فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از ریسک های اصلی تهدیدکننده منابع آب و خاک در ایران است که رابطه ای قوی با نوع پوشش و کاربری زمین دارد. در این پژوهش بوسیله مدل RUSLE با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM ، ETM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه سال 1985 ، 2000و 2015 تاثیر تغییرات پوشش زمین بر پتانسیل فرسایش خاک در حوضه آبخیز قره سو مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تغییرات پوشش زمین نشان دهنده کاهش پوشش های جنگل متراکم، جنگل با تراکم کم و باغ و مرتع در برابر افزایش سطوح کشاورزی، زمین های بدون پوشش و سکونتگاه های انسانی در طی بازه سی ساله است. همچنین نتایج مدل RUSLE سیر افزایشی پتانسیل فرسایش خاک درحوضه آبخیز قره سو را نشان می دهد، هرچند که در نواحی جلگه ای با کاربری کشاورزی روندی معکوس با روند کلی در نتیجه اصلاح و تغییر الگوی کشت و رشد کشاورزی آبی دیده می شود. میانگین پتانسیل فرسایش خاک برآورد شده درحوضه قره سو برای 1985 ، 2000و 2015 به ترتیب 102.02، 103.11و 103.76 تن در هکتار در سال است. همچنین در کلاس های بیش از 100 (تن در سال در هکتار) یا طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و بحرانی این مقدار از 43.8 درصد به 45.5 درصد از مساحت حوضه در سال 2015 افزایش یافته است. این روند افزایشی در سطح زیر حوضه ها نیز مورد آزمون قرار گرفت و در اکثر آنها پتانسیل فرسایش خاک بر اساس روند تغییرات کاربری زمین رو به افزایش است.
بررسی و تحلیل جایگاه علم و فناوری در عرصه قدرت سخت، نرم و هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
103 - 138
حوزههای تخصصی:
قدرت از جمله مفاهیمی است که در مرکز توجه متخصصان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک قرار دارد؛ ازاین رو، اندیشمندان مختلفی به بحث در مورد ماهیت، قلمرو، ابعاد، کاربرد و کارکرد آن پرداخته اند؛ بر این اساس، یکی از جدیدترین اقسام طبقه بندی قدرت، تقسیم آن به سه شکل قدرت سخت، نرم و هوشمند است. از طرف دیگر، از سالیان دور علم و امروزه در کنار آن فناوری به عنوان یکی از فاکتور های اصلی قدرت قابل طرح بوده است. بر این اساس، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای و تحقیقات میدانی به دنبال بررسی نقش و جایگاه علم و فناوری در اشکال سه گانه قدرت سخت، نرم و هوشمند است؛ از این حیث، علاوه بر رجوع به منابع معتبر در قسمت یافته های کتابخانه ای، در بخش مطالعات میدانی، پرسشنامه ای به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه و در اختیار کارشناسان و صاحب نظران قرار گرفته که در مجوع 80 پرسشنامه تکمیل و ملاک ارزیابی قرار گرفت. با این تفاسیر یافته های کتابخانه ای پژوهش حاکی از آن است که علم و فناوری از جایگاه و نقش بنیادینی در هر سه بعد قدرت یعنی قدرت سخت، نرم و هوشمند برخوردار است. همچنین، یافته های میدانی نیز بیانگر این ادعا است که از منظر خبرگان و کارشناسان، علم و فناوری به ترتیب بر قدرت هوشمند، سخت و نرم بیشترین تأثیر گذاری را دارد. <br /> <br />
ایرانِ پُرهمسایه و سیاست خارجیِ چندهمسایگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونه گون و ناهمانند. گونه گونیِ همسایگی دربرگیرنده ی گوناگونیِ ویژگی های جغرافیایی، منزلت های استراتژیک، وابستگی های سیاسی، دغدغه های امنیتی، و خصلت های ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرنده ی خصلت های فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند است که همسایگانِ پانزده گانه ی ایران را، به حوزه های بسیارناهمگون، تبدیل کرده است. درپیش گرفتنِ یک سیاست خارجی چندگانه گرا و برگشتن از یک سیاست خارجیِ تک چهره، پیش انگاشته ی نوشتارِ پیشِ رو است. هدفِ بنیادین نوشتار، افزون بر توصیفِ وضعیت سیاست خارجی ایران، تجویزِ تغییر در ماهیت و عملکرد سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب اسلامی است. برای برآوردنِ منظور نوشتار، نگارنده با برساختنِ سه مقوله ی کشورِ میانه گاهی، کشور راهرویی، کشور پیوندی کوشش کرده است تا نشان دهد که کشور چندمنطقه ای/ فرامنطقه ای ایران، نمی تواند از یک منطق و رفتار در سیاست خارجی، بهره گیری نماید؛ به ویژه آن که، سیاست خارجی انقلابیِ ایرانِ پساانقلاب، برچسبِ تک راستایی خورده است. در نوشتار، از یک بسته ی مفهومی برساخته، بهره گیری شد تا نشان داده شود که تجویزِ نگارنده برای ترکِ سیاست خارجی تک چهره و درپیش گرفتنِ سیاست خارجی چندچهره، مستدلّ است. بن مایه ی روش شناختی نوشتار، تجویز است؛ بنابراین، ماهیت پژوهش، هنجاری است. یافته ی تجویزیِ نوشتار، توصیه به ترکِ تکْ راستایی در سیاست خارجی انقلابی و درپیشْ گرفتنِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستایی است. نقطه ی آغازِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستا، درافکندنِ سیاست خارجی چندهمسایگی است.
مدل سازی و روندیابی شاخص های حدی دما و بارش حوضه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
175 - 194
حوزههای تخصصی:
دما و بارش از عناصر اساسی اقلیم است لذا تغییرات ناگهانی یا کوتاه مدت و درازمدت آن می تواند ساختار آب و هوای هر محل را دگرگون سازد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی روند شاخص های حدی اقلیمی با استفاده از روش های آماری ریز مقیاس نمایی و تولید داده های مصنوعی می باشد. در این تحقیق به منظور دست یابی به این اهداف، ابتدا داده های اقلیمی دما، بارش، ساعات آفتابی و ... طی دوره 1981 تا 2010 از سازمان هواشناسی اخذ گردید. سپس با استفاده از مدل آماری CLIMGEN و داده های مشاهداتی دما، بارش و... سه ایستگاه منتخب حوضه، داده های دوره 2050-2020 تولید شد. با استفاده از نرم افزار RClimDex شاخص های حدی دما و بارش شامل روزهای یخبندان، روزهای تابستانی، روزهای خیلی مرطوب و روزهای خشک متوالی استخراج گردید. در نهایت با استفاده از MINITAB و مدل سری های زمانی روند شاخص های اقلیمی در ایستگاه های منتخب حوضه دریاچه ارومیه ترسیم شد. برای صحت سنجی و ارزیابی مدل، توسط داده های مشاهداتی دوره 1981 تا 2000 به پیش بینی داده های دوره 2010-2001 بوسیله مدل پرداخته شد. سپس همبستگی و میزان خطای 1MAE و 2RMSE بین داده های تولید شده با داده های مشاهداتی توسط SPSS و EXCEL بدست آمد. بیش ترین میانگین خطای مطلق بارش در ایستگاه ارومیه با 69/4 میلیمتر و کم ترین آن در ایستگاه تبریز با 07/3 میلیمتر اندازه گیری شد. بیشترین میزان مجذور میانگین مربعات خطای بارش در ایستگاه تکاب با 4/6 میلیمتر و کم ترین آن در ایستگاه تبریز 01/4 میلیمتر بدست آمد. نتایج نشان دهنده افزایش رویدادهای حدی دما و بارش از جمله افزایش روند روزهای تابستان(روزهای گرم)، افزایش روزهای خیلی مرطوب(بارش سنگین) و روزهای خشک متوالی در ایستگاه های منتخب واقع در غرب و شرق حوضه می باشد؛ و افزایش روند روزهای یخبندان و کاهش روند روزهای تابستان، کاهش روزهای خیلی مرطوب و روزهای خشک متوالی در ایستگاه منتخب جنوب حوضه مشاهده می گردد.
سنجش میزان رضایت مندی از کیفیت محیط شهری از دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: منطقه 5 شهرداری کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر موضوع کیفیت محیط شهری به یک بحث تخصصی و عمومی در جامعه تبدیل شده است و توجه مردم از اهداف مادی، به ماهیت زندگی در مجموعه های ناکارآمد شهری معطوف شده است آنچه در این میان واضح است، آن است که تمام مشکلات شهری یک مولفه کیفیت محیطی دارند، به عبارت دیگر بسیاری از مشکلات محیطی به سرعت به مشکلات شهری تبدیل خواهد شد. به همین دلیل در سال های اخیر توجه به ایجاد پایداری محیطی و کیفیت محیط شهری مطلوب، کیفیت زندگی و اجتماعات سالم باعث توجه بیشتر به ابعاد کیفیتی در محیط های شهری شده است. در این تحقیق کیفیت محیط شهری منطقه 5 شهرداری تبریز مورد سنجش قرار گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی (در دو سطح توصیفی و تحلیلی) و تکنیک پیمایشی بوده است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه محله های مورد مطالعه 380 نفر در نظر گرفته شد. با استفاده از آزمون T تک نمونه ای کیفیت محیط شهری مورد سنجش قرار گرفت و در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی رگرسیون چندگانه، شاخص های تاثیرگذار بر کیفیت محیط شهری منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد که از نظر ساکنان، کیفیت محیط شهری منطقه 5 شهردار تبریز در سطح بالایی قرار ندارد و رضایت بالایی از کیفیت محیط شهری منطقه در میان ساکنان وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که در سطح ویژگی های کالبدی– فضایی، در منطقه 5 شهرداری تبریز زیر شاخص سازمان دسترسی و راه ها دارای بیشترین تاثیر (0.518=B) را بر میزان رضایت شهروندان دارا می باشد. در سطح ویژگی های کارکردی - خدماتی، زیر شاخص خدمات رفاه اجتماعی (0.531=B) دارای بیشترین تاثیر می باشند. در سطح ویژگی های محتوایی، زیر شاخص سلامت محیطی (0.680=B) و (0.627=B) بیشترین تاثیر را دارند.
تحلیل الگوهای همدید خطرآتش سوزی در جنگل های شمال ایران (استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
19 - 36
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل ها به دلیل نوسانات عناصر اقلیمی کاهش رطوبت، افزایش دما، وزش باد و استقرار الگوهای همدید به عنوان یک مخاطره محیطی ناشی از گرمایش جهانی در سال های اخیر روند روبه افزایش داشته است. ایران با استقرار در منطقه ای با اقلیم خشک و نیمه خشک سهم کمی از جنگل های جهان را دارد که همین مقدار نیز درنتیجه آتش سوزی و تخریب انسانی به شدت در حال کاهش است. استان گلستان در ساحل دریای خزر به دلیل دریافت بارش بیشتر و تعدیل دما یکی از رویشگاه های جنگلی کشور است. جنگل های این استان در سال های اخیر دچار آتش سوزی های زیادی گردیده است. این پژوهش با استفاده از داده های اقلیمی سطح زمین و جو بالا، خصوصیات فیزیوگرافی و داده های آتش سوزی دوره آماری 1392-1384 با روش محیطی به گردشی در استان گلستان انجام گرفته است. طبق بررسی ها 38% در تابستان و 29% آتش سوزی ها در فصل پاییز، بیشتر آتش سوزی ها در دامنه های شمالی و شمال غربی البرز و درشیب 3-0 درصد و ارتفاعی 729- 0 متر از سطح دریا رخ داده اند. تحلیل اقلیمی این پدیده نیز افزایش 2 تا 6 درجه سانتی گراد، عدم ریزش بارش، کاهش رطوبت، افزایش سرعت باد در روز آتش سوزی نسبت به روز قبل و در جو بالا وجود موج گرمایی، افزایش ضخامت جو در تراز 1000- 500 را نشان می دهد. از نتایج دیگر تفاوت الگوی جریان بادها در دو فصل سرد و گرم است. در فصل سرد سال حاکمیت جریان های جنوبی با ایجاد گرمباد (باد گرمیچ) و در فصل گرم سال تسلط زبانه پرفشار آزور در ایران و یک کم فشار حرارتی در بیابان های ترکمنستان شرایط مناسبی جهت وزش های شمالی ایجاد نموده و باعث رخداد آتش سوزی یا گسترش آن می گردد. لذا با کمک عوامل ذکر شده موثر درآتش سوزی به ویژه پیش بینی های همدید می توان نسبت به کاهش خسارات آن در چارچوب مدیریت ریسک اقدام نمود.
نقش ساختارهای مدیریتی در ایجاد چالش های هیدروپلیتیک ناشی از انتقال آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدروپلیتیک بعنوان مبحث مهمی از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی نقش آب در رفتارهای سیاسی می پردازد، شامل رویکردهای مختلف مانند درگیری و همکاری، تقابل و تعامل میان افراد و گروه ها و تلاش برای اعمال حاکمیت و استفاده انحصاری از منابع آب می باشد. هیدروپلیتیک ایران در مقیاس ملی، تحت تأثیر سیاست های ملی و مدیریت منابع آب شکل می گیرد. از جمله مهم ترین گزینه های مربوط به مدیریت آب در ایران، مسأله انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق خشک آن بشمار می رود. مسأله انتقال آب در ایران صرف نظر از مشکلات اقتصادی و فنی، همواره با پیامدهای اجتماعی و سیاسی گسترده ای در چارچوب بحران و چالش های هیدروپلیتیک همراه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال می باشد که چگونه انتقال آب در ایران به موضوع و چالشی هیدروپلیتیک تبدیل شده و نقش مدیریت منابع آب در شکل گیری آن چگونه است. از آنجایی که آب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان انفال و سرمایه ی ملی تلقی شده، دولت و وزارت نیرو این اختیار را دارند که وارد مقوله بین حوضه ای شوند، بنابراین مدیریتی با ساختاری متمرکز در بهره برداری منابع آب، بدون مشارکت نهادهای محلی شکل گرفته است. همچنین انتقال آب از نواحی دارای توان هیدرولوژیک نسبتاً خوب ایران به مکان هایی که کمبود آب دارند، بدون در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، خصوصاً عدم توجه به ناحیه گرایی جغرافیای سیاسی ایران، منجر به بروز رقابت های شدید محلی و ناحیه ای بر سر تصاحب منابع آبی شده و کنش گری های سیاسی منفی مردم و مسئولین را شکل داده است. بنابراین این پژوهش با بررسی عوامل هیدروپلیتیک انتقال آب در ایران به این نتیجه می رسد که با وجود محدودیت های بنیادی و کمبود منابع آبی ایران، اولاً ضعف مدیریتی و سیاسست گذاری های ملموس و غیرملموس در مدیریت منابع آب، ثانیاً ناحیه گرایی سیاسی منفی ناشی از عوامل عمده کنشگری های سیاسی، چالش های هیدروپلیتیک انتقال آب را شکل داده اند و در صورت تداوم این کنشگری ها و چالش ها، پیامدهای منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در نهایت امنیتی را در پی خواهند داشت.
ارزیابی تغییر اقلیم دریای خزر از طریق تحلیل روند دمای سطح آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
217 - 232
حوزههای تخصصی:
تغییرات دمای سطح آب دریا و دریاچه ها می تواند اثرات قابل توجهی بر اکوسیستمهای دریایی و زندگی جوامع انسانی حواشی این دریاها داشته باشد. با تحلیل روند دمای سطح آب دریاها می توان میزان اثر پذیری آن دریا از تغییر اقلیم جهانی را بررسی نمود. با توجه به اینکه دریای خزر به عنوان بزرگترین پیکره آبی بسته جهان شناخته شده است این تغییرات دمای سطح آب می تواند صدمات زیادی به اکوسیستم حساس و شکننده این دریا وارد کند. هدف تحقیق حاضر تحلیل روند دمای سطح آب دریای خزر به منظور بررسی اثر پذیری این دریا از تغییر اقلیم جهانی جهت اعمال آن در برنامه ریزهای مدیریتی جهت حفظ تعادل این اکوسیستم آبی ارزشمند می باشد. این تحقیق با استفاده از داده های شبکه ای با تفکیک مکانی 25/0*25/0* درجه قوسی طی یک دوره آماری 29 ساله در قالب روشهای آماری ناپارامتری بر روی 720 یاخته انجام گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه دمای سطح آب دریای خزر دارای روند افزایشی قابل توجهی است که این روند نیازمند توجه برنامه ریزان و مدیران تصمیم گیرنده در کشورهای حاشیه این دریا بمنظور حفظ تعادل اکوسیستم آن می باشد. آهنگ افزایش دمای سطح آب حدود 5/0 سلسیوس به ازای هر دهه برای این دریا می باشد. با توجه به اینکه خزر یک سیستم بسته می باشد هر گونه افزایش محسوس دمای سطح آب می تواند اثرات زیانباری بر زندگی آبزیان، منابع آب، تبخیر از سطح دریا و به تبع آن بر تراز و وضعیت آلودگی دریا داشته باشد.
ارزیابی خطر فرسایش آبی حوضه آبخیز طالقان رود با استفاده از مدل ICONA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مهم ترین مسایل زیست محیطی، کشاورزی و تولید غذا در جهان محسوب می شود و تأثیرات مخربی به تمام اکوسیستم های طبیعی و تحت مدیریت انسان دارد لذا یافتن راه حل های سریع و به موقع الزامی به نظر می رسد. از جمله این راه حل ها کاربرد مدل ICONA می باشد که توسط انجمن علمی حفاظت از طبیعت اسپانیا ارایه شده است. در میان بسیاری از روش ها برای پیش بینی فرسایش با استفاده از GIS و RS، نتایج شبیه سازی این مدل به صورت همگانی پذیرفته شده است. این تحقیق سیمای فرسایش آبی حوضه آبخیز طالقان رود را به شکل موردی بررسی قرار داده و وضعیت فرسایش خاک و پهنه بندی آن را نشان میدهد. این مدل دارای هفت مرحله می باشد که در ابتدا نقشه شیب، و نقشه زمین شناسی و در ادامه از همپوشانی لایه شیب و زمین شناسی،لایه فرسایش پذیری خاک تهیه می شود. در مراحل بعدی، نقشه کاربری با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و نقشه پوشش گیاهی با استفاده از شاخصNDVI تهیه شده است. در ادامه، با همپوشانی لایه کاربری اراضی و پوشش گیاهی نقشه حفاظت خاک بدست میآید.در گام آخر؛ لایه فرسایش پذیری خاک و لایه حفاظت خاک همپوشانی شده و نقشه خطر فرسایش پذیری را می سازند. نتایج این پژوهش نشان داد که از کل سطح حوضه، 9.3% کلاس خطر فرسایش خیلی کم، 12.7% کلاس خطر فرسایش کم، 22.4% کلاس خطر فرسایش متوسط، 18.9% کلاس خطر فرسایش زیاد و 36.7% کلاس خطر فرسایش بسیار زیاد را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی و شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان دزفول با استفاده از داده های ماهواره ای قبل از جنگ عراق با ایران پرداخته شده است. جنگ به همراه خود خرابی های زیادی خصوصاً در محیط های شهری در بر دارد. در دوران پس از جنگ توجه به رشد و توسعه شهری در جهت از بین بردن آسیب های وارده اهمیت ویژه ای می یابد. امروزه مدل سازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار بسیار مفیدی برای تشریح روابط متقابل بین محیط انسان ساخت و محیط طبیعی برای کمک به تصمیم گیری برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. در این تحقیق مدل شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی CA-Marcov به کاربرده شد و در این مدل از داده های تاریخی به دست آمده از استفاده از داده های سنجش از دور چندزمانه (Landsat ETM+) مربوط به سال های 1985 و 2005 استفاده شد. نقشه های کاربری و پوشش اراضی با روش طبقه نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال در طی دو سال مورد نظر تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه های کاربری و پوشش اراضی بدست آمده و ترکیب آن با روش های پیش بینی زنجیره های مارکوف به شبیه سازی و پیش بینی تغییرات فیزیکی آتی در سال های 2018 و2030 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی در سال های 2018 و 2030 نشان از روند افزایشی در اراضی شهری شهر دزفول به ترتیب برابر 77/130 و 334 هکتار و روند کاهشی در اراضی کشاورزی به ترتیب برابر 22/320 و 24/273 هکتار دارد. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Marcov در پایش روند تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات خصوصاً رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
واکاوی راهکارهای توسعه بیمه کشاورزی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیمه کشاورزی یکی از کاربردی ترین واکنش های کشاورزان در برابر ضرر و زیان های احتمالی است که می تواند باعث افزایش امنیت اجتماعی و اقتصادی روستاییان شود. در این راستا، پژوهش حاضر به واکاوی راهکارهای توسعه بیمه کشاورزی در کشور پرداخته است. این پژوهش کاربردی به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی کشور بود که حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 244 نفر و به صورت چندمرحله ای برگزیده شد. روایی پرسشنامه از طریق پانل متخصصان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تأیید قرارگرفت (87/0=α). نتایج نشان داد که مهم ترین راهکارهای توسعه بیمه، افزایش آگاهی کشاورزان نسبت به اهمیت بیمه و انجام به موقع تعهدات صندوق بیمه است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، چهار عامل سیاستی- اداری، آموزشی- اطلاع رسانی، تسهیلاتی- لجستیکی، و اجتماعی- فرهنگی در تبیین واریانس توسعه بیمه کشاورزی تأثیرگذار است. بر این اساس، از جمله راهکارهای پیشنهادی پژوهش حاضر سامان دهی برنامه های آموزشی و ارتباطی برای دو قشر مخاطبان و کارگزاران، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام اداری، تقویت بنیه مالی و تجهیزاتی بخش خصوصی، توسعه روش های آکچواری و تحقیق و توسعه و بهره گیری از روستاییان تحصیل کرده به عنوان کارگزاران محلی بیمه است.
ارزیابی میزان آمادگی شهر مشهد در مواجهه با مخاطرات طبیعی با رویکرد تاب آوری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.75289
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی که در عصر کنونی سکونتگاه های انسانی بلاخص کلان شهرها، با وجود جمعیت زیاد و تراکم کالبدی با آن مواجه اند مخاطرات طبیعی و انسان ساز است که به اشکال مختلف آسیب های جدی به ساختار آنها وارد می نماید. راه حل اصلی که اندیشمندان مختلف به آن اذعان دارند تاب آورتر شدن شهرها در مواجهه با بلایا می باشد و ارزیابی میزان تاب آوری شهرها اولین گام در این مسیر است. کاهش هزینه های ناخواسته و پیش بینی نشده در شهرها و تلاش برای توسعه پایدار ازجمله اهداف این مدل است که به اشکال مختلف مطرح می گردد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان تاب آوری شهر مشهد به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و EXCEL انجام گرفته است. جامعه مخاطب با توجه به مدل راهبردی استفاده شده در این تحقیق، اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان خُبره حوزه مدیریت بحران و مدیریت و برنامه ریزی شهری می باشند که بر اساس فرمول کوکران 41 نفر از جامعه هدف به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید و بر اساس مدل 100 شهر تاب آور پرسشنامه های تهیه شده تکمیل و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی کلی شهر مشهد در مواجهه با مخاطرات طبیعی تاب آوری ندارد ولی در پیشران های تضمین خدمات بهداشت عمومی و ترویج انسجام و مشارکت اجتماعی تاب آوری در حد متوسط و به صورت نسبی وجود دارد. ضعف اصلی تاب آوری شهر مشهد در بُعد اقتصادی و در پیشران تأمین خدمات، معیشت و اشتغال است که بیانگر ضعف مجموعه مدیریت شهری مشهد در برابر بروز مخاطرات طبیعی می باشد. در پایان نیز راهکارهایی برای ارتقاء تاب آوری شهری ارائه شده است. یکی از مسائل اساسی که در عصر کنونی سکونتگاه های انسانی بلاخص کلان شهرها، با وجود جمعیت زیاد و تراکم کالبدی با آن مواجه اند مخاطرات طبیعی و انسان ساز است که به اشکال مختلف آسیب های جدی به ساختار آنها وارد می نماید. راه حل اصلی که اندیشمندان مختلف به آن اذعان دارند تاب آورتر شدن شهرها در مواجهه با بلایا می باشد و ارزیابی میزان تاب آوری شهرها اولین گام در این مسیر است. کاهش هزینه های ناخواسته و پیش بینی نشده در شهرها و تلاش برای توسعه پایدار ازجمله اهداف این مدل است که به اشکال مختلف مطرح می گردد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان تاب آوری شهر مشهد به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و EXCEL انجام گرفته است. جامعه مخاطب با توجه به مدل راهبردی استفاده شده در این تحقیق، اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان خُبره حوزه مدیریت بحران و مدیریت و برنامه ریزی شهری می باشند که بر اساس فرمول کوکران 41 نفر از جامعه هدف به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید و بر اساس مدل 100 شهر تاب آور پرسشنامه های تهیه شده تکمیل و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی کلی شهر مشهد در مواجهه با مخاطرات طبیعی تاب آوری ندارد ولی در پیشران های تضمین خدمات بهداشت عمومی و ترویج انسجام و مشارکت اجتماعی تاب آوری در حد متوسط و به صورت نسبی وجود دارد. ضعف اصلی تاب آوری شهر مشهد در بُعد اقتصادی و در پیشران تأمین خدمات، معیشت و اشتغال است که بیانگر ضعف مجموعه مدیریت شهری مشهد در برابر بروز مخاطرات طبیعی می باشد. در پایان نیز راهکارهایی برای ارتقاء تاب آوری شهری ارائه شده است.
بررسی چالش های مدیریت منابع محیطی در مناطق روستایی (نمونه موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه مناطق روستایی بخش عمده ای از منابع طبیعی را در برمی گیرند؛ برنامه ریزی جهت رفع مسائل و به کارگیری شیوه های کارآمد، جهت بهره برداری و مدیریت بهینه آن می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات زیست محیطی و اقتصادی – اجتماعی در زمینه توسعه روستاها باشد. روش تحلیل داده ها با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه ای است که پس از تنظیم پرسشنامه در اختیار 22 نفر از کارشناسان خبره قرار گرفت که با نظرسنجی از آنان، وزن های مناسب هر معیار و زیر معیار تعیین شد. یافته ها حاکی از آن است چالش هایی ازجمله عدم وجود دستورالعمل تخص صی ارزی ابی ب رای ه ر ی ک از پروژه های مشمول ارزیابی محیطی، عدم غربالگری در ارزیابی اثرات منابع محیطی، مشخص نبودن بحث منابع محیطی در آمایش سرزمین و جایگاه قانونی، فقدان اصلاح نظام بهره برداری از منابع طبیعی و مهار عوامل ناپایدار، ع دم بازدارن دگی و ض مانت اجرای ی در ق وانین ارزی ابی منابع محیطی که به ترتیب دارای ضریب تأثیر (013/0)، (011/0)، (01/0)، (009/0)، (008/0) می باشند؛ ازجمله مهم ترین چالش ها و دسترسی به امکانات و تخریب زیست محیطی در روستا، ضعف سازوکار قانون در صیانت از منابع، ضعف مقررات در سرمایه گذاری منابع قانونی که به ترتیب دارای ضریب تأثیر (0004/0)، (0006/0)، (0007/0)، ازجمله کم اهمیت ترین چالش های پیش روی مدیریت منابع طبیعی هستند.
تحلیل استراتژیک دیپلماسی شهری کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v4i9.77501
حوزههای تخصصی:
امروزه کلان شهرها؛ در عرصه روابطِ فراملی و تعاملاتِ بین المللی و در بخش ها و نهادهای گوناگون شهری، در حال توسعه ظرفیت ها و پتانسیل های درونی هستند. بنابراین در حال حاضر؛ برای ارزیابی وضعیتِ یک کلان شهر، در حوزه تعاملات و ارتباطاتِ فراملی، نیازمند شناختِ ظرفیت ها و توانایی های بخش ها و نهادهای شهری هستیم. بر این اساس؛ از مهمترین بخش های ارزیابی و نمایشِ روابط فراملی شهری، نهاد شهرداری و استفاده از پتانسیلِ دانشگاه، در زمینه ی افزایش تعاملاتِ بین المللی درحوزه های فناوری اطلاعات، اقتصاد و فرهنگ است. پژوهش حاضر؛ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به کارگیری مدل تحلیلِ استراتژیکِ سوات، و با تاکید بر تعاملاتِ فراملی شهرداری از طریقِ روابط فراملی دانشگاه های کلان شهر مشهد، در حوزه دیپلماسی شهری و تاثیرگذاری آن بر جایگاه فراملی این کلان شهر ایرانی، به بررسی وضعیتِ دیپلماسی شهری، در کلان شهر مشهد و استراتژی سازی دیپلماسی شهری در این کلان شهر، پرداخته است. این پژوهش؛ ضمنِ معرفی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای کلان شهر مشهد در استراتژی دیپلماسی شهری، به شرح وضعیتِ اقداماتِ دانشگاه های کلان شهر مشهد در زمینه تعاملات و روابط فراملی، با بررسی دو شاخصِ تعدادِ دانشجویان بین المللی و تعدادِ تفاهمات بین المللی دانشگاهی و نیز بررسی وضعیتِ اقداماتِ بخش روابط عمومی و امور بین الملل شهرداری مشهد در زمینه گسترشِ روابط فراملی و توسعه دیپلماسی شهری کلان شهر مشهد، با بررسی سه شاخصِ پیمان ها و تفاهمات همکاری شهری کلان شهر مشهد، عضویت و مَناصبِ رسمی کلان شهر مشهد در سازمان ها و مَجامعِ بین المللی و اقداماتِ اجرایی شهرداری کلان شهر مشهد، می پردازد. روش گرداوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر روشِ کتابخانه ای و میدانی است. عمده ترین ابزاری که مُحَققّان در روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات از آن استفاده کرده اند، عبارتنداز: کتاب ها، مقاله ها، مجله ها، نشریات، اسناد، مطبوعات، آمارنامه ها. همچنین در روش میدانی مُحَققّان، از ابزارهایی همچون پُرسشنامه، مُصاحبه، بَهره بُرده اند. پُرسشنامه این پژوهش از نظریاتِ 40 متخصص و کارشناس در حوزه های مرتبط، استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با استفاده از مدل تحلیل استراتژیک سوات، جایگاه کلان شهر مشهد در استراتژی دیپلماسی شهری؛ موقعیت محافظه کارانه WO، است که ارتقا این جایگاه استراتژیک دیپلماسی شهری در وضعیتِ فعلی، نیازمندِ سیاستگذاری کلان شهر مشهد در جهت برطرف کردنِ نقاط ضعف داخلی با استفاده مطلوب از فرصت های خارجی است.
تحلیل خطر احتمالی ریسک محور زمین لرزه بندر سیراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
61 - 82
حوزههای تخصصی:
با استفاده از روش های آماری و احتمالی تحت عنوان تحلیل خطر لرزه ای، می توان از ایمن بودن سازه ها در برابر زمین لرزه ها اطمینان حاصل نمود، ازاین رو هرساله تحقیقات فراوانی حاوی روش های جدید پهنه بندی خطر زلزله در سراسر جهان ارائه می شود؛ بنابراین ضرورت استفاده از روش های جدید و به روزی که بتوان بر اساس آن نقشه های خطر لرزه ای را در کشور به روز کرد قابل احساس است؛ ازاین رو در این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل خطر ریسک محور بر طبق استاندارد ASCE 07-10 به بررسی وضعیت لرزه خیزی ساختگاه بندر سیراف در استان بوشهر با استفاده رهیافت احتمالی پرداخته که بر اساس پارامترهای مربوط در این منبع نتایج حاصل از تحلیل خطر موردبررسی قرارگرفته است. در مطالعه حاضر، به منظور بررسی وضعیت لرزه ای ساختگاه مجموعه ای از داده های لرزه خیزی تاریخی و دستگاهی با پوشش زمانی تا سال 2019 تا شعاع 150 کیلومتری بکار گرفته شده و منابع لرزه زا مدل شده اند. بدین منظور منابع لرزه زا در گستره طرح با استفاده از نقشه های موجود، تعیین و پس از آن مدل مناسب از چشمه های لرزه زا به صورت خطی در منطقه ارائه شده است. فهرست زمین لرزه های رخ داده در گستره طرح از طریق اسناد و کتب تاریخی و ثبت دستگاهی جمع آوری شده و با استفاده از روش کیکوسلول، نواقص موجود در کاتالوگ برطرف شده است. جهت دستیابی به توزیع پوآسونی رویدادها با استفاده از دو روش پنجره زمانی- مکانی گاردنر و نوپوف و روش نظامند گرانتسال، حذف پیش لرزه ها و پس لرزه ها انجام شده است. در نهایت با ترکیب منابع لرزه زا و استفاده از روابط کاهندگی مناسب، پارامترهای لرزه خیزی با استفاده از روش گوتنبرگ- ریشتر و کیکوسلول، محاسبه و نتایج به صورت طیف خطر ریسک محور در سطح طراحی برای دوره بازگشت 2475 سال با استفاده از روش احتمالی تحلیل خطر لرزه ای برای بندر سیراف ارائه شده است. نتایج پژوهش حاکی است که مقادیر لرزه ای طیف به دست آمده بر طبق آیین نامه ASCE 07-10 از مقدار پیشنهادی برای این ناحیه در استاندارد 2800 متفاوت است، همچنین پیشنهاد شده است به دلیل لرزه خیزی بالای منطقه از روش های جدید و به روزی که در آن ها ثبت و برآورد زلزله به صورت مناسبی انجام شده است استفاده شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.78235
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست که با استفاده از شاخص میزان انتشار گاز دی اکسید کربن به عنوان یکی از اصلی ترین شاخص های نشان دهنده گرم شدن کره زمین قلمداد می شود، موضوع بررسی این تحقیق است. عواملی مانند مصرف انرژی، صادرات، تراکم جمعیت و تولید سرانه بیشترین سهم را در تولید و انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. مسئله این پژوهش به دست آوردن رابطه ای تجربه ای بین عوامل یادشده و انتشار دی اکسید کربن در کشورهای مورد مطالعه است. روش پاسخگویی به مسئله مزبور از طریق تحلیل اقتصادسنجی داده های پانلی برای کشورهای خاورمیانه در سال های 1990 تا 2015 است. داده ها نیز از سایت بانک جهانی دریافت شده است. لازم به ذکر است که داده های مورد نیاز پژوهش از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شده است. درواقع با توجه به متغیرهای احتمالی مؤثر بر میزان انتشار دی اکسید کربن که در مبانی نظری بیان شده است، این تحقیق، تأثیر آن متغیرها را برای کشورهای خاورمیانه آزمون کرده و معنی داری و یا عدم معنی داری آن ها را برای کشورهای حوزه خاورمیانه نشان داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیر عوامل تولید سرانه، تراکم جمعیت و میزان مصرف انرژی سرانه بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی دار است، درحالی که تأثیر صادرات سرانه کشورها بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی داری نیست، همچنین نتایج این مطالعه، فرضیه محیط زیستی کوزنتس مبنی بر وجود رابطه U شکل معکوس بین رشد اقتصادی و میزان انتشار گاز دی اکسید کربن را برای کشورهای مورد نظر تأیید می کند.
مروری انتقادی بر دوره بندی های انجام گرفته از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی و ارائه یک دوره بندی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت واژة ژئوپلیتیک و دانش آن به خصوص در بعد نظری، اندکی فراتر از یازده دهه است، اما ریشه اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی، به قلمروخواهی، قلمروسازی، قلمروداری و قلمروگستری انسان و جست وجوی وی برای تأمین امنیت خود و قلمروش برمی گردد. بیشتر صاحب نظران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، بر تاریخی بودن اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی اذعان دارند، اما اتفاق نظری در تعریف ژئوپلیتیک و دوره بندی های انجام گرفته از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی وجود ندارد. در این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای، به بررسی انتقادی این دوره بندی ها پرداخته می شود. با بررسی این دوره بندی ها و با توجه به نقاط عطف و فصول افتراق آن ها، تمامی دوره بندی ها در دو دستة کلی گنجانده شدند: 1. دوره بندی های تاریخی از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی و 2. دوره بندی های معطوف به تاریخچة علم ژئوپلیتیک. مهم ترین ضعف این دوره بندی ها، نقص و نارسایی آن ها در پوششی کامل و تاریخی از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی در دوره های مختلف است. البته بعضی از این دوره بندی ها نیز منحصر به یک بعد ژئوپلیتیک (عمدتاً بعد نظری) یا تاریخ علم ژئوپلیتیک هستند. با واکاوی این دوره بندی ها و بررسی قوت ها و ضعف های آن ها، یک دوره بندی جدید ارائه شد که ضمن جامعیت برای دربرگرفتن تمامی دوره بندی های قبلی، ابعاد مختلف ژئوپلیتیک را نیز دربرگیرد. در دوره بندی پیشنهادی، اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی به سه دورة پیشامدرن، مدرن و پسامدرن تقسیم شده است.
سیاست آبی اسرائیل ؛تهدید امنیت خاورمیانه در رهیافتی واقع انگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه یکی از خشک ترین و کم آب ترین مناطق جهان است و کاهش منابع آب شیرین در این منطقه و شمال آفریقا ، به عنوان یکی از چالش های عمده و منابع مهم تنش های آتی بشمار می رود. کارشناسان راهبردی مسایل خاورمیانه ، کمبود منابع آب درکشورهای خاورمیانه بویژه فلسطین اشغالی را یکی از عوامل مهم بروز جنگ در آینده این منطقه می دانند. چه آن که رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین طی نیم قرن گذشته تا کنون ،به دلیل کمبود آب و عدم تکافوی منابع داخلی برای تأمین نیازهای فزاینده آن کشور به اقدامات تنش زایی چون آب دزدی از رودخانه های این منطقه روی آورده است. برخی کارشناسان پا را از این نیز فراتر نهاده و معتقدند که اقدام نظامی اسراییل برای جلوگیری از دستیابی کشورهای منطقه به منابع آبی ، دور از انتظار نیست. در چشم انداز نظریه های امنیتی بویژه دیدگاه نو رئالیست ها محیط زیست به عنوان یک دیدگاه ابزاری تا آن حد اهمیت دارد که می تواند به عنوان یک سلاح به کار رود، زیرا نبود منابع می تواند توانایی بالقوه و بالفعل دولتها را تضعیف کند، از آن جا که اسرائیل ثبات و بقای خود را در کمبود آب در معرض تهدید و زوال جدی می بیند،لذا به هر شکل ممکن می کوشد تا این محدودیت را جبران نماید هر چند که این تلاش،امنیت منطقه را به خطر انداخته و به ضرر و زیان همسایگان عرب آن تمام شود. این نوشتار با کاربست روش توصیفی_ تحلیلی و با مفروض انگاشتن آب به مثابه یکی از ارکان امنیت ملی اسرائیل،بر آن است تا با بهره گیری از نظریه های مطرح در حوزه امنیت و از جمله مکتب نئو رئالیسم،نقش و جایگاه محوری آب به عنوان یک عامل زیست محیطی تعیین کننده در ساختار امنیتی آن رژیم را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
مطالعه ی برهمکنش قلمرو حکومت و اندیشه سیاسی در اوایل دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
207 - 229
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سیاسی در هر دوره ی زمانی از عوامل مؤثر بر نوع حکمرانی بوده است. امپراطوری ساسانی منطبق با وضعیت جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتک ، نوعی از اندیشه ی سیاسی را ارائه داده است که از رهگذر آن منافع امپراطوری عظیم ساسانی تأمین می شده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که؛ ساسانیان چگونه و بر پایه چه مولفه هایی فضای جغرافیایی فلات ایران را سازماندهی کرده اند؟ و نوع سازمان دهی فضای جغرافیایی آنها چه تأثیری بر اندیشه سیاسی آن ها داشته است؟ به لحاظ روش شناسی داده های این پژوهش، با روش کتابخانه ای گردآوری شده و اطلاعات با روش تحلیلی تفسیر شده است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، در دوره اردشیر اوّل، جغرافیای فلات ایران به یکپارچگی دست نیافته و بسیار آشفته بوده است، بنابراین نمی توان از تمرکز گرایی در این دوره سخن گفت. با توسعه قلمرو در دوره شاپور اوّل، حوزه جغرافیایی براساس سه لایه جغرافیایی، شامل: مناطق همگرا و واگرا (ایران-شهر) و مناطق خارج سه لایه جغرافیایی ایران یعنی انیران تقسیم بندی شده و اندیشه سیاسی تسامح گرایانه بوده است. از سال273میلادی با از دست رفتن مناطقی از حوزه ی جغرافیایی ایران، نهاد سیاسی بر اساس اندیشه ملّی گرایانه بر پایه دین زرتشتی شکل یافته و هژمونی بدست آمده در دوره اردشیر اول و شاپور اول با سرکوبی سایر ادیان که نقش برجسته ایی در مسائل ژئوپلیتیک منطقه بازی می کردند، با افول سیاسی مواجه شده است.