هدف این مقاله بررسی تصویری است که سینمای ایران از مسئله جرم و مجرم شدن به دست می دهد. سوال اصلی این بوده است که فیلم های سینمایی ایرانی مسائل مربوط به جرم را چگونه بازنمایی کرده اند؟ این پرسش در چارچوب نظریه بازنمایی مطرح و براساس آن، 57 فیلم اکران شده مابین سال های 1380 تا 1394 که موضوع محوری آنها جرم و پیامدهای آن بوده، به روش تحلیل محتوای کمی مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نظری پژوهش ما این بوده است که فیلم های سینمایی، نوعی شناخت و دانش عامه پسند درباره جرم در دسترس مخاطبان قرار می دهند و درباره علل آنها نظریاتی را مطرح می کنند. نتایج پژوهش حاضر، این فرض را تأیید می کند. فیلم های ایرانی، هم اطلاعاتی زمینه ای همچون ترکیب سنی و جنسی، طبقه اجتماعی، وضعیت شغلی مجرمان ارائه می کنند و هم اطلاعات مختلفی درباره روابط اجتماعی و خانوادگی آنها به دست می دهند. همچنین فیلم های مورد بررسی، اغلب آسیب های اجتماعی مربوط به مجرمان و خانواده آنها را به تصویر کشیده و درباره آنها داستان سرایی کرده اند و کوشیده اند در خلال گفتار و روایت خود، از مجرم شدن شخصیت های خود تبیین به دست دهند.
می دانیم که هدف مردم شناسی مطالعه ضمیر ناخودآگاه جمعی، رسیدن به خصوصیات عام تمامیت زندگی اجتماعی و فرهنگی و توصیف و تشریح و تحلیل آن با استفاده از روش تعمیم متکی به یک نظام پیوسته و فهم این مسئله که چگونه ده ها رشته متکامل بشری در وجود انسان به هم مرتبط می شوند، از انسان سرچشمه می گیرند در وی متمرکز می شود و حاصل او است. بنابراین علم مردم شناسی که موضوع آن انسان و فرهنگ اوست، شیوه زیست انسان را بر روی زمین مورد مطالعه قرار می دهد و در این راستا به بررسی سه نوع رابطه می پردازد...
مسأله این است که: جلال آل احمد چه سهمی در شکل گیری تحقیقات و مطالعات اجتماعی – فرهنگی در ایران داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال طرح سؤالهای دیگر ضروری است: آیا جلال آل احمد یک محقق اجتماعی است یا یک پژوهشگر صرف است یا نوسنده ای است در حوزه های متعدد پدیده های اجتماعی؟ سهم او در این حوزه‘ در حد یک بنیانگذار است یا صرفاً در یکی از عرصه های مطالعات و تحقیقات اجتماعی سهم داشته است؟ این عرصه کدام است؟ آیا مربوط به مطالعات فرهنگی است یا در قلمرو محدودی از حوزه غرب شناسی؟ آیا او در عرصه روش شناسی و به کارگیری روشهای تحقیق و بررسی نیز نقش آفرین بوده است؟ با طرح سؤالهای فوق‘ مقاله حاضر در پی این مطلب است که آیا جلال آل احمد را می توان محقق اجتماعی دانست یا خیر؟ و اینکه جلال در مطالعات فرهنگی – اجتماعی ایران به لحاظ موضوع‘ روش‘ بینش و تجزیه و تحلیل یا پردازش داده ها تا چه اندازه سهیم است
جنگ جهانی دوم در سال 1324 ش / 1945 م به پایان رسید. پیروزی متفقین ظاهرا دنیایی آزاد و دموکرات را به ملل گیتی نوید می داد. مردم ایران که کشورشان از سال 1320 ش توسط نیروهای متفقین اشغال شده بود، امیدوار شدند که به زودی سربازان آنان خاک ایران را ترک خواهند کرد. از سوی دیگر فضای باز سیاسی حاصل از سقوط سلطنت دیکتاتوری رضا شاه و اجرای قانون اساسی مشروطه، مملکتی آزاد و مردمی را به ایرانیان بشارت می داد. از این رو جنب و جوش و هیجان های اجتماعی در جامعه ایران به خصوص شهرهای بزرگ ایجاد گردید. زنان نیز با توجه به جریانات روز و افزایش آگاهی و معلومات اجتماعی، به اهمیت نقش خود در جوامع واقف گردیده و برای احقاق حقوق اجتماعی پایمال شده خود به فعالیت پرداختند و با عضویت در احزاب و تشکیل کانون ها و انجمن ها و انتشار روزنامه و مجله و جلسات سخنرانی به طرح و بررسی مسایل زنان ایران همت گماشتند. این مقاله بر آن است تا با استناد به اسناد آن دوران شمه ای از فعالیت زنان را در سال های 1324-1325 ش / 1945- 1946 م که مصادف پایان جنگ دوم جهانی و بحران آذربایجان است، مورد بررسی قرار دهد.
هدف این پژوهش، بررسی این مسئله است که نگرش و قضاوت های اخلاقی ایرانیان در مورد مفهوم فرهنگی «زرنگی» چیست. واژه فرهنگی زرنگی، دارای تضاد معنایی است و ازیک سو به معنای زیرکی و از سوی دیگر به معنای حیله و تزویر به کار می رود. این پژوهش با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از ۲۰۰ وبلاگ شخصی و با به کارگیری روش تحلیل محتوایی، نگرش ایرانیان به مفهوم فرهنگی زرنگی را بررسی کرده است. همچنین، پژوهشگر از آزمون تکمیلی مباحثه ای استفاده کرده است تا دریابد که ایرانیان تا چه اندازه در ارزش گذاری رفتارهایی که با برچسب زرنگی قابل توصیف هستند، از قضاوت های اخلاقی مطلق استفاده می کنند. شرکت کنندگان در پژوهش، ٣٣ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی در دانشگاه جهرم و ۲۰ نفر از استادان رشته های علوم انسانی در دانشگاه های شیراز و اصفهان بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اگرچه واژه «زرنگی» مفهومی دوپهلو دارد، اما اکثر شرکت کنندگان در این پژوهش، به مفهوم منفی این واژه توجه بیشتری داشته اند. علاوه بر این، هنگامی که از مصاحبه شوندگان خواسته شد که در مورد نمونه های رفتاری که می توانست با برچسب زرنگی توصیف شود، قضاوت کنند، بسیاری از آن ها مفاهیم غیرمبهم و مطلق را بر مفاهیم مبهم و نسبی ترجیح دادند.