فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
نقش روایات تفسیری در میانجی گری اختلافات مفسّران (مورد مطالعاتی: ظواهر آیات سوره مدّثّر)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سوره «مدّثّر» در جزء بیست و نهم قرآن کریم قرار دارد که بنابر نظر غالب مفسّران، «مکّی» و از اولین سوره هایی است که بر رسول خدا صل الله علیه و آله نازل شده است. موضوع آن نیز بر محور «انذار» و «نکوهش کفّار» استوار است. مقاله پیشِ رو برگرفته از پایان نامه «تفسیر روایی سوره های مدّثّر و قیامت بر مبنای روایات اهل بیت علیهم السلام» است. پس از بررسی گسترده نظرات مفسّران ذیل آیات این سوره، این نتیجه حاصل شد که در تفسیر بسیاری از آیات، میان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد و فرضیه این نوشتار آن است که در چنین مواردی می توان با رجوع به روایات تفسیری پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام: که متّصل به وحی هستند، به حل این اختلافات پرداخت، بعضی نظرات را بر بعضی دیگر ترجیح داد، یا برخی دیدگاه ها را رد کرد، یا به نحوی بین نظرات با توجّه به منطوق روایات جمع کرد و یا به مفهوم قابل اعتمادتری از روایت، غیر از نظرات مفسّران دست یافت. در این مقاله به بررسی ظواهر آیات سوره مدّثّر که در تفسیر آن ها میان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد و در کتب روایی و تفسیری نیز روایاتی در تبیین آن ها از معصومان علیهم السلام آمده، پرداخته شده است.
هدف این مقاله آن است که نشان دهد روایات رسیده از معصومان علیهم السلام می توانند در بسیاری موارد در میانجی گری و یا حل اختلافات مفسّران در تفسیر آیات قرآن، نقشی اساسی و مهم ایفا کنند.
جایگاه مفردات راغب در واژه پژوهی علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث در تفسیر قرآن کریم، مبحث واژه پژوهی است. از آنجا که یکی از برجسته ترین تفاسیر امروزی تفسیر شریف المیزان است و در مباحث واژه پژوهی این تفسیر، به صورت قابل توجهی از مفردات راغب بهره برده است، در این نوشتار به بررسی میزان و نحوه استفاده علامه طباطبایی(ره) از کتاب مفردات راغب در مباحث واژه پژوهی و بیان برخی از ابتکارات علامه طباطبایی(ره) در برخورد با مفردات راغب خواهیم پرداخت. مقاله پیش رو به شیوه کتابخانه ای ضمن بررسی میزان استفاده المیزان از مفردات راغب، به بررسی تعدادی از این موارد پرداخته و پس از آن گونه های استفاده المیزان از مفردات راغب و برخی از ابتکارات لغوی علامه را در چند عنوان، دسته بندی نموده است. نقد نظرات دیگر مفسران، تکمیل نظر راغب، ترجیح نظر راغب بر دیگر لغویون، بهره گیری از سیاق در تأیید نظر راغب، رفع مشکل تفسیری بر اساس نظر راغب و ... از این گونه موارد می باشند.
تفسیر صفى در یک نگاه
حوزههای تخصصی:
معناشناسی نزول در قرآن با تاکید بر واژگان بیانگر نزول قرآن
حوزههای تخصصی:
در علم زبانشناسی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می گویند. این بحث در حوزه قرآن کریم یکی از دانش هایی است که می توان از طریق آن به مفهوم دقیق کلمات و کاربردهای آن در قرآن دست یافت.
معناشناسی نزول در قرآن با تاکید بر واژگان بیانگر نزول قرآن موضوع این پژوهش است. نگارنده ابتدا به معنا شناسی واژه نزول پرداخته و در آن به معنای لغوی نزول و کاربردهای قرآنی آن همچون: نزول باران، نزول لباس، نزول انعام ثمانیه، نزول آهن، واردشدن، قول، ارسال، نزول تورات و انجیل و نزول قرآن اشاره کرده و ارتباط بین معانی لغوی و کاربردهای قرآنی را بیان نموده است.
سپس نگارنده به واژگان بیانگر نزول قرآن در دو قسمت: 1. واژگان هم ریشه با نزول قرآن همچون: انزال و تنزیل 2. واژگان هم حوزه با نزول، همچون: وحی، القاء و تلقی، قرائت، تلاوت، ترتیل، مجییء و جاء، إتیان وإیتاء، قصّ، فرض و تعلیم؛ اشاره نموده و معانی لغوی و کاربردهای قرآنی و ارتباط آن دو با هم را شرح داده است.
بایستگی دانش بدیع در تفسیر؛ با نگاهی به تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز یکی از دغدغه های دانشمندان تفسیر و علوم قرآن، شمارش دانش های بایسته در تفسیر بوده است؛ چندان که علاوه بر کتب علوم قرآن در دیباچة بسیاری از تفاسیر نیز به این دغدغه پرداخته شده است. علم بدیع از دانش هایی است که بر بایستگی آن در دانش تفسیر پافشاری شده است؛ اما امروزه که گسست بین تفسیر قرآن و زیباشناسی آن جدی گرفته شده، این مسئله مطرح می شود که آیا دانش بدیع، تنها در زیبایی شناسی قرآن تأثیر دارد یا اینکه در تفسیر قرآن نیز نقش آفرین است؟ این مقاله با انگیزة بررسی همین موضوع و برای رسیدن به نتیجه ای روشن دربارة بایستگی دانش بدیع در دانش تفسیر می کوشد تا با نگاهی به تفسیر المیزان، به جایگاه شناسی دانش بدیع در روش تفسیری علامه طباطبایی بپردازد و نشان دهد که دانش بدیع از بایسته های تفسیر است و علامه طباطبایی نیز در فرایند تفسیر آیات الهی از این دانش بهره برده است.
روش امام صادق (ع) در تفسیر عقلانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش تفسیر عقلی، ازجمله روش هایی است که در کنار سایر روش ها ـ همچون روش تفسیر قرآن به قرآن و روش تفسیر قرآن به سنت ـ برای تبیین و تفسیر آیات قرآن به کار می رود. قرآن کریم، در بردارنده برهان های عقلی است و در بسیاری از آیات، انسان ها را به تفکر، تعقل و تدبر دعوت نموده است. بهره گیری از عقل قطعی و قراین قطعی برای تفسیر آیات قرآن، ریشه در سنت رسول خدا| و اهل بیت^ دارد. امام صادق× نیز ـ به عنوان جزئی از خاندان وحی ـ از استدلال های عقلی ، برای تبیین و تفسیر قرآن کریم استفاده نموده که نمونه های بسیاری از آن در میان روایات تفسیری آن حضرت یافت می شود.
مبانی ترجمه قرآن با توجه به ترجمه آقای مجتبوی
حوزههای تخصصی:
نقش ترجمه قرآن کریم به عنوان آسان ترین راه برای دستیابی به فهم آیات قرآن و ضرورت این امر ارزشمند چنان بدیهی است که از استدلال بی نیاز است. در آیه 44 نحل آمده است: »… وانزلنا إْلیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون« اگر تفکر و اندیشیدن در مردم که لازمه رسیدن به سعادت و خوشبختی است با تبیین آیات قرآن و معارف الهی پیوند استوار دارد،تحقق این هدف والای الهی برای بسیاری از انسان هایی که با زبان قرآن آشنایی ندارند،از طریق ترجمه امکان پذیر است. البته ترجمه باید با رعایت اصول کامل ترجمه و امانتداری و صداقت وبه دور از سلیقه ها و گرایش های فردی و در کنار متن اصلی قرآن باشد؛نباید با بسنده دانستن ترجمه قرآن،قرائت آن که از بهترین ذکرها وبرترین عبادتهاست در حاشیه قرار بگیرد.بلکه قرائت نیز به همراه تدبر و با آداب خاص خودش،باید مورد توجه قرار بگیرد.
شیوه نوین در تفسیر قرآن کریم
منبع:
حسنا ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
عـــلی، مفسرقـرآن
بررسی فطرت در قرآن
حوزههای تخصصی:
فطرت یکی از مباحث زیربنایی در حوزه انسان شناسی و نسبت آن با هستی است. فطرت مسئله ای است که حل آن می تواند در ابعاد مختلف فلسفی، فرهنگی و اجتماعی انسان را راهبری کند. فهم فطرت از منظر عقل با لسان برهان و از منظر نقل با لسان تبیین و تعمیق صورت می پذیرد، بررسی ساختار داخلی فطرت در نسبت با زیباییِ دانشی هستی و همچنین در بحثی عمیق تر در نسبت با فطرت هستی، مسئله اصلی بحث ماست. ما در این مقاله با روش تحلیل عقلی و اجتهاد نقلی درصدد اثبات و تبیین ابعاد بینشی و گرایشی فطرت هستیم. در برهان عقلی با استناد به حکمت و نظام احسنِ خداوند و همچنین در نسبت با نظام فاعلی و غایی، فارغ از استنادات تاریخی، فطرت و اقسام چهارگانه آن اثبات شده است؛ همانگونه که در ادامه و در بحثی قرآنی و کشفی شهودی نیز، نوع خاص خلقت انسان تبیین شده است. با کمک برهان و قرآن می توان نتیجه را در سطحی وسیع تر بسط داد و در یک نظام هماهنگ فهم و گرایش فطرت را در نهاد عالم اثبات کرد.
معنای « نجد » و « نجدین » و مراد آیه «و هدیناه النجدین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم امانت الهی در آیة امانت با استناد به دلایل علاّمه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
یکی از آیات مهمّ قرآن که اشاره به مقام والای انسان دارد، آیة امانت می باشد که از متشابهات قرآن است. تاکنون برای تفسیر واژة «امانت» در این آیه، مصداق های متفاوت و زیادی بیان شده است که ابهام آیه را بیشتر می کند. این نوشتار برای تفسیر امانت در آیة مذکور با تحلیل تفاسیر، روایات، سایر آیات مربوط به امانت و شواهد موجود در آیة 73 سورة احزاب، بسیاری از مصادیق مذکور را رَد می کند؛ زیرا این امانت، امری مربوط به دین حقّ و مقسّم انسان ها به سه دستة منافق، مشرک و مؤمن است، امّا بسیاری از مصادیق بیان شده برای امانت الهی مقسّم انسان ها نیست. از این رو، قابل اثبات نمی باشد. از سویی، استعداد تحمّل امانت الهی فقط در انسان وجود دارد. بنابراین، مواردی که در سایر موجودات وجود دارد؛ مانند عقل در فرشتگان یا تکلیف در جنّیان، قابل حذف از مصادیق امانت است. به نظر می رسد مصداقی که با شواهد مذکور تناقضی ندارد و می تواند مصداق امانت الهی باشد، کمال دین، یعنی ولایت کلّیّة الهی است که تنها انسان قابلیّت پذیرش آن را دارد. از این رو، خلیفةالله گشته است. این استعداد در انسان کامل، یعنی ائمّه(ع) به اوج کمال خود رسید. لذا به اوّلین آنان، «امین الله» خطاب می شود.
مبانی نظری فهم قرآن ازنظر علامه طباطبایی(ره) و مقایسه ی آن با آرای کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش از هرمنوتیست های کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
قرآن کتاب هدایت و برنامه ی زندگی انسان است. فهم صحیح و معتبر آیات قرآن لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی نظریه ی تفسیری علامه طباطبایی درخصوص فهم و تفسیر قرآن می پردازد تا مبانی نظریه ی تفسیری ایشان را آشکار نموده و آن را با آرای برخی هرمنوتیست های کلاسیک مقایسه نماید . یافته های این پژوهش نشان می دهد که علامه باتوجه به مبانی فهم خود که از بینش قرآنی او ناشی می گردد، هرمنوتیک خاصی برای قرآن دارد. ازسوی دیگر، هرمنوتیک کلاسیک به رغم تفاوت با نظریه ی تفسیری علامه، شباهت هایی هم با آن دارد. دانشمندانی چون کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش، همگی بر نیت و قصد مؤلف در کشف مراد متن اعتقاد داشته اند که این امر، نظریات این دانشمندان را ب ه دیدگاه علامه در مقوله ی فهم قرآن نزدیک می گرداند. ازنظر نگارنده، نظریه ی « تفسیر قرآن با قرآن» علامه، به رغم برخی تفاوت ها، با آرای هرمنوتیک کلاسیک شباهت زیادی دارد.