فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش مسیرهای مهم ارتباطی در رابطه با توسعه ی شبکه ها ی شهری بر هیچ کس
پوشیده نیست. به طوری که مسیرهای حم لونقل جاده ای، به منزله ی شروع فعالیت های اقتصادی
و استفاده از نیروهای ذخیره در یک مجموعه ی شهری است. جاده ی ترانزیتی شمال جنوب
موسوم به سنتو، از دسته مسیرهایی است که نقش مهمی را در رابطه با توسعه ی مجموعه های
شهری مربوط به خود داشته است و در مقابل، مجموعه شهری یزد با نقش مرکزیت خود در
کشور، تأثیر های فراوانی را از مسیرهای حمل ونقل جاده ای خود، به ویژه مسیر ترانزیت ی سنتو
پذیرفته است. تأثیرپذیری و تأثیرگذاری شهرهای مجموعه بر یکدیگر ، توسعه و گسترش
افقی این شهرها، رشد و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی مجموعه ی شهری مورد نظر و... از آثار
محسوس آن به شمار می آید. شناسایی نقش جا ده ی ترانزیتی سنتو در رابطه با شاخص ها ی
توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و همچنین، شناخت نقش این مسیر در تعیین الگوی گسترش
مجموعه شهری استان یزد، از اهداف این پژوهش است. برای رسیدن به اهداف مورد نظر ،
به کارگیری نظریه های مدل های جاذبه و دسترسی و تهی ه ی نقشه ها ی لازم ب ه وس یله ی
روش کار انتخاب شده بوده است. در این نوشتار تلاش شده که با شناخت GIS نرم افزارهای
آثار مهم مسیر ترانزیتی سنتو بر رشد و توسعه ی مجموعه شهری یزد در ابعاد مختلف با
استفاده از تحلیل مدل های جاذبه و دسترسی و پیش بینی توسعه بر اساس مدل هنسن، گامی
در جهت توسعه ی مناسب مجموعه شهری یزد داشته باشیم.
دیدگاههای موجود در توسعه شبکه معابر پیاده
حوزههای تخصصی:
سنجش فضایی رابطه آسیب پذیری محیطی و ظرفیت تاب آوری جامعه روستایی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از تدوین پژوهش حاضر، ارزیابی رابطه بین آسیب پذیری محیطی و تاب آوری جوامع روستایی به منظور ارتقای ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی است. ضرورت وجود تفکر تاب آور در برنامه ریزی مخاطرات محیطی و تاب آورسازی جوامع روستایی به عنوان یکی از جوامع آسیب پذیر در کشور، رویه ها و راه کارهای مقابله با وقوع مخاطره را از پیش در نواحی روستایی ایجاد می کند.
روش: روش پژوهش توصیفی تحلیلی و ماهیت آن کاربردی در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی است. پس از بررسی مبانی نظری و ادبیات حوزه سنجش آسیب پذیری و تاب آوری رویکردی بدیع به این منظور در سطح دهستان های استان آذربایجان شرقی ارائه شد. بر این اساس، دو شاخص کلی سنجش آسیب پذیری (EVI) و تاب آوری جوامع روستایی (RCRI) با استفاده از ۱۲ معیار در محیط نرم افزار GIS انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده میزان آسیب پذیری محیطی بالا در پهنه هایی از مرکز، جنوب و شمال شرق استان در محدوده های مرزی شهرستان های ورزقان، هریس، چاراویماق وکلیبر است؛ جایی که مناطق ذکرشده در پایین ترین وضعیت تاب آوری روستایی قرار گرفته اند. تحلیل نتایج نشان داده است، ۷ دهستان به طور کامل و ۱۶ دهستان با نیمی از مساحت آسیب پذیری روبه رو می باشد. سنجش تاب آوری روستایی نشان دهنده قرارگیری کرانه غربی استان در بالاترین میزان تاب آوری است.
محدودیت ها: عدم وجود ادبیات نظری و رویکرد تجربی منسجم جهت سنجش تاب آوری جوامع روستایی، نبود اطلاعات کافی در سطح روستا و عدم اطلاعات مکانی در سطح روستا.
اصالت و ارزش ها: وجود تفکر تاب آور در نظام برنامه ریزی محلی با برآورد میزان آسیب پذیری در برابر تهدیدات و مخاطرات محیطی زمینه را در تحقق توسعه پایدار روستایی محقق خواهد کرد. پژوهش حاضر با محوریت این موضوع سعی کرده است تصویری از آسیب پذیری و تاب آوری به منظور ارتقای ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی ارائه دهد.
شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر رکود اقتصاد دامداری در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای پریدر و مهدویه- شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید در بخش دامداری تفاوت هایی با دیگر زمینه های تولیدی و تجاری دارد که موجب می شود تا این صنعت در برخی از نقاط روستاییِ دارای سابقه دیرینه دامداری و دامپروری، رو به رکود نهد. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر رکود دامداری در روستاهای مورد مطالعه است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خانوارهای کشاورز ساکن روستاهای پریدر و مهدویه از توابع دهستان کمازان سفلی شهرستان ملایر است. حجم نمونه، دربرگیرندة کلیه خانوارهای کشاورز در دو روستای مورد مطالعه به روش نمونه گیری کلی است. روش شناسی تحقیق به صورت اکتشافی، با استفاده ترکیبی از تکنیک های پژوهش کیفی و کمی است. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی بدین شرح اند: در میان عوامل فرهنگی، عامل آسیب پذیری شدید از بیماری های اجتماعی همانا عامل مهاجرت های روستا شهری و خروج نیروی کار از روستا با ضریب 910/0 بوده است. در عوامل اقتصادی، عامل ضعف توان مالی روستاییان در خرید دام هایی که بازدهی اقتصادی بالاتری دارند، با ضریب 805/0؛ در عوامل مدیریتی، عامل محدودیت واگذاری اعتبارات و تسهیلات بانکی به روستاییان کم درآمد برای تأسیس واحد های جدید و امروزین دامداری در خارج از بافت کالبدی روستا با ضریب 892/0 بوده است. سرانجام در میان عوامل زیست محیطی می توان به عامل آسیب پذیری شدید دامداری سنتی از خشکسالی و کمبود علوفه با ضریب 9/0 اشاره کرد. عوامل یاد شده، بیشترین تأثیرگذاری را بر رکود اقتصاد دامداری داشته اند.
تحلیل تاب آوری کالبدی در برابر زلزله مطالعه موردی؛ بافت فرسوده ی شهر مرزی زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مرزی زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران و نزدیک مرز ایران و کشورهای افغانستان و پاکستان قرار دارد. با توجه به اینکه گسلی بنیادی به طول 120 کیلومتر با امتداد شمالی- جنوبی از نزدیکی شهر زاهدان عبور می نماید، این مهم، شهر را در معرض خطر زلزله قرار داده است. اینک در این مقاله، چگونگی و میزان تاب آوری محدوده ی بافت فرسوده ی شهر مرزی زاهدان در برابر زلزله با هشت معیار شامل؛ مصالح ساختمانی، قدمت ساختمان، تعداد طبقات، تراکم ساختمان، تراکم جمعیّت، دسترسی به فضای باز، کیفیت ابنیه و مساحت قطعات، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به دو صورت اسنادی و پیمایشی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها، بیانگر آن است که میزان تاب آوری بافت فرسوده در برابر زلزله، نامناسب است. بطوری که با توجه به شاخص مصالح ساختمانی و اهمیّت آن در برابر زلزله، بالاترین ضریب امتیاز را این شاخص به خود اختصاص داده و برابر با 286/0 می باشد. اصولاً تجربه زلزله ها حاکی از آن است که نوع مصالح ساختمانی به کار رفته در سازه بیشتر از دیگر معیارها، میزان تاب آوری ساختمان در برابر زلزله را نشان می دهد؛ چنانکه هر چه در سازه از مصالح بادوام تر استفاده شده باشد، میزان تاب آوری آن در برابر زلزله افزایش می یابد. در اولویّت دوم، کیفیت ابنیه قرار دارد که امتیاز این معیار در این پژوهش معادل 228/0 بوده و بالاخره کمترین امتیاز را مساحت قطعات (023/0) به خود اختصاص داده است. در عین حال نتایج پژوهش بیانگر آن است که عدم توانایی مالی ساکنان برای بهسازی و نوسازی ابنیه، روند تخریبی بناهای موجود در بافت فرسوده را در سال های اخیر تشدید کرده، که با توجه به زلزله خیز بودن منطقه، می بایست به ارتقای شرایط کیفی سکونت در این محدوده اقدام گردد. از این رو توجه بیش از پیش به مفهوم تاب آوری کالبدی برای بالا بردن توان شهر در برابر خطر زلزله به ویژه در بخش های شمالی و جنوب شرق ناحیه بافت فرسوده ضروری می باشد.
عوامل مؤثّر در جمعیّت پذیری شهرهای جدید اقماری(مطالعه ی موردی: شهرجدید اندیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال گسترش شهرنشینی در جهان و ایران و حاد شدن مسائل آن بازنگری در رویکردهای برنامه ریزی و طرّاحی شهری به ضرورتی گریزناپذیر در کشور بدل شده است. ساخت شهرهای جدید برای حرکتی اساسی در نظام شهرنشینی کشور، از دهه ی 1360 به عنوان راه حلّی اساسی آغاز شد که اکنون نیز ادامه دارد. اکنون، پس از گذشت بیش از یک دهه از فعّالیت این شهرها، بررسی دلایل رشد و جمعیّت پذیری برخی از این شهرها نسبت به دیگر شهرها لازم به نظر می رسد. برای این منظور شهرجدید اندیشه، به عنوان پرجمعیّت ترین شهر از مجموعه شهرهای جدید اطراف تهران را مورد بررسی قرار دادیم. در این پژوهش از داده های مرکز آمار ایران و تکمیل پرسش نامه و مشاهده ی میدانی استفاده شده که روش های مناسبی برای بررسی موضوع ذکر شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار (SPSS) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، میزان فاصله از کلان شهر تهران و تفاوت قیمت زمین و مسکن میان تهران و شهر جدید اندیشه از مهم ترین عوامل مؤثّر در جذب جمعیّت به این شهر جدید بوده است. شهرهای جدید تهران در دسته ی شهرهای جدید اقماری هستند و هدف از ساخت این نوع شهرها، عرضه ی مسکن ارزان قیمت، همراه با خودکفایی شغلی و خدماتی است، به گونه ای که رفت وآمد روزانه به مادرشهر را تشویق نکند؛ اما از آن جاکه شهرهای جدید تهران، در زمینه ی خودکفایی شغلی و خدماتی استقلال کافی را ندارند و همواره برای بازار کار و تأمین نیازهای ساکنان به کلان شهرتهران وابسته هستند، بنابراین شهر جدید اندیشه که در سمت و سو توسعه ی تهران و در فاصله ی کمتری از کلان شهر قرار دارد، از رشد جمعیّتی بیشتری برخوردار بوده است.
بررسی ضرورت ایجاد شهر جدید عالیشهر و ارزیابی عملکرد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ضرورت ایجاد شهر جدید عالیشهر و ارزیابی میزان عملکرد آن، به طور خاص، در جذب سرریز جمعیتی شهر بوشهر و همچنین به بررسی میزان رضایتمندی خانوارهای ساکن این شهر جدید می پردازد. این پژوهش، از نوع توصیفی– تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی در قالب پرسشنامه بوده است. یافته های پژوهش، با استناد به اسناد و شواهد موجود، نشانگر این است که ضرورتی برای احداث شهر جدیدی به عنوان سرریز جمعیت شهر بوشهر وجود نداشته است و به طور عمده تحت تاثیر سیاست های شهری دهه 60 و بر پایه تصمیمات غیرکارشناسانه تصویب و اجرا شده است. در همین راستا طبق اطلاعات اخذ شده از پرسشنامه ها، درصد پایینی از خانوارهای ساکن در شهر جدید عالیشهر سرریز جمعیتی شهر بوشهر هستند که دلیل اصلی مهاجرت آنها اجاره پایین و زمین و مسکن ارزان بوده است. همچنین، رضایت خانوارهای ساکن در این شهر جدید در حد پایین بوده و به اقامت دایم در آن تمایلی ندارند.
بررسی نقش ویژگی های فردی در میزان دلبستگی کاربران به فضاهای شهری (نمونه موردی: خیابان خیام در قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان و مکان جنبه های گوناگونی دارد که دلبستگی به مکان، به عنوان بُعد عاطفی این رابطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این رابطه، علل و عوامل مختلفی در مطالعات گوناگون مطرح گردیده اند که برخی به ویژگی های مکان و برخی به ویژگی های فردی اشاره دارند. در تحقیق حاضر با ع نایت به اهمیت این امر در توس عه رابطه انسان و مکان که آرامش او را در پی دارد جنبه های فردی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و یکی از خیابان های موفق شهری با نام خیابان خیام واقع در شهر قزوین به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. در این راستا پس از یافتن شاخص های ارزیابی دلبستگی به مکان در تحقیقات صورت گرفته، متغیرهایی چون: جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و شغل پاسخ دهندگان؛ به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. با توجه به آن که دلبستگی به م کان، دارای ابعاد م ختلف عملکردی، عاطفی، رفتاری و شناختی می باشد، تأثیرگذاری متغیرهای مذکور بر میزان دلبستگی پاسخ دهندگان در این ابعاد، مورد سنجش قرار گرفته است. در این تحقیق، 598 نفر از شهروندان حضور داشته اند و نتایج از طریق آزمون های مختلف تی-تست، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی و اف-تست، تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که در میان متغیرهای مذکور، تنها تحصیلات رابطه معناداری با میزان دلبستگی افراد به مکان و همچنین بُعد عاطفی آن داشته است. ضمن آن که رابطه معناداری بین گروه کارگران و افراد مجرد با بُعد رفتاری دلبستگی به مکان مشاهده گردیده است. قابل ذکر است بعد مذکور درعین حال تحت تأثیر مستقیم سن کاربران در فضای نمونه نیز قرار دارد.
شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد نهادهای اجتماعی در مدیریت هر چه بهتر محلات؛ نمونه موردی: محلات واقع در شهر فردوسیه - شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات به عنوان یک واحد تصمیم گیری خرد امروزه حرف کمتری را در تصمیمات گرفته شده از طرف مسئولان می زند و این در صورتی است که اصلی ترین هسته اولیه شهرها را محله های آنان تشکیل می دهد و شهروندان برای مشارکت در تصمیم های گرفته شده در سطح شهر نیاز به نهادهایی اجتماعی در سطح خردتر آن یعنی محلات دارند و اعتماد به نهادهای محلی در شهروندان نیز بیشتر است و به همبن دلیل ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات نیازی مبرم و ضروری است. بنابراین، ضرورت مطالعه بیشتر در این زمینه که چه عواملی در ایجاد نهاد های اجتماعی در سطح محلات از نظر شهروندان مؤثر است از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین ارتباط مقاله حاضر در نظر دارد که به شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات و میزان همبستگی آن با ویژگی های این نهادها بپردازد و همچنین عوامل مؤثرتر را از میان عوامل شناسایی شده با آزمون رگرسیون خطی شناسایی کند. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی است و ابزار آن برای پژوهش مصاحبه و استفاده از پرسشنامه و تحلیل نتایج آن ها با نرم افزار SPSS است. پس از شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات، آن عوامل را در نمونه ای موردی در محلات واقع شده در شهر فردوسیه مورد سنجش قرار دادیم که نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که از نظر شهروندان هر 5 عامل اعتماد، مشارکت، کارایی، عدالت و کیفیت زندگی با بالای 50 درصد و به طور زیاد در تحقق ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور تأثیرگذار است و نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی نیز تأثیرگذاری دو عامل مشارکت و اعتماد را با 8/57 درصد معلوم می دارد و در نهایت برای ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات باید شهروندان را در تصمیمات گرفته شده در شهر فردوسیه مشارکت داد تا اعتماد را در آن ها برای ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور بالاتر برد و در سطح محلات می توان از شهروندان با تجربه بالاتر استفاده نمود.
بررسی روند تغییر سری های دمای شهر شیراز در ارتباط با برنامه ریزی توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی شهری پایه و اساس توسعه شهری محسوب می شود، لذا نقش عوامل و عناصر اقلیمی را نمی توان در آن نادیده گرفت. طی دهه های اخیر به دلیل توسعه سریع شهرنشینی و صنعتی شدن، تغییرات قابل ملاحظه ای در کمیت های هواشناختی و کاربری سطح زمین در شهرهای بزرگ به وجود آمده است. با توجه به این که امروزه محققین به علت ناکافی بودن اطلاعات اقلیمی نتوانسته اند آن گونه که باید تأثیرات اقلیم بر شهر و یا تأثیرات توسعه شهرنشینی بر شرایط اقلیمی را مورد مطالعه قرار دهند؛ لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده تا به منظور بررسی این اثرات متقابل، روند عناصر دمایی و ارتباط آن با توسعة شهری به طور موردی بر روی شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گیرد. در راستای این هدف از آمار دمای حداقل، دمای حداکثر، میانگین دما، حداقل مطلق دما و حداکثر مطلق دمای ایستگاه سینوپتیک شیراز طی دوره آماری 1389-1350 در مقیاس سالانه استفاده شد. پس از تست همگنی داده ها توسط آزمون های کالموگورف اسمیرنوف و کای اسکور و سنجش بهنجاری داده ها توسط نرم افزارهای Minitabو Ncss جهت محاسبه روند از آزمون های پارامتری t، وان نیومن و تابع خود همبستگی بهره گرفته شد. در نهایت مدل تحلیلی روند به روش کمترین مربعات بر روی داده ها صورت پذیرفت. نتایج حاصل بیانگر آن است که طی دوره مورد مطالعه پارامترهای دمای حداقل، دمای حداکثر، میانگین دما و حداقل مطلق دما دارای روند افزایشی و پارامتر حداکثر مطلق دما بدون روند بوده است. این آهنگ رشد افزایشی همزمان با توسعة شهرنشینی و صنعتی شدن در شیراز بوده و در نتیجه ارتباط معنی داری بین افزایش دما با توسعة شهرنشینی و صنعتی شدن به نظر می رسد. این روند افزایشی قابل ملاحظه، به ویژه در دمای حداقل، که ناشی از اثرات توسعة شهری و تغییر کاربری زمین است، می تواند اثرات مخرب زیست محیطی، تغییر اقلیم محلی و حاکم شدن خشکی را در پی داشته باشد. با توجه به چنین روندهای افزایشی ضروری است تا جهت احتراز از این پیامدها برنامه ریزان توسعه شهری تمهیدات لازم را در راستای مقابله با بحران افزایش گرمایی و به صورت مدیریت ریسک به کار گیرند.
تحلیلی بر الگوهای تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز فضایی صنایع در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی آمایش سرزمین و برنامه های کلان توسعه کشور تأکید برگسترش فعالیت های صنعتی در فضای جغرافیایی و تخصص یابی منطقه ای برای شکل گیری تقسیم کار فضایی است. اما در عمل و در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب، هدف های آمایش سرزمین تحقیق نیافته است. تمرکز فعالیت های صنعتی در چند نقطه خاص کشور و توزیع نامتوازن آنها در پهنه ی سرزمین به یکی از مهم ترین چالش های، فراروی سیاست گزاران کشور تبدیل شده است. با در نظر گرفتن این مسأله، این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سؤال کلیدی است که آیا بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این راستا، مقاله بررسی دو فرضیه یِ افزایش تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی در ایران در دو مقطع زمانی10 ساله 1376- 1385 و افزایش تخصصی شدن مناطق در نتیجه یِ تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی را دنبال می کند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش کمی- تحلیلی است. جامعه آماری مورد بررسی کل کشور بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای شاخص های اندازه گیری، از آمار سرشماری کارگاه های صنعتی ده نفرکارکن و بیش تر برای دوره مزبور استفاده شد. بمنظور آزمون فرضیه های پژوهش، تکنیک های گوناگونی همچون ضریب جینی، شاخص صرفه جویی مقیاس، ضریب اقتصاد جغرافیایی و ضریب مکانی مورد توجه قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان می دهد که: متوسط تمرکز فضایی در طی دو مقطع 1376 و 1385،20 درصد افزایش یافته است؛ که نشان دهنده ی گرایش صنایع کشور به سوی تمرکز فضایی می باشد؛ و این تمرکز عمدتاً در استان های تهران و اصفهان اتفاق افتاده است. اگرچه در پایان دوره به نظر می رسد که این تمرکز به سمت استان هایی مانند خراسان و خوزستان نیز متمایل شده است. هم چنین دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران وجود داشته و استان های متمرکز در فعالیت های تمرکز یافته، تخصصی شده اند.
تحلیل نابرابری های توسعه منطقه ای در بخش بهداشت و درمانِ استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف برنامه ریزی منطقه ای توسعه و کاهش نابرابری هاست. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه، یکی از مهم ترین معیارهای اساسی توسعه به شمار می آید. خدمات بهداشت و درمان یکی از ارکان اصلی توسعه محسوب می شوند و ارائه خدمات بهداشت و درمان در مناطق مختلف باعث کاهش فقر می شود، لذا شرایط را جهت تربیت و رشد سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف کشور را فراهم می نماید. همچنین وضعیت بهداشتی و درمانی جامعه به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای کیفیت زندگی و توسعه یافتگی مطرح است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل در بخش بهداشت و درمان است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی بوده و درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان در شاخص بهداشتی و درمانی با مدل VIKOR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان به لحاظ سطح توسعه یافتگی در شاخص های بهداشتی و درمانی دارای عدم تعادل می باشند، به طوری که شهرستان خلخال با امتیاز نهایی 0924/0 (بسیار برخوردار) و شهرستان پارس آباد با امتیاز نهایی 9989/0 (بسیار محروم) به ترتیب در سطوح اول و آخر قرار گرفته اند. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون برخورداری از شاخص های بهداشتی– درمانی در بین شهرستان های مورد مطالعه را در ارتباط با میزان نزدیکی به مرکز استان و میزان شهرنشینی به ترتیب رابطه ی معناداری مستقیم و غیرمستقیم را نشان می دهد.
انگاشت فرهنگ برنامه ریزی: بازجست جنبه های فرهنگی برنامه ریزی فضایی با رهیافت نهادباوری عامل-مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت ها و سیستم های برنامه ریزی فضایی، فرایندهای توسعه در شهرها و مناطق و انگاشت های برنامه ریزی و تصمیم سازی همواره تحت تأثیر بسترها و پس زمینه ی فرهنگیِ عاملانِ درگیر در فرایند برنامه ریزی قرار دارند. علی رغم چرخش فرهنگی و بازشناخت روزافزون فرهنگ و تأکید صاحب نظران بر اهمیت آن، نظریه های برنامه ریزی به ندرت از فرهنگ به عنوان عاملی مهم برای تحلیل و قیاس اصول، اهداف، سیستم ها و فرایندهای برنامه ریزی یاد می کنند؛ از این رو با علمِ به نقش فرهنگ در برنامه ریزی فضایی، این مقاله با مروری انتقادی بر رهیافت های پیشین و با به کارگیری رهیافت نهادباوری عامل-مدار، مدل نظری برنامه ریزی مبتنی بر فرهنگ را به عنوان ابزاری به منظور بازجُست جنبه های فرهنگی برنامه ریزی فضایی معرفی می کند؛ به عبارتی هدف این مقاله ردیابی نقش فرهنگ در برنامه ریزی فضایی و واکاوی این نقش با رهیافت نهادباوری عامل-مدار است. این پژوهش با معرفی مدل برنامه ریزی مبتنی بر فرهنگ، رابطه ی بین برنامه ریزی و فرهنگ اجتماعی گسترده تر را تشریح کرده و لیکن تکمیل وَجه تبیین گر این مدل را در گِرو توجه بیشتر به تحلیل غنی تر چارچوب های شناختی در برنامه ریزی فضایی می داند. چارچوب انگاشتی پیشنهادی در این مقاله با ارائه ی رهیافت نظری جدید دربردارنده ی ابعادی ازجمله چارچوب شناختی برنامه ریزان و نهادهای برنامه ریزی، بستر نهادی، سیستم برنامه ریزی، کدهای فرهنگی و باورها، ادراک و ارزش های اجتماعی تأثیر گذار بر برنامه ریزی است که به تبیین پدیده ی دیرپای فرهنگ و اثرات آن بر کاربست های برنامه ریزی فضایی و تحلیل و مقایسه ی ویژگی های خاص این کاربست ها برمبنای مجموعه ای سازگار از معیارها کمک می کند.
تحلیل و ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی در تحولات اقتصادی- اجتماعی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح هادی روستایی بخشی از طرح کالبدی ناحیه ای است که به منظور تجدید حیات و هدایت روستا به لحاظ ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی اجرا می شود. این طرح با هدف توزیع بهینه خدمات و نیز ایجاد کالبدی مناسب برای فراهم کردن بستر بهبود جریان توسعه اقتصادی- اجتماعی در روستا انجام می شود. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی در تحولات اقتصادی- اجتماعی کیفیت زندگی سکونتگاه های روستایی استان زنجان پرداخته است. در این زمینه، از طریق مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی، اطلاعات لازم گردآوری گردیده است. جامعه آماری تحقیق شامل آن دسته از روستاهای استان است که در آنها طرح هادی اجرا شده بود. با استفاده از فرمول کوکران و با مقدار خطای 0.05 و سطح اطمینان 95%، 381 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که، اجرای طرح هادی با میانگین 3.8 موجب بهبود شاخص اجتماعی شده است. اما در شاخص های اقتصادی تأثیر چندانی نداشته و میانگین آن 2.18 بوده است. در این زمینه، متغیرهای بهداشت و آموزش به ترتیب با آمارهT ،23.427 و 11.286 بیشترین تأثیر و متغیرهای تولید و درآمد با آماره T 15.164- و 15.527- کمترین تأثیر را از اجرای طرح هادی پذیرفته اند. برای بهبود عملکرد طرح هادی روستایی، بازنگری در تدوین قوانین، شناخت کافی مجریان و برنامه ریزان از روستا، تقویت مشارکت و توجه ویژه طرح هادی به اقشار فقیر روستا ضروری به نظر می رسد.
تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث جاده ای و تلفات ناشی از آن یکی از علل اساسی مرگ ومیر در سراسر جهان به شمار می رود که هزینه های اقتصادی زیادی را بر اقتصاد کشورها تحمیل کرده است. چهار عامل انسان، وسیله نقلیه، جاده و محیط در امر تصادفات دخالت دارند که در این میان عوامل محیطی و اقلیمی سهم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند. مؤلفه های «یخبندان، رطوبت و دما» از عوامل مؤثر اقلیمی می باشند که نقش عمده ای در تصادفات جاده ای دارند. از این رو پژوهش حاضر به تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی در فصول مختلف سال با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای در استان اردبیل پرداخته است. روش پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است. نظر به اینکه تصادف یک پدیده مکانی است و تحلیل های Arc GIS نیز مبتنی بر مکان است، برای تحلیل از GIS و روش درونیابی کریجینگ استفاده شده است. در این پژوهش، تصادفات جاده ای استان اردبیل در فصول مختلف سال و با در نظر گرفتن عوامل اقلیمی یخبندان، دما و رطوبت در محدوده زمانی 1389 الی1393 بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از 762 مورد تصادف انجام شده 35 درصد در فصل تابستان، 75/25 درصد در بهار، 55/24 درصد در پاییز و 70/14 درصد در زمستان اتفاق افتاده است. مقایسه نمودار تعداد تصادفات منجر به فوت برمبنای ماه های سال، با نمودار تعداد روزهای یخبندان استان اردبیل نشان می دهد که تصادفات جاده ای در استان اردبیل در ماه های یخبندان به دلیل کاهش تردد وسایل نقلیه گردشگران نسبت به ماه های غیر یخبندان کمتراست، بیشترین تصادف از نظر رطوبت با میزان رطوبت 69-72 درصد و از لحاظ دما، در دمای خیلی پایین با «8» درجه سانتی گراد و خیلی بالا «16» درجه سانتی گراد اتفاق افتاده است.
بررسی رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری با استفاده از مدل کانو مورد شناسی؛ شهرداری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همه کوشش هایی که مدیریت شهری در خصوص افزایش خدمات به کار می برند، برای بدست آوردن رضایت بیشتر شهروندان می باشد و این امر به ویژه برای شهرداری ها، هدف ایده آل بسیار بزرگی است و بخش عمده ای از آن از طریق ارائه خدمات به شهروندان محقق می شود. هدف تحقیق به دست آوردن توصیفی نسبتاً دقیق از وضعیت رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری گرگان، بر اساس مدل کانو در غالب نیازهای (اساسی، عملکردی و هیجانی) می است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- پیمایشی می باشد که به شیوه میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه شهروندان (343977 نفر) شهر گرگان که از خدمات شهرداری استفاده می کنند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر استمی که به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان از عملکرد شهرداری در زمینه نیازهای انگیزشی با ضریب رضایت (790/0) نسبت به نیازهای عملکردی با ضریب رضایت (712/0) و نیازهای اساسی با ضریب (436/0) رضایت بیشتری دارند.
مدیریت توسعه فیزیکی شهر دهدشت با استفاده از مرزهای رشد شهری جهت توسعه پایدار روستاهای پیرامون
حوزههای تخصصی:
گسترش شهر، شهرنشینی و افزایش تدریجی تعداد شهرهای بزرگ در جهان، به خصوص در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران از یک طرف و رشد شهرها، تمرکز و تجمع جمعیت و افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی بر بستر آن ها از طرف دیگر، ضمن توجه بیشتر به شهرها، منجر به پذیرش نقش ها و عملکردهای متعدد آن ها شده است. هدف این پژوهش، مدیریت توسعه فیزیکی شهر دهدشت با استفاده از مرزهای رشد شهری، جهت جلوگیری از تغییر کاربری اراضی درجه یک و حاصل خیز کشاورزی و تغییر جهت رشد در زمین های درجه دو و سه در جهت توسعه پایداری روستاهای پیرامون منطقه است. روش تحقیق، بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است و به منظور گردآوری اطلاعات ابتدا به روش کتابخانه ای، اسنادی و میدانی و سپس تحلیل ها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار گوگل ارث مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که رشد کنونی شهر دهدشت باعث تخریب زمین های بکر کشاورزی در جهات شمال و شمال غربی می شود که این امر، متضاد با توسعه پایدار نواحی و روستاهای اطراف است و باید با یک برنامه ریزی اصولی نسبت به تغییر جهت توسعه فیزیکی شهر، رشد شهر به قسمت غرب و جنوب شرقی که زمین ها از اهمیت کمتری برخوردارند، هدایت شود.
تبیین آثار سیاست های تمرکز زدایی در توسعه سکونتگاه های روستایی ( مطالعه موردی ؛استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان های جدید در کشور از یک سو به دلیل افزایش جمعیت و تمرکز آن در نقاط مختلف استان های بزرگ و از سوی دیگر به سبب نارضایتی مردم یک شهرستان و محرومیت آن ها از خدمات لازم ایجاد می شوند. بر این اساس، استان قزوین در سال 1376 در نقشه سیاسی ایران متولد گردید. اعمال سیاست های تمرکززدایی از یک طرف حاکی از واگذاری اختیارات به حکومت های محلی است و از طرف دیگر تداعی کننده خلق فرصت ها برای زیربخش های تقسیمات کشوری تا بتوانند از فرصت های به دست آمده در جهت رشد کمّی و کیفی سکونتگاه های روستایی بهره ببرند. مقاله حاضر به تبیین سیاست های تمرکززدایی در سکونتگاه های روستایی استان قزوین می پردازد و تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که سیاست های تمرکززدایی در ایران چه آثاری بر ساختار کلی روستاهای استان قزوین ایجاد کرده است. بدین جهت، در پژوهش حاضر، با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اداری و مالی و سیاسی، در قالب طیف لیکرت، و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر، مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن، با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای اطلاعات جمع آوری شد. چهل و پنج مدیر اجرایی، شامل دهیاران و شوراهای اسلامی، از چهل و پنج روستا، در سطح پنج شهرستان استان قزوین برای این کار انتخاب شدند که نشان دهندة جامعة نمونة تحقیق هستند. البته باید اشاره کرد، بعد از استان شدن قزوین، در سکونتگاه های روستایی توانمندی هایی به وجود آمد که نشان می دهد اگرچه سیاست های تمرکززدایی توانسته زمینه رشد و ترقی روستاها را پدید آورد، این سیاست ها، از منظر کارشناسان و مسئولان محلی، آثار متفاوت داشته است. با وجود این، سیاست های تمرکززدایی در استان قزوین شتاب دهنده توسعه روستایی قلمداد شد و زمینه را برای افزایش مشارکت مسئولان محلی و مردم فراهم آورد.
ارزیابی طرح های جابه جایی روستایی از نظر مکان یابی (مورد مطالعه: روستاهای لرینی علیا و سفلی و فرخ آباد- استان ایلام)**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از اتخاذ تصمیم دربارة جابه جایی یک روستا، تعیین محل جدید، یکی از اصلی ترین مراحل فرایند جابه جایی است، زیرا نتایج این تصمیم در طولانی مدت ظاهر می شود و آثار زیادی در جنبه های مختلف دارد و تجربه نیز نشان داده است سهل انگاری در مکان گزینی سکونت گاه جدید بارها موجب ضعف یا شکست برنامه های جابه جایی شده است. هدف از این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز آن به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است، ارزیابی طرح های جابه جایی روستاهای لرینی علیا و سفلی و فرخ آباد در استان ایلام از نظر مکان یابی با روش مک هارگ است. نتایج این تحقیق نشان داد از نظر اکثر معیارهای مورد بررسی، روستاهای مورد مطالعه در شرایط مناسب و نیمه مناسب قرار دارند و فقط روستاهای لرینی علیا و سفلی از نظر شیب و روستای فرخ آباد از نظر قرارگرفتن در اراضی کشاورزی در شرایط نامناسب قرار دارند. لذا از آنجا که مکان یابی یک سکونت گاه در مکانی که همة استانداردها را دارد، در بعضی مناطق بسیار مشکل و حتی غیرممکن است، مکان یابی روستاهای مورد مطالعه از نظر معیارهای مورد نظر مناسب بوده است.