ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۱۶۶۱.

تأثیر شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی بر مارکرهای آسیب عضلانی در زنان فوتسالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل روغن ماهی مارکرهای آسیب عضلانی فوتسال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۷
مقدمه و هدف: با توجه به شیوع آسیب های عضلانی در زنان فوتسالیست و اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی مکمل روغن ماهی (FO)، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی بر شاخص های آسیب عضلانی در زنان فوتسالیست انجام شد.مواد و روش ها: 20 زن فوتسالیست با سن 3.58±22.56 سال، وزن 17/5±31/57 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.72±20.56 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته مکمل FO و گروه کنترل در طی همین مدت، تری گلیسرید دریافت کردند (3 گرم در روز). همه آزمودنی ها پس از شش هفته مصرف مکمل FO و دارونما در آزمون یویو شرکت کردند. سطوح سرمی آنزیم های لاکتات دهیدروژناز (LDH)  و کراتین کیناز (CK) به عنوان شاخص های آسیب عضلانی در چهار مرحله اندازه گیری شد؛ در حالت پایه (قبل از مصرف مکمل)، پس از شش هفته مصرف مکمل (قبل از آزمون یویو)، بلافاصله و 24 ساعت پس از آزمون یویو. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و در سطح معناداری کمتر از 0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از شش هفته مصرف مکمل FO، تفاوت سطوح LDH و CK بین گروه ها معنادار نبود (0.05 ). البته LDH و CK در گروه تجربی در مقایسه درون گروهی به طور معناداری کاهش یافت. همچنین، تغییرات LDH و CK در پاسخ به آزمون یویو متعاقب شش هفته مصرف مکمل FO در بین دو گروه کنترل و تجربی معنادار نبود (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی نمی تواند از بروز آسیب های عضلانی ناشی از ورزش در زنان فوتسالیست پیشگیری نماید.
۱۶۶۲.

مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax بین مردان سالمند فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حداکثر اکسیداسیون چربی Fatmax وضعیت آمادگی جسمانی مردان سالمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۵
سابقه و هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن رخ می دهد (Fatmax)، بین مردان سالمند فعال و غیرفعال بود.  مواد و روش ها: 10 مرد سالمند سالم که فعالیت ورزشی منظم داشتند (حداقل 10 سال گذشته، حداکثر اکسیژن مصرفی 5/4±6/44 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) و 10 مرد سالمند سالم که فعالیت ورزشی منظم نداشتند (حداقل 10 سال گذشته، حداکثر اکسیژن مصرفی 2/3±9/30 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه)، به عنوان آزمودنی این تحقیق انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها ساعت هشت تا 10صبح در حالت ناشتا، آزمون فعالیت ورزشی فزاینده شامل؛ فعالیت با مراحل سه دقیقه ای را روی نوارگردان تا مرحله خستگی انجام دادند. مقدار حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax از طریق کالری سنجی غیرمستقیم با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی و با کمک معادلات عنصرسنجی محاسبه شد. به منظور مقایسه متغیرها، آزمون آماری تی مستقل در سطح 0.05>p ، استفاده شد. یافته ها: میزان اکسیداسیون چربی در دامنه ای از شدت ها، حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax در افراد سالمند فعال به طور معنی داری بیشتر از غیرفعال، بود (0.05>p ). اما، میزان اکسیداسیون کربوهیدرات در دامنه ای از شدت ها به طور معنی داری در افراد سالمند فعال نسبت به غیرفعال، کمتر بود (0.05>p ). نتیجه گیری: به طور کلی، مشخص شد که وضعیت آمادگی جسمانی بهتر در افراد سالمند فعال، با میزان اکسیداسیون چربی بیشتر و اکسیداسیون کربوهیدرات کمتر، همراه است. بعلاوه در افراد سالمند میزان حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax  کاهش می یابد، اما با تمرین ورزشی منظم می توان تا حدی از این کاهش جلوگیری کرد. 
۱۶۶۳.

بررسی میزان تروپونین قلبی و کراتین کیناز در یک جلسه تمرین استقامتی طولانی مدت در ورزشکاران برتر زن سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خستگی قلبی فعالیت استقامتی نارسایی قلبی CK CTNT

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳
مقدمه: تروپونین قلبیT (cTnT) و تروپونین قلبی I (cTnI) پروتئین های موجود در سیستم انقباضی سلول های قلبی و شاخص های بسیار حساس و ویژه از نکروز سلول های قلبی می باشند. هدف این پژوهش مطالعه تاثیر یک جلسه تمرین شدید استقامتی بر برخی از شاخص های آسیب قلبی مثل تروپونین قلبی (cTnT ،cTnI )و کراتین کیناز( (CKو ایزوآنزیم آن ( CK-MB ) در ورزشکاران زن برتر رشته سه گانه می باشد. روش شناسی: به همین منظور ۱۰ زن برتر رشته سه گانه به صورت هدفدار انتخاب شدند. آزمودنیها مسابقه واقعی شامل ۵ کیلومتردویدن، ۲۰ کیلومتر دوچرخه سواری و ۵/۲ کیلومتر دو را طی نمودند. نمونه های خونی در۳ مرحله قبل، بلافاصله و۳ ساعت بعداز فعالیت انجام گرفت. از آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری و آزمونt همبسته برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: افزایش معنی داری در میزان cTnT سرمی مشاهده نشد . افزایش معنی داری در میزان cTnIسرمی (μg/l 025/0) ۳ ساعت بعد از فعالیت مشاهده شد(01/0.>P).ا فزایش معنی دار در میزان CK-MB بلافاصله پس از فعالیت مشاهده شد ( ng/ml۵۱۴/۳ در برابر ng/ml ۵۲۶/۵) (01/0>P). هر چند این افزایش ناپایدار بود و ۳ ساعت بعد از فعالیت به میزان پایه نزدیک شد (ng/ml۸۵۵/۴). رابطه معنی داری بین میزان cTnI و CK-MB با cTnT وجود نداشت. اما بین افزایش cTnIو CK-MB رابطه معنی دار مشاهده شد(۶۶۹/۰=r و۰۳۴/۰=P). افزایش معنی داری نیز در میزان CKبعد از 3 ساعت تمرین در تمام ورزشکاران مشاهده شد (01/0>P). بین افزایش CK و CK-MB بعد از فعالیت رابطه معنی داری وجودداشت(022/0=P و707/0 r =). بحث و نتیجه گیری : افزایش CK احتمالا در پاسخ به آسیب عضله اسکلتی بوجود می آید سطح ناپایدار cTnT نشان داد که چنین فعالیت استقامتی منجر به آسیب ساختار قلبی نمی شود و افزایش ناپایدار CK-MB می تواند در پاسخ به فشارهای فیزیولوژیکی تحمیل شده در نتیجه خستگی قلبی باشد. افزایش معنی دار cTnI می تواند در پاسخ به فشارهای همودینامیکی و فیزیولوژیکی یا خستگی قلبی پس از فعالیت استقامتی باشد.
۱۶۶۴.

تأثیر دوازه هفته تمرین هوازی بر بیان ژن ABCG1 زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژن ABCG1 زنان چاق تمرینات هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۴
مقدمه و هدف: پروتیین انتقال دهنده غشایی ABCG1 ATP Binding Cassette transporter G1)) به عنوان یک واسطه کلیدی در تحویل کلسترول از ماکروفاژهای غنی از لیپید به آپو لیپوپروتیین A است که یکی از مراحل انتقال معکوس کلسترول در بدن و مرحله قطعی در جلوگیری از آترواسکلروز می باشد. افزایش بیان ABCG1 ممکن است مانع از تشکیل ماکروفاژهای غنی از لیپید شود و به دنبال آن خطر بروز آترواسکلروز کاهش یابد. نتایج مطالعات به روشنی نشان می دهد که انتقال دهندهABCG1 مسئول ساخت و فرم دهی ذرات HDL-C بوده و به همین دلیل در جلوگیری از گسترش بیماری قلبی عروقی نقش دارد. هدف از تحقیق حاظر بررسی اثر دوازده هفته تمرین منظم ورزشی بر بیان ژنی ABCG1 در زنان چاق کم تحرک می باشد. روش شناسی: 36 زن سالم در تحقیق شرکت کردند و بطور تصادفی در دو گروه شاهد (18 نفر) و گروه تجربی ( 18 نفر) با (دامنه سنی 35-30 و شاخص توده بدنی بزرگتر از 30(کیلوگرم بر متر مربع)) ، تقسیم شدند. برنامه تمرین ورزشی 12 هفته با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره بود این تمرینات سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-55 دقیقه اجرا شد. از تمامی آزمودنی ها در 48 ساعت قبل و بعد از انجام برنامه تمرینی خون گیری به عمل آمد. بررسی بیان mRNAژن ABCG1 آزمودنی ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد. و اطلاعات به وسیله آزمون تی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه تجربی، در نتیجه تمرین افزایش معنی داری در بیان mRNA ژن ABCG1 در مقایسه با گروه شاهد تجربه کردند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد که تمرین هوازی می تواند با افزایش در بیان mRNA ژن ABCG1 زنان چاق نقش مؤثری در پیشگیری از بیماری های قلب و عروق داشته باشد. واژه های کلیدی: ژن ABCG1 ، زنان چاق، تمرینات هوازی
۱۶۶۵.

مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زای عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا سرعت انقباض اقتصاد دویدن پاسخ های متابولیکی دختران جوان تمرین کرده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه و هدف: مکانیسم فعال سازی منحصربه فرد انقباض اکسنتریک، عضله را مستعد آسیب می سازد. تارهای نوع II نسبت به نوع I جهت آسیب عضلانی مستعدترند، لذا به نظر می رسد سرعت در استرس مکانیکی و میزان آسیب اثرگذار باشد. هدف این مطالعه، مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده بود. روش شناسی: 16 دختر جوان تمرین کرده به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت اکسنتریک با سرعت بالا (゚/s240) و پایین (゚/s60) قرار گرفتند. آسیب عضلانی در دو گروه سرعت بالا و پایین به ترتیب توسط 20 و 5 ست 15 تکراری  با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور اکستنسوری ایزومتریک در عضلات اکستنسوری زانوی پای برتر ایجاد گردید. شاخص های آسیب عضله قبل، یک و 48 ساعت پس از آسیب و اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف (60، 70 و 80 درصد vVO2max)، 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شدند. یافته ها: شاخص های آسیب عضلانی به طور معنی داری در هر دو گروه تغییر یافت (05/0>p ) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. تفاوت معنی داری بین شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف دویدن بین دو گروه مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: زمانی که مدت تحت تنشن قرار گرفتن عضله اکستنسور زانوی پای برتر مشابه باشد، تفاوت 4 برابری در سرعت انقباض فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا، به اندازه کافی نمی باشد که بتواند تفاوتی در شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی ایجاد کند.  
۱۶۶۶.

پاسخ NT-proBNP به یک مسابقه فوتبال در نوجوانان پسر فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: NT-proBNP مسابقه فوتبال نوجوان پسر فوتبالیست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۶۷
مقدمه و هدف:  NT-proBNP به عنوان نشانگری برای ارزیابی و پایش اختلالات قلبی مطرح شده است. فعالیت ورزشی شدید می تواند به واسطه ایجاد ایسکمی موقتی، فشار میوکاردی و اختلال دیاستولیک در بطن چپ باعث افزایش تولید NT-proBNP شود، که اشاره کننده به بیماری قلبی اولیه است. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ NT-proBNP به یک مسابقه فوتبال در نوجوانان پسر فوتبالیست بود. روش شناسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 22 بازیکن نوجوان فوتبالیست (سن 0.44 ±15.39 سال و شاخص توده بدنی 1.98±19.89 کیلوگرم/متر2) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها در یک مسابقه فوتبال به رقابت پرداختند. نمونه گیری خونی قبل از مسابقه، بلافاصله، 2 ساعت و 24 ساعت پس از مسابقه انجام گردید. یافته ها: مقادیر سرمیNT-proBNP در بلافاصله و2 ساعت پس از مسابقه در مقایسه با قبل از مسابقه در حد معنی داری افزایش یافت، اما در 24 ساعت پس از مسابقه مقادیر آن تفاوت معنی داری با مقادیر پایه نداشت . بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که در نوجوانان پسر فوتبالیست مقادیر NT-proBNP < span dir="RTL"> پس از مسابقه فوتبال در حد معناداری افزایش می یابد، اما این افزایش - هرچند از نظر آماری معنادار است - از نظر بالینی در محدوده طبیعی فیزیولوژیایی است. به علاوه، این افزایش موقتی بوده و 24 ساعت پس از مسابقه به مقادیر استراحتی قبل از مسابقه بر می گردد. در نهایت، نتایج این پژوهش نشان می دهد احتمالا در نوجوانان پسر فوتبالیست مسابقه ی فوتبال باعث افزایش خطرناک NT-proBNP نمی شود و از نظر قلبی ایمن می باشد.
۱۶۶۷.

تأثیر راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF، عملکرد شناختی و اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبردهای خودتنظیمی سطح سرمی GDNF عملکرد شناختی اکتساب شوت سه گام هندبال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۲
مقدمه و هدف: فعالیت ورزشی و رفتاری که باعث افزایش GDNF در مغز شوند، می توانند شکل پذیری مغز را حفظ و موجب تسهیل یادگیری شوند. همچنین فرایندهای تصمیم گیری در محیط آموزشی که با میزان استفاده فراگیران از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری مرتبط است به آموزش مهارت ورزشی کمک می کند. در این مطالعه تأثیر راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF، عملکرد شناختی و اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال بررسی شد.مواد و روش ها: 42 پسر با دامنه سنی 18 تا 24 سال غیرفعال به صورت تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب و به سه گروه خودتنظیم، کنترل با تمرین و کنترل بدون تمرین تقسیم شدند. آزمودنی ها در 15 جلسه به فعالیت شوت سه گام هندبال طبق آزمون هندبال زین پرداختند. 48 ساعت قبل و بعد از پیش آزمون و پس آزمون خون گیری و سنجش عملکرد شناختی به صورت آزمون استروپ انجام شد. عامل خونی GDNF به روش الایزا سنجیده شد. تحلیل آماری با آزمون های مربوطه با نرم افزار SPSS  نسخه 22 در سطح معناداری 0.05>P  انجام شد.یافته ها: راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF (P=0.67) و همچنین بر عملکرد شناختی تأثیر معناداری نداشت (0.07=P < span lang="AR-SA">) اما بر اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال تأثیر معناداری داشت (0.01˂P < span lang="AR-SA">)، همچنین، با توجه به نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه تغییرات در سه گروه در شاخص مهارت شوت سه گام هندبال پس از انجام پروتکل تمرینی بین گروه ها نیز تفاوت معنا داری نشان داد (0.01˂P < span lang="AR-SA">) که با توجه به نتایج آزمون تعقیبی شفه، بین گروه خودتنظیم با کنترل بدون تمرین و کنترل با تمرین تفاوت معناداری وجود داشت (0.01˂P < span lang="AR-SA">). اما بین سایر گروه ها تفاوت میانگین معنادار نبود.بحث و نتیجه گیری: استفاده از راهبردهای خودتنظیمی در آموزش مهارت شوت سه گام هندبال مؤثر است. توصیه می شود مربیان در جلسات آموزشی، از راهبردهای خودتنظیمی استفاده کنند و ورزشکاران بالاخص افراد مبتدی برای یادگیری بیشتر و بهتر مهارت ها و بهبود سطح عملکرد خود از راهبردهای خودتنظیمی استفاده کنند.
۱۶۶۸.

تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی HIIT عصاره زالزالک فیبروز التهاب اینترلوکین 1 بتا فاکتور نکروز توموری آلفا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
اهداف:سالمندی با افزایش التهاب سیستمیک و میزان فیبروز در بافت قلب همراه است. فعالیت ورزشی منظم و گیاه زالزالک می تواند در تعدیل التهاب و فیبروز موثر باشند. هدف این پژوهش تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند بود.مواد و روش ها:در یک مطالعه تجربی تعداد 36 سر رت نر سالمند21 ± 2 ماه تهیه شد و به طور تصادقی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. مداخله تمرینی شامل پنج جلسه تمرین HIIT در هفته و دادن عصاره زالزالک به میزان 100 میلی گرم/کیلوگرم به روش گاواژ به رت ها به مدت هشت هفته بود. نمونه گیری پس از اتمام دوره برای سنجش TNF، IL1 و میزان فیبروز انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون بونفرونی و نرم افزار Image J مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش معنی داری در غلظت های بافتی IL1، TNF و میزان فیبروز میان گروه های تحقیق وجود داشت. هر دو مداخله ی تحقیق منجر به کاهش معنی داری در غلظت بافتی TNFو IL1 در مقایسه با گروه کنترل گردید. همچنین، بیشترین کاهش در میزان فیبرزو در گروه تمرین +عصاره مشاهده شد. با این حال، نتایج آزمون بونفرونی تفاوت معنی داری بین گروه ترکیب تمرین+عصاره در مقایسه با با گروه تمرین و گروه عصاره در کاهش میزان فیبروز نشان داد نتیجه گیری: به نظر می رسد ترکیب تمرین HIIT و مصرف زالزالک تأثیر بیشتری بر کاهش التهاب و میزان فیبروز در افراد سالمند دارد.
۱۶۶۹.

ارزیابی و مقایسه ویژگی های ترکیب بدنی دانشجویان دانشگاه گیلان و کردستان بر اساس هنجار ملی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص توده بدن درصد چربی ترکیب بدنی WHR دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های ترکیب بدنی دانشجویان پسر و دختر دانشگاه گیلان و کردستان و مقایسه آن با نورم ملی دانشجویان ایران بود. روش شناسی: آزمودنی های این پژوهش 280 دانشجوی مرد و زن (140 نفر از دانشگاه گیلان و 140 نفر از دانشگاه کردستان) به ترتیب با میانگین سنی 3/1±21 و 54/2±20 سال، وزن 32/6±4/68 و 82/5±2/67 کیلوگرم و قد 52/3±8/173 و 43/5±9/174 سانتی متر بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. برخی از فاکتور های ترکیب بدنی آزمودنی ها (درصد چربی، توده چربی، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به دور باسن) با استفاده از سیستم آنالیز ترکیب بدنی و متر نواری اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میزان درصد چربی و توده چربی بدن بین گروه ها به طور معنی داری متفاوت بود و این مقادیر در دانشجویان پسر دانشگاه گیلان نسبت به دانشگاه کردستان بالاتر بود (05/0>P). در مقایسه با هنجار ملی، در شاخص درصد چربی به ترتیب حدود 38% و 34% از افراد تحت بررسی دانشگاه گیلان و کردستان اضافه چربی داشتند و حدود 13% و10% نیز دارای چربی کمتری از هنجار ملی دانشجویان بودند. در شاخص توده بدن حدود 36% و 32% در محدوده کم وزنی و حدود 35% و 32% در محدوده اضافه وزن قرار داشتند. در شاخص نسبت دور کمر به دور باسن به ترتیب 5/17% و 2/16% در محدوده خطر بودند. نتیجه گیری: افزایش آگاهی ورزشی و توسعه اماکن ورزشی در دانشگاه ها ضروری می باشد.
۱۶۷۰.

تأثیر مصرف محلول ساکارز 5 درصد در طول یک فعالیت استقامتی بر میزان قند خون و حداکثر سرعت متعاقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت استقامتی مصرف کربوهیدرات عملکرد سرعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۷
مقدمه و هدف: در سال های اخیر مصرف مواد قندی در فعالیت های استقامتی رواج بیشتری پیدا کرده است. هدف از انجام این تحقیق تاثیر مصرف ساکارز 5 درصد در طول یک فعالیت استقامتی 90 دقیقه ای، بر میزان گلوکز خون و حداکثر سرعت دویدن متعاقب آن بود. روش شناسی: 30 نفر دانشجویان تربیت بدنی با سن: 43/1± 28/21 سال، قد: 06/6±42/175 سانتی متر، وزن: 32/8±2/62 کیلوگرم آزمودنی های تحقیق حاضر را تشکیل دادند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت مساوی و تصادفی جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون گلوکز خون و رکورد دوی 200 متر سرعت آزمودنی ها، پیش از شروع دوی استقامتی 90 دقیقه ای اندازه گیری شد و در خلال دوی استقامتی آزمودنی های گروه آزمایش، هر 15 دقیقه محلول ساکارز 5 درصد و گروه کنترل دارونما مصرف کردند و پس آزمون گلوکز خون و رکورد دوی 200 متر سرعت آزمودنی ها بلافاصله پس از پایان دوی استقامتی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t همبسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>P استفاده شد. یافته ها: در میانگین رکورد دوی سرعت 200 متر مرحله پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری وجود داشت. همچنین افزایش معنی داری در میانگین گلوکز خون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون وجود داشت(05/0≥P). بحث ونتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق مصرف محلول ساکارز 5 درصد به منظور جلوگیری از کاهش قند خون و عملکرد سرعت در طول فعالیت استقامتی توصیه می شود.
۱۶۷۱.

مقایسه تأثیر دو شیوه برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن (ویبراسیون) و پلایومتریک بر میزان پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ارتعاش کل بدن تمرین پلایومتریک پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۷۸
مقدمه: در چند دهه اخیر روش های مختلفی جهت تقویت توان و قدرت انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال به منظور افزایش پرش عمودی به کارگرفته شده است. هدف: پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن و برنامه تمرین پلایومتریک بر میزان پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان بود. روش شناسی: تعداد 20 بازیکن والیبال در رده جوانان باشگاه پیکان تهران انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره تمرینات ارتعاش کل بدن ( 4 هفته) و تمرینات پلایومتریک (8 هفته) قرار گرفتند. عملکرد بازیکنان والیبال در پرش عمودی ، توسط آزمون پرش عمودی سارجنت اندازه-گیری شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج تحلیل آماری نشان داد انجام 8 هفته برنامه تمرینی پلایومتریک و4 هفته برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن به شکل معناداری میزان پرش عمودی را در بازیکنان جوان باشگاهی افزایش می دهد (0001/0>P). همچنین نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که در میانگین تغییرات پرش عمودی بین گروه پلایومتریک و ارتعاش کل بدن تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ارتعاش کل بدن می تواند به عنوان یکی از شیوه های نوین تمرینی در مقایسه با سایر روش های معمول در بازه زمانی کوتاهتری باعث افزایش قدرت و توان انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال شود و میزان پرش عمودی آنها را افزایش دهد.
۱۶۷۲.

تأثیر تمرینات ترکیبی بر برخی آدییوکاین ها و شاخص حساسیت انسولینی در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ترکیبی واسپین کمرین ویسفاتین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۸۴
مقدمه: بافت چربی بافت فعالی است که در تنظیم واکنش های متابولیسمی و سیستمیک دخالت دارد و این عملکرد را به واسطه ترشحات شبه هورمونی خود، به ویژه، آدیپو کاین ها، به انجام می رساند. هدف: تحقیق حاضر در پی شناسایی اثر 12 هفته تمرینات ترکیبی بر تغییرات آدیپوکاین های واسپین، کمرین، ویسفاتین و حساسیت انسولینی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش شناسی: برای دست یابی به هدف فوق، 30 دانشجوی داوطلب غیر فعال و دارای شاخص توده بدنی بین 27 تا 30 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره قرار گرفتند: الف- تمرینات ترکیبی (استقامتی – مقاومتی ) ب- گروه کنترل. از هر دو گروه در دو مرحله قبل و بعد از تمرین، در حالت 12 ساعت ناشتایی شبانه، نمونه گیری خونی به عمل آمد. گروه آزمایشی 12 هفته، 4 جلسه در هفته، 2 جلسه تمرینات استقامتی را با شدت 80 -60 درصد حداکثر ضربان بیشینه و 2 جلسه تمرین مقاومتی را با شدت 80 -60 درصد حداکثر یک تکرار بیشینه در 7 ایستگاه (3 ست، 8-12 تکرار) بر روی عضلات دوسر، سه سر، خلفی– فوقانی پشت، تحتانی شکمی، چهار سر رانی، سرینی و همسترینگ، انجام دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل برای مقایسه دو گروه آزمایشی و کنترل و آزمون تی زوجی برای مقایسه میانگین ها در پیش و پس آزمون دوگروه صورت گرفت و سطح معنی داری 05/0P≤ درنظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12 هفته تمرین ترکیبی، سبب بهبود معناداری در وزن (004/0p=)، شاخص توده بدنی (009/0p=)، اکسیژن مصرفی بیشینه (0001/0p=)، درصد چربی(017/0p=)، نسبت محیط کمر به لگن(014/0p=)، نسبت به گروه کنترل شد، کاهش معناداری در TG (035/0p=) واسپین(05/0p=) و ویسفاتین(012/0p=) ایجاد شد، (024/0p=) HDL و (0006/0p=) GH افزایش معناداری نشان داد، ولی مقادیر کمرین (65/0p=)، گلوکز (98/0p=) انسولین (91/0p=) و حساسیت انسولینی (398/0p=) کاهش معناداری نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت انجام 12 هفته تمرینات ترکیبی، در دختران دارای اضافه وزن سبب کاهش آدیپوکاین های واسپین و ویسفاتین شده و افزایش هورمون رشد را به دنبال داشته، همینطور با بهبود برخی از عوامل نیمرخ لیپیدی همراه بود.
۱۶۷۳.

برهم کنش سرب و کورکومین طی یک دوره برنامه تمرین استقامتی بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) ریه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: VEGF سرب کورکومین تمرین استقامتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۹۲
مقدمه و هدف: فاکتور رشد اندوتلیال عروقی نقش مهمی در آنژیوژنز بر عهده دارد. فعالیت های ورزشی، کورکومین و سرب ممکن است موجب فرآیندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی بر روی VEGF بافت ریه داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی و مکمل کورکومین بر VEGF ریه ی موش های در معرض استات سرب بود. روش شناسی: 60 موش صحرایی به 6 گروه سرب، کورکومین+سرب، ورزش+سرب، ورزش+کورکومین+سرب، حلال و کنترل تقسیم شدند. گروه های سرب، کورکومین+سرب، ورزش+سرب، ورزش+کورکومین+سرب 20 و 30 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب استات سرب و کورکومین به صورت درون صفاقی دریافت کردند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته بر روی نوار گردان به تمرین پرداختند. یافته ها: نتایج نشان داد القای سرب موجب افزایش سطوح VEGF و کاهش فعالیت سطوح VEGF ریه ی همه گروه ها در مقایسه با گروه کنترل می شود. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده ازکورکومین همراه با تمرینات استقامتی، می تواند نقش حفاظتی در برابر اثرات ناشی از آلودگی ناشی از سرب ایفا نماید.
۱۶۷۴.

بیان پروتئینی TGF-β1 در عضله اسکلتی متعاقب با تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون چربی درون عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: TGF-β1 آدیپوزتری گلیسرید لیپاز تمرین تناوبی شدید دوره بازیافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی مقادیر بافتی TGF-β1 در عضله دوقلو متعاقب تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون تری گلیسرید درون عضلانی بود.روش شناسی: تعداد 40 سر رت نر از نژاد ویستار (در سن 8 هفتگی) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (8n=) و تمرینی (32=n) تقسیم شدند. گروه تمرینی، یک جلسه تمرین تناوبی شدید شامل 10 مرحله دو دقیقه ای با شدت معادل 90 درصد سرعت حداکثرشان و با فاصله استراحت یک دقیقه بین هر تکرار را انجام دادند. تعداد 32 رت از گروه تمرینی در فواصل زمانی بلافاصله، 3، 10، 24 ساعت بعد از انجام جلسه تمرینی تشریح و عضله دوقلوی میانی جدا و نمونه خونی از قلب جمع آوری شد.مقادیر بافتی TGF-β1 و آنزیم آدیپوز تری گلیسرید لیپاز (ATGL) عضله دوقلوی میانی با روش ELISA اندازه گیری شد. تفاوت های بین گروهی با آزمون آماری آنالیز واریانس بررسی شد.یافته ها: مقادیر بافتی TGF-β1 و ATGL در عضله دو قلوی میانی گروه کنترل به ترتیب 2/1± 08/8 پیکوگرم/میلی گرم (پروتئین کل) و 01/0±95 پیکوگرم/میلی گرم )پروتئین کل) بود. مقادیر بافتی هر دو فاکتور 10 و 24 ساعت بعد از انجام تمرین شدید نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (01/0p
۱۶۷۵.

اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی- مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات موازی هماتوکریت هموگلوبین پلاکت و گلبول قرمز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی و مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار بود. روش شناسی: بدین منظور، هشت دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه گیلان با میانگین سن 51/1±21 سال، وزن 85/8±25/74 کیلوگرم و قد 57/5±2/178 سانتی متر به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها تمرینات موازی استقامتی و مقاومتی را در یک جلسه 90 دقیقه-ای انجام دادند. اندازه گیری تغییرات خون شناسی آزمودنی ها (WBC، RBC، HCT، HB، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV) در فواصل زمانی قبل از تمرین، بلافاصله و سه ساعت پس از تمرین صورت گرفت. از آزمودنی ها خواسته شده بود حداقل 12 ساعت پیش از اولین خون گیری ناشتا باشند. در هر مرحله از خون گیری، پنج سی سی خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی برای بررسی تغییرات هماتولوژیک در سطح 05/0 P < استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد مقدار RBC، HCT و HB بلافاصله پس از تمرین افزایش غیر معنی دار و سه ساعت پس از آن کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت (05/0 P≤). اما تفاوت معنی داری درشاخص های WBC، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV مشاهده نشد (05/0 P>). نتیجه گیری: با توجه به کاهش شاخص های مؤثر در اکسیژن رسانی به عضلات فعال و تأثیر نامطلوب احتمالی بر اجرای ورزشکاران به مربیان توصیه می شود در تجویز برنامه های تمرین موازی بیشتر احتیاط نمایند.
۱۶۷۶.

مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید و اختیاری در محیط غنی شده حرکتی بر بیان پروتئین های آیریزین و آدیپونکتین در بافت هیپوکمپ رت های مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماری آلزایمر تمرین اختیاری تمرین تناوبی شدید هیپوکمپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
مقدمه و هدف: اگر چه نقش مطلوب تمرینات ورزشی بر سلامت بیماران مبتلا به آلزایمر (AD) گزارش شده است، اما سازوکار این اثار بر عملکرد نورونی در این بیماران هنوز به خوبی شناخته نشده است. لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین در محیط غنی شده حرکتی (RE) بر بیان پروتئین های آیریزین و آدیپونکتین در بافت هیپوکمپ رت های آلزایمری طراحی شد.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 25 سر موش صحرایی به گروه های (1) کنترل، (2) شم Sh)، 3) آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین AD)،4) تمرین تناوبی شدید (HIIT) و (5) تمرین در محیط غنی شده حرکتی (RE) تقسیم شدند. گروه HIIT به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه در 9 تناوب 90 ثانیه ای با شدت 85 درصد سرعت بیشینه به تمرین بر روی تردمیل پرداختند و گروه تمرین RE در قفس های ویژه غنی شده از نظر حرکتی قرار گرفتند. به منظور تایید مدل آلزایمری رنگ آمیزی تیوفلاوینی انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی یافته ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">). یافته ها: در حالیکه انجام تمرینات RE موجب افزایش معنادار سطح آیریزین در مقایسه با گروه آلزایمری (0.009=P < span lang="FA">) شد، تمرینات HIIT تغییر معنادار در سطح آیریزین ایجاد نکرده است. همچنین هیچ یک از روش های تمرینی تغییرات معنادار در سطح آدیپونکتین ایجاد نکرده اند (0.05>P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: انجام فعالیت در محیط غنی سازی شده حرکتی از طریق سازوکار آیریزین آثار مطلوب تری در کاهش نشانه های AD دارد. 
۱۶۷۷.

اثر شش هفته تمرینات پیلاتس همراه با موسیقی بر تعادل و تمرکز زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیلاتس ام اس تعادل تمرکز موسیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۴
مقدمه و هدف: بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) مشکلاتی را در تعادل و تمرکز تجربه می کنند. هدف کلی در این پژوهش بررسی اثر یک دوره شش هفته ای تمرینات پیلاتس و موسیقی بر تعادل و تمرکز بیماران ام اس بود.مواد و روش ها: نمونه های تحقیق حاضر 29 زن مبتلا به ام اس، 20-50 سال با درجه ناتوانی بین 2-5 بودند که با توجه به آزمون قدرت همگن شدند. پیش آزمون با استفاده از دستگاه تعادل سنج ایستا، آزمون تعادل زمان راه رفتن و نشستن و آزمون تمرکز انجام شد و آزمودنی ها در سه گروه قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول به مدت 6 هفته سه جلسه ای یک ساعته به انجام تمرینات پیلاتس پرداختند. تمرینات در نوبت صبح و زیر نظر مربی پیلاتس انجام شد. هر جلسه تمرین به سه قسمت گرم کردن (15-10دقیقه)، انجام تمرینات پیلاتس (40-35 دقیقه) و بازگشت به حالت اولیه (10 دقیقه) تقسیم شد. گروه دوم آزمایش، تمرینات مذکور را با موسیقی انجام دادند. افراد گروه کنترل در دوره تمرینات فقط به فعالیت های روزانه خود پرداختند. پس از پایان دوره تمرینی آزمودنی ها در پس آزمون شرکت کردند. از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD به منظور مقایسه گروه ها و مشخص شدن محل اختلاف در سطح معنی داری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بین گروه های آزمایشی و کنترل در متغیرهای تعادل ایستا، پویا و تمرکز تفاوت معنی دار آماری با برتری گروه های آزمایشی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین برنامه تمرینی پیلاتس و پیلاتس به همراه موسیقی تفاوت معنی داری در هیچ کدام از متغیرها وجود ندارد.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت هنگام استفاده از برنامه های تمرینی پیلاتس و پیلاتس به همراه موسیقی کیفیت و نوع تمرینات طراحی شده در جلسه های تمرینی پیلاتس از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در استفاده مناسب از موسیقی باید دقت لازم انجام شود.
۱۶۷۸.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی در دوران ریکاوری بر شاخص NLR و پلاکت خون افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماری کووید-19 تمرین ترکیبی ریکاوری شاخص NLR پلاکت خون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۸
مقدمه و هدف: اختلال در شاخص نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR) و تعداد پلاکت های خونی و ماندگاری آن یکی از عوارض بیماری کووید-19 می باشد. تمرین ورزشی دارای فشار متابولیکی و مکانیکی (تمرین ترکیبی) مناسب، یک عامل تنظیمی برای شاخص NLR و باعث افزایش پلاکت ها می شود. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی در دوران ریکاوری  بر شاخص NLR و پلاکت خون افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. مواد و روش ها: تعداد 27 فرد بهبود یافته از بیماری کووید-19 با میانگین سنی 7±35 سال و شاخص توده بدنی 3.18±48.26 کیلوگرم بر متر مربع به روش منطبق در دو گروه تمرین ترکیبی (14 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه تمرین 3 جلسه در هفته، به مدت 8 هفته تمرینات ترکیبی را اجرا کردند. یک روز قبل از اولین جلسه تمرین و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در هفته های چهارم و هفته هشتم نمونه خون از آزمودنی ها گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آنوا با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری (0.05>P < span lang="FA">) استفاده شد.یافته ها: میزان شاخص NLR و پلاکت خون پس از 8 هفته تمرین ترکیبی گرچه بهبودی نسبی یافتند، اما از نظر آماری معنادار نشدند. آزمون بونفرونی نشان داد بین تمامی هفته ها اثر زمان معنادار بوده است (0.0.5>P < span lang="AR-IQ">). همچنین تغییرات وزن و شاخص توده بدنی بهبود غیرمعناداری را نشان داد (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین ورزشی ترکیبی تا حدودی می تواند سبب تقویت و تسریع برگشت سیستم ایمنی بدن به وضعیت طبیعی آن در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 شود. 
۱۶۷۹.

تأثیر تمرین مقاومتی بر میزان اسفینگوزین -1- فسفات پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسفنگوزین-1-فسفات عضله قلبی تمرین مقاومتی موش صحرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷
مقدمه و هدف: S1P یک اسفنگولیپید بیواکتیو مشتق شده از پلاکت ها می باشد که در تنظیم تکثیر، تمایز، هایپرتروفی و مقابله با مرگ برنامه ریزی شده سلولی درگیر می باشد. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی 8 هفته ای بر میزان اسفینگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد، مواد و روش ها: 24 موش صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250 گرم) بصورت دوتایی در یک محیط کنترل شده (22 درجه سانتی گراد، سیکل 12:12 خاموش و روشنایی) همراه با غذا و آب در دسترس نگهداری شدند. بعد از یک ماه آشنا سازی حیوانات بصورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میله های 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین و وزنه های متصل شده به دم حیوان بعنوان مقاومت استفاده شد. تمام مراحل جراحی در یک جلسه انجام شد. موشها 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین(جهت از بین رفتن اثرات حاد تمرین) از طریق تزریق کتامین(mg/kg 75) و گزالایسین(mg/kg 20) بیهوش و سپس قربانی شدند و عضله قلبی خارج شد.. مقدار S1P عضله قلبی در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا(HPLC) اندازه گیری شد. یافته ها: تمرین مقاومتی محتوایS1P عضله قلبی (08/0=P) را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد که معنی دار نبود مقدار این فاکتور در پلاسما در پی تمرین مقاومتی افزایش معنی داری نشان داد(05/0=P).نتیجه گیری: با توجه به نقش ساختاری و عملکردی این اسفینگولیپید و از آنجا که این فاکتور بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی تحقیق حاضر تمایل به افزایش نشان داد.
۱۶۸۰.

تأثیر یک دوز مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز به دنبال فعالیت استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین لیپاز کورتیزول فعالیت ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۶
مقدمه و هدف: برخی مطالعات قبلی حاکی از آنند که مکمل سازی کوتاه مدت کافئین ممکن است بر عملکرد ورزشی و افزایش اکسیداسیون چربی تأثیر داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات حاد مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز و عملکرد استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده بود. روش شناسی: ۹ زن تمرین کرده (با میانگین سنی ۸/۲±۳/۲۲ سال، وزن: ۱/۸±۷/۶۱ کیلوگرم،  قد۷/۶±۷/۱۶۷ سانتی متر و شاخص توده بدنی ۲/۲±۲۲ کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه و در یک طرح کارآزمایی بالینی متقاطع، در سه جلسه و به صورت تصادفی تحت دریافت mg/kg/d ۶ مکمل کافئین ،mg/kg/d  ۶ مکمل کافئین+ mg/kg/d ۳ کربوهیدرات و یا دارونما (دریافت ۲۵۰ میلی گرم مالتوز) قرار گرفتند. در هر جلسه، دریافت مکمل یا دارونما به صورت کپسول و یک ساعت قبل از اجرای آزمون بروس انجام گرفت. بین جلسات نیز یک هفته فاصله به منظور پاکسازی در نظر گرفته شد. در هر جلسه ۳ نوبت خون گیری: ساعت ۸ صبح و در حالت ناشتا (قبل از دریافت مکمل)، یک ساعت پس از دریافت مکمل (و بلافاصله پس از اتمام آزمون بروس) و یک ساعت پس از اتمام آزمون بروس انجام گرفت. یافته ها: تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هیچ یک از متغیرهای نیمرخ لیپیدی (TG،CHOL،HDL،LDL) هورمون کورتیزول و لیپاز حساس به هورمون (HSL)، تحت تأثیر یک دوز دریافت مکمل کافئین یا ترکیب کافئین کربوهیدرات قرار نگرفتند، و تغییرات ایجاد شده در هر یک از این متغیرها ناشی از فعالیت شدید هوازی بود و نه دریافت مکمل. از طرف دیگر زمان رسیدن به خستگی طی فعالیت بروس و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها تحت تأثیر دریافت مکمل قرار نگرفت. بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر در کل بیانگر آن است که مصرف یک دوز مکمل کافئین یا کافئین –کربوهیدرات منجر به تغییرات معناداری در متابولیسم چربی ها و عملکرد هوازی نمی گردد.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان