دولت ترکمنستان در پی استقلال این کشور از شوروی سابق در راستای ارایه هویت جدید از این کشور بر پایه قومیت و فرهنگ ترکمن در منظر جهانی، اقدام به ساخت و الحاق بخشی جدید به عشق آباد کرده است. تدوین چشم انداز جدید برای عشق آباد مقدمه ساخت ""شهر سفید"" است. شهر سفید، نماد ایده آل های دولت در خصوص عشق آباد جدید است و در این میان سیمای شهر، به وسیله ای برای ابراز وجود دولت تبدیل می شود. محصول نهایی، شهریست که علی رغم تلاش دولت برای نمایش تمایز شهر جدید و شهر ایدئولوژیک شوروی از یک سو و تفاوت با فرهنگ معماری بستر تاریخی، شهریست دستوری که به مانند سلف خود یکنواخت است و سیمای شهری در آن به حد نما سازی تنزل یافته است.
با انقلاب صنعتی و تخصصی شدن علوم، معماری و سازه به دو رشته جدا از یکدیگر تبدیل گردیدند این جدایی زمینه ساز نزدیک شدن ایده های معمارانه به تخیلات هنرمندانه گردید. عوامل متعددی در این امر دخیل بوده اند که یکی از آن عوامل آموزش دروس سازه ای به معماران می باشد. لذا این مقاله ضمن مرور بر نقش سازه در معماری از منظر اندیشمندان، با بررسی پژوهش هایی که در برخی از دانشگاه های جهان با استفاده از ابزارهای مناسب برای اصلاح آموزش دروس ایستایی انجام پذیرفته است، به دنبال ارائه راهی برای برون رفت از این مشکل می باشد لذا در حوزه آموزش رشته معماری به تئوری های موجود در حیطه یادگیری توجه می نماید که اشاره دارند برای رسیدن به مرحله به کارگیری آموخته ها نیاز به بهره گیری از روش ها و ابزارهای مناسبی می باشد تا با مشارکت دادن دانشجو در فرآیند یادگیری، امکان درک حضوری و ملموس از مفاهیم ایستایی فراهم گردد. لذا فرضیه مقاله مبتنی بر بهره گیری از طبیعت برای آموزش ایستایی می باشد. این مقاله حاصل پژوهش میدانی در دانشگاه مازندران می باشد که از طبیعت برای آموزش مفاهیم ایستایی به دانشجویان رشته معماری بر مبنای مدل یادگیری بلوم بهره گرفته شده است و در آن ضمن تحلیل نتایج حاصله از این پژوهش، افزایش میزان یادگیری دانشجویان معماری را در درس ایستایی با بهره گیری از طبیعت را نشان می دهد.
نمادگرایی یکی از اصول قدیمی فکر بشر است که از آغازین دوره های حیات وی در آثار هنری نمودی خاص داشته و بر اساس دیدگاه های اسلامی، نماد یا رمز، جنبه ظاهری و دنیوی ماهیتی معنوی محسوب می شود. هنرمند دینی در بیان مفاهیم و دادن صورت مادی به آن ها، ناگزیر به استفاده از زبان تمثیل است. ازجمله جایگاه های ظهور نمادها در هنر ایران، معماری است. با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های معناکاوانه معماری مسجد، با استفاده از روش نشانه شناسی به تحلیل مفاهیم نمادین و معانی روحانی این آثار هنری خواهیم پرداخت. عناصری که به عنوان نماد و نشانه در نظر گرفته می شوند علت کارکردی داشته اند و به مرورزمان تبدیل به نماد گشته اند. روش تحقیق توصیفی – تاریخی بوده، با رویکرد نشانه شناسی مبتنی بر نظریه «چارلز ساندرز پیرس» به بررسی الگوی وی در دلالت های ثانویه نقوش تزیینی و معماری مسجد وکیل شیراز، به عنوان بخشی از یک مطالعه نشانه شناختی پرداخته و سعی بر آن است که عناصر تزئینی و اجزاء کالبدی مسجد و تأثیری که در انتقال معانی و مفهومشان دارند، موردبررسی قرار گیرد. در ابتدا با تصویربرداری و مشاهده روشمند به میزان و نوع نشانه های به کاربرده شده و در بخش بعد به آنالیز و بررسی تک تک تصاویر و نمادهای آن ها در معماری مسجد وکیل می پردازیم. این پژوهش نشان می دهد که در هنر دوران اسلامی نشانه های شمایلی کمتر به کاررفته و در مواردی هم که این نشانه ها حضور دارد، هنرمند آن را از دلالت تشابه آزاد می کند و گستردگی معنایی به آن می بخشد. همچنین توجه به رابطه ای که هنرمند میان دال و مدلول برقرار می کند، می تواند دیدگاه های هنری وی را آشکار سازد. می توان گفت نقوش و نشانه های مسجد وکیل شیراز، در ابتدا تااندازه ای شمایلی و تااندازه ای نمایه ای بودند. در طی زمان نشانه ها به سمت نمادین و قراردادی شدن توسعه یافتند یا به عبارت دیگر در مقایسه با نشانه های حقیقی یا نماد، نمایه تااندازه ای رو به انحطاط رفت و شمایل حتی به نسبتی بیشتر رو به انحطاط رفت.
نگاه متن وار و ساختاری به منظر امکان تجزیه و تحلیل بصری مفاهیم و عناصر موجود در آن را در قالب یک پژوهش بصری ممکن می سازد. در این نوشتار از تصاویر تاریخی و راهبرد توصیف ثانویه با مورد پژوهی اکتشافی در منظر استفاده شده و تحلیل ها در رویکردی استنتاجی به نتایج منتهی می شوند. همچنین می توان آن را نوعی تحقیق بصری نیز نامید که به تصویر به عنوان ابزار استخراج و استقراء می نگرد. از آنجا که هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و اهمیت اجزای منظر کلان تاریخی شیراز در تصاویر سفرنامه هاست، لذا چهار تصویر از سیاحان خارجی (دلند، شاردن، نیبور و بروگشن) که واجد مشخصه های منظر کلان شهر (ترسیم شده در ترازی بالاتر از سطح شهر) هستند، در بازه ای 200 ساله انتخاب شده است.
فرضیه این پژوهش مبتنی بر امکان پذیری استخراج مفاهیمی عینی از تصاویر ترسیمی توسط جهانگردان است که تداوم و استمرار آن می تواند معرف ماهیت و چگونگی منظر کلان تاریخی شیراز باشد. از این روی هر تصویر به عناصر تشکیل دهنده (طبیعی (پایه و ثانویه) و انسان ساخت) و مشخصه ها (میزان جزییات) تجزیه و مورد ارزیابی کیفی و کمی قرارگرفته است. درصد تفکیکی هر عنصر از تصویر محاسبه و میزان توجه به جزییات نیز در طیفی سه ارزشی (زیاد، متوسط و ضعیف) تحلیل شده است.
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مجموعه کوه های شمالی و جنوبی شهر و باغ های قرار گرفته در محور منتهی به دروازه قرآن، به ترتیب مهم ترین عناصر طبیعی منظر کلان شهر هستند که اغلب با جزییات متوسط و زیاد ترسیم شده اند. مستحدثات انسان ساخت مانند دروازه قرآن و بقعه علی بن حمزه (ع) نیز از مهم ترین عناصر غیر طبیعی منظر تاریخی شیراز به شمار می آیند. در نهایت رودخانه خشک، آخرین عنصر طبیعی منظر کلان شهر است که هرچند با جزییات کم ترسیم شده ولی به عنوان یک عنصر کلیدی در تصاویر دیده می شود. شایسته است مدیریت شهری نسبت به حفظ این موارد جهت تداوم هویت منظر تاریخی شهر اهتمام جدی داشته باشد.
در این مقاله ، علل انتخابهای انسان ، با تاکید بر انتخاب در حوزه هنر ، بررسی شده است . تصور اجتماعی ، عادتواره ، سرمایه فرهنگی ، و فضای ( ذهنی و عینی ) زندگی آدمی از عوامل مؤثر در انتخابهای اوست . از این رو ، در اینجا ، این عوامل و تعاملشان بررسی و نظریات کسانی چون بوردیو مطرح شده است . در پایان مقاله ، نتایج پژوهشی در باره جوانان دو منطقه در شمال و جنوب تهران مطرح و انتخابهای ایشان در حوزه هنر بررسی شده است .
در تعریف اجمالی دلبستگی مکانی به عنوان مفهومی جدید، می توان گفت؛ پیوندی میان شخص و محیط است که ابعاد مختلف انسانی و مکانی آن از ویژگی های خاصی نیز برخوردار است. اگرچه ابعاد دلبستگی مکانی وابستگی بسیاری به مسایل اجتماعی دارد؛ اما در ابعاد مکانی آن می توان قابلیت هایی را ارائه نمود که در تصمیم گیری های مربوط به فضاهای عمومی در شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد. از مهم ترین کارکردهای دلبستگی مکانی می توان به ایجاد امنیت در محیط، هدفمندی در اشخاص و ایجاد انسجام زمانی اشاره کرد. «رلف»،2 «گیفورد»3، «مزومدار»4، «گیلیانی»،5 «لو» 6و«آلتمن» 7 از صاحبنظران بنام این حوزه بشمار می روند. این نوشتار قصد دارد با ارائه تعریفی جامع و ساده از دلبستگی مکانی، نمونه ای از کارکردهای آن را نیز توضیح دهد.
مبحث مدرنیزم در عرصه های معماری و شهرسازی ابعاد گسترده ای را شامل می شود0 هر چند، از چند دهه پیش ، نقد مدرنیزم در این عرصه ها توسعه روبه تزاید داشته است ولی، از سوی دیگر، جریان دیگری تحت عنوان تفکر پست مدرنیستی نیز قدم به قدم و سنگر به سنگر مواضع به ظاهر جاویدان مدرنیزم را تسخیر نموده است0 آبشخور این تحولات را البته می توان در تحولات عمیق علم و فلسفه دانست0 همین امر باعث شده است که پست مدرنیزم تنها نقد مدرنیزم را در بر نگیرد بلکه مباحث آن حیطه های بسیار عمیق تری را پیش روی کسانی که به ویژگیهای جهان پس از مدرنیزم علاقه مندند گشوده است0 در این مقاله ابتدا مدرنیزم و پست مدرنیزم از نظرگاه جهان بینی مورد مقایسه قرار گرفته اند و سپس، بطوراجمال، تاثیرات هر یک بر مبانی نظری و عملی در معماری و شهرسازی مطرح شده اند0درنهایت این نتیجه حاصل شده است که بشر چاره ای جز پشت سر گذاشتن مدرنیزم و روی آوری به دوران پس از آن ندارد و توسعه معماری و شهرسازی اینک در گرو تبیین وتدقیق نهضت پست مدرنیزم است