فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۶ مورد از کل ۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مدیحههای سعدی در غزلیات وی میپردازد. آمیختن مدح ضمن غزل به تنوع مضمونی غزل سعدی کمک کرده است. سعدی 12 غزل دارد که صریحا مدحی است یعنی ممدوحان در آن به صراحت آمده است و با غزلی دیگر که تهنیتنامه عید رمضان است اگر به آن اضافه شود مجموعا 13 غزل مدحی میشود.
مدح رسول (ص) از واقعیت تا روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر بدان جهت که جنبه های شخصی، احساسی و تجملی بر آن غالب است، به عنوان منبع و عامل در آمد، نمی تواند چندان مؤثر واقع شود. بدین جهت شاعر برای امرار معاش و حفظ هنر خویش، به صاحبان قدرت و ثروت روی می آورد. تحریک احساسات ممدوح، که با بخشش وی نسبت مستقیم دارد، به جز از طریق غلو در اوصاف او و یا حتی اثبات و تایید برخی خصال برای وی، که در او متصور نیست، ممکن نگردد و این نه با اسلام، که با هر دین آسمانی و جهان شمول و حتی سنتها، قوانین و مقررات بشری که بر پایه دوستی، صداقت و سازندگی بنا شده اند، هماهنگی و همخوانی ندارد. نگارنده در این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به مدایح نبوی در صدر اسلام، آن زمان که ایمان چنان قلب های مؤمنان را فرا گرفته بود که جایی برای دروغ و تصاویر غیر واقعی باقی ننهاده بود، مضامین آن ها را با مفاهیم مدحیه های رسول (ص) در دوره های بعد مقایسه ای کوتاه و مختصر نماید، باشد که چراغی، هر چند کم فروغ، برای مداحان دیگر عصرها و نسل ها گردد، تا از دروغ، غلو و مبالغه بپرهیزند و راستی را سرلوحه هنر خویش سازند.
این که در شهنامه ها آورده اند ...
حوزه های تخصصی:
درباره مداحی خواجوی کرمانی
حوزه های تخصصی:
انحلال هویت مداح در هویت ممدوح: مطالعه ای بر پایه اشعار مدحی فرخی در دستگاه غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شعر مدحی، بر اثر آنچه
منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و
ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و اراده
ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطه مداح و ممدوح و
انحلال هویت مداح در «من» ممدوح بررسی شده و نمونه ای
تاریخی در این زمینه واکاوی شده است. نمونه ای
از انحلال هویت مداح در هویت ممدوح را می توان در دوران حضور طولانی فرخی سیستانی
در دربار غزنویان دید؛ دورانی که سلطان محمود بر دربار غزنین حکومت می کرد و در
سایه ارتشی نیرومند، فتوحاتی پرشمار به کارنامه سلطنت خود افزود. فرخی در این
دوران علاوه بر سلطان، «دیگران»ی
را نیز مدح می کرد که روابط ادبی اش با آنان تابعی از اراده سیاسی و خواست سلطان
بود. نمونه ای از این نوع رابطه در برخورد فرخی با چرخه وزیران دولت غزنوی بررسی
شده است. چرخه مورد نظر، عزل احمد حسن میمندی از صدارت سلطان، به وزارت رسیدن حسنک
و جابه جایی مجدد حسنک با صدارت دوباره احمد حسن است. فرخی در مدح این «ممدوحان
در سایه»، از خود اختیار و هویتی ندارد و بر اساس
اختیار «ممدوح اصلی»
سخن می گوید
بررسی تطبیقی مدایح نبوی در دیوان بوصیری و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتراک ادیبان اسلامی در ستایش پیامبر (ص) میراثی از تفکّر و عاطفه دینی مشترک است که بستری مناسب جهت مقایسه این نوع ادبی به ویژه میان تمدّن ایران و عرب را فراهم می آورد. در این راستا، بررسی مدایح نبوی بوصیری، شاعر مصری و خاقانی شروانی که هر یک به دلیل فراوانی ابیاتشان در مدح پیامبر به نوعی افتخار شاعر پیامبر بودن خویش را به همراه دارند، جلوه محسوسی به پیوند ادبیّات این دو ملّت می دهد.
این دو شاعر، که به فاصله کمتر از یک قرن با یکدیگر می زیسته اند، اشعار آن ها از وجوه مشترک قابل ملاحظه ای برخوردار است؛ وصف معجزات پیامبر (ص)، مقام و منزلت ایشان، ذکر مناقب و فضایل، ستایش اهل بیت (ع) و نیز توسّل و شفاعت از پیامبر (ص) از جمله محورهای یکسان آن ها در مدح حضرت رسول است، با این تفاوت که بوصیری، شاعری موضوع گرا بوده و در غالب موارد به شکلی جامع، مفصّل و با ذکر جزئیّات به بیان مطالب می پردازد در حالی که خاقانی شاعری اسلوب گرا بوده و اغلب توصیف هایش صریح، کوتاه و موجز است.
پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی تحلیلی به مقایسه مدایح نبوی موجود در دیوان بوصیری و خاقانی
می پردازد تا در خلال آن وجوه اشتراک و افتراق این دو شاعر نامدار در شیوه سخن پردازی نمایان گردد.
ستایشگری از اوج تا فرود
حوزه های تخصصی:
تیغ درم یا سیمین قلم؟
حوزه های تخصصی:
مناقب بدیع اهل بیت از نظر اقبال لاهوری
حوزه های تخصصی:
مظاهر الإبداع فی مدائح أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قد کان أبو تمام من أبرز الشعراء المادحین، حیث أبدی وأعاد فی المدح وسلک فیه طریقاً یختلف عمّا کان یسلکه الجاهلیون والإسلامیون. نشأ أبو تمام فی دمشق یعمل عند حائک ثم انتقل إلی حمص حیث نظم قصائده الأولی ووصل إلی المعتصم وصار شاعره الخاص، وقد کان قبل ذلک مطروداً محروماً من قبل الخلفاء الذین کانوا قبل المعتصم. یمتاز أبو تمّام بما فی مدحه من منطق و اتساع أفکار وحکم وأمثال سائره مبثوثه فی تضاعیف أبیاته، وبما فیه من عصبیه عربیه تحمله علی الإسراف فی ذکر مناقب العرب وتزیین الحیاه البدویه ومساکن الأعراب وقبائلهم.
فقد استطاع أبو تمام أن یحوّل قصائده التی مدح بها المعتصم واصفاً شجاعته وشجاعه جنوده، استطاع أن یحوّلها إلى ملاحم نابضه بالحیاه والحرکه لما بثّ فی جماداتها من روح الحیاه فجعلها متحرّکه ناطقه. وکما کان یبالغ فی مدحه کان یبالغ فی وصفه کذلک، فقد کان وصّافاً ماهراً، بل رسّاماً مصوّراً یعتنی بلوحاته أیّما اعتناء وهو لا ینسى فی رسمه للطبیعه ممدوحه رابطاً بینه وبین الطبیعه لیمنّ فی نهایه المطاف على ممدوحه، بشکل غیر مباشر طبعاً، أنّه مدحه بأفضل ما یکون من الأشعار ولیتخذ من ذلک ذریعه لیمدح شعره ویُعلی من شأنه أکثر من إعلاء شأن الممدوح.
حکمتهای تعلیمی مشترک در شعر رودکی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدح و ستا یش یکی از گونههای مهم ادب غنا یی است که بخش عظیمی از اولین نمونههای شعر فارسی تا پا یان قرن ششم را در برگر فته و تا کنون تحقیقات متعدد ی دربارة آن انجام شده است اما محققان معاصر همواره با د ی دگاه نقد اخلاق ی بدان نگریستهاند و بس یاری جنبه های اجتماعی و ادبی آن مغفول مانده است. در این پژوهش در دیدگاه ابونصر « مدینة فاضله » سعی بر آن است که با در نظر گرفتن ویژگیهای رهبر فارابی به عنوان الگو یی در فرهنگ اسلامی و مقایسة آن با صفات ممدوح در اشعار مدحی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی، نشان داده شود که جمال الدین در مدایحش به توصیف حاکم آرمانی خویش پرداختهاست و به عبارت دیگر، ممدوح را نه آن گونه که هست بلکه آن گونه که باید باشد، به تصویر کشیده است. هشت خصوص یت حکمت، عدالت، برتر ی ذا تی نسبت به د یگران، حاکم یت مطلق، خوش سخ نی، دوری از آز، عزم راسخ و جنگاور ی، می ان رهبر آرمانشهر فارا بی و ممدوح وصف شده در اشعار مدح ی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی مشترک است و نشانههای د یگری از جمله عدم تطبیق حاکم وصف شده با واقع ی تها ی تار یخی می تواند آرمانی بودن ممدوح جمال الدین نظریه را قوت بخشد.
الأسلوبیة فی مدیحة آیة الله الغروی الإصبهانی للإمام الرضا (ع) من دیوانه العربی ""الأنوار القدسیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیة الله محمد حسین الغروی الإصبهانی علم من أعلام العلم والعرفان فی عصرنا الراهن وهو صاحب الدیوان العربی المسمّى ب ""الأنوار القدسیة"" ومتخلص ب ""المفتقر"". قام شاعرنا بإنشاد أشعار کثیرة ومدائح سنیة باللغتین العربیة والفارسیة تذکرنا بمناقب آل بیت النبیّ (ع) ومنها مدیحة طویلة باللغة العربیة أنشدها فی مدح الإمام الرضا (ع).
یسعی هذا البحث إلى دراسة مدیحته الأدبیة والعرفانیة بمنهج بنیوی، محاولاً التدقیق فی میزاتها الأسلوبیة خلال ثلاث مستویات: المستوى الصوتی، والمستوى الدلالی، والمستوى الترکیبی. فبعد تبیین الأسلوبیة وأصولها وأنواعها یرکّز على تحلیل مدیحة الغروی بناء علی أسس الأسلوبیة.
ومن أهم النتائج التی توصل إلیها البحث هوأن الأسلوبیة بوصفها منهجاً من المناهج النقدیة تمکّننا من أن نتعرّف على مقوّمات مدیحة الغروی وجمالیاتها الأدبیة والفنیة، ومما توصل البحث إلیه هو: التلائم بین الوزن والمعنى فی المدیحة، وبراعة الشاعر فی اختیار تراکیب متناسبة مع المعانی والأهداف، وتأثّر الشاعر بنزعاته الفلسفیة فی مدحیته، وقدرة هذا العلامة فی إثارة المتلقین باختیار المفاهیم المتعمقة فی أجمل التشابیه البلیغة.
ومما حثنا على معالجة هذا الموضوع هو إثبات براعة الغروی الإصبهانی – وهو من الشعراء المعاصرین فی الأدبین الفارسی والعربی- فی إنشاد کثیر من القصائد العربیة والفارسیة، وإظهار معرفته على أسالیب البیان، والتعریف بمیزات شعر عالم فیلسوف فی عصرنا الراهن.
مدح و اغراض آن در قصاید ابوالقاسم قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زیرمجموعه های انواع ادبی، «مدح و ستایش» است که بنا به وجود توصیفات اغراق آمیز و صله طلبی های خفّت بار برخی از شاعران در دوران متمادی، بهره گیری از این نوع ادبی، مورد انتقاد و حتّی نکوهش برخی از محقّقان و شاعران نیز واقع شده است؛ امّا گفتنی است که مدح و ستایش گری در آثار برخی از شاعران، دارای اغراضی غیر از خوشایندی ممدوح، دریافت صله، کسب اعتبار و... می باشد. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، و برآیند تحقیق، حاکی از آن است که «ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» سیاستمدار ادیب دوره قاجار، در قصاید دیوان اشعار خود -که دارای انواع ادبیِ «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» است- مدیحه سرایی را ابزاری در جهت بیان اغراضی همچون: تهنیت (تهنیتِ فتوحات/ تهنیت و نکوهش خائنان)، اعتذار (پوزش، امان طلبی، گلایه و دادخواهی)، قَدْح (انتقاد و نکوهش) و تهییج و ترغیب مخاطب، قرار می دهد.