فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
47 - 58
حوزههای تخصصی:
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
راهبردهای احیائ ارزشهای زیبایی شناسی محیطی رود دره دارآباد تهران.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۶۶-۴۷
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی سیاست پژوهی نقش پذیری نهادهای رسمی در فرایند تأمین زمین و مسکن شهری با ارائه راهکارها و پیشنهادات در ایران.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۱۸۰-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
تبارشناسی رویکردهای تبیین جایگاه فضاهای باز عمومی در سکونتگاه های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۱۲۶-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
تحلیل نقش گردشگری بر کیفیت زندگی شهروندان با تأکید بر شاخص های ذهنی (مطالعه موردی: شهر فشم، شهرستان شمیرانات)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
35 - 45
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری شهری اثرها و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، و زیست محیطی متفاوتی دارد که از جمله می توان به نقش این فعالیت بر کیفیت زندگی شهروندان اشاره کرد. کیفیت زندگی، که امروزه از مؤلفه های مهم مورد توجه متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری است، مفهومی چند بعدی است و جنبه های مختلفی دارد. امروزه، فقط برآورده شدن نیازهای جسمانی و برخورداری از امکانات رفاهی زندگی کفایت نمی کند و توجه به ابعاد ذهنی کیفیت زندگی شهروندان مورد توجه بیشتری واقع شده است. بر همین اساس، در این پژوهش، به بررسی و تحلیل توسعه گردشگری و نقش آن در ابعاد کیفیت زندگی شهروندان شهر فشم با تأکید بر شاخص های ذهنی پرداخته شده است. روش شناسی این تحقیق توصیفی و تحلیلی و داده های مورد نیاز با استفاده از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان محلی شهر مطالعه شده است که با استفاده از روش کوکران تعداد 286 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. همچنین با بهره گیری از آزمون های آماری داده های جمع آوری شده تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که توسعه گردشگری در شهر فشم توانسته نقش مؤثری بر بهبود کیفیت شهروندان ایفا کند که این بهبود وضعیت در میان قلمروهای مختلف کیفیت زندگی یکسان نبوده و تفاوت معناداری بین آن ها وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که در ارزیابی اهمیت و جایگاه نقش گردشگری در شهر فشم، از میان قلمروهای مطالعه شده، تفریح و اوقات فراغت بیشترین تأثیر را بر دیدگاه شهروندان داشته است.
ارزیابی سطوح توسعه یافتگی مسکن با استفاده از روش تحلیل عاملی (نمونه مطالعاتی: شهرستان های ناحیه شمالی استان همدان)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن است. این پدیده علی رغم اینکه دارای ابعاد گوناگون اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی- کالبدی است، همیشه از بعد اقتصادی موردبررسی قرارگرفته و کمتر از بعد کمی و کیفی به آن پرداخته اند که ازاین سبب چون معضلی لاینحل رخساره می نماید. گستردگی ابعاد مسئله از سوئی و برخوردهای تک بعدی از سوی دیگر، پژوهش در آن را دچار حساسیتی خاص کرده است. بی تردید نگرش یک بعدی به مسئله (بدون درنظرگرفتن شاخص های کمی و کیفی به طور همزمان)، قادر به ارائه راه حل های همه جانبه و همبسته با سایر مسائل نیست. بی اعتنایی به سازمان فضایی مجموعه های مسکونی و عوامل کیفی آن ها، عملاً به بهای بیش ازحد دادن به کمیت انجامیده است و این دست کم در مورد ساخت خانه های ارزان قیمت مصداقی تام دارد. حال آنکه رضایت نهایی متقاضیان مسکن نه در کمیت بلکه در کیفیت آن نهفته است. لذا بران شدیم تا با در نظر گرفتن شاخص های کمی و کیفی به طور هم زمان پاسخی مناسب برای این مسئله بیابیم.در این پژوهش به بررسی میزان توسعه یافتگی وضعیت مسکن شهرستان های ناحیه شمالی استان همدان بامطالعه اسنادی 13 شاخص مرتبط با مسکن درزمینه شاخص های کمی، کیفی، اقتصادی، جمعیتی و کالبدی و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی و بهره گیری نرم افزار اس پی اس اس به منظور یافتن شهرستانی که ازنظر استانداردهای مسکن دارای وضعیت بهتری هست، پرداخته ایم. نتیجه این پژوهش حاکی از نبود برنامه ای منسجم و نظام مند در امر مسکن و شکل گیری الگوهایی ناهماهنگ است. به طوری که شهرستان کبودرآهنگ در رتبه اول یعنی شهرستان های توسعه یافته و شهرستان شیرین سو در پایین ترین رتبه توسعه یافتگی قرارگرفته است.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر گسترش آپارتمان نشینی در شهر خرم آباد با استفاده از تکنیک های AHP و TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر توسعه عمودی شهرهای کشور؛ بدلیل تراکم زیاد در شهرها، بالا رفتن قیمت زمین، کاهش بعد خانوار و سرانجام تأمین مسکن ارزان مورد توجه قرار گرفته است. ساختار طبیعی شهر خرم آباد، تحولات اقتصادی آن به همراه رشد طبیعی جمعیت و دگرگونی خانواده از حالت گسترده به هسته ایی باعث افزایش نیاز به مسکن و سرانجام توجه به توسعه عمودی گردید. رویکرد حاکم بر این نوشتار تحلیلی- کمی است، و در 3 مرحله مطالعات کتابخانه ای، پژوهش های میدانی، و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدلهای AHP و TOPSIS تدوین گردیده است. نتایج حاصل از بکارگیری تکنیک AHP حاکی از آن است که عوامل محیطی بیشترین تاثیر را در گسترش عمودی سازی در خرم آباد داشته و عوامل دیگر همچون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در رده های دیگر قرار دارند. همچنین از طرف دیگر، یافته های حاصل از رتبه بندی مؤلفه های مربوط به عوامل چهار گانه مؤثر بر آپارتمان نشینی با استفاده از تکنیک TOPSIS دلالت بر آن دارد که عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی به ترتیب اهمیت در روند این پدیده تأثیر گذار بوده اند. در جمع بندی نهایی با استفاده از مدلهای دوگانه می توان به این نتیجه دست یافت عوامل طبیعی و اجتماعی- اقتصادی به صورت موازی و تلفیقی بر گسترش آپارتمان نشینی در شهر خرم آباد مؤثر بوده اند.
مدل بهینه تخلیه اضطراری جمعیّت پس از حادثه در اماکن شهری با استفاده از الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردd منطقه ۳ شهر کرمان)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرنشینی و وجود بلایای طبیعی و انسان ساز و اثرگذاری آن ها بر روند توسعه و پیشرفت کلان شهرها و ارائه راهکارهای بدیع و بهینه برای حفظ جان انسانها بسیار ضروری است. ارائه مدلی پویا برای تخلیه اضطراری جمعیّت در زمانی کوتاه، افزایش سرعت و کیفیت ارائه خدمات، هنگام و بعد از بحران، از اهمیّت زیادی برخوردار است. هدف تحقیق شناسایی و یافتن بهترین مسیر، جهت تخلیه جمعیّت در مواقع اضطراری است. مسئله اساسی تحقیق این است که به علت عدم پیش بینی قبل از حادثه، تخلیه اضطراری پر از حادثه با مشکلات اساسی روبرو می شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور شناسایی شاخص ها و معیارهای مؤثر جهت تخلیه اضطراری، از نظرات کارشناسان و جهت رتبه بندی معیارها از نرم افزار Expert Choice در GIS و از الگوریتم ژنتیک به دلیل سادگی و سرعت بالای آن جهت تحلیل در شبکه های با ابعاد بالا، برای رسیدن به نقاط امن، استفاده شده است. برای آماده سازی داده های لایه های اطلاعاتی مربوط به معابر و بلوکهای شهری، همچنین عرض معابر از پایگاه داده GIS شهرداری کرمان استفاده شده است. نتایج تحقق نشان می دهد که روش پیشنهادی ضمن در نظر گرفتن تراکم جمعیّت و عرض معابر، کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به نقاط امن را می یابد. بنابراین می توان بطورمؤثری از آن برای تخلیه اضطراری استفاده کرد.
بررسی ضرورت ایجاد شهر جدید عالیشهر و ارزیابی عملکرد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ضرورت ایجاد شهر جدید عالیشهر و ارزیابی میزان عملکرد آن، به طور خاص، در جذب سرریز جمعیتی شهر بوشهر و همچنین به بررسی میزان رضایتمندی خانوارهای ساکن این شهر جدید می پردازد. این پژوهش، از نوع توصیفی– تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی در قالب پرسشنامه بوده است. یافته های پژوهش، با استناد به اسناد و شواهد موجود، نشانگر این است که ضرورتی برای احداث شهر جدیدی به عنوان سرریز جمعیت شهر بوشهر وجود نداشته است و به طور عمده تحت تاثیر سیاست های شهری دهه 60 و بر پایه تصمیمات غیرکارشناسانه تصویب و اجرا شده است. در همین راستا طبق اطلاعات اخذ شده از پرسشنامه ها، درصد پایینی از خانوارهای ساکن در شهر جدید عالیشهر سرریز جمعیتی شهر بوشهر هستند که دلیل اصلی مهاجرت آنها اجاره پایین و زمین و مسکن ارزان بوده است. همچنین، رضایت خانوارهای ساکن در این شهر جدید در حد پایین بوده و به اقامت دایم در آن تمایلی ندارند.
بررسی و بازبینی مفهوم شهر دوستدار کودک از مشارکت سازی کودکان تا استانداردهای طراحی؛ با ارائه راهکارهای اجرایی و راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۳۲۲-۲۹۷
حوزههای تخصصی:
امروزه درنظر گرفتن کودکان در طراحی شهری و مشارکت سازی کودکان در فرآیندهای مدیریتی و برنامه ریزی شهر، می تواند ضمن تاثیر بر مراحل رشد و تعالی کودکان و تربیت و شکوفایی شخصیتی آنها، زمینه ساز طراحی متناسب شهرها بر اساس نیازهای فیزیکی و روان شناختی کودکان فرض شود. بر این اساس بوده است که شهرهای دوستدار کودک به عنوان رویکردی آینده پژوهانه در فرآیند طراحی و مدیریت شهری مورد توجه قرار گرفته اند که در مقاله حاضر به اختصار مورد اشاره قرار گرفته است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و روش اسنادی بهره برده است. در پایان بعد از اشاره به مفهوم شهرهای دوستدار کودک، به مفهوم مشارکت کودکان در طراحی و مدیریت شهری اشاره شده و استانداردهای خاص طراحی فضاهای شهری در ابعاد کلی تبیین گردیده است.
مکان یابی بهینه ی جهات توسعه ی فیزیکی شهر سرخنکلاته با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از موارد بسیار مهم و پیچیده برای برنامه ریزان شهری، تصمیم گیری در مورد مکان های مناسب جهت گسترش آتی شهر و تعیین اراضی مناسب توسعه می باشد که این مهم تنها با نگاهی جامع نسبت به تمام عوامل تأثیرگذار در جهت یابی توسعه ی فیزیکی شهر، محقق خواهد شد. در این راستا، پژوهش حاضر نیز که از نوع توسعه ای-کاربردی می باشد، با هدف تعیین مکان های مناسب جهت گسترش آینده ی شهر سرخنکلاته در استان گلستان، به مطالعه ی این مهم با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. بدین منظور از روش ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط GISاستفاده شده و طیّ این فرایند،13 شاخص طبیعی و انسانی شناسایی و مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه ی حاصل گویای آن است که اراضی مناسب توسعه با مساحت 61/33% عموماً در قسمت های جنوبی و جنوب شرقی و غربی و اراضی با تناسب کم و بسیار کم با مساحت 42/38% در قسمت های شمالی و شمال شرقی و غربی قرار گرفته اند که با تدوین استراتژی های مناسب توسعه و هدایت مراکز سکونت و فعالیّت به سوی اراضی مناسب می توان از گسترش سکونتگاهها در اراضی نامناسب ممانعت نموده و ضمن حفاظت از اراضی کشاورزی منطقه از منابع موجود به نحو مطلوب تری استفاده کرد. در نهایت با اعمال رابطه ی جبری همه ی نقشه های عامل با هم در محیط GIS مورد هم پوشانی قرار گرفتند و نقشه ی پتانسیل اراضی مناطق واقع در محدوده ی طرح هادی شهر سرخنکلاته جهت توسعه ی شهر کلاس بندی شد. در نهایت پیشنهاد اساسی یافته های حاضر، بر تمرکز توسعه ی فیزکی آتی شهر در قسمت های شمالی، شمال شرقی و غربی، با توجه به وضعیت مناسب موجود جهت توسعه ی آتی آن است.
تبیین نسبت و همبستگی توسعه و امنیت عمومی در چارچوب تقسیمات کشوری ایران مطالعه موردی: شکل گیری استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین ارتباط دو مؤلفه توسعه و امنیت عمومی در بستر تقسیمات کشوری، موضوع اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. توسعه امری چندبعدی است که مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم، تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری ها و ریشه کن کردن محرومیت است. محرومیت از دید بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، فقط در معنای اقتصادی و مادی آن فهمیده نمی شود و تمام جنبه های زندگی اجتماعی را شامل می شود. رویکرد اصلی در این پژوهش، محرومیت نسبی است. محرومیت نسبی یکی از ابعاد اساسی توسعه بوده و یک احساس است. یکی از نمودهای اصلی احساس محرومیت نسبی، احساس تبعیض است. احساس تبعیض زمینه ساز بروز نارضایتی و آشوب های اجتماعی بوده و ممکن است امنیت عمومی یک کشور را با مشکل مواجه کند. این پژوهش با استفاده از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا ارتباط توسعه و امنیت عمومی، نظام تقسیمات کشوری ایران را متأثر کرده است؟ فرضیه در نظر گرفته شده آن است که ارتباط توسعه و امنیت عمومی، توانایی تأثیرگذاری بر نظام تقسیمات کشوری ایران (و منطقه مورد مطالعه) را دارد. همه بررسی های تاریخی و رویدادهای جاری حاصل از این پژوهش در منطقه مورد مطالعه (استان قزوین)، گویای این واقعیت است که ارتباط توسعه و امنیت عمومی، بر تقسیمات کشوری ایران تأثیرگذار بوده است.
ارزیابی پایداری محلات شهری در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار و به تبع آن توسعه پایدار محله ای مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با تأکید بر «جامع نگری» بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش از میان چهار بافت مشخص در شهر سقز، از هر بافت یک محله برای نمونه انتخاب شده و در هر محله با توزیع و تکمیل پرسش نامه و بهره گیری از مدل ELECTRE وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شده اند. در این تحلیل 8 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به کار رفته است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان پایداری محلات تحت مطالعه بدین ترتیب اولویت بندی می شود: محله «ناوقلا» در بافت قدیمی با 3 امتیاز به عنوان محله پایدار شناخته می شود که از دلایل آن می توان به هویت محلی، حس تعلق مکانی، مشارکت ساکنان در امور مربوط و سرزندگی در ساختار کالبدی این محله اشاره کرد. محله «سی ودومتری» در بافت میانی با 1 امتیاز به عنوان محله نیمه پایدار شناخته می شود. محله های «شهرک دانشگاه» در بافت نسبتاً جدید و «بهارستان» در بافت جدید با کسب امتیاز 2- به عنوان محله ناپایدار شناخته می شوند. از دلایل ناپایداری این محله ها می توان به کم توجهی مدیران شهری، نبود ظرفیت قابل تحمل محله و فقدان مشارکت ساکنان در کارهای جمعی محله اشاره کرد.
جستاری در حوزه های آرمان شهرهای نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۵۴-۴۳
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضایی کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیر رسمی منطقه کلانشهری تهران (مطالعه موردی: اسلام آباد، صالح آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعه کیفیت زندگی در نواحی شهری مورد توجه گسترده بوده است. متأسفانه در بیشتر کلانشهرهای ایران، شاهد معضلی به نام سکونتگاه های غیر رسمی هستیم که دارای کیفیت زندگی چندان مناسبی نیستند. در این پژوهش، کیفیت زندگی در دو سکونتگاه غیر رسمی کلانشهر تهران (صالح آباد و اسلام آباد) با رویکرد ذهنی بررسی شده است. برای انجام پژوهش، دویست نمونه از بین ساکنان شهر اسلام آباد و صالح آباد به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از شاخص های ذهنی، کیفیت زندگی در این دو شهر مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش با مراجعه حضوری به مناطق مورد مطالعه (اسلام آباد و صالح آباد)، داده های مورد نیاز به شیوه های مشاهده، مصاحبه و مهم تر از همه، تکمیل پرسش نامه، جمع آوری شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان سرانه های مختلف و برخورداری از امکانات مورد نیاز در این سکونتگاه ها وضعیت چندان مناسبی ندارند که این موضوع، پایین بودن میزان رضایتمندی ساکنان را به دنبال داشته است. همچنین اثبات شد میزان رضایتمندی از وضعیت کیفیت زندگی در بین ساکنان دو منطقه صالح آباد و اسلام آباد، تفاوت معنادار دارد و سکونتگاه اسلام آباد کیفیت زندگی بالاتری از صالح آباد دارد. ضمن اینکه در صالح آباد، مهم ترین عامل مؤثر بر کیفیت زندگی، عامل اقتصادی و امنیتی و متغیرهای آن بوده، اما در اسلام آباد، عامل وضعیت بهزیستی با متغیرهای مربوطه، مهم ترین عامل اثرگذار شناخته شد. درنهایت با توجه به نتایج پژوهش، در راستای راهبرد توانمندسازی این سکونتگاه ها و ارتقای کیفی آنها، پیشنهادهایی مطرح شده است.
بررسی ظرفیت و قابلیت های مشارکت شهروندان در امور شهری مطالعه موردی: شهر فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نیمه ی دوم قرن بیستم مفهوم مشارکت با نگرشی نو به موضوعی کلیدی در برنامه های توسعه، خصوصاً برنامههای توسعه ی شهری بدل شده است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامهریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده ی تازهای نیست اما با رشد شهرنشینی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس میگردد.
شهر فسا با 92020 نفر جمعیّت در سال 1385 از شهرهای پرجمعیّت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا را که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است میتوان به عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری، عدم آگاهی شهروندان از حقوق و تکالیف خود در امور مربوط به شهر اشاره کرد. هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی ظرفیت و قابلیتهای مشارکت شهروندان فسایی در امور شهری است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعهای است، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخبه سؤالات و ارایه ی راهحل برای مسأله ی مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر ابتدا به مطالعهی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2-امکان مشارکت، تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی این مقاله بر میزان گرایش و تمایل به مشارکت (ظرفیت مشارکتی شهروندان) معطوف شد. سپس جهت شناسایی و سنجش متغیّرهای ضروری نشان دهنده ی ظرفیت مشارکت شهروندان در امور شهری هشت متغیّر اصلی تشخیص داده شد که در کل برای سنجش این هشت متغیّر 34 سؤال طرح گردید. بر این اساس، پرسشنامهی سنجش متغیّرهای ظرفیت مشارکت شهروندان فسایی تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد.
نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد که شهروندان فسایی دارای ظرفیت مشارکتپذیری متوسط به بالا هستند و در بین شاخصهای مشخص کننده ی ظرفیت مشارکت شهروندان، فقط در شاخصهای اوقات فراغت، اعتماد اجتماعی و تصور از خویشتن رتبه ی متوسط و در بقیه ی شاخصها رتبه بیش از حد متوسط کسب کردهاند.
بررسی وضعیت مدیریت و ساماندهی سازمان های غیردولتی(NGOs) فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های غیردولتی(NGOs) در جوامع مدنی با هدف افزایش مشارکت شهروندان در امور مختلف اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرند. از آنجاکه نحوه مدیریت یک سیستم، تاثیر بسزائی در عملکرد آن دارد، موفقیت سازمان های غیردولتی ایران نیز بستگی به بسترسازی مناسب جهت فعالیت این سازمان ها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نحوه مدیریت کلان و ساماندهی سازمانهای غیردولتی ایران، بویژه سازمان های فعال در زمینه های فرهنگی وهنری است که از طریق بررسی نحوه مدیریت مدیران دولتی که مسئولیت بسترسازی برای فعالیت این سازمان ها را بر عهده دارند، انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. دراین راستا براساس نظریه هنری فایول برای هریک از وظایف پنج گانه مهم مدیریت، فرضیه ای تنظیم شده است. طبق فرضیات تحقیق میان وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، هدایت و رهبری، و کنترل عملکرد متولیان به عنوان متغیرهای مستقل از یک سو و موفقیت سازمان های غیردولتی فرهنگی، به عنوان متغیر وابسته رابطهمعناداری وجود دارد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی آن با روش محتوایی- صوری و میزان پایایی آن هم با روش آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید، استفاده شده است. این پرسشنامه در میان کلیه اعضای جامعه آماری، متشکل از41 نفر از مدیران و معاونین سازمان های دولتی مسئول، توزیع وجمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت و برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش آزمون استقلال صفات کای دو استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده چهار فرضیه تحقیق تایید شد، ولی فرضیه مربوط به اصل هماهنگی میان متولیان مورد تایید قرار نگرفت. در ادامه مقاله بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاداتی ارایه شده است.
بررسی میزان تأثیرپذیری کیفیت مسکن از فاکتورهای امنیت تصرف ادراکی مورد شناسی: سکونتگاه های غیر رسمی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های غیررسمی به مثابه یکی از پیامدها و ویژگی های بارز شهرنشینی معاصر در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران بوده اند.گسترش سکونتگاه های غیررسمی، از جمله چالش های جدی فراروی تحقق ابعاد مختلف توسعه پایدار شهری، بویژه در کشورهای رو به پیشرفت تلقی می شود. این پدیده ناخوشایند، نتیجه اعمال سیاست های خطی و آمرانه و به اصطلاح از بالا به پایین در برنامه های توسعه این کشورها بوده که مسئله فقر شهری را بیش از هر وقت دامن زده و به پیروی از آن، ضرورت تغییراتی در نگرش به مسئله سکونتگاه های غیررسمی را مطرح ساخته است. دراغلب مطالعات انجام گرفته درباره این مسئله، بهبود امنیت تصرف زمین برای ارتقاء شرایط زندگی خانوارها، ضروری قلمداد شده،است. درحال حاضر امنیت تصرف از مفهوم قانونی اولیه خود فاصله گرفته و وارد بحث های اجتماعی و روانشناسی شده است. روش تحقیق حاضر از نوع کاربردی و شیوه جمع آوری داده ها به روش پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. براساس این رویکرد، چهار عامل احتمال تخلیه، ترس از تخلیه، نبود شبکه های حمایتی و سطح درآمد خانوار متغیرهای اصلی تحقیق را تشکیل دادند. ضمن اینکه برای بررسی کیفیت مسکن پنج شاخص کالبدی مساحت زیربنا، نوع مصالح، پوشش سقف، جنس نما، کیفیت ساخت و تعمیر و نگهداری مورد توجه قرارگرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین امنیت تصرف ادراکی و کیفیت مسکن رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد و عامل های سطح درآمد خانوار و شبکه های حمایتی از عوامل اصلی و مؤثر بر امنیت تصرف ادراکی می باشد.
ارزیابی عملکردی گذرهای هوایی عابرپیاده بر مبنای ترجیحات فردی، مطالعه موردی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر، رویکردهای شهر سازی و ترافیکی، روان بخشی حرکت عابر پیاده و تقویت و ایجاد فضاهای اختصاصی عابرین را مد نظر قرار داده اند. در این راستا، مسیر حرکت همراه با نقاط مبدا و مقصد سفر و محیط پیرامونی مبدا و مقصد سفر به عنوان عناصر کلیدی در حرکت عابر مورد توجه هستند. یکی از عناصر اثرگذار در آسان سازی جریان حرکت عابر پیاده، ایجاد گذرهای غیرهمسطح است. در شهرهای بزرگ کشور، در دهه اخیر، هزینه های زیادی برای نصب گذرهای هوایی و تجهیز و نگهداری آنها انجام گرفته است. اما تجارب میدانی نشانگر آن است که در اغلب موارد و در صورت امکان پذیری عبور همسطح، بخش قابل توجهی از عابران تمایل کمتری به استفاده از گذر دارند. موضوع اصلی این نوشتار، شناسایی، سنجش و تحلیل دامنه و کیفیت اثرگذاری عوامل موثر بر استفاده یا عدم استفاده از گذر است. برای این منظور، تعداد 20 پل با توزیع نسبتا متوازن در سطح کلانشهر شیراز انتخاب شده و تمایلات فردی شهروندان در استفاده از آنها از طریق مصاحبه حضوری مورد پرسش قرار گرفته است. جمع بندی نظرات عابران، بیانگر اثرگذاری دو عامل نداشتن بالابر یا پله برقی و فقدان رمپ و احساس ناامنی در کاهش تمایل به استفاده از پل است که هر دو این عوامل برای افرادی که به هر دلیلی قادر به رانندگی نیستند بسیار مهم است. نتایج حاصل از مدل سازی با روش انتخاب های گسسته فردی حاکی از آن است که عواملی از قبیل وجود مانع زیرپل، سابقه سکونت، سابقه تصادف رانندگی، همراه داشتن بار و ظاهر پل بر استفاده از گذر موثر بوده اند. این نتایج می تواند در تصمیم سازی های مدیریتی برای توسعه و تجهیز سازه های مذکور به کار گرفته شود.
بررسی میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی فراگیر و همه جانبه ی کشور، بطوری که همه ی افراد و گروه ها و نیز همه ی مکان ها و فضاهای آن را دربرگیرد، نیازمند ساختار فضایی و نظام سکونتگاهی متعادل می باشد. دستیابی به چنین تعادلی، نیازمند تقویت و توسعه ی شهرهای میانی و کوچک می باشد. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه: ""میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی استان های ایران در سال 1385 چقدر است؟"" در پاسخ به سؤال مذکور، پس از بررسی مبانی نظری، متغیّرهای ارزیابی مشخص گردید و فرضیه ی تحقیق نیز مبنی بر توسعه ی بیشتر شهرهای کوچک و میانی در استان های نیمه ی شمالی- غربی کشور ارائه شد. برای ارزیابی مسأله و آزمون فرضیه ی تحقیق، در چارچوب روش توصیفی- تحلیلی، شاخص کلی ""میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی"" استان ها با شش شاخص اصلی و بر اساس روش مجموع ساده ی وزین تعریف عملیاتی و قابل سنجش شد. داده های مورد نیاز نیز از طریق روش کتابخانه ای و وزن شاخص ها نیز از طریق روش AHP گروهی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه نیز از طریق روش های آمار توصیفی و نیز آزمون t مستقل صورت گرفت. نتایج نشان داد که میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی در استان های مختلف متفاوت است. معناداری تفاوت میان استان های نیمه ی غربی- شمالی با نیمه ی جنوبی- شرقی نیز تأیید شد. نتایج بیانگر وجود ارتباط میان میزان گسترش این شهرها با ویژگی های محیط طبیعی و نیز الگوی توسعه ی ملی و منطقه ای می باشد