فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲۵ مورد.
۴۱.

بررسی عمل کرد فردوسی در کلمه سازی صفات با پیشوندها در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صفت اسم خاص پیشوند ترکیب وصفی اسم معنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
تعداد بازدید : ۱۹۰۶ تعداد دانلود : ۷۴۵
موضوع واژه سازی از طریق پیشوندها و پسوندها تاریخی طولانی دارد، زیرا می توان با افزودن آن ها در ساخت واژه های جدید برای بیان معنی ها و مفهوم های تازه بهره گرفت و بدین گونه هزاران واژه نو با معانی تازه ایجاد کرد. فردوسی و اثر بلند پایه اش، شاهنامه، از شهرت ملّی و بین المللی برخوردار و نام این دو، همواره با زبان شیرین فارسی آمیخته و هم راه بوده است. فردوسی و شاهنامه تاکنون از جنبه های گوناگون بررسی شده است، امّا نگارنده در این پژوهش، دیدی زبان شناسانه در سطح واژگان صفات و ساختار آن ها و چگونگی بهره گیری از امکانات واژه سازی زبان فارسی در شاهنامه دارد. این که آیا فردوسی در کلمه سازی صفت تا چه اندازه با پیشوندها و پسوندهای صفت ساز آشنایی داشته و از آن ها بهره گرفته است، نیاز به پژوهشی دقیق در شاهنامه دارد. در این پژوهش از روش اسنادی کتاب خانه ای و آماری بهره گرفته شده است و نتایج بدست آمده حاصل دو سال پژوهش بر روی تمامی صفت های ساخته شده در شاهنامه است. در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که فردوسی شناختی خوب از پیشوندهای صفت ساز دارد و با بهره گرفتن از آن دانش صفت های بسیار در معنی های گوناگون ساخته است و بی دلیل نیست که این کتاب به عنوان یکی از گنجینه های لغت در زبان فارسی شناخته می شود.
۴۲.

تغییرات معنایی و مفهوم سازی های فرهنگی نام اندام دست در جزء اول اسامی مرکب زبان فارسی در قالب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات معنایی مفهوم سازی های فرهنگی الگوی کاکتوسی عناصر واژگانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها زبان شناسی شناختی
تعداد بازدید : ۱۰۱۰ تعداد دانلود : ۶۴۸
در این مقاله تغییرات معنایی و شیوه مفهوم سازی نام اندام دست در جزء اول 160 اسم مرکب فارسی بررسی می شود. مسئله و پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از اینکه شیوة تغییرات معنایی این مفهوم در واژه های مرکب فارسی چگونه است و آیا می توان از تحلیل معنایی، حافظة جمعی، فرهنگی و اجتماعی جامعة زبانی فارسی را دریافت و آن را با دو جامعة زبانی انگلیسی و چینی مقایسه کرد. هدف این بررسی، کاوش شیوه تغییر و نیز افزایش معنی نام اندام ""دست"" در فرایند ترکیب این واژه با اسمهای دیگر فارسی است، به گونه ای که در پایان از تفاوت ها میان این سه زبان در شیوه تغییرات معنایی و مفهوم سازی های این نام اندام، تبیین فرهنگی به دست داده شود و برای تنوعات زبانی تبیین غیر زبانی( شناختی- فرهنگی) ارائه شود. روش مطالعه پیکره بنیاد، بر پایه فرهنگ سخن و در قالب رویکرد زبان شناسی فرهنگی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که تفاوتهای موجود در شیوه مفهوم سازی در این چند زبان دارای تبیین فرهنگی هستند. نوآوری این تحقیق در این است که تغییرات معنایی این نام اندام را در کلمات مرکب به روش عینی می کاود، از تفاوت زبانها تبیین فرهنگی به دست می دهد، بسامد هر مفهوم را لحاظ می کند. نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: تحلیل فرهنگی تفاوتها و شباهتهای موجود در سه زبان مذکور، به تصویر کشیدن شیوة تغییرات معنایی در زبان، معرفی روش جدیدی برای آموزش واژه های زبان فارسی با استفاده از الگوی کاکتوس و معنی شناسی مطابقه ای و روان شناسی فرهنگی. دیدگاه نقدی مقاله بر این است که برای بررسی مسیر تغییرات معنایی کلمات لحاظ نمودن فرایند ترکیب نیز الزامی است.
۴۳.

واژه بست های مفعولی و آرایش بنیادین واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جابجایی انضمام واژه بست مفعولی آرایش بنیادین واژگان تغییر رده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۶۶۹
این بررسی در چارچوب دستور گشتاری و مبانی رده شناسی و با هدف تعیین جایگاه زیرساختی واژه بست های مفعولی زبان فارسی، ونیز تبیین رابطه ی همزمانی-درزمانی این جایگاه با آرایش بنیادین واژگان این زبان صورت گرفت. ازاین رو، با لحاظ زیرساخت «واژه بست+فعل» در تقارن با رده sov، نتیجه گیری شد که گشتار حرکت واژه بست مفعولی را از جایگاه مذکور به سمت محل ظهور هدایت می کند. مضافاْ، جهت گیری های نحوی، صرفی و نوایی، به عنوان سه معیار مؤثر در چگونگی واژه بست افزایی معرفی شده که ممکن است با گذشت زمان متفاوت عمل کنند. در همین راستا، با اشاره به «شرط کوتاه ترین حرکت»، به رابطه ی فرایندهای انضمام و واژه بست افزایی در فارسی معاصر اشاره شده و استدلال شد که برخلاف فارسی نو قدیم، نادستوری شدن الحاق واژه بست به جزء اسمی برخی از افعال مرکب در گونه ی معیار مؤید این رابطه است. در راستای تبیین پیامدهای رده شناختی واژه بست افزایی درابتدا به فرضیه ی مطرح در دبیرمقدم (1997) مبنی بر تغییر رده ی فارسی از ov به vo اشاره شده و با استناد به شواهد تاریخی و گویشی این نتیجه به دست آمد که بررسی سیر تحول تاریخی مشهود در نظام واژه بستی فارسی، تبیین قابل توجهی برای ناهمخوانی زبان فارسی با معیارهای بیست گانه ی درایر(1992) و همگانی شماره 25 گرینبرگ (1963) به دست می دهد. ازاین رو، در پایان این نتیجه گرفته شد که بررسی عملکرد و سیر تحول واژه بست های ضمیری زبان فارسی، فرضیه ی قرار گرفتن این زبان در جریان تغییر رده را تقویت می کند.
۴۸.

بررسی ساخت مرکب های برون مرکز زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژه مرکب برون مرکز درون مرکز ترکیب استعاری ترکیب انتقالی ترکیب ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵۷ تعداد دانلود : ۱۵۰۴
ساختار و معنای واژه های مرکب همواره یکی از موضوعات مورد توجه زبان شناسان و دستوریان بوده است. زایابودنِ فرایند ترکیب در بسیاری از زبان ها از جمله فارسی و انگلیسی، خود می تواند دلیل موجهی برای توجه زبان شناسان به این فرایند باشد. واژه های مرکب را به لحاظ ساختار معنایی و وجود هسته معنایی در ترکیب می توان به واژه های مرکب درون مرکز، برون مرکز، دوسویه و متوازن تقسیم کرد. هریک از این گروه ها را نیز می توان، ازلحاظ ساختاری، در گروه های کوچکتری جای داد. واژه های مرکب برون مرکز در تقابل با واژه های مرکب درون مرکز معنا و مفهوم پیدا می کنند. برخلاف ترکیبات درون مرکز، بسیاری از ترکیبات برون مرکز معنای استعاری دارند، لذا از این دسته ترکیبات در زبان فارسی، می توان برای فرایند واژه سازی در برابرنهادهای واژه های علمی و بیگانه استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، ابتدا ارائه توصیفی از فرایند ترکیب، به ویژه ترکیب های برون مرکز، و سپس طبقه بندی واژه های برون مرکز فارسی براساس طبقه بندی باور (2009) است. در این پژوهش نشان می دهیم که برون مرکزبودنِ ترکیب در فارسی، در اغلب موارد، وابسته به ساختار نیست بلکه به دامنه ارجاع ترکیب بستگی دارد. داده های پژوهش حاضر از بررسی متون آموزشی زبان و ادبیات فارسی دبیرستان سال تحصیلی 1393 به دست آمده اند.
۴۹.

مقایسة روابط معنایی درون زبانی اسامی در فارس نت، یورونت و وردنت پرینستون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رابطة معنایی معناشناسی واژگانی شبکة واژگانی وردنت پرینستون فارس نت یورونت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۹۷ تعداد دانلود : ۵۳۵
در این پژوهش، روابط معنایی درون زبانی اسامی در سه شبکة واژگانی فارس نت، یورونت و وردنت پرینستون را مقایسه کرده ایم. برای این منظور، ابتدا شبکة واژگانی و روابط موجود بین واحدهای سازندة آن و سپس روابط معنایی موجود بین دسته های هم معنای اسم در شبکة واژگانی را معرفی کردیم. در این پژوهش، می کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم که آیا تفاوتی ازلحاظ نوع و تعداد روابط بین این سه شبکة واژگانی وجود دارد و درصورت وجود تفاوت، علت آن چیست. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تطبیقی است و نتایج مقایسه نشان داد که با اینکه چند رابطة محدود استخوان بندی این سه شبکة واژگانی را شکل می دهند و بین این سه شبکه مشترک هستند، روابط دیگری وجود دارند که بر اطلاعات موجود بین دسته های هم معنا و درنتیجه بر قدرت و کارایی این ابزارها در پردازش زبان طبیعی می افزایند؛ هرچند بیش ازحد بودن آن ها خود به کاهش توانایی محاسباتی منجر می شود و به همین دلیل در فارس نت، تعداد روابط متعادل تر انتخاب شده است. یافته های این پژوهش در ساخت شبکه های واژگانی دیگر، ازجمله شبکه های واژگانی تخصصی، به کار می رود.
۵۰.

بررسی افعال وجهی در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افعال وجهی وجهیت معرفتی وجهیت پویا هورامی وجهیت تکلیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۵ تعداد دانلود : ۶۴۶
مقالة حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به کار رفته در این زبان می پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی های مقولة دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه بندی نظام های وجهی بر مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ گی های هر یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می تواند برای نشان دادن مرتبة الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبة امکان از وجهیّت های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می تواند در برخی موارد برای بیان مرتبة الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم تری را متوجه کنش گر می کند. فعل «tāwāj» می تواند برای نشان دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای ارادة معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان دادن وجهیّت گواه نمایی را ندارند.
۵۲.

ساخت افعال گویش مزینانی: پلی از پهلوی به فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فارسی میانه ماضی نقلی ساخت فعل نظام ارگاتیو اکتساب دوگانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان های باستانی
تعداد بازدید : ۹۰۶ تعداد دانلود : ۹۱۴
این تحقیق با رویکردی توصیفی انتقادی و هدف ثبت و ضبط ویژگی های ساختواژی باستانی افعال گویش فارسی مزینانی (سبزوار- خراسان رضوی) صورت گرفت. در این بررسی، ساختمان درونی افعال حال ساده و وجه التزامی آن، ماضی ساده، ماضی نقلی، منشأ و حضور «است» در صیغگان آن و نیز آینده ساده توصیف شده و در برخی موارد با نظیر خود در زبان فارسی میانه مقایسه گشت و این نتایج حاصل شد: الف) شناسه های فاعلی این گویش همبستگی بیشتری با نظیر خود در فارسی میانه نشان می دهند تا فارسی معیار؛ ب) ساخت ماضی ساده نیز به دو شیوه، یکسان با معیار و متفاوت با آن، به چشم می خورد؛ ج) ساخت ماضی نقلی امروز، هم در این گویش و هم در معیار، بازمانده ی تلفیقی از دو سازوکار نقلی سازی در دوره ی میانه تلقی و ساختار درونی آن به صورت «صفت مفعولی + تکواژ نمود ماضی نقلی + شناسه فاعلی» قلمداد شد؛ د) در مجموع، رفتارهای دوگانه ی پیش گفته و نتایج مذکور یادآور «فرضیه ی اکتساب دوگانه» هاوکینز بوده و حاکی از حالت بینابین این گویش در مقایسه با فارسی معاصر و میانه است. مضافاَ، رد پایی نیز از نظام مطابقه ای ارگتیو دیده شده که صرفاَ با یک فعل، اما، هم در زمان حال و هم گذشته، تولید می شوند.
۵۳.

ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ریشه شناسی گویش های ایرانی گویش های شمال غربی گویش های جنوب غربی واژگان کهن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۲۴۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۱۲
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند: arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
۵۶.

تکرار به مثابه دوگان سازی صرفی: شواهدی از زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکرار نظریه دوگان سازی صرفی تکواژگونگی ریشه واژآرایی نامتقارن رونوشت موزون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۱۲
پژوهش حاضر نظریه دوگان سازی صرفی اینکلاس و زول (2005) و ادعای اصلی این نظریه را مبنی بر شکل گیری دوگان ساخت ها با نیاز مضاعفِ صرف به یک سازه زبانی با ویژگی های معین صرفی معنایی، با استفاده از برخی ساخت های صرفی زبان فارسی بررسی می کند. نظریه دوگان سازی صرفی فرایند تکرار را که در رویکردهای به دست آمده پیشین، نسخه برداری واجی تلقی می شود اغلب ناشی از تکرار ویژگی های معیّن صرفی معنایی می داند. برای پاسخ به این پرسش که آیا شکل گیری دوگان ساخت های زبان فارسی در چهارچوب نظریه دوگان سازی صرفی قابل توجیه و تبیین است یا خیر، با درنظرگرفتن دو دسته شواهد معنایی و واژآرایی، داده هایی از زبان فارسی در چهارچوب نظریه دوگان سازی صرفی تحلیل و بررسی می شوند. شواهد معنایی شامل تکواژگونگی ریشه، ساخت های مترادف، تکرار بازتابی، تکرار کامل میانی و ساخت های متقابل معنایی می شود. شواهد واژآرایی نیز عبارت اند از کسره میانی، ساختار «که» مبین بی تفاوتی، میانوند، پیونده یا پی بست « و» و رونوشت موزون. این پژوهش با ماهیت و روشی توصیفی تحلیلی، براساس داده هایی انجام شده که از زبان طبیعی و روزمره مردم، آثار مکتوب در حوزه مطالعات صرف زبان فارسی و شم زبانی نویسندگان گردآوری شده است. تحلیل داده های گرد آوری شده نشان می دهد که اتخاذ رویکرد دوگان سازی صرفی، افزون بر ارائه توصیف و تحلیلی جامع از فرایند تکرار در زبان فارسی، امکان توصیف و بررسی ساختار و معنای دوگان ساخت هایی را به دست می دهد که پیش از این امکان تحلیل مناسبی نداشتند.
۵۷.

فعل آینده در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش های ایرانی فارسی نو ایرانی باستان ایرانی میانه فعل آینده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۴۴۷۷ تعداد دانلود : ۷۵۹
فعل آینده در زبان های ایرانی از دوره باستان تاکنون با تحولاتی همراه بوده است. در فارسی باستان ساخت خاصی به نام آینده وجود نداشت و غالباً از وجه التزامی برای اشاره به آینده استفاده می شد. در اوستایی، علاوه بر وجه التزامی، فعل مستقل آینده نیز وجود داشت که از این ساخت تنها وجه اخباری و صفت فاعلی موجود است. در گروه غربی زبان های ایرانی میانه، خلأ کاربرد فعل آینده با وجه مضارع التزامی و مضارع اخباری جبران می شده است. در گروه شرقی زبان های ایرانی (سغدی و خوارزمی)، فعل آینده با افزودن پسوند زمان ساز به آخر فعل واژگانی ساخته می شد. در فارسی دری، و به تبعِ آن در فارسی نوشتاری امروز، فعل آینده از ترکیب شکل تصریفی فعل معینِ «خواستن» و فعل واژگانی (در شکل مصدر کامل یا کوتاه) بنا می شود. اما در فارسی گفتاری معمولاً این شیوه کاربردی ندارد و عملاً مضارع اخباری جانشین آن گردیده است. در بیشتر گویش های ایرانی ویژگی فعل ِآینده مشابه فارسی گفتاری است. در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول تاریخی فعل آینده از گذشته تا به امروز، چگونگی ساخت آن در برخی از گویش های ایرانی مطالعه شده است
۵۸.

تبدیل در زبان انگلیسی: رویکردی شناختی معنی شناختی. سندور مارتسا، نیوکسل، انتشارات کمبریج اسکالرز،2013، 320 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها زبان شناسی شناختی
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۳۸۸
ساختواژه یکی از حوزه های اصلی زبان شناسی است که بررسی آن، به ویژه در تعامل با نحو، از دیرباز مورد توجه متخصصان علم زبان بوده است و این اقبال تا زمان ساخت گراییِ امریکایی و تا قبل از ظهور نسخه های اولیة دستور زایشی که ساختواژه را زیرمجموعة حوزه نحو می دانست، کمابیش پابرجا بود. حوزة ساختواژه از چنان اهمیتی در مطالعات زبانی برخوردار است که نگرش حاشیه ای به آن نتوانست بیش از یک دهه دوام بیاورد و حتی در دستور زایشی جایگاه خود را بازیافت. از دهة ۷۰ که مطالعاتِ ساختواژه قوتِ دوباره یافتند، همواره تعامل میان دو حوزة ساختواژه و نحو مورد توجه بوده است، اما با ظهور نگرش شناختی، برهم کنشِ ساختواژه و معنی شناسی نیز در کانون توجه واقع شد و به این ترتیب، بیش از پیش تعامل میان سه حوزة ساختواژه، نحو و معنی شناسی مطرح شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان