ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۰۲۱.

بررسی امکان تأثیرپذیری افلاطون از زرتشت؛ با تأکید بر آموزﮤ «مثل» افلاطون و «فروهر» زرتشتی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون زرتشت مثل فروهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷۸ تعداد دانلود : ۱۵۰۱
هدف این مقاله بررسی تاثیراتی است که افلاطون از تفکر شرقی مخصوصاً از شخص زرتشت پذیرفته است. هیچ انسانی را یارای آن نیست که بتواند نظامی فلسفی، بدون یاری جستن از اذهان دیگر بنیان نهد و افلاطون نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر این مسئله ثابت شود نه تنها از ارج و قرب او نمیکاهد بلکه برارزش و غنا و جامعیت آثار او نیز میافزاید. هدف نگارنده در نگارش این نوشته این است که بدور از تعصب ورزی کورکورانه نسبت به ایران باستان یا ارادت ورزی متعبدانه به یونان باستان، تأثیرپذیری افلاطون از تفکر شرقی ـ ایرانی زرتشت را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
۱۰۲۲.

خدا و مسأله شر(درد و رنج)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خداوند خیر و شر طبیعی و وجودی صفات خداوند (علم قدرت و خیرخواهی)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷۷ تعداد دانلود : ۹۵۴
یکی از مهم ترین مسائل کلام و فلسفه دین، مسئله شر (درد و رنج) و ارتباط آن با خدا و صفات اوست. به این صورت که چرا از سویی، خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه علی الاطلاق است و از سوی دیگر، در جهان شر (درد و رنج ) وجود دارد. در این نوشته ، به یک رویکرد (پاسخ) مهم و مشهور، اما از دو نظرگاه طبیعی و وجودی (که از جانب فلاسفه و متکلمان مطرح شده) پرداخته شده است. طبیعی از این نظر که شرور لازمه خیرات هستند و بدون شر، خیر یا متحقق نمی شود یا در صورت تحقق درک شدنی نیست. برای پدیدآمدن خیر، شر ضرورت دارد. یعنی اهمیت شر به گونه ای است که اگر از بین رفت، خیر را هم با خودش می برد و از این نظر است که خدا خیر و شر را با هم آفریده است. و وجودی از این لحاظ که شرور و درد و رنج ها سبب می شوند که وقتی انسان به خودش مراجعه می کند، ببیند که خدا و موجود ماورایی وجود دارد که دست اندرکار جهان و غیر از ما انسان هاست و رابطه نزدیکی با ما دارد و ما نیز وابستگی شدیدی به او داریم. همچنین با تجربه درد و رنج ها می فهمیم که انسان های دیگر نیز درد و رنج را تحمل می کنند و سبب می شود با آنها اظهار همدردی کنیم.
۱۰۲۶.

رابطه بین انسان و خدا از نگاه مارتین بوبر

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا انسان مولانا رابطه بوبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷۲ تعداد دانلود : ۹۴۶
مارتین بوبر فیلسوف بزرگ آلمانی معاصر بسبب نظریه خاص او در باب رابطه آدمی با دیگری، نامبردار و مورد توجه اندیشمندان است. از نظر بوبر هر زندگی واقعی مواجهه است، مواجهه ای میان انسان و دیگری. در این مواجهه، فرد با حفظ وجود مستقل خویش، مبادرت به ایجاد رابطه با دیگری می کند اما اینگونه نیست که در دیگری مستحیل شود. بوبر قائل به دو نوع رابطه اساسی است که انسان می تواند با جهان پیرامون خود داشته باشد، یکی رابطه «من-تو» است که رابطه ای دوسویه و بی قید و شرط است و دیگری رابطه «من-آن» است که متضمن صورتی از بهره مندی و تسلط است. البته از نظر مارتین بوبر، اختلاف این دو حوزه مربوط به ماهیت ابژه-هایی که انسان با آنها رابطه برقرار می سازد نمی شود، بنابراین چنین نیست که هرگونه رابطه میان اشخاص «من- تو» و هرگونه رابطه با حیوانات و اشیاء «من-آن» قلمداد شود، بلکه اختلاف میان آن دو، به نفس رابطه مربوط است. رابطه «من- تو» می تواند بین انسان با هر چیز دیگری رخ دهد مانند انسان، حیوان، گیاه و یا با یک شیء یا اثری هنری، و با فراتر رفتن از آنها، رابطه میان انسان با خداوند برقرار می شود. بنابراین رویکرد انسان به جهان، از این حیث که کدام یک از این دو رابطه را در نظر داشته باشد، متفاوت است. بوبر رابطه من-تو را ارجح از رابطه من-آن می داند اگرچه در عالم خاکی گریزی از رابطه من-آن نیست، اما ماندن در این رابطه (من-آن) به دور شدن از خود منتهی می گردد. به نظر فیلسوف والاترین مرتبه رابطه، برقراری ارتباط میان انسان و خداوند است که از طریق رابطه من-تو می توان به «تو»ی ابدی (خدا) نائل شد. بحث از این موضوع در زبان فارسی کاملا بدیع است و پیش از این به شکل جدی بدان نپرداخته اند. بنابراین مارتین بوبر والاترین نوع رابطه را رابطه با «تو»ی ابدی، که همان خداوند است می داند؛ رابطه ای که هرگز به «من-آن» بدل نمی شود. تلقی بوبر در باب رابطه، منجر به الگویی شده که بسیاری از اندیشمندان از آن تاثیر پذیرفته اند، هرچند مدل من - توی مارتین بوبر قابل استفاده در تفکرات شرقی است، اما شایان ذکر است که در سنت شرقی-اسلامی الگویی با چنین مضمونی یافت می شود، هرچند از حیث زمانی قرن ها پیش تر از مارتین بوبر مطرح گشته است، اما چه بسا کامل تر و کاربردی تر باشد (به ویژه جهت استفاده متفکران و اندیشمندان اسلامی). برای مثال می توان نمونه جامعی از بحث رابطه میان انسان و خدا را در آثار مولانا جلاالدین بلخی یافت. در این الگو، که نام آن را می توان «من-من» نهاد، مراتب متفاوتی از رابطه را جهت برقراری رابطه با خداوند ذکر نموده است، هرچند الگوی «من-تو»ی بوبر ارزشمند و کاربردی است، اما به نظر می رسد در مقام قیاس الگوی مولانا موثرتر واقع گردد.
۱۰۲۷.

پروژة منطق گرایی در ریاضیات: از بولتزانو تا راسل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: این همانی منطق گرایی هم توانی اصل متعارف بی نهایت اصل متعارف انتخاب اصل تحویل پذیری نظریة انواع نظریة انشقاق انواع تعریف غیر اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶۹ تعداد دانلود : ۱۳۷۶
آموزة منطق گرایی عبارت است از فروکاستن مفاهیم و قضایای ریاضی به مفاهیم و قضایای منطقی. این آموزه که یکی از مکاتب مهم فلسفة ریاضی است، را نخستین بار برنارد بولتزانو صورت بندی کرد و سپس گوتلپ فرگه سعی کرد با ارائة نسخة جدیدی از منطق آن را ادامه دهد. درنهایت این آموزه را به صورت پروژه ای، برتراند راسل و آلفرد نورث وایتهد عملی کردند. در این مقاله نخست تلاش خواهم کرد چگونگی تحول و تکوین این پروژه را از بولتزانو تا راسل بررسی کنم. سپس با بررسی ضعف ها و قوت های آن، سعی خواهم کرد به این پرسش پاسخ دهم که آیا برنامة منطق گرایی رضایت بخش بود؟
۱۰۳۲.

مسائل علم و اخلاق در جهان معاصر(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ژنتیک علم و اخلاق فن‏آوری بیولوژى

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات رابطه اخلاق با علوم دیگر
تعداد بازدید : ۳۷۵۹
جریان‏شناسى انتقادى سیر پیشرفت علوم در دوران معاصر و به ویژه سده‏ى بیستم از منظر اخلاق است. نویسنده نخست از عدم تعهد و آزادى علوم در سیر خود انتقاد کرده و آثار آن را به ویژه در دو علم بیولوژى و ژنتیک بررسى کرده است. وى با بیان دغدغه‏هاى مختلف علم در سده‏ى بیستم اولین دغدغه را علوم اجتماعى، دومین را علم رفتارى و مسائل روان‏شناختى، سومین دغدغه را انرژى هسته‏اى و در فرجام چهارمین را انقلاب بیولوژیک برمى‏شمارد. در این میان، مؤلف رابطه‏ى اخلاق با فن‏آورى را برمى‏رسد و سپس ماهیت ایدئولوژیک علم و نظرات موافقان و مخالفان آن را نقل و نقد کرده و در نهایت از پررنگ شدن جنبه‏ى عملى علم و بى‏اهمیت شمرده شدن ابعاد تئوریک آن سخن مى‏گوید. مؤلف در پایان نتیجه مى‏گیرد که هیچ جنبش علمى بدون اخلاق نه تنها سودى ندارد که سخت زیان‏بخش نیز هست و هر کوشش علمى باید همسان با اخلاق صورت بگیرد.
۱۰۳۵.

بررسی تحلیلی تطوّر مفهوم نفس از افلاطون تا ملاصدرا

کلیدواژه‌ها: نفس حرکت جوهری بدن کمال وحدت فعلیت حیثیت تعلقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۳۷۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۰۷
در حالیکه افلاطون، بر اساس اعتقادش به جهان ایده ها، نفس را مربوط به جهانی دیگر و امری مفارق از بدن معرفی می کند، ارسطو که توجه خود را به تفحص و چگونگی کارکرد واقعی موجودات این جهان معطوف داشته، بر نظر ورزی محض در باره ماهیت و سرشت آن ها تاکید دارد. وی در تعریف نفس نیز به تحلیل مو جو دات جاندار پرداخته و نفس را صورت بدن معرفی می کند. در اندیشه فلوطین، نفس جزئی از نفس کلی است که یکی از اقانیم سه گانه است و یک رویش به قلمرو نوس است و روی دیگرش به عالم خاکی و بدن مرتبط است به طوریکه حلقه اتصال جهان معنوی و مادی است. ابن سینا بر اساس دغدغه های دینی اش دراثبات جاودانگی به صورت روحانی، نفس را ا مری مجرد و کمال بدن معرفی می کند. سهروردی، فیلسوف اشراق مسلک جهان اسلام، با الهام از دید گاه فلوطین و حکمای ایران باستان نفس را موجودی معنوی واز انوار مدبره دانسته به آن نور اسفهبدیه نام نهاد که مسئو لیت فرماندهی دژ (بدن ) را به عهده دارد. همه این فلاسفه در نحوه ارتباط نفس با بدن با معضلات و تناقضاتی روبرو بوده اند. ملاصدرا با تاثیر از این متفکران و بر اساس مبانی ابداعی اش در حکمت متعالیه تعریف خود را از نفس به گو نه ای دیگر ارائه میدهد که در عین صحت واستحکام از مشکلات مر بوطه مبراست.
۱۰۳۶.

دگرگونى انسان در نظر ابن‏عربى و اکهارت(1)

کلیدواژه‌ها: انسان کامل وحدت وجود تحول انسان کریم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
تعداد بازدید : ۳۷۵۱
چکیده در این مقاله دیدگاه‏هاى دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحى، یعنى ابن عربى و مایستراکهارت بررسى شده است. مؤلف پس از بررسى اجمالى زندگى و آثار این دو عارف بزرگ، به تبیین تشابه آراى آن دو در حوزه مابعدالطبیعه، خداى متعال و چگونگى خلقت عالم به دست خداوند و غایت آفرینش و موادى از این دست مى‏پردازد. مؤلف ضمن بررسى قوس صعود و نزول، مقوله فناى آدمى را در خداوند تحلیل مى‏کند. ابن‏عربى کلید رستگارى انسان را همان فناء فى اللّه‏ مى‏داند. با توضیح مفهوم «انسان کریم» به مسئله تحوّل انسان در عرفان مایستراکهارت پرداخته شده است.
۱۰۳۷.

دموکراسی، عدالت و صلح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عدالت لیبرالیسم دموکراسی واقع گرایی سازمان ملل متحد اروپا جامعه ملل جنگ جهانی صلح دموکراتیک وودرو ویلسن امانوئل کانت بروس راست جنگ عادلانه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
تعداد بازدید : ۳۷۵۱ تعداد دانلود : ۱۷۱۱
در این مقاله ارتباط صلح، عدالت و دموکراسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با توجه به اینکه رابطه عدالت و دموکراسی تقریبا بیشتر جنبه حقوقی دارد، ابتدا تجزیه و تحلیل می گردد و سپس پیوند این دو با صلح سنجیده می شود. در این قسمت همچنین نظر بعضی از فلاسفه بزرگ نظیر ارسطو، هنس کلسن، جان رالز، وامانوئل کانت، ارایه می شود و در دنباله، استدلال لیبرال های نام آوری مانند وودرو ویلسن، امانوئل کانت وبوس راست در ارتباط بین دموکراسی و صلح به میان می آید و با تشریح «نظریه صلح دموکراتیک» آرا طرفداران و منتقدین بررسی می گردد. همچنین به آرا واقع گرایان که به ارتباط دموکراسی و صلح اعتقاد چندانی ندارند، اشاره می شود. طی این مقاله سوالات متعددی مطرح می گردد، از آنجمله: آیا کشورهای دموکرات تاکنون با یکدیگر جنگ نکرده اند؟ آیا دموکراسی صلح خواه تر از کشورهای غیر دموکرات هستند و اصولا چه عوامل دیگری به غیر از دموکراسی در برقراری صلح اروپا بعد از جنگ دوم جهانی تاثیر گذاشته است؟ با ارایه مثال های تاریخی و روز سعی می گردد، تحلیل حتی الامکان دقیقی در پاسخ به هر سوالی ارایه شود. بالاخره در خاتمه، نتیجه گیری مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.
۱۰۳۹.

کثرت گرایی جان هیک و نظریه ارجاع(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کثرت گرایی دینی هیک دلالت شناسی و نظریة ارجاع معرفت شناسی کانتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴۷ تعداد دانلود : ۸۹۶
جان هیک فیلسوف دین فقید قرن بیستم، به نظریه پردازی در باب مسئلة تنوع و کثرت دینی شهرة آفاق است. او با اتخاذ مبادی و مبانی گوناگون معرفت شناختی فلسفی سعی در طرح فرضیه ای تبیینی دارد که به باور او بهترین تبیین تکثر در جهان واقعی را ارائه دهد. هیک به لحاظ هستی شناختی وجود واقعیت غایی مستقل از ذهن و زبان را (البته در قالب رئالیسم انتقادی) می پذیرد، اما رئالیسم فقط سویه هستی شناختی ندارد و دارای سویه های معرفت شناختی و دلالت شناختی نیز است. از این جهت هیک راه ناهموار و دشواری را باید طی کند. در این مقاله با تحلیل دیدگاه کثرت گرایانه او در تبیین تجربه دینی و معرفت شناسی آن، نشان می دهیم وی با پذیرش نظریة توصیفی (فرگه راسلی) ارجاع (دلالت) به گونه ای ناواقع گرایی هستی شناختی تن می دهد. ما با اشاره به لوازم و پیش فرض های مصرح و غیر مصرح هیک در باب ارجاع و دلالت، از امکان التزام به این لوازم بر طبق دیدگاه هایی که خود هیک اتخاذ کرده است، پرسش می کنیم. پرسش این است که نظریه ارجاعی که هیک در باب واقعیت دینی می پذیرد او را به منظری سازگار با دیدگاه رئالسیتی اش می رساند یا خیر؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان