هدف نوشتار ذیل بررسی این مساله است که واژگان بسیط قرآن در چه نوع معنایی استعمال شده است و با چه روشی می توان معنای مقصود آنها را باز یافت؟ در این مقاله با اشاره به سه نوع حقیقت لغوی، عرفی و شرعی و تحلیل مفاد وضع به ویژه از منظر اصولیان شیعه و بیان نقش بافت سخن و فرهنگ قرآن در ترسیم معنای واژه های آن، مفردات قرآن در سه گروه مفهوم لغوی، معنای عرفی و معنای خاص قرآنی دسته بندی می شود و آنگاه پی جویی گام به گام سه سنخ معنای وضعی، معنای عرفی متداول در عصر نزول و معنای برخاسته از بافت و فرهنگ خاص قرآن، به عنوان مولفه های موثر در شناخت مفاهیم قرآن معرفی می گردد که با روش تدریجی و گام به گام قابل دستیابی است.
زیباشناسی دانشی است که به مطالعه در مورد زیبایی می پردازد و برای ارزشیابی اثار هنری به کار می رود قران کریم چه جایگاهی در دانش زیبایی شناسی دارد و آیا نظام منسجمی در زیبایی شناسی معرفی می کند و می توان دانشی زیباشناسانه را به اسلام نسبت داد؟ اینها پرسش هایی است که این مقاله در پی پاسخگویی به آنهاست. مقاله حاضر پژوهشی است که اثبات می کند نظامی زیباشناسانه در قرآن و اسلام وجود دارد و ضمن تبیین آن که قرآن خود پدیده ای زیباشناختی است، روشن می سازد که نگره های زیباشناختی والایی در قرآن کریم وجود دارد و از این میان عینی یا ذهنی بودن زیبایی را به عنوان نمونه ای از مباحث زیبایی شناسی در قران بررسی می کند آنگاه به تردیدهایی درباره وجود نظام زیبایی شناختی اسلام، پاسخ می دهد و میان زیبایی شناسی قرآن و دانش زیبایی شناسی نسبت سنجی می کند و در پایان اشاره ای به نقش زیبایی شناسی در شناخت زیبایی های قرآن دارد.
شهید ثانی در مسالک الافهام به طور مستقل به علم اسباب نزول نپرداخته اما در مواردی از سبب نزولهای ذکر شده درباره آیات بهره گرفته؛ گاهی در خلال برداشت های خود به آنها توجه کرده و گاه در نقل و نقد نظرات دیگران به این اسباب اشاره می کند. در مجموع می توان گفت که شهیدثانی اسباب نزول را به عنوان ابزاری در تفسیر و برداشت از آیات پذیرفته است.