فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نخستین گام برای افزایش مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی، شناسایی و مرتفع نمودن موانع مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در اجرای پروژه هاست. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل اولویت بندی عوامل مؤثر بر عدم مشارکت ساکنان در طرح های بیابان زدایی است. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای روستای عین خوش شهرستان دهلران ایلام و کارشناسان خبره در امر بیابان زدایی است. یافته های تحقیق نشان داد که اولویت بندی شاخص ها با استفاده از آزمون ناپارامتریک فریدمن برحسب میانگین رتبه از دیدگاه ساکنان منطقه به ترتیب شاخص اقتصادی، طراحی-اجرایی، آموزشی-ترویجی و اجتماعی است. همچنین این اولویت بندی از دیدگاه کارشناسان خبره با استفاده از آزمون FUZZY-AHP به ترتیب اولویت به صورت شاخص طراحی-اجرایی، اقتصادی، آموزشی-ترویجی و اجتماعی است. همچنین نتایج نشان داد که در مجموع از 15 زیرشاخص مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی، از دیدگاه کارشناسان خبره، زیرشاخص طراحی-اجرایی با عنوان "عدم برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت در امر مشارکت" با میانگین رتبه 68/11 مهم ترین و زیرشاخص اجتماعی با عنوان "مهاجرت و کمبود نیروی جوان در روستا" با میانگین رتبه 59/3 کم اهمیت ترین زیرشاخص است. این در حالی است که از دیدگاه ساکنان منطقه زیرشاخص اقتصادی "نادیده گرفتن درآمد مردم به عنوان انگیزه اقتصادی مستقیم در اجرای طرح های بیابان زدایی" با میانگین رتبه 24/11 مهمترین و زیرشاخص طراحی-اجرایی "عدم تخصیص کامل منابع مالی در زمان اجرای طرح های بیابان زدایی" با میانگین رتبه 63/5 کم اهمیت ترین زیرشاخص است که نشان می دهد شاخص های اقتصادی و طراحی-اجرایی به همراه زیرشاخص های مربوطه مهمترین دلایل عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی در منطقه مورد مطالعه است.
بررسی نوزمین ساخت پهنه گسل کاروانسرا بر پایه الگوهای ریخت زمین ساختی و فرکتالی حاکم بر شمال نوبران، شمال باختر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
1 - 23
حوزههای تخصصی:
پهنه گسلی کاروانسرا در شمال نوبران و پهنه زمین شناسی و ساختاری ایران مرکزی قرار گرفته است. این پهنه در جنوب دریای خزر و در کمربند آلپ-هیمالیا قرار دارد. مطالعه نشانه های ریخت زمین ساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیت های زمین ساخت نسبی و بررسی تأثیرات پهنه گسلی موردمطالعه است. در این پژوهش 5 شاخص ریخت سنجی، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، تقارن توپوگرافی عرضی، گرادیان – طول رودخانه، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن و منحنی فرازسنجی محاسبه شده است. ارزیابی این شاخص ها و همپوشانی نتایج آن ها با یکدیگر به عنوان شاخص زمین ساخت فعال نسبی در چهار رده شامل مناطق با فعالیت زمین ساخت نسبی، خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم مشخص گردید. توزیع این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسل های مختلف و نرخ های نسبی زمین ساخت پویا را مشخص می سازد. همچنین بعد فرکتالی در 11 مربع در منطقه موردمطالعه برای الگوی گسل ها و شبکه زهکشی منطقه به روش مربع شمار، نمودارهای Log – Log و استفاده از تحلیل های فرکتالی مربوطه محاسبه شده است. بررسی نوزمین ساخت پهنه گسلی کاروانسرا و قرارگیری حوضه ها، با میزان فعالیت زمین ساختی متوسط تا بالا، در پهنه گسل های اصلی و فعال در منطقه به خصوص در مناطقی که تراکم شکستگی ها بیش از دیگر مناطق است و ابعاد فرکتالی محاسبه شده برای پهنه گسلی و شبکه زهکشی، نشان دهنده عملکرد فعال سامانه گسلی در جبهه جنوبی محدوده موردمطالعه است. نقش مؤثر ساختارهای زمین ساختی در ایجاد نرخ های بالایی از میزان فعالیت نسبی زمین ساختی و ریخت شناسی شبکه زهکشی به عنوان عوامل مخاطرات طبیعی جدی در محدوده موردمطالعه محسوب می شوند.
اثر شاخص های مورفومتری در بهبود کارایی مدل های داده کاوی به منظور پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی کارایی دو مدل داده کاوی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ماشین پشتیبان بردار در سه حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک شامل شاخص خیسی توپوگرافی، شاخص موقعیت توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، شاخص طول شیب، شاخص ناهمواری زمین، شاخص تعادل جرم، شاخص انحنای پروفیل و شاخص انحنای سطح ؛ استفاده از عوامل محیطی و انسانی شامل بارندگی، ارتفاع حوضه، درجه شیب ، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی ( NDVI )، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و فاصله از گسل؛ و ترکیبی از دو حالت فوق، در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش های حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه است. برای این منظور با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر گوگل ارث، تعداد 92 نقطه لغزشی در حوضه شناسایی شدند. نقشه شاخص های مورفومتریک و عوامل محیطی و انسانی در SAGA_GIS6.4 و ArcGIS10.5 تهیه و رقومی شدند. نتایج ارزیابی دو مدل با استفاده از منحنی ROC نشان داد که در حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک دو مدل SVM و ANN به ترتیب با سطح زیر منحنی 742/0 و 763/0 دارای عملکرد خوب در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش ها بوده اند. در حالت استفاده از عوامل انسانی و محیطی، دو مدل فوق به ترتیب با سطح زیر منحنی 876/0 و 929/0 دارای عملکرد خوب و خیلی خوب؛ و در حالت استفاده از هر دو عوامل انسانی و محیطی به همراه شاخص های مورفومتریک، دو مدل با سطح زیر منحنی 940/0 و 936/0 دارای عملکرد تقریباً یکسان با رتبه عالی در پهنه بندی مناطق حساس بوده اند. بالاترین مقدار مجموع کیفیت (Qs) و نسبت تراکمی ( Dr ) بیشترین همبستگی بین رده های خطر برای مدل SVM در حالت سوم بوده است. نتایج حاصل از شاخص کاپا در حالت برتر نشان داد که به ترتیب عوامل لیتولوژی، LS و ارتفاع حوضه بیشترین تأثیر را بر وقوع زمین لغزش ها داشته اند؛ بنابراین تأثیر عوامل طبیعی نسبت به عوامل انسانی و در حالت کلی شاخص های مورفومتری در مقایسه با عوامل محیطی و انسانی در وقوع لغزش ها بیشتر بوده و حوضه ذاتاً حساس به وقوع لغزش است.
بررسی پتانسیل مناطق مستعد فرسایش با مدل های ICONA، ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی (مطالعه موردی: حوضه گناباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
93 - 112
حوزههای تخصصی:
مدل های تجربی برآورد فرسایش برای یک منطقه خاص تهیه شده اند و واسنجی آن ها برای استفاده در شرایطی غیر از محل تهیه آن ها ضروری است. بررسی دقت مدل های تجربی برای تخمین فرسایش می تواند منجر به برآوردهای بهتر از بار رسوبی و درنتیجه طراحی بهتر عملیات حفاظت خاک و آب گردد. لذا شناسایی مناطق پر خطر فرسایش جهت کنترل و کاهش فرسایش و تولید رسوب ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی دقت و قابلیت مدل های[1] ICONA ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی در تخمین فرسایش است. ابتدا لایه های رقومی متغیرهای مؤثر در فرسایش شامل شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، ارتفاع، جهت شیب، انحنا سطح، تراکم شبکه آبراهه، فاصله از آبراهه، تراکم گسل، فاصله از گسل و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) تهیه گردید. در این پژوهش به منظور مقایسه مدل های مختلف از شاخص های آماری ضریب همبستگی (R) و قدر مطلق خطا ) MAE) استفاده شده است. بررسی نتایج نشان دادند که از میان مدل های نام برده مدل ماشین بردار پشتیبان، ICONA و جنگل تصادفی با الگوی M7، M9 و M12 بیشترین دقت را با ضریب همبستگی)899/0)، (845/0) و (921/0) و کمترین میانگین قدر مطلق خطا (711/0= MAE)، (721/0= MAE) و (628/0= MAE) دارد. با توجه به مطالعه عوامل مؤثر در مدل فرسایش خاک این نتیجه به دست می آید که پارامترهای شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، فاصله از آبراهه و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) حساسیت بیشتری نسبت به فرسایش داشته و عوامل مؤثر بر فرسایش در این مناطق فعالیت بیشتری دارند. بخش اعظم منطقه موردمطالعه، جزو طبقه فرسایشی خیلی زیاد تا زیاد قرار دارد که به طور عمده این کلاس ها در مرکز منطقه قرار گرفته اند. بیشترین مناطق تحت خطر فرسایش بالا تا شدید، در واحد توپوگرافی با شیب زیاد واقع شده اند.
هدفمندی تعیین اماکن احداث سازه های توری-سنگی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (موردمطالعه: شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
113 - 127
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اعتبارات زیادی که بندهای اصلاحی در احداث پروژه های آبخیزداری به خود اختصاص می دهند، بررسی اولویت ها در مکان یابی نقاط بحرانی پیش از اجرای سازه ها می بایست به صورت جامع و دقیق صورت گیرد. شناخت درست و دقیق نقاط فرسایش پذیر و عوامل مؤثر در آن اقدامی ضروری است، که می توان با اقدامات به موقع آبخیزداری خواه از سازه ای و غیره سازه ای یا ترکیبی از آن ها، شدت آسیب های ناشی از فرسایش و رسوب زیر حوضه ها را به حداقل رساند؛ ازاین رو دقت در انتخاب اولویت ها و سیاست گذاری های در فعالیت های سازه ای حوضه های آبخیز از تأثیر بسزایی برخوردار است. در این پژوهش که باهدف مدیریت و طرح ریزی بنیادین، سازه های توری-سنگی در سطح شهرستان خرم آباد به منظور کنترل فرسایش و رسوب صورت گرفت از چهار معیار هیدرولوژیک، توپوگرافی، اقتصادی و اجتماعی و سایر شاخص های مرتبط با فرسایش و گسل که در ۱۴ زیر شاخص قرار می گیرند، با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای به منظور وزن دهی این پارامترها و ورود آن به سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. با نگرش در نتایج، شاخص های تأثیرگذار به منظور مکان یابی سازه های توری-سنگی بیشترین وزن را زیر معیارهای فرسایش، پوشش گیاهی و گسل با وزن های ۱۴۵/۰، ۱۴۱/۰ و ۱۲۶/۰ به خود اختصاص دادند، که می توان از این نتایج برای پیشگیری از مخاطره های برآمده از فرسایش و رسوب که در ۵/۴ درصد از منطقه مطالعاتی قابل مشاهده است، استفاده نمود. هدف کلی تحقیق ارائه راهکارهایی مبتنی بر اصول علمی، ساده، کاربردی است. اولویت بندی از این طریق می تواند نقش مؤثری در قسمت هدفمندی اعتبارات آبخیزداری داشته باشد و با احداث سازه های مناسب خسارات را کاهش دهد. با توجه به اهداف پژوهش حاضر و اهمیت احداث سازه های آبخیزداری در کنترل فرسایش و رسوب گذاری، به منظور بهبود عملکرد این گونه پروژه ها، کاهش تخریب حوزه آبخیز و استفاده صحیح از آب های سطحی پیشنهاد می شود.
واکاوی فضایی وردایی توزیع درون سالانه بارش ایران زمین طی دهه های اخیر (1394-1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۲۲-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع رفتارهای ظاهراً آشفته بارش، وردایی ماه به ماه بارش در مقیاس دهه ای است که نمایه ای از ساختار اقلیم بارشی بشمار می آید. در پژوهش حاضر توزیع ماه به ماه بارش ایران زمین و تغییرات دهه ای آن با بکارگیری نمایه ضریب تغییرات برای دوره آماری 1394-1349 و با بهره گیری از داده های شبکه ای اسفزاری نسخه سوم بررسی شد. روابط این متغیر با متغیرهای مکانی - توپوگرافیک با استفاده از داده های مدل رقومی ارتفاع و براساس شگردهای رگرسیونی برای چهار دوره ده ساله (1364-1355، 1374-1365، 1384-1375 و 1394-1385) بررسی شد و نیز برای دستیابی به الگوی فضایی از شگرد تحلیل خوشه ای استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر تنوع تباین ماهانه بارش در کشور را تایید نمود، امّا برخلاف انتظار روند بلند مدت تغییرپذیری ماه به ماه بارش عموماً در کشور فاقد معنی آماری است. همچنین طی دهه های مختلف تغییرات قابل توجهی بین نواحی با کمینه، بیشینه و در نتیجه دامنه تغییرات مکانی و نیز میانگین پهنه ای ضریب تغییرات ماه به ماه بارش مشاهده نشد. با این وجود، نواحی توأم با بارش نسبتاً یکنواخت کشور برای چهاردهه متوالی رفتار تناوبی داشته اند. همچنین گستره پهنه های توأم با مقادیر مختلف تغییرپذیری نیز تغییر می یافته است. اگرچه در هر دهه و نیز در کل دوره این گستره ها با عوامل مکانی - توپوگرافیک در ارتباط معنی داری بوده است، اما این رابطه نسبتاً کم بوده است. تحلیل فضایی مبتنی بر تحلیل خوشه ای، 5 ناحیه تغییرپذیری ماه به ماه بارش به دست داد. این نواحی از عرض جغرافیایی حدود 32 درجه به سمت شمال، به طور تقریبی از مدارات تبعیت می کنند؛ ولی در نیمه جنوبی کشور عموماً با نصف النهارات ارتباط بیشتری به نمایش می گذارند.
خطرات احتمالی خشکیدگی تالاب شادگان و شناسایی مناطق تحت تاثیر ناشی از گردوغبار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب شادگان در منتهی الیه حوضه آبخیز جراحی واقع شده است. این تالاب بعنوان یکی از تالاب های مهم بین المللی ثبت شده در کنوانسیون رامسر بوده که هم اکنون در معرض تغییرات اکولوژیکی بوده و همچنان در لیست قرمز فهرست مونترو رامسر قرار دارد. در این مطالعه براساس بالاترین خط پیشروی آب در طول یک دوره آماری 30 ساله(1988-2017)، با استفاده از تصاویر ماهواره لندست براساس پربارش ترین سال و ماه مرز تالاب تعیین گردید.تغییرات مساحت خشکیده تالاب از طریق داده های ماهواره ای لندست TM و ETM+ و OLI سال های 1998، تا 2017 در محدوده زمانی خردادماه استخراج شد. سه مرحله پیش پردازش، پردازش و پس پردازش بر روی تصاویر در نرم افزار ENVE انجام و از طبقه بندی نظارت شده به روش ماشین بردار پشتیبان ( SVM [1] ) استفاده و تصاویر در سه کلاس آب، پوشش گیاهی و بدون پوشش یا خاک طبقه بندی شد. از طرفی دقت طبقه بندی برای تصاویر با استفاده از دو شاخص، دقت کلی و کاپا محاسبه شد. برای محاسبه مساحت خشکیده تالاب تغییرات طبقه بدون پوشش محاسبه و روند تغییرات آن ترسیم و تحلیل شد. مهمترین شهرهای اطراف تالاب شادگان که در صورت خشکیدگی تالاب ممکن است به علت نزدیکی و همجواری بیشترین تاثیرپذیری را از گردوغبارهای تالابی داشته شناسایی شدند. به منظور مطالعه نقش خشکیدگی تالاب شادگان در گردوغبار مناطق اطراف از تهیه و ترسیم گلغبارهای فصلی و سالانه استفاده شد. برای تهیه گلغبارها از داده های مربوط به سمت و سرعت بادهای همرا با غبار استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار WR-PLOT علاوه بر گلغبار کلی بلندمدت سالانه، توزیع فصلی سمت و سرعت رخدادها استخراج و گلغبار مربوط به هر فصل ترسیم و تجزیه و تحلیل شد و مناطقی که درفصول مختلف سال تحت تاثیر خشکیدگی بخش های مختلف تالاب است و از گردوغبارهای تالابی اثرپذیری بیشتری دارند شناسایی شد. نتایح نشان داد مساحت سطح خشکیده تالاب روند افزایشی داشته و با توجه به مساحت 164 هزار هکتاری بخش آب شیرین تالاب در طول سری زمانی 30 ساله 22960 هکتار بر مساحت خشکیده تالاب بعنوان منشاء ریزگرد تالابی افزوده شده است. در صورت افزایش مساحت خشکیده تالاب به علت عدم رعایت حقابه طبیعی و یا رخداد خشکسالی های پی در پی نه تنها شهرهای اطراف تالاب بلکه تا مسافت زیادی سایر شهرهای استان خوزستان و استان های همجوار از گردوغبار تالاب شادگان متاثر خواهند شد.
شبیه سازی تغییرات رودخانه کلیبرچای با استفاده از مدل سزار (CAESAR)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
178-165
حوزههای تخصصی:
تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوب گذاری کناره ای، فرآیندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شود. در پژوهش حاضر از مدل CAESAR جهت ارزیابی تغییرات رودخانه کلیبرچای به منظور اندازه گیری میزان تغییرات 3 کیلومتر از مجرای اصلی رودخانه استفاده شده است. CAESAR یک مدل اتومای سلولی از تکامل سیستم رودخانه است. برای مدلسازی، داده های ورودی مانند توپوگرافی( DEM )، دبی روزانه سال 1391 و اندازه رسوبات تهیه و سپس تغییرات مجرا شبیه سازی شد. تغییرات کانال در قبل و بعد از شبیه سازی با ترسیم نیمرخ های هر کدام از مقاطع و بررسی نقاط حساس به فرسایش و رسوبگذاری شناسایی شدند. 6 مقطع از بازه مورد مطالعه انتخاب شدند. با مقایسه ای که بین نیمرخ های عرضی صورت گرفت، تغییرات در هندسه کانال قابل مشاهده بود. تغییرات در عرض کانال و شکل کانال در همه مقاطع دیده شد و تنها عمق متوسط کانال در مقاطع 1 و 2 و 6 و 4 تغییر پیدا کردند. و مقاطع 1 و 2 و 3 که در قسمت اولیه کانال اصلی قرار داشتند، تحت تاثیر فرسایش قرار گرفتند. و بعد از طی کردن مسافتی، حالت رسوبگذاری در مقاطع 4 و 5 و 6 مشاهده شد.
مخاطره محیطی آسیب پذیری منابع آب زیرزمینی تحت تاثیر ژئومورفولوژی کارست (مطالعه موردی: حوضه های الشتر و نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مناطق کارستی متناسب با میزان توسعه یافتگی ژئومورفولوژی کارست، منابع آب از آسیب پذیری متفاوتی در برابر آلودگی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و پهنه بندی آسیب پذیری ذاتی منابع آب آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد با استفاده از روش PaPRIKa است. بنابراین در مرحله اول پهنه بندی توسعه و ارزیابی ژئومورفولوژی کارست با مدل فازی و عملگر گاما انجام شد. همچنین با به کارگیری مدل منحنی های بسته CCL S و تکمیل این مطالعات با پیمایش های میدانی، توزیع فضایی اشکال کارستی دولین مدل سازی شدند. در ادامه با به کارگیری روش PaPRIKa آسیب پذیری آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد پهنه بندی گردید. بررسی ژئومورفولوژی کارست نشان می دهد که در ارتفاعات تاقدیس گرین به علت بارش زیاد برف، دولین ها به عنوان فراوان ترین اشکال کارستی هستند که تحت عنوان کارست نیوال شناخته شده اند. ارزیابی آسیب پذیری با روش PaPRIKa ، نشان می دهد که محدوده های مطالعاتی به پنج طبقه آسیب پذیر با درجات (خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم) تقسیم شده است. به طوری که نواحی دارای خطر آسیب پذیری خیلی کم، کم و متوسط به ترتیب 3/27 ،6/20 و 3/22 درصد از مساحت محدوده تاقدیس گرین را دربر گرفته است. همچنین 17و 8/12 درصد از مساحت منطقه به ترتیب دارای آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد بوده است. صحت سنجی ارزیابی آسیب پذیری آبخوان های کارستی با داده های EC و دبی چشمه ها نشان می دهد که چشمه های زز و آهنگران در محدوده با آسیب پذیری زیاد واقع شده اند. اما در چشمه های نیاز و عبدالحسینی در حوضه نورآباد نمودار EC در برابر دبی ماهانه تغییرات زیادی نداشته که نشان دهنده توسعه نیافتگی و یا توسعه اندک آبخوان این چشمه ها می باشد.
ارزیابی عملکرد مدل SADFAT در پیش بینی روزانه دمای سطحی زمین در محدوده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۲۹-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
محدودیت هایی مانند پوشش زمانی کم و کوچک مقیاس بودن تصویر برداری مادون قرمز حرارتی در اقلیم شناسی شهری به عنوان یک چالش علمی عصر حاضر می باشد. برای رفع این مشکل، مدل های ادغام زمانی و مکانی تصاویر مانند SADFAT در سنجش از دور مورد توجه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر قابلیت استفاده از مدل SADFAT برای بکارگیری ویژگیهای مکانی تصاویر سنجنده OLI و زمانی سنجنده MODIS ، به منظور برآورد LST های مناطق شهری، ارزیابی شده است. داده های ورودی به مدل شامل رادیانس حرارتی تصاویر مودیس و لندست و باند قرمز و مادون قرمز نزدیک لندست جهت پیش بینی دمای سطح روزهای متوالی سال 2017 میلادی محدوده شهر تهران می باشد. الگوریتم با بکارگیری دو جفت تصویر مودیس و لندست در زمان مشابه و مجموعه هایی از تصاویر مودیس در زمان پیش بینی و تعیین ضریب تبدیل تغییرات رادیانس حرارتی پیکسل ناهمگن مودیس نسبت به پیکسل لندست، LST را در مناطق ناهمگن پیش بینی می کند. برای ارزیابی نتایج مدل، تمامی پیکسل های تخمین زده شده به صورت نظیر به نظیر با پیکسل های تصویر مبنا در آن محدوده مقایسه شدند . میزان برآیند مقایسه برای روزهای فصل پاییز نشان می دهد که مدل SADFAT در این فصل بطور میانگین با ضریب همبستگی 86/0 و خطای خطای جذر میانگین مربعی 122/0 ، بالاترین دقت و در فصول دیگر با میانگین ضریب همبستگی 76/0 و خطای جذر میانگین مربعی حدود 4/0 ، دقت خوبی را ارائه نموده است . بنابراین با وجود برخی خطاهای سیستماتیک و متغیر موجود در تصاویر و اجرای الگوریتم، عملکرد این مدل برای پیش بینی LST در مقیاس زمانی روزانه و قدرت تفکیک مکانی 30 متر در شهر تهران خوب ارزیابی شد.
ریشه یابی علل نابودی مراتع با رویکرد آینده پژوهی در منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
171 - 186
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل ریشه ای نابودی مراتع به روش توصیفی- تحلیلی در منطقه سیستان انجام شد. به این منظور در ابتدا به روش میدانی، مرور منابع و طوفان فکری ۸۱ عامل شناسایی شده و در چهاربخش ۱) مدیریتی- سیاسی ، ۲) اجتماعی، فرهنگی و آموزشی، ۳) اقتصادی و ۴) بوم شناختی قرار گرفت.ماتریس اثرات متقابل با عوامل شناسایی شده در قالب پرسشنامه تشکیل و توسط ۳۶ پاسخگو از متخصصین، کارشناسان و بهره برداران تکمیل شد.عوامل شناسایی شده با استفاده از روش تحلیل ساختاری در نرم افزار MICMAC جهت به دست آوردن عواملی با بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری غربال شدند. وضعیت پراکندگی عوامل در محورهای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در روش های مستقیم و غیرمستقیم و همین طور اثرات احتمالی مستقیم و غیرمستقیم تحلیل ساختاری نشان داد که سیستم از پایداری برخوردار است. براساس نتایج به دست آمده مهم ترین عواملی که باتوجه به آنها می توان تحولات آینده راکنترل کرد نه مورد بوده که برای هر گونه برنامه و اقدام جهت بازسازی مراتع باید اول وضعیت این عوامل را بهبود بخشید. هشت مورد از این عوامل در بخش مدیریتی- سیاسی و یک مورد در بخش اجتماعی، فرهنگی و آموزشی قرار دارد. از این بین سه عامل عدم انتخاب مسئولین شایسته، حاکم بودن روابط بر ضوابط و بی مسئولیتی نمایندگان مجلس در همه روش ها به عنوان موثرترین عوامل شناسایی شد. عوامل عدم حفاظت صحیح از منابع پایه و ژنتیکی، عدم استفاده صحیح از خدمات و مواهب طبیعی و فرهنگی، و مشکلات مرزنشینی نیز وابسته ترین عوامل بوده و به عنوان شاخص وضعیت مراتع شناسایی شد که پایش وضعیت آنها به- عنوان معیاری جهت سنجش میزان موفقیت مدیریت پیشنهاد می شود. نتایج این مطالعه نشان داد که بحران وضعیت مراتع در سیستان بیش از هر چیز یک بحران مدیریتی- سیاسی در سطوح بالای دولتی و نه بوم شناختی در سطوح پایین محلی است.
ارزیابی خطر وقوع فرسایش خندقی در حوضه آبخیز قویجق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
17 - 34
حوزههای تخصصی:
پیش بینی از وقوع فرسایش خندقی با استفاده از مدل های مناسب و تهیه نقشه های پهنه بندی خطر، مناسب ترین راهکار برای برنامه ریزی مدیریت زمین در حوضه های آبخیز است. در این مطالعه از روش شبکه عصبی مصنوعی با ساختار چند لایه پرسپترون و با استفاده از متغیرهای شیب، جهت شیب، نقشه ارتفاع رقومی ( DEM )، واحدهای اراضی، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، زمین شناسی و فاصله از راه برای حساسیت پهنه بندی فرسایش خندقی در حوضه آبخیز قویجق استان گلستان استفاده شده است. برای انجام شبکه عصبی از نرم افزار SPSS modeler و از روش MLP استفاده شده است. استفاده از لایه ها در روش MLP 1-8-9 بود. یعنی شامل 9 لایه ورودی،8 لایه پنهان و 1 لایه خروجی یا هدف بود. نتایج به دست آمده نشان داد که 20، 30، 24، 16، 10 درصد از منطقه مورد مطالعه در مناطق با خطر بسیار زیاد ، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم قرارگرفته است که بیشتر منطبق بر آبراهه ها و راه های ارتباطی و زمین شناسی بود. نقشه های حساسیت به فرسایش خندقی تهیه شده می تواند برای تصمیم گیری در مورد برنامه ریزی و مدیریت خاک و آب و در نهایت توسعه پایدار در حوزه آبخیز قویجق مفید باشد.
کاربرد تکنیک های چندمتغیره در منطقه بندی هواویزه ها (AOD) بر روی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۴۰-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر با استفاده از داده های روزانه ماهواره ای شبیه سازی شده از عمق نوری آئروسل (AOD) در 550 نانومتر بر روی گستره ایران سعی شد تا مناطق همگن آئروسل بر روی ایران با استفاده از تکنیک های چند متغیره مدلسازی و آشکار گردد. تکنیک های بُرداری با کاهش حجم متغیرها به بُردارهای ویژه و صدک 85، شش الگوی مجزای مکانی را منطقه بندی و تفکیک کرد که از پهنه های عمده تحت تاثیر آئروسل بر روی پهنه ایران هستند. جزئیات پراکنش رخدادهای حدی بر پایه صدک 95 بی هنجاری روزانه ی سیگنال ها نشان داد که انتشار و دوری و نزدیکی مناطق منبع آئروسل از مناطق شتاسایی شده ی روی ایران موجب شکل گیری الگوهای غالب مکانی آئروسل در گوشه و کنار کشور شده است. زیرا، رشد و گسترش فرین های آئروسل و انتشار آنها از مناطق منبع آئروسل در سطح خاورمیانه و آسیای مرکزی نمایان کرد که تفکیک جغرافیایی آئروسل به ساختارهای فضایی-مکانی ساده و همگن با شباهت های درون گروهی زیاد در حین تفاوت آشکار برون گروهی تایید می کند که هر کدام از مناطق همگن ایران تحت تاثیر جریان و پراکنش مکانی فرین های منطقه ای متفاوتی تشکیل شده است. بنابراین، تلفیق معیارهای ماهواره ای با نکنیک های کاربردی بُرداری در علوم جوی-دینامیکی، نه تنها خلاء داده های مشاهداتی سطحی را پر کرده است، بلکه رویکردی به مراتب جغرافیایی تر از مخاطرات محیطی را در فالب شکلی ساده تر نشان داده و آن اشکال همگنِ تفکیک شده ی جغرافیایی را قابل تفسیرتر کرده است.
سنجش و تحلیل همبستگی سری زمانی خشکسالی ها مبتنی بر تصاویرماهواره مودیس وشاخص اقلیمی بارش استاندارد شده(Spi) در دامنه شرقی زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای محیطی است که فراوانی آن به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک کشور بسیار زیاد می باشد. کمبود بارش اثرات متفاوتی را بر روی آب های زیرزمینی، رطوبت خاک و جریان رودخانه ها به جای می گذارد. هدف این پژوهش ارزیابی پوشش گیاهی و دمای سطح زمین جهت تحلیل دوره خشکسالی در استان های قم،چهارمحال بختیاری،اصفهان و مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ، داده های بارش ایستگاه های سینوپتیک واقع در منطقه، شاخص های سنجش ازدوری همچون شاخص سلامت پوشش گیاهی، وضعیت پوشش گیاهی و شاخص وضعیت درجه حرارت به منظور آشکارسازی تغییرات رخ داده در بازه زمانی17 ساله(مادیس) و 20 ساله (بارش، جهت صحت سنجی) می باشد. بدین منظور ابتدا با بررسی داده های باران سنجی و سینوپتیک ایستگاه های موجود و با استفاده از مدل شاخص بارش استانداردشده سه ماه آوریل، می و ژوئن به عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه تصاویر ماهواره ای با کد(MOD11A2,MOD13A3) از سال 2000 تا 2017 دریافت و روی آن ها پیش پردازش و پردازش های لازم همانند تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام گرفت، سپس شاخص بارش استانداردشده با شاخص های شرایط دمایی، شاخص وضعیت پوشش گیاهی و شاخص سلامت پوشش گیاهی به صورت تلفیقی به کمک تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین ماه های موردسنجش واقع شده، بیشترین روند رو به خشکی در قسمت شرقی این استان ها نمایان بوده و بیش از 50 درصد مساحت این استانها را شامل می شود. روند تغییرات این شیب از لحاظ آماری معنی دار است. با توجه به نتایج همبستگی ها شاخص وضعیت درجه حرارت با شاخص بارش استاندارد شده از همبستگی قوی نسبت به سایر شاخص ها برخوردار بوده است. همچنین می توان نتیجه گرفت که تصاویر مودیس و شاخص های پردازش شده در کنار شاخص اقلیمی دارای قابلیت لازم برای پایش خشکسالی است. استفاده از نقشه های حاصل از شاخص های خشکسالی می تواند به بهبود برنامه های مدیریت خشکسالی کمک نموده و نقش بسزایی را در کاهش اثرات خشکسالی ایفا کند.
بررسی سری زمانی خشکسالی کشاورزی شهرستان داراب با استفاده از سنجش ازدور و سامانه گوگل ارث انجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
175 - 192
حوزههای تخصصی:
مخاطره خشکسالی ازجمله ویژگی های طبیعی کره زمین محسوب می شود که امکان رخداد آن در تمام مناطق آب و هوایی وجود دارد؛ به طوری که در پاره ای موارد خسارات جبران ناپذیری را ایجاد می کند. با توجه به اهمیت خشکسالی، این پژوهش با هدف تحلیل سری زمانی خشکسالی کشاورزی شهرستان داراب طی یک دوره 20 ساله (1399 – 1379) با استفاده از سنجش ازدور و تصاویر ماهواره ای در محیط سامانه گوگل ارث انجین انجام شد. تصاویر ماهواره ای شامل 460 تصویر از محصولات دمای سطح زمین (LST) و پوشش گیاهی (NDVI) سنجنده مودیس ماهواره تررا می باشند که از آن ها جهت محاسبه شاخص وضعیت دمایی (TCI) و شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI) استفاده شد. همچنین با استفاده از داده های بارش ثبت شده ایستگاه سینوپتیک داراب، شاخص SPI به وسیله نرم افزار MATLAB در بازه های زمانی مختلف محاسبه شد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که مطابق با طبقه خشکی بسیار شدید و بر اساس شاخص TCI سال 1379 با مساحت 46/225 کیلومترمربع وسعت و همچنین نیز بر اساس شاخص VCI سال 1392 با مساحت 80/280 کیلومترمربع وسعت، بیشترین مساحت خشکی را در شهرستان داراب داشته اند. درنتیجه مقایسه بین مقدار عددی شاخص SPI برای هر یک از سال های دوره موردبررسی با میزان مساحت های فاقد خشکسالی حاصل از دو شاخص TCI و VCI به دست آمده از تصاویر ماهواره ای، بیشترین مقدار ضریب همبستگی به میزان 76/0 بین SPI دوازده ماهه و شاخص VCI مشاهده شد که این مطلب نمایانگر شاخص ماهواره ای VCI به عنوان شاخص بهینه نشان دهنده وضعیت خشکسالی در شهرستان داراب است.
بررسی دوره بازگشت و احتمال رخداد بارش در ایران بر اساس پایگاه داده بارش همادی-وزنی چند منبعی (MSWEP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
209 - 227
حوزههای تخصصی:
دوره بازگشت و احتمال رخداد بارش دو نمایه مهم در مطالعات مربوط به سیل و بارش های فرین محسوب می شوند و درک صحیح از این دو نمایه می تواند نقش مهمی در مطالعات ریسک اقلیمی داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی کارایی پایگاه داده بارش همادی-وزنی چند منبعی (MSWEP[1]) و کاربست آن در تعیین دوره های بازگشت و بررسی احتمال رخداد بارش سالانه در ایران انجام شده است. برای این منظور از روش توزیع فرین تعمیم یافته (GEV[2]) استفاده شد. برای درستی سنجی داده های پایگاه MSWEP از چهار سنجه آماری RMSE، MBE، PBIAS و R2 در پهنه های اقلیمی کوپن-گایگر در ایران استفاده گردید. نتایج نشان داد که این پایگاه داده در مناطق خشک و نیمه خشک کشور با درصد اریبی 40/0 و 32/0 بهترین کارایی را دارد. در مقابل، این پایگاه داده در دو پهنه پرباران (Cfa) و کوهستانی (Dsb) کمترین کارایی را خود نشان داد؛ به طوری که بیشینه درصد اریبی در بین پهنه های اقلیمی کشور به ترتیب با 45/2- و 09/4- درصد در پهنه های مذکور دیده شد. نتایج نشان داد که بیشینه مقدار بارش محتمل در دوره های 1 تا 15 ساله در سواحل شمالی و بیشینه شدت آن در سواحل جنوبی ایران اتفاق می افتد. احتمال رخداد بارش در ایران بین 03/2 تا 02/32 درصد در نوسان است. کاهش عرض جغرافیایی از شمال به جنوب و کاهش ارتفاعات از غرب به شرق با کاهش احتمال رخداد بارش روزانه در ایران در ارتباط هستند. بیشینه عدم قطعیت در احتمال رخداد بارش روزانه در مناطق کوهستانی ایران مشاهده شد.
پهنه بندی و تحلیل فضایی مخاطرات بالقوه محیطی (مطالعه موردی: بخش سیلوانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت، جابه جایی آن و قرار گرفتن تعداد بیشتری از جمعیت در معرض انواع بلایا، ضرورت شناسایی مخاطرات بالقوه محیطی و تعیین پهنه های مخاطره آمیز در مناطق مختلف بیش ازپیش احساس می شود. با شناخت و ارزیابی مخاطرات هر منطقه قبل از وقوع آنها می توان به طور قابل توجهی از میزان خسارت ها کاسته و به توسعه پایدار منطقه ای دست یافت. بر همین اساس در پژوهش حاضر به تحلیل مخاطرات بالقوه محیطی در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه با تأکید بر سه مخاطره سیلاب، زمین لغزش و زمین لرزه پرداخته شده است. منطقه مذکور به دلیل شرایط خاص جغرافیایی همچون موقعیت، تنوع ساختارهای توپوگرافی و اکولوژیکی، جمعیت متراکم و به طورکلی وجود عوامل زمینه ساز مخاطرات محیطی از استعداد بالایی برای وقوع مخاطرات محیطی برخوردار می باشد. جهت انجام تجزیه وتحلیل های موردنظر از روش تحلیل شبکه ( ANP ) و روش های فازی استفاده شده است و بدین منظور با بررسی عوامل مختلفی همچون توپوگرافی، اقلیم، زمین شناسی، هیدرولوژی، انسانی، تاریخی 12 عنصر شامل بارش، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، نوع خاک، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، سطح آبهای زیرزمینی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، تراکم لغزش ها و لرزه خیزی به عنوان معیارهای موردمطالعه تعیین شده است. نتایج تحلیل شبکه حاکی از این است که که عناصر شیب، بارش، لیتولوژی و فاصله از گسل به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده اند. تلفیق معیارها نیز نشان می دهد که قسمت های عمده ای در شمال غرب، غرب و جنوب منطقه در نواحی بسیار مخاطره آمیز واقع شده اند و 59 درصد از مجموع وسعت منطقه جزو مناطق پرخطر محسوب می شود. مطابق تحلیل خطرپذیری جمعیتی، 61 درصد از کل جمعیت منطقه در معرض حداقل یک مخاطره، 7 درصد در معرض دو مخاطره و 8 درصد جمعیت نیز در معرض سه مخاطره واقع شده اند و این به معنای خطرپذیری محیطی زیاد بخش سیلوانا است.
ارزیابی آسیب پذیری خانوارها در مواجهه با خطر سیلاب در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های آق قلا و گمیشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
118-101
حوزههای تخصصی:
یک جنبه کلیدی مدیریت ریسک سیل، آگاهی از آسیب پذیری نظام های اجتماعی در سطح محلی است. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری خانوارهای روستایی به ریسک سیل در چارچوب مدیریت ریسک سیل است. اطلاعات لازم از نمونه ای شامل 194 و 191 نفر از سرپرستان خانوارها در 20 روستای شهرستان های آق قلا و گمیشان که در سال 1398 در معرض ریسک سیل قرار گرفته بودند، جمع آوری شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که شامل متغیرهایی برای سنجش سه مؤلفه آسیب پذیری، شامل در معرض خطر سیل قرار گرفتن، حساسیت به خطر سیلاب و ظرفیت سازگاری برای بازیابی خود از تخریب های سیل بود. بر اساس این چارچوب، شاخص های مناسب برای ارزیابی آسیب پذیری های خانوارهای روستایی تدوین و شاخص ترکیبی آسیب پذیری محاسبه شد. نتایج محاسبه شاخص ترکیبی سه مؤلفه آسیب پذیری در دو شهرستان آق قلا و گمیشان نشان داد که طیف وسیعی از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و محیطی می تواند بر سنجش آسیب پذیری خانوارها به سیل مورد استفاده قرار گیرد. محاسبات در سطح روستاهای منطقه بیانگر این بود که در هر دو شهرستان، دو مؤلفه در معرض بودن و حساسیت که نشان دهنده آسیب پذیری بیشتر به سیل هستند از مقدار میانگین بیشتر هستند. از طرفی، مؤلفه سازگاری که نشان دهنده آسیب پذیری کمتر به سیل است، در هر دو شهرستان از مقدار میانگین کمتر بود. نتایج مقایسه مؤلفه های آسیب پذیری و همچنین شاخص آسیب پذیری کل در بین روستاهای دو شهرستان آق قلا و گمیشان نشان داد که روستاهای شهرستان آق قلا هم در معرض بیشتر سیل قرار دارند و هم آسیب پذیری بیشتر از وقوع سیل دارند. با توجه به موقعیت جغرافیایی روستاهای آق قلا که زمان رسیدن سیلاب از بالادست زودتر برای آنها اتفاق می افتد احتمالا این نتیجه منطقی به نظر می رسد. در نهایت برخی راهبرد های کاهش آسیب پذیری خانوارها به خطر سیلاب با توجه به یافته ها پیشنهاد شد.
نقش عوامل محیطی و اقلیمی بر انتقال و انتشار آلاینده ی منواکسید کربن کشور ایران در سال 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
190-179
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی در فضای شهری، ارتباط نزدیکی با شرایط آب وهوایی دارد. امروزه آلودگی در سطح کلان شهرها به صورت یک مسئله مهم درآمده که ضرورت مطالعه و ارائه راه حل های کاربردی برای بهبود شرایط زیستی در این زمینه را دارد. بنابراین شناخت رابطه بین سیستم های سینوپتیکی و آلاینده های هوا کمک فراوانی به چگونگی حل مسائل زیست محیطی و برنامه ریزی های آینده دارد. لذا در این پژوهش به تحلیل آلگوهای فشاری انتشار و انتقال منواکسید کربن از منابع داخلی و خارجی کشور پرداخته شد. برای این کار از تصاویر ماهواره ای GEOS-5 / GMAO / NASA بهره گرفته شد.نتایج نشان داد که بیشترین مقدار الودگی از نطر فصلی مربوط به فصول سرد و صبح زود است و کمترین آن مربوط به اوایل بعدازظهر و فصل گرم سال است اتمسفر تهران و خوزستان هسته های پر تراکم منواکسید کربن اند. کم فشارهای شرق مدیترانه در کاهش آلاینده های جنوبغرب کشور نقش بسزایی دارند و در جنوب کشور تحت تاثیر جریانات جوی از بریدگی توپوگرافیکی بندرعباس، جریانات هوای آلوده به منواکسید کربن توانایی نفوذ به بخشهای داخلی کشور تا نیمه ی جنوبی کرمان را دارند در این بخش قدرت نفوذ توسط سامانه های کم فشاری در افغانستان و پاکستان بیشتر میشود. رشته کوههای زاگرس نیز در واقع نقش مهمی در جلوگیری کردن از ورود آلاینده های تولید شده همسایه های غربی به ایران را دارند. در تابستان نیز ایران دچار آلودگی منواکسید کربن حامل توسط جریانات موسمی از بخشهای میانی و جنوب افریقا به کشور ایران میشوند و سبب آلودگی زیادی هم شده است.
واکاوی بسامد رخداد رودبادها در زمان بارش های فرین در آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
به منظور واکاوی بسامد رخداد رودبادها در زمان وقوع بارش های فرین و فراگیر در آذربایجان شرقی با بهره گیری از رویکرد محیطی به گردشی در اقلیم شناسی همدید، داده های بارش 11 ایستگاه همدید استان در بازه زمانی 11/10/1329 تا 30/12/1391 (22725 روز) اخذ شد. در ادامه، بارش های فرین و فراگیر منطقه بر اساس دو شرط انتخاب گردید: حداقل نیمی از ایستگاهها بارش دریافت کرده و میانگین بارش ایستگاهها بیش از میانگین صدک 99ام بارش طی دوره مورد مطالعه باشد. بر اساس دو آستانه فوق، 97 رخداد بارشی برگزیده شد. در این روزها بسامد رخداد رودبادها، موقعیت و سرعت آنها بر روی کرنل صفر تا 120 درجه ی طول شرقی و صفر تا 80 درجه ی عرض شمالی برای هر یاخته(1617) در ترازهای 250، 300، 400 و 500 هکتوپاسکال طی چهار دیده بانی همدید در ساعت های 00، 06، 12 و 18 گرینویچ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که رودبادها در ترازهای مزبور در ساعت های همدید به ویژه در ساعت 18 بر روی منطقه مطالعاتی نمودی کاملا آشکار دارد. کانون بیشینه بسامد رخداد رودباد نیز بر روی شمال شبه جزیره عربستان استقرار دارد. نقشه های میانگین سرعت باد در ساعت های همدیدی که از یکسو منطبق بر رخداد بیشینه ی بسامد رودباد و از دیگر سو مقارن با وقوع بیشینه ی سرعت باد در پهنه ی مطالعاتی است؛ نشان می دهد که محور خروجی رودباد به صورت مایل با جهت جنوب غربی- شمال شرقی به سوی نیمه غربی کشور کشیده شده و آذربایجان شرقی در قطاع چپ خروجی رودباد، جایی که واگرایی و ناپایداری در جو رخ می دهد قرار دارد.این موضوع بیانگر حرکات عمودی صعودی بر روی محدوده ی مطالعاتی بوده که منجر به انبساط توده هوا در سطوح بالا و ناپایداری جو می شود. به طور کلی کشیدگی رودباد تا تراز 500 هکتوپاسکال خصوصا در ساعت 18 نشان از ضخامت لایه ی ناپایدار داشته که رخداد بارش های فرین و فراگیر بر روی آذربایجان شرقی را فراهم می کند.