فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
بیچاره کتاب جیبی!
بررسی دیدگاه کاربران پیرامون تأثیر ویژگیهای تعاملی رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی آنها با تأکید بر نظریه تجربه دلپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیرگذاری ویژگی تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران و بررسی نقش واسط دستیابی به تجربه دلپذیر و نقش مداخله گر خودکارآمدی انجام شده است. ابتدا شاخص های سه متغیر ""تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی""، دستیابی به ""تجربه دلپذیر""، و ""رفتار علمی"" شناسایی و تدوین گردید. سپس، داده ها با استفاده از پرسشنامه (366 آزمودنی شامل اعضاء هیئت علمی و دانشجوی دکتری به آن پاسخ دادند) گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش ""مدل سازی معادله ساختاری"" استفاده شد. متغیرهای جمعیت شناختی بر میانگین متغیرهای مورد مطالعه تأثیر معنی دار نداشت. اما، تأثیر مهارت زبان انگلیسی بر میانگین متغیرهای خودکارآمدی، تعامل رابط کاربر، تجربه دلپذیر، رفتار علمی معنی دار بود. نتایج تحلیل مدل ساختاری نشان داد که تأثیر ""خودکارآمدی"" بر ""تعامل رابط کاربر"" و ""رفتار علمی"" معنی دار است. تأثیر متغیر ""تعامل رابط کاربر"" بر ""تجربه دلپذیر""، و ""تجربه دلپذیر"" بر ""رفتار علمی"" معنی دار است. خودکارآمدی به عنوان مداخله گر ویژگی مهمی برای ایجاد تعامل با رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی و ارتقاء رفتار علمی در افراد است. به واسطه دستیابی کاربران به تجربه دلپذیر، تأثیر تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران افزایش می یابد. ممکن است یافته های این پژوهش در حوزه هایی مانند ""آموزش از راه دور"" یا ""تربیت پژوهشگر"" مورد استفاده قرار گیرد. تحول رفتار علمی کاربران به عنوان حاصل تعامل انسان با رایانه زاویه جدیدی برای پژوهش در حوزه تعامل انسان-رایانه بگشاید. تأثیر پذیری رفتار علمی کاربران از تعامل رابط کاربر بر اثر دستیابی به تجربه دلپذیر، سبب تقویت نظریه ""تجربه دلپذیر"" گردد. این پژوهش به دلیل ارائه چارچوبی نظری درباره تأثیر تعامل رابط کاربر بر رفتار علمی حوزه پژوهشی نویی معرفی نموده است.
ارزیابی نسبت عامل بندی در توصیفگرهای اصطلاحنامه های اصفا و علوم اسلامی: رویکرد کمی به تحلیل سطح پیش هم آرایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم کتابداری موضوعات خاص و کتابخانه ها و کتابداری
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم اطلاع رسانی خدمات اطلاع رسانی مدیریت اطلاعات ذخیره و بازیابی اطلاعات
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم کتابداری نمایه سازی و چکیده نویسی اصطلاح نامه ها و هستی شناسی ها
ارزیابی تأثیر راهبرد مدیریت دانش بر کارکردهای مدیریت منابع انسانی در کتابخانه های دانشگاهی و مؤسسات آموزش عالی با استفاده از رویکرد BSC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به ارائه الگویی جهت ارزیابی عملکرد راهبرد4 مدیریت دانش بر کارکردهای مدیریت منابع انسانی در کتابخانه های دانشگا هی و مؤسسات آموزش عالی می پردازد. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای- میدانی است. در راستای اهداف تحقیق، با توجه به ادبیات پژوهش و نظرات کارشناسان خبره، 38 شاخص جهت ارزیابی مدیریت دانش در سطح منابع انسانی استخراج و سپس، این شاخص ها در 10 عامل کلی در قالب رویکرد کارت امتیازی متوازن (BSC)4 طبقه بندی گردیدند. نتایج حاصل از ارزیابی راهبرد مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی شهر یزد به عنوان مورد مطالعه حاکی از آن است که این راهبرد در منظرهای مشتری، فرایندهای داخلی، دیدگاه رشد، و یادگیری، عملکرد مطلوب داشته است، اما در منظر مالی و شاخص های بهره وری کارکنان و برنامه های آموزشی نتوانسته پیامد موفقیت آمیز و قابل توجهی برای کتابخانه های دانشگاهی شهر یزد داشته باشد.
نفحات الانس من حضرات القدس
حوزههای تخصصی:
گذری بر مطبوعات پژوهان ایرانی
حوزههای تخصصی:
حق طبع در کتب چاپ سنگی
حق مالکیت معنوی آثار
حکایت استفاده کاربردی از پژوهش ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های بنیادی نظام آموزش عالی در ایران، همخوانی ضعیف آن با نیازهای بومی جامعه است. از پیامدهای این وضعیت، فاصله یا شکاف میان پژوهش های دانشگاهی، به ویژه پایان نامه ها، با نیازهای جامعه است. این شکاف را می توان به روشنی در عدم استفاده از یافته ها و نتایج پژوهش ها در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آنها مشاهده کرد. در طول چند دهه اخیر که آموزش عالی در ایران رو به گسترش بوده است، انتقادها و واکنش های بسیاری در این مورد از سوی اندیشمندان از یکسو و نیز کارفرمایان صنایع و اقتصاد از سوی دیگر مطرح شده است. گسترش کمی دانشگاه ها و افزایش پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری باعث شده است تا ظرفیت و توانایی استادان، بیشتر صرف آموزش گردد. در مقابل، عرصه پژوهش شاهد دوباره کاری های بسیار بوده است که دلیل عمده آن، عدم توانایی دانشجویان و یا استادان راهنما در یافتن مساله پژوهش در حوزه های موضوعی مورد نیاز جامعه است. بارها شاهد آن بوده ایم که دانشجویان دچار نوعی سرگشتگی در یافتن مساله مناسب برای تحقیق بوده اند و نتوانسته اند موردی را بیابند که ارزش کاربردی برای پژوهش داشته باشد. دکتر محمدحسین دیانی در سرمقاله خود در فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی به این نکته مهم اشاره دارد که جامعه دانشگاهی به جای توانایی در «مساله یابی»، دچار «مساله سازی» شده است.1 دلیل این امر را می توان دور شدن برنامه های درسی از نیازهای بومی و رویکرد نظام آموزشی به نیازهای بومی دانست که خود متاثر از عوامل گوناگون است. نکته قابل تامل آنکه، بیشتر دانشجویان، پس از فراغت از تحصیل و جذب بازار کار شدن، به ندرت دست اندرکار استفاده از دستاوردهای پایان نامه خود در محیط کاری می شوند. این وضعیت نیز یک انقطاع میان نظام آموزش عالی، پژوهش و جامعه به شمار می رود.