فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۷۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-نگرشی بر وضع لباس جامعه
حوزههای تخصصی:
معماری، مسابقات و تجربهی جایزه ملی
حوزههای تخصصی:
راهبرد منظر تهران؛ آسیب شناسی ایجاد یک پهنه مصنوع در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
پروژه دریاچة چیتگر در این مقیاس مداخله بر کلیت ریخت شناسی شهر، خرداقلیم منطقه ای، دگردیسی رفتار شهروندی، اقتصاد پایدار شهری و به طور کلی منظر شهر تهران تأثیر بسیار گذاشته است. تهران برخلاف شهرهایی چون برلین و میلان فاقد یک چارچوب اکولوژیک تعریف شده و یکپارچه با دیگر سیستم های عظیم شهری است و این نقیصه یکی از پیش شرط های رسیدن به هدف کلی ""شهر پایدار"" را از بین خواهد برد. به عبارت دیگر استراتژی اصلی و منحصر به فرد منظر شهر تهران برای رسیدن به هدف پایداری منظر تعریف نشده است.
در این نوشتار به آسیب شناسی و تدقیق نقاط ضعف در مراحل مختلف طراحی و ساخت دریاچه چیتگر پرداخته شده که عمدتاً به همان مرحله ابتدایی تعریف طرح بر بستر تفکرات مدرنیستی و جانمایی آن معطوف است و این آسیب ها در مراحل بعد روند پروژه بیشتر از ضعف تعارضات قانونی با اهداف و قانون گریزی منشأ می گیرد.
فرش دستباف
حوزههای تخصصی:
مسجد شرف الدین
طراحی مسکن در بافت قدیم شهری
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۷۷ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
طی سه دهه اخیر قرن بیستم، در سیاست ها، نگرش ها و طراحی بخش مسکن ، تحولی سریع و ناگهانی به چشم می خورد. در همین دوره، مناطق تاریخی شهری ، در سطح جهانی مورد عنایت خاص قرار گرفته اند. بر همین اساس سیاستمداران ، نهادهای دولتی، سازمان های غیر دولتی، مهندسان ، معماران و شهرسازان و غیره در زمینه برنامه ریزی و طراحی ساخت و ساز جدید، نوسازی ، مرمت، بازسازی و بهره برداری مجدد از این مناطق، اقداماتی اتخاذ کرده اند. از این عده نه تنها از تخریب مناطق مسکونی سنتی به منظور احداث برجهای رفیع« نوگرایانه» جانبداری نمی کنند، بلکه خواهان حفاظت از این مناطق بوده و درصددند تا در زمین های بایر این مناطق تاریخی ، اقدام به ساخت و ساز کنند. چنانچه برنامه های مسکن در مقیاس کلان در دو نمایشگاه بین الملل ساختمان سازی در برلین،«محله هانزا» در سال 1957 و «طراحی مسکن از طریق ساخت و ساز در مناطق تاریخی شهری » برلین مرکزی و در طول مرز برلین شرقی سابق در سال 1987 را با هم مقایسه کنیم؟، بیشتر متوجه این تغییر نگرش می شویم. به طور کلی مقاله حاضر علاوه بر درج تجربیات آموختنی از برلین، بر مسائل و امکانات طراحی مسکن مدرن در بافت قدیم شهری تأکید داشته و روش های برنامه ریزی و طراحی ، کاربرد مناسب فنون ومصالح ساختمانی، ابعاد مالی و معماری آن را مطرح خواهد کرد.
مطالعه ی تطبیقی فضای بینابین در معماری ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
در بناهای معماری فضاهای رابطی با معانی فرم ها و عملکردهای مختلف وجود دارد که باعث پیوند فضاها می شود.هرگاه چند بنا در حوزه ی دید ما قرار گیرند، روابطی بین آنها احساس می کنیم که این روابط، تنها از طریق فضاهای بینابین ایجاد می شود.توجه به فضای میانی در ایجاد روابط صحیح در فضای معماری نقش بسیار مهمی دارد. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن و شناسایی نقش فضای بینابینی در معماری، و چگونگی تاثیر آن بر الگوهای رفتاری حاکم در فضای معماری می باشد و همچنین در این پژوهش به بررسی چند نمونه بناهای خارجی و چند نمونه بنا های داخلی که قبل و بعد دوران معاصر ساخته شده اند، پرداخته شده است. در نهایت این مقاله از طریق استفاده از اسناد و مدارک و مطالعات کتابخانه ای به تحلیل و توصیف فضای بینابین پرداخته است و با ارائه راهکارهایی جهت خلق فضاهای بینابین به تبیین و شناختی از موضوع رسیده است.
نقد و بررسی آثار معماری حواس از منظر پارادایم پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
معماری حواس به عنوان معماریِ که بر حضور فراگیر همه حواس در ادراک فضایی تأکید دارد، دیرزمانی نیست که در عرصه جهانی نظرات را معطوف خودساخته است. صاحب نظران معماری حواس با نقد معماری بی احساس کنونی، می کوشند اتمسفر ایجاد شده توسط معماری و محیط را به عنوان ترکیبی پیچیده بیان کنند که در عین آفرینش زیبایی، برانگیزاننده همه احساسات آدمی می باشد. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه بصور محور معماری مدرن، شکل یافته یا به عبارتی دیگر دوباره مورد توجه قرار گرفته است. معماران حواس معتقدند از بحران های معماری امروز، عدم توجه به جریان زندگی و تجربه ادراکی فراگیر توسط مخاطب می باشد که می توان با تکیه بر پدیدارشناسی، دوباره میان انسان و معماری آشتی برقرار کرده و درکی متفاوت و نو از معماری و محیط را برای او به ارمغان آورد. پدیدارشناسی در جستجو چیستی پدیده ها، فارغ از پیش داوری ها و به جریان انداختن زندگی در آن است. این اندیشه نگاهی نقادانه دارد، که اساس کار معماران حواس قرار گرفته است. آن ها سعی دارند با تکیه بر بنیان های پدیدارشناسی، با محصول معماری چند حسی خود، به اندیشه های این فلسفه جامع عمل بپوشانند؛ بنابراین این فرضیه مطرح می شود که معماری حواس با به چالش کشیدن معماری به اصطلاح بی روح معاصر، می تواند پیوند ادراکی قوی بین معماری و انسان با برانگیختن همه حواس او، برقرار سازد. هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی آثار معماری چند حسی بر مبنای شالوده پدیدارشناسی به منظور سنجش میزان موفقیت گفته های معماران آن ها در عمل می باشد. روش انجام پژوهش، کیف ی، از ن وع تحلی ل محت وا بوده و ب ر اس تدلال منطق ی مباحث استوار است، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان، تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود در این مقاله را شکل می دهد. نتایج پژوهش بیانگر این است که معماران حواس توانسته اند با تکیه بر معیارهای ارزشگذاری مبتنی بر اندیشههای پدیدارشناسانه خود در زمینه ادراک همه جانبه توسط مخاطب، آثاری موفق و شایسته ای را پدید آورند و معنای معماری چند حسی را در آن ها متبلور سازند.
از نساجی تا رایانه
حوزههای تخصصی:
شاهکارهای معماری و سنگتراشی پیامهائی از عظمت گذشته
حوزههای تخصصی:
آستان مقدس شاه چراغ، کانون احیای هنرهای فارس
حوزههای تخصصی:
Urban Decay Vulnerability Mitigation Strategies Against Earthquake;Case Study: Imamzadeh Hasan Neighborhood in Tehran (راهبردهای کاهش آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر زلزله ؛مطالعه موردی : محله امامزاده حسن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود شهرهای با قدمت زیاد و مشکلات مربوط به شهرسازی بی برنامه و گسترش بافت های فرسودة شهری باعث شده خطر زمین لرزه و تخریب های ناشی از آن بسیاری از شهرهای کشور ما را نیز تهدید کند. شهر تهران نیز به عنوان پایتخت کشور و موقعیت مهم و حساس خود، دارای پهنه های وسیعی از بافت های فرسوده است که اکثر آنها بر روی گسل های مهم قرار گرفته اند و خطر جدی برای شهر تهران و ساکنان آن دارد. با این ضرورت، پژوهش حاضر آسیب پذیری بافت های فرسوده محله امامزاده حسن را مورد بررسی قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر تدوین راهبردهایی برای ساماندهی این بافت ها در جهت کاهش آسیب پذیری آنها در برابر زلزله با استفاده از مدل SWOT و ماتریس QSPM است. نوع این پژوهش، کاربردی - راهبردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. در انجام آن علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی ، تکنیک دلفی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بافت فرسوده محله امامزاده حسن در موقعیتی قرار دارد که باید وضعیت شرایط موجود را رها کند؛ بدین معنی که باید نقاط ضعف خود را کاهش داده و در عین حال از تهدیدها دوری کند. راهبردهای اجرای برنامه های نوسازی و بهسازی و توجه ویژه به مدیریت بحران، ایجاد سازمان مرکزی برای تنظیم برنامه های مربوط به بافت های فرسوده و ایجاد بستر مناسب برای افزایش فعالیت های اقتصادی در محله، که نتایج این برنامه ریزی بر مبنای کیفیت اطلاعات در مرحله ورودی و مقایسه ای برنامه ریزی راهبردی شکل گرفته است، به عنوان اولویت دار ترین راهبردها و اجرای برنامه های بازسازی و نوسازی بافت محله در راستای تعریض معابر برای خدمات رسانی در شرایط بحرانی جهت ساماندهی بافت فرسوده محله امامزاده حسن به عنوان مؤثرترین راهبرد مشخص شدند.
اشراف بر سواره رویکرد منظرین پل طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان پروژه های منظر اجرا شده دوره معاصر در تهران «پل طبیعت» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پل با خلق یک فضای شهری جدید و فعال در شهر در جهت ارتقای کیفیت فضاهای جمعی قدم برداشته و همچنین به دلیل موقعیت خاص بستر طرح، نظرگاهی به شهر تهران ایجاد کرده که از عوامل جذابیت آن به شمار می رود. فرم سازه متفاوت این پل نیز در شهر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از آنجایی که کلانشهر تهران در روند توسعه سریع خود با چالش های گوناگونی مانند کمبود فضاهای جمعی، ناخوانایی و سردرگمی شهروندان در زندگی پیچیده شهری مواجه است ایجاد چنین فضاهایی که منجر به درک معنا و هویت محیط از جانب مردم شده و پیوند انسان با محیط و حس رضایت از آن را تقویت می کند ضروری به نظر می رسد.
در طراحی و ساخت این پل اهداف متفاوتی از قبیل ایجاد فضای جمعی برای افراد مختلف جامعه، زیبایی، پیاده مداری، نظرگاه شهری و طبیعت گرایی مد نظر بوده است. این پژوهش میزان دستیابی طرح به این اهداف را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
آثار زربفت گنجینه هنرهای تزیینی ایران
حوزههای تخصصی:
مطالعه کارکرد سازه آبی حصار سوم محوطه باستانی چغازنبیل با مطالعه میدانی و مدل سازی هیدرولیکی هیدرولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چغازنبیل به عنوان اولین میراث جهانی ثبت شده در ایران، دربرگیرنده سه محوطه هم مرکز اصلی با مرزهای حصار مرکزی، حصار میانی و حصار بیرونی است که بناهای شاخص مانند زیگورات، مجموعه کاخ ها و آرامگاه ها و تأسیسات شهری را در خود جای داده است. یکی از مهم ترین سازه های این محوطه، سازه آبی حصار سوم می باشد که مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیک این پژوهش، دو آنومالی مدفون دیگر را نیز با مصالح مشابه در نقاط دیگری از حصار سوم شناسایی کرده است. رومَن گیرشمن (1895 ۱۹۷۹) باستان شناس و حفار مجموعه، اعتقاد داشت که آب انتقال یافته از رودخانه کرخه در محل سازه آبی تصفیه شده و مورد استفاده ساکنان شهر قرار می گرفته است؛ لیکن مرتفع بودن محوطه باستانی نسبت به نقاط اطراف و عدم حضور شواهدی مبنی بر کانال انتقال آب از کرخه به سمت حصار سوم در نقطه سازه آبی، سؤال اصلی این پژوهش را مبنی بر نوع و مکانیسم عملکرد سازه آبی مورد مطالعه ایجاد می کند. دیدگاه عملکرد دفعی سازه آبی موجود با عنایت به نتایج بررسی های اخیر نیز به عنوان یکی از فرضیه های اصلی از دیدگاه مهندسی آب در این پژوهش، مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد. این پژوهش با مطالعات میدانی زمین شناسی زهکش های طبیعی و بررسی وضعیت تخلیه رواناب و زهاب شهری، مطالعات بیولوژیکی و محیط زیستی آغاز شد. مطالعات دقیق ژئوفیزیک حصار سوم برای شناسایی احتمال وجود سازه های مشابه و اسکن لیزر سازه آبی موجود برای تشخیص هندسه دقیق مجاری داخلی سازه انجام شد. با توجه به میزان توان تولید هیدرولوژیکی رواناب در زیرحوزه های منتهی به سازه های آبی موجود و تطبیق آن با ظرفیت گذردهی هیدرولیکی، وضعیت توپوگرافی و زمین شناسی و همچنین پلان قرارگیری سایر آنومالی های سازه آبی در قسمت های دیگر حصار سوم، می توان عملکرد زهکشی رواناب و زهاب شهری زیرحوزه های محوطه را از دیدگاه مهندسی آب و هیدرولیک، تأیید و تصدیق نمود.
بررسی راهکارهای کاهش اثرات مخرب زیست محیطی انسانی و افزایش رابطه ی انسان با طبیعت از طریق اصلاح الگوی طراحی معماری
حوزههای تخصصی:
امروزه مساله ی انرژی به مساله ی اصلی جهان تبدیل شده است و دولت ها با تبیین برنامه های بلند مدت سعی در کاهش مصارف سوخت های فسیلی دارند. طبعاتی که زمین، از این ازدیاد مصرف متحمل شده است ابعاد گسترده ای، مانند گرمایش زمین و آلودگی های زیست محیطی را شامل شده است؛ اما قدر مسلم اینکه ساختمان ها به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان مصرف، سهم به سزایی در مصرف انرژی را به خود اختصاص داده اند که همین امر سبب شده است توجه معماران و طراحان شهری به اصلاح الگوی مصرف جلب شود. از دیگر سو پیوند انسان با طبیعت در جهت ارتقا سطح سلامت روحی و جسمی، امری کتمان ناپذیر است؛ به همین دلیل است که معماران علاوه بر اندیشیدن تدابیر طراحی در راستای کاهش مصرف انرژی های تجدید ناپذیر، بر آن شدند که کابران را به محیطی دلچسب فراخوانند، که هم پاسخگویی شرایط آسایش جسمانی باشد، هم نیازهای معنوی را پوشش دهد. در این پژوهش تلاش می شود جنبه های کالبدی کاهش آسیب های زیست محیطی به وسیله ی یک طراحی مناسب بررسی و معرفی شود که در عین حال می توانند سازوکار بسترسازی رفع نیازهای روحی کاربران در برقراری ارتباط با طبیعت باشد.
سهراب شهید ثالث و ناسینما در ایران؛ مطالعه موردی : فیلم هایِ "یک اتفاقِ ساده" و "طبیعتِ بی جان"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
29 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سهراب شهید ثالث، از جمله مهمترین کارگردانهایِ سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب اسلامی است که توانست با آثار سینمائی خود از جمله فیلم های (یک اتفاق ساده) و (طبیعت بی جان)، جریان جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کند. مؤلفه های سینمای شهید ثالث برگرفته از سینمای نامتعارفی است که می توان آن را نزدیک به تعبیر (ناسینما) از ژان فرانسوا لیوتار – فیلسوف معاصر فرانسوی- دانست. لیوتار معتقد است اگر سینما را معادلِ (نوشتن با حرکت) تعبیر کنیم، آنگاه دو دسته از حرکات یعنی (حرکتِ بیش از اندازه) و (سکونِ بیش از اندازه)، ناسینما تلقی می شود چرا که در واقع نفی کننده همه آن چیزی است که ما از قواعد قراردادی تصویر در سینما می شناسیم. این دو نوع حرکت را حتی می توان در صحنه هایِ خاصی از فیلم ها نیز بازشناسی کرد و مورد تأکید قرار داد. سینمایِ سهراب شهید ثالث، سینمائی است که با توجه به بُنیان هایِ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دهه های 40،30 و 50 خورشیدی، مسیری متفاوت با سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران داشته و توانست با تبعیت از اصولِ ناسینمای لیوتار و قاعده (سکونِ بیش از اندازه) و (اقتصاد بی بازگشت یا لیبیدویی) در طراحی عناصر روایی و سبکی، به بیانی تازه در سینما دست یابد. هدف: معرفی سینمای شهید ثالث به عنوان جلوه ای از حضور جریان (ناسینما) در ایران. روش تحقیق: روش تحقیقِ این مقاله مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روشِ کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: سهراب شهید ثالث با تأکید بر پردازشِ رئالیستیِ جهان زیستِ فرهنگی- ملی، مقابله با تفکرِ وارداتیِ حاصل از اقتصاد آسیب پذیر و همچنین حرکتِ متکی بر سکونِ عرفانِ ایرانی- اسلامی، ناسینمائی نوین در ایران بوجود آورد. فیلم (یک اتفاق ساده) و (طبیعتِ بی جان) که به ترتیب در سال های 1352 و 1354 خورشیدی توسط سهراب شهید ثالث تولید شده اند، نمونه هایی موفق از وجود جریانِ (ناسینما) در ایران است.