فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور شناسایی پیشایندها و پسایندهای بازاریابی محتوای دیجیتال با استفاده از مدل نظریه ای داده بنیاد سامان یافته است که از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، از پژوهش های کیفی است. جامعه آماری شامل خبرگان و افراد آگاه به امر بازاریابی محتوای دیجیتال، به ویژه بلاگرهای اینستاگرام است. حجم نمونه با اشباع نظری (۲۰ نفر) با استفاده از نمونه گیری هدفمند برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روایی و پایایی کار از معیارهای «گوبا» و «لینکن» که متشکل از چهار مفهوم جزئی تر قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید، و اطمینان پذیری است، استفاده شد. برای کدگذاری از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش نظامدار «استراوس» و «کوربین» با کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. بعد از تحلیل داده ها مدل پارادایم یا الگوی مطلوب بازاریابی محتوای دیجیتال استخراج شد. نتایج به دست آمده به شناسایی ۶۲ کد محوری، ۲۱۶ شاخص (کدگذاری باز) و ۶ کدگذاری گزینشی منجر شد که ۷ پیشایند (مؤلفه اثرگذار) شامل انگیزه ها، هوش تجاری، تجربه مخاطب، ترجیحات و سلیقه ها، تحقیق و توسعه، خلاقیت، و تأثیرگذاران و ۱۱ پسایند (مؤلفه اثرپذیر) شامل رقابت پذیری، ارتباطات، اعتماد مخاطب، خلق ارزش برای مخاطب، ارتقای فرهنگ یادگیری الکترونیک، وفاداری و ترغیب به خرید، آگاهی از برند، سلامت برند، اثربخشی بازاریابی الکترونیک، تبلیغات دهان به دهان، و مشارکت را در برگرفت. افزون بر این، راهبردها، عوامل زمینه ای و موانع پیشِ روی بازاریابی محتوای دیجیتال نیز ارائه شد. از این رو، با توجه به نتایج پژوهش، توجه به یازاریابی محتوای دیجیتال برای برندسازی و جذب مخاطب و همچنین، وفادار کردن مخاطبانِ هدف باید مورد توجه بلاگرها و افرادی که کسب وکار آنلاین دارند، ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی و پیش بینی عوامل کیفیت پاسخ ها در سیستم پرسش و پاسخ شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت: مطالعه موردی قلمرو موضوعی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع پرسش و پاسخ مجازی[1] به افراد کمک می کنند تا به اطلاعات مورد نیاز خود فراتر از پرس و جوهای مبتنی بر کلمات کلیدی سنتی و بازیابی اسناد و مدارک دست یابند. این جوامع به کاربران این امکان را می دهند تا اطلاعات مورد نیاز خود را به صورت پرسش مطرح نمایند و پاسخ یا پاسخ هایی را از دیگر اعضاء دریافت کنند. اما امکان تشخیص بهترین پاسخ از بین پاسخ ها و ارزیابی کیفیت آنها به طور واضح و قطعی وجود ندارد. هدف این پژوهش ارزیابی و پیش بینی کیفیت پاسخ ها در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت است. جهت دستیابی به این هدف، پرسش و پاسخ های وارد شده به این شبکه در قلمرو موضوعی مدیریت دانش در بازه زمانی ژانویه تا ماه می سال 2019 مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مورد نیاز توسط خزنده سایت گردآوری شد. در نهایت تعداد 54 پرسش و 443 پاسخ جهت تجزیه و تحلیل در دو سطح توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، به ترتیب متغیرهای مرتبط بودن، کفایت داشتن و مختصر بودن با نسبت بخت های 3/626، 3/44 و 3/148 بیشترین قدرت پیش بینی درستی یا نادرستی پاسخ ها را دارند. درواقع درستی پاسخ ها در صورت مرتبط بودن پاسخ دریافتی با پرسش به میزان 3/626، درصورت وجود اطلاعات کافی در پاسخ 3/440 و دریافت پاسخ های مختصر به میزان 3/148 افزایش خواهد یافت. [1] Virtual Q&A communities
تبیین مدل نظری فرآیند مدیریت دانش در ساخت هوش طراحی خودکار نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش عامل آگاهی و معنای امروز جهان است و این منبع ارزشمند و راهبردی تنها دارایی ماندگار بشر بوده و ارائه هرگونه محصولات، خدمات و فناوری با کیفیت مناسب و در زمان کوتاه بدون حفظ و مدیریت این منبع باارزش ممکن نخواهد بود. با توجه به رشد بسیار سریع دانش، مدیریت دانش، هم در بعد معنایی و هم در بعد حجمی یک ضرورت بوده و عدم انجام آن منجر به تنزل بهره وری می شود. این مسئله برای تمام دانش ها از جمله دانش معماری نیز مطرح است. یکی از نشانه های رشد سریع دانش معماری، افزایش نرم افزارها در یک دهه اخیر با کارکردهای مختلف در جهت حل مسائل معماری است که نشان دهنده فزونی حجم داده ها و چند عاملی بودن فرایندهای طراحی است. از این رو، هدف این پژوهش رسیدن به یک مدل نظری و ارائه پیشنهاد برای اجرای مدیریت دانش با استفاده از هوش مصنوعی در فرایند طراحی معماری است. در این مقاله از روش کیفی که بر پایه مدل های مفهومی از فرایند داده های کشف دانش بهره گرفته شده است که یک تحقیق اکتشافی برای برجسته کردن عملکردهای مربوط به اعمال روند مدیریت دانش در معماری است. نتیجه این پژوهش ارائه مدل شبیه سازی شده مدیریت دانش در معماری و مدل سازی فرایند ساخت هوش طراحی خودکار نماست. طبق نتایج به دست آمده، ورود هوش مصنوعی در عرصه معماری به صورت هوش طراحی خودکار برای طراحی نمای ساختمان ها می تواند فرایند مدیریت داده ها، اطلاعات و دانش در معماری را برای رسیدن به طراحی چندعاملی فراهم آورد.
استارت آپ های صنایع خلاق فرهنگی در حوزه کتاب در ایران و ارائه سناریوهای توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین وضعیت فعالیت استارت آپ های فعال در حوزه کتاب در ایران و ارائه سناریوهای توسعه روش شناسی: رویکرد استفاده شده در پژوهش حاضر ترکیبی (کمی و کیفی) است. ابتدا از رویکرد کمّی برای گردآوری اطلاعات و تشریح وضعیت استارت آپ ها استفاده شد و سپس برای تدوین سناریوها از رویکرد کیفی استفاده شد. در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. در بخش دوم که اختصاص به تدوین سناریو برای ترسیم آینده داشت از سناریونگاری تکوینی استفاده شد. جامعه پژوهش 154 استارت آپ فعال در حوزه کتاب بودند که 58 مورد در حوزه کتاب الکترونیکی، 26 مورد در حوزه کتاب صوتی، 65 مورد در حوزه توزیع و فروش کتاب چاپی و 5 مورد در حوزه شبکه های اجتماعی فعالیت دارند. در بخش دوم اقدام به انجام مصاحبه های نیمه باز با 9 نفر از متخصصان علمی و اجرایی شد. برای تحلیل محتواهای مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای کیفی پنهان با رویکرد استقرائی، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرکز اصلی استارت آپ ها در شهر تهران است و عمر شکل گیری آن ها به دو دهه اخیر برمی گردد. استارت آپ های این حوزه ضعیف هستند و این ضعف ناشی از ضعیف بودن حوزه کتاب در کشور است. توان مالی و زیرساختی این شرکت ها بسیار پایین است و نیازمند پشتیبانی هستند و مؤسسات سرمایه گذار و شتاب دهنده ها نیز به دلیل کمی سودآوری این حوزه به ندرت وارد این حوزه ها می شوند. به لحاظ زیرساخت های قانونی و اداری خلأهای بسیاری پیش روی این شرکت ها در صنعت کتاب است و نیاز به اصلاح رویه ها، قوانین و زیرساخت های اجرایی و تسهیل فعالیت این مؤسسات است.
Indicators Related to Theorizing Measurement (a Capacity Measurement Framework)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۲, No. ۲, Winter & Spring ۲۰۲۱
49 - 69
حوزههای تخصصی:
Purpose: Relatively much research has been done into theorizing and its importance. However, the number of studies related to the understanding of contexts is very negligible and so far no framework has been provided including indicators and evaluation methods. This research has been done with the aim of achieving the indicators related to theorizing and subsequently presenting a formula to measure the potential and theorizing capacity of scientific institutes. Method: Library and field methods have been used to collect information. Data were first collected through a checklist and then through the AHP questionnaire. The questionnaire was distributed among experts and the AHP method was used to analyze the data. Expert Choice software was used to analyze the data obtained from the AHP questionnaire. Findings: The results indicate that the individual index is 9 times more important than the non-individual index in the theorizing process. Pairwise comparison of individual sub-indices showed that "awareness of theorizing" and "research ability” have an equal portion in theorizing. The "coherence of personality traits" is sextuple as important as the "awareness of theorizing”. "Coherence of personality traits" up to sextuple "research ability" can be considered important in the theorizing process. Pairwise comparison of non-individual index sub-indices showed that "communication level" is twice as important as "institutional index level". However, the “effect level" is twice as important as the "communication level". The "communication level" is 7 times more important than the "management index level". The "effect level" can be considered 7 times more important than the "institutional index level". "Institutional index level" is quadruple more important than "management index level". The "effect level" is extremely important compared to the "management index level". Conclusion: Although theorizing is done by a researcher or a group of researchers, ultimately, it is a collective matter, or at least, several components are involved in its formation. Theorizing is a coherent, dynamic, purposeful, and thoughtful practice whose results can lead researchers to recognize the credible generalizable relationship between causes and effects. Finally, the formula Tp= (0.9I + 0.1NI) was presented, which can be used to assess the capacity of theorizing in institutes.
تاثیر انقلاب های صنعتی بر سیر تحول کتابخانه های عمومی: تحقق کتابخانه پلتفرمی در انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی نه تنها یکی از تأثیرگذارترین نهادهای اجتماعی هستند بلکه می توانند منعکس کننده سیر تحولات در عرصه های دیگر از جمله توسعه صنعتی نیز باشند. در این پژوهش سعی شده است با تمرکز بر نسل شناسی کتابخانه های عمومی، به تغییر روند خدمات این کتابخانه ها متناسب با ویژگی های انقلاب های صنعتی بپردازد. بنابراین، هدف این پژوهش، تحلیل و مرور تغییرات و تحولات کتابخانه های عمومی متأثر از انقلاب های صنعتی، از شکل گیری کتابخانه های سنتی در انقلاب صنعتی اول تا رسیدن به کتابخانه های پلتفرمی در انقلاب صنعتی چهارم است. کتابخانه به مفهوم پلتفرم، بستری اجتماعی برای مشارکت همه افراد و نهادها و با هدف فراهم کردن زمینه های تبادل اطلاعات و دانش عمل می کند.روش: از جنبه روش شناسی، این مقاله یک مطالعه مروریِ رواییِ غیرنظام مند است که در آن از رویکرد سندی استفاده شده است. به منظور گردآوری و استخراج اطلاعات، جستجوی جامعی در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی و بین المللی انجام شد. متون و اسناد مرتبط با عبارت های دقیق انقلاب صنعتی یاIndustrial Revolution و کتابخانه عمومی یا Public Library در بازه زمانی 2000 تا 2018 میلادی بازیابی و مرور شد.یافته ها: یافته های این پژوهش، ضرورت شناخت ویژگی های نسل های کتابخانه های عمومی بر اساس پارادایم های انقلاب های صنعتی با توجه به خصیصه هایی مانند فناوری و ابزار، مخاطب و ذی نفع، مأموریت و چشم انداز و زیرساخت و منابع بود که بیانگر ضرورت تغییر کتابخانه ها به سمت نسل کتابخانه های پلتفرمی برای بقا و تداوم خدمت تأثیرگذار در دوران انقلاب صنعتی چهارم است. با توجه به تغییر اکوسیستم اجتماعی متأثر از انقلاب صنعتی چهارم، کتابخانه ها باید برای استمرار حیات و توسعه و افزایش اثربخشی خود، نگرش و عملکرد شان را تغییر دهند و با شناسایی مجدد دارایی ها، ارزش ها، فلسفه وجودی و منطق کارشان مبتنی بر تفکر پلتفرمی برای همنواسازی و خلق و تبادل ارزش ها با ذی نفعان، به خصوص منابع و ذینفعان بیرونی خود، اقدام کنند.
بررسی نقش و تأثیر به کارگیری ابزارهای فناوری ارتباطات و اطلاعات بر ارزیابی عملکرد سازمان های خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فناوری اطلاعات به عنوان یک علم در سراسر جهان مطرح شده و در بهبود روابط جوامع در زمینه های مختلف تأثیرگذار است؛ به طوری که سازمان ها این علم را به علت پیچیده و رقابتی شدن فضای کسب وکار برای بهبود فرایندهای سازمانی و کسب مزیت رقابتی به کار می گیرند. از این رو، و به علت اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی مؤلفه های فناوری ارتباطات و اطلاعات در ارزیابی عملکرد مدیریت منابع انسانی در شرکت های خدماتی پرداخته شده است. برای این کار، پرسشنامه ای شامل شش بُعد فناوری ارتباطات و اطلاعات طراحی شده و در نمونه آماری ۵۰ نفری متشکل از مدیران شرکت های خدماتی توزیع گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از روش «لاوشه» و بر اساس نظر خبرگان مورد ارزیابی قرار گرفت و فرضیات پژوهش با استفاده از نرم افزار «اس پی اس اس» تحلیل شد. با توجه به آزمون نرمالیته انجام شده روشن شد که نظرات نمونه آماری نرمال نیست و از روش آزمون ناپارامتریک ضریب «اسپیرمن» برای بررسی همبستگی مؤلفه های فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده شد. سرانجام، نتایج تحقیق نشان داد که بین خدمات وب، پردازش ابری اطلاعات، هوش مصنوعی، فناوری ارتباطات تلفن همراه، اطلاعات کسب وکار هوشمند، و فناوری ارتباطات و اطلاعات در مدیریت منابع انسانی سازمان های خدماتی همبستگی وجود دارد. بنابراین، توسعه و بسط برنامه های تلفن همراه و وب که اخیراً مطرح گردیده، مدل جدیدی از هوشمندی را به سازمان ها عرضه می دارد. مدل جدید، پتانسل بالقوه ای برای ارتقای کسب وکار است تا سازمان را به یک سود بزرگ برساند.
قابلیت تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی (مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : مشکلات و کاستی های اصطلاح نامه ها و روند رو به رشد استفاده از هستی شناسی ها در امر بازیابی اطلاعات منجر به تولید پژوهش های متعددی در خصوص طراحی و ساخت هستی شناسی و یا تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی شده است. مطالعه حاضر به روش نظام مند و با هدف ارائه خلاصه ای از اطلاعات موجود درباره تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی به تحلیل مطالعات انجام شده در این باره پرداخت. روش شناسی : مطالعه به روش مرور نظام مند و با پروتکل کیچنهام انجام شد. 5 سؤال پژوهش، شامل: شباهت(های) اصطلاح نامه و هستی شناسی چیست؟، تفاوت(های) اصطلاح نامه و هستی شناسی چیست؟، روش های تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی چیست؟، فواید استفاده از اصطلاح نامه در ایجاد هستی شناسی چیست؟ و چالش های تبدیل اصلاح نامه به هستی شناسی چیست؟، بر اساس تحلیل های انجام شده، پاسخ داده شد. یافته ها : 71 رکورد در بر اساس استراتژی جستجو بازیابی و سپس با معیارهای ورود و خروج تطابق داده شد. در نهایت 57 مدرک با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج از مجموعه حذف و 14 مدرک مرتبط برای پاسخ به سؤالات پژوهش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتیجه : نتایج نشان داد که هر دو ابزار در سازمان دهی به کار رفته و اصطلاحات یک حوزه موضوعی خاص را پوشش می دهند و تفاوت عمده آنها در میزان پرداخت به روابط معنایی بین مفاهیم است. تعریف طبقات بر اساس مفاهیم موجود در اصطلاح نامه، تعریف روابط میان مفاهیم و استفاده از یک زبان رسمی وجه مشترک تمام روش های پیشنهادی بود. صرفه جویی در زمان و پرهیز از دوباره کاری از فواید و نیاز به متخصص موضوعی در فرایند انجام کار از چالش های تبدیل اصطلاحنامه به هستی شناسی است.
تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر میزان تاب-آوری و امید به زندگی نوجوانان مبتلا به سرطان در مرکز بیمارستان بعثت شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتاب درمانی با توجه به اثرات مثبت آن می تواند به عنوان یکی از خدمات کتابخانه های عمومی برای همه اقشار جامعه باشد؛ هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله آزمایشی کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر میزان تاب آوری و امید به زندگی نوجوانان مبتلا به سرطان در مرکز بیمارستان بعثت شهر همدان است. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی با استفاده از طرح پژوهشی پیش آزمون پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش است. در گروه آزمایش، جلسات کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر گزار شد و مداخله ای بیش از اقدامات معمول در محیط پژوهش انجام نشد. نمونه جامعه پژوهش متشکل از 30 نفر از نوجوانان مبتلا به سرطان 10 تا 14 ساله بود که در مرحله اولیه بیماری قرار داشته و حداقل یک دوره شیمی درمانی را گذرانده بودند. این نمونه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شد. ابزار پژوهش شامل دو پرسش نامه تاب آوری کانر و امید به زندگی اشنایدر بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین میانگین نمرات دو مؤلفه تاب آوری و امید به زندگی در گروه کنترل و آزمایش تفاوت وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر امید به زندگی در نوجوانان سرطانی 6/43 درصد و تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر تاب آوری 1/64درصد بود. نتیجه: بین جلسات کتاب درمانی با تاب آوری و امید به زندگی در جامعه مورد بررسی رابطه معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، کتاب درمانی در هردو مورد تأثیر داشته است و نتیجه داشت، تاب آوری و امید به زندگی هر دو معنی دارند و کتاب درمانی روی دو گروه تأثیر دارد.
بررسی میزان به کارگیری مؤلفه های خلاقیت گیلفورد در مجلات فارسی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تقویت تفکر خلاق برای رشد فعلی و آینده کودک و جامعه ضروری است و ادبیات کودک می تواند نقش مهمی را در پرورش مهارت های تفکر و خلاقیت داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان به کارگیری مؤلفه های خلاقیت گیلفورد در مجلات فارسی کودکان صورت گرفت. روش: روش پژوهش، تحلیل محتوا و جامعه آماری مطالب داستانی و غیرداستانی 12 مجله معتبر فارسی کودکان فهرست شده در تقسیم بندی شورای کتاب کودک است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای برای مطالب داستانی و غیرداستانی است. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه وارسی محقق ساخته ای است که بر اساس مؤلفه های هشت گانه تفکر خلاق گیلفورد تهیه شد. روایی ابزار بر مبنای پژوهش های پیشین و پایایی با ضریب همبستگی درون گروهی تأیید شد. یافته ها: میانگین مؤلفه های تفکر خلاق گیلفورد در مطالب داستانی و غیرداستانی مجلات متفاوت است. در مطالب داستانی، حساسیت به مسئله دارای بیشترین میانگین و پیچیدگی و پس از آن ترکیب کمترین میانگین را داشتند. همچنین میانگین میزان پرداختن به مؤلفه حساسیت به مسئله در بین مطالب غیرداستانی بیش از سایر مؤلفه ها بود و کمترین میزان میانگین نیز به مؤلفه ارزشیابی تعلق گرفت. در مطالب داستانی مجله «سه چرخه» و در مطالب غیرداستانی مجله «نبات» به مؤلفه های خلاقیت توجه بیشتری داشتند. نتیجه گیری: مجلات کودکان فارسی باید توجه بیشتری به مسئله خلاقیت داشته باشند، این مهم با رویکرد فعلی آنان قابل دستیابی نخواهد بود و باید در خط مشی خود پیرامون انتشار آثار فاقد محتوای خلاقانه تجدیدنظر اساسی نمایند.
پسا حقیقت به منزله موضوع علم اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله نتایج پژوهشی را درباره تحول علم اطلاعات، مفاهیم و مسائل آن گزارش می کند و نشان می دهد که پدیده جدید پساحقیقت پرسش های نوی را در عرصه این علم مطرح کرده است. به طور مشخص این مقاله به شناسایی و ترسیم ویژگی های پدیده پساحقیقت می پردازد تا نشان دهد این پدیده واقعیت نوی را که مقوله های پیشین را به چالش می کشد، درباره اطلاعات به نمایش می گذارد. سخن از علم اطلاعات با ترسیم سه مدل عمده مطالعه در این عرصه آغاز می شود: مادی، شناختی، و اجتماعی. در بحث از پساحقیقت، از سبب های پیدایش، ویژگی ها، و پیامدهای آن سخن می رود. سبب های پیدایش شامل نفی علم، تعصب ورزی انسان از تایید آنچه که با باورهایش درتعارض است، سلب نقش میانجی اطلاعات، شکل گیری اثرات حباب گونه در نتیجه منطق و الگوریتم های شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو، و ربایش ایده نسبی سازی حقیقت است که جنبش فلسفی پست مدرن به راه انداخته است. در خصوص ویژگی های این پدیده آنچه که در درجه نخست خود را می نمایاند شکل های عمدی و لحظه ای تولید اطلاعاتِ گمراه کننده در بستر پلتفرم های گوناگون - عمدتا نرم افزارهای پیام رسان است- که به صورت زیرزمینی کار می کنند. در ارتباط با پیامدها، از قوت گرفتن رژیم های اقتدارگرا، ضعیف شدن نهادها[ی مدنی] و تسلیم شدگی انسان ها سخن خواهد رفت. روش: روش شناسی ای که در این پژوهش به کار گرفته شده مرور ادبیات و بحث معرفت شناختی است. در مورد علم اطلاعات، کتاب ها و مقاله های نویسندگان کشورهای گوناگون را بررسیده ام. هدف آنها مشخصا ترسیم نقشه علم اطلاعات در قالب جریان های نظری و پارادایم ها بود. از این رو، به منظور تحلیل، آثاری که تنها تاریخ علم اطلاعات را از یک دیدگاه نظری بررسیده بودند، در مطالعه وارد نکردم. برای شناسائی پساحقیقت، عمدتا کتاب های جدید را به خاطر عمق بحثشان از موضوع و تحلیل هاشان از این پدیده و شناسائی سبب های پیدایش، ویژگی ها، و پیامدهای آن بررسی کردم. یافته ها: نتیجه برابرنهادن بحث چارچوب مفهومی علم اطلاعات با مسائل مرتبط با پساحقیقت نشان داد که نیاز است علم اطلاعات علاوه بر مباحثی نظیر ربط، بازیابی، و نسبت اطلاعات با دانش، موضوع «حقیقت» داشتن اطلاعات را در مرکز توجه قرار دهد. پدیده پساحقیقت ابعاد فنی، انسانی، و اجتماعی دارد. علم اطلاعات ابزارها و مفاهیم موردنیاز برای کشف این ابعاد را دارد. نتیجه گیری: پدیده پساحقیقت خود را به صورت چالشی عمده برای علم اطلاعات عرض اندام می کند. از این رو به پژوهش بیشتر برای فهم آن و پرورش راهبرد برای طرف شدن با آن نیاز است.
بررسی و ارزیابی وضعیت به کارگیری اسباب بازی در کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین وضعیت موجود استفاده از اسباب بازی در کتابخانه های عمومی کشور و عوامل مرتبط با آن است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتابداران کتابخانه های عمومی کشور بودند که تعداد 899 نفر از آن ها در پژوهش مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار اس پی اس اس صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد میزان استفاده از اسباب بازی ها در کتابخانه های عمومی کشور بالاتر از حد متوسط است. از نظرِ استفاده از نوع اسباب بازی، تمایل به استفاده از اسباب بازی های گروهی بیشتر از اسباب بازی های فردی است که در این میان، دو دسته اسباب بازی های فکری و آموزشی بیشترین استقبال را از سوی مراجعان داشتند. بررسی میزان رضایت کاربران از بخش اسباب بازی نشان داد اگرچه رضایت کلی از این بخش بالاتر از حد متوسط بود اما تنوع و کیفیت پایین اسباب بازی ها از عوامل نارضایتی از بخش اسباب بازی هستند. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد از دیدگاه کتابداران، استفاده از اسباب بازی در کتابخانه های عمومی اثربخشی بالایی داشته و باعث ثبت تجربه مثبت از کتابخانه در ذهن مراجعان، تقویت روحیه جمع گرایی در کودکان و افزایش مراجعه به کتابخانه شده است. در نهایت، یافته ها حاکی از آن بود کتابداران دانش و توانمندی های اندکی در زمینه اسباب بازی ها و کار در بخش اسباب بازی دارند. اصالت/ارزش: پژوهش حاضر با بررسی وضعیت موجود استفاده از اسباب بازی در کتابخانه های عمومی کشور و شناسایی نقاط قوت و ضعف مرتبط با اسباب بازی، بخش اسباب بازی و کتابداران بخش اسباب بازی، اطلاعات دقیقی را پیشِ روی مدیران و کارشناسان نهاد برای برنامه ریزی دقیق تر و رفع کاستی های این حوزه قرار می دهد. این پژوهش همچنین مبنایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این حوزه و بسط مبانی نظری آن فراهم می کند.
شناسایی و رتبه بندی عناصر متنی و پیرامتنی مهم در بازیابی داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عناصر متنی و پیرامتنی مهم در بازیابی داستان از دیدگاه خواننده است تا بر اساس آن مناسب ترین نقاط دسترسی برای خواننده فراهم شود و دسترسی به منابع داستانی متناسب با نیاز خواننده بهبود یابد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظرِ رویکرد از نوع ترکیبی بوده و با راهبرد متوالی اکتشافی انجام گرفت. مرحله اول از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته فردی با 14 نفر از خوانندگان داستان انجام گرفت و داده های گردآوری شده با روش تحلیل مضمون کدگذاری و تحلیل شد. در ادامه، برای رتبه بندی عناصر شناسایی شده در مرحله اول، پرسش نامه مقایسه زوجی در اختیار 12 نفر از متخصصان حوزه ادبیات داستانی قرار گرفت و پس از گردآوری داده ها از روش تحلیل سلسله مراتبی برای تحلیل استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل مضمون مصاحبه های انجام گرفته در مرحله اول پژوهش، 24 عنصر متنی و پیرامتنی در قالب 6 مضمون اصلی استخراج شد. در ادامه، بر اساس نظر خبرگان، 19 عنصر از عناصر استخراج شده به عنوان عناصر متنی و پیرامتنی مهم در بازیابی داستان شناسایی شدند که می توانند در درک، ارزیابی، تصمیم گیری و انتخاب داستان تأثیر داشته و به جست وجوگران در بازیابی کتاب های داستانی مرتبط کمک کنند. اصالت/ارزش: استفاده از عناصر متنی و پیرامتنی برای غنی تر کردن ابرداده های فهرست های کتابخانه ها و نیز به کار بردن آن ها به عنوان نقاط دسترسی در نظام های جست وجو و بازیابی اطلاعات موجب توسعه و بهبود این نظام ها و افزایش کارایی آن ها در بازیابی منابع داستانی متناسب با نیاز خوانندگان می شود.
مدل سازی موضوعی و کاربرد آن در پژوهش ها: مروری بر ادبیات تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : مدل سازی موضوعی یکی از تکنیک های متن کاوی است که امکان کشف موضوعات نامعلوم در مجموعه اسناد، تفسیر اسناد بر اساس این موضوعات و استفاده از این تفاسیر برای سازماندهی، خلاصه کردن و جستجوی متن ها را به طور اتوماتیک میسر می کند. آشنایی با مفهوم و تکنیک مدل سازی موضوعی، و کاربرد آن در کشف موضوعات و سازمان دهی منابع اطلاعاتی از اهداف اصلی این پژوهش است. روش شناسی : پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای است که در آن، ضمن معرفی مدل سازی موضوعی، به دسته بندی و مرور کاربردهای این تکنیک بر اساس ماهیت عملکردی آن و ارائه نمونه تحقیقاتی که از این تکنیک استفاده نموده اند پرداخته است. یافته ها : الگوریتم های مدل سازی موضوعی علاوه بر سه هدف اصلی مبنی بر کشف موضوعات پنهان، تفسیر اسناد بر اساس موضوعات و نهایتاً سازمان دهی و طبقه بندی متون، در کشف موضوعات و روابط پنهان در حوزه های علوم، بازیابی اطلاعات، دسته بندی مدارک بر اساس موضوعات، کشف الگوهای برجسته و رویدادهای در حال ظهور، خوشه بندی مفاهیم حوزه های علمی، تحلیل سیر تحول مفهومی در طول دوره های تاریخی، تعیین روابط سلسه مراتبی مفاهیم یک حوزه یا زمینه خاص علمی و غنی سازی فهرست واژگان کاربرد دارد. نتیجه : مدل سازی موضوعی با تکیه بر یادگیری ماشین و بهره گیری از دانش هوش مصنوعی به عنوان یکی از رویکردهای نوین سازماندهی منابع اطلاعاتی مطرح شده و مطالعات جدی در این زمینه در حال انجام است. لذا با کاربرد الگوریتم های مدل سازی موضوعی در راستای خودکارسازی استخراج موضوع و کشف موضوعات نهان موجود در منبع می توان بر تقویت و روزآمدسازی نظام های نوین سازمان دهی منابع اطلاعاتی عمل کرد.
پرکاربردترین مؤلفه های مدیریت داده های پژوهشی (مورد پژوهی: کتابداران کتابخانه های دانشگاهی علوم پزشکی قطب 7 کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
107-120
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین پرکاربرد ترین مؤلفه های مدیریت داده های پژوهشی از دید کتابداران کتابخانه های دانشگاهی علوم پزشکی قطب 7 کشور بوده است. روش پژوهش: در پژوهش حاضر از روش آمیخته (کیفی-کمی) استفاده شده است. داده های بخش کیفی متشکل از 20 نفر از خبرگان رشته، انتخاب و فرم های نظرسنجی با هدف اجماع نظرات، در 3 راند برای ایشان ارسال و ارزیابی انجام شد. در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته، نظرات 127نفر از کتابداران کتابخانه های دانشگاهی مورد نظر گردآوری شد. داده های کمی بوسیله آزمون های t ، فریدمن، تحلیل عاملی و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: 6 مؤلفه در مدیریت داده پژوهشی از میان مؤلفه های دوازده گانه شناسایی شده در فازهای دلفی، پرکاربردترین آنها در کتابخانه های دانشگاهی علوم پزشکی قطب 7 کشور بوده اند که به ترتیب شامل: زیرساخت داده؛ نقش نظارتی؛ استفاده مجدد؛ بودجه؛ سازماندهی؛ اشتراک گذاری) بوده اند. میانگین بارهای عاملی 6 مؤلفه مذکور در کتابخانه های دانشگاهی مورد پژوهش، بالاتر از 6/0 (قابل قبول) بود. ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و مقدار AVE برابر با 5/0 بوده، لذا تمامی معیارها در متغیرهای پنهان، در محدوده قابل قبول بوده اند. نتایج آزمون های t و فریدمن در بخش کمی نشان داد که از نگاه کتابداران در مقوله های فوق الذکر تفاوت معناداری نسبت به سایر مؤلفه ها وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر نظر کتابداران کتابخانه های دانشگاهی علوم پزشکی قطب 7 کشور، مؤلفه های زیرساخت داده، نقش نظارتی، استفاده مجدد، بودجه، سازماندهی و اشتراک گذاری، کاربردی ترین مؤلفه ها در مدیریت داده های پژوهشی در اینگونه کتابخانه ها هستند که می توان از آنها به عنوان معیاری برای اجرای پژوهش های آتی و نیز جهت ساخت ابزاری برای انجام پژوهش های مرتبط استفاده کرد.
مروری نظام مند بر پژوهش های بهبود الگوریتم کا-میانه برای خوشه بندی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشه بندی به عنوان یک فرایند جهت شناخت ماهیت و ساختار داده ها در بسیاری از حوزه های علوم و فناوری های مرتبط با آن نقش مهمی در سازماندهی داده ها دارد. یکی از الگوریتم های پرکاربرد و ساده خوشه بندی، کا-میانه است. پژوهش حاضر با هدف مرور نظام مند تحقیقات در زمینه بهبود الگوریتم کا-میانه برای خوشه بندی داده ها صورت گرفته است. این پژوهش با یک راهبرد جدید بر مبنای کاستی های الگوریتم کا-میانه به بررسی تحقیقات انجام شده در این زمینه و نقش آن در سازماندهی داده ها در محدوده سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ می پردازد. برای این منظور میزان توجه پژوهشگران به رفع هر یک از کاستی های این الگوریتم برای بهبود طی سال های مزبور در قالب پرسش های پژوهش تدوین شده است. در این پژوهش با استفاده از استراتژی جست وجو، پالایش، و استخراج مقاله ها در نهایت، ۴۷ منبع مرتبط شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بیشترین تحقیقات صورت گرفته با غلبه بر کاستی حساس به مراکز خوشه اولیه در جهت بهبود الگوریتم کا-میانه انجام شده است. همچنین، از ۴۷ تحقیق مورد بررسی، الگوریتم بهبودیافته کا-میانه در ۳۵ تحقیق بر روی داده های غیرمتنی و در ۱۲ تحقیق بر روی داده های متنی اعمال شده است. سرانجام، نتیجه حاصل از بررسی ۶ تحقیق از تحقیقات صورت گرفته نشان داد که حجم داده ها رابطه ای مستقیم با عملکرد الگوریتم بهبودیافته کا-میانه دارد. به عبارت دیگر، این الگوریتم باید به نوعی اصلاح شود که با اعمال بر روی حجم متفاوت داده ها خوشه بندی کارآمد و دقیقی انجام دهد.
بررسی ارتباط مدیریت زمان و آموزش کارکنان کتابخانه های عمومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت زمان به معنای مدیریت کردن زمان یعنی فرآیند نظم دهی و برنامه ریزی برای تقسیم زمان خود بین فعالیت های خاص از جمله کسب تجربه و آموزش. کارکنان برای نیل به اهداف سازمانی و فردی نیازمند آموزش و ارتقای دانش می باشند. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط مدیریت زمان و آموزش کتابداران و کارکنان کتابخانه های عمومی شهر کرمان بود. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان و کتابداران کتابخانه های عمومی شهر کرمان به تعداد 645 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی 241 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت زمان کارول و کافمن (1999) و آموزش کارکنان نوئی و ویلک (1993) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله شاخص های آماری توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون، t تک نمونه و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد میان آموزش کارکنان و مدیریت زمان رابطه معنی داری وجود داشت (05/0> p-مقدار). همچنین وضعیت مدیریت زمان و آموزش کتابداران و کارکنان در سطح مناسبی قرار داشت (05/0> p-مقدار). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان داد بین ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با کار و ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با رده شغلی با مدیریت زمان رابطه معنادار وجود نداشت (05/0<p-مقدار) و بین ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با خودشان با مدیریت زمان رابطه افزایشی (مستقیم) و معنادار وجود داشت (05/0>p-مقدار). نتیجه : مدیران کتابخانه ها می توانند با بهره گیری از فنون مدیریت زمان و توجه به نقش این مؤلفه ارزشمند، برای آموزش کارکنان و کتابداران خود برنامه ریزی کرده به آنان در اعتلای رشد شخصی و رسیدن به اهداف شغلی کمک نمایند.
دلایل آلودگی اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی «مگ ایران» و «نورمگز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به تحلیل «آلودگی اطلاعات» در پایگاه های اطلاعاتی «مگ ایران» و «نورمگز» پرداخته و وضعیت آلودگی اطلاعات از نظر اطلاعات کتاب شناختی، محتوای چکیده ها، شیوه نگارش و کلیدواژه ها را مورد بررسی قرار داده است. روش شناسی: روش پژوهش، پیمایشی تحلیلی و مهم ترین ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی استفاده شد. دو جامعه این تحقیق شامل پایگاه های اطلاعاتی «مگ ایران» و «نورمگز» و . فر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان بودند و نمونه گیری صورت نگرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد به لحاظ آلودگی اطلاعات در اطلاعات کتابشناختی، محتوای چکیده ها، شیوه نگارش و کلیدواژه ها بین پایگاه اطلاعاتی «مگ ایران«نورمگز» تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی نمره کلی آلودگی اطلاعات در منابع اطلاعاتی پایگاه «مگ ایران» 95/0 کمتر از منابع پایگاه اطلاعاتی «نورمگز» می باشد، دلیل آن هم آلودگی اطلاعات کمتر در بخش های اطلاعات کتابشناختی و کلیدواژه ها بود. نتیجه : در بخش شیوه نگارش و محتوای چکیده ها، منابع اطلاعاتی پایگاه «نورمگز» از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار بوده و دارای آلودگی اطلاعات کمتری نسبت به پایگاه «مگ ایران» بودند.
مورد پژوهی اجتناب از اطلاعات در دانشجویان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار اطلاعاتی اصطلاحی است که برای توصیف بسیاری از روش های تعامل انسان با اطلاعات استفاده می شود. اجتناب از اطلاعات نیز یکی از وجوه رفتار اطلاعاتی و روش های تعامل انسان با اطلاعات است. اجتناب از اطلاعات مجموعه ای از رفتارها و اقدامات گزینشی به منظور متوقف کردن، محدود کردن، تأخیر جستجو، مواجهه، پردازش، و استفاده از اطلاعات است. هدف اصلی این پژوهش بررسی اجتناب از اطلاعات دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان در مطالعه مقاله های علمی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی پیمایشی است. جامعه پژوهش دانشجویان پزشکی در سال تحصیلی 98-99 دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند. روش نمونه گیری تصادفی بود. دانشجویان پرسشنامه های الکترونیکی اجتناب اطلاعات و نیاز به شناخت را تکمیل کردند. از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی ساده، رگرسیون چند متغیره برای تحلیل آماری استفاده شد. یافته ها: میانگین اجتناب از اطلاعات دانشجویان 21/2 و میانگین نیاز به شناخت آنها 55/3 بود. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار میزان اجتناب از اطلاعات دانشجویان برحسب پایه تحصیلی آنان بود. بین اجتناب از اطلاعات و نیاز به شناخت رابطه معنادار مشاهده شد. متغیر پایه تحصیلی در رابطه بین اجتناب از اطلاعات و نیاز به شناخت نقش کاهشی داشت. نتیجه : میزان نیاز به شناخت دانشجویان با اجتناب از اطلاعات آنان رابطه عکس دارد، همچنین با افزایش پایه تحصیلی آن ها نیاز به شناخت آنها افزوده می شود. می توان برای دانشجویان پایه های پایین تر این روند را تسریع نمود. پیشنهاد می شود که برای آن ها دوره های آموزش سواد اطلاعاتی، تور کتابخانه، و معرفی پایگاه های اطلاعاتی تخصصی برگزار شود.
بهبود الگوریتم RAKE برای استخراج کلیدواژه از متون علمی فارسی؛ مطالعه موردی: پایان نامه ها و رساله های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلمات کلیدی زیر مجموعه ای از کلمات یا عبارات یک سند هستند که می توانند معنای سند را توصیف کنند و در فرایند بازیابی اطلاعات نقش مهمی ایفا کنند. از آنجا که عملیات استخراج کلیدواژه یا عبارات کلیدی از متون تخصصی و علمی کاری تخصصی و زمان بر بوده و حجم اسناد علمی که نیاز به کلیدواژه دارند روزافزون است، الگوریتم های مختلفی برای استخراج تخصصی و خودکار کلیدواژه و عبارات کلیدی به اسناد طراحی و پیاده سازی شده اند. RAKE یک الگوریتم پرکاربرد برای استخراج کلمات کلیدی از متون است. اساس کار الگوریتم RAKE ، کلمات کلیدی و عموماً حاوی چندین کلمه (یعنی عبارت کلیدی) هستند، ولی علائم نگارشی یا کلمات بی معنا یا ایست واژه ها را شامل نمی شوند. در این الگوریتم از برچسب گذاری دستوری کلمات به عنوان ابزاری برای تعیین ضریب اهمیت آن ها در جملات استفاده می شود. کلید واژه ها مجموعه ای از توالی های چندکلمه ای یا تک کلمه ای هستند که طبق معیار های خاصی امتیاز دهی می شوند. در این پژوهش، یک نسخه بهبود یافته از الگوریتم استخراج خودکار کلیدواژه ( RAKE ) ارائه شده است. در نسخه بهبودیافته سعی شده با ایجاد تغییراتی در معیارهای امتیازدهی عبارات کاندید، دقت و بازخوانی عبارات کلیدی استخراج شده افزایش یابد. راهکار ارائه شده برای بهبود الگوریتم RAKE با در نظر گرفتن ضعف های موجود در رویکرد های وزن دهی دراین الگوریتم به ویژه برای زبان فارسی و مستندات علمی پیشنهاد شده است. برای بررسی نقاط ضعف الگوریتم RAKE و ارائه راهکار پیشنهادی از مجموعه ای از فراداده های پایان نامه و رساله های فارسی استفاده شده است. راهکار پیشنهادی روی این داده ها آزمایش و ارزیابی شده و باعث افزایش دقت، بازخوانی و معیار F شده است.