"هدف مقاله حاضر پاسخ به این پرسش است که آیا نظریه حرکت جوهرى، که یک نظریه توصیفى است، ظرفیت لازم را براى تدوین یک نظریه تربیتى را، که یک نظریه هنجارى است، دارد؟و در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا این نظریه توان چالش با مشکلات نظرى موجود در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت و نیز قدرت تفکر درباره مشکلات عملى موجود در زندگى انسان را دارا است.روش گفتار حاضر نیز، استدلال و بطور عمده، حرکتهستبهبایداست.با توجه به نکات یاد شده کوشش شده است بر مبناى نظریه حرکت جوهرى حکیم صدر المتألهین، نظریهاى تربیت پرورده شود.این نظریه همچون هر نظریه فلسفى تربیت شامل بررسى مقولات اصول، اهداف، روشها، محتوا و ارزشیابى است که در کل، نظام واحدى را تشکیل مىدهند.در پایان، این نظام به عنوان معیارى در نقد برخى نظریات تربیتى به کار گرفته شده و نیز تلاش گردیده بر مبناى آن بعضى پارادوکسهاى تربیتى گشوده شود.همچنین ظرفیت نظریه حاصل در حل مشکلات عملى موجود انسان امروز مورد بررسى قرار گرفته است.
"
فرضیه و محور اصلی این مقاله مبتنی بر آنست که تحولات سیاسی - اقتصادی در شکوفایی فرهنگی - هنری این دوره بسیار موثر بوده و در حقیقت اعتبار فرهنگی - هنری این دوره نتیجه و برآمد اعتبار سیاسی - اقتصادی آن بوده است کارگاه هنری سلطان حسین بایقرا خلاصه و فشرده بالندگی های فرهنگی هنری ادوار پیشین بوده که تحت سایه او و مشاور بزرگش میر علیشیر نوایی با آگاهی تمام به شکوفایی و اوج کمال رسید و فضایی از تحولات هنری پدید آمد که در قیاس با گذشته پیشرفته و مترقی بوده است در این دوره نقاشی که در دوره پیش مکتب هرات فرع بر خطاطی بود پیش تاخت و با آن هم دوش و هم کنار گردید.
در روند جهانی شدن تغییرات غیر قابل اجتنابی در زمینه های سیاسی اقتصادی و اجتماعی ملل مختلف ایجاد می شود که مردم دوال جنوب بیش از دول شمال متاثر می گردنحد بسیاری از این تغیرات با مبانی و اصول حقوق بشر پذیرفته شده در حقوق بن الملل موجود در تعارضی که در این روند با نفی حقوق بشر در دول جنوب حاصل خواهد شد و یا تقویت بعضی از جنبه های حقوق بشر در دول جنوب و شمال مورد بحث تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بررسی گردد سپس موضوع گفتگوی تمدن ها مورد بحث قرار گرفته که آیا می تواند به عنوان یک راه حل عملی موفق آثارمنفی احتمالی حقوق بشر ناشی از جهانی شدن را کاهش دهد و یا آثار مثبت احتمالی جهانی شدن را بر حقوق بشر شمال و جنوب برابرو یکسان نماید؟
امروزه به دلایل متعدّد روابط اشخاص با یکدیگر توسعه یافته به فراسوی مرزها کشیده شده است . به تبع این امر، اعمال مجرمانه نیز اشکال نوینی به خود گرفته ، بیش از پیش در بردارنده یک یا چند عنصر خارجی است . برای مبارزه با این گونه جرائم ، دولت ها تدابیری چند از جمله تعقیب و مجازات مرتکبین آنها را اتخاذ نموده اند. بررسی اجمالی صلاحیت کیفری دولت ها در رسیدگی به این جرائم و اصول حاکم بر آن موضوع مقاله حاضر را تشکیل می دهد.
رشد چشمگیر شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و پخش شبانهروزی اخبار از این شبکهها، فضای تازهای را پیش روی میلیونها مخاطب در جهان گشوده است.
مخاطبان ناآگاه بدون دستیابی به شناخت شیوههای خبری این شبکهها، بر نقاط منفی آنها چشم پوشیدهاند و تنها آثار مثبت این شبکهها را درک میکنند؛ تنها با شناخت دقیق این شیوههاست که هر مخاطب میتواند نسبت به میزان اعتمادی که شبکههای خبری ماهوارهای شایسته آنند تصمیم بگیرد؛ از این رو نگارنده در این مقاله، به بررسی هفت شیوة خبری این شبکهها پرداخته است.
وی همچنین کوشیده است تا ضمن پذیرش رشد شتابندة فناوری تولید خبر در جهان معاصر، به روند شکلگیری اخبار و تأثیرات فرهنگی ـ اجتماعی آن نیز بپردازد. همچنین، نقشی که شبکههای ماهوارهای در تشدید یا تقویت فرایندهای اجتماعی مانند کشمکش، توافق، همگونی و رقابت به عنوان ارزشهای اجتماعی، در دو حوزه ملی و فراملی دارند مطمح نظر قرار گرفته است.
یکی از زمینههای اساسیِ مورد توجه صاحبنظران و اندیشمندان حوزة «روانشناسی ارتباطات جمعی» مبحث پیچیدة «مخاطبشناسی» رسانهها است. در این بین، سهم «ماهوارهها» و شناختشناسیِ مخاطبانِ متعدد آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سعی و تلاش ابداعگران اولیة ماهوارهای بر آن بود که از مفهوم ذهنی خود فراتر رفته و اضطراب انسان ارتباطی عصر اطلاعاتی امروز را کاهش دهند. اما این حرکت ارتباطی کامل نشد و ما همواره پدید آمدن انواع آسیبهای روانی را در مخاطبان ماهوارهای شاهد بودهایم. بخشی از این آسیبهای روانی، جنبة فرهنگی ـ اجتماعی دارند و بخشی دیگر، شخصی ـ محیطی. هدف اصلی مقاله حاضر، آشکارسازی یکی از ابعاد مهم مخاطبان ماهوارهای از دیدگاه آسیبشناختی روانی است. در این نوشتار «بیخویشتن شدگی» (Depersonalization) مخاطبان ماهوارهای به عنوان «متغیر وابسته» به طور مبسوط مطمح نظر قرار میگیرد؛ زیرا نویسنده معتقد است برنامههای ماهوارهای «متغیرهای مستقل» هستند. برای بررسی دقیق، نخست پس از طرح مسئله، تعاریف و توصیفهایی از این مفهوم ارائه میشود؛ سپس با توجه به نظریههای عضوی و روانشناختی، ابعاد موضوع شفاف شده و در نهایت با اتکا به پژوهشهای عملی کلاسیک در این خصوص سعی میشود به پرسشهای مسئله پاسخ داده شود.