"حدیث و سنت، دومین منبع دینشناسی است که نقش بسزایی در تمام معارف اسلامی اعم از عقاید، احکام و اخلاق دارد؛ چه اینکه پس از قرآن، بیشترین سهم را در شناساندن اسلام و شکلگیری و بالندگی علوم اسلامی داشته است.
بدین جهت، محدثان و عالمان اندیشور، تلاش گسترده و تحسینبرانگیزی از خود در جهت حفظ وحراست از حدیث و سنت نشان دادهاند و در نتیجه آثار گرانسنگ و ماندگاری از خود به یادگار نهادهاند.
حدیث از گذشته، از جهت سند ومتن با مشکلاتی روبرو بوده است که هر کدام از این مشکلات میتوانست آن را آسیبپذیر نماید؛ بنابراین برای جلوگیری و شناخت آسیبها، علومی چون رجال، جرح و تعدیل، مختلف الحدیث و غریبالحدیث، تأسیس و پایهگذاری شد.
از جمله علومی که مورد توجه خاص شیعیان قرار گرفت، علم رجال وشناخت راویان حدیث بود که اولین اثر در این موضوع را عبیداللّه بن ابی رافع، منشی و کاتب حضرت علی علیهالسلام نوشته است.
این حرکت علمی در حوزه دانش رجال در دورههای بعد نیز ادامه پیدا کرد و اندیشمندان شیعی به تکمیل، تهذیب و تنقیح دانش رجال پرداختند و دهها اثر سودمند و ماندگار با سبکها و روشهای گوناگون از خود به یادگار گذاشتند و غنای ویژهای به این علم بخشیدند.
"
"مبانی" به معنای اصول و اساس هر چیزی است. در علوم نیز به اصول، بنیان¬ها و اجزای اصلی تشکیل¬دهنده هر علم گویند، که آن علم بدون آن ناقص خواهد بود. این مبانی از آن جهت که در هر علم متعددند، عموماً درباره علوم به صورت جمع آن کاربرد دارد، مثل "مبانی تفسیر" یا "مبانی علم الحدیث" و ...؛ "فقه الحدیث" نیز دارای اصول و مبانی متعددی است که "فهم حدیث" بدون آن شکل نمی¬گیرد. این مبانی، همان "پیش دانسته¬ها" ـ و نه پیش¬فرض¬ها ـ یی است که غالباً ریشه در سایر علوم دارد. "فقه الحدیث" دارای سه دسته مبانی است: "مبانی مشترک" فهم متن، که برای فهم هر متنی از جمله حدیث لازم و مؤثر است؛ "مبانی اختصاصی متون وحیانی" از جمله حدیث صحیح یا "سنت مقطوعه"؛ و "مبانی اعتقادی" فهم حدیث. این مبانی می¬تواند با "مبانی شخصیه" متفاوت باشد.