فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۲۰۷ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
21 - 38
حوزههای تخصصی:
خاک یکی از مهم ترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد .سطح زمین عموماً به وسیله خاک و دیگر نهشته های سطحی پوشیده شده است . فرسایش خاک یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی است که امروزه با آن مواجه هستیم . بهره برداری های روز افزون و عدم مدیریت صحیح انسان بر محیط طبیعی تأثیر زیادی بر تشدید روند تخریب و فرسایش خاک دارد. در این تحقیق با تحلیل پارامترهای مؤثر فرسایش و تولید رسوب در حوضه ی آبخیز دهکهان با مساحت 2/9923 هکتار در جنوب استان کرمان مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق ضمن بررسی های میدانی، اطلاعات جغرافیایی (GIS)اسناد و مدارک مختلف از جمله نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه های باران سنجی و همچنین تصاویر ماهواره ای به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.. برآورد میزان فرسایش در محدوده مطالعاتی از مدل تجدید نظر شده ی جهانی فرسایش خاک (RUSLE) در محیط نرم افزار آرک جی آی اس انجام گردید. با بررسی عوامل مؤثر در این مدل، که شامل فاکتور فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور توپوگرافی و پوشش گیاهی می باشد، میزان فرسایش حوضه برآورد شده است. بر این اساس میزان فرسایش سالیانه خاک در کل محدوده مطالعاتی از 67 تن در هکتار در سال برآورد شده است. نتایج این تحقیق همچنین نشان بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش، فاکتور توپوگرافی با بالاترین مقدار ضریب تبیین 92.6 داشته است. این تحقیق، مؤثر بودن فناوری های RUSLE فرسایش سالانه خاک توسط مدلنوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور را برای تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک تأیید می کند. خاکیکیازمهم ترینعواملتولیداستکهدرزندگیاقتصادیواجتماعیانسانتأثیربسیار دارد. سطحزمینعموماًبه وسیلهخاکودیگرنهشته هایسطحیپوشیدهشدهاست.فرسایشخاکیکیازمهم ترینمسائلومشکلاتیاستکهامروزهباآنمواجههستیم. بهره برداری هایروزافزونوعدممدیریتصحیحانسانبرمحیططبیعیتأثیرزیادیبر تشدیدروندتخریبوفرسایشخاکدارد.دراینتحقیقتحلیلپارامترهایمؤثرفرسایشوتولیدرسوبدرحوضه یآبخیزدهکهانبامساحت 2/9923هکتار درجنوباستانکرمان با استفاده از مدل تجدیدنظر شده ی جهانی فرسایش خاک (RUSLE) موردمطالعهقرارگرفت. داده ها و ابزارهای به کاررفته در تحقیق شامل داده های ایستگاه های هواشناسی، مدل رقومی ارتفاع (DEM)، تصاویر ماهواره ای لندست2015، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش ازدور (RS) می باشد. بابررسیعواملمؤثردراینمدل،کهشاملفاکتورفرسایندگیباران،فاکتور فرسایش پذیریخاک،فاکتورتوپوگرافیوپوششگیاهیمی باشد،هدف از تحقیق حاضر برآورد میزان فرسایش سالانه خاک در منطقه ی موردمطالعه می باشد. برایناساسمیزانفرسایشسالیانهخاکدرکلمحدودهمطالعاتیاز 50تندرهکتاردرسالبرآوردشدهاست.نتایجاینتحقیقنشان می دهد بیشترینتأثیررادربرآوردفرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE،فاکتورتوپوگرافیبا بالاترینمقدارضریبتبیین96/. داشتهاست.اینتحقیق،مؤثربودنفناوری های نوینسیستماطلاعاتجغرافیاییوسنجش ازدوررابرایتخمینکمیمقادیرفرسایشخاک تأییدمی کند.
نقش رشته کوه زاگرس بر ترابرد گردوخاک های عراق به غرب ایران با استفاده از مدل WRF/Chem (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
119-134
حوزههای تخصصی:
رشته کوه زاگرس به واسطه قرار داشتن در مجاورت نواحی خشک و نیمه خشک کشور های عراق، سوریه و عربستان همواره در معرض طوفان های گردوغبار قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی نحوه رفتار طوفان گردوغبار در رویارویی با رشته کوه زاگرس در غرب کشور است. بدین منظور دو رویداد طوفان گردوغبار رخ داده در 12 الی 14 آوریل سال 2011 (23 الی 25 فروردین سال 1390) و 16 الی 18 ژوئن سال 2016 (27 الی 29 خرداد سال 1395) با بررسی داده های دید افقی ایستگاه های همدیدی غرب کشور انتخاب شده است. مدل WRF/Chem جهت شبیه سازی طوفان گردوغبار برای دو رویداد طوفان یاد شده به کار گرفته شده است. جهت اطمینان از نتایج مدل، غلظت گردوغبار شبیه سازی شده توسط مدل با داده های دید افقی دریافت شده از سازمان هواشناسی کشور مقایسه شده است که در مجموع نتایج مقایسه نشان می دهد که گردوغبار شبیه سازی شده با داده های دید افقی همخوانی دارد. به منظور بررسی تأثیر رشته کوه بر طوفان گردوغبار، مدل در سه حالت مرجع، کاهش ناهمواری های رشته کوه زاگرس به هزار متر و حذف ناهمواری ها اجرا شده و نتایج هر سه حالت با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که رشته کوه زاگرس مانع پیشروی بیشتر گردوغبار به نواحی مرکزی کشور شده است اما گردوغبار در نواحی پست مجاور و دامنه های غربی رشته کوه زاگرس تجمع دارد. حذف ناهمواری ها موجب انتشار گردوغبار بیشتری به سمت شرق رشته کوه شده و از غلظت گردوغبار در نواحی رو به باد کاسته شده است.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه اسپیران استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش از جمله مخاطراتی است که خسارات جانی و مالی فراوان به دنبال دارد. یکی از اقدامات اولیه جهت پیش گیری یا کاهش خسارات ناشی از این پدیده، تهیه نقشه پهنه بندی خطر و شناسایی نواحی مستعد برای وقوع آن است. در این مقاله، نقشه حساسیت به رخداد زمین لغزش در بخش اسپیران واقع در شهرستان تبریز، استان آذربایجان شرقی، به دست آمده است. برای این منظور ابتدا عوامل مؤثر در وقوع پدیده مذکور شناسایی و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های زمین شناسی، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، بارش، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. این لایه ها به عنوان متغیر مستقل وارد مدل رگرسیون لجستیک گردیدند تا وزن و نقش هریک از آنها در وقوع زمین لغزش در منطقه مطالعاتی مشخص شود. علاوه بر آنها نقشه پراکنش زمین لغزش های قبلی منطقه نیز آماده سازی و به عنوان متغیر وابسته مدل رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. به این ترتیب ضرایب مدل تعیین شدند و با شاخص هایPseudo R Square، راک (ROC) و کای اسکور ارزیابی گردیدند و مورد تأیید قرار گرفتند. به عنوان نمونه، مقدار شاخص راک برابر 957/0 به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که زمین لغزش های مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارند. در ادامه با استفاده از این ضرایب، معادله ای تشکیل شد تا احتمال وقوع در قسمت های مختلف منطقه مطالعاتی مشخص شود. با توجه به مقدار ضرایب به دست آمده می توان گفت که زمین شناسی و کاربری اراضی مهم ترین عوامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه می باشند. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر ایجاد گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که حدود 10 درصد از سطح منطقه در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته اند که اغلب دارای پوشش مرتع می باشند.
تحلیل و پیش بینی سناریویی اثرات تغییرات آب وهوا در آلودگی هوای کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ارزیابی تغییرات آینده آب وهوای کلان شهر تهران و روابط آن با کیفیت هوای تهران از روش پیش بینی سناریویی استفاده شد. در این روش ابتدا با استفاده از مدل SDSM و داده های روزانه (دما و بارش) ایستگاه های سینوپتیک مستقر در کلان شهر تهران که از دوره آماری بیشتری برخوردار بودند به پیش بینی سناریویی ایستگاه ها تا سال 2047 پرداخته شد. سپس با استفاده از میانگین روزانه داده های هواشناسی (مشاهده شده و پیش بینی شده) ایستگاه های مورد مطالعه و میانگین روزانه داده های آلاینده شهر تهران به بررسی همبستگی و روابط رگرسیونی داده های میانگین مشاهده شده هواشناسی و آلودگی هوا پرداخته و با توجه به روابط رگرسیونی و دسترسی به داده های سناریویی هواشناسی به پیش بینی سناریویی و وضعیت آلودگی هوا در سال های آینده پرداخته شد. بررسی سناریویی شاخص های آلودگی هوای کلان شهر تهران در ارتباط با شرایط آب وهوا نشان داده که در میان شاخص های آلودگی هوا، شاخص های CO2،O3 و PM10 با عناصر دمایی در ارتباط بوده و این شاخص ها به ویژه دی اکسید کربن در ارتباط با شرایط دمایی روند افزایشی یا ثابتی را تا سی سال آینده (2047) تجربه خواهند کرد.
ارزیابی الگوریتم SPA و امکان سنجی استفاده از برو نداد مدل MM5 برای تخمین داده های مفقود ناشی از ابر ناکی در تصاویرLST مودیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های اندکی به امکان سنجی استفاده از برونداد مدل های پیش بینی عددی در تخمین مقادیر از دست رفته تصاویر سنجش ازدور پرداخته اند. بدین منظور در تحقیق حاضر علاوه بر ارزیابی الگوریتم SPA در بازسازی تصاویر، امکان استفاده از برونداد مدل پیش بینی عددی MM5 در تخمین مقادیر مفقود تصاویر سنجش ازدور بررسی شد. این مطالعه با استفاده از سری زمانی تولیدات LST مودیس در سال های 2000 تا 2010 میلادی و برای منطقه شمال شرق ایران انجام شده است. نتایج شبیه سازی ها بر اساس شاخص های اعتبارسنجی RMSE، AD و R 2 با یکدیگر مقایسه شدند. ارزیابی های کمی نشان دادند که روش SPA با مقدار میانگین خطای 48/1 درجه سلسیوس، 95/1= RMSE و 79/0=R 2 دقت مناسب و عملکرد خوبی در تخمین مقادیر مفقود دارد. اعتبار سنجی و مقایسه الگوریتم ها در حالت پایه (آزمون 1) و حالت استفاده از برو نداد مدل MM5 (آزمون 2) نشان دادند که در صورت نبود تصاویر کمکی مناسب سنجش ازدور می توان از خروجی مدل MM5 در الگوریتم های هیبرید و بازسازی تصاویر استفاده نمود. ارزیابی بصری تصاویر بازسازی شده نشان داد که اجرای الگوریتم SPA برای هر دو آزمون، در بافت تصاویر مورد مطالعه الگوی مکانی مصنوعی ایجاد نکرد و روند تغییرات مکانی LST حفظ شد. روش های اندکی به امکان سنجی استفاده از برونداد مدل های پیش بینی عددی در تخمین مقادیر از دست رفته تصاویر سنجش ازدور پرداخته اند. بدین منظور در تحقیق حاضر علاوه بر ارزیابی الگوریتم SPA در بازسازی تصاویر، امکان استفاده از برونداد مدل پیش بینی عددی MM5 در تخمین مقادیر مفقود تصاویر سنجش ازدور بررسی شد. این مطالعه با استفاده از سری زمانی تولیدات LST مودیس در سال های 2000 تا 2010 میلادی و برای منطقه شمال شرق ایران انجام شده است. نتایج شبیه سازی ها بر اساس شاخص های اعتبارسنجی RMSE، AD و R 2 با یکدیگر مقایسه شدند. ارزیابی های کمی نشان دادند که روش SPA با مقدار میانگین خطای 48/1 درجه سلسیوس، 95/1= RMSE و 79/0=R 2 دقت مناسب و عملکرد خوبی در تخمین مقادیر مفقود دارد. اعتبار سنجی و مقایسه الگوریتم ها در حالت پایه (آزمون 1) و حالت استفاده از برو نداد مدل MM5 (آزمون 2) نشان دادند که در صورت نبود تصاویر کمکی مناسب سنجش ازدور می توان از خروجی مدل MM5 در الگوریتم های هیبرید و بازسازی تصاویر استفاده نمود. ارزیابی بصری تصاویر بازسازی شده نشان داد که اجرای الگوریتم SPA برای هر دو آزمون، در بافت تصاویر مورد مطالعه الگوی مکانی مصنوعی ایجاد نکرد و روند تغییرات مکانی LST حفظ شد.
تاثیر ارتفاع لایه مرزی در توفان های گردوغبار جنوب غرب ایران (مطالعه موردی 21 تا 24 فوریه 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
151 - 174
حوزههای تخصصی:
کشور ایران خشک و کم آب است، حاکمیت این شرایط و موقعیت قرارگیری آن در کمربند ریزگرد جهانی شرایط بسیار نامطلوبی به ارمغان آورده است. ریزگردها طی سال های اخیر با شدت و فراونی بیشتری به وقوع پیوسته اند و عمده مناطق ایران را تحت تاثیر قرار داده اند لذا به لحاظ مسائل زیست محیطی مطالعه و مدیریت کاهش آثار آن در اولویت می باشد. هدف از این پژوهش، ارزیابی نقش لایه مرزی در انتقال، شرایط به وجود آورنده و تشدیدکننده آشفتگی گردوغبار به جنوب غرب کشور است. ابتدا روزهای توأم با گردوغبار استخراج و یک دوره که این پدیده به شکل فراگیر و با شدت زیاد در منطقه موردمطالعه به وقوع پیوسته (21 تا 24 فوریه 2016) برای پایش گزینش شد. سپس داده های ارتفاع لایه مرزی (BLH) مبتنی بر برونداد پایگاه ECMWF، پارامتری های هواسپهر از پایگاه NCEP/NCAR و عمق نوری ذرات (AOD) از سنجنده MODIS استخراج گردید. علاوه بر این به منظور ارزیابی شرایط به وجود آورنده و تشدیدکننده آشفتگی مقدار عددی ریچاردسون برای دو ایستگاه رادیوگمانه[1] اهواز و آبادان محاسبه شد. نتایج نشان داد، لایه مرزی هواسپهر در ایجاد تلاطم و انتقال گردوغبار به کشور نقش مهم و غیرقابل انکاری را دارا می باشد بطوریکه در هر 4 روز مورد مطالعه همبستگی بین ارتفاع لایه مرزی و عمق نوری ذرات بیشتر از 70/0 بوده است. شرایط هواسپهری ناپایدار همچون قرارگیری ناوه ای بسیار عمیق، چرخند قوی همراه با تاوایی مثبت قابل توجه در محور ناوه، به همراه امگای منفی که گویای صعود، ناپایداری هوا و به تبع آن ایجاد شرایطی ناآرام و متلاطم در منطقه را فراهم نموده شرایط بسیار مساعد و تقویت برداشت گردوغبار را به وجود آورده است. مقدار عددی ریچاردسون طی روزهای منتخب معرف پیشی گرفتن نیروی مکانیکی تولیدکننده گردابه از نیروی بازدارنده حرارتی بوده که در نتیجه آن جریان ناپایدار و آشفته تر شده و فرآیند اختلاط راحت تر و سریع تر صورت گرفته است. [1] Radiosonde Station
برآورد تغییرات آب و هوایی آینده در ساحل جنوبی دریای خزر با استفاده از مدل آب و هوایی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
111-138
حوزههای تخصصی:
افزایش سطح دریا یکی از قوی ترین شاخص تغییرات آب و هوایی است. پیش بینی دقیق سطح دریای خزر برای آینده غیر ممکن است، اما مدل های کامپیوتری می توانند پیش بینی احتمالی تغییرات آینده را ارائه دهند. این مشکل با استفاده از یک سیستم مدل یکپارچه به نام SIMCLIM با دقت مکانی 1/0 درجه در1/0 درجه در خوشبینانه ترین حالت یعنی RCP 4.5 و بدبینانه ترین حالت یعنی RCP 8.5 در محدوه 90 درصد ( صدک 5 تا 95 ) مورد بررسی قرار گرفته است. رویداد های فرین ناشی از تغییرات آب و هوایی در پیش بینی تراز سطح دریا اهمیت زیادی دارند. در منطقه مورد مطالعه، در آینده فراوانی و شدت رویدادهای فرین دما و بارش افزایش خواهند یافت. نمایه های فرین، نشان دهنده تغییر مقادیر فرین دما و بارش نسبت به دوره پایه 2010-1981 است . ضریب تغیرات بارش و دما برای کل حوضه خزر مثبت است و در ناحیه جنوبی الگوی نامنظمی بر آستانه های بارش حاکم است. پیش بینی های انجام شده نشان می دهد، سطح دریا به آرامی تا سال 2100 افزایش می یابد. منحنی های تغییرات سالانه با دوره پایه 2015-1995 سطح آب دریای خزر راست آزمایی گردید که نشان می دهند در دو دهه گذشته فرکانس نفوذ آب به خشکی از یک افزایش آهسته و یکنواخت به یک رخداد تشدید شونده عبور کرده است. اگر افزایش حداکثر پیش بینی شده رخ دهد، خط ساحلی آسیب پذیرترین جابجایی را تجربه خواهد کرد.
ارزیابی و پهنه بندی آلودگی هوا با استفاده از روش های AHP و ANP (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.75734
حوزههای تخصصی:
امروزه انسان بعد از گذراندن مراحل مختلف توسعه، متوجه بحران های عظیم زیست محیطی در پیرامون خود می شود که یکی از آن، آلودگی هوای شهرها است که منشأ اصلی آن فعالیت های انسانی و در کنار آن عوامل محیطی است؛ بنابراین هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و پهنه بندی پتانسیل تراکم آلاینده های هوا در شهر تبریز با استفاده از روش های 1 ANP و 2 AHP است. در این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، عوامل مؤثر در افزایش آلودگی در شهر تبریز شناسایی شد و سپس لایه های اطلاعاتی شامل بارش، ارتفاع، فاصله از فضای سبز، فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از راه های ارتباطی، ازدحام جمعیت، کاربری اراضی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. هم چنین ارزش گذاری و استانداردسازی در محیط ادریسی با استفاده از مجموعه های فازی انجام شد، درنهایت با توجه به عوامل مؤثر در آلایندگی هوای شهر تبریز و انجام مراحل مدل ANP و AHP، با استفاده از نرم افزارهای Expert choies و Super Decision به تعیین اهمیت معیارها پرداخته شد و نقشه نهایی پهنه بندی آلودگی هوا تهیه شد. با توجه به نقشه نهایی مدل ANP مناطق با آلودگی بسیار زیاد شامل مناطق شمالی و شمال غربی است و نتایج مدل AHP نشان می دهد، مناطق با خطر بسیار زیاد شامل کل مناطق مرکزی و مناطق شمالی غربی است. نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از پتانسیل بالای آلایندگی در منطقه موردمطالعه است؛ ازاین رو مناطق با احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد، مناطقی هستند که باید تدابیر خاص و اقدامات مناسبی برای کاهش آلودگی آن به صورت جدی صورت بگیرد.
شبیه سازی اثر گرمایش جهانی بر میانگین و رخدادهای حدی برخی متغیرهای هیدرواقلیمی در حوضه ی آبریز شاندیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو مشخصه بارز اقلیم آینده تغییر در میانگین و مقادیر حدی متغیرهای هیدرواقلیمی می باشد، از این رو شبیه سازی رفتار اقلیم حوضه آبریز شاندیز که یک منطقه گردشگری مهم در شمال شرق کشور است در دهه های آینده نقش مهمی در شناخت وضعیت اقلیم و آسیب پذیری احتمالی این مناطقه از تغییر اقلیم دارد. هدف از این پژوهش شناسایی مقادیر حدی دما، بارش و تغییرات رواناب حوضه آبریز شاندیز و مقایسه شرایط پایه و آینده است. برای نیل به این هدف از آمار روزانه دما و بارش روزانه 30 سال آماری (از 1990-1961) ایستگاه سینوپتیک مشهد استفاده شده است. همچنین برای پیش بینی بارش، دمای حداقل و حداکثر در آینده از داده های مدل گردش کلی CanESM2 تحت سه سناریوی انتشار RCP2 .6 ، RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره 2100-2041 استفاده شده است. برای ریزگردانی خروجی مدل CanESM2 از روش آماری SDSM و برای استخراج مقادیر حدی بارش از نرم افزار RClimDex استفاده شده است. نتایج نشان داد که در دوره آینده نه تنها در مقدار بارش ایستگاه مشهد بلکه در الگوی بارش نیز تغییراتی رخ خواهد داد. بر اساس نتایج بدست آمده، بارش سالانه در دهه ی 2070-2041، بین 37 تا 54 درصد نسبت به دوره ی دیدبانی افزایش می یابد، و میزان افزایش بارش دهه ی 2100-2071 بین 52 تا 66 درصد افزایش می یابد. تعداد رخداد بارش های روزانه با شدت های 10، 20 و 30 میلیمتر در روز، بارش های با آستانه های صدک 95 و 99 دوره های آتی در تمامی فصول ایستگاه مشهد نسبت به دوره مشاهداتی (1990-1961) افزایش خواهند یافت. در دهه های آینده میانگین دمای حداکثر مشهد نسبت به دوره مشاهداتی بین 4/6 – 6/0 درجه سلسیوس و میانگین دمای حداقل بین 5/1 تا 2/4 درجه سلسیوس افزایش خواهد یافت. از مدل SWAT جهت ارزیابی اثرات تغییراقلیم بر میزان رواناب حوضه استفاده گردید. بدین منظور ابتدا این مدل با استفاده از دبی ایستگاه هیدرومتری شاندیز برای دوره 2012-2003، واسنجی و اعتبارسنجی شد که مقادیر R 2 به ترتیب 65/0 و 52/0 بدست آمد. در ادامه با بکارگیری داده های ریزمقیاس شده مدل CanESM2 در مدل SWAT ، تغییرات رواناب خروجی از حوضه طی دوره های 2070-2041 و 2100-2071 شبیه سازی گردید. اعمال نتایج تغییرات بارش و دمای حوضه در دهه های آینده بر مدل SWAT نشان داد که دبی حوضه شاندیز در دهه های آینده بین 2 تا 104 درصد افزایش خواهد یافت.
طبقه بندی مخاطرات رودخانه های شهری (مطالعه موردی: استان مازندران، شهر نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی می تواند با مطالعه مخاطرات رودخانه ای در مدیریت سیستم های رودخانه ای مشارکت نماید. در این مطالعه، رودهای شهری نوشهر مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفتند. نوشهر در شمال ایران و استان مازندران واقع شده است. در این مقاله روشی برای طبقه بندی مخاطرات رودخانه ای در مناطق شهری پیشنهاد شده است. کار در سه مرحله صورت گرفته است: 1) بازه های کانال بر اساس ویژگی های ژئومورفیک و شاخص های تعدیل رود تفکیک شدند. حساسیت زئومورفیک هر بازه در سه گروه زیاد، متوسط و کم تقسیم بندی شدند. 2) در مرحله دوم، هر بازه رودخانه ای بر اساس فعالیت مستقیم انسان(مدیریت) و سازه های رودخانه ای تقسیم بندی شدند. بازه های رودخانه ای به چهار گروه A، B، C و D گروهبندی شدند. در مرحله سوم، با ترکیب مراحل قبلی (تعدیل ژئومورفیک و فعالیت انسانی) رودهای شهری به 12 طبقه تقسیم بندی شدند. شدت فعالیت فرایندهای ژئومورفیک هم با مقادیر 1، 2 و 3 رتبه بندی شدند. ظرفیت تعدیل ژئومورفیک همه بازه ها در گروه متوسط و کم قرار دارد. بازه های رودهای کورکورسر(4-1) و ماشلک (14-12) تقریباً طبیعی بوده و در گروه MD و MC قرار دارند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی متوسط داشته و مداخلات حفاظتی در کمتر از 10 درصد بازه وجود دارد. بازه های رودخانه گردکل در طبقه LA و LB طبقه بندی شدند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی کمی داشته و کناره های آن ها با پوشش های محافظ حفاظت می شود. پس از طبقه بندی رود، مخاطرات کانال های رودخانه ای شامل فرسایش، رسوب گذاری، فعالیت انسانی و هیدرولوژی در هر بازه مورد بررسی قرار گرفتند. در طبقه MD فرسایش غلبه داشته و در طی سیلاب فرایند تعدیل طبیعی اتفاق می افتد. دخالت های انسانی مشاهده شده در این بازه ها شامل اشغال دشت سیلابی، انباشت نخاله های شهری و برداشت رسوب از بستر رود می شود. در طبقات LA و LB در همه بازه ها اشکال رسوب گذاری دیده می شود. رسوب گذاری موجب کاهش ظرفیت کانال و خروج سیل از بالای تراس های آبرفتی شده که موجب ایجاد خسارت به مناطق شهری شده است.
تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال بر اساس شاخص های جهانی در مناطق مختلف کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج گرما عموماً به عنوان یک دوره ای از روزهای متوالی با دماهای بالای غیر عادی تعریف می شوند که به دلیل متأثر کردن بخش های مختلف طبیعی و انسانی از قبیل سلامت، بهداشت، منابع آب و کشاورزی به یک نوع مخاطره رایج در جهان تبدیل شده است. شناسایی این گونه اثرات نیازمند شناخت موج گرما و تعیین آستانه های آن می باشد. لذا، در این پژوهش سعی می گردد به تعیین آستانه دمایی موج گرما در مناطق مختلف کشور در دوره گرم سال پرداخته شود. بدین منظور آمار دمای حداکثر روزانه 90 ایستگاه سینوپتیک طی دوره آماری 2015- 1986 از ماه های آوریل تا سپتامبر از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس بعد از پردازش اولیه داده های خام، به تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال، بر اساس 3 شاخص جهانی (صدک 95، بالدی، سازمان هواشناسی جهانی(WMO) برای ایستگاه های مورد مطالعه پرداخته شد. سپس در محیط ArcGIS با استفاده از روش ترکیبی IDW و رگرسیون با در نظر گرفتن عرض جغرافیایی و ارتفاع (به عنوان 2 عامل مهم و تأثیرگذار در مقدار آستانه دمایی موج گرما)، آستانه دمایی برای کل کشور درونیابی گردید. نتایج نشان داد که مقادیر آستانه دمایی در زمان ها و مکان های مختلف کشور در دوره گرم سال یکسان نیست و از رنج متفاوتی برخوردار است. به طوری که که آستانه دمایی در ماه آوریل بین 40 – 15، در ماه می بین 46 – 21، در ماه ژوئن بین 50 – 25، در ماه جولای بین 49 -29، در ماه آگوست بین 52- 32 و در ماه سپتامبر بین 47 -27 درجه سلسیوس متغیر می باشد. در ماه های آوریل، می و سپتامبر، این آستانه از تفاوت مکانی بیشتر و در ماه های ژوئن و جولای و آگوست تقریباً از یکنواختی نسبی برخوردار است که علت آن را می توان وجود پرفشار جنب حاره ای آزور دانست که تمام ایران را تا جنوب کوه های البرز تحت استیلای خود در می آورد و از جهتی وجود این پدیده باعث می شود که نقش عوامل محلی مانند ارتفاعات، عرض جغرافیایی در مقدار آستانه دمایی در این ماه ها چندان محسوس نباشد و آستانه دمایی از یکپارچگی نسبی برخوردار باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که بالاترین آستانه دمایی موج گرما در دوره گرم سال مربوط به استان خوزستان و کمترین آستانه مربوط به قسمت های از نوار شمالی و شمال غرب کشور می باشد. نتایج این تحقیق دلالت بر این حقیقت علمی دارد که جهت به دست آوردن آستانه دمایی دقیق برای مناطق مختلف کشور باید از شاخص های مختلف استفاده کرد؛ زیرا این شاخص ها مکمل همدیگر هستند و تنها با استفاده از یک شاخص نمی توان به نتایج دقیقی در این زمینه دست یافت.
رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری (مطالعه موردی: داوطلبان آموزش دیده محله سرآسیاب کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر، جوامع جهانی برای کاهش خسارات ناشی از وقوع بلایای طبیعی و افزایش توانایی های اجتماعات محلی سعی در غنا بخشیدن به رویکردهای مدیریت بحران داشتند. به دنبال این تلاش ها، در کنفرانس بین المللی هیوگو در ژاپن، تاب آوری جوامع محلی به عنوان رویکردی جامع مطرح شد. علاوه براین، بر دانش نیز به عنوان ابزاری برای دستیابی به مدیریت بلایای طبیعی اثربخش و کارا، و در پی آن رسیدن به تاب آوری تأکید شد. از طرف دیگر چون شهر کرمان از نظر وضعیت نسبی بودن خطر زلزله در سطح بسیار زیاد درجه بندی شده است، هدف کلی از این تحقیق رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری می باشد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بوده که برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده گردید. پرسش نامه مورد استفاده در این تحقیق محقق ساخته می باشد که روایی آن توسط استادان راهنما و مشاور و دیگر متخصصین تأیید گردید. همچنین ضریب پایایی پرسش نامه ۸۵۱/ برآورد گردید. نمونه آماری این تحقیق ۱۰۳ نفر می باشد که با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، تی دو نمونه ای، آنوا و همچنین از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تأیید یا رد فرضیات استفاده شد. نتایج نشان داد که میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ علاوه بر این تمامی فرضیات فرعی نیز مورد تأیید قرار گرفتند. از طرفی دیگر نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها حاکی از آن است که میانگین مدیریت دانش بین دو گروه زن و مرد تفاوتی ندارد، اما میانگین مدیریت دانش در گروه های باتجربه و بی تجربه، تحصیلی و سنی متفاوت است و میانگین تاب آوری در بین تمامی گروه ها متفاوت است.
استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در ارزیابی تغییرات ساختار چشم انداز حوزه آبخیز قره سو کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات بدون برنامه کاربری اراضی به مشکلات حاد زیست محیطی تبدیل شده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی تغییرات ساختار چشم انداز حوزه آبخیز قره سو به کمک سنجش از دور و با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در یک بازه زمانی 24 ساله، برای برنامه ریزی های فعلی و آتی استفاده از سرزمین در جهت توسعه پایدار حائز اهمیت است. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست 5 سال 1991 و لندست 8 سال 2015 استفاده شد. به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی در این بازه زمانی از سنجه های تعداد لکّه، تراکم لکّه، درصد پوشش سیمای سرزمین، بزرگ ترین لکّه در سطح کلاس و از سنجه های تعداد لکّه ها، تراکم لکّه، تنوع شانون و پیوستگی در سطح سیمای سرزمین در نرم افزار Fragstats استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در سطح کلاس با استفاده از سنجه های درصد پوشش، تعداد لکّه ها، تراکم لکّه و مساحت بزرگ ترین اندازه لکّه کاربری انسان ساخت افزایش یافته که این موضوع موجب کاهش شدید اندازه بزرگ ترین لکّه مرتعی (از 2/15 درصد به 82/0) شده است که زمانی به هم پیوسته و دارای یکپارچگی زیادی بوده اند. این فرایند تغییرات در سیمای سرزمین منجر به کاهش بازدهی و کوچک شدن قطعات کلاس اراضی مرتعی (نزول 36 درصدی) گردیده است. نتایج در سطح سیمای سرزمین نیز به طور کلی نشان داد سیمای سرزمین تکه تکه تر و از نظر میزان یکپارچگی عناصر ساختاری، ناپیوسته تر (از 27/48 درصد به 45/41) و از نظر نوع کاربری پوشش موجود در واحد سطح متنوع تر (از 11/1 به 20/1) شده است .
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی به منظور پایش بیابان زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روز افزون تخریب منابع طبیعی در بسیاری از نقاط جهان، تهدیدی جدی برای بشریت محسوب می شود. بیابان زایی یکی از مظاهر این تخریب می باشد که در حال حاضر به عنوان یک معضل گریبان گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه می باشد. در حال حاضر سنجش از دور یکی از فن آوری هایی است که با داده های بهنگام و دقت مناسب برای پایش تغییر کاربری اراضی در عرصه های منابع طبیعی می باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات کاربری اراضی به منظور پایش بیابان زایی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در منطقه شرق اصفهان- اراضی کشاورزی اطراف زاینده رود می باشد. در این مطالعه از تصویر سنجنده های TM به تاریخ 1366 ، 1377، ETM + به تاریخ 1381و OLI به تاریخ 1393 مربوط به ماهواره لندست5 ،7 و 8 جهت بدست آوردن نقشه کاربری اراضی استفاده و بعد تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام گرفت. سپس از ترکیب رنگی کاذب، آنالیز مولفه اصلی، شاخص گیاهی و روش طبقه بندی نظارت شده جهت بارزسازی عوارض و از الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان مناسب ترین روش در طبقه بندی نظارت شده در 9 طبقه از پوشش اراضی استفاده گردید. پس از تولید نقشه کاربری اراضی عملیات ارزیابی صحت با محاسبه ماتریس خطا و سپس عملیات آشکارسازی برای این نقشه ها انجام گرفت. در نهایت جهت پایش بیابان زایی، تغییرات 27 ساله کاربری اراضی اطراف زاینده رود با استفاده از روش مقایسه به شناسایی تغییرات پرداخته و مساحت هر کاربری بدست آمد. نتایج نشان داد که در دوره زمانی 27 ساله، حاشیه رودخانه زاینده رود تغییرات چشمگیری داشته، به طوری 43/86 درصد حاشیه رودخانه به دلیل گسترش فعالیت های کشاورزی در حریم رودخانه و خشک شدن رودخانه، تخریب شده است. از دیگرتغییرات بارز، کاهش قابل توجه اراضی کشاورزی می باشد به طوری که 64 درصد این اراضی نسبت به سال 1366 کاهش یافته است. از دلایل کاهش اراضی کشاورزی می توان به خشکسالی حاکم بر منطقه و خشک شدن رودخانه زاینده رود و همچنین کاهش نزولات جوی وتغییر کاربری اراضی و همجواری این منطقه با کویر اشاره کرد. همچنین حدود 99/324 هکتار از اراضی شوره زار به اراضی کشاورزی تبدیل شده است. علاوه بر این، مناطق شهری هم توسعه یافته که درتوسعه آن اراضی کشاورزی و مرتع نقش داشته اند. اراضی بایر اطراف زاینده رود نیزافزایش و همچنین در منطقه از اراضی مرتعی کم و به اراضی بایر وتا حدودی به کشاورزی افزوده شده که استفاده نامناسب از این اراضی را به منظور کشاورزی نشان می دهد. که این بیانگر پیشرفت بیابان زایی در منطقه است. به طور کلی روند بیابان زایی در این دوره 27 ساله یک روند رو به رشد داشته است. بنابراین داده های ماهواره ای چند زمانه و چند طیفی جهت بارزسازی خصوصا در مورد پایش بیابان زایی دارای قابلیت وسیعی می باشد و روش مقایسه پس از طبقه بندی برای مشخص شدن نوع و جهت تغییرات رخ داده مفید است.
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر الگوی انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در ایران در دوره آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مهم ترین چالش پیش روی بشر است. زیر بخش باغبانی یکی از بخش های حساس به تغییرات اقلیمی است. در مطالعه حاضر برای آشکار سازی اثرات تغییر اقلیم بر وضعیت انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در ایران، از داده شبیه سازی شده برونداد مدل جفت شده HadGEM2-ES از سری مدلهای CMIP5 ، براساس سناریوهای واداشت تابشی RCP8.5 و RCP4.5 به عنوان سناریوهای بدبینانه و خوشبینانه، استفاده شد. نتایج نشان داد که انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در دوره آینده نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. به طور نمونه، در آستانه زیستی درخت سیب براساس سناریوی RCP8.5 در دوره آینده میانی (2055-2020) و آینده دور (2090-2056)، به ترتیب 1132 و2171 درجه روز فعال بر انباشت گرمایی افزوده خواهد شد. این شرایط به ترتیب معادل 51 و 42 درصد افزایش پتانسیل گرمایی مناطق کشت درخت سیب خواهد بود. براساس سناریوی RCP4.5 ، به ترتیب 390 و 680 درجه روز فعال، معادل 3/9 و 1/15 درصد افزایش انباشت گرمایی نسبت به دوره پایه رخ خواهد داد. از نظر توزیع فضایی کم ترین انباشت گرمایی در مناطق شمال غرب و البرز مرکزی محدوده کشت درخت سیب رخ خواهد داد. در چشم اندازهای طبیعی کم ارتفاع، دره ها و دشت های نواحی شمال شرق، نیمه جنوبی زاگرس مرکزی و اطراف دریاچه ارومیه، پتانسیل و انباشت گرمایی بالاتری در آینده رخ خواهد داد. بنابراین یکی ازاثرات تغییر اقلیم بر درختان میوه، از طریق افزایش انباشت گرمایی در دوره آینده رخ خواهد داد. افزایش پتانسیل یا انباشت گرمایی موجب کاهش طول دوره رشد درختان میوه خواهد شد. در واقع درختان میوه سیکل رویشی و زایشی خود را زودتر تکمیل خواهند کرد.
تحلیل الگوهای فضایی طبقات شاخص عدم آسایش (DI) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه هدف آن است که در یک مطالعه جامع الگوهای فضایی تنش های گرمایی ایران در یک مقیاس منطقه ای با استفاده از شاخص عدم آسایش ( DI ) مورد بررسی قرار گیرد. لذا در راستای رسیدن به این هدف، داده های روزانه میانگین دما و رطوبت نسبی برای یک دوره آماری 30 ساله (2016-1987) برای 74 ایستگاه همدید از سازمان هواشناسی ایران اخذ شد. سپس داده های روزانه دما و رطوبت نسبی با استفاده از معادله شاخص عدم آسایش ( DI ) به مقادیر روزانه شاخص عدم آسایش ( DI ) تبدیل شدند. در نهایت در یک مقیاس سالانه، فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی برای هر ایستگاه به طور جداگانه شمارش و نقشه های توزیع فضایی آنها تهیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که توزیع فضایی مجموع تمامی طبقات مختلف شاخص عدم آسایش ( DI ) از الگوهای اقلیمی شناخته شده در ایران پیروی می کنند به طوریکه نواحی مرتفع و کوهستانی غرب و شمال غرب ایران به دلیل پایین بودن ظرفیت رطوبتی هوا و همچنین پایین بودن میانگین دمای روزانه دارای کمترین روزهای همراه با تنش گرمایی بوده اند.، با توجه به عرض جغرافیایی پایین و نزدیکی به منابع رطوبتی، ایستگاه های جنوبی ایران به خصوص ایستگاه هایی که در نوار ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته اند دارای بیشترین فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی بوده اند. علاوه بر این، مشخص شد که به ازای هر 100 متر ارتفاع از سطح دریا 9 روز از مجموع فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی در ایران کم می شود. این روند کاهشی به گونه ای است که از ارتفاع 2300 متری به بالاتر تنش گرمایی مشخصی در ایران مشاهده نمی شود.
بررسی آسیب پذیری سکونتگاه ها در نواحی روستایی مطالعه مقایسه ای شهر فراغی و روستاهای سیل زده شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. زیرساخت های نامناسب، عدم توزیع عادلانه امکانات میان شهرها و روستاها، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، سبب روند رو به رشد آسیب پذیری سکونتگاهی کشور در برابر مخاطرات است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی جابه جاشده شرق استان گلستان پس از سیل 1384 می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و داده های آن در دو بخش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. جامعه آماری حاضر (1392 خانوار) مجموعه ای از، ساکنان شهر فراغی و روستاییانی که به روستاهای چاتال، قپان علیا و سفلا بازگشته اند می باشد. از این میزان، با توجه به رابطه ی کوکران (سطح اطمینان 95 درصد و ضریب خطای 0.05) تعداد 301 خانوار به صورت تصادفی ساده برای تکمیل پرسشنامه انتخاب و درنهایت باوجود تلاش پژوهشگران، تنها تعداد 185 مورد از پرسشنامه ها جمع آوری شد. برای مقایسه آسیب پذیری در دو نمونه، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شده است. از آنجاکه بررسی میزان آسیب پذیری کالبدی تنها با رویکردهای متداول، ممکن نبوده، پژوهش حاضر با استفاده از نرم افزار GIS به پیش بینی مناطقی که پس از رخداد مخاطرات به سبب حساسیت موجود به پهنه های بحرانی تبدیل می شوند پرداخته است. بررسی ها نشان دهنده ی افزایش میزان آسیب پذیری شهر فراغی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کاهش میزان آسیب پذیری کالبدی – محیطی آن نسبت به سه روستا می باشد. از آنجا که کاهش آسیب پذیری منوط به کاهش خسارات در تمامی ابعاد است؛ نتایج این پژوهش نشان می دهد، بازسازی پس از سیل 1384 استان گلستان نه تنها در کاهش میزان آسیب پذیری شهر فراغی نسبت به سه روستای مورد بررسی، موفق نبوده بلکه بر روند رو به رشد آسیب پذیری آن مؤثر بوده است.
بررسی تغییرات پرفشار جنب حاره تراز 500 هکتوپاسکال نیوار ایران با رویکرد تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پرفشار جنب حاره آزور بارزترین و دائمی ترین سیمای گردش وردسپهری در منطقه جنب حاره نیمکره شمالی و ایران به شمار می رود. بررسی آثار و منابع منتشرشده در رابطه با تغییرات پرفشار جنب حاره ای نشان می دهد که یک تحقیق جامع درباره تغییرات این پرفشار در فصول مختلف لازم است. افزایش یا کاهش شاخص شدت و شاخص گسترش شرقی و شمالی پرفشار جنب حاره در سطح ۵۰۰ هکتوپاسکال، تعیین کننده اصلی دوره های خشک و مرطوب در ایران است. ازاین رو هدف این مطالعه، تبیین تغییرات زمانی _ مکانی پرفشار جنب حاره و به عبارتی تعیین مرز شمالی و شرقی و همچنین شدت این سیستم در فصول مختلف بر روی ایران بوده است. بدین منظور داده های فرمت NC ارتفاع ژئوپتانسیل ساعت 12GMT طی یک دوره 68 ساله (1948- 2015) از پایگاه داده مرکز پیش بینی محیطی/ مرکز ملی پژوهش های جوی نوآ اخذ گردید و برای طبقه بندی فصلی و تهیه نقشه های مورد نظر در مراحل بعدی به فرمت های استاندارد و مورد نظرتبدیل شدند. نقشه و نمودارهای سری زمانی میانگین پرفشار جنب حاره در نیوار ایران بیانگر افزایش شاخص سطح و شدت در همه فصول باشد. شیب خط روند تمامی فصول افزایشی بوده و میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل در نیوار ایران با آهنگ 87/5 ژئوپتانسیل متر در هر 10 سال افزایش یافته و در سال 2015 به حداکثر آنومالی مثبت رسیده است.
ارزیابی و شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان دزفول با استفاده از داده های ماهواره ای قبل از جنگ عراق با ایران پرداخته شده است. جنگ به همراه خود خرابی های زیادی خصوصاً در محیط های شهری در بر دارد. در دوران پس از جنگ توجه به رشد و توسعه شهری در جهت از بین بردن آسیب های وارده اهمیت ویژه ای می یابد. امروزه مدل سازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار بسیار مفیدی برای تشریح روابط متقابل بین محیط انسان ساخت و محیط طبیعی برای کمک به تصمیم گیری برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. در این تحقیق مدل شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی CA-Marcov به کاربرده شد و در این مدل از داده های تاریخی به دست آمده از استفاده از داده های سنجش از دور چندزمانه (Landsat ETM+) مربوط به سال های 1985 و 2005 استفاده شد. نقشه های کاربری و پوشش اراضی با روش طبقه نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال در طی دو سال مورد نظر تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه های کاربری و پوشش اراضی بدست آمده و ترکیب آن با روش های پیش بینی زنجیره های مارکوف به شبیه سازی و پیش بینی تغییرات فیزیکی آتی در سال های 2018 و2030 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی در سال های 2018 و 2030 نشان از روند افزایشی در اراضی شهری شهر دزفول به ترتیب برابر 77/130 و 334 هکتار و روند کاهشی در اراضی کشاورزی به ترتیب برابر 22/320 و 24/273 هکتار دارد. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Marcov در پایش روند تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات خصوصاً رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
تحلیل آماری-همدیدی الگوهای سرماهای فراگیر غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
169 - 188
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از نمره استاندارد داده های دمای حداقل، مشخصه های آماری سرماهای فراگیر غرب ایران و شرایط همدید رخداد آن ها برای دوره 1992-2015 تحلیل شد. نخست با بررسی رخدادهای سرمایی و طبقه بندی آن ها و انتخاب آستانه معین برای تعیین سرماهای فراگیر، 176 روز سرد فراگیر در چهار ماه دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس استخراج و سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 850 هکتوپاسکال و با استفاده از روش همبستگی 5 الگوی گردشی در ایجاد این سرماهای فراگیر استخراج شد. در میان این الگوها، الگوی چهارم با 105 روز رخداد به عنوان الگوی اصلی و الگوی سوم فقط با 3 روز به عنوان رخدادهای تصادفی شناسایی شد. از لحاظ فراوانی ماهانه و سالانه، برخی از الگوها مانند الگوی سوم در سال 2006 و الگوی پنجم در سال 1996 و فقط در ماه ژانویه رخ داده اند. برخی دیگر نیز مانند الگوی دوم در سال 2006 و الگوی چهارم در بیشتر سال های دوره مطالعاتی و در هر چهار ماه رخ داده اند. الگوی اول نیز از سال 2001 به بعد و در ماه های ژانویه و فوریه رخ داده است. واکاوی همدیدی روزهای نماینده الگوها نشان داد که عامل اصلی ایجاد سرماهای فراگیر غرب ایران با توجه به مکان گزینی مراکز فشار، نفوذ سرما از سمت شمال شرق، شمال غرب و شمال به منطقه می باشد. بطوریکه در الگوی اول و دوم از سمت شمال شرق، الگوی سوم و چهارم از سمت شمال غرب و الگوی پنجم نیز از سمت شمال فرارفت هوای سرد به داخل ایران و منطقه پژوهش اتفاق افتاده است.