فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۰۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
براساس مطالعات اخیر، از یک سو توسعه اجتماعی و سرمایه سلامت، از مهم ترین محورهای توسعه و رشد اقتصادی هستند و از سوی دیگر، میزان سلامت افراد بیش از هر عامل دیگری به عوامل محیط اجتماعی ارتباط دارد. طوری که سازمان بهداشت جهانی اخیراً بحثی جدی پیرامون عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت را شروع کرده است. لذا در این مطالعه به بررسی تأثیر توسعه اجتماعی بر روی سلامت عمومی در ۱۰۱ کشور منتخب جهان از بین کشورهای با درآمد متوسط به بالا طی دوره 1990 2010 پرداخته و از نرم افزار STATA برای تحلیل داده ها و ارزیابی مدل ها استفاده شده است. همچنین برای ح صول به نتایج قابل اعتماد، در مدل ها از هر دو شاخص امید به زندگی و نرخ مرگ ومیر برای شاخص سلامت عمومی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص توسعه اجتماعی، در تمامی مدل ها در سطح اطمینان ۹۹ درصد تأثیر مثبت و معناداری بر روی امید به زندگی و تأثیر منفی و معنادار ی بر روی نرخ مرگ ومیر داشته است. در مدل های نهایی ضریب توسعه اجتماعی برای امید به زندگی و مرگ ومیر به ترتیب ۱۶/۳ و ۹۵/۲- بوده است. لذا توسعه شاخص های اجتماعی ازجمله ( فعالیت مدنی، باشگاه ها و انجمن ها، انسجام درون گروهی، اعتماد و امنیت بین شخصی، برابری جنسیتیو ادغام اقلیت ها )، از مهم ترین تعیین کننده های سلامت عمومی محسوب می شوند. بررسی تأثیر سایر شاخص های اقتصادی اجتماعی هم نشان می دهد که آموزش، تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ مشارکت نیروی کار و اشتغال، مخارج بهداشتی و برنامه های ایمن سازی، تأثیر مثبتی بر روی سلامت عمومی داشته و نرخ تورم و انتشار گاز دی اکسیدکربن، تأثیری منفی بر روی سلامت عمومی دارند.
تأثیر اقتصاد وابسته به نفت در تعادل زدایی میان سطحی فرهنگ انقلاب و تضعیف همدلی پایدار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران ریشه در سطح بنیادین فرهنگ دینی دارد. به همین دلیل باید کانون مولد همدلی پایدار را در ظرفیت های نهفته در مبانی فرهنگی آن جست وجو کرد. دستیابی به این هدف، بدون شناخت عوامل مخل فرهنگ انقلاب در تولید همدلی پایدار و رفع آن امکان پذیر نیست. این نوشتار، با روش تحلیلی برخی از این عوامل را از زاویه اقتصاد وابسته به نفت بررسی کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اقتصاد وابسته به نفت، از عوامل مهم عدم توازن توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی است که خود زمینه ساز سرایت احساس «بی عدالتی اجتماعی» به «بی عدالتی خداوند» و «پیدایش سوء ظن شبه سازمان یافته»، عامل تعمیم «فضل تکنیکی» به «فضل فرهنگی»، مانع «گفتمان سازی علوم انسانی - اسلامی» و «تولید همدلی پایدار» است. راهکار اساسیِ کاهش این آثار، راهبردِ اقتصاد مولد، مقاومتی و متکی به سطح بنیادین فرهنگ اسلامی و حرکت در راستای ایجاد توازن میان توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و ایجاد سازواری میان سطوح نمودین و بنیادین فرهنگ بومی برای تحقق همدلی پایدار است.
سنجش برخی شاخص های توسعه اجتماعی در مناطق روستایی (مورد مطالعه: استان هرمزگان). یعقوب زارعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اجتماعی نقش مهمی در حل مشکلات اساسی و مقابله با فقر ایفا کرده و سعی در توزیع مجدد منابع و بهبود وضعیت موجود و کارآمدتر شدن بنیان های جامعه دارد. این بُعد از توسعه که در پی استقرار عدالت، کاهش نابرابری های اجتماعی اقتصادی، توزیع عادلانه، کاهش محرومیت و توانمندسازی فقراست از طرق سنجه های متعدد و در سطوح مختلف قابل اندازه گیری است. در این پژوهش توسعه اجتماعی در مناطق روستایی تحت 52 مؤلفه در قالب آخرین داده های رسمی مرکز آمار ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر بنیادی و روش به کارگرفته توصیفی تحلیلی است که با تکیه بر مطالعات اسنادی کتابخانه ایی و با استفاده از تکنیک وایکور فازی برای تحلیل سطوح درجه توسعه اجتماعی مناطق روستایی شهرستان های استان هرمزگان به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش نیز مناطق روستایی استان هرمزگان، مشتمل بر 2257 روستا در قالب 13 شهرستان بوده است. یافته های پ ژوهش ضمن صحه بر توسعه ناموزون استان هرمزگان در ابعاد اجتماعی و مشهود بودن شکاف توسعه، حاکی از آن است مناطق روستایی شهرستان بستک با ضریب 15/0 به لحاظ میانگین برخورداری از مؤلفه های توسعه، دارای بیشترین توسعه و مناطق روستایی شهرستان های پارسیان، حاجی آباد، سیریک، ابوموسی، بندرلنگه، بندرعباس و جاسک در زمره محروم ترین مناطق از نظر توسعه اجتماعی قرار گرفتند. همچنین مناطق روستایی شهرستان های قشم بشاگرد، رودان، خمیر و میناب در سطح متوسطی از توسعه در زمینه اجتماعی قرار گرفتند. این بررسی معتقد است دستیابی به توسعه اجتماعی مطلوب و تحقق رفاه نسبی در مناطق کمتر توسعه یافته، محروم و بسیار محروم، مستلزم بازنگری در وضعیت کنونی، برنامه ریزی برای افزایش کمی و کیفی منابع موجود، به کارگیری ظرفیت های جدید، سیاست گذاری های نوین اجتماعی و اتخاذ راهبرد عدالت اجتماعی در تخصیص هدفمند خدمات است.
موانع مشارکت زنان در فرایند توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باوجوداینکه زنان نیز عاملان و ذی نفعان توسعه اند، سهم زنان ایرانی به ویژه در فعالیت اقتصادی و تصمیم گیری سیاسی اندک است و این مسئله همچنان باقی است که چه عوامل و موانعی در سطوح خرد و کلان به استقرار و تثبیت نابرابری جنسیتی در روند توسعه کشور منجر شده است؟ این مقاله با اتخاذ نظریه به گشت اجتماعی چلبی و با استناد به یافته های تحقیقات انجام شده و آمار رسمی موجود، در سطح خرد، جامعه پذیری جنسیتی، فضاهای جنسیتی، نوع شبکه اجتماعی زنان، دشواری تحرک زنان (تحرک فیزیکی، اقامتی، شغلی)، محدودیت در فرصت های اجتماعی (آموزشی، شغلی و گروهی) و فقدان وفاق استراتژیک نخبگان را مانع تکوین و گسترش شخصیت پیشرفته کارگزار توسعه در زنان می داند و در سطح کلان، ابعاد هنجاری و نمادی ساخت اجتماعی را دچار اختلالاتی می داند که بستر اولیه لازم برای مشارکت زنان در توسعه را فراهم نمی آورد.
الزام های ایران برای ایجاد مدل متوازن توسعه منطقه ای در راستای تحقق اهداف بین المللی کاهش انتشار گازهای گلخانه ای (GHGs)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات آب و هوایی و پیامدهای ناشی از آن در دهه های آتی زندگی بشر را دستخوش تحولات عظیمی خواهد کرد. این مسئله باعث شده است جامعه جهانی ارزیابی، پیگیری و راهکارهای کنترل را در رأس اقدام های خود قرار دهند. کشور ایران در سال 2015 در جایگاه نُهم جهان از منظر انتشار گازهای گلخانه ای قرار گرفت و در جریان نشست پاریس متعهد به کاهش 4 درصدی انتشارها تا سال 2030 نسبت به وضع موجود شد و در صورت تأمین حمایت های مالی و فنی جامع و انتقال فناوری از جانب جامعه بین المللی سطح کاهش تا 12 درصد قابل ارتقاء می باشد. با این رویکرد در پژوهش حاضر وضعیت انتشار گازهای گلخانه ای در ایران طی دهه های گذشته مورد تحلیل قرار گرفته است. ارزیابی ها نشان می دهد انتشارها در ایران از روندی صعودی پیروی می کند و بخش های نیروگاهی، اداری_ تجاری- خانگی و حمل و نقل در راس انتشارها قرار دارند. تحلیل محرک های مؤثر در انتشارها با بازه زمانی درازمدت (2012- 1971) نشان می دهد جمعیت با ضریب 94/2+، سرانه تولید ناخالص داخلی با ضریب 004/1+، شدت انرژی با ضریب 035/0- و شدت کربن با ضریب 694/0- در الگوی انتشار مؤثر هستند. ارزیابی الگوی توسعه و درآمدزایی از منظر انتشار گازهای گلخانه ای موید آن است که بخش عمده ای از سوخت در صنایعی صرف می شود که از نظر اقتصادی کمترین بازدهی را دارند. همچنین، صنایع خُرد (با کمتر از 10 نفر شاغل)، برخلاف مصرف بالای انرژی از نظر درآمدزایی توان رقابت با صنایع بزرگ را ندارند. نگاهی از منظر عدالت و توزیع متوازن امکانات، محرک ها و مسئولیت ها در میان استان های کشور از ساختاری نامتعادل و دور از عدالت حکایت می کند. تحقق اهداف بین المللی، کاهش جز در سایه شناخت کافی از وضع موجود و رفع معضلات پیش رو امکان پذیر نمی باشد و مجموعه این تحلیل ها می تواند در شناسایی معضلات پیش رو و تبیین ساختاری منسجم، پایدار و مبتنی بر عدالت مورد استفاده قرار گیرد.
بختک «توسعه» و خواب ناآرام آبادی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بختک «توسعه»، باوری نافذ اما کسالت آور و مبهم است که بر اجتماع های محلی و آبادی ها سایه افکنده و اجازة تنفس آسان و لذت از زندگی بی آلایش را به آنان نمی دهد. این بختک به روستاییان القا کرده است که عقلانی نیستند و باید دانستن، عقلانیت و توسعه را از دیگران یاد بگیرند. درواقع، باید عقلانیت را از شهر وارد کنند. تاکنون بر آبادی ها، چنین بختکی حکومت کرده است. پیمانکاران «توسعه» و در رأس آن ها سازمان های اجرایی، هواداران اصلی این بختک بوده اند. آن ها متأثر از مفروضات بنیادین ادبیات روان شناسی و عقلانیت از بالا به پایین مهندسی، پرداختی فنی از توسعه ارائه کرده اند و آن قدر توسعه را آماده، سریع الوصول و بی تناسب با نیازها و خواسته های مردمی آبادی نشینان تحلیل کرده اند که الگوی «توسعه مجانی» را به آنان آموزش داده اند. آنان با فرض نوگریزی و عدم خلاقیت آبادی نشینان، مفهوم جادویی «تغییر» و تکنیک «مداخله» را ساخته اند و می خواهند زندگی آبادی نشینان را تغییر دهند. این مقاله، با تأکید بر زمینه های فرهنگی اجتماع های روستایی ایران، دو شکل نقد به ادبیات و عملکرد توسعه در کشور را مطرح می کند: نقد اول، دارای وجهی نوستالژیک و از «زبان گود» است که با نام «بختک توسعه» مطرح می شود. نقد دوم، عمل گرایانه و کارکردی است و با عنوان معضل «توسعه مجانی» بیان می شود. نقد، از چارچوب نظری و روش شناسی توسعه آغاز و به یافته ها و پیامدهای آن ختم می شود.
جستاری بر سیاست گذاری محیط زیست در جمهوری اسلامی ایران/ سید محمد مجابی و مریم اسماعیلی فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله اولویت بندی چالش های سیاست گذاری محیط زیست در جمهوری اسلامی ایران بر اساس مدل مرحله ای جونز می باشد. با توجه به محدود و نارسا بودن ادبیات مکتوب در این حوزه، از روش کیفی، تحلیل نظرات خبرگان و ابزار مصاحبه و پرسش نامه برای تحلیل مسئله بهره می بریم. جامعه آماری صاحب نظران علمی- اجرایی کشور هستند که ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 50 نفر از آنها انتخاب شدند. در مرحله اول گویه ها از طریق پرسش نامه باز احصا شد و سپس در مرحله دوم به صورت پرسش نامه بسته تنظیم و از 400 نفر از صاحب نظران خواسته شد که بر اساس طیف پنج گانه ریکرت میزان اهمیت هر گویه را اولویت بندی نمایند. یافته های پژوهش نشان داد، عمده ترین چالش های سیاست گذاری محیط زیست در ایران که منجر به افت شاخص های کمی و کیفی منابع حیاتی کشور شده است؛ مربوط به مرحله اجرای سیاست هاست. عدم هماهنگی بخشی و میان بخشی، ناکافی بودن نظارت بر اجرای سیاست ها و قوانین و نبود ضمانت اجرا سه چالش اصلی سیاست گذاری زیست محیطی در ایران است.
بررسی مفهوم امنیت زیست محیطی با نگاهی به چالش های امنیت زیست محیطی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد نوین جهانی به موضوع امنیت، تهدیداتی که ناپایداری، تخریب، توزیع نامناسب و محدودیت در برخی منابع زیست محیطی می تواند بر حوزه امنیت ملی کشورها ایجاد نماید از جایگاه و اولویتی ویژه برخوردار است. بر همین مبنا، با توجه به پیامدهای گسترده و اجتناب ناپذیر چالش های زیست محیطی و اولویت پیشگیری در مسائل امنیتی، شناسایی نقاط آسیب پذیر و تأثیراتی که این چالش ها بر امنیت ملی کشورها دارد، به منظور جلوگیری از تبدیل شدن آنها به بحران، ضروری می نماید. از همین رو پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال برآمده است که مهم ترین چالش های زیست محیطی ایران کدامند؟ و از میان آنها کدامیک به لحاظ حیاتی بودن از اولویت بیشتری برخوردارند؟ در همین راستا فرضیه مقاله پیش رو عبارت است از این که با نگرش توسیع مفهومی و تکثر در ابعاد امنیت، جمهوری اسلامی ایران با تهدیدات گوناگونی روبه رو است که در این میان تهدیدات زیست محیطی از اولویت و پیچیدگی خاصی برخوردار است. از این رو در رابطه با امنیت زیست محیطی ایران دو نکته مهم باید مورد توجه قرارگیرد؛ اول، تفهیم و قبول معنای گسترده از امنیت به گونه ای که تهدیدات زیست محیطی را نیز در برگیرد. دوم، شناسایی عوامل محیطی و پیشران تغییرات زیست محیطی مؤثر بر امنیت ایران است. به همین منظور در مقاله پیش رو با استفاده از روش دلفی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته مهم ترین چالش های مؤثر بر امنیت زیست محیطی ایران جمع آوری، تدوین و اولویت بندی شده اند. و در نتیجه پس از تعیین وزن نسبی از میان 15 معیار حاضر، به نظر می رسد مسائل مرتبط با بحران بی آبی و آلودگی هوا به لحاظ شرایط بحرانی و ابعاد امنیتی آن، اهمیت فوری و حیاتی دارند. بنابراین آنچه به مقاله حاضر ضرورت می بخشد، اولویت یافتن و دارای جایگاه شدن امنیت زیست محیطی و شناسایی دسته ای از اساسی ترین چالش های زیست محیطی پیش روی جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر است.
بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به کشور آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت از ١5 کشور توسعه یافته عضو سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی و ١4 کشور در حال توسعه به ایالات متحده آمریکا طی سال های ١۹۹١-٢٠٠٨ است. برای این منظور، در چارچوب نظریه جاذبه- دافعه مهاجرت و با استفاده از الگوی داده های تابلویی، تأثیر عوامل مختلف بر مهاجرت از این دو گروه کشورها به ایالات متحده آمریکا بررسی می شود. نتایج نشان می-دهد که فاصله میان کشور مبدأ و کشور مقصد، برای هر دو گروه از کشورها منفی و معنی دار است؛ لذا با افزایش مسافت میان کشورهای مبدأ با کشور آمریکا حجم مهاجرت به این کشور کاهش می یابد. میزان عرضه نیروی کار در کشور مبدأ، برای کشورهای در حال توسعه معنی دار و مثبت است؛ اما برای کشورهای توسعه-یافته معنی دار نیست. متغیر شکاف تکنولوژی برای کشورهای توسعه یافته، منفی و معنی دار و برای کشورهای در حال توسعه، مثبت و معنی دار است. در هر دو گروه از کشورها، افزایش نرخ سرمایه گذاری در کشور مبدأ مهاجرت را کاهش می دهد؛ اما کشورهای در حال توسعه حساسیت بیشتری نسبت به این متغیر دارند. متغیرهای تفاوت سرانه تولید ناخالص داخلی، نرخ زاد و ولد، شاخص سرمایه انسانی، مهاجرت دو سال گذشته، جمعیت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشور مبدأ برای هر دو گروه از کشورها مثبت و معنی-دار هستند. همچنین، متغیرهای جمعیت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی تأثیر اندکی در شکل گیری جریان مهاجرت دارند.
تبیین تعامل نماگرهای کیفیت زندگی و توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تعامل نماگرهای مختلف کیفیت زندگی و ضریب تأثیر این شاخص ها بر توسعه منطقه ای و کاهش نابرابری ها در میان استان های ایران انجام گرفته است. بر این اساس شاخص توسعه انسانی و ابعاد مربوطه به همراه پنج شاخص شامل نرخ اشتغال، میزان مشارکت اقتصادی، دسترسی به آب سالم شهری و روستایی و در آمد متوسط خانوار شهری در طول دوره 1375، 1385 و 1390 به عنوان شاخص های پایه جهت سنجش کیفیت زندگی و رشد اقتصاد منطقه ای در میان استان ها به عنوان نماینده توسعه منطقه ای انتخاب شدند. بعد از ایجاد پایگاه داده لازم برای هر کدام از شاخص ها و بررسی توصیفی از وضعیت کیفیت زندگی، بحث همگرایی منطقه ای و تأثیر شاخص های مختلف کیفیت زندگی بر همگرایی میان استان های برخوردار و محروم با استفاده از تحلیل های همگرای بتا و سیگما مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله بیان می دارند که به طور کلی رتبه بندی بین استان ها بر حسب کیفیت زندگی آنچنان تغییری نکرده است اما شاخص های کیفیت زندگی افزایش را نشان می دهند و همگرایی نسبی هم در تحلیل های بتا و هم سیگما ( به استثنای شاخص اشتغال و مشارکت اقتصادی) مشاهده می شود. به عبارتی اگرچه هنوز نابرابری میان استان ها وجود دارد اما کیفیت زندگی در میان تمام استان ها افزایش داشته است اگرچه این حرکت در شاخص های مختلف و ضریب تأثیر آن ها بر توسعه منطقه ای متفاوت بوده است. یافته ها همچنین حاکی از آن اند که همگرایی شاخص های اقتصادی مهم ترین مسئله است و درحالی که این شاخص بیش ترین ضریب تأثیر را بر کاهش نابرابری و فقر داشته، کمترین میزان همگرایی را در استان های مختلف به خود اختصاص داده است.
مطالعه سیاست های اقتصادی ایران با رویکرد آمایش سرزمین (مطالعه موردی: برنامه های چهارم و پنجم توسعه کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های کلان اقتصادی باید در تناسب با نیازهای محلی، قابلیت ها و ویژگی های منطقه ای اتخاذ شوند. در غیر این صورت، زمینه توزیع نامناسب جمعیت، امکانات، تسهیلات و فعالیت ها، نبود تعادل فضایی، تراکم فعالیت ها در یک منطقه، قطب بندی فضایی و گسترش نابرابری اجتماعی و اقتصادی را فراهم می آورند و به عنوان مانعی در مسیر توسعة کشور عمل می کنند. در مقاله حاضر، با تمرکز بر دو عنصر «فضا» و «فعالیت های اقتصادی»، قوانین برنامه های چهارم و پنجم توسعة کشور به عنوان اسناد فرادستی، به روش توصیفی- تحلیلی مطالعه شده اند. نتایج نشان می دهد در برنامة چهارم، به همه معیارها و شاخص های مربوط به بعد جمعیت، توزیع امکانات و فعالیت ها و توزیع فضایی توجه شده است؛ حال آنکه تحلیل برنامه پنجم توسعه با سنجه ای مشابه نشان می دهد که مواد قانونی منطبق با مواردی چون شاخص های جمعیتی در برنامه ریزی، منطقه بندی فضایی (شهر یا روستا) به عنوان مکان اجرای سیاست های اقتصادی و منطقه بندی فضایی برحسب شاخص مهاجرت وجود ندارد. همچنین با آنکه به بعد توزیع فضایی در برنامة چهارم توسعه توجه شده، این شاخص در برنامة پنجم توسعه مغفول مانده است. شایان ذکر است که مزیت افزون برنامة چهارم در مقایسه با برنامة پنجم توسعه پس از انقلاب، به کارگیری رویکرد آمایش سازمانی و اتخاذ راهبرد ادغام عملیاتی است که طی آن، برنامه ریزی های فضایی یا سازوکار آن در تمام سازمان های یک منطقه ادغام شده است. نمونة مشخص اجرای سیاست مذکور، قطب ها و مناطق آزاد کشور است.
ارزیابی سهم عوامل توسعه ی کالبدی- فضایی و جمعیتی در بودجه ی مناطق شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش مدیریت محله به عنوان نهادی تازه تأسیس برای ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر و به تبع آن برنامه ریزی محله محور مورد توجه ذی نفعان حوزه ی مدیریت شهری تهران است. این مطالعه به دنبال بررسی مکانیزیم های به کار برده شده برای طرح مدیریت محله است تا میزان موفقیت آن را در جلب مشارکت شهروندان برای برنامه های محلی بسنجد. این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است، از روش تحقیق کمّی و کیفی استفاده کرده بطوری که در روش کمی از دو جامعه ی آماری 384 نفری (شهروندان) و (مراجعه کنندگان به سراهای محلات) استفاده شده است. الگوی ارزیابی با استفاده از مدل ترکیبی سنجش عملکرد پاتنام و مدل ارزیابی امور فرهنگی سطح خرد رضایی و با بهره گیری از مفاهیم نظریه های مرتبط با ابعاد اعتماد اجتماعی، مشارکت و تعاملات اجتماعی به دست آمده است. همچنین در بررسی تحقیق کیفی از مصاحبه عمیق با ۲۲ نفر از مدیران محلات و تحلیل کارشناسان استفاده شده است. در نتیجه این طرح در مؤلفه ی اعتماد توانسته نظر بخشی از جامعه به عنوان مراجعه کنندگان به سراها را جلب نماید و نگرش شهروندان و اعتمادشان به طرح مدیریت محله ی مثبت ارزیابی می شود اما برای مؤلفه های آگاهی بخشی، تعامل و افزایش سطح مشارکت و برنامه ریزی مشارکتی موفق عمل نکرده و اغلب برنامه ریزی ها به صورت متمرکز صورت می گیرد. بنابراین نتایج نشان می دهد که طرح مدیریت محله با اجرای روش های موجود برای تحقق اهداف خود دچار ضعف هایی است که باید نسبت به رفع آن ها اقدامات دیگری را در دستور کار قرار دهد.
بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر آن بر مدیریت دانش در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بوجود آمده اند که می توانند از طریق اطلاع رسانی صحیح و به موقع به افراد به ویژه دانشگاهیان در آموزش آنها مؤثر بوده و زمینه های توسعه همه جانبه افراد را فراهم نماید. این پژوهش با هدف بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر آن بر مدیریت دانش در دانشجویان دانشگاه اصفهان به صورت پیمایشی انجام شده است. روش این پژوهش کمی بوده و اطلاعات از طریق پرسشنامه در بین 384 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان جمع آوری و به کمک نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل آماری شده اند. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داده است که رابطه معناداری بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت دانش وجود دارد. این نتیجه در یافته های آماری و نتایج حاصل از مدل سازی و معادله ساختاری در راستای هم بود و همچنین در راستای برازش مدل، شاخص های برازش نتایج قابل قبولی را برای مدل ارایه کردند.
بررسی عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری : مطالعه موردی حوزه آبخیز کلستان استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر، با توجه به اثرات اجتماعی و اقتصادی فعالیت های آبخیزداری، نگرش بهره برداران و عوامل مؤثر بر آن در حوزه آبخیز کلستان در استان فارس بررسی شد . جامعه آماری شامل 382 خانوار بهره بردار در روستای کلستان بود که از آن میان، تعداد 97 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند . عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران با استفاده از مدل اقتصاد سنجی لاجیت بر آورد شد . نتایج نشان داد که افزایش بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، افزایش آب دهی چشمه ها و افزایش درآمد بهره برداران بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری اثر مثبت و معنی دار دارند. محاسبه اثرات نهایی متغیرها نشان داد که با یک درصد افزایش در بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، آب دهی چشمه ها و درآمد بهره بردار، احتمال نگرش مثبت نسبت به فعالیت های آبخیزداری، به ترتیب، 46 ، 36 ، 33 ، و 29 درصد افزایش می یابد .
رابطه عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه یافتگی پایدار شهری به مفهوم حرکت بر محور انسان- محیط بوده و توسعه ی امکانات شهری با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار می دهد. با توسعه و شهری شدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه ی پایدار به این حیطه وارد گردیده و توسعه ی پایدار شهر محصول نگاه های جدید به عدالت اجتماعی، فضایی و محیطی نسبت به شهر است. عدالت اجتماعی در شهر به معنی حفظ منافع گروه های مختلف اجتماعی به وسیله ی توزیع بهینه ی منابع شهری، درآمدها و هزینه هاست. مباحث عدالت محیطی با تأکید بر مترادف بودن مفاهیم عدالت محیطی و عدالت اجتماعی، لزوم حسابرسی اجتماعی از نهادها و سازمان های دولتی و نظیر اینها را به عنوان پایه و اساس حسابرسی محیطی، ضروری می شمارد. در پژوهش حاضر ابعاد چهارگانه ی عدالت اجتماعی ادراک شده شامل فردگرایی اقتصادی، نیاز، برابری و انصاف و رابطه ی آن با مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز مورد تحلیل قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه ی عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز است. بر این اساس به منظور گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شهروندان مناطق ده گانه ی شهرداری شهر تبریز بوده و حجم نمونه ی محاسبه شده 384 نفر هستند. با توجه به اهداف و مدل مفهومی تحقیق برای تحلیل روابط بین متغیرها و آزمون فرضیه های تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، رابطه ی مستقیم بین ابعاد چهارگانه ی عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر وجود دارد.
اولویت بندی راهکارهای مقابله با بحران آب بر اساس رویکرد جامعه شناسی در راستای توسعه پایدار با استفاده از فرایند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با هدف اولویت بندی راهکارهای مقابله با بحران آب جهت تدوین برنامه راهبردی مقابله با این بحران، پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل داده ها، راهکارهای مقابله تعریف، دسته بندی و مورد بررسی آماری قرار گرفت. به منظور ارزشیابی راهکارها، عوامل مورد نیاز با رویکرد جامعه شناسی و در راستای توسعه پایدار با نظرخواهی از خبرگان تعیین شد. با بهره گیری از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی راهکارهای موجود مقابله با بحران آب اولویت بندی و پیشنهادهایی جهت مقابله با این بحران در جوامع شهری ارائه شد. نتایج نشان داد: راهکار «اصلاح سیستم های قیمت گذاری، تغییر آب بها، کنترل مالکیت و درآمد سرانه خانوارها» پرتکرارترین گزینه در مقابله با بحران آب است و مهم ترین عامل جامعه شناختی در راستای توسعه پایدار، ظرفیت های فرهنگی و سبک زندگی است
به کارگیری تحلیل بازیگران در فرایند ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مراحل مختلف برنامه ریزی، بازیگران متعددی نقش آفرینی می کنند که شناخت آنها، سهم و نقش هریک از آنان و روابط آنان با یکدیگر می تواند زمینة مناسب تری را برای تحقق اهداف برنامه فراهم کند. یکی از مراحل اولیه و اساسی برنامه ریزی، شناخت است. شناخت عوامل متعددی که دست در دست هم داده اند، کلیت هر پدیده (یا سیستم) را می سازند. معمولاً بدون شناخت این عوامل و سهم و نقش هرکدام از آنها و تنسیق روابط آنان نباید انتظار داشت که برنامه به اهداف خود برسد. پژوهش حاضر بر آن است که اهمیت توجه به نقش آفرینی بازیگران (ذی نفعان) متعدد و چارچوب به کارگیری آن را در فرایند برنامه ریزی توسعة روستایی به ویژه ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی (در آستانة تدوین برنامة ششم توسعه) کشور آشکار سازد. نتایج تحقیق که با استفاده از روش اسنادی و تجارب نگارندگان به دست آمدند، نشان دادند که تحلیل بازیگران به عنوان یک نظریه و رویکرد کاربردی می تواند در سطوح مختلف برنامه ریزی (کلان تا خرد)، از جمله برای ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی کشور به کار رود. در این تحقیق با استفاده از گام نخست این رویکرد، بازیگران و ذی نفعان توسعة روستایی ایران در دو سطح کلان و خرد مشخص شدند.
بررسی عوامل مؤثر بر جلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری (مورد مطالعه: شهربندرعباس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مشارکت به عنوان اساسی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه به ویژه توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. مشارکت شهروندان در امور شهر ضرورتی است که منجر به توسعه پایدار شهری می شود. برنامه ریزان شهری تلاش می کنند در تصمیم گیری های شهری از نظرهای شهروندان آگاه شده و با همکاری آنان، برنامه های خودرا عملی کنند. چرا که آنان معتقدند مشارکت شهروندان را مسئولیت پذیر بار آورده و به فرآیندهای تصمیم گیری مشروعیت می بخشد. لذا پژوهش حاضر در راستای نیل به این هدف سعی بر مطالعه عوامل مؤثردر جلب مشارکت شهروندان بندرعباس در تحقق توسعه پایدار شهری داشته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و از ﺗکﻨیک ﭘﺮﺳشﻧﺎﻣﺔ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه است. جامعه آماری پژوهش حاضردر برگیرنده همه ساکنان شهر بندرعباس است، که از این تعداد 384 نفر براساس فرمول کوکران کمی و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای بررسی رابطه متغیرهای پیش بین بر جلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری، از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس یکطرفه، رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین احساس تعلق اجتماعی، رضایت شهروندان، اعتماد نهادی، رسانه های ارتباط جمعی وجلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد.
رویکردهای توسعة اجتماعی در دیدگاه اعضای هیئت علمی گروه های علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة اجتماعی یکی از مهم ترین چالش های کنونی جوامع درحال توسعه است؛ زیرا از سویی بیانگر سطح انسجام اجتماعی آن ها و از سوی دیگر نشان دهندة ظرفیت های انسانی و اجتماعی این جوامع است. امروزه رابطة بین سطح توسعه یافتگی هر کشور و رفاه، آسایش، رضایت اجتماعی، سلامت روحی و روانی و احساس کامیابی شهروندان آن بر کسی پوشیده نیست. در این پژوهش، رویکرد های توسعة اجتماعی از منظر اعضای هیئت علمی گروه های علوم اجتماعی دانشگاه های دولتی استان تهران بررسی شده است. روش پژوهش، کیفی است و با استفاده از نظریة مبنایی انجام شده است. در نظریة مبنایی، برای گردآوری داده ها معمولاً از تکنیک مصاحبه استفاده می شود؛ بنابراین، در پژوهش حاضر نیز از طریق مصاحبة حضوری با استادان گروه علوم اجتماعی، داده های لازم گردآوری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که همة مصاحبه شوندگان به اهمیت توسعة اجتماعی در کشور اعتقاد دارند. آن ها لازمة رسیدن به توسعه را توجه جدی به حوزة اجتماعی و ارتقای سطح آگاهی و مشارکت واقعی شهروندان در فرایندها و برنامه های توسعه می دانند. تحلیل و ارزیابی دیدگاه مصاحبه شوندگان بیانگر آن است که جامعة ایران هنوز نتوانسته است سطوح قابل قبولی از توسعة اجتماعی را پیاده کند و موانع توسعة اجتماعی در کشور، پررنگ تر و تأثیرگذارتر از عوامل توسعه اند. بدین ترتیب، مفهوم توسعة اجتماعی به عنوان مقولة محوری پژوهش انتخاب شد. این امر نشان می دهد که حوزة عمومی و اجتماعی باید خلاقیت ها و استعدادهای خود را در جهت تحقق مطالبات و اهداف جامعه به کار گیرد. موانعی مانند نبود جامعة مدنی، نداشتن مشارکت اجتماعی، نبود احزاب مستقل، پایین بودن سطح امنیت و اعتماد، حضور پررنگ دولت در همه عرصه ها، توسعه نیافتگی فرهنگی، تقابل بین سنت و نوگرایی، فاصلة بین شهر و روستا، توجه نامساوی به اقوام و اقشار، نابرابری های اجتماعی و خویشاوندی نگری، از جمله موانعی هستند که از داده ها بیرون کشیده شده اند و دلالت بر این دارند که برای نیل به توسعة اجتماعی در کشور باید به نحوی اصولی با این عوامل مقابله کرد.
تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر انجام شد. به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب از نوع پژوهش های کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آمار پژوهش را کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان روانسر (7865N= )، تشکیل می داد که با استفاده از فرمول کوکران 366 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بوده که روایی (صوری) آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و با انجام اصلاحات لازم، تأیید شد. برای بررسی پایایی ابزار پژوهش، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در یکی از روستاهای خارج از محدوده مورد مطالعه انجام شد و ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده نشان دهنده قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در ارتباط با عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان روانسر، هفت عامل را شناسایی کرد که در مجموع 695/61% واریانس متغیر وابسته تبیین شده است. در ارتباط با عوامل بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی در محدوده مورد مطالعه، 6 عامل شناسایی شد که در مجموع 677/57% متغیر وابسته را تبیین کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد در بین عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی جامعه مورد مطالعه، عامل اقتصادی، به ترتیب با تبیین 657/13% و 558/13% کل واریانس متغیرهای وابسته، مهم ترین عامل شناسایی شده در پژوهش حاضر بوده است.