روابط ایران و هند پس از 1947 از نظر چگونگی روابط، متفاوت از دوره های پیشین است، اما نشانه هایی از گذشته همچنان در آن وجود دارد. پس از پیمان دوستی ایران و هند در 1950، ارتباطات دو طرف به طور کلی، تا حدودی درست، اما سرد، نه چندان کلیدی و متمایل به بدگمانی و بدبینی متقابل و حتی آمیخته با دشمنی باقی ماند.
این مقاله تعدادی چند از نظریههای جامعه شناختی معاصر در باب جهانی شدن را به این دلایل، که به لحاظ تاریخی اغلب سطحی هستند، انواع مقاومتهای فرهنگی درمقبل معیار گستری جهانی را کمتر مورد توجه قرار میدهند، و نیز اغلب نقش دولت را در ترتیب دادن به واکنشهای معطوف به دگرگونیهای جهانی نادیده میگیرند، مورد انتقاد قرار میدهد. مقاله به منظور دستیابی به دیدگاهی نقادانه، برمطالعات جرج ریتزر در مورد مک دونالدزی شدن، به ویژه کتاب اخیرش با عنوان جهانی شدن هیچ، تکیه میکند. ریتز بر این عقیده است که حجم زیادی ار فرهنگ جهانی داری ماهیت معتبری نیست، به زمان و مکان بی توجه است، و فرهنگهای محلی را از محتوای منحصر به فرد شان بری میسازد. نوشته های ریتزر به طور فزانیدهای جهت بدبینانه به خود گرفته اند و وابستگی مولف را به آرا ماکس وبر در باب عقلانی شدن جامعه تقویت میکنند. درمقابل عقاید ریتزر، این مقاله استدلال می کند که دو بعد مهم مقاومت فرهنگی در مقابل جهانی گرایی پوچ انگارانه موجود است: حضور چهره زیبایی شناختی قوی در زمینه فرهنگ و بسیج قدرت سیاسی با هدف مقاومت در مقابل معیار گستری جهانی. مقاله، طی استدلال فوق، مواردی چند را که در آنها جوامع به واسطه زیبایی شناسی قوی و اراده سیاسی توانستهاند در مقابل فشارهای جهانی برونی که هدف معیار گستری دارند مقاومت کنند، بر میشمارد
تردیدی نیست عامل انسانی به ویژه نیروی انسانی متخصص ، کارآفرین و خلاق ، نقشی محوری و بنیانی در رشد و توسعه به ویژه توسعه اقتصادی ایفا می کند و از آنجا که انسان در پرتو کسب دانش قادر به دستیابی به تخصص و مهارت است ، ناگزیر نظام آموزشی می تواند نقشی تعیین کننده در این راستا داشته باشد .
بدین خاطر انسان به عنوان زیر بنا ، عامل و هدف باید یادگیرنده باشد تا بتواند از طریق تحولی که ایجاد می کند ، جامعه را به سمت رشد و توسعه همه جانبه سوق دهد و این بدون وجود برنامه ریزی آموزشی مناسب و در اختیار قرار گرفتن مهارت ها و تخصص های کسب شده ، در بخش صنعت و خدمات جامعه (به مفهوم عام آن) ، امکان پذیر نیست .
مستشرقان قائل هستند که پیامبر، همة معارف قرآنی را به طور کلی از دو منبع گرفته است: بخشی از آن را از همان محدودة جغرافیایی و زندگی اجتماعی و دینی و فرهنگی جزیرة عرب مثل رفتار اعراب جاهلی، اشعار امیة بن ابی الصلت و عقاید حنفأ، و بخش دیگر را از مصادر شفاهی و کتابهایی که از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملتها به دست پیامبر رسیده بود، و از آنها به «مصادر داخلی» و «مصادر خارجی» یاد میکنند.
این مقال بر آن است که اولاً فهم قرآن برای همگان ممکن، و ثانیاً روشمند است. مؤلف، چهارده شرط را برای تفسیر صحیح قرآن ذکر میکند که عبارتند از: 1. آگاهی از قواعد زبان عربی؛ 2. آگاهی از معانی مفردات قرآن؛ 3. تفسیر قرآن به قرآن؛ 4. مراجعه به شأن نزولها؛ 5. مراجعه به احادیث صحیح؛ 6. توجه به هماهنگی مجموع آیات قرآن؛ 7. توجه به سیاق آیات؛ 8. آگاهی از آرای مفسران اسلامی؛ 9. پرهیز از هر نوع پیشداوری؛ 10. آگاهی از بینشهای فلسفی و علمی؛ 11. آگاهی از تاریخ صدر اسلام؛ 12. آگاهی از قصهها و تاریخ زندگانی پیامبران؛ 13. آگاهی از تاریخ محیط نزول قرآن؛ 14. شناخت آیات مکی از مدنی.
مؤلف در پایان مطرح میکند که اینها، پایههای چهادهگانة روش تفسیر صحیح قرآن است که برخی از آنها اولویت خاصی دارند و هر چند میتوان برخی از آنها را در برخی دیگر ادغام کرد، برای روشنی هر چه بیشتر به صورت جداگانه بررسی شدهاند.
مقاله حاضر نقش سرمایه اجتماعی را در مدیریت بحران به بحث گذاشته است. نتایج مندرج در مقاله، حاصل مطالعه ای است که پس از وقوع توفان و آلودگی آب در یکی از روستاهای کانادا به عمل آمده است. نویسنده ضمن گزارش روش مطالعه، به بررسی مدیریت و برنامه ریزی بحران، وضعیت گروه های آسیب پذیر، نقش سازمان های غیر دولتی، وضعیت کمک های اهدایی و بهداشت روانی در حادثه مذکور پرداخته است.