فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۶۱ تا ۴٬۸۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی ازمخاطرات ژئومورفیک محسوب می شود، که دارای حرکتی کند و بطئی بوده و در بلند مدت آثار مخرب خود را نشان می دهد. وقوع این مخاطره می تواندعاملی درایجاد و تشدید آسیب پذیری کانون فعالیت های انسانی واقع دربستر هایی با زیرساخت مخاطره آمیزطبیعی باشد. درچنین شرایطی شناخت کافی ازدرجه ومیزان آسیب پذیری وتحلیل وتبیین ویژگی هاوشرایط گروه های انسانی،تاسیسات ومکان های درمعرض خطر می تواند مجال برنامه ریزی وآمایش محیطی فضارادرجهت تعدیل خطر پذیری وبه تبع آن دوری ازبحران رافراهم آورد. بدین منظور برای سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری منطقه 18 شهر تهران ناشی از پدیده فرونشست زمین از داده های ماهواره ای راداری و به کمک تکنیک تداخل سنجی رادار دهانه ترکیبی (InSAR)میزان فرونشست زمین در طی دوره یک ساله مورد بررسی قرار گرفت. روش مورداستفاده برای انجام این تحقیق پیمایشی- توصیفی- تحلیلی است بدین منظور منابع داده ای مختلف مورد نیاز به همراه دادهای میدانی وپیمایشی تهیه وپس از رقومی سازی،پردازش اولیه،درجهت ایجادپایگاه داده های مکانی درمحیطGISبر روی آن صورت گرفت. درمرحله بعدبه کمک تکنیک تداخل سنجی راداری اقدام به استخراج نرخ ودامنه فرونشست شده است. نتایج حاصل از پردازش تصاویر راداری سنجنده PALSAR ماهواره ALOS در سال 2009-2010 نشان می دهد که پدیده نشست در منطقه 18 و مناطق اطراف آن از الگوی پهنه ای برخوردار است.نقشه الگوی توزیع فضایی نواحی مسکون نشان دهنده استقرار بخش قابل توجهی از مساکن این منطقه در عرصه درگیر با پدیده نشست است. مساحت کلی منطقه در حدود380 هکتاربرآورد شده که 150 هکتار(40%) از این مساحت واقع در سه ناحیه (1-2 و3) در حال فرونشینی به نرخ 1-25 سانتیمتر است. فروریزش ناگهانی زمین و تخریب و ریزش سازه های آسیب پذیر از سوانح محتمل ناشی از عوارض فرونشست است که در منطقه مورد مطالعه به سبب تراکم زیاد جمعیت می تواند با ایجاد تلفات انسانی زیاد، فاجعه آفرین باشد. فاجعه بارترین وضعیت محتمل برای این منطقه هم زمانی سانحه نشست با زمین لرزه است. زمین لرزه می تواند به عنوان عامل ماشه ای برای رویداد سانحه فروریزش در این اراضی به شمار آید. چنین فاجعه ای در منطقه به خاطر دارا بودن پتانسیل لرزه خیزی منطقه به دلیل همجوار بودن با گسل فعال ری دور از انتظار نیست.
رویکردها وسیاست های نوسازی شهری (از بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
17 - 30
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سیرتحول رویکردها و سیاست های نوسازی شهری از نخستین اقدامات در چارچوب بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار می پردازد. در دهه های اخیر، سیاست های متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (به ویژه در نواحی درونی آنها) مطرح و برنامه های گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمده اتد. در یک نگاه تحلیلی_تاریخی مراحل متمایزی در فرآیند تکاملی این سیاست ها قابل تشخیص هستند. طی سه دهه اخیر در کشورهای توسعه یافته متأثر از دگرگونی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین در گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خدماتی به منظور حل معضلات و تنگناها در محدوده های شهری رو به افول، رویکردهای مختلفی در تئوری و عمل تجربه شده اند. ادبیات موجود در این عرصه تا آغاز هزاره سوم میلادی به این رویکردها و عوامل مؤثر بر آنها و همچنین تأثیرات آنها بر تحولات شهرها به شکل مشروحی پرداخته است. در سال های اخیر با اولویت یافتن پارادایم(الگو) پایداری، توسعه پایدار و رویکرد بازآفرینی شهری پایدار، عرصه موضوعی جدیدی در ادبیات جهانی مطرح شده است. پرسش این پژوهش و هدف اصلی مطالعه نیز در راستای تبیین این رویکرد نوین و ابعاد و مؤلفه های آن شکل گرفته است، مبنی بر اینکه ابعاد و مؤلفه های "بازآفرینی شهری پایدار" چیستند و چگونه متأثر از "پایداری اجتماعی" به عنوان رویکرد متأخر تبیین می گردند. روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی ، کتابخانه ای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه های اندیشمندان و عوامل مؤثر بر دگرگونی ها از حدود نیمه دوم قرن بیستم میلادی تاکنون استخراج، طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن هستند که رویکرد یکپارچه، کاربرد مفهوم مشارکت در همکاری بخش های خصوصی و دولتی، تأکید بر هویت محلی و حس مکان، شهرها به عنوان مکان های رقابتی ، محیط هایی به لحاظ اجتماعی همه شمول و به لحاظ اقتصادی شکوفاو عرصه های عمومی سرزنده از اهمّ مؤلفه ها و معیارهای بازآفرینی شهری پایدار با اولویت پایداری اجتماعی می باشند.
ویژگی شهر میانی ابهر، نقش و عملکرد آن در توسعه فضایی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عملکرد شهر ابهر بعنوان یک شهر میانی در ساختار توسعه فضایی استان زنجان است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی می باشد. برای بررسی نقش شهر و حوزه نفوذ آن از روشها و مدلهای کمی استفاده شده است. مدلهای اقتصادی نشان می دهد، این شهر در بخش دوم و سوم اقتصاد دارای شرایط پایه ای بوده و نقش خدماتی داشته است. در بخش صنعت نیز از رشد مناسبی برخوردار می باشد. بررسی حوزه نفوذ شهر ابهر، بیانگر اختصاص بخش زیادی از خدمات، به حوزه نفوذ خود است. در بررسی ساختار فضایی نیز بدون در نظر گرفتن نقش این شهر، عدم تعادل فضایی در شبکه شهری استان محسوس می باشد. مدلهای جمعیتی نشان می دهد شهر ابهر از توان کشش پذیری جمعیتی بالایی در سطح استان برخوردار بوده ، لذا این شهر با توجه به نقاط قوت و داشتن فرصتهای مناسب می تواند در سطح بندی منطقه ای به عنوان مرکزیت خدماتی و صنعتی سکونتگاههای بخش شرقی و جنوب شرقی استان نقش اساسی داشته باشد.
مکانیابی مراکز تجاری نوین شهری در نواحی شهری با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (نمونه موردی : نواحی 3 گانه شهرداری سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مکانیابی کاربریهای شهری با استفاده از GIS در برنامهریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. کاربری تجاری یکی از این کاربریهای مهم شهری است که سایر فعالیتهای شهری را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. مراکز تجاری نوین یکی از زیرمجموعههای کاربری تجاری است که به صورت مجتمعهایی متشکل از صدها مغازه و واحدهای تجاری- خدماتی در سطح نواحی شهر مکانیابی و طراحی میشوند. شهر سقز در استان کردستان، با بیش از 130 هزار نفر جمعیت در سال 1385 دارای 3 ناحیه شهرداری میباشد که فقدان مراکز تجاری مناسب در آن موجب افزایش هزینههای دسترسی به خدمات شهری و رکود نسبی در نواحی مختلف شهر شده است. بدین منظور، تحقیق حاضر سعی دارد با تبیین شاخصهای مناسب و با بهرهگیری از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی به مکانیابی مراکز تجاری نوین در نواحی سقز بپردازد. در این راستا، معیارهای مناسب با مطالعات اسنادی تدوین و با استفاده از مدل AHP مکانهای مناسب در هر یک از نواحی شهرداری برای استقرار کاربری مذکور انتخاب شدهاند. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آنست که الگوی توزیع مراکز تجاری موجود در شهر سقز متناسب با اصول و معیارهای شهرسازی نبوده و ایجاد مراکز تجاری نوین شهری با بهرهگیری از قابلیتهای GIS در نواحی 3گانه شهر سقز میتواند به توزیع بهینه مراکز تجاری در شهر و خدماترسانی مناسب به شهروندان کمک کند.
کارکرد رهیافت بازآفرینی پایدار شهری محلّه های حاشیه نشین (مطالعه ی موردی: محلّه ی سعدی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن اصول توسعه ی پایدار و لزوم توجّه به همه ی ابعاد وجودی شهر، شامل زیست محیطی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی، به عنوان اساس توسعه ی پایدار شهری، مشکل مناطق حاشیه نشین نیز وارد مرحله ی مطالعاتی جدیدی شده است. در مقاله ی پیش رو، برای دست یابی به هدف پژوهش که همانا تحلیل میزان پایداری مناطق حاشیه نشین و استفاده از رویکرد بازآفرینی پایدار، برای حلّ پایدار مشکلات این مناطق است، از روش تحلیلی توصیفی با استفاده از تعیین متغیّر هایی در هر یک از ابعاد پایداری شهری استفاده شده است. در ادامه برای تعیین راهبردهای بازآفرینی پایدار شهری، از ماتریس نقاط قوّت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها (SWOT) استفاده شده و با تعیین موقعیّت محلّه ی سعدی در ماتریس داخلی و خارجی (EI) راهبردهای قابل قبول مشخّص شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، بُعد بالای خانوار، نسبت جنسی بالا، درصد بی سوادی، تراکم جمعیّتی بالا، میزان پایین امنیّت، فرهنگ غالب فقر و جمعیّت بالای مهاجران غیر ایرانی، مشکلاتی را در محلّه ایجاد کرده که به ناپایداری اجتماعی و فرهنگی منجر شده است. هچنین به دلیل پایین بودن سطح سواد و تحصیلات، سطح پایین درآمد، نرخ بالای بیکاری و اشتغال افراد به مشاغل سطح پایین و به دنبال آن سطح درآمد پایین ساکنان، از عوامل عمده ی ناپایداری اقتصادی محلّه هستند. بررسی های به عمل آمده در مورد شاخص های کالبدی نیز بیانگر سطح پایین سرانه های شهری محلّه نسبت به سرانه های استاندارد است. به طورکلّی میزان پایداری در تمامی متغیّرهای انتخاب شده بسیار پایین است و همچنین با توجّه به راهبردهای بازآفرینی ارائه شده با استفاده از مدل سوات، این نتیجه به دست می آید که تأکید این راهبردها باید بر راهبردهای تدافعی باشد.
ارزیابی تأثیر اجتماعی (اتا) پروژ ه های شهری، نمونه موردی: پارک کودک ظفر گلچین در منطقه 10 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۳۱۶-۲۹۵
حوزههای تخصصی:
در راستای سیاست های شهرداری تهران، در عمده پروژه های شهری که مسئولیت اجرای آنها را بر عهده دارد، برای نوعی فراتر رفتن از معیارهای اقتصادی و شهرسازی و توجه به آثار و پیامدهای محیطی، اجتماعی و فرهنگی طرح ها، هدف این مقاله ارزیابی پیامدهای اجتماعی احداث پارک کودک ظفرگلچین در منطقه 10 شهرداری تهران است. در این ارزیابی، روش تحقیق بر اساس هدف، ارزیابی اتا (ارزیابی پیامدهای اجتماعی) و بر حسب ماهیت، تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد که با استفاده از روش های زمینه یاب (پیمایشی)، به مطالعه ویژگی ها و صفات افراد جامعه پرداخته و وضعیت جامعه آماری را بعد از مداخلات توسعه در قالب چند صفت و متغیر مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به امکانات موجود در پارک (سرسره بازی و زمین اسکیت)، یکی از کارکردهای اصلی پارک کودک استفاده مکرر کودکان مجتمع های اطراف پارک از آن است. وجود زمین بازی برای کودکان که بیشتر برای فوتبال بچه های 10 الی 15 ساله استفاده می شود، کودکان در این سنین را تبدیل به مشتریان دایمی پارک کرده است. دومین پیامد بسیار مهم پارک، اثرات زیست محیطی آن در منطقه است. همان گونه که پارک کودک می تواند با برنامه ریزی و طرح ریزی، محل بروز و نمود فضایل انسانی باشد؛ از جهت دیگر نیز می تواند از طریق رهاشدگی و برنامه ریزی های نادرست و ساده انگارانه، به مکان بروز انواع جرایم شهری تبدیل شده و آثار اجتماعی، فرهنگی و روانی زیانباری بر شهرنشینان داشته باشند. از پیامدهای منفی که ساکنان اطراف آن به شدت از آن واهمه دارند می توان به، تبدیل آن به مکانی برای تجمع معتادان و ارازل و اوباش، مکانی برای فروش مواد مخدر و درگیری و مکانی برای شکل گیری دوستی های نامشروع اشاره کرد.
ارائه مدل راهبردی سنجش، مدیریت و ارزیابی عملکرد موثر شهرداری ها با تلفیق دو مدل BSC و EFQM؛ مورد پژوهی: مناطق 3 و 18شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شهری و شهرداری ها در هر کشوری در نظام شهری، دو جزء لاینفک و تفکیک ناپذیر هستند و بسیاری از دغدغه های عملکردی در نظام شهری در حوزه شهرداری ها و مناطق تحت امر شهرداری مرکز تبلور پیدا می کند. اصلاح جامعه شهری و ارتقاء عملکرد و مدیریت آن درشهرداری ها و مناطق آن بدون پرداختن به این مجموعه و نقش و جایگاه آن و بهبود و ارتقاء عملکرد آن مقدور نخواهد بود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که مدل ارزیابی متوازن «BSC» و تعالی سازمانی «EFQM» در صورت تلفیق می توانند چارچوب مناسبی را برای ارزیابی عملکرد خصوصاُ در نظام های شهری و عملکرد مناطق شهرداری ها فراهم آورد؛ زیرا این دو مدل، صرف نظر از شباهت های مهمی که با هم دارند، دارای منشاء های متفاوتی هستند و می توانند هم پوشانی مناسبی را ایجاد نمایند. لذا الگوی ارایه شده در این تحقیق جهت ارزیابی و مدیریت عملکرد مناطق شهرداری تهران ،مبتنی براین دو مدل می باشد. با توجه به نوع تحقیق، تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت پیمایشی است. از طرف دیگر با توجه به این که الگوی تحقیق و معیار های استخراج شده از مبانی نظری، از طریق نظر سنجی از خبرگان مورد بررسی و تایید نهایی قرار گرفته اند، لذا روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش دلفی می باشد. در این تحقیق برای رسیدن به اجماع نظر بین خبرگان در مورد ابعاد و مولفه های ارزیابی عملکرد، اجماع نظر نهایی 32 نفر از خبرگان این امر حاصل شد. جامعه آماری این تحقیق را مدیران ارشد و خبرگان حوزه مدیریت شهری در شهرداری ها بودند تشکیل داده و افراد نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردیده اند و سطح رضایتمندی عمومی شهروندان از عملکرد شهرداری نیز با مولفه های مختلف از پرسشنامه شهروندان در سطح مناطق به دست آمد. روایی محتوایی مدل و مولفه های آن با بهره از نظرات خبرگان حاصل شد و رابطه بین ابعاد و مولفه های آن با بهره برداری از نرم افزار SPSS، آزمون همبستگی همگرا- واگرا و آزمون اسپیرمن مورد محاسبه کمی قرار گرفت و برای رتبه بندی مولفه ها از آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است. در الگوی ارزیابی و مدیریت عملکرد شهرداری ها و مناطق در نظام شهری، همبستگی و رابطه بین ابعاد انگیزش سازمانی (با مولفه های تاریخچه، ماموریت، فرهنگ و سیستم پاداش) مدیریت منابع (با مولفه های مدیریت فرآیند، مدیریت منابع مالی و بودجه، مدیریت منابع مادی، تجهیزات و مدیریت سرمایه انسانی) عملکرد (با مولفه های عملکرد سطح کارکنان، عملکرد سطح برنامه و عملکرد سطح سازمان) و بعد رضایت مندی ذینفعان (با مولفه های شهروندان، جامعه شهری، کارکنان، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان خدمات شهری) با سطح تعادل در عملکرد سازمان مورد تایید قرار گرفت و تعادل در عملکرد موجب رضایتمندی شهروندان آن سازمان (شهرداری) خواهد شد.
ارزیابی عملکرد شهرهای میانی در تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ای (نمونه موردی: شهر فسا- استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل و نابرابری در نظام سکونتگاهی و لزوم دستیابی به توسعه و تعادل منطقه ای باعث توجه روزافزون به شهرهای میانی بعنوان یکی از راهبردهای جهانی شده است. اگرچه در متون توسعه منطقه ای بر نقش شهرهای میانی بعنوان نوشدارویی در راستای دستیابی به توسعه متعادل منطقه ای تأکید شده است، اما ضرورت دارد تا نقش و عملکرد این شهرها مورد ارزیابی دقیق تری قرار گیرد. از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال است که آیا فسا به عنوان شهر میانی توانسته نقش مؤثری در ایجاد تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ی فارس ایفا نماید؟ پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی (تهیه پرسشنامه) و به منظور پردازش داده ها از تکنیک های تحلیل منطقه ای استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که: شهر فسا توانسته در تعادل جمعیتی منطقه ایفای نقش نماید، بطوری که بدون وجود این شهر عدم تعادل افزایش می یابد. ارزیابی عملکرد اقتصادی بیانگر آنست که این شهر از نقش قوی خدماتی برخوردار بوده و می تواند در توسعه و تعادل اقتصاد استان ایفای نقش کند. همچنین بررسی الگوی مراجعات به این شهر نشان می دهد شهر فسا توانسته نقش مؤثری در زمینه تأمین نیازهای مختلف شهرستان های مجاور خود ایفا نماید. در مجموع نتایج این مطالعه نشان دهنده عملکرد مؤثر شهر فسا در تعادل منطقه است.
بررسی وضعیّت توسعه ی پایدار شهرستان رشت با استفاده از روش جای پای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافتند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با
خود به همراه داشت. عمده ی آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع
وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه ی پایدار از سوی سازمان ملل متّحد
مطرح شد و در دستور کار دولت ها و برنام هریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسع ه ی
پایدار این است که انسان ها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند . از آن زمان،
روش های مختلفی برای انداز هگیری توسعه ی پایدار جوامع ابداع شد . روش جای پای
اکولوژیک یکی از این روش ها است. امروزه از این روش، به عنوان شاخص سنجش پایداری در
دنیا استفاده م یشود. بر اساس این روش، توسعه ی یک منطقه زمانی ""ناپایدار "" قلمداد
می شود که میزان جای پای اکولوژیک از ظرفیت زیستی منطقه بالاتر باشد . روش جای پای
اکولوژیک تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول
مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای اکولوژیک ، به
بررسی پایداری شهرستان رشت پرداخته ایم. بر اساس محاسبات، جای پای اکولوژیک مصرف
0/ 1 هکتار ب هازای هر نفر برآورد شد. همچنین، ظرفیت زیستی 414 / در شهرستان رشت، 979
هکتار به ازای هر نفر محاسبه شد. با مقایسه ظرفیت زیستی و جای پای اکولوژیک می توانیم
مشاهده کنیم که شهرستان رشت از کسری اکولوژیک رنج می برد . همچنین تحلیل نتایج
به دست آمده نشان م یدهد که شهرستان رشت از دیدگاه اکولوژیک ناپایدار است. درنهایت ،
شاخص جای پای اکولوژیک محاسبه شده در رشت با مقدار این شاخص در ایران و آسیا و دنیا
مقایسه می شود.
اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهرهای میانی (مطالعه موردی: شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی شهر پهنه ای چندکارکردی است که عمده عملکردهای مهم و برتر شهری را در خود جای داده است و از این نظر نسبت به سایر قسمتهای شهر نقش مهم تر و بیشتری را در عرصه کارکردی شهر ایفا می کند. مقاله حاضر با هدف اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهر بوکان تدوین شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی میباشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک TOPSISاستفاده شده است. جامعه آماری دو گروه یعنی مسئولین شهری و خانوارها و صاحبان واحدهای تجاری داخل بخش مرکزی شهر بوکان می باشد. یافته ها نشان می دهد که برآیند مجموعه عوامل(تاریخی، اقتصادی، جمعیتی- اجتماعی، اداری، ترافیکی، کالبدی- فضایی و فعالیتهای شاخص بخش مرکزی)، شکلگیری محدودهای مشخص در سطح شهر میباشد که میتوان از آن به بخش مرکزی شهر یاد کرد. هر کدام از عوامل ذکر شده به نوعی در شکلگیری بخش مرکزی شهر بوکان نقش داشتهاند. نتایج نهایی حاصل از تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از تکنیک TOPSIS در ارزیابی شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی شهر بوکان نشان می دهد که در محاسبه اندازه انفکاک مشخص شد که تنوع فعالیت های اقتصادی دارای کمترین فاصله از ایده آل مثبت و فعالیت موسسات مالی دارای بیشترین فاصله از ایده آل مثبت می باشد. همچنین فاصله از حد ضد ایده آل معیار الگو و ترکیب کاربری اراضی دارای بیشترین فاصله و تراکم جمعیت در ساعات خاصی از روز دارای کمترین فاصله تا ضد ایده آل می باشد. در رتبه بندی نهایی بدست آمده شاخص الگو و ترکیب کاربری اراضی در رتبه و اولویت اول قرار گرفته است. همچنین معیار عناصر شاخص و نمادین شهری در رتبه بندی اولویت 25 را کسب کرده اند که کم اهمیت ترین شاخص در بین سایر شاخصها می باشد
بررسی نقش دولت در پیدایش و توسعه کالبدی-_ فضایی بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیدایش و روند تحولات کالبدی_ فضایی شهر بوشهر در دوران مختلف تاریخی و کاربردپذیری نظریه دولت و شهرنشینی به عنوان یکی از مهم ترین نظریات جدید در ادبیات شهر و شهرنشینی با آن تحولات می پردازد. بر اساس این نظریه، دولت با تجاری کردن پول و سرمایه در شهرها، از طریق نظام بانکی گسترده ای که در اختیار دارد، به توسعه شهر و شهرنشینی کمک کرده است. این نفوذ گسترده و بی بدیل دولت، بیش از همه از شیوه دستیابی به منابع درآمدی آن( یعنی صدور نفت خام) سرچشمه می گیرد که مازاد ملی حاصل از آن سهم مهمی در انباشت سرمایه و بازتولید گسترش یابنده در فرایند اقتصادی کشور دارد. در این بین مسلماً شهرهایی در کشور وجود دارند که تاکنون از این زاویه مورد مطالعه قرار نگرفته اند؛ شهر بوشهر از آن جمله است. این شهر که پیدایش آن به عنوان یک شهر نوبنیاد به زمان نادرشاه افشار و به دستور وی بر می گردد، بنابه شرایط جغرافیایی خاص منطقه از پسکرانه روستایی و کشاورزی تأثیرگذار بر امر رشد و توسعه شهری برخوردار نبوده و مهم ترین عامل تاثیرگذار در رشد و تحولات این شهر، موقعیت مرزی (ساحلی) و رونق بخش تجارت آن می باشد. در مجموع، یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عامل تأثیرگذار در پیدایش و توسعه کالبدی _ فضایی شهر بوشهر، اقدامات و تصمیمات دولت های حاکم بوده است؛ در نتیجه نظریه دولت و شهرنشینی با وضعیت شهر بوشهر انطباق می یابد.
مخارج امنیتی و نظم عمومی، رشد اقتصادی و سرمایه گذاری بخش خصوصی یک مدل VAR با کاربردی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با استفاده از یک مدل خودتوضیح برداری (VAR)در دوره 1338 تا 1385 به بررسی روابط متقابل و پویای سه متغیر مخارج امنیتی و نظم عمومی، رشد اقتصادی و سرمایه گذاری بخش خصوصی در اقتصاد ایران می-پردازد. برآورد توابع واکنش آنی و نیز آنالیز تجزیه واریانس، نشان می دهند که بهبود وضعیت رشد اقتصادی، نیاز دولت به مخارج امنیتی و انتظامی را افزایش می-دهد. علاوه بر آن ، افزایش مخارج امنیتی و انتظامی، با ایجاد فضایی امن برای فعالیت های اقتصادی، سرمایه-گذاری بخش خصوصی را ترغیب می سازد. در نهایت نیز نتایج، وجود یک رابطه دو سویه برخاسته از علت ومعلول میان سرمایه گذاری و رشد اقتصادی را تبیین می کند.
ارزیابی و اولویت بندی شاخص های تأثیرگذار در بازاریابی توریسم روستایی با مدل آمیخته بازاریابی P 7؛ مطالعه موردی: شهرستانهای برگزیده استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۱۵۲-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب توریسم روستایی در شهرستان های برگزیده استان مازندران با به کارگیری آمیخته بازاریابی می باشد. آمیخته بازاریابی مورد بررسی در این تحقیق شامل هفت مولفه (P7) مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، تبلیغات، مردم و کارکنان، قیمت و محصول می باشد. در این راستا با پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای به گردآوری داده براساس پرسشنامه محقق ساخته 49 سوآلی که متغیرهای مرتبط به آن با توجه به ویژگی های جغرافیای توریسم و برنامه ریزی روستایی گزینش شده اند، پرداخته شد. جامعه آماری، کارکنان سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری بودند که از بین کارشناسان مربوط به این امر، بصورت تمام شمار (90 N=) مورد آزمون قرار گرفتند. پردازش داده ها با نرم افزار Spss و آزمون-های مقایسه میانگین ها، کای اسکوئر، ویلکاکسون و رتبه بندی فریدمن صورت گرفت. با آزمون کای اسکوئر معناداری درون مدلی مشخص شد، برای سنجش معناداری تفاوت بین شاخص های آمیخته بازاریابی در دو وضع موجود و مطلوب با آزمون ویلکاکسون نشان از تفاوت بین دو وضع مورد مقایسه می باشد. از آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص ها بر اساس میزان تأثیرگذاری آنها در توسعه توریسم روستایی استفاده شد که نتایج حاکی از اهمیت بالای شاخص های تبلیغات، مردم و محصول از نظر آزمودنی ها در اثرگذاری بر توسعه توریسم روستایی در شهرستان های آمل، بابل، بابلسر و ساری می باشد. در نهایت مشخص شد آمیخته ای که از ترکیب هفت مولفه مذکور تشکیل شده، با سطح اطمینان 99 درصد، این قابلیت را داراست تا اولاً، به خوبی بیانگر وضع موجود بازاریابی توریسم روستایی در منطقه بوده و دوماً باعث ارتقای سطح توسعه روستایی از طریق گسترش توریسم روستایی و رسیدن استان مازندران به وضع مطلوب باشد.
تحلیلی بر گسترش کالبدی-فضایی شهر و تعیین الگوی بهینه و پایدار رشد کالبدی شهر صالح آباد با بهره گیری از مدل های کمی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۴۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
به رغم گذشت دو دهه از ورود مفهوم راهبرد های توسعه شهری در ادبیات مدیریت شهری رویکرد غالب توسعه در سیستم های مدیریت شهری کشور ما به گونه ای است که تنها در حد هدایت و راهبری طرح های هادی یا جامع شهری، تغییرات کاربری و گسترش سرمایه های فیزیکی محدود مانده است، به طوری که شهرها به شکلی بی برنامه رشد نموده و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه ی خود رسیده اند. این معضل به الگوی گسترش افقی معروف گردیده و منشاً بسیاری از مشکلات در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. بنابراین بررسی الگوی گسترش شهرها یکی از مسائلی است که می تواند راهبرد توسعه را در افق دوردست، جهت توانمندسازی مدیریت شهری فراهم سازد. این پژوهش با در نظر گرفتن شاخص های مساحت، جمعیت، تراکم کلی مسکونی و بهره گیری از مدل هلدرن و ضریب جینی به تحلیل الگوی گسترش کالبدی- فضایی شهرصالح آباد پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی و به صورت مطالعه ی اسنادی بوده و جهت بررسی بیشتر به مشاهده ی مستقیم و غیرمستقیم، پرداخته شده است و هدف نهایی آن ارائه راهکارهایی جهت جلوگیری از رشد افقی یا پراکندگی شهر در راستای توسعه پایدار شهری می باشد. نتایج نشان می دهد که شهرصالح آباد در طی دهه های گذشته به صورت پراکنده رشد نموده و منجر به پدیده ی گسترش افقی یا پراکندگی شهری شده است. بر این اساس باید از الگوی گسترش متمرکز درون بافتی فشرده و در عین حال الگوی پیوسته ی قطاعی با توسعه سیستم شبکه ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت تا رشد کالبدی شهر روندی معقولانه تر را طی نماید.
ساماندهی نظام حرکتی در بافت محله های شهری از طریق تحلیل اصل اتصال پذیری در نهضت نوشهرسازی و با بهره گیری از روش چیدمان فضا مطالعه موردی؛ بافت مرکزی شهر کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
3 - 16
حوزههای تخصصی:
مراکز شهری دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی می باشند. به مرور زمان با گسترش بی رویه شهرها و رشد روز افزون استفاده از اتومبیل، معضلات ترافیکی در مراکز شهری قدیمی پدیدار شد. در همین راستا جنبش نوشهرسازی به منظور رفع مشکل ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها به وجود آمد. بر اساس اصول نوشهرسازی، اتصال پذیری و پیوستگی شبکه ارتباطی از ویژگی های کلیدی شبکه پایدار معابر است. این پژوهش تلاش دارد با به کارگیری اصل اتصال پذیری در نوشهرسازی و با استفاده از روش چیدمان فضا [1] و نیز بهره گیری از GIS، به ارائه روشی بسط پذیر به منظور تحلیل ساختار شبکه ارتباطی شهرها و ساماندهی آن بپردازد. برای دقت بیشتر در روش یاد شده، بافت تاریخی مرکزی شهر کاشمر که در حال حاضر دچار مشکلات ترافیکی و عدم روان بودن حرکت پیاده و سواره می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل ساختار فضایی شهر از روش چیدمان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیل چیدمان فضا نشان می دهد که محلات درونی بافت تاریخی فرسوده مرکز شهر با وجود مجاورت با هم پیوندترین و در دسترس ترین معابر شهری، نتوانسته اند در گذر زمان به خوبی با ساختار جدید شهر ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، اتصال معابر درونی محلات مرکزی با کل شهر کم است و دسترسی به درون بافت آسان نیست. در ادامه بر اساس رویکرد نوشهرسازی و پژوهش های پیشین به تببین معیارهایی برای سنجش اتصال پذیری شبکه ارتباطی پرداخته شده است. ارزیابی معیار اتصال پذیری نشان می دهد، شبکه ارتباطی شهر اتصال پذیری نسبتاً مناسبی دارد که البته در مورد سواره، کاهش می یابد. مقایسه نتایج تحلیل اتصال پذیری بر اساس معیارهای تبیین شده و تحلیل ساختار فضایی شهر با روش چیدمان فضا از سویی و از سوی دیگر مشاهدات میدانی، نشان می دهد در روش چیدمان فضا به دلیل در نظر گرفتن شبکه ارتباطی در کل ساختار فضایی شهر، نتایج حاصله به واقعیت نزدیکتر خواهد بود؛ به عبارتی آنچه که مهم است در نظر گرفتن بافت های فرسوده و تاریخی در کل سیستم شهری است. همچنین با توجه به مشکلات ترافیکی موجود در بافت مرکزی شهر کاشمر، می توان نتیجه گرفت که اتصال پذیری تنها یکی از فاکتورهای مؤثر بر کارایی شبکه برای پیاده و سواره، حرکت روان و همچنین توسعه و ترویج پیاده روی می باشد و فاکتورهای دیگری مرتبط با شبکه نیز بر این مهم تأثیرگذارند که می توان آنها را با معیارهای کمی اتصال پذیری ترکیب کرد.
ارزیابی تعادل فضایی در سیستم شهری بوشهر و فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۲۶۸-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
غالب برنامه ریزان شهری، بویژه در مکتب ساختارگرایی معتقدند که پدیده های گوناگون فضای زندگی را نمی توان جداگانه و بطور مستقل از یکدیگر مطالعه کرد؛ لذا پیوستگی اساسی تئوریهای سکونتگاهی شهری و ناحیه ای را می توان در «تئوری سیستم ها» مشخص ساخت. این پژوهش با اعتقاد به اینکه تعادل فضایی در سیستم شهری استان فارس و بوشهر چه وضعیتی دارد، انجام شده است. با عنایت به ماهیت تحقیق سؤال اصلی مقاله این است که آیا در سیستم شهری منطقه بوشهر و فارس، سلسله مراتب شهری دارای تعادل فضایی می باشند، بنابراین در این رساله هدف پژوهش ضمن غنا بخشیدن و انسجام دهی به مطالعات موجود در پی به دست آوردن شواهد عینی در خصوص بررسی تعادل سیستم شهری در محدوده مورد مطالعه می باشد تا براساس آن بتوان به ارائه یک الگوی مناسب سازمان فضایی سیستم شهری دست یافت. روش تحقیق انتخاب شده برای انجام پژوهش روشی نظری -کاربردی است که در آن از تئوری سیستم ها و روشهای آمار توصیفی، استنباطی و مدل های برنامه ریزی استفاده شده است. در جامعه آماری تحقیق برای سنجش روابط جمعیتی میان شهرها 8262 نفر به عنوان آزمودنیهای تحقیق مورد ارزیابی گرفتند. در نهایت مشخص گردید که با توجه به روابط مذکور در روابط فضایی جمعیت ورودی و خروجی مراکز شهری در طبقات مختلف میزان خی دو محاسبه شده کوچکتر از میزان خی دو در جدول نقاط بحرانی است و با احتمال 05/ =a فرض صفر (Ho) را می پذیریم و پذیرش فرضیه صفر دارای این معنی است که فرض وابسته بودن یا سیستمی بودن عناصر و مراکز شهری تأیید نمی شود، بلکه مراکز مذکور به طور مستقل از یکدیگر فعالیت می نمایند و از همپیوندی و انسجام سیستمی برخوردار نمی باشند.
ارزیابی پتانسیل میان افزایی در محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب میشود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع میگذارد. تلاشهای زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمدهترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است. الگوی توسعه میانافزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار میباشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطرهآمیز و گسلها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربریها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا الگوی توسعه میانافزا و لایهگذاری در بافتهای شهری مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمیترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت میباشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیتهای طبیعی روبروست هزینههای خدمات شهری را نیز افزایش میدهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی میکنند. توسعه میانافزا و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل میکند. در این تحقیق به منظور ارزیابی پتانسیل میان افزایی، محور تاریخی-فرهنگی شهر تبریز انتخاب گردیده و از دادههای طرح تفصیلی منطقه 6 طرح جامع تبریز استفاده شـده است. در ادامه به منظور ارزیابی پـتانسیل میانافزایی آن، مدلی تـهیه و پتانسیل میانافزایی در آن تعیین شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میانافزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر میتوان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
تعیین شکاف کیفیت خدمات ارائه شده در شهرداری ها(نمونه موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکاف بین خدمات ارائه شده و انتظارات مردم، یکی از چالش های اساسی ارتباط بین شهرداری و ساکنین شهر می باشد. هدف اصلی تحقیق حاضر آن است تا میزان انطباق خدمات ارائه شده توسط شهرداری مشهد و انتظارات شهروندان مشهدی را مورد بررسی قراردهد. در این تحقیق، از روش توصیفی و تحلیلی بهره برداری شده است. نمونه انتخابی724 نفر از شهروندان مشهدی بوده اند که نظر آنها در پنج سطح کیفیت یعنی فیزیکی، ضمانت، قابلیت اطمینان، پاسخگویی و همدلی پرسیده شده است. داده-های گردآوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بین خدمات ارائه شده و انتظارات شهروندان شکاف مشاهده می شود. بیشترین شکاف مربوط به همدلی(65/1-) و کمترین آن مربوط به بعد ضمانت (44/1-) بوده است. در واقع، در تمامی ابعاد بین واقعیت ها و انتظارات تفاوت معنی داری مشاهده می گردد(000/0=P). علاوه بر آن شهروندانی که از سطح سواد و درآمد بیشتری برخوردار بودند، شکاف خدمات را بیش از سایرین ارزیابی کردند(01/0 P <). به همین دلیل، پیشنهاد می شود برای بهبود کیفیت خدمات، ضمن توجه به سیاست های کلان و بلند مدت، برای ارائه خدمات مناسب، در ارتقای آموزش و مهارت کارمندان، عوامل ارائه کننده خدمات و تخصیص بیشتر اعتبار به خدمات اولویت دار، اقدام گردد.
تعیین محدوده های خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های فعال با روش تحلیل فضایی بربریان مطالعه موردی: مخروط افکنه گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های نئوتکتونیکی باعث ناپایداری لندفرم های متعددی ازجمله لندفرم های جریانی در ایران شده است. مخروط افکنة گرمسار از مناطقی است که در معرض خطر لرزه ای قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از داده های لرزه ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، روش حریم گذاری پهنه های خطر زمین لرزه ای در مخروط افکنة گرمسار مشخص و تحلیل شده است. همچنین، برای مشخص کردن توان لرزه زایی گسل های اطراف مخروط افکنة گرمسار از روابط پیشنهادی زارع، مهاجر- اشجعی و نوروزی، سلمونز، ملویل و اسمیت استفاده شده است. برای تحلیل فضایی هم از روش بربریان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گسل های گرمسار و سرخ کلوت بیشترین توان لرزه خیزی را در اطراف محدودة مورد مطالعه، و گسل های کوه لاله زار و پایین قلعه کمترین توان لرزه خیزی را دارایند. حدود 99 درصد جمعیت مستقر روی مخروط افکنه در محدودة با خطر نسبی بسیار زیاد قرار دارند. حدود 26/40 درصد از جمعیت مخروط افکنه در روستاها مستقرند؛ درحالی که 74/59 درصد از جمعیت فقط در شهر گرمسار متمرکز شده اند. با توجه به این داده ها، لازم است در برنامه های آمایش سرزمین، مقاوم سازی و بیمة خانه ها و تأسیسات انسانی در محدوده های خطر لرزه ای مورد توجه قرار گیرد.
تحلیلی بر عملکرد مدیریت شهری شهر مهاباد از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از ارکان اساسی برنامه ریزی شهری، توجه به مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان در تمامی ابعاد توسعه می باشد؛ بنابراین آنچه که در حال حاضر ضرورت انکارناپذیری برای مدیریت شهری است، لزوم تغییر در جهت استفاده از رویکردهای مشارکتی و جلب رضایت شهروندان می باشد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عملکرد مدیریت شهری از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی به مطالعه شهر مهاباد پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع ماهیت کاربردی بوده و روش تحقیق آن نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. بر این اساس، پس از بررسی مفاهیم و مبانی مرتبط با موضوع پژوهش، جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعة میدانی استفاده شد. نتایج این تحقیق نیز که پس از آنالیز 384پرسشنامة توزیعی میان شهروندانی که به نحوی با شهرداری و عملکرد آنها در ارتباط بودند، نشان دهنده تمایل بسیار بالای شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری است؛ هرچند بررسی ها نشان می دهد سابقه مشارکت مردم در زمینه مدیریت شهری چندان چشمگیر نبوده و بیشتر در زمینه مشارکت های فیزیکی بوده است، اما با این وجود، نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپرمن گویای وجود رابطه مستقیم و معناداری آماری بین میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و میزان رضایت مندی آنان می باشد. همچنین این تحقیق نتیجه گیری می کند که عوامل موثر بر میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در چهار بعد فردی، اقتصادی، اجتماعی و مدیرتی قابل تقسیم بندی است که در این میان تاثیرگذارترین شاخص در بعد فردی سلامت جسمی و روحی شهروندان، در بعد اجتماعی تعلق مکانی، در بعد اقتصادی سودآور بودن فعالیت مشارکتی و در نهایت در بعد مدیریتی اعتماد نهادی(اعتماد دوسویه بین مردم و مدیریت شهری) می باشد.