نقش رویکرد دارایی مبنا در توسعة پایدار محلی (مطالعه موردی: محله امامزاده حسن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و مدیریت در مقیاس کلان شده است. این امر ضرورت توجه به سطوح پایین تر و داشتن نگاه از «پایین به بالا» را به منظور حل پایدار مسایل شهری، بیش از پیش آشکار ساخته است؛ زیرا در خردترین واحد شهری یعنی محله، ابعاد زندگی ملموس تر بوده و توجه همه جانبه و جامع نگر، گریزناپذیر به نظر میرسد. در این راستا توجه به سرمایههای محلی در برنامهریزی و طراحی شهری جایگاه ویژهای یافته است. چنانچه رویکرد داراییمبنا به عنوان رویکردی با تکیه بر سرمایهها و پتانسیلهای محلی به عنوان جایگزین رویکرد نیازمبنا، در چند دهه اخیر از سوی صاحبنظران مطرح شده و نتایج موفقیتآمیزی به دنبال داشته است. در این پژوهش پس از معرفی توسعه پایدار محلی و رویکرد داراییمبنا در توسعه اجتماع محلی به بررسی نقش این رویکرد در توسعه پایدار محلی از دو جنبه کالبدی و اجتماعی پرداخته میشود. در واقع فرضیه تحقیق بر این استوار است که سرمایه های اجتماعی و کالبدی در دستیابی به توسعه پایدار محلی نقش و تأثیر دارند. شاخصهای مورد بررسی از مطالعات و تجربیات داخلی و جهانی استخراج شده و با روش پیمایش و تحلیل پرسشنامه در محله امامزاده حسن شهر تهران، مورد سنجش قرار گرفته است. برای تعیین وجود یا عدم همبستگی میان سرمایه اجتماعی و کالبدی با پایداری محلی به شاخصشناسیهای معتبر نسبت به کمینمودن متغیرهای مربوطه استناد شد. آزمونهای همبستگی میان متغیرهای مذکور حاکی از وجود رابطه بین سرمایههای محلی و پایداری محلی است. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر شاخصهای توسعه پایدار محلی و سرمایههای اجتماعی و کالبدی در این مطالعه نشان میدهد سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار محلی، عاملی است که به طور مستقیم بر تمایل به مشارکت سازمان یافته ساکنان (با ضریب 477/0) و کیفیت محیط کالبدی (با ضریب369/0) تأثیرگذار است؛ در حالی که سرمایه کالبدی به واسطه سرمایه اجتماعی با ضریب448/0 بر این دو عامل تأثیر دارد.