فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
پارادکسها از جمله موضوعات مهم و مسأله برانگیز در فلسفه و منطق به شمار میروند. دستهای از پارادکسها، پارادکسهای عمل عقلانی هستند: مسائلی که در آنها معمولا" دو حق انتخاب پیش روی ما قرار دارد که با یکدیگر ناسازگارند و برای هر یک، دلایل عقلانی قانع کنندهای وجود دارد. به این ترتیب, با تکافوی ادله، که وضعیتی پارادکسیکال است, روبهرو میشویم. از جمله مهمترین این پارادکسها میتوان از پارادکس نیوکوم یاد کرد. هدف از مطالعة پارادکسها و تلاش برای حل آنها دفاع از عقلانیت است. در پارادکس نیوکوم با یک پیشگو سرو کار داریم که تصمیم فاعل مسأله را پیشگویی میکند. ضمنا" بخشی از شرایط صورت مسأله به پیشگویی فرد پیشگو بستگی دارد. در این مسأله, با یک تعارض ظاهری بین دو اصل مهم تصمیم گیری، یعنی اصل رجحان و اصل مطلوبیت انتظاری, روبهرو میشویم؛ زیرا به نظر میرسد که تصمیم فاعل مسأله و پیشگویی فرد پیشگو هرچند از نظر علی مستقل از یکدیگرند از نظر معرفتی به هم بستگی دارند. برای حل این پارادکس، ابتدا مکانیزمهای ممکن برای پیشگویی آینده را بررسی میکنیم و در هر حالت به حل مسأله میپردازیم. نشان میدهیم که قرائت علیت وارونه منطقا" ناممکن است و تنها قرائت ممکن، قرائت علت مشترک میباشد. سپس پارادکس نیوکوم را به دو حالت تفکیک میکنیم: 1- مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاناپذیر و 2- مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاپذیر. نشان میدهیم که در حالت نخست، هیچ تصمیم عقلانی وجود ندارد و در حالت دوم، تعارضی بین اصل مطلوبیت انتظاری و اصل رجحان وجود ندارد و تصمیم به انتخاب دو جعبه، تصمیم عقلانی میباشد.
فازی سازی دموکراسی
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال می یابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداخته ایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
آنامنسیس و اسطوره گردش ارواح
حوزههای تخصصی:
برای کنار گذاشتن تفسیر آنامنسیس افلاطون به فطری گرایی که مفهوم آن در اصل به فلسفه جدید غربی تعلق دارد دو شاهد گویا در دو رساله افلاطون یعنی در فایدروس و جمهوری یافته می شود آنچه افلاطون اسطوره گردش ارواح با خدایان در فایدروس و تمثیل مشهور غار در جمهوری را به آن تطبیق می کند به خوبی چنانکه در این مقاله خواهیم دید نشان می دهد که افلاطون هرگز تصوری از آنچه بعضی فیلسوفان جدید و حتی معاصر غربی به راحتی پذیرفته اند یعنی فطری گرایی نداشته است.
ناسازگاری قاعده فرعیه با قاعده عکس نقیض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهم منطق قدیم و فلسفه ارسطو، قاعده فرعیه است. بنا به این قاعده «ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت المثبت له»است. از نتایج مهم قاعده فرعیه میتوان به دو حکم زیر اشاره کرد.
1ـ موجبه بانتفای موضوع، کاذب است.
2ـ سالبه بانتفای موضوع، صادق است.
این دو حکم بدلیل مثال زیر با قاعده عکس نقیض در تضاد است:
الف) گزاره سالبه کلیه «هیچ معدومی معدوم نیست» بدلیل انتفای موضوع، صادق است. (بنا به حکم2 )
ب) عکس نقیض آن، یعنی گزاره «بعضی غیرمعدومها غیرمعدوم نیستند» کاذب است. (چون این گزاره معادل است با گزاره سالبه جزئیه» «بعضی موجودها موجود نیستند» که نقیض آن «هر موجودی موجود است» صادق است.)
این نشان میدهد که قاعده عکس نقیض، صدق را حفظ نمیکند در حالی که «حفظ صدق» در تعریف عکس نقیض آمده است. این مثال از قاعده عکس نقیض، با نتیجه دوم قاعده فرعیه (یعنی حکم2 )در تضاد است. در این مقاله، مثالهای دیگری از عکس نقیض ارائه خواهیم کرد که با نتیجه دوم قاعده فرعیه (یعنی حکم 1)ناسازگاری دارند. از آنجا که قاعده عکس نقیض، دو تعریف دارد (تعریف قدما و تعریف متأخران) بنابرین، ناسازگاری قاعده فرعیه با قاعده عکس نقیض را بر پایه هردو تعریف، بکمک مثالهای مربوطه، شرح خواهیم داد. همچنین راه حلهایی را برای رفع این ناسازگاری طرح کرده و نشان میدهیم که هیچ کدام از آنها ناسازگاری را از میان برنمیدارد. در پایان، موضع منطق جدید را در اینباره ارزیابی میکنیم.
معنا، غایت و ارزش (بررسی آراء گرت تامسُن در باب معنای زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش «معنای زندگی چیست؟» موضوع پژوهشی است که گَرِت تامسن در کتاب در باب معنای زندگی مفصل به آن پرداخته است. او هدفداری را صرفا شرط لازم معناداری می داند و بر آن است که زندگی دارای ارزش ذاتی است، نه اینکه فقط ابزار دستیابی به هدف متعالی یا غیرمتعالی باشد. تامسن معنای زندگی را حالت زندگی شخص نسبت به حقیقت استعلایی جهان می داند. از نظر او فهم معنای زندگی باید دلالت های عملی برای روشی داشته باشد که با آن روش زندگی می کنیم. او همچنین ارتباط یافتن فرد با ارزش های ورای خود را عامل دیگری در معناداری یاد می کند و معتقد است در عشق که پیچیده ترین نوع روابط انسانی حاکم است، دو طرف رابطه ی عاشقانه به نوعی ماآگاهی دست پیدا می کنند و از این رهگذر در ارزش های یکدیگر سهیم می شوند و فرایند زندگی خود را معنادارتر می سازند. در پایان تامسن از طرح زندگی هر انسان یاد می کند که پیش فهم های هر فردی بر آن اثر می گذارد و تفسیر فرایند زندگی هر فرد بر پایه ی همین طرح صورت می پذیرد. در این مقاله اندیشه های تامسن در بررسی این دیدگاه ها معرفی، نقد و سنجیده می شود.
فلسفه؛ امید به زندگی
بررسی خاتمیت در دین اسلام و مسیحیت
حوزههای تخصصی:
یکی از اعتقادات مشترک بین مسلمانان و مسیحیان مسأله خاتمیت است. به این معنا که مسلمانان بنیانگذار دین خود را آخرین فرستاده خداوند و دین و شریعت ایشان را آخرین و کاملترین دین و شریعت می دانند. در مسیحیت از آموزه های مهم و اساسی که هر مسیحی به آن ایمان دارد پایان یافتن جریان نبوت با ظهور عیسی مسیح است؛ با آمدن مسیح که منجی انسان ها است صلح همیشگی بین خدا و خلق برقرار شد و عهد بین آن دو نیز به اتمام رسید؛ همچنین معتقدند تعالیم ایشان نیز کامل ترین و آخرین تعالیم و شریعت است. در این مقاله ابتدا به اثبات خاتمیت پیامبر اسلام به گواهی آیات و روایات و فلسفه خاتمیت ایشان پرداخته شده و بعد از آن مساله خاتمیت عیسی مسیح در مسیحیت مطرح گردیده و در آخر این مطلب عنوان شد که اگرچه مسیحیان خاتمیت را مختص به دین خود می دانند؛ اما این ادعا درست نیست چرا که به گواهی تاریخ، مسیحیان و یهودیانی در زمان پیامبر اسلام به نبوت و خاتمیت ایشان آگاه شدند و اسلام آوردند. این خود بیانگر این مطلب است که بشارت به نبوت و خاتمیت پیامبر در عهدین وجود داشته است. بنابراین یک پیامبر خاتم و یک دین خاتم وجود دارد و آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دین اسلام است.
منطق و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت به معنای سازگاری، ارتباطی مستقیم با استنتاج منطقی دارد. این ارتباط که جنبة صوری منطق را در بر می گیرد، اندیشة پنهان در برهان خلف است.
تناقض باوری
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۳ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی و ذهنیت از کانت تا نیچه
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
- حوزههای تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
سازگارگرایی پلی بین جبرگرایی و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک عنصری که می تواند مجوز تحسین و نکوهش اعمال پسندیده و زشت و ناروای انسان باشد اختیار است. اما این که اختیار چیست و چگونه انسان می تواند در جهانی که بر آن جبر علّی حاکم است از آن برخوردار باشد، مسأله ای است که بیش تر فیلسوفان اخلاق غرب از آن غافل نبوده اند. در این میان، برخی جمع این دو را محال دانسته و یکی را به نفع دیگری انکار و دیدگاهی به نام ناسازگارگرایی را پایه ریزی کرده اند و در مقابل، از عصر مدرن به بعد، اکثر فیلسوفان به منظور احیای مسؤولیت اخلاقی، با پذیرش اختیار از سویی و رد جبرگرایی و اعتقاد به صدفه و اتفاقی بودن امور از سوی دیگر، سعی در جمع این دو نموده، به طور بسیار گسترده، دیدگاهی به نام سازگارگرایی را بنا نهادند. در این مقاله، دیدگاه سازگارگرایی از عصر مدرن به بعد بررسی می شود. در نهایت، مشخص می شود به رغم صحّت سازگارگرایی، سازگارگرایان در ارائه ی تبیین دقیقی از آن ناکام مانده و نتوانسته اند اختیار و مسؤولیت انسان یا سزاواری او برای تحسین و تقبیح در قبال اعمالش را برای همگان، به ویژه ناسازگارگرایان، معقول و موجه نشان دهند.
تفاوت تصورات فطری و صورتهای ما تقدم از طریق بررسی عناصر ایدئالیستی در فلسفه دکارت و کانت
منبع:
علامه ۱۳۸۳ شماره ۳ و ۴
حوزههای تخصصی:
دربارة همان مفهوم طرحهای مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
مقاله «دربارة همان مفهوم طرحهای مفهومی» یکی از مهمترین مقالات معرفتشناختی است که در رد نسبیگرایی مفهومی به رشته تحریر درآمده است. طرحهای مفهومی درحقیقت دستگاههای مفهومی هستند که به تجربه شکل و صورت میدهند. بسیاری از فلاسفه صورت خاصی از طرحهای مفهومی را پذیرفتهاند. دیویدسن برای رد هر نوع طرح مفهومی، داشتن یک طرح مفهومی را با داشتن یک زبان پیوند میزند، بدین معنا که اگر طرحهای مفهومی تفاوت داشته باشند، زبانها نیز متفاوت خواهند بود. سپس، او مسئله ترجمهپذیری را پیش میکشد و شقوق مختلف مسئله را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت، به این نتیجه دست مییابد که طرحهای مفهومی را نمیتوانیم بپذیریم.
تأملاتی پیرامون دلایل مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیرامون مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه، هم از طرف خود غزالی و موافقانش و هم از طرف مخالفان او، انگیزه های مختلفی بیان شده است.
غزالی و موافقان او، آنگونه وانمود میکنند که او صرفاً با انگیزة دینی و شرعی و برای رضای حق، به مخالفت و در نهایت تکفیر فلاسفه اقدام کرده است؛ هر چند برخی مخالفان بر این انگیزه صحه گذاشته اند، لیکن مورد وفاق همه نیست و مخالفان معتقدند: اولاً، دین با فلسفه ـ بمعنای متعارف بین مسلمین ـ سر ناسازگاری ندارد که غزالی برای دفاع از دین، فلاسفه را تکفیر کند. ثانیاً، این انگیزه تنها انگیزه غزالی در مخالفت با فلسفه نیست، بلکه ـ چنانکه برخی مخالفان معتدلتر غزالی معتقدند ـ انگیزه های سیاسی هم بیتأثیر نبوده و حتی، برخی، بکارگیری انگیزه های دینی و منطقی عقلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت و کامجوییهای سیاسی دانسته اند. علاوه برانگیزه های فوق، بسیاری از مخالفان، از آنجاییکه مخالفتهای غزالی را بیارتباط با دین و منطق و عقل دانسته اند، انگیزه های روانشناختی تربیتی را نیز دخالت داده و معتقدند که اگر غزالی نزد استاد، فلسفه را تلمذ میکرد، شاید به وادی مخالفت نمیافتاد.
مدعای این پژوهش آن است که گرچه انگیزه های دینی و شرعی در اولویت است، اما براساس مبانی مورد قبول خود غزالی، راههای دیگری بجز تکفیر برای مخالفت با فلاسفه وجود داشت که او آن راهها را طی نکرد.
تأملی در معنای یقین در فلسفه دکارت
حوزههای تخصصی:
فلسفه: بحثی درباره غایت فلسفه
حوزههای تخصصی: