فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۱۹۰ مورد.
اخلاق و فرزانگی از منظر فارابی و کنفوسیوس
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجه گیری پرداخته ام و شباهت ها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نموده ام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و می تواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آن گاه می تواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش می دهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل می شود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانه ای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و می تواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او می دانند، هر دو نگرشی جامعه گرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند می زنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی می داند، در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی می اندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح می کند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینه ای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» می داند که نمی تواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.
سعادت از نظر ابن سینا؛ غایت جامع یا غالب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
احراز صدق اولیات ازجمله دغدغه های مهم معرفت شناختی است. ابن سینا این قضایا را بدیهی الصدق می داند (نظریه کلاسیک). از میان متأخران، مصباح یزدی این راه حل را کافی ندانسته و به آن اشکال وارد کرده است. از نظر وی احراز صدق و کلیت حقیقی این قضایا در گروی فرارَوی از مفاهیم و به کار گرفتن علم حضوری است و این گونه می توان اطمینان حاصل کرد که اولیات بافته های ذهن نیستند، بلکه حقایقی عینی و کلی هستند. مقاله پیشِ رو شامل سه بخش است: بخش اول، طرح مسئله تحقیق است؛ بخش دوم، طرح نظریه کلاسیک و نقد مصباح یزدی بر آن است؛ بخش آخر، طرح و بررسی نظریه مصباح یزدی و پاسخ به اشکالات واردشده به این نظریه است. در این قسمت دو بحث عمده وجود دارد: اول اینکه هردو معنای ارجاع اولیات به علم حضوری معانی قابل قبولی هستند؛ بحث دوم اینکه اشکال ابتنای صدق قضیه کلی بر جزئی، ناشی از عدم تفکیک بین حیثیت مابه ینظر و مافیه ینظر مفاهیم است. نتیجه اینکه از نظر ما رگه هایی از دیدگاه مصباح یزدی در آثار ابن سینا وجود دارد.
پایان فضیلتیا نقد تفکر اخلاقى جوامع معاصر
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
«اخلاق وحیانى»
حوزههای تخصصی:
نظام اخلاقى در اسلام از جهاتى با ساىر نظام هاى اخلاقى متماىز است که ىکى از مهم ترىن آنها از حىث مبدأ فاعلى است. نظام هاى دىگر عقل، اجتماع، فطرت، طبىعت و عوامل دىگرى را در پىداىش گزاره هاى اخلاقى دخىل دانسته اند؛ اما به اجماع علماى دىنى، فن اخلاق اسلامى از منبعى وحىانى سرچشمه مى گىرد. مواد فن اخلاق از مبانى خاصى به دست مى آىد که آن مبانى از منبعى وحىانى برگرفته مى شود. اىن سه عنصر (مواد، مبنا و منبع) طورى با هم عجىن شده اند که اگر ماده اى از مواد اخلاق به مبناىى بازگردد که به منبع وحى استناد نداشته باشد، آن اخلاق را «اخلاق اسلامى» نمى گوىند. مقاله حاضر درصدد تبىىن محتواىى اخلاق اسلامى و بازشناسى آن از ساىر مکاتب اخلاقى است.
بازسازی قضایای اخلاقی در حکمت متعالیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های حکمت متعالیه ملاصدرا اعتماد بر منطق عقل و استفاده از دستاوردهای شهودی عقلانی متکلمان و عارفان است، به همین سبب سلسله مباحث عمیقی در قضایای اخلاقی و فلسفه ی اخلاق از جانب متکلمان اسلامی پیرامون قضایای منطقی در گرفته است که اصلی ترین آنها در ارتباط با حسن و قبح عقلی یا شرعی است. شخصیت های اندیشمندی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی، ملاعلی قوشجی، عبدالرزاق لاهیجی و علامه حلی و ده ها متفکّر دیگر در جریان بوده اند که در ارتباط با این قضیه داد سخن داده اند. همچنین ملاصدرا در حکمت متعالیه بزرگ ترین نظریه پرداز حکیم قرن یازدهم سعی کرده است آن دسته از قضایای منطقی را که به نظر برخی متفکران پیشین موجب ابهام و تناقض در آنهاست حل نماید. او با بیان فرق میان حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این ابهامات خاتمه داد و توانست حوزه ی بحث های چندی و چگونگی و چسانی را که از مقوله ی «استی ها» است از حوزه ی شناخت فلسفه که از مقوله ی «هستی ها» است بیرون نماید. ما در این مقاله ضمن بیان نظرات منطقی متکلمان در بحث های قضایای اخلاقی، به تبیین نظر ملاصدرا پرداخته و بر این باوریم که صدر المتألهین با اشکال حمل قضایا به دو صورت ذاتی و شایع صناعی به بازسازی قضایای اخلاقی در حوزه ی فلسفه ی اخلاق پرداخته است.
امکان استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت از وجودشناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس فلسفة تعلیم و تربیت نظری و رویکرد استنتاجی در آن، نظریه و عمل تربیتی نیازمند مابعدالطبیعه است. این رویکرد مبتنی بر این پیش فرض است که بایدها و ارزش ها از هست ها و واقعیت ها استنتاج می شود و همچنین هر حکمت نظری، نوع خاصی از حکمت عملی را ایجاد می کند. این نوشتار درصدد است تا با اثباتِ «امکان استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت از وجودشناسی اسلامی»، برخی از دلالت های تربیتی وجودشناسی اسلامی را استنتاج نماید.
در فلسفه اسلامی همه مباحث فلسفی و مسائل مابعدالطبیعی به مباحث وجودشناسی گره خورده است و عمده ترین مباحث این نوع از وجودشناسی عبارت اند از: تمایز میان ماهیت و وجود، اصالت وجود، تشکیک در حقیقت وجود و اشتداد وجودی. با توجه به این اصول، مطالب این پژوهش در دو قسمت: الف) تأثیر وجودشناسی اسلامی بر انسان شناسی و تربیت؛ ب) تأثیر وجودشناسی اسلامی بر علم شناسی و تعلیم، شکل گرفته است.
عزاداری سنت یا بدعت؟
پایه نظری موعظه پذیری (اتّعاذ) براساس قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی چارچوب نظری موعظه پذیری براساس قرآن و احادیث می باشد. این پژوهشِ کتابخانه ای - توصیفی با روش تحلیل محتوا به کشف و بررسی عناصر مؤثر در پذیرش موعظه پرداخته و سپس مناسبات میان آنها را بررسی کرده و نظام حاکم بر آنها را مشخص ساخته است. یافته های این پژوهش آن است که ایمان، تقوا، عقل، زهد، واعظ درونی، قلب نرم و منعطف و هوشیاری، از عناصر مؤثر در پذیرش موعظه هستند که در سه گروه عناصرِ شناختی، عاطفی و عملکردی طبقه بندی می شوند. بر این اساس، چارچوب نظری موعظه پذیری، مبتنی بر خودِ عقلانی، خودِ عاطفی، خودِ مهارگر و خودِ موعظه گر است. از سویی باید پیش از موعظه، این چهار «خود» را در افراد به وجود آورد و تقویت نمود که این وظیفة دستگاه های تبلیغی، آموزشی و پرورشی است. از سوی دیگر می توان با طراحی ابزار سنجش آن، به بازشناسیِ افراد موعظه پذیر از انسان های موعظه ناپذیر اقدام نمود.
گونه شناسی پیامدهای بخل در سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی زندگی مؤمنانه در همه ابعاد سبک زندگی (نگرش، انگیزش، منش) تأثیرگذار است. در نظام اخلاق اسلامی، پیوند ناگسستنی میان رفتارهای دینی و صفات نفسانی (فضایل و رذایل) برقرار است. برخی از این صفات، تأثیرات مهمی بر انسان و ظهورات بیرونی وی دارد. بخل به عنوان یکی از این رذایل اخلاقی، نگرش، انگیزش و رفتارهای فرد مبتلی را تغییر می دهد. این مسئله موجب تغییر سبک زندگی وی و فاصله گرفتن از شاخص های سبک زندگی مؤمنانه می شود. در این مقاله برآنیم تا به روش اسنادی و کتابخانه ای و با رویکرد سبک زندگی پیامدهای بخل را در سه سطح نگرش شناخت، انگیزش احساس، منش رفتار بررسی کنیم. سؤال اصلی این پژوهش این است که پیامدهای بخل در سبک زندگی دینی چیست؟ نگرش بدبینانه به خدا و آینده، جهل، احساسات ناسالم، اختلال در ارتباطات اجتماعی، تسهیل کننده رفتار ناصحیح، برخی از پیامدهای بخل در سبک زندگی فرد است.
بررسی دلایل موافق و مخالف ایثارگری مالی براساس آموزه های اخلاقی قرآن و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
در میان آموزه های اخلاقی قرآن و احادیث در گستره بخشش و انفاق، برخی بیان گر پسندیده بودن ایثار و تمجید از ایثارگران است و در مقابل، مفاد ظاهری برخی دیگر، ناپسند بودن این کار، بلکه نهی از آن می باشد. البته دلالت پاره ای از این دلایل، محل اشکال و قابل درنگ است؛ ولی از آنجا که در میان هر دو دسته، به دلایلی متقن و قابل اتکا برمی خوریم. باید برای رفع تنافی میان آنها کوشید و به گونه ای میان آنها جمع نمود. با درنگ در عبارت ها و مضامین این آموزه ها روشن می شود که هر دسته از آنها، ناظر به موردی خاص می باشند و بنابراین تنافی میان آنها منتفی است و می توان به هر دسته، در مورد خاص خود عمل کرد.
درآمدی بر فلسفه فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقه تربیتی یکی از عرصه های جدید نوظهور در تربیت پژوهی است که دستورکار خود را به «تعیینِ باید ها و نبایدهایِ شرعیِ رفتارهای مربیان و متربیان و دیگر عوامل انسانی دخیل در عملِ تربیتی»، اختصاص داده است. این فکر، که به مرور بر آثار و ادبیاتِ آن افزوده می شود در هیبتِ دانش میان رشته ای خود را عرضه کرده و لازم است با نگاه درجه دو و از سنخ فلسفه مضاف، مورد واکاوی قرار گیرد. هدف این نوشتار طراحی «فلسفه علمِ فقه تربیتی» است. برای این منظور در ابتدا الگویی از مسائلِ «فلسفه علمِ فقه تریبتی» طراحی، و مطابقِ آن، مجموعه بررسیهایِ عقلی و فرازین در مورد این علم در سه محور دسته بندی شد: 1. مسائلِ هویت شناختیِ این علم 2. مسائلِ فرامسئله ای این علم 3. مسائلِ پیرامونی این علم. این نوشتار که خود را گامی اولیه در این مسیر تلقی می کند در روند پژوهش پیشنهادهایی از سنخِ تأسیسِ عرصه های مطالعاتی جدید نیز ارائه کرده است.
واکاوی و نقد دیدگاه حکیم عبدالرّزاق لاهیجی در حسن و قبح و قضایای مشتمل بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث انگیزترین مباحث در دانش های کلام، اخلاق، فلسفه ی اخلاق و اصول فقه که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان از یونان باستان تاکنون بوده است، حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
مجموع آنچه درباره ی گزاره هایی چون عدل حسن است و ظلم قبیح است گفته شده مربوط به ارائه ی تعریف و چیستی آنها و نیز چگونگی فهم و ادارک آنها می باشد که در آثار حکیمان و متکلمان به طور پراکنده آمده است و در برخی از آثار آنان گونه ای از اضطراب، ناشفاف بودن، مغالطه و خلط حوزه های مختلف دیده می شود. در این میان، حکیم لاهیجی از معدود حکیمانی است که موشکافانه، به تحریر محل نزاع نشسته و با تفکیک هنرمندانه ی حوزه های مفهوم شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی گزاره های اخلاقی به تحلیل آنها و تصحیح باورپیشینیان در آنها پرداخته است. این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به پیشینه و مقدمات مسأله به ارائه ی دیدگاه حکیم لاهیجی و نقد و بررسی آن بپردازد که مهم ترین آن ادعاء بداهت حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.