحث با چیستی منبع به عنوان محل حضور و ظهور داده ها آغاز و با تکیه بر ادبیات موضوع، گونه های موجود منابع معماری تاریخی ایران معرفی شد؛ سپس مبتنی بر کدهای استخراج شده از سه مرحله کدگذاری منابع پژوهشهای دانشگاهی بعد انقلاب، گونه های شناسایی شده در مرحله قبل تکمیل شد. نتایج تحلیل مذکور، حکایت از آن دارد که سه دال اساسی شامل زبان، زمان و ژرفا نقش اساسی در صورت بندی منابع مطالعات معماری ایران داشته اند. بر مدار این سه مفهوم کلیدی (زبان، زمان و ژرفا) به عنوان مبنای سازماندهی منابع پژوهشهای تاریخی معماری، ده (10) گونهبندی اصلی معرفی شدند. این سه مفهوم و ده دسته ذیل آن، سطوح و ابعاد متنوع منابع را شامل می شوند و ابزار مناسبی را برای شناخت، دسته بندی و اولویت بندی پژوهشگران در رجوع به منابع مطالعات تاریخی معماری ایران در اختیار قرار می دهند.
ارتقاء قابلیت ساختاری پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی در معماری با الهام از ویژگی های هندسی پوسته تخم پرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۱۶-۹۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه بر روی پوسته های طبیعی، از دیرباز مورد توجه معماران قرار گرفته است. پژوهش حاضر بر روی پوسته های «سین کلاستیک متقارن دورانی»، با نام پوسته های آر.اس.اس متمرکز شده که به اختصار پوسته های «سین کلاستیک دورانی» نامیده شده است. این پژوهش به ارتقاء قابلیت های ساختاری این پوسته ها در معماری با استفاده از الگوی پوسته تخم پرنده در طبیعت پرداخته است. روش ها: روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نرم افزار تحلیلی متلب استفاده نموده تا از طریق تحلیل سطوح تخم پرنده به عنوان یک پوسته سین کلاستیک دورانی طبیعی، به چگونگی افزایش ظرفیت های ساختاری این سطوح در معماری بپردازد. یافته ها: ابتدا معرفی پوسته های سین کلاستیک دورانی و گونه شناسی فرمی آن ها با تمرکز بر پوسته تخم پرندگان صورت گرفته است. در ادامه به مساله بهینگی پوسته تخم پرندگان و الگو پذیری بهینه فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری پرداخته شده است. در نهایت با تفسیر و تحلیل داده ها، به تحلیل پارامترهای بهینگی سطوح پوسته های تخم مرغی پرداخته و از نتایج آن در سطوح سین کلاستیک دورانی معماری بهره گیری شده است. نتیجه گیری: با بهره گیری از ابزارهای تحلیل دیجیتال در مدل سازی پارامتریک پوسته تخم پرندگان، می توان به پوسته های بهینه تر سین کلاستیک دورانی در معماری معاصر دست یافت. پوسته هایی با حداقل مصالح و قابلیت اجرای سریعتر و آسانتر نسبت به پوسته های دیگر برای پوشش فضایی مناسب دهانه های بزرگ.
تحلیل میزان دسترس پذیری بوستان های شهر تهران برای افراد دارای محدودیت جسمی - حرکتی با تأکید بر مفهوم طراحی فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
35 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بوستان های شهری نقش مهمی بر سلامت فیزیکی و روانی شهروندان دارند. امروزه علی رغم اهمیت موضوع جهانی طراحی فراگیر و وجود پژوهش های کاربردی و مقررات مرتبط در ایران، افراد دارای محدودیت حرکت در بوستان ها حضور کم و محدودی دارند که این امر ناشی از عدم دسترس پذیری بوستان ها برای همه افراد جامعه است. به نظر می رسد این موضوع به دلیل عدم دانش فنی کافی طراحان، ناظران طراحان شهری و عمرانی، عدم توجه به ضوابط و نیز عدم آگاهی از شرایط فیزیکی افراد دارای محدودیت حرکت است.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی میزان دسترس پذیری بوستان های شهر تهران برای افراد دارای محدودیت جسمی–حرکتی با تأکید بر مفهوم طراحی فراگیر است تا همه افراد فارغ از میزان توانایی های فیزیکی شان بتوانند از امکانات و تجهیزات موجود در بوستان ها بهره مند شوند.روش پژوهش: به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا از طریق مطالعات نظری به شناخت ویژگی ها و محدودیت های حرکتی طیف های مختلف جامعه و نیز بررسی اصول کالبدی و غیرکالبدی مفهوم طراحی فراگیر پرداخته شده است؛ سپس ضمن شناسایی امکانات و تجهیزات موجود در بوستان ها و با کمک کارشناسان متخصص در زمینه امر مناسب سازی، نسبت به استخراج شاخص های دسترس پذیری اقدام شد. در مرحله سوم چک لیست ارزیابی بوستان های منتخب تهیه و از طریق پیمایش تکمیل شد. تحلیل داده ها از طریق روش دلفی و نتایج حاصله، پس از استخراج امتیاز و وزن دهی گزینه ها با کمک نرم افزار Excel، به صورت نمودار ترسیم و تحلیل شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، عوامل متعددی در عدم دسترس پذیری بوستان ها دخالت دارند که در مراحل طراحی، اجرا و بهره برداری نقش ایفا می کنند. بی توجهی به اصول طراحی فراگیر، عدم آگاهی نسبت به ضوابط طراحی مناسب افراد دارای محدودیت جسمی-حرکتی، عدم آگاهی و دانش فنی کافی پیمانکاران و مجریان در اجرای صحیح طرح ها و ایجاد موانع ثانویه پس از اجرا به دلیل مدیریت نامناسب و عدم توانایی حفظ امنیت بهره برداران، از مهم ترین عوامل به شمار می روند.
تحلیل مسکن طبقه متوسط دوره پهلوی دوم براساس دستور زبان شکل (مطالعه موردی: محله نارمک و شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
49 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عرصه های اجتماعی و فرهنگی ایران شاهد تحولات وسیعی در دوران پهلوی دوم بوده است. یکی از مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار در شکل گیری این تحولات، ورود مدرنیسم در نظام فکری جامعه و شکل گیری طبقه متوسط جدید در آن دوره است؛ بالطبع گونه های مسکن ظهور یافته این طبقه اجتماعی نیز در این دوره دستخوش تغییرات اساسی شد. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن الگوبرداری از مسکن طبقه متوسط جدید پهلوی دوم، الگوهایی نوین جهت مسکن طبقه متوسط معاصر پیشنهاد نماید.هدف پژوهش: این پژوهش در صدد است با استفاده از دستور زبان شکل، که بر پایه به کارگیری معناشناسانه زبان شکل است، به قوانین حاکم بر کالبد گونه های مسکن طبقه متوسط جدید جامعه در دوره پهلوی دوم دست یابد و از این طریق، الگوهای طراحی متنوعی در مسکن اقشار متوسط امروز جامعه خلق نماید. در این راستا، کوی نارمک از دوره میانی و شهرک اکباتان از دوره پایانی پهلوی دوم به عنوان جامعه نمونه انتخاب و با توجه به شاخص های اجتماعی- فرهنگی مسکن مورد ارزیابی قرار گرفت.روش پژوهش: اساس روش این تحقیق کیفی، تاریخی- تفسیری است؛ در ابتدای این تحقیق، طی یک بررسی تاریخ نگارانه به تأثیر طبقات اجتماعی بر ساختار خانه ها پرداخته شده است و سپس با روش توصیفی- تحلیلی، ابعاد کالبدی- فضایی خانه ها مورد بحث قرار گرفته است. روش تحلیل داده ها در این پژوهش، دستور زبان شکل است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مشاهده و بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری گردیده است.نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، اجزاء خانه های این دوره تحت تأثیر تفکرات و معماری مدرن غرب بوده اند و در مقایسه با مسکن سنتی تهران دستخوش تحولات اساسی شده اند. ریزفضاهای مسکن به حداقل کاهش یافته و از یک دستور زبان شکلی پایه پیروی می کنند: چگونگی قرارگیری فضاها در این خانه ها براساس جانمایی یک عنصر پایه است. شکل پایه، فضاهای درهم (عرصه های نشیمن و ناهارخوری) در نظر گرفته شد و سپس سایر فضاها براساس مجموعه ای از قوانین، به شکل پایه اضافه شد. در انتها براساس فرایند الگوریتمی دستور زبان شکل، با بهره گیری از درخت تصمیم گیری، به خلق الگوهای متنوعی برای طراحی مسکن امروزی انجامید.
بازخوانی پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت یزد با تأکید بر دوره صفوی و پیش از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان وقت و ساعت، یکی از میدان های تاریخی شهر یزد است. نگاهی به پژوهش های مرتبط با این میدان نشان می دهد که تاکنون پژوهشی مبتنی بر اسناد معتبر تاریخی که بتواند پیشینه تاریخی این میدان و فرایند شکل گیری آن را به درستی تبیین کند، صورت نگرفته است؛ همین امر سبب وجود ابهامات زیاد و نبود آگاهی لازم درباره پیشینه تاریخی این میدان شده است. ازاین رو و با تکیه بر شواهد تاریخی و میدانی جدیدی که در دو دهه اخیر به دست آمده است، این نوشتار می کوشد که تصویر روشنی از پیشینه تاریخی و فرایند شکل گیری این میدان ارائه دهد. در همین راستا سعی شده با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع گوناگون نظیر متون تاریخی، مطالعات باستان شناسی، تحقیقات میدانی، اسناد تاریخی شامل عکس های هوایی و تصاویر آرشیوی و بررسی منابع شفاهی (پرسش از معمران مطلع از میدان)، هدف مقاله محقق شود. فهم پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت در این مقاله، متکی بر شناخت لایه های تاریخی آن است که بخشی از آن ها به تازگی مورد شناسایی قرار گرفته؛ از آن جمله می توان به زنگ میدان از قرن هفتم هجری قمری، پایاب قنات وقف آباد و پایاب قنات زارچ از قرن هشتم هجری قمری، مسجد دوره تیموری در شمال میدان و مشاهدات باستان شناسی دو دهه اخیر در میدان اشاره کرد. بخشی دیگر از عناصر و لایه های تاریخی مورد اشاره در این مقاله، هرچند پیش تر در سایر منابع معرفی شده اند، نسبت آن ها در فهم پیشینه تاریخی میدان به درستی مورد کندوکاو قرار نگرفته است؛ از آن جمله می توان به بقعه سیدرکن الدین، آب انبار وقت و ساعت، نخل میدان و سنگ قبر تاریخی میدان اشاره کرد. عناصر تاریخی پیرامون میدان از قرن هفتم تا قرن دوازدهم هجری قمری، گواهی بر غنای لایه های تاریخی در این میدان هستند. بررسی های مقاله نشان می دهد که برخلاف بسیاری از منابع که پیشینه و تاریخ شکل گیری میدان وقت و ساعت را به قرن هشتم هجری قمری نسبت داده اند، این میدان مربوط به عصر صفوی است و قدیمی ترین عنصر شکل دهنده بدنه محصورکننده آن، آب انبار وقت و ساعت مربوط به اواخر عصر صفوی در ضلع شمالی میدان است.
بررسی دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی در اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک- معتدل (تابستان و زمستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۳۰-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
خوون چینی نوعی گره چینی آجری برجسته است که از عناصر تزیینی معماری سنتی اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک معتدل خوزستان به شمار می رود. برجستگی خوون چینی منجر به سایه اندازی بر نما می شود و به ویژه در تابستان، سطح بزرگی از نما را می پوشاند. اثر خوون چینی بر کاهش نفوذ گرما از نما به داخل در تابستان، پیش تر در پژوهشی توسط نگارندگان با روش تجربی اثبات شد. با توجه به تفاوت زیاد دمای محیط در تابستان و زمستان، هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات روزانه دمای سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون تزیینات در زمستان است تا از این راه، اثر خوون چینی بر دمای سطحی دیوار در دو فصل با یکدیگر مقایسه شوند. دو اتاقک یکسان که وجه جنوبی آن ها دیوار آجری است، در آبادان به عنوان نماینده اقلیمِ مورد مطالعه ساخته شدند. یک نقش خوون چینی با سایه اندازی زیاد بر دیوار آجری اتاقک ها، در یکی با دو سانتی متر برجستگی نسبت به زمینه و در دیگری بدون برجستگی اجرا شد. دمای محیط و دمای سطح داخلی دیوار جنوبی اتاقک ها در شش دوره اندازه گیری، هر دوره شامل سه شبانه روز پیوسته، در تابستان و زمستان 1398 ثبت شدند. برای اطمینان از درستی کارکرد مدل های ساخته شده، آزمایش به روش شبیه سازی تکرار شد. داده ها نشان دادند تغییرات روزانه نمودار اختلاف دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی و دیوار بدون خوون چینی، در تابستان و زمستان، از الگوی مشابهی پیروی کردند که تابعی از نوسان روزانه دمای محیط است. در هریک از روزهای اندازه گیری، بیشترین و متوسط دمای روزانه سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی از دیوار دیگر کمتر بود؛ درحالی که کمترین دمای سطحی دیوار مقداری افزایش را نشان داد. این نتیجه به این معناست که خوون چینی اثر تعدیل کننده دارد و دامنه تغییرات دمای سطح داخلی دیوار را کاهش می دهد. میانگین کاهش بیشترین دمای سطحی روزانه دیوار جنوبی با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون آن در مجموعِ هجده شبانه روز اندازه گیری تجربی در تابستان و زمستان، به ترتیب 1 و 2/1 درجه سلسیوس، میانگین کاهش متوسط دمای سطحی روزانه دیوار 2/0 درجه سلسیوس و میانگین افزایش کمترین دمای سطحی روزانه دیوار 4/0 درجه سلسیوس محاسبه شد.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی شهر تبریز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت های تاریخی اکثر کلانشهرها در حال تخریب و فرسودگی است و بر این مبنا مدیریت شهری جهت جلوگیری از آسیب های بیشتر در این بافت ها روش های مختلفی را برای مداخله و ساماندهی این گونه مناطق در پیش گرفته است که رویکرد بازآفرینی بافت های ناکارآمد یکی از جدیدترین رویکردهای مطرح شده در این زمینه است. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی شاخص های کلیدی بازآفرینی در بافت تاریخی کلانشهر تبریز است. این پژوهش از نظر روش شناختی توصیفی تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش آمیخته مبتنی بر مصاحبه و تکنیک دلفی و همچنین روش اسنادی و بررسی میدانی بهره گرفته شده است. تعداد 12 نفر از متخصصان و مسئولان اجرایی که باید در بحث مشارکت داشتند، شناسایی و انتخاب شدند و سپس با روش دلفی و از طریق پرسشنامه به شناسایی و امتیازدهی مهمترین پیشرانهای مؤثر بر بازآفرینی اقدام شد. در این تحقیق، 40 شاخص در قالب پنج مؤلفه زیست محیطی، کالبدی فضایی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، و مدیریتی نهادی جهت تبیین وضعیت بازآفرینی محدوده، مورد استفاده قرار گرفته است که برای بررسی رابطه و اثرات و استخراج عامل ها از نرم افزار MICMAC و جهت تعیین وضعیت های محتمل آینده، بازآفرینی این عامل ها و ارتباطات بین آنها تجزیه و تحلیل و رتبه-بندی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهند که از 40 شاخص مورد بررسی، 10 شاخص شامل سرمایه گذاری دولتی و تزریق اعتبارات پروژه ها، قوانین و ضوابط شهری، جلب مشارکت شهروندان، طرح های توسعه شهری، قیمت زمین و مسکن، مدیریت واحد شهری، نظارت و بازرسی، اقتصاد محلی، توسعه شبکه معابر و تورم به عنوان کلیدی ترین شاخص ها شناخته شده اند. همچنین در ارتباط با عوامل کلیدی، 10 سناریوی برتر مطلوب، میانه و بحرانی در ارتباط با نفوذ ناپذیری و ریزدانگی بافت، کاربری اراضی و ناپایداری بناهای تاریخی ارائه شد که توجه به رفع موانع ناپایداری وافزایش اقدامات نوسازی، بهسازی و بازآفرینی نسبت به کل بناها، در هر زون و افزایش مشارکت جمعی و تخصیص منابع اقتصادی و تسهیلات بیشتر به ساختمان هایی که اقدامات بهسازی لرزه ای در آنها انجام شده نسبت به کل بناها (به صورت موضعی یا کلی) دارای اهمیت بالاتری بوده اند.
بررسی آرا و نظرات یوهانی پالاسما با نگاهی به مقاله ی «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری»
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
198-204
حوزههای تخصصی:
تاثیر گذاری مستقیم فلسفه بر معماری از ویژگی های دوره معاصر می باشد. علیرغم تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده است، پیوند بین فلسفه و معماری دانشی است که هنوز جای بحث و تعمق دارد. برای شناخت بیشتر این حوزه، باید به بررسی نظریات پیشگامان این حوزه پرداخت. در این میان یوهانی پلاسما معمار و نظریه پرداز معماری معاصر، نظریات ارزشمندی در حوزه پدیدارشناسی و نقد معماری مدرن دارد. پالاسما در نوشته های خود اشاره به معماری چند حسی دارد و در آثارش به بررسی میزان تاثیر تمام حواس پنج گانه بر درک انسان از معماری می پردازد. در این پژوهش به تحلیل یکی از مقالات وی تحت عنوان «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری» پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر فرم معماری بر تجربه ی فضایی، چگونگی تجربه ی یک معماری با کیفیت و چگونگی تبدیل تحلیل پدیدارشناسی به روشی برای بررسی معماری، از دیدگاه یوهانی پالاسما می باشد. در همین راستا به بررسی انگاره های ذهنی، بینایی و اهمیت نور، صدا و سکوت و ... در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق مقاله ی حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است که به واکاوی اندیشه های فلسفی یوهانی پالاسما در معماری و از طریق مقاله ی وی می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عینیت هرکدام از وجوه پدیدارشناسی را می توان در عناصر معماری ایرانی نیز یافت و با بررسی و پرداختن به آثار و اندیشه های فیلسوفانی همچون یوهانی پالاسما می توان کیفیت فضاهای خلق شده را بالاتر برد و به ایجاد تجربه های فضایی دست یافت.
ارزیابی تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله (مورد مطالعاتی: منطقه 4 شهر ارومیه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارزیابی میزان تاب آوری و استحکام مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه به بررسی شاخص های کالبدی پرداخته شده است و سعی در پاسخ به سوالات: 1- آیا مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه در مقابل زلزله تاب آور هستند یا خیر؟ و 2- در صورت وقوع زلزله کدام یک از نواحی دچار خسارات بیشتری می شود؟، است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مرور متون تخصصی و مطالعات جدید طرح تفصیلی شهر بدست آمده است که در قالب 10 شاخص شامل کیفیت بنا، قدمت مسکن، کیفیت ابنیه، نمای ابنیه، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی، دسترسی به فضاهای باز و سبز، دسترسی به معابر، فاصله از تأسیسات و کاربری های خطرناک، فاصله از مراکز درمانی و آتش نشانی میزان تاب آوری مسکن شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. با کمک پرسشنامه و نظرسنجی شاخص ها اولویت بندی شده و از روش سوآرا (SWARA) برای وزن دهی به شاخص ها استفاده شده است. به منظور تبیین میزان آسیب شناسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده گرفته است. یافته ها گویای وضعیت نامناسب مسکن این منطقه و قرارگیری اکثر آن ها در سطوح متوسط به پایین و سطح پایین تاب آوری آن ها در برابر زلزله است. به صورتی که از درجه 1تا 9، کمتر از 5 درصد از مساحت مسکن محدوده در درجه 1 تا 3 با وضعیت تاب آور و حدود 53 درصد مسکن در درجه 9 با وضعیت خطرپذیری بالا قرار دارند که نشان از عدم تاب آوری کلی منطقه 4 در برابر زلزله می باشد و در صورت وقوع زلزله با درجه ریشتر بالا (5 ریشتر به بالا) اکثریت منطقه با خطر تخریب و آسیب مواجه است. نتیجه کلی عدم مقاومت مسکن منطقه شهر 4 ارومیه در مقابل زلزله را نشان می دهد و همچنین به دلیل قرارگیری بیش از 53 درصد از مساحت مسکن در محدوده پرخطر و پراکنده بودن مسکن در صورت وقوع زلزله اکثریت نواحی دچار خسارات بیشتری می شود.
تأثیر ویژگی های فضایی در مناظر صوتی سراهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصه های متعددی در کیفیت منظر صوتی فضاهای شهری مؤثر هستند که رفتار آکوستیکی فضا، یکی از عوامل محیطی تأثیرگذار در منظر صوتی است. مؤلفه های متعددی در رفتار آکوستیکی مکان ها دخیل هستند که فرم، مصالح و حجم فضا از مهمترین آنها به شمار میرود. چگونگی اثرگذاری این خصیصه ها در رفتار آکوستیکی سراهای بازار بزرگ تبریز و بالتبع تأثیر آن در آسایش صوتی و کیفیت مناظر صوتی سراها، مسئلهای است که پژوهش پیش رو به آن میپردازد. کیفیت منظر صوتی تا حد زیادی وابسته به آسایش صوتی است که این مسئله خود در رابطه مستقیم با تراز فشار صوت فضا قرار میگیرد. در این راستا، تراز فشار صوت به عنوان مؤلفه پایه در این تحقیق در فضاهای مورد مطالعه، سنجش و اندازهگیری میشود. سه سرا با حجم بزرگ، میانه و کوچک از سراهای بازار تبریز به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدهاند که به ترتیب عبارت هستند از سرای حاج حسین میانی، سرای حاج حسین قدیم و سرای میرزا محمد. در هر سرا، چهار نقطه محوری و یک نقطه مرکزی به عنوان کانونهای اندازهگیری مشخص شدهاند. در هر پنج نقطه، برداشتهای یک دقیقه ای با دوربین آکوستیکی انجام شده که نمودار اسپکتروم این برداشتها نمایانگر تراز فشار صوت به تفکیک فرکانس ها است. میانگین مقادیر تراز فشار صوت در سه حالت کمترین، میانه و بیشترین محاسبه و برآیند این مقادیر میانگین، به صورت کلی برای هر سرا در قالب نموداری ترسیم شدهاست. از مقایسه تطبیقی نمودارهای برآیند مقادیر میانگین تراز فشار صوت در سه حالت، چنین نتیجه گیری میشود که به رغم تفاوت در اندازه حجم سه سرای مورد مطالعه، این فضاها رفتار آکوستیکی مشابهی از خود بروز میدهند. رفتار هر سه سرای میرزا محمد، حاج حسین قدیم و میانی در جهت تضعیف امواج صوتی، خصوصاً اصوات بم بوده است. از طرفی تمامی مقادیر اندازه گیریشده در محدوده شنوایی انسان و آسایش صوتی قرار دارند. به بیانی دیگر، طراحی معماری و شهری سنتی که به خلق بازار تبریز منجر شده، در کنار توجه به مؤلفه های بصری و فضایی، در جهت تأمین آسایش صوتی نیز کارا است.
بررسی ویژگی های زندگی هه وار نشینی در منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
66 - 73
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری و هویت اجتماع ساکن در منظر فرهنگی هورامان، حاصل ترکیبی همگون از تفکر انسانی در تعامل با طبیعت است. هم آوایی عناصر طبیعی و انسان ساخت در این منطقه از منظر نظام استقرار و معیشت به شکل دائمی و موقت، شیوه حیات قابل تأویلی را روایت می کنند که هدف آن ارتقای کیفی حیات جمعی انسان ها در منطقه است. «هه وار نشینی» یکی از مصادیق پایدار همنوایی انسان با طبیعت در این منظر فرهنگی است. هدف از این پژوهش، بررسی و معرفی ویژگی های زندگی هه وار نشینی و بررسی گونه های مختلف آن در منطقه هورامان است. ﭘژوهش ﭘیش رو مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. یافته های پژوهش روشنگر آن است که هه وار نشینی به عنوان یک راهکار در پایداری و ثبات زندگی تا زمان حاضر به دلیل تعامل انسان با طبیعت نقش مؤثری داشته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که گونه های مختلف هه وار نشینی متأثر از شیوه های معیشت در این منطقه است. طی بررسی های انجام شده هه وارها بر پایه معیشت در سه دسته باغ محور، دام محور و به صورت ترکیبی باغ و دام محور تقسیم می شوند.
بررسی و تحلیل کتیبه های خوشنویسی فرش های موجود در موزه ویکتوریا آلبرت و متروپولیتن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
فرش های ایرانی، دارای طرح و نقش مختلفی از جمله خوشنویسی هستند. خوشنویسی در فرش در کنار سایر عناصر، مضامین و مفاهیمی دارد که اغلب شامل آیات و احادیث، اشعار و یا نام و نشانی بافنده و طراح فرش است. مسئله این پژوهش پاسخ به این سوال است که از چه مفاهیم و مضامینی در کتیبه های خوشنویسی فرش های موزه متروپولیتن و ویکتوریا آلبرت استفاده شده است؟ و کتیبه های خوشنویسی فرش های مورد مطالعه، چه اشکالی داشته اند و کتیبه ها در چه بخش هایی از فرش کاربرد داشتند؟ هدف مقاله، بررسی و تحلیل مضامین کتیبه های خوشنویسی فرش های دو موزه از منظر تاریخی، ادبی و دینی است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و جمع آوری تصاویر از سایت دو موزه بوده است. نتایج مشخص می کند، در فرش های بررسی شده، سه نوع مضمون تاریخ نگاری(نام بافنده یا سفارش دهنده)، ادبی (قالب غزل، قصیده و رباعی) و دینی (آیاتی از قرآن) و بیشتر با خوشنویسی نستعلیق در کتیبه-ها مشهود است. کتیبه های خوشنویسی تاریخ نگار به درج تاریخ بافت و نام بافنده و گاه عمل او اشاره دارد، کتیبه های دینی، در وصف خداوند و توحید است و کتیبه های ادبی به وصف بهار، یار و غنیمت شمردن فرصت پرداخته است. تنوع شکل کتیبه های خوشنویسی نیز شامل مستطیل، بازوبندی، قلمدانی، مربع و ترنجک است که به ترتیب بیشترین کاربرد کتیبه ها در فرشهای بررسی شده دو موزه، مربوط به 1. حاشیه اصلی یا پهن، 2. متن فرش، 3. حاشیه باریک (طره) و 4. در مرکز فرش و یا محل قرارگیری، ترکیبی از 4 مورد است.
مطالعه هنر سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.
دیدگاهی کل گرا به رابطه انسان و فضای معماری با تاکید بر فراروانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند روانشناسی محیطی معماران را به درک بهتری از تعاملات انسان و محیط رهنمون گردید، اما مطالعه این تعاملات تا به امروز بیشتر محدود به تاثیرات مادی و با مفروضات علوم تقلیل گرای مادی بوده است. این سطح از تقلیل گرایی می تواند موجبات عدم درک درست تعاملات، و در نتیجه نادیده انگاشتن برخی از مولفه های تاثیرگذار مکان بر رابطه ادراکی انسان و فضای معماری شود. از این رو می توان گفت آشنایی معماران با مدلهای رفتاری نوین از جمله مدلهای پیشنهادی فراروانشناسی، و فراتر چارچوب مادیگرایی، می تواند به درک بهتر رابطه استعلایی انسان و فضای معماری بیانجامد. بنابراین مقدمات پرسش های این پژوهش از این قرارند: ۱- مولفه های کلیدی تعاملات انسان و فضای معماری از دید فراروانشناسی کدامند؟ ۲- دیدگاه مبتنی بر مفاهیم فراروانشناسی چگونه می تواند مکمل دیدگاه روانشناسی محیطی باشد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش استدلالی-منطقی است، و به دلیل ماهیت نظری و بنیادی پژوهش بیشتر تمرکز بر منابع کتابخانه ای و ادبیات موضوع در حوزه های معماری، روانشناسی محیطی و فراروانشناسی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میدانهای حافظه، انرژی مکان، آگاهی فعال و فرم مهمترین مفاهیم کلیدی در درک بهتر رابطه استعلایی انسان و محیط از دیدگاه فراروانشناسی هستند، و تعاملات میدانی آنها با ادراک انسانی می تواند بر پایه یک میدان زیرساخت تعریف شود، و بر اساس مکانیزم رزونانس زمینه تبادل انرژی یا اطلاعات را فراهم آورد، و شامل همبستگی هایی باشد که بستگی به فاصله فیزیکی یا زمان ندارند. بر اساس مدل های مفهومی تعاملات میدان ادراکی انسانی با میدان های حاضر در مکان می توان برخی باورهای سنتی درباره حرمت و شان مینوی مکان های مقدس، و نیز برخی کیفیات محیط های شفابخش را توجیه نمود. نگارندگان با ارائه دو مدل مفهومی از تعاملات میدانی مذکور، تفسیری کل گرا از رابطه استعلایی انسان و محیط را بر پایه فراروانشناسی ارائه می نمایند.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
سنجش نوآوری منطقه ای، نمونه موردی منطقه شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
297 - 308
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: عدم شناسایی مناطق نوآور در ایران موجب گردیده تا مناطق مستعد نتوانند در مسیر رشد و توسعه منطبق با ظرفیت های خود قرار گیرند وبدنبال آن بسترهای لازم در این زمینه توسط تصمیم گیران نیز فراهم نگردیده است، از طرفی دیگر روشها و مدلهای سنجش نوآوری مناطق برای شناسایی مناطق دارای پتانسیل نوآوری توسط سازمانها و نهادهای ذیربط تعریف نشده است لذا تاکنون این سنجش نیز بصورت الگوی واحد و مشخص برای شناسایی مناطق کشور در بعد برنامه ریزی فضایی از منظر نوآوری صورت نپذیرفته است هدف: ارایه الگوی سنجش مناطق نوآور در سطح کشور با الهام از نظریات و تجربیات سیستم نوآوری منطقه ای روش: به روش اسنادی مبانی نظری و تجربی مطرح در این حوزه جمع آوری و تهیه شد. سپس با شاخصهای تهیه و تدوین شده مبتنی بر نظریات تحقیق سعی شد تا بر مبنای آنها بتوان بر اساس یک چارچوب نظری متناسب با شرایط و ویژگی های محیط مورد مطالعه به بررسی و تحلیل نمونه موردی پرداخت لذا برای مطالعه نمونه موردی، جمع آوری داده ها در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست منطقه شهری شیراز بمنظور درج در شاخصها و مدلهای ذیربط صورت پذیرفت یافته ها: دو شاخص سنجش اقتصادی و ترکیبی منطبق بر نظریات و تجربیات تحقیق، تدوین و مورد استفاده واقع شد و ضمن تعیین رتبه استان از حیث نوآوری منطقه ای در مقایسه با استانهای همطراز، نتایج دو شاخص مذکور با یکدیگر مقایسه گردیدند نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل نظریات وتجربیات تحقیق وانجام مدل های تحقیق بر روی نمونه موردی تحقیق مشخص شد بهتر است با الهام از مدل پیچش پنج جانبه همراه با شاخصهای اقتصادی برای تعیین رتبه مناطق از حیث نوآوری، از شاخصهای اجتماعی و زیست محیطی نیز بصورت ترکیبی استفاده نمود تا نتایج ملموس تری بدست آید.
تبارشناسی تخصص طراحی داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
11 - 27
حوزههای تخصصی:
طراحی داخلی یکی از تخصص های هم سرشت با معماری است که در طراحی و ساخت بنا نقش آفرینی می کند. چگونگی همراهی طراحی داخلی و معماری و نسبت بین آنها از مباحث پردامنه امروز است. چراکه طراحی داخلی در گذشته جدا از معماری مطرح نبوده؛ درحالی که امروزه جایگاهی خاص و مستقل از معماری دارد. پرسش اصلی این پژوهش نسبت میان معماری و طراحی داخلی در عین پیوستگی و گسستگی توأماً است. جست و جوی این پرسش با پی جویی تبار تخصص طراحی داخلی، یعنی شناختن خاستگاه آن و تطوراتی که متحمل شده، آغاز شد. به عبارت دیگر، چگونگی تطور طراحی فضاهای داخلی از دیرباز تا امروز پیگیری شد تا ابعاد مختلفی از نسبت معماری و طراحی داخلی روشن شود. مجموعاً مرور پیشینه طراحی فضاهای داخلی از گذشته تا دوره رنسانس، پیگیری آن تا دوره بعد از انقلاب صنعتی و شناخت نحوه پیدایش حرفه دکوراسیون، امکان سنجیدن نسبت میان معماری و طراحی داخلی را از ابعاد مختلف فراهم می آورد. سپس پیگیری نحوه تبدیل این حرفه به تخصص و ویژگی های تخصصی آن در نسبت با معماری به شناخت وضعیت تخصص طراحی داخلی در موقعیت کنونی انجامید.
بررسی سیر تحول تاریخی و شکل گیری مسجد جامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی کاشان پیکره ای قاجاری دارد و شامل بناهای باارزش و فاخری است. این بافت دارای محلات متعدد است؛ یکی از این محلات که به گمان قوی، کهن ترین محله و هسته ابتدایی تشکیل شهر است، محله میدان کهنه نام دارد که قرارگاه یکی از قدیم ترین بناهای شهر یعنی مسجد کهن جامع است. تاکنون مطالعه ی منتشرشده ای در مورد معماری این مسجد و تاریخچه و سیر تکامل آن انجام نشده و با توجه به اهمیت این بنا، کار قابل ذکری در خصوص آن صورت نگرفته است؛ این عدم مطالعه و توجه، در وضعیت و جایگاه امروزی آن قابل مشاهده است. این پژوهش قصددارد ضمن بررسی ساختار و اجزا این بنا، به سیر تحول کالبدی و توسعه مسجد جامع بپردازد. روش این پژوهش اسنادی و تفسیری-تاریخی است و تلاش می شود برپایه ی مطالعات میدانی، وضعیت موجود بنای مسجد شناسایی شود. سپس با اتکا به منابع تاریخی و شواهد کالبدی، ضمن بررسی وضعیت دوران مختلف بنای مسجد، به نحوه شکل گیری و توسعه و تکامل آن پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از این است که هسته ی اولیه محله، نزدیک به حاشیه شمالی بافت قدیم و در مسیرِ معابر تاریخی شکل گرفته و مسجد جامع یک از اجزای اولیه محله بوده است که همراه با سیر تکامل محله، توسعه و گسترش یافته است. مسجد از یک بنای سردابه ای کهن، در تراز بازارچه تاریخی محله، به ساختاری دوطبقه در قرن دوم ه.ق تبدیل شد. سپس ضمن گسترش شبستان و ایجاد مناره در دوران سلجوقی، تبدیل به یک مسجد شبستانی گردید و در دوره ایلخانی و تیموری ایوان و گنبدخانه به بنا اضافه شد؛ در بازسازی کلی در دوره زندیه و طی مرمت ها و افزودن برخی الحاقات جزئی در دوره قاجار، به تدریج به شکل مسجدی دو ایوانه با دو فضای میانی، در دو ترازِ زیرزمین و همکف سامان یافت. مسجد جامع با افول محله و تغییر مرکزیت شهر از رونق افتاد و اکنون به عنوان یک مسجد محلی دائر است.