فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۷۰۱.

اثر ترکیب عصاره آبی زعفران و تمرین هوازی بر برخی شاخص های استرس اکسیداتیو کبدی در رت های نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت موش صحرایی آنتی اکسیدان عصاره آبی زعفران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۴۱ تعداد دانلود : ۷۳۰
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیب عصاره آبی زعفران و تمرین هوازی بر غلظت آنزیم های آنتی اکسیدانی در کبد موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوتوزوسین بود. در این تحقیق که از نوع تجربی بود، 70 موش صحرایی ویستار نر به صورت تصادفی در پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی با تمرین هوازی، دیابتی با مصرف عصاره آبی زعفران، دیابتی با ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی قرار گرفتند. نمونه ها دو هفته (14جلسه) به تمرین و مصرف زعفران پرداختند و در پایان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز کبدی آنها ارزیابی شد. مقایسه گروه ها از لحاظ آماری، با آزمون آنالیز یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه انجام گرفت. نتایج نشان داد، تمرین هوازی و مکمل سازی زعفران همزمان در سطح معنا داری(P <0/05) سبب کاهش (GPX)، و با همان سطح معنا داری(P <0/05) موجب افزایش(SOD) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. همچنین ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی زعفران به تغییر معنا داری در فعالیت آنزیم کاتالاز کبدی منجر نشد.
۷۰۳.

تأثیر تمرینات پلیومتریک و ترکیبی بر پاسخ IGF-I و MGF در عضلة پهن جانبی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ترکیبی عضلة اسکلتی تمرین پلیومتریک MGF-IGF-I

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۸ تعداد دانلود : ۶۲۵
عامل رشد شبه­انسولین -1 در تکامل، رشد، بازسازی و حفظ بافت­ها در عضلة اسکلتی در یک روش اتوکرین / پاراکرین و آندوکرین نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ عوامل رشدی به دو شیوة تمرینی مختلف بود. در این پژوهش 14 آزمودنی مرد به­صورت داوطلبانه انتخاب و به­طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (پلیومتریک، 7 آزمودنی، سن: 86/1±86/20 سال، قد: 23/4±29/179 سانتی­متر، وزن: 24/6±57/74 کیلوگرم) تمرین پلیومتریک و گروه دوم (ترکیبی، 7 آزمودنی، سن 72/1±43/31 سال، قد 42/6±71/181 سانتی­متر، وزن: 47/8±14/76 کیلوگرم) ترکیبی از تمرین مقاومتی و پلیومتریک را 3 روز در هفته به مدت 8 هفته (4 هفته تمرین مقاومتی و 4 هفته تمرین پلیومتریک) انجام دادند. نمونه­های عضلانی از عضلة پهن جانبی 3 روز قبل و 7 روز بعد از تمرین گرفته شد. برای تعیین توان از 3 آزمون بوسکو (5 و 60 ثانیه­ای)، سارجنت و پرش جفت و برای سنجش چابکی و سرعت از آزمون­های مانع شش­ضلعی و دو سرعت 35 متر استفاده شد. برای تخمین میزان بیان ژن عامل رشد شبه­انسولین (1) (IGF-I) و عامل رشد مکانیکی (MGF) از روش Real – time RT PCR استفاده شد. برای تجزیه­وتحلیل داده­ها از آزمون­های T زوجی و T مستقل استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد در آزمون­های بوسکو، سارجنت، پرش جفت، مانع شش­ضلعی و دو سرعت 35 متر گروه پلیومتریک بهتر عمل کردند. بیان ژن در گروه اول کاهش غیرمعنادار (18/20 درصد – 29/0 P≤) اما در گروه دوم به­طور معنادرای افزایش یافت (24/159 درصد، 048/0 P≤) و بیان ژن IGF-I در گروه اول افزایش معنادار (83/133 درصد، 04/0 P≤) اما در گروه دوم به­طور غیرمعناداری افزایش (06/24 درصد، 16/0 P≤) یافت. به­طور کلی می­توان نتیجه گرفت رونوشت­های مختلف ژن IGF-I (IGF-IEa و MGF) در عضلة اسکلتی انسان به­طور متفاوتی به راهبردهای مختلف اضافه­بار مکانیکی و سوخت­وسازی پاسخ می­دهند.
۷۰۴.

تاثیر یک دوره تمرین استقامتی سه هفته ای بر سطوح گرلین بافتی و پلاسمایی رت های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی هورمون رشد گرلین هورمون کورتیزول معده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۷ تعداد دانلود : ۶۴۷
گرلین پپتیدی، اشتهاآور و مترشحه از معده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 3 هفته تمرین استقامتی بر گرلین پلاسما و معده و همچنین هورمون های کورتیزول و رشد و نیز وزن رت های نژاد ویستار است. به این منظور 20 رت نر نژاد ویستار (16-14 هفته ای) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (10= n) و تجربی (10= n) تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر بردقیقه،60 دقیقه، 5 روز در هفته و به مدت 3 هفته روی تردمیل دویدند. 48 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین، رت ها در شرایط سیری، بی هوش شدند و بافت های آنها جدا شد. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. در گروه تجربی سطوح گرلین پلاسما و معده و وزن کمتر و مقدار کورتیزول بیشتر از گروه کنترل بود (05/0 < p). احتمالاً تغییرات هورمونی هنگام ورزش بر سازگاری گرلین موثر است.
۷۰۵.

ارتباط تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین با تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول متعاقب تمرین ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی تستوسترون آدیپونکتین نسبت تستوسترون به کورتیزول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۳۳۸ تعداد دانلود : ۲۳۸۶
آدیپونکتین یک آدیپوکین تولید شده بوسیله بافت چربی است که غلظت های آن در گردش خون با چاقی، بیماری های قلبی-عروقی و دیابت کاهش می یابد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین با تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول متعاقب تمرین هوازی با شدت متوسط صورت گرفت. در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 20 مرد سالم بطور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی (10 نفر، سن 7/5 ± 2/27 سال، وزن 6/7 ± 3/84 کیلوگرم، درصد چربی 4/3 ± 3/24 درصد، نمایه توده بدن 5/2 ± 5/26 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (10 نفر، سن 8/4 ± 1/28 سال، وزن 4/7 ± 9/82 کیلوگرم، درصد چربی 8/2 ± 5/23 درصد، نمایه توده بدن 2/2 ± 3/25 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها و سطوح سرمی آدیپونکتین، کورتیزول، تستوسترون و نیز نسبت تستوسترون به کورتیزول قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین هوازی شامل دوازده هفته تمرین رکاب زدن روی چرخ کارسنج (3 جلسه تمرین در هفته، شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره و به مدت 20 تا 40 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. تمرین هوازی با شدت متوسط غلظت آدیپونکتین سرم را افزایش و غلظت تستوسترون سرم و نسبت تستوسترون به کورتیزول را کاهش داد (05/0>P)، در حالیکه سطوح سرمی کورتیزول تغییر معنی داری نیافت. همچنین، تغییرات غلظت آدیپونکتین سرم در گروه تمرین هوازی با تغییرات وزن، درصد چربی و نمایه توده بدن همبسته بود (05/0>P)، اما با تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نیز نسبت تستوسترون به کورتیزول همبستگی معنی داری نداشت. یافته های مطالعه حاضر نشان داد تمرین هوازی با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش سطوح آدیپونکتین گردش خون شود. اگرچه به دنبال تمرین غلظت تستوسترون سرم و نسبت تستوسترون به کورتیزول کاهش یافت، اما به نظر نمی رسد این تغییرات ارتباطی با افزایش سطوح آدیپونکتین متعاقب تمرین هوازی داشته باشد. همبستگی بین تغییرات وزن و درصد چربی بدن با تغییرات سطوح آدیپونکتین نشان می دهد که احتمالاً تمرین از طریق کاهش وزن و درصد چربی بدن منجر به تغییر سطوح آدیپونکتین گردش خون می گردد.
۷۰۶.

تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس گرمایی HSP72

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۶ تعداد دانلود : ۷۶۶
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 در دختران جوان فعال بوده است. به این منظور، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی که حایز شرایط شرکت در تحقیق بودند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین در محیط با دمای طبیعی (NTG) ، تمرین در محیط با استرس گرمایی ملایم (HTG) و گروهی که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط گرم قرار داشتند (HG)، تقسیم شدند. پروتکل آزمون گیری شامل دویدن فزاینده تا حد واماندگی بود که با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری در سه مرحله (پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت) و با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه از ورید پیش بازویی انجام شد. نمونه ها به سرعت به آزمایشگاه منتقل شده و پس از سانتریفوژ و تهیه سرم، برای آنالیز متغیرهای اصلی و کنترلی تحقیق استفاده شدند. برای تعیین مقادیر HSP72 سرمی از تست ساندویچ الایزا با حساسیت زیاد و برای تعیین کراتین کیناز نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز واریانس و T مستقل و آزمون های تعقیبیLSD و شفه در سطح 05/0 P? تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر یک از متغیرهای گرما، ورزش و ترکیب این دو موجب افزایش HSP72 شده و این تغییرات در مرحله میان آزمون نسبت به سطوح پایه فقط در گروه HTG معنادار بوده است (03/0 = P). به علاوه تغییرات بین گروهی مقادیر این شاخص در حین فعالیت در گروه هایNTG و HTG نیز معنادار بوده است (02/0 = P) . براساس این یافته هـای می توان گفت که انجام فعالیت بدنی در محیط گرم در مقایسه با محیط با دمای طبیعی به افزایش بیشتر مقادیر HSP72 منجر می شود.
۷۰۷.

تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی بر پروتئین واکنشگرC – کاراته کاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: التهاب پروتئین واکنشگر C کاراته کاران حرفه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۶ تعداد دانلود : ۷۳۶
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی شش هفته ای بر پروتئین واکنشگر C – به عنوان یکی از پروتئین های التهابی فاز حاد کاراته کاران حرفه ای جوان انتخاب شده برای شرکت در مسابقات بین المللی جام فجر بوده است. 10 نفر کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با وزن5±68 کیلوگرم سن 2±8/20 سال قد 4±175 سانتی متر و میزان چربی 2±6/7 درصد به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. تمرینات به مدت شش هفته و شش روز در هفته در قالب اردوی آماده سازی انجام گرفت. بدین صورت که در سه هفته اول شدت و مدت تمرین فزاینده بود و تمرینات با رعایت اصل اضافه بار و در دو نوبت صبح و بعد از ظهر انجام گرفت. شدت جلسات تمرینی در هفته های چهارم و پنجم ثابت بود و دو جلسه در روز اجرا شد اما در هفته ششم تعداد جلسات تمرینی به یک جلسه در روز کاهش پیدا کرد. نمونه های خون از هر آزمودنی در سه نوبت شامل 24 ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه هفته و شش هفته گرفته شد. نمونه خونی اول به دنبال 12 ساعت ناشتایی و 48 ساعت بی تمرینی و نمونه های دوم و سوم در حالت ناشتا و تقریباً 18-17 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمع آوری شد. برای تعین میزان کمی CRP از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت CRPدر هر سه مرحله 24ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه و نیز شش هفته در دامنه طبیعی قرار داشت. در طی سه هفته اول CRP افزایش114 درصدی نسبت به مقادیر پایه داشته است که این افزایش معنی دار نبوده و در طی سه هفته پایانی نیز به مقادیر اولیه بازگشت کرده است. بهطور کلی با توجه به نتایج تحقیق حاضر میتوان گفت که شش هفته تمرینات آماده سازی باعث پاسخ ملایم فاز حاد در کارته کاران حرفه ای می شود و تغییرات سطوح CRP در طی این مدت حاکی از آن است که شدت التهابات در این ورزشکاران خفیف بوده است.
۷۱۰.

اثر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش آدیپونکتین مقاومت به انسولین دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۳۱ تعداد دانلود : ۶۰۲
دیابت، اختلال متابولیکی است که به وسیله هیپرگلیسمی به دنبال نقص در ترشح انسولین، مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. به همین منظور 35 نفر از زنان دیابتی نوع دو دارای اضافه وزن (BMI بین 30-25 کیلوگرم بر متر مربع) با دامنه سنی 45 تا 60 سال داوطلبانه در تحقیق حاضر شدند و در دو گروه تمرین HIIT (17n=) و کنترل (18n=) قرار گرفتند. گروه HIIT به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، 6-4 تکرار 30 ثانیه ای با حداکثر تلاش با شدت 250 درصد و استراحت 4 دقیقه ای بین تکرارها) تمرینات چرخ کارسنج را انجام دادند. نتایج تی وابسته نشان داد بین میانگین داده های پیش آزمون و پس آزمون مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن گروه HIIT کاهش معنا دار و بین میانگین سطوح آدیپونکتین سرمی و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معناداری مشاهده شد (05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنا داری را بین گروه های تمرینی در میزان آدیپونکتین (026/0P= و 21/3F=)، مقاومت به انسولین (007/0P= و 28/5F=) و درصد چربی (041/0P= و 60/2F=) نسبت به گروه کنترل نشان داد. از طرفی میزان وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها تغییر معناداری نداشت (05/0< P). احتمالاً می توان گفت که انجام هشت هفته تمرینات سرعتی شدید (HIIT) بدون تغییر در مقدار وزن و شاخص توده بدنی می تواند تأثیرات مثبتی بر مقاومت به انسولین، درصد چربی و سطوح آدیپونکتین زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۷۱۲.

اثر سه دوره زمانی(5، 10، 15 ثانیه) انقباض ایستا در روش PNF بر دامنه کشش عضلات همسترینگ مردان غیر ورزشکار

۷۱۳.

مقایسه دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10 بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آستانه تهویه آستانه تنفسی جبرانی مکمل یاری کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۷۵۸
هدف از این پژوهش نیمه تجربی، تعیین تأثیر دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیمQ10 بر آستانه تهویه(VT) و آستانه تنفسی جبرانی(RCP) ورزشکاران استقامتی مرد جوان بود. جهت انجام پژوهش، 14 مرد جوان ورزشکار (با میانگین سنی 2/1 ± 4/22 سال، درصد چربی 4/4 ± 5/12 و توان هوازی 7/2 ± 3/53 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به طور تصادفی در دو گروه مساوی (هفت نفره) قرار گرفته و در یک پژوهش دوسویه کور به مدت چهار هفته، کوآنزیمQ10 (گروه مکمل) و دکستروز (گروه کنترل) را به مقدار 60 میلی گرم در روز به صورت کپسول مصرف نمودند. درادامه، دو گروه به منظور تعیین آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی، آزمون بیشینه فزاینده ایلیف را در روزهای اول، چهاردهم و بیست و هشتم بر روی نوارگردان انجام دادند. شایان ذکر است که گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گازآنالیزور نفس به نفس جمع آوری گردید و مقادیرVO2 ،VCO2 وVE اندازه گیری شد. اکسیژن معادل با آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی نیز در فواصل زمانی 15 ثانیه ای برآورد گردید. همچنین، به منظور مقایسه متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرنی (درون گروهی) و تی مستقل (بین گروهی) استفاده شد (P<0.05 ). نتایج نشان می دهد که در گروه کوآنزیمQ10 ، میانگین اکسیژن مصرفی معادل با آستانه تهویه وVO2max افزایش معناداری داشته است؛ اما این افزایش نسبت به گروه کنترل اختلاف معنا داری ندارد(P>0.05 ). علاوه براین، در هیچ یک از گروه ها، آستانه تنفسی جبرانی در سه مرحله زمانی اختلاف معناداری را نشان نمی دهد (0.34 =P,1.19 = ( 2,12 )F ). به طورکلی، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مدت دو و چهار هفته، تأثیر معناداری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی مردان جوان ورزشکار نداشته است؛ در نتیجه، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مقدار 60 میلی گرم در روز به مدت دو و چهار هفته، تأثیری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان ندارد.
۷۱۴.

تاثیر و ارتباط تمرینات اینتروال بر تعداد ضربان قلب زمان فعالیت و استراحت پسران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۶۹۵
به منظور تاثیر و ارتباط تمرینات اینتروال بر تعداد ضربان قلب زمان فعالیت و استراحت دانشجویان کلاس تربیت بدنی که در حال گذراندن واحد یک تربیت بدنی عمومی بوده اند به مدت شش هفته به اجرای یک برنامه تمرینی تناوبی که بر درگیری دستگاه بی هوازی تاکید داشت و از برنامه تمرینات تناوبی بی هوازی فاکس اقتباس شده بود پرداختند آزمودنی ها قبل و بعد از تمرینات 6 دقیقه بر روی چرخ کار سنج رکاب زدند بااندازه گیری ضربان قلب و با استفاده از نوموگرام استراند میزان VO 2max هر آزمودنی تعیین شد نتایج کاهش معنی دار تعداد ضربان قلب زمان فعالیت و استراحت و افزایش VO 2max آزمودنی ها را نشان داد
۷۱۵.

مدل پیشگوی ظرفیت عملی به شیوة شمارش گام های روزانه در مردان 65-40 ساله با سبک زندگی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فعالیت بدنی گام شمار مدل های پیشگو آمادگی قلبی- عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۶۹۱
هدف از این پژوهش، ارائة یک مدل غیرورزشی پیشگوی VO2max با استفاده از متغیر فعالیت بدنی اندازه گیری شده به-وسیلة دستگاه گام شمار در مردان 65-40 ساله، سالم با سبک زندگی فعال است. به این منظور از 69 آزمودنی برای توسعه و اعتبارسنجی مدل پیشگو استفاده شد. ظرفیت عملی با استفاده از از تست یک مایل پیاده روی راکپورت اندازه گیری شد. شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شدند. فعالیت بدنی به وسیلة گام شمار (Hj-113 Omron) در طول روز به مدت2 هفتة متوالی اندازه گیری شد. همبستگی معناداری بین VO2max با متغیرهای مستقل ترکیب بدن و گام های روزانه مشاهده شد (05 /0>p) . همچنین گام های روزانه به طور معناداری با VO2max ارتباط داشت (70 /0=R) . آنالیز رگرسیون چندمتغیره نشان داد که VO2max با بهره گیری از متغیرهای سن، وزن، نسبت کمر به لگن و تعداد گام روزانه قابل پیشگویی است (001 /0p<، ml/kg/min4 /1=SEE، 92 /0=R) . هنگام استفاده از مدل پیشگو برای برآورد ظرفیت عملی آزمودنی ها، VO2max پیشگویی شده و اندازه گیری شده همبستگی معناداری با یکدیگر داشتند (005 /0>p، 86 /0=R) . به نظر میرسد که گام های روزانه متغیر مفیدی برای مدل های غیرورزشی ظرفیت عملی در مردان میانسال است. احتمالاً این مدل دقت مدل های رگرسیون را برای پیشگویی دقیق تر VO2max در مطالعات گسترده مرتبط با سلامت افزایش خواهد داد
۷۱۶.

اثر کوتاه مدت و طولانی مدت تمرین تداومی هوازی بر شاخص های قلبی- عروقی جدید و سُنتی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تمرین تداومی هوازی موش ویستار مولکول های چسبان سلولی میانجی های التهابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۶۶۹
شواهد علمی نشان می دهند مولکول های چسبان سلولی و میانجی های التهابی که موجب افزایش فعالیت آندوتلیال عروقی می شوند و شاخص های قلبی- عروقی جدیدند که در مقایسه با شاخص های سنتی در پیشگویی بیماری های قلبی- عروقی حساسیت بیشتری دارند و در پاتوژنز آترواسکلروز نقش مهمی بر عهده دارند. هدف این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (24 و 36 جلسه) تمرین تداومی هوازی بر شاخص های قلبی- عروقی جدید و سنتی موش های نر ویستار. 36 سرموش نر 3 ماهه از نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (18 سرموش، با وزن 11±202 گرم) و کنترل (18 سرموش، با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با شدت 55 تا 85 درصد max2Vo (معادل دامنه سرعت 15 تا 30 متر در دقیقه) به مدت 15 تا 60 دقیقه اجرا شد. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در سه مرحله تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت. برای اندازه گیری مقادیر 1sICAM- از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و مقادیر β1IL- وTNF-α از کیت های تجاری الایزای شرکت Koma استفاده شد. مقادیر TC، TG، HDL-C، و LDL-C پلاسمایی با استفاده از کیت های شرکت پارس آزمون اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های اندازه گیری های مکرر، تعقیبی LSD، و t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد یک جلسه تمرین هوازی تغییر معناداری در مقادیر شاخص های قلبی- عروقی ایجاد نکرد. پس از 24 جلسه تمرین هوازی مقادیر متغیرهای 1 sICAM-(179/0=p)، β1IL- (072/0=p)، TNF-α (163/0=p)، TC (059/0=p)، TG (340/0=p)، و LDL-C (591/0=p) کاهش معناداری نداشتند، در حالی که تنها مقادیر HDL-C (035/0=p) با افزایش معناداری همراه بود. با ادامه تمرین تا 36 جلسه، 1sICAM- (001/0=p)، β1IL- (002/0=p)، TNF-α (016/0=p)، TC (001/0=p)، TG (024/0=p)، و LDL-C (031/0=p) کاهش معناداری پیدا کردند. تفاوت معنادار بین گروهی نیز در مقادیر 1sICAM- (001/0=p)، β1IL- (039/0=p)، TNF-α (028/0=p)، TC (000/0=p)، TG (001/0=p)، LDL-C (000/0=p)، و HDL-C (002/0=p) در انتهای پژوهش دیده شد. یافته های این پژوهش نشان داد، تمرین های تداومی هوازی با افزایش HDL-C و کاهش TC، TG، LDL-C (شاخص های سنتی)، 1sICAM-، β1IL- و TNF-α که شاخص های جدید بیماری های قلبی- عروقی محسوب می شوند افراد را در مقابل خطر بیماری های قلبی- عروقی ایمن می سازند و احتمالاً در پیشگیری و کنترل بیماری های قلبی- عروقی نقش مهمی دارند.
۷۱۷.

تاثیر تمرینات استقامتی بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی و چربی های خونی موش های صحرایی ماده مسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی دستگاه هموستازی چربی های خونی ترومبوز موش های صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۷۱۸
هدف این پژوهش بررسی تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی و چربی های خونی موش های صحرایی ماده ویستار با وزن 93/4  62/325 گرم و سن 21 ماه بود که دست کم سه ماه از پایان دوران باروری آنها سپری شده بود. به همین منظور 40 موش صحرایی انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه تمرینی وکنترل و زیر گروه های میان آزمون و پس آزمون تقسیم شدند. پس از آشنایی دو هفته ای حیوانات با محیط جدید آزمایشگاه و نحوه دویدن روی نوارگردان گروه تمرینی به مدت 12 هفته (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت پیشرونده) تمرین دویدن را روی نوارگردان اجرا کردند. خون گیری در سطح پایه با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه در سه مرحله پیش آزمون انتهای هفته های ششم و دوازدهم انجام شد. برای آنالیز آزمایشگاهی مقادیر فیبرینوژن و زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده(APTT) از روش انعقادی و برای بررسی چربی های خونی نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون «تی» مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (LSD) در سطح 05/0 P تحلیل شد. نتایج نشان داد تمرین استقامتی به ترتیب کاهش و افزایش معنادار مقادیر فیبرینوژن و (APTT) در مراحل مختلف تحقیق و همچنین در مقایسه با گروه کنترل موجب شده است. از سوی دیگر کاهش (TC) در مراحل مختلف تحقیق معنادار نیست. به علاوه کاهش مقادیر (VLDL-C) فقط در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پایه معنادار است. با وجود این تفاوت بین گروهی مقادیر همه تمام چربی های خونی مورد نظر در پژوهش و نسبت های آنها (VLDL-C LDL-C HDL-C TC TG TC/ HDL-C و LDL-C/HDL-C) به دنبال 6 و12 هفته تمرین معنادار است. براساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرین استقامتی با شدت متوسط و سازگاری های حاصل از آن آثار مثبتی بر دستگاه هموستازی و پیشگیری از فرایند ترومبوز دارد.
۷۱۸.

تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج با برخی شاخص های تهویه ای در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی (گازخردل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گاز خردل تمرین هوازی منتخب شاخص های تهویه ای مصدومین شیمیایی گازهای جنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۷ تعداد دانلود : ۷۸۲
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرین هوازی منتخب بر برخی شاخص های تهویه ای مانند حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول( ) تهویه ارادی بیشینه (MVV) ظرفیت حیاتی (VC) و حجم جاری (TV) در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی(گاز خردل) بود. به همین منظور 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که در اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط (ملاک جهت ورود به تحقیق در دامنه بین 51 تا 65 درصد پیش بینی شده)دچار هستند با میانگین سنی 08/8±89/44 سال وزن57/12±41/77 کیلوگرم حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول 42/9±81/61 درصد پیش بینی شده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6 نفر) و تجربی (8 نفر) تقسیم شدند. ابتدا بیماران پیش آزمون اسپیرومتری مربوط به MVV VCو TV و سپس آزمون اصلاح شده بروس را برای تعیین اجرا کردند. آنگاه گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب را با چرخ کارسنج با شدت 70 تا 80 درصد به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. پس از آنالیز آماری در سطح 05/ 0 < P نتایج تحقیق نشان داد که تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر مقدار MVV VCو TV گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تاثیر اندکی داشته است که از نظر آماری معنی دار نبوده است (مقادیرp به ترتیب 361/0 528/0 063/0 187/0). همچنین تغییرات بین گروهی عوامل مذکور در مقایسه با پیش آزمون و پس آزمون نیز معنی دار نبوده است(مقادیرP به ترتیب 724/0 898/0 445/0 628/0). نتایج نشان می دهد تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج به مدت 4 هفته ی بر شاخص های تهویه ای ( MVV VCو TV) جانبازان شیمیایی ریوی تاثیر ندارد.
۷۲۰.

تأثیر نوع تمرین طی محدودیت کالری بر غلظت ادیپوکاین های پلاسما مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین اینتروال شدید ترکیب تمرین و رژیم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۲۶ تعداد دانلود : ۵۳۲
مطالعة حاضر با هدف بررسی تأثیر محدودیت کالری همراه با تمرین اینتروال شدید و تمرین مقاومتی بر غلظت پلاسمایی ادیپونکتین، TNF-α و انسولین ناشتا انجام شد. در یک کارآزمایی نیمه تجربی 28 مرد چاق سالم با میانگین سنی 2/7 ± 6/31 سال داوطلب به طور تصادفی به 3 گروه محدودیت کالری (CR; n=8)، ترکیب محدودیت کالریک و تمرین اینتروال شدید (CRHIT; n=10) و ترکیب محدودیت کالریک و تمرین مقاومتی (CRRT; n=10) تقسیم شدند. تمرین اینتروال شدید با شدت 90 – 85 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین مقاومتی با شدت 80 – 70 درصد یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته اجرا شد. سه روز قبل از شروع 12 هفته مداخله و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونه های خونی جمع آوری شدند. وزن بدن، تودة چربی و درصد چربی بدن آزمودنی ها در هر سه گروه به طور معناداری کاهش یافت. غلظت ادیپونکتین پلاسما در گروه های ترکیبی به طور معناداری افزایش یافت (گروه تمرین اینتروال: از 65/2 به 6/4 و در گروه مقاومتی: از 0/3 به 5/3 میکروگرم بر میلی لیتر). غلظت TNF-α نیز در گروه های ترکیبی کاهش معناداری را نشان داد (گروه اینتروال: از 4/2 به 4/1 و در گروه مقاومتی: از 7/2 به 5/2 پیکوگرم بر میلی لیتر). افزایش ادیپونکتین و کاهش TNF-αدر گروه CRHIT بیشتر از گروه CRRT بود (0. 01≥P). غلظت انسولین پلاسما در هر سه گروه به طور معناداری کاهش یافت (CRRT: -18. 4%؛ CRHIT: -33. 3%؛ CR: -23. 3%)، اما هیچ تفاوت معناداری بین گروه ها وجود نداشت. نتایج حاصل نشان داد ترکیب تمرین اینتروال شدید و محدودیت کالری برای بهبود ترکیب بدن و کاهش انسولین ناشتا، TNF-α و افزایش ادیپونکتین پلاسما روش مناسب تری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان