فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب میشود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع میگذارد. تلاشهای زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمدهترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است. الگوی توسعه میانافزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار میباشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطرهآمیز و گسلها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربریها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا الگوی توسعه میانافزا و لایهگذاری در بافتهای شهری مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمیترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت میباشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیتهای طبیعی روبروست هزینههای خدمات شهری را نیز افزایش میدهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی میکنند. توسعه میانافزا و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل میکند. در این تحقیق به منظور ارزیابی پتانسیل میان افزایی، محور تاریخی-فرهنگی شهر تبریز انتخاب گردیده و از دادههای طرح تفصیلی منطقه 6 طرح جامع تبریز استفاده شـده است. در ادامه به منظور ارزیابی پـتانسیل میانافزایی آن، مدلی تـهیه و پتانسیل میانافزایی در آن تعیین شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میانافزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر میتوان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
سنجش عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی در بافت مرکزی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نظریه پردازان به منظور توسعه بر سرمایه اجتماعی تاکید می ورزند و از آن به عنوان یک متغیر مهم برای تبیین تفاوت های اقتصادی و اجتماعی میان سطوح فضایی مختلف یاد می کنند. بافت مرکزی شهرها نیز یکی از حوزه های مسئله برانگیز در برنامه ریزی شهری کشور است و برای توسعه و بهسازی آن، طرح ها و سیاست های مختلفی آزموده شده اند که همواره با مانع عدم مشارکت ساکنین بافت، مواجه شده اند که ناشی از درنظرنگرفتن سرمایه اجتماعی است. بر این اساس هدف مقاله حاضر، سنجش و اولویت بندی عامل های موثر بر سرمایه اجتماعی بافت مرکزی شهرهاست که بافت مرکزی مشهد به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی است و اطلاعات به وسیله پرسشنامه در بین نمونه 378 نفری از ساکنین بافت مرکزی مشهد گردآوری شد. در این مقاله فرآیند محاسبات براساس روش تحلیل عاملی صورت گرفته است. بدین منظور 42 شاخص در ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی انتخاب شدند و این شاخص ها به 5 عامل تقلیل یافتند که 89 درصد واریانس را دربرداشتند. در بین 5 عامل برتر به ترتیب نسبت تأثیرگذاری، عامل مشارکت عمومی 2/24 درصد، آگاهی از حقوق شهروندی 89/22 درصد، اعتماد عمومی 35/22 درصد، اعتماد رسمی -56/16 درصد و مشارکت رسمی 9/2 درصد از واریانس را تبیین می کنند. بنابراین آگاهی از عامل های موثر بر سرمایه اجتماعی در بافت مرکزی مشهد و اولویت بندی آن، می تواند زمینه برنامه ریزی برای توسعه سرمایه اجتماعی و مشارکت مردمی بیشتر در این بافت را فراهم آورد.
ارزیابی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی از دیدگاه منطقه ای با نگاهی بر سیاست های دولت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش وسیعی از جغرافیا و جمعیت هر کشور به روستاها اختصاص دارد؛ از این روعملکرد اقتصادی نواحی روستایی، بر شکوفایی و بهره وری ملی کشورها تأثیر بسزایی می گذارد. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته ای همچون ایالات متحد امریکا، واگرایی عملکرد اقتصادی روستاها در مقایسه با شهرها، به چالشی اساسی بدل شده است. پژوهشگران، ریشة این واگراییِ عملکردی را در نوع نگاه دولت به روستاها می دانند و بیان می دارند که دولت ها ویژگی های منحصربه فرد روستا را نادیده می گیرند، روستا را مساوی با کشاورزی برمی شمارند، و به شهرهای مجاور روستا نیز بی توجه اند. از سوی دیگر، پژوهشگران معتقدند از آنجا که هر روستا درون یک منطقة اقتصادی واقع شده است، تصمیم گیری و تحلیل در خصوص روستا نیز باید با نگاه منطقه ای صورت گیرد. در این میان، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین چارچوب های تحلیل و سیاست گذاری منطقه ای، چارچوب دایاموند (الماس) مایکل پورتر و نظریة خوشه های اوست، که مطالعات متعددی نیز با استفاده از آن به بررسی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی پرداخته اند. در این مقاله، سیاست ها و نگاه دولت به روستاها در ایران بررسی شده است. برای این منظور، با انجام پیمایشی از 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سطوح میانی سیاست گذاری روستایی در سه نهاد دولتی کشور، بررسی شده است که سیاست های دولتی ایران، تا چه اندازه با دیدگاه های منطقه ای مطابقت داشته است.
مکان یابی محل دفن مناسب پسماندها در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: نقاط روستایی شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ محیط زیست روستاها از جمله ضرورت های توسعه روستایی محسوب می شود. یکی از مسایلی که محیط زیست روستاها را تهدید می کند عدم توجه به نحوه جمع آوری و دفن زباله ها در محیط روستایی است. در این مقاله با توجه به پیچیدگی عوامل تأثیرگذار در انتخاب محل دفن بهداشتی زباله، ضرورت استفاده از فن آوری های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تلفیق آن با سایر امور مدیریتی و برنامه ریزی مطرح شده است. در این مقاله از سیستم های پشتیبانی تصمیم سازی فضایی (SDSS) برای مکان یابی محل دفن زباله های سکونتگاه های روستایی نمونه در شهرستان خواف استفاده شده است. پس از تجزیه و تحلیل لایه های اطلاعاتی مؤثر در مکان یابی محل دفن زباله و همپوشانی لایه ها، محدوده روستاها به صورت کاملاً مناسب، مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب برای مکان یابی محل دفن زباله پهنه بندی گردید. در مقایسه تطبیقی بین یافته های پژوهش و مکان فعلی دفن زباله در روستاهای نمونه، مشخص گردید که مکان دفن زباله در اکثریت روستاهای مورد مطالعه در پهنه نسبتاً مناسب و نامناسب قرار دارند و فقط در سه روستای چمن آباد - ولی آباد، سیجاوند و چاه زول مکان دفن زباله در پهنه کاملاً مناسب و مناسب قرار گرفته است. با توجه به یافته های تحقیق و جهت جلوگیری از آلودگی محیط زیست، برقراری یک سیستم مدیریتی امن جهت ساماندهی پسماندهای تولیدی منطقه مورد مطالعه امری لازم و ضروری می باشد؛ و از آن جایی که مکان یابی محل دفن زباله در نواحی روستایی مقوله صرفاً خاص برای یک روستا نیست، پیشنهاد می شود یک مکان مناسب برای مجموعه ای از روستاهای همگن و نزدیک به هم مورد استفاده قرار گیرد.
ارتقای روستا به شهر و تأثیر آن در تحول تعامل های روستایی- شهری مطالعه موردی: بخش بیضاء – شهرستان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته ایجاد و نیز تقویت و بهبود تعامل های روستایی- شهری به عنوان یکی از ابزارهای توسعه هماهنگ و متعادل سکونتگاه های روستایی و شهری همواره مورد تأکید پژوهشگران و برنامه ریزان و سیاست گذاران بوده است. ایجاد و تقویت تعامل های روستایی- شهری مستلزم وجود شبکه شهری سازمان یافته مناسب و کارآمد و با رده های مختلف سلسله مراتبی در سطح سرزمین است. از این رو ایجاد و تقویت و توسعه شهرهای کوچک در عرصه های روستایی از راهکارهای مؤثر در این زمینه برشمرده شده است. در دو دهه گذشته ایجاد و شکل گیری شهرهای کوچک در نواحی روستایی کشور به دلیل تغییر در قوانین تقسیمات کشوری به شدت رو به افزایش بوده و عملاً موجب شکل گیری تعداد بسیار زیادی از شهرهای کوچک و روستا - شهرها در پهنه سرزمین شده است. در میان استان های کشور، فارس از جمله آنهایی است که با بیشترین تعداد این گونه تبدیل ها در دو دهه گذشته مواجه بوده است. حال پرسش اساسی این است که تبدیل روستاها به شهر تا چه حد به بهبود و تقویت و تحول در تعامل های روستایی- شهری انجامیده است؛ و این گونه شهرهای کوچک نوپا تا چه حد توانسته اند نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کنند. در این مقاله با رویکرد توصیفی و تحلیلی و با به کارگیری روش های اسنادی و میدانی به بررسی و مقایسه کمیت و کیفیت و نوع تعامل های شهر بیضاء (نمونه موردی) با روستاهای حوزه نفوذ آن در دو مقطع قبل و بعد از شهرشدن، و نیز دگرگونی های شکل گرفته در تعامل های روستایی- شهری بر اثر تبدیل شدن به شهر پرداخته شده است. یافته ها حاکی از آن اند که با تبدیل شدن بیضاء به شهر، پیوندهای عملکردی و انسجام روابط فضایی در محدوده مورد مطالعه افزایش یافته است
ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان مرحمت آباد شمالی، شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازارهای هفتگی از گذشته های دور تاکنون به عنوان مراکزی برای انجام مبادلات ضروری و مورد نیاز، به حیات خود ادامه داده اند. شاید این ادعا که بازارهای هفتگی برجای مانده، به شکل اولیة بازارها در جوامع ابتدایی بشر هستند که تاکنون نیز کارکردهای خود را حفظ کرده اند و در اقتصاد جوامع نقش دارند، ادعایی درخور توجه باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی است. نوع تحقیق، کاربردی، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی و به شیوة تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق، کشاورزان بهره بردار دهستان مرحمت آباد شمالی هستند. بنابر سر شماری عمومی کشاورزی در سال 1382، کشاورزان بهره بردار این دهستان در این سال 1503 نفر بوده اند که به عنوان حجم نمونه، تعداد 266 کشاورز ازطریق فرمول کوکران انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد شنبه بازار ملکان تأثیرات مختلفی در اقتصاد روستایی محدودة موردمطالعه داشته است. بیشترین اثرات آن ایجاد انگیزة خرید بین کشاورزان (به دلیل ارزان بودن کالاها و خدمات)، فروش مستقیم محصولات توسط کشاورزان به مصرف کنندگان، افزایش مشاغلی مانند چوبداری، دست فروشی، پیله وری (چرچی) و مغازه های سرراهی و نیز افزایش درآمد کشاورزان با توجه به افزایش تولید محصولات کشاورزی بوده است.
نقدی بر مقاله ی «گشت و گذاری در روستاهای نهاوند»
حوزههای تخصصی:
نقش عملکردی روستا - شهرها در توسعه روستاهای پیرامونی مورد مطالعه: شهر زرین رود، شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای روستایی- شهری در واقع به واسطه مجموعه ای از جریان ها مشخص می گردد. این گونه جریان ها از جمله عبارتند از جریان افراد، فناوری، سرمایه، منابع و داده ها. توجه به شهرهای کوچک و روستاشهرها در برنامه ریزی های توسعه از دهه1970م. مورد توجه قرار گرفت. در این پژوهش، علاوه بر تبیین جایگاه روستا-شهرها در نظام سلسله مراتبی به ذکر توان ها و محدودیت های موجود در سطح دهستان و روستاشهر پرداخته و جنبه های مثبت و منفی آن بررسی شده است. این پژوهش از نظر نوع کاربردی، از نظر درجه نظارت و کنترل میدانی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش روستاهای واقع در دهستان زرینه رود می باشد. این دهستان در سال 1390 دارای 28 روستای دارای سکنه، 3946 خانوار و 15160 نفر جمعیت می باشد. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 245 خانوار محاسبه شد. جهت تکمیل پرسشنامه در سطح روستا از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد، تا اصل فرصت برابر برای تمامی خانوارها فراهم باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون T تک نمونه ای) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، بیش ترین اثرات روستا - شهر در محدوده مورد مطالعه در بعد اجتماعی -فرهنگی بوده و روستا- شهر زرینه رود تعادل بخشی منطقه ای را در محدوده مورد مطالعه به همراه نداشته است.
شناخت الگوی ادراکی روستای خوب بر اساس روش-شناسی کیفی مورد مطالعاتی: روستای کرفس (شهرستان رزن- استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی توسعه نواحی روستایی، با در نظر گرفتن ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیط زیستی، کالبدی، و نهادی و بر اساس درک واقع بینانه از نیازهای روستاییان، مستلزم تغییر نگرش متولیان برنامه ریزی و ساختارشکنی در رویکردهای مرسوم است. این پژوهش با هدف بازشناسی معیارها و شاخص های «خوب بودن» سکونتگاه روستایی تلاش می کند با رویکردی متفاوت به مفهوم «روستای خوب» نه از دیدگاه متخصصین ذی ربط بلکه با توجه به دیدگاه ها، آرمان ها، هنجارها، نیازها، خواسته های مشترک و دلخواه ساکنان محلی آن بپردازد. تحقیق از نوع اکتشافی است و جامعه آماری، کل دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان روستای کرفس از توابع شهرستان رزن در استان همدان را شامل می شود. از تکنیک های روش کیفی (طرح سوال به عنوان موضوع انشا و تحلیل آن) و کمی(پرسشنامه) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. در مرحله نخست تحلیل، انشاهای دانش آموزان با رویکرد تحلیل مقایسه ای مداوم در چارچوب سه مرحله (کدگذاری باز، کدکذاری محوری و کدگذاری انتخابی) قرار گرفت. سرانجام 124 مقوله اصلی شناسایی شده به عنوان ویژگی های یک روستای خوب از دیدگاه دانش آموزان در چارچوب 18 مقوله اصلی دسته بندی شدند. در مرحله دوم به منظور سنجش وضعیت روستای کرفس بر اساس مقولات استخراج شده، پرسشنامه ای بر مبنای یافته های مرحله نخست در چارچوب طیف لیکرت طراحی گردید. یافته ها ی پرسشنامه در اکثریت مقوله های اصلی بیانگر فاصله روستای مورد مطاله با روستای خوب است.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی و خدمات ایمنی روستایی با استفاده از تحلیل شبکه و AHP (مطالعه موردی: شهرستان شیروان چرداول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش و حوادث طبیعی و انسان ساخت جزء جدایی ناپذیر سکونتگاه ها است و در این میان خدمات ایمنی و آتش نشانی در محیط های روستایی به دلیل قرار گرفتن روستاها در مجاورت زمین های زراعی، جنگل ها و مراتع که دارای پتانسیل آتش سوزی بالایی هستند، دارای اهمیت ویژه ای است. در این میان محلاستقرارایستگاه هایآتشنشانیفاکتورمهمیدرتواناییآنهابرایحفاظتدرمقابلحریقاست. در سال های اخیر گسترش خدمات ایمنی و آتش نشانی در دستور کار استانداری ها قرار گرفته است و در این میان یکی از دلمشغولی های مهم، مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی برای ارائه خدمات مورد نیاز در حداقل زمان ممکن می باشد. مطالعه حاضر نیز با هدف ارزیابی جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش خدمات یاد شده و مکان یابی ایستگاه های جدید برای پوشش کامل روستای شهرستان شیروان و چرداول به اجرا درآمد. برای این منظور از تکنیک های ترکیبی AHP و تحلیل شبکه و همپوشانی لایه ها در محیط ArcGIS استفاده شد. جامعه آماری مطالعه حاضر دهیاران و افراد مطلع (در روستاهای فاقد دهیاری) در 198 روستای شهرستان شیروان و چرداول بود که به صورت تمام شماری اطلاعات توسط پرسشنامه گردآوری شد. همچنین اطلاعات و نقشه های مورد نیاز از دستگاه های اجرایی مربوط گردآوری و به روزرسانی شد. نتایح تحقیق نشان می دهد 4 ایستگاه آتش نشانی شهری و یک ایستگاه آتش نشانی روستایی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد که در چارچوب زمان واکنش 6 دقیقه تنها 19 درصد روستاهای شهرستان را می توانند تحت پوشش قرار دهند. همچنین براساس نتایج همپوشانی لایه ها و ارزیابی مجدد تحلیل شبکه، 21 ایستگاه آتش نشانی جدید به همراه روستاهای تحت پوشش شناسایی شد و براساس جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش هر ایستگاه ، ایستگاه های پیشنهادی اولویت بندی شدند.
ارزیابی و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی مناطق روستایی، با استفاده از تکنیک های تصمیم-گیری چندشاخصه(مطالعة موردی: دهستان های شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی های توسعة در سطح کلان و منطقه ای، شناخت و درک تفاوت های موجود میان مناطق روستایی ازحیث سطح برخورداری آن ها از امکانات و زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این شناخت می تواند به تصمیم گیران و برنامه ریزان در کشف و شناسایی میزان محرومیت مناطق روستایی، میزان فاصلة وضعیت موجود از اهداف تعیین شده، کشف توانمندی های هر منطقه و برنامه ریزی برای توسعة متوازن مناطق روستایی کمک کند. یکی از روش های ارزیابی برای این گونه مسائل، تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه است که برای ارزیابی، رتبه بندی و اولویت گذاری چند گزینه به کار گرفته می شود. در این پژوهش با بهره گیری از سه روش تصمیم گیری چندشاخصه؛ یعنی، SAW٬TOPSIS و VIKOR و با استفاده از شاخص های توسعه در حوزه های جمعیتی، آموزشی، بهداشتی، تأسیساتی- زیربنایی، سیاسی، ارتباطی- اطلاع رسانی و رفاهی، به ارزیابی و رتبه بندی دهستان های شهرستان ساری، براساس میزان توسعه یافتگی پرداخته می شود؛ به این ترتیب که سطح توسعه یافتگی و برخورداری از امکانات رفاهی- خدماتی دهستان های موردمطالعه در مقایسه با هم بررسی می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد اختلاف قابل ملاحظه ای میان سطوح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان ساری وجود دارد؛ به طوری که دهستان های واقع در مناطق جلگه ای و نزدیک به شهر ساری، نسبت به دهستان های واقع در نواحی جنگلی و کوهستانی، به مراتب در سطوح بالاتر رتبه بندی قرار دارند.
آسیب شناسی توسعه گردشگری در سکونتگاه های روستایی استان گیلان مورد:دهستان دیلمان، شهرستان سیاهکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان ابزاری مفید برای رشد اقتصادی در نواحی روستایی نقش غیر قابل انکاری داشته و بعنوان یک نیروی مؤثر در تحولات این مناطق محسوب می شود. اما تداوم این فعالیت در طول زمان واجد پیامدهایی است که دگرگونیهایی نظیرتعدد در سبک معماری و جانمایی کاربریها خارج از محدوده تعریف شده، تغییر در کاربریهای کشاورزی و به حاشیه رفتن فعالیتهای کلاسیک و ریشه دار در نواحی روستایی و همچنین عدم رعایت نظام کاربری اراضی از جمله آنهاست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و باستناد مطالعات اسنادی و مشاهده و مصاحبه با کارشناسان و مدیران محلی به بررسی آسیبهای ناشی از توسعه گردشگری در یکی از نواحی روستایی استان گیلان (دهستان دیلمان شهرستان سیاهکل) می پردازد. ناحیه جغرافیایی این پژوهش یکی از محدوده های اکوتوریستی گیلان است که در طی دهه اخیر و بدلایلی که در این مقاله بدانها پرداخته خواهد شد شدیدترین تغییرات فضایی-کالبدی را در بستر محیطی خویش دیده و روند این تغیرات با شتاب چشمگیری در حال افزایش است. در واقع این مقاله تلاش دارد تا گسترش تفکر سرمایه داری و نقش آن در کثرت عناصر کالبدی با هویت های مختلف و مالاً کاهش عناصر وحدت بخش مکانی را درناحیه به تحلیل بکشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد به طور متوسط روزانه در حدود 230نفر گردشگر به منطقه وارد می شوند و بر همین اساس علیرغم کاهش 31 درصدی در جمعیت روستایی در فاصله سرشماریهای سال 1375 و 1385، درخواست برای ساخت و ساز در این ناحیه 25 درصد افزایش داشته است. علیرغم اینکه تمامی روستاهای بالای 50 خانوار ناحیه و همچنین مرکز اداری-سیاسی آن (شهر دیلمان) برخوردار ازطرح فیزیکی- کالبدی هستند لیکن سرعت تغییرات در چشم انداز جغرافیایی ناحیه به گونه ایی است که مدیران نیز عملاً در دام منفعت مالی حاصل از این امر از سازماندهی این فضاهای بکر و مستعد غافل شده و ضرورت آنرا به فراموشی سپرده اند. تداوم این وضعیت می تواند به انحصارگرایی فضاهای جغرافیایی و از آن مهمتر تخریب منابع و واگرایی از اهداف و برنامه های توسعه پایدار ناحیه دیلمان بیانجامد.
راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان مورد: شهرستان جاسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش اساسی در زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان ایفا می نمایند. ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی روستاییان منطقه دارد. روستاهای ساحلی دریای عمان به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و طبیعی از لحاظ ماهیگیری دارای پتانسیل های بالایی می باشند. با این همه، ماهیگیری در این روستاها ساختاری سنتی داشته و همپای ظرفیت های بالقوه ی خود توسعه نیافته و با مشکلات و تهدیدهای متعددی مواجه است و ماهیگیران روستایی در سطح پایینی از توسعه قرار دارند. شناسایی توان ها و تنگناها و بهره گیری از فرصت ها و رفع موانع ماهیگیری، کمک زیادی به محرومیت زدایی و تحقق توسعه ی اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه می نماید.
هدف این مقاله تدوین راهبردهای مناسب برای توسعه فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان می باشد. تحقیق حاضر به عنوان مطالعه ای کاربردی با رویکردی تحلیلی و با اتکاء بر یافته های اسنادی و میدانی، به بررسی موضوع پرداخته است. عمده ترین ابزار جمع آوری داده ها تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان می باشد. برای تدوین راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری از چارچوب جامع تدوین راهبرد استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی منطقه با دارا بودن 12 عامل قوت و 12 عامل ضعف و همچنین 10 مورد فرصت و 10 مورد تهدید خارجی، دارای توانمندی ها و تنگناهای گوناگونی است. نتیجه ی تحقیق حاضر استخراج 28 راهبرد توسعه ای (SO)، محافظه کارانه(ST)، تنوع (WO) و تدافعی (WT)از طریق تحلیل (SWOT) می باشد. فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری از لحاظ ماتریس عوامل داخلی و خارجی (IE) از وضعیت مناسبی برخوردار بوده و جمع امتیاز نهایی از5/2 بیشتر است. بنابراین بهتر است برای توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای منطقه راهبردهای توسعه ای مورد تأکید قرار گیرد.
تحلیل ارتباط زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری با برخورداری خدماتی (مطالعه موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای پیرامون شهری در زمره سکونتگاه هایی قرار دارند که همزمان صحنه شکل گیری، رشد و تداوم فرصت ها و تهدیدهایی هستند که کیفیت زیست و نحوه تامین نیازهای ساکنان را تحت تاثیر قرار می دهد. زیست پذیری، یک مفهوم کلی است که با تعدادی از مفاهیم و اصطلاحات دیگر مانند پایداری، کیفیت زندگی و کیفیت مکان، و اجتماعات سالم در ارتباط است. سکونتگاه زیست پذیر را به طور خلاصه، به عنوان مکان مناسب برای کار و زندگی تعریف نموده اند. منطقه مورد مطالعه در این تحقیق، روستاهای پیرامون شهری در سطح شهرستان ورامین و در مجاورت چهار نقطه شهری واقع در آن است. هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین زیست پذیری و برخورداری خدماتی این روستاها است. روش تحقیق تحلیلی بوده و با استفاده از یافته های میدانی و ادبیات جهانی حوزه زیست پذیری صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که بین نمره زیست پذیری هر روستا با ضریب توسعه یافتگی خدماتی آنها در روش موریس رابطه معناداری مشاهده نمی شود. همین همبستگی بین هر یک از ابعاد زیست پذیری با برخورداری خدماتی سنجیده شده است . بین هیچ کدام از ابعاد با برخورداری خدماتی ارتباط معنادار مشاهده نمی شود.
ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی استان ایلام (مطالعة موردی: دهستان کارزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ککیفیت زندگی مفهومی چندوجهی است و برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و معیاری برای تعیین رضایت و یا رضایت نداشتن افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی به کار می رود که به عواملی ازجمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، امنیت و غیره وابسته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی و با هدف ارزیابی کیفیت زندگی در روستاهای دهستان کارزان تدوین شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل همة روستاهای دارای 20 خانوار و بیشتر دهستان کارزان است (4416 = N) که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای، 238 سرپرست خانوار به عنوان نمونه برای کامل کردن پرسش نامه انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه ای بود که روایی آن براساس نظر گروهی از متخصصان تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی مقیاس اصلی پرسش-نامه، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (872/0). داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد براساس دیدگاه های نمونة موردمطالعه، به غیراز مؤلفة کیفیت محیط مسکونی، سایر مؤلفه های موردبررسی برای سنجش کیفیت زندگی پایین تر از حدمتوسط هستند. روستاهای موردبررسی نیز با درنظرگرفتن ابعاد کیفیت زندگی و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تست دانکن در چهار طبقه دسته-بندی شده اند. همچنین، در این مطالعه رابطة معنادار مثبتی بین جمعیت و سطح کیفیت زندگی در روستاهای موردمطالعه در سطح آلفای 5% و ضریب 685/0 مشاهده شد.
کاربرد ترکیب الگوریتم خوشه بندی و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) در سطح بندی توسعه یافتگی مناطق روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته، کیفیت توسعه و زیرساخت های آن مسائل عمده ای را در روند توسعة روستاهای کشور ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع، یکی از تنگناهای اساسی در ارائة مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمار می آید. دراین راستا، در پژوهش حاضر به موضوع سطح بندی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد می پردازیم. این تحقیق، به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای بالای 20 خانوار و بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بودند که 566 روستایی مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها، علاوه بر اسناد، از پرسش نامة محقق ساخته نیز استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، بیانگر بهینگی پرسش نامه بود. برای تعیین شاخص های به کاربرده شده، از رویکرد اندام وار استفاده شد. برای تعیین سطوح توسعه یافتگی، از روش تحلیل خوشه ای به شیوة K-means و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) استفاده شد. داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزار MATLAB 7.10 انجام شد. یافته ها نشان داد که جواب بهینة الگوریتم ترکیبی K-means و ICAاز بهترین جواب الگوریتم K-means بهتر است؛ این موضوع اعتبار این الگوریتم را به وضوح نشان می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پراکنش فضایی توسعه یافتگی در منطقة موردمطالعه در وضعیت متوازنی قرار ندارد؛ بهطوری که اغلب روستاها (43/49%) در سطح نسبتاً محروم قرار می گیرند. همچنین، در سطوح در حال توسعه و توسعه یافته به ترتیب، 08/28% و 47/22% از روستاها قرار دارند. افزون براین، روستاهای دهستان سررود شمالی از وضعیت توسعه-یافتگی بهتری نسبت به سایر روستاهای بخش مورد مطالعه برخوردار هستند.
نقش اقتصاد غیر زراعی بر ماندگار سازی روستائیان در مناطق روستایی شهرستان سمیرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماندگاری روستائیان در روستاها به طور بلا فصلی با موضوع مهاجرت روستا- شهری پیوند دارد. بنابراین انتظار می رود بخش عمده ای از دلایل دامن زننده به این گونه از مهاجرت ها موجبات عدم مانداگاری روستائیان در روستاها را به دنبال داشته باشد. یکی از دلایل این پدیده، مشکلات اقتصادی حاکم بر فضاهای روستایی است. مسائلی چون بیکاری آشکار و پنهان، کمبود و بی ثباتی درآمد، فقر روستایی و غیره که عمدتاً در ساختارهایی بروز می یابند که در آنها کشاورزی معیشتی و بویژه فعالیت در بخش های زراعی سهم بالایی از اشتغال و درآمد را در فقدان منابع درآمدی دیگر، بخود اختصاص می دهد. جهت کاهش اثرات سوء این مسایل و ارتقاء سطح زندگی روستائیان که خود نهایتاً کاهش در مهاجرت دائم از روستاها را نتیجه می دهد، استراتژی های گوناگونی مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. اقتصاد غیر زراعی یکی از مهم ترین آنها است که با توجه به کارکردهای خود از توانایی قابل ملاحظه ای در این ارتباط برخوردار است. در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین میزان پرداختن به فعالیت های غیر زراعی و ماندگاری روستائیان در محل سکونت شان پرداخته شده و مواردی چون نرخ رشد جمعیت، درآمد، اشتغال، کیفیت زندگی و تمایل به ماندن در روستا در بین 423 خانوار روستایی به عنوان نمونه آماری از بین خانوارهای روستایی شهرستان سمیرم در قالب پیمایشی مبتنی بر پرسش نامه محقق ساخته و مطالعات اسنادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از برتری خانوارهای فعال در بخش غیر زراعی نسبت به سایر خانوارهای روستایی در ارتباط با مقولات مورد بررسی می باشد. به بیان دیگر این خانوارها از درآمد های بالاتر، کیفیت زندگی مطلوب تر، رضایت از زندگی بیشتر و تمایل به ماندگاری بالاتر در روستا نسبت به گروه دیگر برخوردار بوده اند.
بررسی و تحلیل میزان تمایل کشاورزان به مشارکت در پروژه های مدیریت خشکسالی در شهرستان طارم علیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی و تحلیل میزان تمایل کشاورزان به مشارکت در پروژه های مدیریت خشکسالی در شهرستان طارم علیا، واقع در استان زنجان، انجام گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است که به روش پیمایشی اجرا شده است. جامعه ی آماری این پژوهش، همه ی کشاورزان شهرستان طارم علیا بوده (12000=N) و روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب است. حجم نمونه با استفاده از جدول کوکران برای جمعیّت های کوچک محاسبه و تعداد 375 نفر تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات میدانی از پرسش نامه استفاده شده است. روایی پرسش نامه با استفاده از نظرات تنی چند از استادان و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت و به منظور سنجش میزان پایایی ابزار پژوهش، از آماره آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای مقیاس پرسش نامه 908/0 به دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد مناسب این مقیاس ها برای سنجش مقیاس اصلی مطالعه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پاسخ گویان برای اولویت بندی میزان تمایل کشاورزان به مشارکت در پروژه های مدیریت خشکسالی، نشان می دهد که به ترتیب ""عقد قرار داد برای بیمه ی خشکسالی محصولات زراعی و باغی""، ""پذیرش شیوه های آبیاری تحت فشار"" و ""مشارکت در لایروبی رودها"" در اولویت اوّل تا سوم قرار دارند.
امکان سنجی کشت کلزا در شهرستان ایذه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ریزی منطقهای و بویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. متکی بودن اقتصاد مردم نواحی روستایی بر کشاورزی، قابلیت کشاورزی منطقه مورد مطالعه، اقلیم مناسب و چند فصلی، خاک مطلوب، تنوع محیطی و تعیین و تفکیک پتانسیلها و تنگناهای منطقه از لحاظ درصد تولید و بازدهی کشت کلزا، ضرورت تحقیق را بازگو می کند. هدف از انجام پژوهش این بوده که توان و پتانسیل کشاورزی شهرستان ایذه برای کشت کلزا با بررسی عوامل طبیعی و اقلیمی شناسایی و امکان سنجی شود و اثرگذاری هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار گیرد.12 لایه مورد استفاده عبارت اند از لایههای ارتفاع، شیب، فرسایش، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، پوشش زمین، تیپ اقلیمی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، حداکثر دمای سالانه، حداقل دمای سالانه. برای انجام این پژوهش از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شده که وزن دهی به معیارها مطابق نظر کارشناسان مربوطه و منابع موجود در درون و همچنین بین لایهها انجام گرفت. سپس اراضی منطقه به پنچ طبقه تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از 39/3779 کیلومتر مربع مساحت شهرستان ایذه، طبقه بسیار مناسب این نقشه15997/565 کیلومتر مربع معادل 95/14درصد، طبقه دوم یعنی مناسب 15997/963 کیلومتر مربع برابر 48/25 درصد مساحت منطقه میباشد یعنی بیش از 40 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه برای کشت کلزا دارای شرایط ایده آل و مساعدی هستند. پهنههای اکولوژیکی دیگر نقشه یعنی طبقه متوسط، ضعیف، نامناسب نیز به ترتیب 49/22، 34/20، 02/16 درصد از مساحت شهرستان را در بر میگیرند. در نقشه نهایی پهنه مناسب با رنگ سبز در مرکز منطقه و پهنه نامناسب برای کشت کلزا با رنگ نارنجی در چهار چهت اصلی مشخص میباشند.
نقش نهاد خیریه ای کمیته ی امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان تحت پوشش روستایی مورد: بخش کندوان شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر یکی از چالش های گذشته و حال دولت ها و ملت ها بوده است و در هر دوره ای راهکارهایی برای کاهش آن مطرح شده است. یکی از راهکارها، نهادسازی است که به صورت دولتی و یا غیر دولتی، (NGO)، اقدام به فقرزدایی می نمایند که نمونه بارز آن در ایران کمیته امداد امام خمینی (ره) است. هدف مقاله، مطالعه ی نقش کمیته ی امداد در کاهش فقر مددجویان تحت پوشش بخش کندوان شهرستان میانه در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و با استفاده از 9 مؤلفه وضعیت آموزش، مشارکت، گذران اوقات فراغت، وضعیت مصرف کالاهای بادوام، الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت بیمه، وضعیت اشتغال و درآمد و وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، در 68 روستای بخش کندوان در قالب سه دهستان و 160 خانوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. همچنین، جهت تجزیه و تحلیل مؤلفه ها و گویه ها از آزمون آماری ناپارامتریک ویلکاکسون و دو ارزشی مک نمار و نرم افزار SPSS استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد که: میانگین ها، رتبه های مثبت و منفی در بعد از تحت پوشش مددجویان نسبت به قبل از آن، روند رو به رشدی داشته است و نیز سطح معناداری (SIG) در اکثر مؤلفه ها و گویه های مرتبط به آن مساوی یا کوچک تر از 0/05>.α بوده و بنابراین می توان اذعان نمود که کمیته ی امداد در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی (مسکن) منجر به تغییرات معنادار در نزد مددجویان تحت پوشش شده است.