زلزله دی ماه 1382 که شهر بم و روستاهای اطراف آن را لرزادند مرگبارترین زمین لرزه تاریخ معاصر ایارن در نیم قرن اخیر و جهان در 25 سال گذشته به شمار می آید. این فاجعه که بخش وسیعی از منطقه دشت بم را ویران کرد، از بسیاری جهات موردی استثنایی و در خور بررسی و مطالعه همه جانبه است و برای نخستین بار، حجم بسیار وسیعی از کمک های داخلی و بین المللی را به منطقه سرازیر کرد. اکنون که بیش از دو ماه از رخداد سانحه می گذرد، برنامه بازسازی شهر در دست تهیه است....
آیین بودایی ذن ، طی روند خود عمیقترین اثرات را بر فرهنگ و هنر ژاپن بر جا گذاشته است و چنان با این فرهنگ در آمیخته که حتی در جزیی ترین امور روزمره راه یافته است و هنرهای ریشه داری از جمله : آیین چای نوشی ، گل آرایی ، تیر و کمان ، شمشیر زنی ، هایکو و غیره را پدید آورده است . در این مسیر ، این هنرها تبدیل به هنرهایی اصیل و باطنی شدند و از فن گذشته به هنر نا هنر که از نداستگی می روید ، تبدیل شدند .
مبحث حقوق عمومی و حقوق خصوصی بر پایه نظام بخشی به مناسبات دولت و مردم تنظیم شده ، که حوزه های اقتدار و اختیار مشروع آنها را به دست می دهد . این دو بخش از حقوق در نظام های سیاسی مختلف بر حسب جایگاه و نقش دولت و مردم از نسبت های متفاوتی برخوردار می شود. این نسبت ها نیز به نوبه خود بر نظام شهر و شهرسازی تاثیر مستقیم داشته و داده های آن را در فرآیند تهیه، تدوین و اجرای طرح ها و برنامه ها بر حسب منابع و منافع گروه های ذیربط و ذینفع متفاوت می سازد. دوران معاصر کشور با دو نظام سیاسی مختلف، این نسبت ها را به گونه متفاوت به دست داده است. تفاوت در این نسبت ها در دیروز به نوبه خود نظام شهرسازی را تحت تاثیر مسائلی قرار داده که برآیند آن به چالش هایی در امروز، منجر شده است. در این مقاله، موضوع مورد پژوهش از سه منظر مورد کنکاش قرار گرفته است : 1. بحث نسبت هاست که در آن نسبت حقوق عمومی و خصوصی با یکدیگر و با شهرسازی در حوزه نظریه مورد بررسی قرار می گیرد. 2. بحث نظام هاست که نسبت های بررسی شده در چارچوب نظام های سیاسی معاصر مورد بازخوانی قرار می گیرد. 3. بحث چالش هاست که برآیند نسبت ها در نظام های معاصر بوده و در حوزه شهر و شهرسازی مورد بازشناسی قرار می گیرد.
پوشاک مردمان هر سرزمینی بیانگر فرهنگ وتمدّن زیستی است که در طیّ زمان علاوه بر کارکرد اوّلیّه خود-به عنوان پوشش بدن-از نظر جنس پارچه، نوع دوخت و رنگ، در مجموع وجه زیبائی نیز یافته است و با مقوله هایی نظیر مردانگی یا زنانگی، طبقه، منزلت و به طور کلّی با ساختارهای اجتماعی متناظر شده است. پوشش رنگ لباس ها به عنوان یک عنصر معنایی و نمادین، دارای خصلت های نشانه ای است. از این منظر در این مقاله برای درک نمادها و کشف معانی رنگ پوشاک بر روی نگاره های صفوی و توجّه به ویژگی های قراردادی نمادها در گروه های مختلف و خرده فرهنگ های گوناگون جامعه اشاره شده است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با شیوه ی کتابخانه ای و مطالعه ای انجام گرفت. پرسش اصلی تحقیق مبتنی بر این است که روابط رنگ های لباس با تیپ شخصیّتی نگاره ها، چگونه است؟ با توجّه به منابع مکتوب و تصویری می توان به ویژگی ها و نتایج جالب توجّهی در این خصوص پی برد. از آنجایی که هویّت و منزلت هر فرد توسّط طبقه یا گروه مربوطه مشخّص می گردید؛ لازم بود به طریقی تفاوت میان طبقات و گروه ها معلوم گردد. لذا هر فرد بسته به طبقه یا گروهی که در آن قرار داشت، ملزم به رعایت نحوه ای خاصّ از نوع و رنگ پوشش بود. استفاده از رنگ های گرم و روشن در گروه هایی مثل شاه و شاهزادگان، اشرافیان، رقّاصان، عاشقان و معشوق ها و خدمتکاران و رنگ های سرد و تیره در گروه هایی چون: صوفیّان و عارفان، کارگران، دراویش و فقرا و ... دیده می شود امّا به علّت تفاوت اقشار و طبقات و با در نظر گرفتن رنگ ها در کنار یکدیگر روابط گروه های مختلف را می توان از همدیگر متمایز ساخت.
نوسازی شهرها و انطباق پذیری آنها با شرایط و تحولات زندگی مدرن از اقدامات اصلی برنامه ریزی شهری و منطقه ای در همه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جهان به شمار می رود. در دورانی که شاهد مجموعه ای از تحولات در زمینه های اجتماعی جمعیتی (دموگرافیک)، تکنولوژیکی و جغرافیای اقتصادی شهرها هستیم، توجه به بافت های داخلی و استفاده از قابلیت های آنها برای ارتقای شرایط اجتماعی و اقتصادی شهرها یک ضرورت انکار ناپذیر است. نوسازی با الگوهای بازآفرینی خلاق که مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق و نوآور است، بیش از آنکه به دنبال رفع محرومیت های اجتماعی باشد در پی رقابت پذیر و نشان مند کردن مکان برای بهره گیری از فرصت های اقتصاد جهانیِ خلاق و مبتنی بر دانش است. در این زمینه مراکز شهرها خصوصاً مراکز تاریخی از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و باززنده سازی فضاهای خلاق مورد نیاز جهت جذب و نگهداری گروه های نوآور و همچنین ایجاد زمینه تعامل و برهم کنشی افراد و نهادها برخوردار هستند. در این مقاله ضمن بررسی مدل قطب های نوآوری به عنوان مجموعه ای از سیاست های شهری در زمینه بازآفرینی خلاق و ویژگی بافت های مرکزی تاریخی در شهرهای ایران به امکان احیای شبکه شهرهای تاریخی در سطح سرزمین و در راستای توسعه اقتصادی خلاق و دانش بنیان پرداخته شده است.
سفالگری سبک «آرت دکو» و نیز سبک «باهاوس» هر یک، دارای خصایصی است که با توجه به تفاوت های زیاد با یکدیگر علی رغم همزمان بودن و اشتراک خاستگاه – قابل توجه بوده و مقایسه سفالگری این دو سبک و تاثیر عوامل اجتماعی بر آنها، علاوه بر اهمیت وجود تعامل بین این هنر با عوامل اجتماعی، برای تشخیص این آثار سفالی از میان دیگر نمونه ها نیز ضروری است....
مقاله حاضر تحقیقی است، در زمینه بررسی و مطالعه متنوع ترین قالی های قدیمی به جا مانده در یزد، که از دوران قاجار در یزد بافته شده اند. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و با تکیه بر مصاحبه های میدانی و مشاهده قالی های باقیمانده، به بررسی و معرفی مهم ترین و پررونق ترین قالی ها با طرح های واگیره ای در این دوران، می پردازد. لذا با دسته بندی اطلاعات جمع آوری شده، به تحلیل طرح ها و ارتباط آن ها با نامشان و همچنین به مطالعه تطبیقی نقوش اصلی این قالی ها، با دیگر هنرهای موجود در یزد (به ویژه نقوش موجود در تزئینات معماری و پارچه های دستباف)، از منظر همنشینی طرح و نقش در کنار یکدیگر، پرداخته و در نهایت، به جمع بندی، مطالب تهیه شده می پردازد.
در طول دوران های متوالی بافت قالی با طرح های متنوع در یزد رواج داشته است، نظیر طرح های لچک و ترنج، تصویری، حیوان دار، درختی، هندسی و... که در این میان از دوران قاجار، طرح هایی با نقشه واگیره ای؛ مانند «گل و ماهی(هراتی)»، «سردارجنگی»، «امیرجنگی»، «احمد محمدآبادی»، «تال و خونچه» و بعضاً «شرق لندن» از رواج و محبوبیت بیشتری در بین بافندگان و خریداران یزدی (در مقایسه با طرح های غیر واگیره ای) برخوردار شدند.
بررسی ها بر روی طرح و نقش قالی های واگیره ای مذکور نشان می دهد که ضمن تأیید بومی بودن نام طرح و نوع نقوش و همنشینی آن ها، هنرمندان یزدی در ارائه طرح، نقش و رنگ قالی های دستباف خود، از همه هنرهای سنتی و بومی یزد بهره برده اند و به طورکلی ساختار هر کدام از قالی ها به گونه ای با نمادهای هنری، تاریخی، فرهنگی و اعتقادات مذهبی مردمان این خطه کویری، ارتباطی مستقیم دارد. اگرچه ممکن است ایده اصلی طرح قالی های بافته شده در این استان، از هنرمندان یزدی نباشد؛ اما انتخاب، رواج و محبوبیت یافتن آن در دوره ای خاص و از همه مهم تر، واگیره ای بودن طرح ها که شباهت آن را به نحوه بافت پارچه ها (با در نظرگرفتن این موضوع که بیشتر بافندگان قالی همان پارچه بافان دستی بودند) بیشتر می کند؛ می تواند ریشه در ضمیر و اعتقادات آن ها داشته باشد.