فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
یُعتبر تصنیف أندرسون و ک راثول للأهداف التعلیمیه مراجعه وتنقیحاً لتصنیف بلوم الذی ک ان إطاراً ظلّ یُستعمل لقرابه نصف قرن، وهو من أشهر التصانیف الذی ک َثُر استخدامه فی تقویم ال ک تب التعلیمیه خلال السنوات الأخیره، والذی أقبل علیه عددٌ غیر قلیل من الباحثین فی شؤون التربیه والتعلیم عل ى مستو ى العالم؛ فلذلک اختارت هذه المقاله هذا التصنیفَ بما فیه من المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه أداهً لمعالجه ک تاب مبادئ العربیه بمجلّداته الأربعه للمؤلّف رشید الشرتونی کشفاً عن ک یفیّه توزیع المستویات المعرفیه عل ى التمارین المتضمّنه فیها ضمن قسم النحو عبرَ المنهج الوصفی التحلیلی؛ فتمّ من خلالها الإحصاء الوصفی للت ک رارات والنسب المئویه المتوزّعه عل ى هذه التمارین ثمّ تصنیفها وفقاً لأداه الدراسه؛ وذلک بهدف تحلیل المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه الأربعه للتمارین ودراسه مد ى مراعاتها للأهداف التی یقصدها المقرّر الدّراسی لمادّه النحو باعتبارها من الموادّ الدراسیه المهمه التی تُدرّس فی عدد من الفروع بالجامعات الإیرانیه. تدلّ نتائج الدراسه عل ى أنّه لم تُوَزّع التمارینُ عل ى نحو تسلسلی متجانسٍ؛ حیث یومئ إل ى أنّ الحیّز الأ ک بر من إجمالی التمارین یشغل مستو ى «یطبّق» المندرج فی إطار المعرفه الإجرائیه بالقیاس لباقی المستویات المعرفیه ضمن هذا التصنیف، وهو ما یتمثّل فی بعض الأهداف التعلیمیه المصرّح بها فی المقرّر الدراسی فحسب، أیّ تمییز الدّور الإعرابی للمفردات والجمل وتوظیف القواعد النحویه فی مواضع جدیده.
الفروق الدلالیّه لألفاظٍ مشترکه بین العربیّه والعبریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتشابه اللغتان العربیّه والعبریّه فی کثیر من الخصائص اللغویه، وعلى المستویات کافه وذلک ناجم من انتمائهما إلى أسره لغویه واحده إذ یمکن عدّهما لهجتین للغهٍ أمِّ قدیمه، ومن ثَمَّ یسعى الدرس المقارن إلى استنتاج أحکامٍ تأصیلیهٍ تصب فی خدمه اللغتین، وتأتی أهمیه هذه الأحکام من قدرتها على حلّ قضایا خلافیه بقیت سنواتٍ محطّ تکهنات، وتحلیلات بعیده عن الواقع اللغوی، إضافهً إلى ما تقدّمه دراسه اللغه العبریّه على المستویین السیاسیّ والدینیّ؛ لأنها لغه ینتج عن دراستها تداولیاً الکشف عن البعد الفکریّ الإنسانیّ لمستخدمها. من هنا کان البحث فی مستویین من مستویات الدرس اللسانیّ؛ المعجم والدلاله عبر دراسه الألفاظ المشترکه صوتیاً، وهی التی حدث فیها بالاستعمال والتداول تغیّر دلالی فانتقلت الدلاله فیها أو توسعت، أو ارتقت، أو انحطّت، وذلک من منطلق حتمیه الاشتراک اللفظی فی اللغات التی لابد أنها یتفاعل بعضها مع بعض فینتج من هذا التفاعل ظواهر لغویّه لا یُعرف أصل لها إلا إذا بحثنا عن أصولها فی اللغه الأولى التی قدمت منها.
دراسه سیمیائیه سردیه فی مقامه العید لابن مرابع الأزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ المنهج السیمیائی من أهم المناهج التی قاربت النصوص التراثیه مقاربات مکنت الباحثین من قراءتها وتأویلها تأویلات جدیده. تتناول هذه المقاله تحلیل مقامه ابن مرابع الأزدی تحلیلاً سیمیائیاً یکشف عن علاقاتها الخفیه، وبنیتها العمیقه، دون أن یعنی ذلک أن المعنى نهائی، إذ إنّ النص وفقاً للمنهج السیمیائی یظلّ مفتوحاً. وتوصلنا إلى أن هذه المقامه تمثل انعکاساً لمجموعه من القیم والممارسات أو الأیدیولوجیه، کما تکشف بنیتها العمیقه عن الرغبه فی الثروه، من خلال تقابلات الفقر والثراء، المعانده والمطاوعه.
ثنائیّه المودّه والکراهیه فی العلاقات بین الأدیان دراسه قرآنیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
287-309
حوزههای تخصصی:
تذهب بعض التیارات الفکریّه والفقهیّه فی العالم الإسلامی خاصّه السلفیّه إلى الإیمان بمبدأ الکراهیه بین الأدیان، بوصفه من وجهه نظرهم الأساس الذی تقوم علیه الشریعه الإسلامیّه، مدّعین أنّ الأصل فی التعامل مع الآخر الدینی هو إضمار الکراهیه له بوصفها مظهراً من مظاهر الغلظه والشدّه ونفی الموالاه. وقد حاول هذا البحث أن یدرس هذه القضیّه من زاویه قرآنیّه، لیتوصّل إلى أنّ فکره الکراهیه لا وجود لها فی النصّ القرآنی إلا تجاه المعتدین على الأمّه المسلمه والإنسان، لا مطلق المختلف معهم فی الرأی والعقیده والدین والمذهب، وأنّ النصّ القرآنی یرکّز على مبدأ المفاصله لحفظ الهویّه، ولیس على مبدأ الکراهیه.
دور محمد علی جمال زاده فی إحیاء الأدب الشعبی فی إیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لمحمد علی جمال زاده مکانته الممیزه فی أدب إیران المعاصر، ودوره البارز فی تجدید حیاه الأدب الفارسی الذی یجعله فی رأس قائمه المبدعین فی اللغه الفارسیه المعاصره بمبادرته فی الاستفاده من التراث الحضاری فی الأدب الفارسی وعرضه فی الجنس الأدبی الحدیث وتحدیدًا القصه القصیره. وعلى هذا، تأثر الأدب الفارسی فی بدایات القرن العشرین إلی حد بعید بالأدب الغربی، حیث استخدم الکتّاب الإیرانیون التقنیات الغربیه إلی جانب ما أخذوه من التراث الشعبی وواکبوا، عن قرب، الحرکه الحدیثه والمعاصره فی الأدب العالمی. تعد مجموعه یکی بود یکی نبود (کان یا ما کان) لمحمد علی جمال زاده أول مجموعه قصصیه فی إیران، تتحقق فیها العناصر الأساسیه للقصه القصیره بوصفها جنساً أدبیاً حدیثاً بمضامینه التراثیه متبنیا على ما کان موجودا فی الحکایات القدیمه منذ زمن بعید. یسعی هذا البحث إلی دراسه هذه العناصر فی هذه المجموعه علی ضوء المنهج الوصفی -التحلیلی مستعینا بالنقد التاریخانی الجدید أو ما یسمونه التحلیل الثقافی للنص، والذی استخدمت فیه الجمالیات الفنیه للتعبیر العصری عن التغیرات الاجتمایه ومن ثم الأدبیه فی المجتمع الإیرانی فی بدایات القرن الماضی.
نقد رتوریک سرود ملی کشور سوریه (با رویکرد نقد ایدئولوژیک از منظر سونیا فوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد رتوریک یک جریان انتقادی است که از دوران باستان در یونان شکل گرفت، این نقد در یک نگاه وسیع به دو دوره سنتی و مدرن تقسیم می شود؛ در دوره سنتی تنها یک روش نقد است که بر اساس ارکان پنجگانه خطابه ارسطو یعنی ابداع، ترتیب، سبک، حافظه و بیان شکل گرفته است و در دوره جدید و در قرن بیستم، از یک روش انتقادی به یک جریان انتقادی با چشم اندازهای گسترده، تبدیل شده است؛ نقد ایدئولوژیک به عنوان یکی از معروف ترین این چشم انداز ها، با بررسی عناصر آشکار و پنهان ایدئولوژیک در یک اثر به تبیین کارکردهای ارتباطی آن می پردازد و از ایدئولوژی هژمونیک آن پرده بر می دارد، یکی از مهم ترین ژانر ها، در ترسیم باور های ایدئولوژیک سرود ملی است؛ سرود ملی به عنوان آواز وطن پرستانه ای است که در باورپذیری و وحدت یک ملت نقش مهمی ایفا می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نقد ایدئولوژیکی از منظر «سونیا فوس»، به نقد و بررسی رتوریکیِ سرود ملی کشور سوریه، به عنوان کشوری با جایگاه استراتژیک و تاریخ تمدن غنی، بپردازد و از رهگذر کاوش در آرتیفکت های آشکار و پنهان زبانی، واژگان و موسیقی، عوامل تاثیر ایدئولوژیکی را در این سروده بررسی کند. چنین استنباط می شود که در سرود ملی این کشور، طبقات معنایی میهن، استقلال و آزادی، وحدت و اتحاد، دین و آیین و فداکاری، پر کاربردترین مفاهیم ایدئولوژیکی اند که با تلفیقی بر آمده از موسیقی، بسامد واژه ها، مخاطب را به اقناع ایدئولوژیکی رسانده اند.
دراسه الهویه البصریه فی تصامیم أزیاء النساء فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشهد قطاع التصمیم فی عصرنا الحاضر عرضا وتجسیدا للهویه والانتماء بحیث یصبح التصمیم للأشیاء قائما على تحقیق المصالح ومراعاه القوانین البصریه للأمم والشعوب التی تمثلها؛ وانطلاقا من هذه الأهمیه قام المصممون الإیرانیون بعرض أعمالهم فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء اعتمادا على الفنون الإیرانیه -الإسلامیه، وقدموا رؤىً مبدعه وأفکارا جدیده فی هذا المجال. وهذه الأفکار والرؤى الجدیده جاءت لتسلط الضوء على ثقافه شعوب هذه الأرض وتنمّی هذه الثقافه وتبرزها للآخرین، وفی الوقت نفسه تحاول إحیاء وإعاده إنتاج الهویه الوطنیه وتعزیزها لتکون بمثابه سفیرا تشکیلیا على الصعید الدولی والعالمی. وعلى هذا الأساس قامت هذه الدراسه للإجابه على السؤال التالی: کیف وظّف المصممون فی أعمالهم المعروضه فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء، الهویهَ البصریه الإیرانیه -لإسلامیه؟ وبناء على تحلیل البیانات فإن مکوّنات الهویه هنا یتمّ تصنیفها حسب أربعه اتجاهات. وکانت النتیجه النهائیه للبحث هی مراعاه التغطیه فی الزی واللباس فی الاتجاه الدینی من جانب المصممین فی کافه أعمالهم، وهی ظاهره خلقت تعارضا بین الأزیاء والغایه المنشوده، وذلک بسبب فقدان التنسیق بین العناصر البصریه للأزیاء مع بعضها البعض، ولم تتضمن من الناحیه البصریه دلالات عن الهویه الإیرانیه.
واکاوی هنجارگریزی نوشتاری و دلالت های آن در شعر سعدی یوسف بر اساس الگوی زبان شناختی جفری لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خروج از هنجار رایج نوشتار یکی از گونه های هنجارگریزی است. هنجارگریزی نوشتاری که در تقسیم بندی لیچ یکی از هشت گونه هنجارگریزی محسوب می شود، هنگامی مورد استفاده شاعر قرار می گیرد که کلمات به تنهایی بار معنایی کافی برای انتقال پیام را نداشته باشند؛ ضمن این که این فرصت را به خواننده می دهد تا در تعامل با متن، برداشت آزادی داشته باشد. سعدی یوسف از شاعرانی است که هنجارگریزی نوشتاری در شعر او جایگاه برجسته ای را به خود اختصاص داده است؛ به گونه ای که می توان استفاده از هنجارگریزی نوشتاری را ویژگی سبکی او به شمار آورد. در پژوهش پیش رو سعی بر آن است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی که نشان دهنده آشنایی زدایی نوشتاری است، ابتدا نمونه های این نوع هنجارگریزی درشعر این شاعر عراقی مشخص شده و سپس توضیح داده شود که هنجارگریزی مورد بحث، در شعر او تا چه اندازه رویش طبیعی و بی تکلّف داشته است. در نهایت یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مصادیق هنجارگریزی نوشتاری در شعر سعدی یوسف عبارتند از: جدا نویسی حروف واژه ها و استفاده از جای خالی، نوشتن پلکانی و عمودی سطرهای شعری، استفاده از اشکال هندسی و شکل تصویری اعداد، تکرارکلمات و ایجاد هماهنگی بین مفهوم واژه و شکل نوشتاری آن و تغییر اندازه قلم و به کارگیری واژه هایی از زبان انگلیسی. هدف ازکاربست این نشانه های دیداری، جلب توجه خواننده و تأثیر گذارتر کردن کلام شعری در حوزه عاطفه و برجسته تر کردن عینیّت معنا و همچنین تکامل پیام شعری است.
موزانه بین روایتی "سراج" لرضوى عاشور و"سووشون" لسیمین دانشور على ضوء الواقعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثلت المرأه فی المجتمع العربی والإیرانی دورا بارزا فی الأحداث الاجتماعیه والسیاسیه المعاصره وذلک بناءً علی التطورات التی طرأت علی المجتمع الإیرانی والعربی، بحیث أضفت هذه التطورات شخصیات بارزه من مثل شخصیه "سیمین دانشور" وشخصیه "رضوی عاشور" لتصبّ محاوله المرأه فی المجتمعین لتصویر دورها دورا فریدا من خلال کتابه هاتین الکاتبتین فی روایتی "سراج" لرضوی عاشور و"سووشون" لسیمین دانشور. ولهذا تطرّق البحث إلی معالجه تداخل الروایتین وإلی تناول الخطاب العام السائد علی الروایتین لیقف علی وجوه التداخل لدی الکاتبات فی العالم العربی وإیران وعلی تداخل الخطاب المقصود لدی الکاتبتین "سیمین دانشور" و"رضوی عاشور" ناهجاً المنهج الوصفی التحلیلی وذلک بناءً علی المدرسه الواقعیه تبعاً لنهج الموازنه النقدیه لتطرق المقاصد فی الروایتین من حیث الخطاب. وتوصل البحث إلی أنّ الروایتین تتداخلان من حیث رصد المضامین الاجتماعیه والأحداث الواقعیه فی مجتمعهما ولهذا الداعی أصبح الخطاب السائد یتجسد فی الخطاب التاریخی، والعوده إلی التاریخ لرصد خطاب اجتماعی لتصویر دور المرأه فی المجتمع الإیرانی والعربی فیما أنّ الروایتین تزخران بمفردات وتعابیر وأوصاف مکثفه تصور المرأه، وبرصّ المفردات والعبارات بحیث تمت المحاوله لإیحاء دور المرأه وبث صوت المرأه بواسطه الحوار الداخلی والاسترجاع الزمنی انطلاقا من التاریخ، ولهذا کانت نهایه الروایتین تصب فی الدور الریادی للمرأه بخطاب نسوی. وهذه المرحله مرت عبر تجربه شعوریه للکاتبتین بأحداث اجتماعیه ووقائع سیاسیه فی بلدیهما الإیرانی والعربی لتعبیر صادق یفی بالخطاب النسوی والتاریخی مرورا بالتراث.
جمالیات إبطاء السرد فی القرآن الکریم؛ سوره یوسف نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستهدف هذا البحث بیان جمالیات تقنیات إبطاء السرد فی القرآن الکریم؛ متخذًا من سوره یوسف نموذجًا للتطبیق، ویتحرى البحث کشف اللثام عن جمالیات استعمال القرآن الکریم تقنیات الحوار والوقفه، وتوظیف ذلک فنیًّا ودلالیًّا، ومدى تأثیر ذلک فی البناء القصصی، والآفاق الدلالیه التی یفتحها ذلک التوظیف بما یتجاوز حدود السرد.یکتسب هذا البحث أهمیته من کونه یتخذ من القرآن الکریم ماده لتطبیق المفاهیم والنظریات السردیه النقدیه، ولا شک أن ذلک یعطی الدراسه عمقًا وأهمیه کبرى لا یمکن أن یمنحها أی نص آخر، کما أن أی دراسه تتعلق بالقرآن الکریم فهی دراسه تتسم بالخلود والبقاء؛ إذ تستمد بقاءها من الذکر الحکیم الذی حفظه الله -سبحانه- على مر العصور وکر الدهور.تُعَدّ هذه الدراسه ضروریه؛ لأن وقوع القصص فی القرآن الکریم یثیر إشکالیه مفادها: مدى إمکان تطبیق النظریات النقدیه على القرآن الکریم بوصفه نصًّا یتسم بأعلى درجات الفصاحه والبلاغه بغض النظر عن قائله العظیم -سبحانه.استند الباحث إلى المنهج الوصفی التحلیلی الذی یرصد الظواهر التقنیه لإبطاء السرد فی سوره یوسف؛ بغیه الوقوف على توظیف تقنیه الوقفه، والحوار فی بنیه السرد، وتحلیل هاتین التقنیتین؛ بغیه الوصول إلى نتائج موضوعیه.توصل الباحث إلى مجموعه من النتائج؛ لعل أهمها: کان لتقنیه الحوار حضور کبیر جدًّا فی سوره یوسف؛ حتى إن الآیات الحواریه بلغ عددها إحدى وسبعین آیه من مجموع ثمان وتسعین آیه هی عدد آیات السوره وقد کان لهذه التقنیه توظیفها الفنی والدلالی الفرید. وأخیرًا، من خلال دراسه تقنیات السرد فی هذه السوره وجدنا أن استخدام هذه الأسالیب، بما فیها تقنیه إبطاء سرعه السرد فی سوره یوسف، تسبب توازنًا دلالیًا فیها.
تحلیل روانکاوانه اختلال خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی بر اساس نظریه کریستوفر لاش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 75
حوزههای تخصصی:
شخصیت انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شده است. ارتباط این سه عنصر با یکدیگر، رفتارهای پیچیده فرد را به وجود می آورند. مفهوم «خود» نشان دهنده الگوی معینی از رفتار و چگونگی سازگاری و تعامل فرد با محیط است. گاه «خود» دچار اختلال شخصیتی خودشیفتگی می شود که در اثر آن توجه و علاقه فرد به خود بیش ازحد می شود؛ لذا خود را موجودی برتر می بیند و بر ارزش خود در نظر دیگران تمرکز مبالغه آمیزی می کند، تا جایی که این شیفتگی بیش ازحد به خود، جایی برای عشق ورزیدن به دیگران باقی نمی گذارد. ابوفراس حمدانی و افضل الدین خاقانی دو شاعر بلندآوازه عرب و ایران هستند که در شعر آن ها جلوه هایی از پدیده خودشیفتگی آشکار است. هدف در این مقاله این است که با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی کریستوفر لاش مهم ترین ویژگی های روانی مرتبط با خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی تبیین شود. بنابر روان شناسی رفتاری کریستوفر لاش ویژگی های مشترک خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی عبارتند از: خودبزرگ بینی، ارزش زدایی از دیگران، توهمات همه توانی، گریز از هم هویت شدن با دیگران و گلایه. بر این اساس این دو شاعر افرادی هستند که در شعر خود تصویری مبالغه آمیز از خویشتن ارائه می کنند و ارزش های دیگران را نادیده می گیرند و نسبت به انتقاد یا شکست خیلی حساس اند. ابوفراس و خاقانی کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کنند و ارتباط آن ها در راستای رفع نیازهای شخصیشان است. ایشان خود را ابرمنی می پندارند که همه کار از دستش برمی آید و اتفاقات مثبت اطرافشان را به خود نسبت می دهند. این دو شاعر از هم هویت شدن با دیگران فرار می کنند و به همین خاطر مدام از مردم و زندگی و اوضاع پیرامون خود گلایه دارند.
تجلی برخی مضامین نهج البلاغه در اشعار شریف مرتضی و مهیار دیلمی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
111-144
حوزههای تخصصی:
قراءه دلالیه فی زیاره عاشوراء دراسه فی إطار المستویین النحوی والترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
139 - 158
حوزههای تخصصی:
إنّ زیاره عاشوراء من أهمّ الوثائق السیاسیه التی ترسم خارطه الطریق الذی یسیر علیه ک لُّ شیعی ملتزم بمبادئ الحضاره العالمیّه التی یتأسّس علیها الف ک ر الشیعی ، ب ک لّ ما ینطوی علیه من غایات وطموحات. هذه الزیاره تستند إل ى أسانید معتبره ووثیقه ویُ ظَنّ أنّها من ناحیه المعصوم أو هی حدیث قدسی نزل من عند الله. والمهمّ أنّ فیها حربا وسلاما، وصلحا وانتقاما، وثوره والتزاما. کلّ الخطوط العقدیه والحبکه العالقه التی خیطَت فیها، متبلورهٌ من ناحیه التصویر الفنّی والدلالی الذی صُمِّمَ فیها، ولاسیّما من الناحیتین الترکیبیه والنحویه، وقد ساعد بکثیر على رسم معالمها الثوریه والمفهومیه؛ إذ إن فیها قیاما وقعودا فی حینهما وکشفا وشهودا من الناحیه العقدیّه والمعرفیّه ولا یتجسّدان إلا أن تَ تمّ إمکانیّاتُ رسمهما بواسطه الإبداعات الفنیّه التی فیها. لقد تمت هذه الدراسه عبر المنهج الوصفی التحلیلی، لتتّضح کیف أنّ الزیاره صیغت بصیاغهٍ تعبیریّه هادفه، وفیها عیّناتٌ من نحو هذا الکشف المعنوی الذی لا یحصل إلا بالرکون إلى التوظیفات الدلالیه التی تجعل المعنى أقرب ما یکون فی متناول أیدی القارئین. النتائج تجسّم لنا مواضع من النحو الذی یسهم بشکل فرید فی انجذاب المخاطب نحو طوائف من المعانی فی الاستعانه بالقُدُرات الإعرابیه المتّسعه الدلاله، وتوظیف حروفٍ یکون لها أکبر قدر ممکن من القوّه التعبیریه بتعددی تها الدلالیه، کما ت ُرینا أنساقا توظیفیه منتظمه یکون المعنى عبرها أقرب منالا إلى ذهن المتلقّی. ویظهر هذا بشکل جلی فی أنماط التقدیم والتأخیر والاستعانه بالوجوه المصدریه الاسمیّه بدل التصریح بالوصف والتنویع الترکیبی الهادف فی سرد أسالیب اللعن. وبالجمله فإنّ أماراتٍ من النَّضْد التر ک یبی توجد فی الزیاره وت ک ون أوع ى بما تحویه الف ک ره من مِرْسَمَات تقریع العدوّ أو إحیاء الشریعه أو إثبات الولاء وإظهار البراءه أو ردم الفجوه العقدیه التی تعتری صفحات قلوب المُرتابین. ونحن فی هذه الدراسه بصدد ال ک شف عن بعض ملامح هذه الوتیره الدلالیه الحاسمه.
جمالیّه توظیف عناصر الطبیعه و دلالاتها الرمزیّه فی أشعار محمد مهدی الجواهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعَدّ الرموز ظاهره فنّیّه فی القصیده الحدیثه .فهی إحدى السمات البارزه عند الشعراء المعاصرین. من بینهم محمد مهدی الجواهری، الشاعر العراقیّ المعاصر الذی وظف العدید من العناصر الطبیعیّه بالوعی والاستهداف. فصوّر أفکاره الوطنیه باستخدام الرموز للکشف عن أفکاره الداخلیه ذات المعانی الدلالیه الإیجابیه والسلبیه. بذل قصارى جهده لتصویر اضطرابات المجتمع لاستیقاظ الوعی عند الناس . السؤال هنا ما هی أسباب توظیف هذه العناصر عند الشاعر؟ وما هی دلالاتها؟ تستهدف هذه الدراسه الحالیه تحلیل عناصر الطبیعه مع دلالاتها الحقیقیّه و الرمزیّه فی أشعار الجواهری فی ضوء المنهج التحلیلیّ الوصفیّ. دلّت النتائج الحاصله علی أن صوره الطبیعه فی أشعار الجواهری تاره تکون حقیقه وتاره رموز للأفکار وخلجات نفسه. إذ نراه یشیر إلی العناصر الرمزیّه یستلهم من عناصر الطبیعه کاللیل، البدر، السماء، الشمس، البوم، الغراب، النسر و... . لقد استخدم ااجواهری الرموز بشکل مباشر وغیر مباشر للاحتجاج على الوضع الحالی لمجتمعه والتعبیر عن أفکاره وأن تکون غطاء للتعبیر عن الاحتجاج على الوضع الراهن. فمن أهم العوامل التی دفعته إلى استخدام الرموز هی ثقافه محمد مهدی الجواهری الغنیه، قراءاته فی القدیم ونظره المستدیم فی الموروث،معرفته بالأدب والمفردات الواسعه، إلمامه وإتقانه للشعر العربی القدیم واهتمامه بأسلوب العصر العباسی.
دراسه نقدیه لکتاب «الأدب القصصی العربی القدیم؛ تصنیف وتحلیل عناصر القصه» تألیف خلیل بروینی وهومن ناظمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب «الأدب القصصی العربی القدیم (تصنیف وتحلیل عناصر القصه)» لخلیل بروینی وهومن ناظمیان کتاب جامعی یعتبر کمصدر للماده الدراسیه فی الأدب القصصی لقسم اللغه العربیه وآدابها. هذا الکتاب ینقصه بعض النقاط فی الشکل والمحتوی رغم مزایاه العدیده. ولذلک تحاول هذه المقاله دراسته من منظاری الشکل والمحتوی متمسکه بالمنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتائج البحث أن للکتاب إیجابیات من جهه شکل الغلاف وتصمیم الصفحات وکیفیه الورق وسعره، لکنه یحتاج إلى المراجعه من جهه الحجم والأخطاء المطبعیه وما إلی ذلک. هذا وإنّ قائمه الکتاب طویله جداً رغم ترتیبها المنطقی والمتماسک.کما وتکون لغه الکتاب من المنظار اللغوی منقحه مناسبه ولکن الفقرات المتماسکه طویله وممله فی بعض الأحیان ویتم الالتزام بقواعد الکتابه إلا فی بعض الأبواب. وفیما یتعلق بالمحتوی فیبدو أن أجزاء الکتاب بحاجه إلى عده مصادر إضافه إلی أنه لا یتمتع بالشمولیه لتغطیه العناوین المصممه من قبل وزاره العلوم والبحوث والتکنولوجیا رغم اعتماده علی مصادر موثوقه. ولقد تم توثیق العمل بالشکل المندوب وإن وجود الفهرس النهائی المدقّق للأشخاص زاد على قیمته وجماله، ما عدا معظم التحالیل التی لیست قویه بما فیه الکفایه بغضّ النظر عن عدم طرح أسئله جدیده أو إثارتها فی أذهان الطلبه.
تمظهرات السرد القصصی فی روایه شموس الغجر؛ الزمکانیه اختیارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکل الروایه جنسا أدبیا بارزا من أجناس الأدب، لما لها من أثر فی توظیف انفعالات الأفراد ومتغیرات حرکه المجتمع، وتمثلها فی أرقى صور المخیله، وتقدیم معالجات لإشکالات الواقع المعاش، وجعلها من الأهداف الملحه بصفتها غایه مقصوده حتى تتطابق مع الصالح الاجتماعی العام، تبحث هذه الدراسه عن الزمان والمکان من بین العناصر الروائیه فی روایه شموس الغجر لحیدر حیدر الکاتب والروائی السوری؛ وهما بالذات لا یمکن الفصل بینهما ؛ فهما یتفاعلان ویتبادلان التأثیر والتأثر؛ فلا یمکن أن یستغنى عن هذین العنصرین؛ فهما بمثابه العمود الفقری فی العمل السردی. فی هذا البحث نحاول دراسه عنصری المکان والزمن فی روایه شموس الغجر إضافه إلی دراسه علاقتهما معا. فاعتمدنا علی المنهج البنیوی السردی فی تحلیل الروایه المذکوره. واستنتجنا أن حیدر حیدر صنع حیزا للأحداث مبعثرا وکأن على القارئ أن یعید ترتیب تلک الأحداث، استثمر حیدر حیدر هذه الأحداث التی تشبه الدائره التی تتکرر لیبین للقارئ وضع العالم العربی فی نهایه القرن الماضی لتنهال مفردات تلک الحقبه مع التطرّف والانغلاق والتفکک الأسری لیعالج هذه الأحداث وأثرها المستمر مع التقدم فی الزمن.إن هذا التقدیم للوقائع فی المجتمع العربی الذی قدمه المؤلف، یعتبر تقدیما واقعیا دون زیف من خلال کسر النمطیه لکثیر من الأعمال الأدبیه التی تجافی الواقع وتقفز على الحقیقه. نرى فی هذه الروایه غلبه الاسترجاع فی الروایه للهروب من الزمن الحاضر، کما حظیت الروایه بنصیب وافر من تقنیات تواتر السرد سواء من حیث السرعه أو البطء، یعد الوصف آلیه زمنیه تعمل على إبطاء الزمن وإیقافه فی هذه الروایه، وهذا ما یخلق فسحه زمنیه تتوقف فیها الأحداث. والمکان فی الروایه یصل بنا إلى فهم الإطار العام للأحداث، ففیه تتجمع مشاهد وفقرات وحوارات الروایه سواء کان ذلک حقیقه أم خیال، ذلک أن العمل الأدبی الروائی حین یفقد مکانه، فهو یفقد خصوصیته وبالتالی أصالته. وجدنا تعدد الأمکنه فی روایه شموس الغجر واستنتجنا أن المؤلف عمد فی بناء روایته على التنویع المکانی لغناء النص الروائی وترک للشخصیات حریه فی إظهار مشاعرها المختلفه باتجاهاتها. تعد روایه شموس الغجر روایه زمنیه منذ بدئها بحدث زمنی صاعد. اعتمد حیدر حیدر على تقنیه الثنائیات المتناقضه، التی اشتهر بها الکاتب العالمی صموئیل بکیت. صوّر الکاتب بعض التناقضات من خلال الشخصیه الرئیسه من الروایه منها الموضوعیه والذاتیه، والماضی والحاضر، والتفاؤل والتشاؤم، والتبسیط والتعقید، والتسامح والحقد، والصدفه والضروره، والحب والقتل، والحیاه والموت و إلخ.
تعامل المتلقّی فی التحلیل الفینومینولوجی للخطاب الشعری نماذج من أشعار الرومی وابن الفارض وحافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
171 - 182
حوزههای تخصصی:
یقع تعامل المتلقّی ضمن نظریه تحلیل الخطاب ویقوم على التعامل السیمیولوجی والفینومینولوجیا. القصد من التعامل هو العلاقه الجدلیه بین المتلقّی والخطاب وفقَ تفکیر خاصّ تقدّمه هذه الرؤیه. فللمتلقّی دورٌ فاعلٌ، حیثُ یقوم بإنتاج الدلاله؛ وبهذا یتّسع المعنى ویبتعد القارئ من سلطه المؤلف. تستهدف هذه الدراسه تحلیل فاعلیه النظریه التعاملیه فی التذوّق الجمالی وتحلیل الوظیفه الثقافیه فی نماذج من أشعار جلال الدین الرومی وابن الفارض وحافظ الشیرازی. بهذا، تتّضح علاقات جدیده بین الدوالّ بالتعامل والتفضیل الجمالی کما تتّضح أیضاً معانٍ غیر ثابته متحوّله. ونظراً إلى تحلیل الأشعار التی اخترناها طوال الدراسه، نستنتج أنّ هذه الرؤیه تؤدّی إلى تحویل التذوّق الجمالی من خلال توسیع الوظیفه الثقافیه للشعر، وبهذا کلّه تتکوّن تجارب جمالیه غیر معهوده، حیث ینتقل المخاطب بدوره المنفعل من البلاغه القدیمه إلى المتلقّی ودوره الفاعل فی مجال البلاغه الجدیده. وهذا الموقف یرشدنا إلى نظره فی الوجود والوجودیه فی الشعر الصوفی العربی والفارسی.
دقهُ معانی الآیات المتشابهات فی البِنیه القرآنیه دراسهُ قصّه موسى (ع) فی سورتَی النمل والقَصص (وجهه نظر فاضل السامرائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 74
حوزههای تخصصی:
لطالما اهتم علماء البلاغه بتقصی الدقّه الدلالیه فی القرآن الکریم مستفیدین من مکتسبات العلوم اللغویه الجدیده. إنّ الآیات المتشابهات فی القرآن الکریم التی یرى علماء البیان أنّها تتضمّن المدى الدلالی، هی من جمله أدلّه المعارضین للإعجاز الأدبی. تناول هذه المقالهُ مستخدمهً المنهج الوصفی التحلیلی، دراسهَ وجهه نظر فاضل صالح السامرائی ونهجه فی بیان الإعجاز، معتمدا على قصص القرآن الکریم. لقد استفاد هذا الأدیب العراقی فی شرح آرائه من علمَی النحو والبلاغه بصوره تطبیقیه وقام بتأویل الآیات المتشابهات. من خلال دراسه قصّه موسى ( A ) فی کتابَیه التعبیر القرآنی ولمسات بیانیه ، یتّضح أنّ وجهه نظره مبنیّهٌ على أساس التقسیمات والترتیب نفسه الذی طُرح قدیما حول الآیات المتشابهات. فمن أجل تحلیلها، قد جمعَ الآیاتِ المتشابهات إلى جانب بعضها کی یتمکّن من شرحها وفقا لقاعده السیاق والتکرار والتناسب فی تبیین المقاصد القرآنیه والبلاغه والإعجاز الأدبی فی القرآن، لا سیّما فی رسم الصوره الفنیه؛ لذلک رفض الترادف فی القرآن الکریم.
تداولیه الخطاب السردی القرآنی و بلاغه الحجاج والإقناع سورتا البقره و طه أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشغل الخطاب الحجاجی حیّزا کبیرا فی النص القرآنی بشکل عام وسورتی البقره وطه بشکل خاص، ویتجلى ذلک من خلال تعدّد الموضوعات التی تطرّقتا إلیها وتنوّع المخاطَبین فیهما؛ هذا ما أدّى إلى توظیف کثیر من الآلیات الحجاجیه: لغویه، وبلاغیه... بقصد جذب انتباه المخاطبین من أجل الامتثال والاقتناع بما أُمروا به، ومن أجل ذلک، جاءت هذه الدراسه معتمده على منهج وصفی تحلیلی وبالاستعانه بالمقاربه التداولیه لتسلّط الضوء على آلیات الحجاج والإقناع فی سوره البقره وسوره طه؛ ذلک لأنّ غایتهما حمل الطرف المتلقی على الاقتناع بالتسلیم والإذعان لله تعالى. من خلال عرض آیات الحجاج والحوار التی دارت بین المرسل والمتلقی، ورصد الأفعال الکلامیه والروابط الحجاجیه لتحقیق استراتیجیه الإقناع المنضویه ضمن الحقل الکبیر المعروف باستراتیجیات الخطاب نتناول هذه القضایا اللسانیه التی تعنی أن الخطاب المنجز یکون خطابًا مخططًا له بصفه مستمره،إذ یعمد المرسل فی خطابه إلى توظیف استراتیجیه مناسبه تعبر عن مقصده وتحقق هدفه على حدّ تعبیر عبدالهادی بن ظافر الشهری، وهی استراتیجیه تداولیه، تکتسب اسمها منهج الخطاب، ویبنی فعل الإقناع وتوجیهه دومًا على افتراضات سابقهبشأن عناصر السیاق خصوصًا المرسل إلیه، وتستعمل هذه الاستراتیجیهمن أجل تحقیق أهداف المرسل.
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
105-130
حوزههای تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.