فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
167 - 182
حوزههای تخصصی:
برای اجرای مدیریت صحیح پس از تهیه نقشه بیابان زایی شناخت واحدهای مشابه بسیار ضروری است. چرا که دو واحد ژئومورفولوژیک یا دو واحد کاری که از نظر شدت بیابان زایی یکسان می باشند، الزاماً مدیریت یکسانی نیاز ندارند. در این مطالعه برای شناسایی واحدهای مشابه که مدیریت یکسانی نیاز دارند ابتدا شدت بیابان زائی با توجه به 4 معیار مهم اثر گزار در منطقه (معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و فرسایش بادی) بر اساس مدل IMDPA مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس با کمک روش تجزیه خوشه ای واحدهای مشابه شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از ارزیابی مدل بیابان زائی نشان داد که 32/59 درصد از کل مساحت واحدهای کاری در کلاس شدید و 68/40 درصد مساحت مناطق مورد مطالعه در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان زائی قرار گرفته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای برای شناسائی واحدهای مشابه نشان داد که کل واحدهای ژئومورفولوژیکی در شش خوشه متفاوت قرار گرفته است. بر اساس نتایج مشاهده شد که الزاماً دو واحد کاری که شدت بیابان زائی یکسانی دارند در یک خوشه قرار ندارند و واحدهای کاری با شدت یکسان در خوشه های متفاوتی قرار می گیرند. لذا می توان گفت که استفاده از روش خوشه بندی به همراه مدل های بیابان زائی جهت شناسایی واحدهای مشابه برای برنامه ریزی و اجرای برنامه های مدیریتی از کارائی مناسبی برخوردار می باشد.
اثر شاخص های مورفومتری در بهبود کارایی مدل های داده کاوی به منظور پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی کارایی دو مدل داده کاوی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ماشین پشتیبان بردار در سه حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک شامل شاخص خیسی توپوگرافی، شاخص موقعیت توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، شاخص طول شیب، شاخص ناهمواری زمین، شاخص تعادل جرم، شاخص انحنای پروفیل و شاخص انحنای سطح ؛ استفاده از عوامل محیطی و انسانی شامل بارندگی، ارتفاع حوضه، درجه شیب ، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی ( NDVI )، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و فاصله از گسل؛ و ترکیبی از دو حالت فوق، در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش های حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه است. برای این منظور با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر گوگل ارث، تعداد 92 نقطه لغزشی در حوضه شناسایی شدند. نقشه شاخص های مورفومتریک و عوامل محیطی و انسانی در SAGA_GIS6.4 و ArcGIS10.5 تهیه و رقومی شدند. نتایج ارزیابی دو مدل با استفاده از منحنی ROC نشان داد که در حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک دو مدل SVM و ANN به ترتیب با سطح زیر منحنی 742/0 و 763/0 دارای عملکرد خوب در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش ها بوده اند. در حالت استفاده از عوامل انسانی و محیطی، دو مدل فوق به ترتیب با سطح زیر منحنی 876/0 و 929/0 دارای عملکرد خوب و خیلی خوب؛ و در حالت استفاده از هر دو عوامل انسانی و محیطی به همراه شاخص های مورفومتریک، دو مدل با سطح زیر منحنی 940/0 و 936/0 دارای عملکرد تقریباً یکسان با رتبه عالی در پهنه بندی مناطق حساس بوده اند. بالاترین مقدار مجموع کیفیت (Qs) و نسبت تراکمی ( Dr ) بیشترین همبستگی بین رده های خطر برای مدل SVM در حالت سوم بوده است. نتایج حاصل از شاخص کاپا در حالت برتر نشان داد که به ترتیب عوامل لیتولوژی، LS و ارتفاع حوضه بیشترین تأثیر را بر وقوع زمین لغزش ها داشته اند؛ بنابراین تأثیر عوامل طبیعی نسبت به عوامل انسانی و در حالت کلی شاخص های مورفومتری در مقایسه با عوامل محیطی و انسانی در وقوع لغزش ها بیشتر بوده و حوضه ذاتاً حساس به وقوع لغزش است.
ارزیابی اثرات خاکچال بر محیط زیست با بکارگیری فاکتورهای ژئوتکنیکی، مطالعه موردی: خاکچال قوچان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
151 - 166
حوزههای تخصصی:
افزایش تولید پسماندها ناشی از رشد جمعیت و دفن غیراصولی در خاکچال ها، یکی از مهمترین مشکلات ایجاد شده در جوامع شهری می باشد. ارزیابی اثرات محیط زیستی از ابزارهایی بوده که جهت پیش بینی و کاهش اثرات مخرب و زیان بار پروژه های عمرانی مورد استقبال قرار گرفته است. از این رو در پژوهش حاضر در نظر است با استفاده از گزارشات و تصاویر موجود، مطالعات میدانی، ماتریس ایرانی و در نظر گیری فاکتورهای تاثیرگذار ژئوتکنیک زیست محیطی، آثار بهره برداری غیر اصولی از خاکچال شهرستان قوچان بر محیط زیست بررسی گردد. با تجزیه و تحلیل ماتریس ایرانی مشخص گردید که تعداد اثرات و پیامد های میانگین جبری منفی به ترتیب برابر با ارزش 3 و 5 است. در این میان اثر و پیامد منفی کم تر از 1/3- در ستون و سطر به ترتیب مربوط به تسطیح و آماده سازی زمین، گسیختگی بستر و پایداری دیواره است. با توجه به بررسی های ژئوتکنیکی، فاکتور پایداری دیواره های خاکچال نیاز به بهسازی دارد. در خاکچال قوچان در صورت خاکبرداری با شیب کمتر از 35 درجه و ارتفاع خاکبرداری حدود 4 متر ترانشه های موجود دچار لغزش نمی گردد. از اینرو اصلاح و بهسازی لازم در جهت پایداری دیواره ضروری بوده و نتایج و راه کارهای مناسب جهت بهبود شرایط ارائه شده است.
تحلیل ابعاد پایداری گردشگری در شهرستان پاوه
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
95 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهایی که به تازگی در اغلب کشورهای جهان به آن توجه شده توسعه و گسترش گردشگری در نواحی محرومی است که قابلیت های لازم برای گسترش گردشگری را دارند. بخش بسیار مهمی از فعالیت های گردشگری در دنیا برپایه بهره مندشدن از طبیعت است که امروزه بوم گردی نام گرفته است. شهرستان پاوه، به دلیل داشتن جاذبه های فراوان طبیعی و تاریخی، قابلیت جذب گردشگران بسیاری را دارد. هدف این مقاله بررسی و تحلیل وضعیت گردشگری در شهرستان پاوه با تأکید بر ابعاد پایداری است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش های آماری (توصیفی و استنباطی) ازجمله آزمون t تک نمونه ای و آزمون کولموگروف استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی وضعیت گردشگری و بوم گردی منطقه نشان می دهد که بوم گردی در هیچ کدام از شاخص های مربوط به ابعاد اقتصادی و زیست محیطی و همچنین شاخص های مربوط به ابعاد اجتماعی فرهنگی پایدار نیست. درکل، نتایج حاصل نشان داد که گردشگری و بوم گردی در منطقه پاوه پایدار نیست و همین امر آسیب پذیری آن را افزایش می دهد. بنابراین، برنامه ریزی جامع، مناسب و قابل اجرا از الزامات گردشگری این منطقه است و توجه شایانی را می طلبد
بررسی و سنجش اثرات دسترسی مالی رسمی و غیررسمی بر تمایل به ماندگاری افراد در روستا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
171 - 202
حوزههای تخصصی:
امروزه، در کشورهای درحال توسعه، مهاجرت از روستا به شهر از جمله مسائل اجتماعی و اقتصادی مهم به شمار می رود. در مطالعه حاضر، با توجه به اهمیت مسئله ماندگاری در روستاهای ایران، به بررسی رابطه میان ماندگاری افراد در روستاها و اثرات دسترسی مالی از طریق تأمین مالی درونی و بیرونی بر آن پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش خانوارهای روستایی شهرستان های گناباد، تربت حیدریه و سبزوار در استان خراسان رضوی بودند که از آن میان، 397 خانوار در قالب حجم نمونه انتخاب شدند. میزان رضایت مندی افراد از سکونت در روستا به عنوان متغیر وابسته (رضایت مندی کم، متوسط و زیاد) و متغیرهای سن، جنسیت، نوع فعالیت، سطح زیر کشت، درآمد، ارزش کل دارایی، پس انداز و دسترسی به اعتبارات رسمی و غیررسمی در قالب متغیرهای مستقل وارد تحلیل شدند. برای تحلیل داده ها، با توجه به وجود ناهمسانی در نمونه مورد بررسی، از شیوه لاجیت ترتیبی چندسطحی استفاده شد. برای تأیید وجود ناهمسانی در شهرستان ها و روستاهای مورد مطالعه، آماره های ضریب همبستگی درون گروهی (ICC) و شاخص اثر طراحی (DE) در نظر گرفته شدند و مقادیر آنها، به ترتیب، برابر با 25/0 و 48/0 به دست آمد. از آنجا که مقادیر دو آماره بیش از 2/0 بوده، اثرات خودهمبستگی درون واحدی شایان توجه ارزیابی شده و وجود ناهمسانی در شهرستان ها و روستاهای مورد مطالعه پذیرفته شد؛ به دیگر سخن، در سطح شهرستان ، دو پارامتر اصلیِ تعداد بانک نسبت به جمعیت شهر و نرخ دستمزد شهری حدود 25/0 واریانس های بین شهرها را نشان می دهند و در سطح روستاها نیز میزان همبستگی درون واحدی برابر با 48/0 بیانگر این است که در بین روستاها، متغیرهای اصلیِ نرخ بیکاری، وجود و عدم وجود منابع آب و متوسط سطح درآمد مردم حدود 48/0 واریانس بین روستاها را شامل می شوند که این ناهمسانی ها موجبات رضایت مندی از طیف زیاد به کم را مهیا می سازد. همچنین، سایر یافته های تحقیق نشان داد که اعطای تسهیلات به خانوارهای روستایی به صورت رسمی (و نه غیررسمی) باعث افزایش انگیزه آنها برای ماندن در روستا می شود و این افراد می توانند با این تسهیلات رسمی دریافتی، کسب وکارهای خود در مناطق روستایی را توسعه بخشیده، رضایت و تمایل بیشتری برای ماندن در روستا و عدم مهاجرت به شهر داشته باشند.
تغییرات زمانی-فضایی غلظت هواویزه در استان سیستان و بلوچستان (2018 – 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل ، از محصول عمق نوری هواویزه ( AOD ) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ ( MODAL2_M_AER_OD ) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد . نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک می باشد. به طور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است . روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنی داری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماه های ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوک آباد، زاهدان، نصرت آباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی می باشند.
کارایی مدل ویکور در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
21 - 39
حوزههای تخصصی:
پدیده زمین لغزش یکی از مخاطرات طبیعی است که همواره با خسارات مالی و جانی همراه است. شناخت عوامل ایجاد و گونه های مختلف آن برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد زمین لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز خسارت ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم آورد. در پژوهش حاضر ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور انجام شده است. بر این اساس، از بین عوامل مختلف تعداد 8 پارامتر زمین شناسی، ارتفاع، شیب، بارش، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و کاربری اراضی به عنوان مهم ترین پارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش های منطقه، تشخیص داده شدند، سپس ضریب اهمیت هرکدام از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، با روش تحلیل سلسله مراتبی سیستم ها به دست آمد که معیارهای زمین شناسی، شیب و بارش بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردند. سپس بر پایه الگوریتم بهینه سازی ویکور، درجه سودمندی و پشیمانی انتخاب گزینه های برتر (زیر حوضه ها)، مشخص و در پایان با محاسبه میزان شاخص بهینه ویکور (Q)، زیر حوضه ها برحسب درجه حساسیت پذیری به زمین لغزش در سه کلاس کیفی حساسیت پذیری کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد زیر حوضه های بان سوهان، پلکانه و حاجی بختیار بیشترین حساسیت پذیری و زیرحوضه های چگان، داره میرناصر و چگاه دارای کمترین حساسیت پذیری به وقوع زمین لغزش هستند. از انطباق نقشه های پهنه بندی و زمین لغزش های منطقه می توان به صحت نقشه حاصل پی برد و همچنین مشخص شد که مدل ویکور مورد استفاده در این پژوهش روش کاملاً مناسبی جهت پهنه بندی خطر احتمال وقوع زمین لغزش در حوضه موردمطالعه است.
بررسی روند ازون تروپوسفری شهر کرمانشاه در بازه ی 10 ساله با استفاده از پارامترهای هواشناسی، پیش سازهای ازون و تصاویر سنجنده OMI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش میزان آلودگی هوا، ضرورت شناخت بیشتر علل وقوع آن را مطرح ساخته است. در این میان ازون تروپوسفری می تواند بر سلامتی انسان و محیط زیست اثر گذار باشد. از این رو هدف این پژوهش بررسی روند تغییرات غلظت ازون تروپوسفری با پارامترهای هواشناسی، پیش سازهای ازون (دی اکسید نیتروژن و اکسیدهای نیتروژن) است. در این پژوهش از داده های ایستگاه هواشناسی کرمانشاه و ایستگاه کیفیت هوای ادراه کل حفاظت محیط زیست کرمانشاه (ایستگاه زیبا پارک) در بازه ی 10 ساله (1386 تا 1395) استفاده شده است. در این پژوهش تغییرات غلظت ازون تروپوسفری و ارتباط آن با تغییرات اکسیدهای نیتروژن (NOX) و NO2 پارامترهای هواشناسی شهر کرمانشاه انجام شده است. براساس نتایج، بیش ترین غلظت ازون تروپوسفری در ساعت های 14 تا 16، ماه های خرداد، تیر و مرداد رخ داده است، بالاترین مقدار غلظت ازون تروپوسفری فصلی نیز در فصل تابستان و بهار ثبت شده است. مطالعه پارامترهای هواشناسی مانند دمای هوا و سرعت باد نشان داد که ارتباط مستقیمی با میزان غلظت ازون تروپوسفری دارد. از طرفی با افزایش میزان بارندگی غلظت ازون تروپوسفری کاهش پیدا می کند. نتایج بررسی رابطه بین ازون تروپوسفری، اکسیدهای نیتروژن و دی اکسید نیتروژن نشان داد که بیشترین مقدار ازون تروپوسفری در کمترین مقدار اکسیدهای نیتروژن و دی اکسید نیتروژن رخ می دهد و تغییرات غلظت ازون تروپوسفری در طول روز برعکس تغییرات اکسیدهای نیتروژن و دی اکسید نیتروژن است.
تبیین اثرات توسعه گردشگری روستایی بر ظرفیت تحمل جامعه محلی: مطالعه موردی روستای کندلوس، شهرستان نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
53 - 80
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای توسعه پایدار گردشگری در روستاها، در پی افزایش حضور گردشگران در این مناطق، امری ضروری است. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف برآورد ظرفیت تحمل جامعه محلی نسبت به توسعه گردشگری روستایی انجام شد. روش تحلیل داده ها توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری تحقیق شامل متخصصان مرتبط با موضوع تحقیق و اهالی روستای کندلوس (جامعه محلی) بود. روش تعیین ظرفیت تحمل جامعه محلی برگرفته از نظام ارزیابی زیست محیطی باتل مورد استفاده در ارزیابی اثرات زیست محیطی و حدود تغییرات قابل قبول بود. همچنین، به منظور نشان دادن سطح پایداری مقصد گردشگری، از دو نقشه بارومتر پایداری گردشگری (BTS) و آموئبای شاخص های پایداری گردشگری (ATSI) استفاده شد. نتایج نشان داد که بر اساس طبقه بندی بارومتر پایداری پرسکات- آلن، و با توجه به پارامتر حاصل شده (609/0)، ظرفیت تحمل جامعه محلی با قرارگیری در طبقه 80/0-61/0 از وضعیت نسبتاً پایدار برخوردار است.
تبیین مولفه های علایق ژئوپلیتیکی و میزان تأثیر آن در روابط خارجی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و در عین حال نظام مند ترین ارتباطات در عصر کنونی ارتباط کشورها در حوزه خارجی است. این ارتباط به اندازه و میزانی در جهان کنونی اهمیت دارد که طرح ریزی و اجرای سیاست و روابط خارجی مبتنی بر منافع ملی جزو مهم ترین وظایف دولت ها به شمار می رود. در همین راستا یکی از مفاهیم اساسی دانش ژئوپلیتیک، مفهوم علایق ژئوپلیتیک است که در ژئوپلیتیک و روابط بین الملل جایگاه ویژه ای را دارد. علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد می شود. لذا با شناسایی مولفه های تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها می توان روابط خارجی بین کشورها را دقیقتر تجزیه و تحلیل کرد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. روایی پرسشنامه را با CVR و پایایی آن را براساس آلفای کرونباخ و تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون T- Test و برای اولویت بندی مولفه ها از آزمون فریدمن نیز بهره گرفته شده است. به منظور بررسی دقیق علایق ژئوپلیتیک کشورها در روابط خارجی، این علایق در 8 مولفه ی: سیاسی،جغرافیایی، ژئواکونومیکی، ژئوکالچری، ژئواستراتژیکی، اکولوژیکی، فضای مجازی و علمی- تکنولوژیکی تقسیم بندی شده است. یافته های تحقیق نشان داد بررسی متغیرهای مولفه های علائق ژئوپلتیکی در روابط خارجی با کشورها موید آن است که از دیدگاه پاسخگویان کلیه متغییرها با کسب میانگین نمرات بیش از 3 دارای مطلوبیت می باشند. همچنین در آزمون فرضیه متغیرهای مولفه های هشتگانه تایید شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولفه های جغرافیایی در رتبه اول و مولفه های علمی- تکنولوژیکی و ژئواکونومیکی در رتبه های بعدی جای دارند.از سویی دیگر مولفه های ژئوکالچری و اکولوژیکی در رتبه های آخر قرار دارند. این مساله حاکی از آن است که ارزش و عوامل جغرافیایی و سرزمینی در صدر علایق کشورها در روابط خارجی می باشد.
تحلیل فضایی عوامل تاثیرگذار بر مصارف مستقیم انرژی و تولید CO2 خانوارها در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف مستقیم سوخت و انرژی توسط خانوارها در تولید و انتشار CO2، سهم عمده ای دارد. به همین دلیل شناخت عوامل مرتبط با مصارف خانوار در راستای برنامه ریزی و اعمال مدیریت بر انتشار کربن بسیار اهمیت داشته و در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است. محدوده مطالعاتی، شهر اردبیل و جامعه آماری خانوارهای ساکن این شهر بوده اند. میزان مصرف گاز شهری، برق و سوخت خودرو ملاک تعیین میزان انرژی مصرفی مستقیم خانوار بوده که داده های دو مورد نخست از روی قبوض مربوط به دست آمده و دیگری به همراه سایر داده ها با پرسش از سرپرستان خانوارهای نمونه حاصل شده اند. تعداد نمونه بر مبنای مدل کوکران 383 خانوار تعیین شده و توزیع نمونه به صورت تصادفی خوشه ای بوده است. همچنین از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده های پیمایشی استفاده شده است. ابتدا میزان مصرف انرژی هر خانوار نمونه بر حسب واحد مگاژول محاسبه و سپس با توجه به آن، میزان تولید CO2 هر خانوار از روی رقم انرژی، تعیین گردید. آنگاه با استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی و ابزار درون یابی کریجینگ، نقشه های توزیع فضایی تولید شده و به کمک نرم افزار TerrSet Geospatial Monitoring and Modeling System نقشه های رابطه فضایی ترسیم گردیدند. یافته های تحقیق نشان دادندکه پهنه های با بالاترین مصرف انرژی و تولید CO2 به صورت پراکنده در جنوب و جنوب غربی شهر و پهنه های با کمترین مقدار، در شمال، شمال شرق و مرکز شهر قرار دارند. فراوانی خانوارهای با مصرف زیادتر انرژی و تولید بیشتر CO2 در مناطق دو و یک شهرداری و فراوانی خانوارهای با کمترین مقدار، در مناطق سه و چهار بیشتربوده است. به لحاظ رقم میانگین، مناطق دو و سه، رقمی بالاتر از رقم میانگین کل شهر و مناطق یک و پنج، رقمی کمتر از آن داشته اند. 80 درصد از تولید کربن خانوارها، از منشاء مصرف خانگی مستقیم سوخت، 15 درصد از منشاء وسیله نقلیه و 5 درصد از محل مصرف برق بوده است. رابطه فضایی کل 11 متغیر مورد بررسی با تولید کربن در سطح شهر رقم 67/0 را به دست داده اما رابطه تک تک متغیرها با تولید CO2 از 49/0 برای تعداد اعضای خانواده دارنده گواهینامه رانندگی تا 17/0 برای تحصیلات سرپرست خانوار، متفاوت بوده است. پهنه های با بیشترین رابطه فضایی (8/0 و بیشتر)به صورت نواری شمالی – جنوبی در حاشیه شرقی شهر و پهنه های با کمترین رقم، (2/0 و کمتر) در شمال شرقی شهر قرار داشته اند.
The Effects of China-Pakistan Economic Corridor (CPEC) on Regional Geopolitics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
206 - 230
حوزههای تخصصی:
The China-Pakistan Economic Corridor (CPEC) brings a multidimensional shift in regional geopolitics. The objective of this study examines the changing dynamics in regional geopolitics regarding the China-Pakistan Economic Corridor (CPEC) by analyzing the theoretical spectrum of the geopolitical theories of Heartland and Rimland. This paper hypothesized the economic gravity of the China-Pakistan Economic Corridor could potential to develop a favorable geopolitical environment across the region. In sum, the outcomes of this research, the CPEC could transform the regional geopolitics from conventional to critical as converting the current hostile geopolitical environment into favorable geopolitics regarding its geo-economic potential. Resultantly, CPEC will convert the economic vulnerable, and war turn zone into economic well-being, peace and stable region.
راهبردهای ژئوپلیتیکی اتحادیه اروپا و آمریکا در اوراسیای بزرگ: با تاکید بر بحران اوکراین و دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشم انداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقه ای روسیه و چین طرح ریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزه ای برای کشمکش میان روسیه، چین و بازیگران غربی بر سر نفوذ منطقه ای و حتی عاملی برای اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا منجر شد که این مسأله بستر تشدید تنش ها و افزایش بى ثباتى در منطقه اوراسیای بزرگ را فراهم کرده است. با بیان این مقدمه، مولفین سوال اصلیود را این چنین مطرح می کنن د که تنش و اختلافات ژئوپلیتیکی بین آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال بحران اوکراین و اختلافات آمریکا با چین در دریای جنوبی چین و عدم همراهی اتحادیه اروپا با هژمون چه تاثیری بر روابط چندجانبه میان این چند کشور در بحران های اخیر داشته است؟ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود که اختلافات و تنش های میان اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سرپیچی از خواسته های هژمون در بحران اوکراین، تشدید اختلافات آمریکا، چین و همکاری های سیاسی، اقتصادی اتحادیه اروپا با دو کشور روسیه و چین ضمن تضعیف روابط امنیتی اتحادیه اروپا با آمریکا، زمینه را برای گذار از نظام تک قطبی به نظام چند قطبی فراهم نموده است. [1] - اوراسیای بزرگ به مفهوم ژئوپلیتیک گستره ای است که آسیا پاسفیک، اوراسیای مرکزی، اروپا(به جز لهستان، فنلاند وکشورهای حوزه بالتیک) و غرب آسیا را در بر می گیرد و به تعبیری از شرق اروپا شروع شده و تمام آسیا را در بر می گیرد(Carnegie.Ru,2017).
پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر از 1356 تا 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
161 - 184
حوزههای تخصصی:
خط ساحلی یکی از لندفرم های مناطق ساحلی است که از تغییرات بسیار شتابانی برخوردار است. موقعیت خط ساحلی همواره تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی درحال تغییر است. بنابراین، اندازه گیری سریع و دقیق تغییرات آن برای مدیریت ساحلی، پژوهش در زمینه تغییرات تراز دریا، حفاظت از محیط ساحلی و توسعه پایدار ساحلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر، پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر تحت تاثیر نوسانات تراز دریا طی دوره 1396-1356 خورشیدی است. دراین راستا، از مجموعه تصاویر ماهواره لندست سری سنجنده های MSS, TM, ETM+ & OLI ، Google Earth ، نقشه های توپوگرافی و بازدیدهای میدانی به شیوه تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. پس از انجام تصحیحات احتمالی لازم برروی تصاویر، ترکیب و ادغام باندها با همدیگر، مناسب ترین ترکیب باندی برای آشکارسازی خط ساحلی انتخاب گردید. سپس باتوجه به میزان تغییرات کرانه های منطقه، 7 سلول ساحلی در منطقه تعریف شد. سپس، موقعیت خط ساحلی از طریق ردگیری موقعیت خط داغاب از طریق روش تفکیک چشمی و طیفی استخراج شده و به صورت لایه های رقومی در پایگاه داده وارد گردیدند. تمامی این مراحل در نرم افزارهای ERDAS و ArcGIS انجام شده است. تغییرات رخ داده در دو بازه زمانی، از 1375-1356 و 1396-1375 پایش شده اند. یافته ها نشان می دهند طی دوره نخست، فرسایش فرایند غالب منطقه بوده است. کمترین میزان فرسایش حدود 46/2 کیلومترمربع در محدوده LC2 و بیشترین میزان آن حدود 80/168 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده و تنها حدود 0915/0 کیلومترمربع رسوب گذاری در محدوده LC1 رخ داده است. اما طی دوره دوم، فرایند غالب منطقه رسوب گذاری بوده است. کمترین و بیشترین میزان رسوب گذاری به ترتیب حدود 40/1 کیلومترمربع در محدوده LC2 و حدود 55/72 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده است. طی این دوره تنها حدود 68/0 کیلومترمربع فرسایش در محدوده LC1 رخ داده است.
رویکرد علم سنجی به مطالعات تاب آوری بلایا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مفهوم تاب آوری به یکی از اندیشه های محوری در مدیریت بلایا تبدیل شده است و به طور گسترده ای در حوزه های دانشگاهی و سیاست گذاران مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم تاب آوری بلایا طی یک دهه گذشته وارد ادبیات علمی ایران شده است. رشته های مختلف در زمینه های شهری، روستایی و منطقه ای و همچنین در رابطه با مخاطرات مختلف آن را مفهوم پردازی و ارزیابی کرده اند. با وجود طیف گسترده ای از مقالات منتشرشده مرتبط با تاب آوری بلایا تاکنون ساختار کلی چشم انداز فکری آن ناشناخته باقی مانده است. هدف کلی این پژوهش، ارائه ارزیابی از تولیدات علمی و ساختار فکری تاب آوری بلایا در ایران می باشد. در این پژوهش مقالات منتشر شده در حوزه تاب آوری بلایا با استفاده از روش های علم سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این پژوهش ماهیت چند بعدی و چند رشته ای مطالعات تاب آوری بلایا را نشان می دهد. همچنین نتایج بیانگر آن است که نویسندگان با تعداد مقالات منتشرشده بیشتر، لزوماً تأثیر قابل توجهی در تحقیقات تاب آوری بلایا ندارند بلکه نویسندگان با مقالات منتشر شده کمتر ممکن است تأثیرات بیشتری در تحقیقات تاب آوری داشته باشند که این به شبکه ارتباطات آنها در تولیدات علمی بستگی دارد. همچنین باتوجه به تحلیل زمانی کلیدواژه های مقالات، فرایند تکاملی آن نشان می دهد که بررسی تاب آوری بلایا از موضوعاتی مانند ارزیابی تاب آوری و مفاهیم کلی به سوی تاب آوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مدیریت بلایا حرکت کرده است. بنابراین طی این یک دهه، موضوعات پژوهشی تاب آوری بلایا به تدریج تغییر کرده است. از شکاف های تحقیقاتی در زمینه تاب آوری بلایا در ایران می توان به موضوعات نادیده گرفتن بٌعد ذهنی تاب آوری، تمرکز بیش از اندازه بر روی روش های کمی گرایانه، فقدان شواهد کافی از میزان تاب آوری گروه های سنی به خصوص سالخوردگان و کودکان در برابر بلایا، نابرابری جنسیتی و همچنین مناطق کمتر توسعه یافته، اشاره کرد. نتایج این پژوهش می تواند به تقویت تحقیقات آینده در زمینه تاب آوری بلایا و جهت گیری آن کمک کند.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در شهرهای ساحلی استان خوزستان با استفاده از GIS و RS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
171-186
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش جوامع انسانی و تسلط بیشتر بر محیط زیست، سبب شده تا تغییرات محیطی سریعتر و گستردهتر از قبل به وقوع بپیوندد. سرعت و تنوع این تغییرو تحول در محیط های شهری بیش از سایر مناطق است. هدف از این پژوهش بررسی تغییر زمانی و فضایی کاربری های چهار شهر ساحلی استان خوزستان (بندر امام خمینی(ره)، بندر ماهشهر، آبادان و خرمشهر) با به کارگیری سنجه های آمایش سرزمین طی دوره 20 ساله 1397-1377 برای تعیین دقیق الگوی مکانی –زمانی تغییرات می باشد. روش تحقیق حاضر کمی بوده و منطق حاکم بر آن استقرایی است. برای استخراج نقشه پوشش اراضی داده ها از طریق تصاویر ماهواره ای حاصل از ماهواره لندست متعلق به سال های 1397و 1377 میلادی که توسط سنجنده های OLIو MSS5 برداشت شده است، تصاویر در چهار طبقه اصلی مسکونی (شهر)، مناطق دارای پوشش گیاهی، زمین های مرطوب(رودخانه) و بایر دسته بندی شدند. پس از تهیه نقشه های پوشش سرزمین از نرم اف زار TerrSat جهت تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری اراضی اس تفاده ش د و در نهایت با استفاده از زنجیره مارکوف به پیش بینی روند توسعه شهری در مناطق مورد مطالعه پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر های آبادان و خرمشهر کاربری پوشش گیاهی بیشترین تغییر را داشته است در حالی که در دو شهر بندر امام خمینی(ره ) و ماهشهر بیشترین تغییرات مربوط به کاربری بایر بوده است.. همچنین در هر چهار شهر مورد بر مساحت مناطق مسکونی در بازه زمانی افزوده شده است.
هدفمندی تعیین اماکن احداث سازه های توری-سنگی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (موردمطالعه: شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
113 - 127
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اعتبارات زیادی که بندهای اصلاحی در احداث پروژه های آبخیزداری به خود اختصاص می دهند، بررسی اولویت ها در مکان یابی نقاط بحرانی پیش از اجرای سازه ها می بایست به صورت جامع و دقیق صورت گیرد. شناخت درست و دقیق نقاط فرسایش پذیر و عوامل مؤثر در آن اقدامی ضروری است، که می توان با اقدامات به موقع آبخیزداری خواه از سازه ای و غیره سازه ای یا ترکیبی از آن ها، شدت آسیب های ناشی از فرسایش و رسوب زیر حوضه ها را به حداقل رساند؛ ازاین رو دقت در انتخاب اولویت ها و سیاست گذاری های در فعالیت های سازه ای حوضه های آبخیز از تأثیر بسزایی برخوردار است. در این پژوهش که باهدف مدیریت و طرح ریزی بنیادین، سازه های توری-سنگی در سطح شهرستان خرم آباد به منظور کنترل فرسایش و رسوب صورت گرفت از چهار معیار هیدرولوژیک، توپوگرافی، اقتصادی و اجتماعی و سایر شاخص های مرتبط با فرسایش و گسل که در ۱۴ زیر شاخص قرار می گیرند، با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای به منظور وزن دهی این پارامترها و ورود آن به سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. با نگرش در نتایج، شاخص های تأثیرگذار به منظور مکان یابی سازه های توری-سنگی بیشترین وزن را زیر معیارهای فرسایش، پوشش گیاهی و گسل با وزن های ۱۴۵/۰، ۱۴۱/۰ و ۱۲۶/۰ به خود اختصاص دادند، که می توان از این نتایج برای پیشگیری از مخاطره های برآمده از فرسایش و رسوب که در ۵/۴ درصد از منطقه مطالعاتی قابل مشاهده است، استفاده نمود. هدف کلی تحقیق ارائه راهکارهایی مبتنی بر اصول علمی، ساده، کاربردی است. اولویت بندی از این طریق می تواند نقش مؤثری در قسمت هدفمندی اعتبارات آبخیزداری داشته باشد و با احداث سازه های مناسب خسارات را کاهش دهد. با توجه به اهداف پژوهش حاضر و اهمیت احداث سازه های آبخیزداری در کنترل فرسایش و رسوب گذاری، به منظور بهبود عملکرد این گونه پروژه ها، کاهش تخریب حوزه آبخیز و استفاده صحیح از آب های سطحی پیشنهاد می شود.
پایش مکانی- زمانی الگوی خشک سالی با استفاده از محصولات ماهواره ای در کشور ایران در طول دوره 2000 تا 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
83 - 104
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش بارندگی در دو دهه اخیر، خشک سالی به یک مشکل بزرگ در جهان و مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است، ازاین رو پایش و مدیریت آن حائز اهمیت می باشد. سنجش از دور و سامانه اطلاعات مکانی توانایی بررسی شاخص هایی متنوعی جهت ارزیابی انواع خشک سالی ها را فراهم می کند، بنابراین در مطالعه حاضر، خشک سالی کشور ایران با استفاده از چندین شاخص سنجش از دوری شامل شاخص شرایط بارش (PCI)، شاخص شرایط دما (TCI)، شاخص شرایط پوشش گیاهی (VCI) و شاخص تلفیقی تحت عنوان SDCI در طول دوره آماری 2000 تا 2018 مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی صحت نتایج به دست آمده، این نتایج با شاخص SPEI بررسی و مقایسه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد سه شاخص PCI، VCI و TCI تطابق خوبی با هم دارند. همچنین نتایج شاخص ترکیبی SDCI نشان می دهد که در سال های 2000، 2008 و 2017 خشک سالی های شدیدی اتفاق افتاده است که با مقایسه نتایج این شاخص با شاخص هواشناسی استاندارد تبخیر و تعرق بارندگی(SPEI)، مطابقت زیادی وجود دارد. لازم به ذکر است که اختلافات جزئی بین این دو شاخص را می توان این گونه توجیه نمود که شاخص SPEI یک شاخص اقلیمی بوده که دو پارامتر دما و بارش را برای ارزیابی خشک سالی در نظر می گیرد، درحالی که شاخص سنجش از دوری SDCI علاوه بر دما و بارش، خشک سالی کشاورزی را نیز در نظر گرفته و با دید وسیع تری وضعیت خشک سالی را ارزیابی می کند. بر مبنای محاسبه های انجام شده شاخص ترکیبی SDCI با توجه به اینکه جنبه های مختلف خشک سالی را در نظر گرفته است یک ارزیابی جامع و مناسب نسبت به سایر شاخص ها از وضعیت خشک سالی کشور ارائه داده است.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید (مطالعه موردی: دهستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
183 - 207
حوزههای تخصصی:
زعفران به عنوان گران بهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان ازجمله گیاهانی است که با توجه به سازگاری در برابر خشکی، نقش قابل توجهی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مناطق خشک و نیمه خشک ازجمله دهستان رشتخوار دارد. بر این اساس، با توجه به اینکه، بلاهای طبیعی زندگی انسان ها به ویژه روستانشینان را از نظر اقتصادی، اجتماعی تهدید کرده و گاه زندگی آنان را دچار اختلال کرده است. لذا هدف تحقیق حاضر، تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید دردهستان رشتخوار است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی انجام گردیده است. در این راستا، عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی در 355 خانوار زعفران کار ساکن در 13 روستای بالای 100 خانوار این دهستان موردبررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی در این مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی ظاهری و محتوایی آن با کسب نظرات متخصصان، کارشناسان و اساتید و پس از چند مرحله اصلاح و بازنگری به دست آمد. پایایی آن، با استفاده از آزمون مقدماتی و از طریق 30 پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت که برابر با 86/0 است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از ماتریس ذی نفعان در مدل تلفیقی asm، نرم افزار SPSS و برای تحلیل فضایی از نرم افزارهای و Topsis- Fazi استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از آن است بین عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی و مدیریت ریسک محور تولید رابطه معناداری وجود دارد و همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که در بین عوامل تأثیرگذار بر توانمندی روان شناختی، عامل داشتن توانایی و تصمیم گیری در راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید توسط کشاورزان زعفران کار از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین، نتایج نشان می دهد که بهتر است برگزاری کلاس های آموزشی جهت توانمندی به منظور به کارگیری بهتر مدیریت ریسک در بین کشاورزان زعفران کار دور از ذهن مسئولین و کارگزاران دولتی نباشد.
طراحی چارچوب مفهومی بنیان های سازماندهی سیاسی فضا در مقیاس جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا می زنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهره مند است، می تواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلان ترین مقیاس جغرافیایی، سطح جهان را در بر می گیرد. مسأله پژوهش این است که نظام جهانی چگونه و از طریق کدام مکانیزم ها و فرآیندها در سطح جهانی باعث سازماندهی سیاسی فضا می شود؟ روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش کیفی و بر اصول داده بنیاد استوار است. نظام جهانی از طریق عناصر ساختاری و غیر ساختاری موجب سازماندهی سیاسی فضا می شود. قدرت، موتور محرکه نظام جهانی برای دستیابی به اهداف خود است. نظام جهانی از طریق افزایش و تقویت قدرت ساختاری نهادها و سازمان ها را به وجود می آورد. نهادها و سازمان ها قوانین و هنجارهای مورد نیاز خود در سطح جهان را تولید می کنند. تمام واحدهای سیاسی ملزم به رعایت قوانین و مقررات مطلوب نظام جهانی هستند و در صورت عدم تبعیت واحدهای سیاسی و کشورها از این قوانین با قدرت قهرآمیز قدرت های جهانی روبه رو می شوند. قدرت های جهانی تلاش می کنند تا با برنامه ریزی و نظم ساختاری و غیرساختاری فضاهای ارتباطی را کنترل و فضاهای گفتمانی را تولید نمایند. این قدرت ها از طریق گفتمان سازی، هویت خود را از کشورهای که به زعم آنها مخل نظم جهانی هستند متمایز کرده و آنها را از طریق قدرت قهرآمیز و یا محروم نمودن از فضاها و فرایندهای ارتباطی تنبیه نمایند. قدرت های جهانی ضمن تولید گفتمان ها از کشورهای مخالف نظام جهانی گفتمان زدایی می کنند و با عنوان های از قبیل کشورهای محور شررات سعی در بازنمایی این کشورها تحت عنوان ضد فضاهای ارتباطی و گفتمانی دارند. در آخر قدرت های جهانی به پشتوانه اقدامات زیربنایی خود از قبیل تاسیس نهادها و سازمان ها به تولید فعالیت های روبنایی خود از قبیل گفتمان ها و هویت ها می پردازند و بدین طریق فعالیت های خود را مشروع جلوه می دهند.