شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
شهر تهران در سالهای اخیر مواجه با تغییرات عمده ای در ابعاد کالبدی – فضایی بوده است. فعالیتهای برج سازی سالهای اخیر را می توان به عنوان یکی از بارزترین مراحل در روند تغییرات فوق تجزیه و تحلیل کرد. اگرچه برج سازی می تواند به بخشی از مسائل شهری نظیر کمبود زمین و مسکن تا حدی پاسخ دهد، اما این پدیده می تواند مسائلی را نیز به دنبال داشته باشد. در این راستا، ارزیابی برجهای احداث شده می تواند به شناخت نقاط قوت و ضعف این پدیده منجر شود. مقاله حاضر ضمن تبیین فعالیتهای برج سازی در تهران، به ارزیابی اثرات کالبدی - فضایی برجها در محلات فرمانیه و کامرانیه پرداخته و پس از شناخت نقاط قوت و ضعف آن ، به ارائه اصول و معیارهای کلی در جهت این فعالیت می پردازد. ارزیابی انجام شده بر اساس معیارهای شش گانه : (1) سیمای شهری و کیفیت محیط شهری ، (2) عوارض زیست – محیطی ، (3) شبکه ارتباطی و دسترسی ، (4) دسترسی به خدمات شهری ، (5) ایمنی ، و (6) توجیه اقتصادی صورت گرفت. در قالب نتیجه گیری مقاله، باید گفت که علی الاصول افزایش تراکم و بهره گیری از امکانات بالقوه موجود در بافتهای شهری ، قابل توجیه است. با این حال ، فعالیتهای برج سازی در تهران ، نقاط ضعف مشخصی داشته ومعیارهای لازم در فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری مورد توجه جدی قرار نگرفته است. برج سازی می باید با سیاست های تعریف شده توسعه شهری همسو باشد. اصول شهرسازی و توسعه شهری حکم می کند تا در ابعاد کالبدی – فضایی برج سازی ، مقولاتی نظیر سیما و هویت شهری، اصول افزایش تراکم، تقسیمات کالبدی شهری ، ایمنی، حمل و نقل و ترافیک، محیط زیست، تأمین زیرساخت های شهری و دسترسی به خدمات و تجهیزات شهری مورد توجه قرار گیرند. کلیدواژگان: ارزیابی ,برج ,برج سازی ,برنامه ریزی ,تراکم ,تهران ,شهرسازی ,فضایی ,کالبدی ,مسکونی