فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امثال، به عنوان بخشی از ادبیات عامیانه، همانند کنایات، یکی از پر صرفه ترین وسیله ها در انتقال پیام به صورت ادبی و، در عین حال، مردم پسند شمرده می شوند زیرا از ایجاز برخوردارند، حکیمانه اند، نیازی به مستندسازی ندارند، و، علاوه بر همه اینها، ساده و قابل فهم اند و با نیازها و زندگی روزمره پیوند دارند. ساختار منسجم، روابط معنایی مستحکم، و گزینش الفاظ مناسب هر گونه تغییر و تحولی در عبارت امثال را خالی از وجه می سازند. مع الوصف، مواردی را می توان سراغ گرفت که گذشت زمان رابطه معنایی مثل را با الفاظ آن در پس پرده ابهام پنهان و دریافت این رابطه را دشوار می سازد. برای نمونه، مثلی از این دست را در این مقاله مطرح و بررسی می کنیم و آن مثل مشهور سیلی نقد به از حلوای نسیه است. پیام مثل آشکار و مشخص است، اما، در آن، رابطه سیلی با حلوا در خور تامل است. واژه سیلی، در زبان کردی، بر نوعی کاچی هم اطلاق می شود که به سایله مشهور است و، همانند حلوا، ماده اصلی آن آرد است. ضمنا یکی از معانی کاج (=کاچ) «سیلی، تپانچه، پس گردنی، کشیده» ذکر، و برای آن این شعر عنصری مرد را گشت گردن و سر و پشت سر بسر کوفته به کاج و به مشت شاهد آورده شده است. (? فرهنگ فارسی معین، ذیل کاج [=کاچ]) ...
چرا در فرهنگ عامّه پایان شاهنامه خوش پنداشته می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مَثَلِ «شاهنامه آخرش خوش است» از پرآوازه ترین مَثَل ها در فرهنگ ایرانی است. هنگامی که برای کسی امری ناخوش رخ می دهد و دیگری بِدان خشنود است، در واکنش این سخن را به ک ار می برد. می دانیم که شاهنامه با تازشِ تازیان به ایران پایان می پذیرد؛ پس چگونه است که پایان آن را خوش پنداشته اند؟ در پاسخ، گروهی «خوش» را در معنای تهکّمی، یعنی ناخوش دانسته و گروهی دیگر، «خوش» را در معنای اصلی واژه پنداشته اند. نگارنده از یک سو این احتمال را می دهد که پایانِ خوشِ شاهنامه به کین کشی از کُشنده ی زدگ رد سوم بازمی گردد. در باور ایرانی انتقام از کُشنده شاه، واجب و مقدّس بوده است و آشکارا این را در جا های گوناگون شاهنامه می بینیم؛ پس از آن روی ک ه بیژن، ماهویِ سوری را می کُشَد و بدین سان انتقامِ خونِ یزدگرد را می گیرد، پایانِ شاهنامه را خوش پنداشته اند. از سوی دیگر، مَثَلِ پرآوازه را می توان از جمله ادبیاتِ آخرالزّمانی (پیش گوییِ استقرار دوباره قدرت ایرانیان) پنداشت که پس از سقوط صفویه به دست بیگانگان، در میان مردم رواج یافته است؛ چنان که با سقوط ساسانیان، این گونه ادبی مرسوم می شود.
ضرب المثلهای کردی کرمانشاهی و ادب پارسی
منبع:
شعر پاییز ۱۳۷۶ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
«بیهوده کاری» در آیینه ی ضرب المثل های فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
«مَثَل» مقوله ای زبانی- ادبی به شمار می آید که از جایگاهی والا در فرهنگ ایرانی و عربی برخوردار است. مثل نگاران ایرانی و عرب سعی وافر داشته اند که امثال را گردآوری و ثبت و ضبط نمایند. شیوه ی مثل پژوهی و تدوین ضرب المثل ها بیشتر مبتنی بر شیوه ی «دسته بندی الفبایی» بوده است و هیچ گونه رابطه و پیوند منطقی و معنایی میان امثال به چشم نمی خورد. نگارنده بر این باور است که دسته بندی امثال براساس «حوزه های معنایی» می تواند از یک سو مثل پژوهان و پژوهندگان را در مطالعات مردم شناسانه و کشف عناصر فرهنگی و تمدنی ملت ها کمک نماید و از سوی دیگر، دستیابی به مثل های مربوط به حوزه های مختلف را امکان پذیر می نماید. در این پژوهش، تلاش شده است ضرب المثل های دلالت کننده بر «بیهوده کاری» در فارسی و عربی بررسی گردد. ابتدا تعاریف گوناگونی از «مثل» از منظر مثل پژوهان ایرانی و عرب ارائه شده است؛ آنگاه مجموعه امثال حوزه ی مذکور به شکل تطبیقی بررسی شده اند. این مقاله می تواند در حوزه های مثل شناسی و مثل نگاری و تطبیق امثال فارسی و عربی با تأکید بر اهمیت «طبقه بندی معنایی» امثال نه «دسته بندی الفبایی» آنها کاربرد داشته باشد. نگارنده رفتارهای بیهوده، نسنجیده، غیر منطقی، متهورانه و عاری از هرگونه دوراندیشی، سنجیدگی و ظرافت را به عنوان یک آسیب اجتماعی و فرهنگی تلقی کرده و سعی نموده است تا ابعاد گوناگون بیهوده کاری را در امثال فارسی و عربی تجزیه و تحلیل نماید.
تاملی در باره مثل «زیره به کرمان بردن» و معادل های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیره را من سوی کرمان آورم گر به پیش تو دل و جان آورم (مثنوی، دفتر اول، بیت 3195) درآمد: زیره به کرمان بردن یکی از رایج ترین مثل های فارسی است. این مثل، نه تنها در گفتگوهای عوام، که در سخنان و نوشته های خواص نیز کرارا می آید. معادل های بسیاری برای آن در زبان فارسی و فرهنگ مردم (فولکلور) ایران وجود دارد، که شاعران و سخنوران آنها را به کار برده اند و نشانه بارز غنای حیرت آور زبان فارسی است. با یک برآورد مقدماتی، بیش از پنجاه مثل با مضمونی مشابه و برابر با آن احصا شده است (? دهخدا، ج 2، ص 706، 934، 935، 1147؛ ج 3، ص 205 و در جاهای دیگر) و، حال آن که، شمار امثال معادل آن در زبان عربی هفت (همو، ص 935) و در زبان های اروپایی عموما یکی دوتاست. در این مقاله، تلاش می کنیم معادل های متعددی را که، از دیرباز، برای این مثل در زبان فارسی متداول شده است، همراه با شواهد منثور و منظوم و نیز معادل های عربی و اروپائی آنها، ارائه کنیم، اما پیش از آن، جا دارد که به بررسی معنای خود مثل و موارد کاربرد آن بپردازیم. مثل زیره به کرمان بردن، چه در تداول و چه در زبان خواص، به مفهوم کاری بیهوده و نامعقول به کار می رود. گاهی نیز، از روی شکسته نفسی گوینده، در بیان آن که سخنش در خور مخاطبان نیست و برای آنان تازگی ندارد ادا می شود. استنباط بیهودگی از فحوای این مثل کاملا طبیعی و منطقی است. وقتی کسی کالایی را به جایی برد که خود به تولید آن معروف باشد، کاری عبث و دور از اقتضای مقام کرده است. آن کالا، اگر هدیه باشد، برای گیرنده ارج و منزلتی ندارد و، اگر برای عرضه در بازار باشد، از آن سود که هیچ زیان هم به بار خواهد آمد. به کان خویش بسی بی بها بود گوهر به شهر خویش بسی بی قدر بود مردم (انوری) ...
زیبایی شناسی ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد زیبایی شناسی امثال فارسی بسیار گسترده است و همین جنبه های بلاغی و ادبی آن باعث شده است تا محققان، امثال را یکی از گونه های ادبی به شمار آورند.در این مقاله، به سه بُعد زیبایی شناسانه پرداخته می شود:
1.وزن وآهنگ ضرب المثل های فارسی؛
2.ابعاد بلاغی در حوزه ی معانی، بیان و بدیع؛
3. زبان وبیان طنزآمیز مثل ها.
در حوزه ی وزن وآهنگ ضرب المثل ها، برای مستندکردن مقاله از میان پنج منبع مهم، هزار مثل را برگزیده ایم تا کیفیت و کمیت وزن و آهنگ را با توجه به این نمونه گیری نشان دهیم.آن گاه پس از این بررسی آماری به تحلیل هر سه بخش و ارائه ی نمونه ها و توصیف آن ها می پردازیم.
با توجه به آن که امثال فارسی از هر جهت به وزن اشعار عامیانه نزدیک است، با بررسی نظرات شش تن از عروضیان و صاحب نظران شعرعامیانه و تقطیع هجایی بیست مثل، به توصیف آن ها می پردازیم تا چگونگی وزن غیرعروضی (هجایی، عددی، عروضی کشش دار و،..) را در آن ها نشان دهیم.
در بخش سوم، عناصر صوتی و تناسب ها و تقارن های بدیعی را در آهنگین کردن امثال فارسی نشان می دهیم و در پایان به عنصر مهم طنز و شگردهای آن اشاره می-کنیم.
حمام ها در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان معماری همواره در کلام عامه نمود داشته است. به سبب اهمیت شست وشو و پاکیزگی در نظام روابط اجتماعی ایرانیان، حمام ها در جایگاهی ممتاز قرار داشته اند. حمام ها از آسیب پذیر ترین گونه های معماری هستند و متأسفانه فرهنگ گرمابه ها بیشتر و پیش تر از کالبد آن ها در معرض نابودی است. بنابراین نباید در ضرورت مستندسازی وجوه غیر مادّی گرمابه ها تردیدی روا داشت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی به باز شناسی، طبقه بندی و تحلیل وجوه مختلف گرمابه ها در ضرب المثل های فارسی
می پردازد.
مهم ترین نتایج تحقیق نشان می دهد که امثال به صورت جمله ساده خبری، بیشترین فراوانی را دارند و در عین ظرافت زبانی، مطلب را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کنند. از نظر محتوای عمومی امثال، مسائل اجتماعی و اخلاقی بالا ترین میزان را به خود اختصاص داده اند. بررسی محتوای تخصصی امثال از نظر معماری بیانگر توجه عمده به کالبد معماری حمام هاست. بررسی محتوای مردم شناسانه امثال نیز نشان می دهد که به وسایل حمام ها بیشتر از دیگر موارد توجه شده است. همچنین معماری و موضوعات مردم شناختی گرمابه ها اهمیت یکسانی دارند و باید همپای توجه به حفظ کالبد معماری گرمابه ها به حفاظت از وجوه مردم شناختی آن ها نیز اهتمام ورزید.
واکاوی مفهوم زن در ضرب المثل های لری با تأکید بر بعد نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به واکاوی مفهوم زن در ضرب المثل های لری با تأکید بر بعد نابرابری جنسیتی می پردازد. برای تحلیل موضوع، از دیدگاه نشانه شناسی بارت، تحلیل گفتمان لاکلا و موفه و تفسیرگرایی کیلفورد گیرتز کمک گرفته شد. رویکرد و روش تحقیق، رویکردی کیفی و استفاده از دو روش مطالعه اسناد و مصاحبه عمیق با افراد(زن، مرد) واجد شرایط بالای 50 سال بود. روش های انتخاب این افراد، و تفسیر و تحلیل داده ها، به ترتیب، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و روش تحلیل موضوعی یا تماتیک است. داده های مورد بررسی، ضرب المثل های رایج در گویش لری ممسنی، به ویژه، موارد مرتبط با نابرابری جنسیتی بوده است. مقوله های ناشی از واکاوی ضرب المثل ها را می توان حول مقوله های فرعیِ زن موجودی سطحی نگر، حقیر، ابزارگونه، اطاعت پذیر، فتنه گر و سخن چین؛ و مقوله یا دال محوری "" دیگریِ فرودست"" دسته بندی و تحلیل کرد. بر اساس تحلیل مضامین و نگاه امیکی مصاحبه شوندگان، می توان گفت تصاویر ارائه شده از زنان در ضرب-المثل های لری، به شکل گیری و تقویتِ نوعی زبان جنسیت گرا و کردار تبعیض آمیز جنسیتی در جامعه مورد نظر انجامیده است. تا جاییکه این زبان جنسیتی، به تعبیر بارت، شکل اسطوره ای به خود گرفته و بر اساس نگاه گفتمانی لاکلا و موفه، نوعی مرز ضدیتی کاملاً مشخص بین ما(مردان) به مثابه جنس فرادست، و دیگری(زنان) به مثابه جنس فرودست ترسیم و تحکیم شده است. در نهایت اینکه چنین تصویری می تواند هم بازتاب و بازگو کننده ی نابرابری بین جنسیتی و هم ممانعت کننده ی زنان در دستیابی به موقعیت های مهم و ارزشمند زیست اجتماع شان باشد.
بررسی ضرب المثل های فارسی در دو سطح واژگانی و نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها، در کنار کنایات، اصطلاحات، زبانزدها و واژگان، از جمله مواد و مصالح زبانی به شمار می روند که غنای هر زبان به کمیت و کیفیت همین مواد بستگی دارد. در این مقاله مولف می کوشد پس از طرح موضوع و تعریف مثل، این گونه زبانی را در دو سطح واژگانی و نحوی بررسی نماید. در سطح واژگانی، واژگان امثال از چند زاویه بررسی می شوند: 1 میزان کاربرد واژگان بیگانه، عامیانه و شکسته با تکیه بر نمونه گیری از کتاب های امثال معروف که معلوم می گردد 4/14 درصد واژگان عربی، 2 درصد عامیانه و کمتر از یک درصد شکسته است. این بررسی ها به صورت مقایسه ای انجام می گیرد تا میزان واژگان یاد شده را در مقایسه با نثر معیار و مواد دیگر ادب شفاهی چون افسانه ها، لالایی ها، ترانه ها و مثل ها نشان دهد، 2 واژگان ممنوع (حرام) و تابو 75/2درصد از کل واژگان امثال را تشکیل می دهد، 3 در بخش فواید زبانی واژگان مثل نیز به نقش واژگان امثال در ماندگاری واژگان زبان فارسی و مطالعات زبانی اشاره می شود، 4 تغییر و جابه جایی واژگان در محور جانشینی از ویژگی های مثل هاست که علل آن به تفصیل و با نمونه بررسی و تحلیل می شود 5 در سطح نحوی مباحثی مانندنوع جمله های مثلی، اجزای جمله های مثلی و ترتیب و انواع آن ها از نظر فعل، ساختمان و وجه بررسی می شود. در ادامه، حذف اجزای جمله های مثلی در هشت نوع دستوری با ارایه شواهد کافی و دلایل و چگونگی و نوع حذف ها (لفظی و معنوی) می آید ودر پایان گونه های نوشتاری و گفتاری در مثل ها بیان می شود. 6 روش تحقیق توصیفی تحلیلی و به صورت نمونه گیری و مطالعه موردی است. تعداد نمونه ها، پنجاه مثل از پنج منبع مثل مکتوب و به زبان معیار است، بنابراین، ضرب المثل های گویشی در این پژوهش مورد نظر نیست. همچنین برای مقایسه و یا هدف های خاص، نمونه گیری های دیگری نیز انجام داده ایم.
بررسی تطبیقی قوم شناسی و زبانی مثل های بختیاری و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از آفریده های مردمی در زندگی روزمرة همة انسان ها هستند که کاربرد متنوعی دارند. اقوام و ملّت های جهان وجوه مشترک بسیاری در اندیشه و تولیدات فرهنگی خود دارند، در این میان مردم فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان، که بیشترین ارتباط تاریخی – فرهنگی را با هم دارند؛ می توانند با این ویژگی های مشترک به بازشناسی فرهنگ خویش بپردازند. نمونه های این پیوند در گونه های فولکلور و فرهنگ عامّه (ادبیات شفاهی) نمایان تر است. در این مقاله ضمن ارائة ضرب المثل ها، این گونة ادب شفاهی بین اقوام تاجیکی و بختیاری مورد مقایسه قرار می گیرد. در این نوشتار رویکرد تطبیقی زبانی، ادبی و فکری متن ها در کنار پیوستگی های فرهنگی اقوام فارسی زبان مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این نوشتار، یافتن پیوستگی و تطبیق متن های مثل در بین بختیاری ها و تاجیکان، از منظر زبان و قوم شناسی است.
ملاحظاتی درباره مثل «از چاله به چاه افتادن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدا در توضیح معنای این مثل، یادآور شویم که چاه، علی القاعده، از چاله عمیق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدین سان، مثل در مواردی به کار می رود که بخواهند «از مشکلی به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ...
بررسی ویژگی های منتسب به زنان در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، آشنایی با دیدگاه های متفاوت نسبت به زنان و حقوق آنان از دیدگاه جنسیتی و توصیف فرهنگ اصیل و رایج ایرانی درباره زنان با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل هاست. پیکره مورد بررسی در این پژوهش، شامل 382 ضرب المثل است که از کتب و فرهنگ ضرب المثل های معتبر زبان فارسی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع، برای تحلیل این پیکره از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و با بررسی، جداسازی و تفکیک ضرب المثل هایی که به نوعی در ارتباط با زنان بوده، به بررسی سه حوزة محوری و کلی درباره زنان پرداخته شده است. نخست، بررسی ویژگی های فیزیکی و روان شناختی زنان، در مرحله دوم بررسی مقوله های اخلاقی و عاطفی، در نهایت روابط خانوادگی و اجتماعی آنهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار تمثیل های یادشده، جایگاه واقعی زن را آنچنان که باید نشان نمی دهد و عمدتاً بر برجسته کردن جنبه های منفی شخصیت زن تأکید دارد. همچنین در بررسی ضرب المثل ها می توان آشکارا جایگاه متغیر زنان را مشاهده کرد، زیرا او گاه با زبانی محترمانه و فاضلانه توصیف می شود و در اوج است و گاه با داوری های بی رحمانه و مغرضانه تا حد ابلیس نزول می یابد. بنابراین در این تحقیق سعی شده جایگاه زن در ضرب المثل های فارسی نشان داده شود و معلوم شود نگاه به زن در این ضرب المثل ها چگونه است و با شرایط کنونی جامعه و وضعیت فعلی زنان ما در این فرهنگ چه تفاوتی دارد؛ با توجه به اینکه امروزه دیدگاه جامعه نسبت به وی مثبت تر شده و شرایط لازم برای ارتقای جایگاه آنان به وجود آمده است.
جایگاه زن و خانواده در ضرب المثل های بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ضرب المثل ها در شناخت جنبه های مختلف فرهنگ مردم نقش مؤثری دارد؛ زیرا در آن ها، فرهنگ هر قوم و ملتی به تصویر کشیده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی خانواده و جایگاه زن در ضرب المثل های بختیاری با رویکرد نقد فمینیستی است. در ضرب المثل های بختیاری زن گاه جایگاه فرادست، گاه فرودست و گاه برابر با مردان دارد. وقتی سخن از مسائل درون خانه و حیطه خصوصی به میان می آید، زن موجودی قدسی و فراتر از مرد است و در ضرب المثل هایی که از حیطه عمومی و جایگاه اجتماعی افراد بحث می شود، زن جایگاه فرودستی نسبت به مردان دارد. در ضرب المثل هایی که از مسائل عام زندگی سخن گفته می شود، جایگاه زنان با مردان برابر است. همچنین در بسیاری از این ضرب المثل ها، نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشه های مطلوب جامعه مردسالار برای زنان نهادینه می شود. ازدواج، مذموم شمردن چندهمسری، شناخت همسر پیش از ازدواج، نحوه شناخت همسر و وظایف زوجین، ازجمله مسائل مربوط به خانواده هستند که در مَثل های بختیاری انعکاس یافته اند.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.