فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
30 - 43
حوزههای تخصصی:
فضاهای جمعی هر تمدن ازجمله مباحث مهم در تعیین هویت اجتماعی آن عصر است و تاریخ اجتماعی زمینه ای هدایتگر در شکل گیری و موفقیت این فضاهاست. برای بازیابی هویت ازدست رفته اقوام با توجه به حفظ تسلسل هویت تاریخی، می توان به گذشته رجوع و خوانشی مجدد از نشانه ها و معانی نهفته در کالبد نمود. در دوره صفوی علی رغم استفاده از قوه قهریه و تصرف در اموال عمومی در رونداحداث میدان نقش جهان، این فضا پس از مدتی مورداستقبال قرارگرفت که آثار آن تا به امروز باقی است. این مقاله در پی یافتن چگونگی اثرگذاری حکومت صفوی در استحاله معنای فضا و ایجاد هویت اجتماعی فضاهای جمعی است. به عبارت دیگر پرسش از چگونگی ساخت هویت اجتماعی ویژه عصر صفوی و نقش آن در ساخت فضای جمعی مطلوب این پژوهش بوده است . پژوهش حاضر بر اساس مطالعه اسنادی و کتابخانه ای از روش پژوهش تاریخ اجتماعی، به تأثیرات گرایش های اجتماعی در معماری می پردازد. به این منظور پس از معرفی بن مایه فکری حکومت صفوى، نتایج اجتماعیِ حاصل از این اندیشه ها و اثرات آن بر معماری فضای جمعی و مقبولیت اجتماعی آن بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر این فرض استوار است که اقداماتی که از لحاظ سیاسی و فرهنگی در جهت ایجاد یکپارچگی دینی و فرهنگی انجام شده است، بیشترین تأثیر را در هویت بخشی به فضاهای جمعی داشته است. نتیجه حاصل ازین پژوهش روشن ساخت که فضای جمعی عصر صفوی از لحاظ عوامل زمانی شکل گیری شامل سه بعد سیاسی، دینی و سرزمینی و از منظر علت ها در رویه اجتماعی شامل سه بخش نظام مند کالبدی و فضایی و ساخت است و این عوامل منجر گردید که فضاهای جمعی این دوران واجد ویژگی های منحصر به فردی شود که جز در نگاه حاکمان، رفته رفته از دید مخاطبان فضا نیز مشروعیت و هویتی اجتماعی یافت.
کوچه یک «منظر» است
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
3 - 3
حوزههای تخصصی:
برای میانسالان شهرهای بزرگ و کودکان شهرها و روستاهای ایران «کوچه»، مظهر زندگی اجتماعی آنهاست. از اول صبح تا غروب آفتاب کوچه محل گردهمایی و بازی های کودکانه بود. بعداً که بزرگتر شدند، با بچه های کوچه به اطراف هم سرک می کشیدند. کوچه فضای تجربه ای مشترک، تولید خاطره های جمعی، پیوندهای دوستانه و ازدواج بود. بزرگترها نیز در کوچه ملاقات می کردند. زن ها گاهی کوچه را فضای مشترک میان خانه خود با همسایگان می پنداشتند و امور خانه را مشترکاً در کوچه انجام می دادند. ساخت و نگهداری کوچه با ساکنان بود، حتی نام کوچه نیز تابع آنها بود. موزائیک حیاط در برابر خانه، تا محور کوچه ادامه پیدا می کرد و فرش کوچه به چهل تکه ای بدل می شد که هر خانه سهمی در آن داشت. درختی اگر در کوچه بود، مشخص بود که متعلق به چه کسی است و نگهداری آن بر عهده او بود. حریم کوچه برای غریبه ها محدودیت داشت. کوچه اگر بن بست بود، ورود به آن با پرسش ساکنان روبرو می شد که چه می خواهید؟ و اگر در رو داشت، تا زمانی که عابر در حال حرکت بود، زیر نظر اهالی بود تا آن که از قلمرو آنان خارج شود. کوچه محل مکث و زندگی جمعی بود؛ زندگی پر از تعاملات اجتماعی و عاطفی. مراقبت عمومی از کودکانی که در کوچه بازی می کردند براساس یک قانون نانوشته بر عهده ساکنان بود و همه در برابر جریان زندگی کوچه مسئول بودند. کوچه جغرافیایی بود که دموکراسی ساکنان را به بهترین وجه در زندگی گروهی آنها جاری می کرد. کوچه نماد دموکراسی مشارکتی در مقابل دموکراسی نمایندگی بود که رابطه ای عمیق و تأثیرگذار نه میان وکیل و موکل به بار می آورد و نه میان موکلان با هم. دموکراسی مبتنی بر کوچه، نهادینه کردن مشارکتی اجتماعی و فعال بود براساس فضا. فضا در این رابطه، نه ظرف وقوع رویداد، که عامل و شتاب دهنده آن بود. فضای کوچه با سازماندهی خاصی که به ساکنان و نیازهای زندگی روزانه آنها می داد، همچون قرارداد اجتماعی عمل می کرد که روابط میان انسان ها را تنظیم می کرد. علاوه بر آن، با فضای صورت خود بروز تجربه های مشترک و جاری ساختن زندگی جمعی را هدایت می کرد. کوچه همچنان که از اسم آن برمی آید، «کوی+چه»، مکان زندگی جمعی تلقی می شد. فهم ساکنان کوچه از کالبد رویدادها و کارکرد آنها، یک منظر تمام عیار است. منظری که با کالبد پدید می آید و با فعالیت و رویدادهایی که تجربه می کند، به صورتی خاص ادراک می شود. چنین فهمی از کوچه به ساکنان آن اختصاص دارد. کوچه ها برای عابران گذرگاه هایی هستند با نشانه های متنوع؛ برای ساکنان آنها اما، هر کوچه منظری است که در درون خود فضاهای بی شماری مبتنی بر خاطره جمعی آنها را حمل می کند. بزرگترین خسارت شهرهای امروز، از میان بردن کوچه به عنوان مفصل ارتباط میان قلمروی خاصی از سکونت همسایگی است. این قلمرو و ابزار فهم آن که کوچه بوده است، در شهرهای مدرن با غلبه کارکردهای چهارگانه به فراموشی سپرده شده است. از آن پس اجتماعات محلی و به تبع آن مشارکت شهروندان در تعیین رفتار زندگی شهری نیز رو به فراموشی گذارد. عکس روی جلد اثر جناب آقای «علی جعفری ندوشن» عکاس هنرمند از یکی از کوچه های ندوشن است که به زیبایی تصویری از زندگی چندلایه کوچه را حتی در بافت های قدیمی و فرسوده آن که همچنان حیات دارد، بازنمایی کرده است. از لطف ایشان برای اهدای این عکس برای روی جلد این شماره نشریه منظر، سپاسگزاریم.
منظر آب- محور، نقش نظام آبی در شکل گیری منظر باغستان سنتی قزوین و حفاظت از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
30 - 41
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از تمدن ایران در پیوند با مدیریت و بهره برداری از منابع آبی در مقیاس های مختلف شکل گرفته است. باغستان سنتی قزوین از نمونه های منحصربه فرد در پیوند میان زیرساخت های آبی و توسعه سکونتگاه های انسانی در فلات ایران به شمار می رود. در نیم قرن اخیر، باغستان به صورت های مختلف با نابودی و تخریب روبرو بوده و اهمیت حفاظت منظر آن در دهه های اخیر مورد بحث قرار گرفته است. این نوشتار با سؤال از چگونگی حفاظت از منظرباغستان، با شیوه تفسیری-تاریخی به خوانش منظر باغستان قزوین از دریچه زیرساخت آبی شکل دهنده به آن می پردازد. به این منظور با رجوع به مستندات تاریخی، تصاویر و نقشه ها، در کنار مطالعات معاصر در باب باغستان قزوین و رجوع به تاریخ شفاهی، مصاحبه با متولیان و باغداران، به واکاوی نقش زیرساخت آبی در شکل گیری مؤلفه ها و فرایندهای شکل دهنده به منظر باغستان قزوین می پردازد. درنهایت این نوشتار منظر باغستان قزوین را منظری آب-محور بر می شمارد. منظری که در تمامی مقیاس های سرزمینی، محلی تا خُرد متأثر از نحوه مدیریت و بهره برداری از منابع آبی بوده است. به این ترتیب حفظ و احیای منظر باغستان قزوین را درگرو حفظ و احیای سیستم سنتی آبی آن به عنوان مؤلفه بنیادی منظر باغستان می داند.
بازخوانی مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامه های قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
20 - 29
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازنده آن محسوب می شود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوه شکل گیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازنده شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل می گیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را می توان وجه ممیزه فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامه های مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداخته اند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر به دست می دهند. تحلیل و مقایسه یافته های توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم می کند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوه شکل گیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفه های سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای از سفرنامه ها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافته ها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر به عنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر به عنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکل گیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق می سازد. در شهرهای ایرانی دوره اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کل های کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل می دهند. در یک طبقه بندی کلی می توان از میان چهار مؤلفه اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستی بخش آن شرط لازم، و سه مؤلفه دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
بررسی ویژگی های زندگی هه وار نشینی در منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
66 - 73
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری و هویت اجتماع ساکن در منظر فرهنگی هورامان، حاصل ترکیبی همگون از تفکر انسانی در تعامل با طبیعت است. هم آوایی عناصر طبیعی و انسان ساخت در این منطقه از منظر نظام استقرار و معیشت به شکل دائمی و موقت، شیوه حیات قابل تأویلی را روایت می کنند که هدف آن ارتقای کیفی حیات جمعی انسان ها در منطقه است. «هه وار نشینی» یکی از مصادیق پایدار همنوایی انسان با طبیعت در این منظر فرهنگی است. هدف از این پژوهش، بررسی و معرفی ویژگی های زندگی هه وار نشینی و بررسی گونه های مختلف آن در منطقه هورامان است. ﭘژوهش ﭘیش رو مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. یافته های پژوهش روشنگر آن است که هه وار نشینی به عنوان یک راهکار در پایداری و ثبات زندگی تا زمان حاضر به دلیل تعامل انسان با طبیعت نقش مؤثری داشته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که گونه های مختلف هه وار نشینی متأثر از شیوه های معیشت در این منطقه است. طی بررسی های انجام شده هه وارها بر پایه معیشت در سه دسته باغ محور، دام محور و به صورت ترکیبی باغ و دام محور تقسیم می شوند.
روایت منظرین سقاخانه در شهر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
54 - 61
حوزههای تخصصی:
در معماری بومی ایران، عناصر صوری متعددی به چشم می خورد که با مطالعه جنبه های دیگر نشان می دهد تنها جهت یک کارکرد خاص بنا نشده اند.سقاخانه ها از جمله این عناصر هستند. سقاخانه ها در ایران و در شهرهای این سرزمین، به تعداد بسیار دیده می شوند و بعضی از آنها، اثری بسیار زیبا هستند و از لحاظ معماری منحصربه فردشان، بسیار مورد توجه قرار می گیرند. نمادها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مربوط به سقاخانه ها در برگیرنده فرهنگ ویژه سقاخانه ای است. از طرفی این بنا تحت تأثیر فرهنگ و اعتقادات مردم جامعه، دارای کارکردهای مختلفی در سطح جامعه شده اند. روایت منظرین سقاخانه ها با هدف بازتعریف هویت و معنای عمیق این عناصر در سطح جامعه انجام شده است. به این منظور، مطالعات اسنادی با استفاده از منابع عملی صورت پذیرفته و علاوه بر بررسی ریشه های پیدایش سقاخانه، به کارکردهای مختلف آن در جامعه ایرانی نیز توجه شده است. چهار دسته کارکردهای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، هنری از جمله کارکردهایی هستند که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و از جنبه های مختلف به آنها نگریسته شده است. این کارکردها خود به دسته های جزئی تر تقسیم می شوند که معرف هویت سقاخانه در طول تاریخ و بیانگر نحوه تعامل جامعه با این عنصر مهم معماری در شهر ایرانی-اسلامی هستند. با توجه به این هویت ها، این مکان خاص با توجه به تمایز و انحصاری که به لحاظ معنایی داراست، می تواند به عنوان جاذبه ای منحصربه فرد در گردشگری فرهنگی مذهبی مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل نقش چشم انداز در موقعیت استقرار و ساختار فضایی عمارت اصلی درباغ ایرانی (مطالعۀ موردی: باغ های دورۀ صفوی در شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
6 - 19
حوزههای تخصصی:
با وجود کلیت یگانه باغ ایرانی، تنوعاتی در آن دیده می شود که بنا به شرایط مختلفِ بستر طبیعی باغ به وجود آمده است. یکی از مسائلی که در مطالعه باغ ایرانی با آن مواجه می شویم، تغییر شکل و موقعیت استقرار عمارت اصلی در برخی باغ های شمال ایران است که اگرچه ساختار مشابهی با باغ های فلات مرکزی دارند اما در این موضوع با آن کلیت یگانه متفاوت هستند. این مقاله با بررسی باغ های شمال ایران در پی پاسخ به این سؤال است که چشم انداز درک شده از نظرگاه به محیط پیرامون، چگونه بر نظام استقرار معماری و ساختار فضایی عمارت اصلی باغ های شمال ایران تأثیر می گذارد؟ فرضیه پژوهش این است که علاوه بر ساختار هندسی باغ و ویژگی های توپوگرافیک زمین، چشم انداز محیط پیرامون باغ نیز بر تعیین موقعیت استقرار عناصر معماری و ساختار فضایی عمارت اصلی باغ های شمال ایران نقش دارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت باغ های شمال ایران، ترکیبی از روش های تاریخی و مطالعه بین موردی را مناسب یافته است که با کمک اسناد مکتوب، متون تاریخی، سفرنامه های سیاحان و مستندات تصویری همچون عکس های تاریخی، نقشه های وضع موجود، عکس هوایی، آخرین یافته ها از کاوش های باستان شناسی و مشاهدات میدانی، به بررسی این باغ ها می پردازد. پس از بررسی و گونه شناسی 51 باغ در شمال ایران و مطالعه و تحلیل تغییرات نظام استقرار و ساختار فضایی عمارت اصلی در چهار نمونه کاملتر، این نتیجه حاصل شد که در کنار نظام های کارکردی و معنایی، ویژگی های طبیعی بستر باغ و چشم انداز محیط پیرامون از عناصر سازمان دهنده بر نظام های کالبدی باغ های شمال ایران هستند و باغ ایرانی، در بسترهای مستعد، با هدف بهره مندی حداکثری از ظرفیت های ممتاز منظرین طبیعت پیرامون باغ، جهت گیری می کند. بدین معنا که در چنین بسترهایی، چشم انداز طبیعی قابل درک از نظرگاه، در کنار چشم انداز مصنوع باغ، راستای نظرگاه و متأثر از آن، نظام استقرار معماری و ساختار فضایی عمارت اصلی را تعیین می نماید.
مدلسازی خطای بصری«تغییر اندازه در مناظر شهری» بر ادراک نقاط کانونی شهر، مطالعه موردی: کریدور بصری پیاده راه آیت الله طبسی به حرم مطهر امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
46 - 53
حوزههای تخصصی:
رؤیت پذیری نقاط کانونی، حاصل اطلاعات تصویری بر شبکیه چشم و چگونگی ادراک فرم است. تدوین اصول رؤیت پذیری نقاط کانونی، مستلزم شناخت فضای بصری در «بعد افق» و «بعد فاصله» و سیگنال های محیط زمینه ای است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان با محاسبه خطای بصری و تأثیرات عناصر پیش زمینه (مزاحم)، نقاط کانونی (نشانه شهری) را جانمایی کرد؟به طور کلی هدف این پژوهش، تدوین روشی است که با استفاده از آن می توان به وسیله شیوه آرایش ابنیه و طراحی فضای شهری و معماری، بر رؤیت پذیری نقاط کانونی شهر افزود. این پژوهش از نظر ماهیت و روش علی و از نظر هدف، توسعه ای است. جهت سنجش ارتباط میان ساختار کالبدی، ادراک بصری و محاسبه میزان خطای بصری، از مدلسازی هندسی و تکنیک واقعیت مجازی، استفاده شد. نمونه موردی نقطه کانونی و نشانگر حرم مطهر رضوی و ساختمان های پیاده راه «آیت الله واعظ طبسی»، با نرم افزار sketch up، مدلسازی شد. نتایج پژوهش نشان داد که نقطه ای (M) در کریدور بصری نقطه کانونی وجود دارد که در آن براساس دید دوچشمی، ارتفاع نقطه کانونی و نشانگر، برابر، و قبل از M ارتفاع نقطه کانونی بزرگتر و بعد از آن کوچکتر ادراک می شود. از این رو براساس محاسبات هندسی موقعیت نقطه M با توجه به ارتفاع نقطه کانونی- نشانگر و فاصله نقطه کانونی تا نشانگر مدلسازی شد و صحت آن با توجه به تکنیک واقعیت مجازی، پیاده راه آیت الله واعظ طبسی به سمت حرم مطهر امام رضا(ع)، مورد تأیید قرار گرفت. از این رو، چیدمان نشانه های شهری باید متناسب با این موضوع در فضای شهری صورت گیرد.
در جست وجوی ورودی شیراز، بررسی تغییرات منظر ورودی شهر شیراز -دروازه قرآن- از پیش از قاجار تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
78 - 89
حوزههای تخصصی:
امروز ورودی شیراز از سمت اصفهان را «تنگ الله اکبر» و «دروازه قرآن» مشخص می کنند. در طول زمان و دوره های مختلف مؤلفه های متعددی این ورودی طبیعی را تعریف کرده، به آن افزوده یا کاسته و هویت ورودی بودن این محدوده برای شیراز را متحول کرده است. این نوشتار به دنبال پاسخ به این سؤال است که کدام مؤلفه در تعریف ورودی شیراز به صورت تاریخی مانایی داشته و مؤلفه ماهوی شکل دهنده به منظر ورودی شهر شیراز است؟ به منظور پاسخ به این سؤال، نوشتار با شیوه تفسیری-تاریخی، مؤلفه های مختلف شکل دهنده به منظر ورودی شیراز در بیش از یک قرن اخیر را با توجه به بستر تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره تحلیل می کند. نوشتار به صورت مشخص تغییرات منظرین رخ داده در این محدوده را در پنج دوره زمانی آل بویه تا قاجار، قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد دروازه قرآن در کنار دو مؤلفه دره و کوه های اطراف ورودی به لحاظ عینی و ذهنی در دوره های تاریخی مختلف در شکل دادن به منظر و هویت ورودی شیراز نقش مهمی داشته اند. این مانا بودن به صورت پویا و همگام با تغییرات و نیازهای زمانه دستخوش تغییرات شده اما هیچ گاه از بار منظرین این مؤلفه ها در تعریف ورودی شهر شیراز کاسته نشده است. بااین وجود پس از انقلاب اسلامی هویت تاریخی و طبیعی این محدوده به عنوان ورودی شهر شیراز دچار اغتشاش شده است. نتایج نشان می دهد عدم هماهنگ سازی این مؤلفه ها با تغییرات زمان و عدم توجه به اهمیت ماهوی این مؤلفه ها در تعریف هویت ورودی شهر، زمینه حذف، تخریب و یا به حاشیه رانده شدن این مؤلفه ها را فراهم و نقش آن ها در تعریف ورودی شهر شیراز را مخدوش ساخته است.
بازشناسی نقش های منظرین بام در شهرهای ایرانی، بازشناسی از طریق بررسی مستندنگاری ها، آثار ادبی- هنری و نمونه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
38 - 51
حوزههای تخصصی:
شهرهای ایرانی گنجینه ای غنی از تجربیات موفق معماری و شهری هستند. این شهرها از مؤلفه های بی شماری، از مقیاس خرد تا کلان تشکیل شده اند. تا کنون غالب این عناصر مورد توجه پژوهشگران واقع شده اند و بسته به موضوع پژوهش به جنبه هایی از آن ها پرداخته شده است. اما در این میان «بام» به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای خانه و شهرهای ایرانی که واجد کارکردها و پتانسیل های بی شماری - به ویژه در حوزه منظر- بوده ، مغفول مانده است. لذا، این پژوهش بر آن است تا با استفاده از تحلیل ها و بررسی مستندات، نقش یا نقش های منظرین فراموش شده و اصلی بام در شهرهای ایرانی را شناسایی کند. به اعتقاد نگارندگان، بام در خانه های ایرانی تنها پوششی برای فضاهای زیرین با نقش سازه ای صرف نبوده است لذا، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که نقش یا نقش های منظرین بام در شهرهای ایرانی و در زندگی ساکنان خانه چه بوده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیل محتوا، انواع مستندات و اطلاعات مربوط به فضای بام، در متون ادبی، گزارش های تاریخی، آثار مربوط به هنرهای تجسمی و سینمای معاصر را بررسی نموده است. بنابراین تحلیل ها بر اساس اطلاعات بدست آمده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی خانه های ایرانی موجود صورت گرفته است. نتایج نشان داد بام ها در شهرها و خانه های ایرانی نقش های کارکردی و منظرین گوناگونی داشته اند و یکی از عوامل بسیار مهم در شکل گیری مکانیت خانه ها و هویت شهرها بوده اند که به طور عمده می توان نقش های اصلی آن ها را در سه حوزه هویتی، اجتماعی و ارتباط با طبیعت دسته بندی کرد.
بازخوانی کالبد باغ هزارجریب بر پایه مطالعات مقایسه ای اسناد توصیفی-تصویری و میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
6 - 21
حوزههای تخصصی:
براساس شواهد و اسناد موجود، در دوره صفوی، باغ های زیادی در اصفهان ساخته شده که امروزه تنها نامی از آنها برجای مانده است. باغ هزارجریب از شناخته شده ترین آنهاست. این باغ در جنوب زاینده رود و در دامنه کوه صفه جای داشته است. امروزه دانشگاه اصفهان و بخش هایی از یکی از محلات شهری (مرداویج) بر روی بقایای آن ساخته شده است. بازخوانی این باغ در راستای معرفی ویژگی های کالبدی آن، به شناخت بیشتر بخشی از ارزش های باغسازی کهن ایرانی کمک می کند. در این راستا، اسناد توصیفی و تصویری می تواند راهکاری برای تحلیل ویژگی های کالبدی باغ هزارجریب در زمان آبادانی آن باشد. سیاحان بسیاری در دوره های مختلف به توصیف این باغ به لحاظ معماری و رویدادهای آن در زمان آبادانی و افول پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار تلاش می کند به بازنمایی بصری کالبد باغ هزارجریب و عناصر آن به گونه ای جامع بپردازد. از سوی دیگر چگونگی آبیاری این باغ در فرایند بازنمایی تصویری آن آشکار خواهد شد. جهت انجام این مدلسازی از اطلاعات کتابخانه ای به عنوان اسناد توصیفی از یک سو، و از اسناد تصویری از سوی دیگر بهره گرفته شد. مطالعات میدانی منطقه مورد نظر تکمیل کننده بخشی از ناشناخته های این باغ در گذر زمان بود. این مقاله بر آن است تا با بازنمایی باغ هزارجریب در گذر زمان به دگرگونی های آن نیز بپردازد. یافته های این پژوهش بر پایه چهار نظام اصلی باغ ایرانی: راه، گیاه، ساختمان و آب نهاده شدند. با تحلیل های انجام گرفته ارتباط فضایی بخش های گوناگون باغ هزارجریب، نسبت فضاهای پر و خالی، تعداد سطوح و فرم شکلی عمارات به دست آمدند. از سوی دیگر تغییراتی که در گذر زمان پدید آمده بود نیز آشکار شد.
طبیعت گرایی در هنر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
38 - 45
حوزههای تخصصی:
ساسانیان پارس نژاد خالق فرهنگ و هنری باشکوه بودند که میراث اشکانی و هخامنشی را با تمام جلوه های طبیعت گرایانه در خود داشت. تعداد بی شماری از آثار معماری، نقش برجسته، نقاشی، پارچه بافی، ظروف، اشیای فلزی و شیشه ای، جنگ افزار و سکه های ارزشمند به جهت نقش و نگارهای نمادین و خط نگاره های پهلوی از آنان برجا مانده است. هنر ساسانی هنر «نوین ایرانی» است که سنت های پیشین را در خود دارد و با منظره سازی های باشکوه و بی نظیر در قالب نیایشگاه، کاخ و شکارگاه، پردیس ایرانی یا همان بهشت زمینی را در تاریخ معماری جهان ثبت کرده است. در زمینه های تزئین معماری، نقش برجسته، نقوش پارچه و ظروف و اشیا نیز ساسانیان از عناصر طبیعت در قالب نمادین بهره برده اند. هنر ساسانی با تکیه بر باورهای طبیعت گرا و اعتقاد به ایزدان مهر و آناهیتا و کیش زرتشت در گستره های وسیعی از فارس تا تیسفون، کرمانشاه، سیستان و آذربایجان شکل گرفته و در شاخه های مختلف هنری آثار ارزشمندی از آن برجای مانده است. اکثر آثار معماری این دوران شامل نیایشگاه، کاخ، شکارگاه و ۳۴ سنگ نگاره در جوار عناصر طبیعی مانند کوه، آب و درخت در دل طبیعت بنا شده اند. ساسانیان را می توان بزرگ ترین منظره سازان تاریخ ایران دانست، چنان که آثار معماری نیایشگاهی، کاخ و شکارگاه، و همچنین سنگ نگاره های آنان بر سینه کوه و صخره ها گواه این ادعاست.
نقش پوشش گیاهی در شکل گیری ناهنجاری های اجتماعی و میزان احساس امنیت در پارک های شهری، نمونه موردی: پارک شوش، منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
54 - 69
حوزههای تخصصی:
در این گفتار موضوع اصلی بررسی نقش پوشش گیاهان بر ناهنجاری های اجتماعی و هدف از آن افزایش حس امنیت با کاستن از جنبه های منفی پوشش گیاهان در پارک های شهری است. ویژگی شاخص این پژوهش تجربه عملی (امکان ایجاد تغییر در پوشش گیاهی و ساختار اجرایی پارک) با تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحقیق کیفی است. به همین منظور چهار مرحله طی شده است: مطالعات کتابخانه ای، مطالعات میدانی برای شناخت وضعیت موجود و ویژگی های پوشش گیاهی پارک مورد بحث (پارک شوش در تهران) و ارتباط آن با میزان ناهنجاری های اجتماعی و احساس امنیت، به کار گرفتن دستاورد پژوهش های نظری کسب شده در تغییر در پوشش گیاهی پارک شوش تهران و سنجش میزان موفقیت طرح در کاهش ناهنجاری های اجتماعی و ارتقای احساس امنیت در آن، براساس شیوه تجزیه و تحلیل کیفی برگرفته از روش تحقیق کیفی در علوم انسانی دکتر محمدرضا حافظ نیا. بنابراین در این تحقیق کیفی، نوع پوشش گیاهان به عنوان متغیر مستقل و رفتار کاربران به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شد. با بررسی های انجام شده و به منظور افزایش احساس امنیت در پارک شوش (به عنوان یکی از پارک های حوزه مدیریت شهری نگارنده در منطقه 12 شهرداری تهران)، براساس احکام مستخرج از رویکرد CPTED، تغییراتی در پوشش های گیاهی پارک ایجاد شد. در پی این تغییرات، کارت های پلان گرافیکی تطبیقی که مکان های وقوع ناهنجاری های اجتماعی در پلان پارک شوش را قبل از تغییرات در پوشش گیاهی (در بهار سال 1385) و بعد از آن (در بهار سال 1387) نشان می دهد؛ تهیه و ترسیم شد. این بررسی تطبیقی نشان داد که با ایجاد این تغییرات در پوشش گیاهی پارک شوش وقوع ناهنجاری های اجتماعی در این پارک به صورت محسوسی کاهش پیدا کرده و احساس امنیت افزایش یافته است.
خوانش منظر خیابان، بالاخیابان و پایین خیابان شهر مشهد به مثابه آستانه تشرف به حرم رضوی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
64 - 77
حوزههای تخصصی:
بالاخیابان(خیابان بالاسر) و پایین خیابان (خیابان پایین پا) نخستین مداخله در مقیاس شهری، توسط حکومت صفویه به عنوان اولین خیابان شهر مشهد احداث شد و محوری شرقی-غربی به مرکزیت حرم مطهر ایجاد کرد. این خیابان همواره در طول تاریخ نقشی مهم در سازمان فضایی شهر و در ذهن شهروندان ایفا نموده و از همین روی، همواره مورد توجه تمام حکومت ها بوده است. اما مداخلات صورت گرفته طی چند دهه اخیر (به خصوص پهلوی دوم تا امروز)، موجب برهم خوردن شاکله بافت، ساختارها، محلات و نظامات حاکم بر آن شده، ساکنان را به عنوان بهره برداران اصیل بافت، بیرون رانده و موجب بروز معضلات عدیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه استنباطی است که با تحلیل منابع مختلف در سه دوره تاریخی به خوانش منظر بالاخیابان و پایین خیابان در شهر مشهد می پردازد. سه دوره سنت (قبل از پهلوی): با استفاده از اسناد تاریخی و آثار روشنفکری، پهلوی: با استفاده از اسناد تاریخی و اسناد شهری و بعد از انقلاب اسلامی: با استفاده از اسناد شهری و مصاحبه عمیق بررسی شدند. بر مبنای رویکرد منظر هدف این پژوهش کشف نقش «بالا و پایین خیابان» در سازمان فضایی شهر مشهد است. با جمع بندی مطالعات پژوهش، این گونه استنباط می شود که تا قبل از شروع مداخلات شهری اولین طرح جامع در دوره پهلوی، عناصر تشکیل دهنده منظر محور مورد مطالعه به گونه ای هماهنگ، برای هدفی واحد در ارتباط با یکدیگر ایفای نقش کرده اند. علی رغم بحران به وجود آمده و تأثیرات مخرب آن بر صورت و کالبد خیابان در دوره معاصر، قدرت ادراکات ذهن و اندیشه انسان به عنوان مخاطب همواره بر ماده غلبه داشته است، به طوری که معنای ذهنی آن، یا به عبارت بهتر منظر این خیابان هنوز تا حدی پابرجا و با مداخلاتی در جهت نقش اصلی آن قابل احیاست. نتیجه گیری گویای آن است که خیابان مورد مطالعه همواره به عنوان محوری متعالی در ذهن مخاطبانش ایفای نقش کرده که به مفهوم مقدس زیارت پیوند خورده است.
نسبت عمل زیبایی اکولوژیکی و طراحی حساس به آب در منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
42 - 53
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مفهوم طراحی شهری حساس به آب به عنوان رویکردی مؤثر در رفع مشکلات ناشی از روش های متداول مدیریت آب های سطحی در استرالیا مورد توجه قرار گرفته است و به بازیابی چرخه طبیعی آب در توسعه شهری کمک می کند. به کارگیری تکنیک های تبیین شده در این رویکرد جهت مدیریت و برنامه ریزی بهینه، از سویی موجب بهبود کیفیت و کاهش حجم روان آب شده و از سوی دیگر فضای سبز را افزایش داده و فرایندهای طبیعی را با منظر شهر تلفیق می کند. از آنجا که رویکرد طراحی حساس به آب غالباً بر حوزه های فنی و تکنیک-محورِ مداخلات محیطی متمرکز است، به نظر می رسد به تنهایی نمی تواند یک راه حل جامع نگر برای مداخلات محیطی باشد. بنابراین این فرضیه مطرح می شود که طراحی حساس به آب با به کارگرفتن اصول طراحی زیبایی اکولوژی، می تواند منجر به مدلی منظرین جهت مداخله محیطی شود. این مقاله با استفاده از مرور ادبیات تحقیق، خلأهای موجود در این رویکرد فنی را شناسایی کرده و با استدلال منطقی و با توجه به جایگاه رویکرد حساس به آب در توسعه و ضرورت زیبایی اکولوژی برای ایجاد منظر پایدار، به تحلیل و انطباق مؤلفه های به دست آمده از ادبیات پژوهش می پردازد. از آنجا که تکنیک های حساس به آب برای سازگاری با شرایط متغیر محیط از فرایندهای طبیعی الگو می گیرند، بنابراین از زیبایی طبیعت برخوردار بوده (لازم به ذکر است که زیبایی طبیعت اثبات شده است) ولی چگونگی ارتباط آن با فرهنگ تعریف نشده است. زیبایی اکولوژی به عنوان عنصر ارتباط دهنده اکولوژی و فرهنگ در طراحی منظر می تواند مسیر رسیدن به طراحی منظر را با اقدامات و راهکارهای طراحی شهری حساس به آب مشخص کرده و بُعد ذهنی و انسانی منظر را ارتقا بخشد.
طراحی و برنامه ریزی تاب آور رودخانه های شهری در مواجهه با آشوب سیل (برنامه ریزی تاب آور رودخانه درکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
62 - 75
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان رویکردی نوین در دهه های اخیر جهت بازیابی مؤلفه های محیطی و اجتماعی رودخانه های شهری در مواجهه با آشوب های سیل و خشکسالی مورد توجه متخصصین به ویژه معماران منظر قرار گرفته است. رودخانه درکه به عنوان یکی از رودخانه های شهری تهران طی سال های متمادی، علی رغم وجود زیرساخت های کنترل سیل، کانال کشی و تراس بندی های متعدد در بستر رود، در برابر آشوب سیل و پیامدهای آن آسیب پذیر بوده و این امر نشان دهنده عدم کفایت این طرح ها در کنترل سیلاب است. به همین دلیل برنامه ریزی و طراحی در راستای کاهش خطر سیل و افزایش پایداری رودخانه درکه امری ضروری محسوب می شود. در این راستا، این پژوهش در پی رهیافتی از معضلات و پیامدهای سیل رودخانه درکه است و در پی یافتن پاسخ به این پرسش هاست که آیا رویکرد نوین تاب آوری جایگزین مناسبی برای رویکردهای تک بعدی و مهندسی در راستای مدیریت رودهاست؟ این رویکرد چگونه می تواند محیط آشوبناک رود درکه را به محیطی پایدار و سازگار با محیط تبدیل سازد؟ بر این اساس، این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با مرور فشرده ادبیات نظری، شاخص های تاب آوری را گردآوری کرده است؛ سپس استراتژی های طراحی براساس تعاریف، استخراج شده اند و راهکارهای طراحی رود درکه -به عنوان نمونه موردی- در مواجهه با آشوب سیل ارائه شده است. این پژوهش با تکیه بر هفت شاخص تفکر تاب آوری که عبارتند از: افزونگی، تنوع، استحکام، ارتباط یا اتصال، یادگیری، خودسازماندهی و تغییرپذیری، به ارائه استراتژی هایی اعم از تنوع فضایی و زیستی، افزایش دانش، توانایی و مهارت افراد بومی و استفاده از تجربه آنها در سیل های گذشته، استحکام در مؤلفه های انسان ساخت و طبیعی و تقویت ارتباط فضایی و پیوستگی مؤلفه های طراحی و همچنین خودسازماندهی منابع زیستی و اجتماعی جهت طراحی رود درکه در برابر آشوب سیل پرداخته است. این برنامه ریزی و طراحی جامع شامل ابعاد مختلف محیطی و اجتماعی است که می تواند جایگزین مناسبی برای کانال های کنترل سیلاب و تراس بندی های بستر رود باشد. همچنین این برنامه ریزی می تواند به عنوان الگویی برای رودهای شهری ایران و جهان در شرایط مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
خوانشی بر منظر خیابان های جنوب شرقی آسیا در قیاس با غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
54 - 63
حوزههای تخصصی:
خیابان ها بخش قابل توجهی از فضای عمومی آزاد در شهرها را تشکیل می دهند و به عنوان نمایندگان مهم فضاهای عمومی شهری شناخته می شوند. در تاریخ فرهنگ شرق و غرب نیز، خیابان یکی از مهمترین فضاهای عمومی بوده است. با این وجود، در حال حاضر شکاف نسبتاً عمیقی میان معنا و کارکرد خیابان در شرق و غرب وجود دارد که منجر به ایجاد مناظر شهری متمایزی میان شرق و غرب شده است. این پژوهش به بررسی تفاوت های منظر خیابان از جنبه های معنایی-ادراکی، عملکردی-فعالیتی و زیباشناختی (عناصر غیرکالبدی معماری شامل عناصر نیمه ثابت و متحرک) در خیابان در شرق (کشورهای جنوب شرقی آسیا) و غرب (آمریکای شمالی، اروپا و اقیانوسیه) می پردازد. روش تحقیق از نوع کیفی (کتابخانه ای و بر پایه مشاهدات نویسنده) است. یافته های تحقیق نشان می دهد با وجود آنکه منظر خیابان به عنوان پدیده ای عینی و ذهنی شناخته می شود، منظر خیابان در شرق و غرب از لحاظ نوع ادراک و جنبه های عینی و ذهنی با یکدیگر متفاوت هستند. منظر خیابان در شرق و غرب از جنبه های معنایی، عملکردی و زیباشناختی و در ویژگی هایی چون تنوع فعالیت، نظم، مرز میان فضای عمومی و خصوصی، الگوهای زمانی عملکردها، میزان به کارگیری حواس مختلف انسان و چگونگی انطباق پذیری و انعطاف پذیری فضا، با یکدیگر تفاوت های بارزی دارند.
واکاوی معیارهای مطلوبیت در فضاهای جمعی اصفهان صفوی، نمونه موردی: فضاهای جمعی بافت تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۰
16 - 27
حوزههای تخصصی:
فضاهای جمعی امروزه به مفری از زیست ماشینی، سرعت بالا و جهان مملو از کار و فعالیت شهرهای جهان بدل شده است. ظرفیت بالای این فضاها برای جذب شهروندان و گردشگران، افزایش سطح مشارکت و سرزندگی شهرها در کنار تأثیر بر بافت شهری پیرامونی در بسیاری از نمونه های موفق جهانی ثابت شده است، تا جایی که بسیاری از متخصصان، حرفه مندان و مدیران شهری در سال های اخیر به لزوم ساخت، بازآفرینی و تجهیز شهرهای ایران به این دسته از فضاها تأکید داشته اند. پژوهش حاضر در تلاش بوده است تا با ارزیابی فضاهای جمعی موجود در بافت تاریخی اصفهان، به عنوان یکی از شهرهای تاریخی و کهن ایران در زمان رونق یکی از حکومت هایی که در شهرسازی اهتمام می ورزد، نقاط ضعف و قدرت این گونه فضاها را بررسی نماید. در این پژوهش درگام نخست به تعریف فضای شهری، فضای عمومی، فضای جمعی، حضور این فضا در بافت تاریخی و تشریح فضاهای جمعی بافت اصفهان صفوی پرداخته شده است. پس از آن ابتدا با جمع بندی نظرات متخصصان در تعریف فضای جمعی، فضاهای جمعی شاخص اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعد از نخبگان این حوزه در تبیین مؤلفه های ارزیابی و برگزاری آزمون نظرسنجی کمک گرفته شد و میزان تفوق این فضاها مورد ارزیابی قرارگرفت تا درنهایت مدل دقیق تری از معیارهای مطلوبیت فضای جمعی بافت تاریخی پیشنهاد شود.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر ادراک بصری در تفرجگاه های کوهستانی (مطالعه موردی: محور کلکچال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
40 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نوع و نحوه ارتباط ابعاد مختلف ادراک بصری منظر مسیرهای کوهستانی، با میزان رضایتمندی و تمایلات مردم به حضور در محیط تفرجگاه های کوهستانی انجام گرفته است. در این راستا، محور کلکچال به عنوان یک محور با سطح کنشگری بالا و فعالیت های متنوع انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی و از نوع تحلیلی-توصیفی است. بدین منظور، برای تحلیل عوامل مؤثر بر ادراک بصری تفرجگاه های کوهستانی در چهار بُعد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری بررسی و ویژگی های منظر و توان و محدودیت های منطقه طی پیمایش مسیر و به صورت فیزیکی و کالبدی برداشت، و با سایر اطلاعات محیطی تلفیق و ارزیابی شد. همچنین با استفاده از پرسشنامه، میزان رضایتمندی مردم در هر سکانس براساس مؤلفه های مذکور ارزیابی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد ارتقای کمی و کیفی فضاهای تفرجگاهی کوهستانی باعث افزایش میزان جذب شهروندان و ارتقای سلامت روحی و جسمی آنها می شود. از راهکارهای بررسی شده می توان: پیروی از شیب طبیعی زمین و بکر نگه داشتن قسمتی از سایت، کاشت گیاهان به صورت توده ای برای کاهش سرعت باد، کاشت درختان به صورت خطی در امتداد یک محور به منظور خوانایی و رعایت سلسله مراتب کاشت با توجه به گیاهان موجود در سایت را برشمرد. بررسی نمونه موردی محور کلکچال نشان داد سکانس های دو و هشت که بیشترین امتیاز را از لحاظ کیفیت ادراک بصری و رضایتمندی کسب کرده اند، پتانسیل بالاتری جهت تبدیل به مکانی با فعالیت های چندمنظوره برای همه اقشار جامعه و همه سنین دارند. در بُعد احساسی، مؤلفه های تنوع فضایی، تراکم پوشش گیاهی و تمیزی فضا بیشترین نقش را در ادراک محیط کوهستان دارند. در بُعد تفسیری، مؤلفه خوانایی فضا همبستگی مثبتی با کیفیت محیط و رضایتمندی دارد. در بُعد شناختی، میزان تنوع رنگی و میزان محصوریت فضا رابطه معناداری با ارتقای کیفیت محیط و رضایتمندی مردم دارد اما بر کیفیت ادراک فضایی تأثیرگذاری کمی دارد. در بُعد ارزش گذاری، میزان حضورپذیری مردم ارتباط مستقیمی با کیفیت مؤلفه های سه بُعد شناختی، احساسی و تفسیری دارد که در این میان رابطه آن با مؤلفه های احساسی و تفسیری، بیشتر از مؤلفه های بُعد شناختی است.
ویژگی های منظر چندعملکردی در باغ ایرانی (مطالعه موردی: میراث جهانی باغ اکبریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
6 - 17
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی عملکردهای متنوعی داشته و علاوه بر عملکرد اصلی، عملکردهای ثانویه و کارکردهای چندجانبه منظر مورد توجه سازندگان و صاحبان باغ بوده است. به رغم موقعیت راهبردی بیرجند در شرق ایران و حضور سفرا و نمایندگان دول روس و انگلیس و محدودیت امکانات تفرجی شهری، حکمرانان منطقه در دوره قاجار و پهلوی را بر آن داشت تا علاوه بر ایجاد و ساخت باغ های ایرانی برای برگزاری مراسم و مناسبات سیاسی و نمایش قدرت، به نیازهای تفرجی، تولیدی، اقتصادی و فرهنگی محلی نیز پاسخ دهند. فائق آمدن بر کمبود منابع آبی، راهی جز خلق فضاهای سبز چندعملکردی و زون بندی باغ ایرانی به جای نگذاشت. لذا، باغ اکبریه به عنوان شاخص ترین باغ ایرانی شرق ایران برای مطالعه چگونگی و ویژ گی های منظر چندعملکردی (کشاورزی، تفرجی، سکونتی، حکومتی و اقتصادی) انتخاب شد. براین اساس، پرسش اصلی تحقیق عبارت است از اینکه آیا باغ اکبریه به عنوان نمونه باغ ایرانی شاخص در شرق ایران، دارای منظر چندعملکردی است؟ ویژگی های منظر چندعملکردی در باغ اکبریه چیست و در کدام دسته از انواع منظر چندعملکردی طبقه بندی می شود؟ مقاله حاضر در پی آن است که ضمن بررسی و کنکاش در برنامه ریزی فضایی و طراحی منظر باغ اکبریه، علاوه بر کشف عملکردهای متعدد این باغ، چندعملکردی بودن آن را بررسی کرده و نوع منظر چندعملکردی آن را شناسایی نماید.این پژوهش از نظر هدف، در زمره تحقیقات بنیادی و از نظر ماهیت و روش، در زمره تحقیقات تاریخی و توصیفی به شمار می آید. پژوهش پیش رو با بهره گیری از روش های موردپژوهی، کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مستندنگاری تاریخی و انجام مصاحبه با کارشناسان و همچنین برگزاری جلسه همفکری و گفتگوی تخصصی در زمستان 1398 انجام شد. نتایج نشان می دهد در بستر تاریخی و براساس تحلیل های علمی موجود، باغ اکبریه واجد ویژگی های منظر چندعملکردی است. همچنین، از میان سه الگوی اصلی منظر چندعملکردی (موزاییکی، وزن دار و بنیادین) باغ اکبریه دارای الگوی منظر چندعملکردی وزن دار (تلفیق چند عملکرد متجانس در یک فضای واحد) است.