فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۱۰٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته، دو نهاد دهیاری و شورای اسلامی، نهادهای محلی مشارکت کننده در مدیریت و توسعه روستایی بوده اند. نکته مهم در این زمینه، تعاملات این دو نهاد با یکدیگر در راستای توسعه نواحی روستایی است؛ زیرا دهیاری، نهادی اجرایی است که در راستای تصمیمات و مشارکت شورای اسلامی اقدام می کند؛ بنابراین، ارزیابی تعاملات دهیاران و شورای اسلامی در مدیریت و توسعه نواحی روستایی برای مشخص کردن مسائل و مشکلات در این زمینه و بهبود شرایط کنونی اهمیت دارد. پژوهش حاضر، بررسی کمّی و از نوع توصیفی - تحلیلی است. روش پژوهش نیز پیمایشی (میدانی) است. جامعه بررسی شده شامل افراد ساکن در روستاهای دارای دهیاری و شورای اسلامی در بخش دهدز شهرستان ایذه، بالغ بر 13021 نفر است. براساس رابطه کوکران، حجم نمونه بالغ بر 373 نفر محاسبه شد. نتایج نشان دادند به طور کلی تعاملات بین دهیاران و شوراهای اسلامی چندان مطلوب نیستند. بررسی آزمون تی تک نمونه ای و الگوی معادلات ساختاری، بیان می کند شاخص اجتماعی، از نظر تعاملات دهیاران و شوراهای اسلامی وضعیتی مناسب، اما از نظر شاخص های اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی وضعیت ضعیف تری داشته اند و تعاملات و روابط، نامطلوب بوده اند. نوع روابط دهیاران و شوراهای اسلامی بایستی زمینه ساز توسعه پایدار شود؛ درحالی که نتایج، چنین وضعیتی را نشان نمی دهند؛ بنابراین، دهیاران و شوراهای اسلامی باید همه شاخص های توسعه را به صورت یکپارچه دنبال کنند و با ایجاد تعاملات در همه شاخص ها، مدیریت و توسعه روستاها را محقق کنند.
عوامل مؤثر بر فرآیند شبکه ای قابلیت تحرک نقاط روستایی در بخش مرکزی شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت تحرک به معنی جابجایی مردم و کالاها از نقطه ای به نقطه دیگر در نظر گرفته می شود که به زیرساخت های حمل و نقل وابسته بوده و از اهمیت زیادی در توسعه پایدار نواحی روستایی برخوردار است. بهبود قابلیت تحرک می تواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم گوناگونی در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی داشته باشد. با توجه به اینکه قابلیت تحرک مناسب از جمله معضلات پویایی، به ویژه پویایی اقتصادی نقاط روستایی کشور بوده، تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت تحرک در نقاط روستایی بخش مرکزی شهرستان تبریز، عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور روش تحقیق توصیفی – تحلیلی مورد توجه قرار گرفت. ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق به عملیاتی نمودن مفاهیم و متغیرهای مطرح در سؤالات پرداخته شده و روایی آن به روش نظرسنجی از نخبگان مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از تأیید جهت تعیین روابط علت و معلولی میان شاخص ها و در مرحله بعد جهت وزن دهی به نظرسنجی مجدد (15 نفر از متخصصان رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی و برنامه ریزی حمل و نقل) اقدام گردید. سپس برای ارزیابی قابلیت تحرک، تکنیک فرآیند شبکه ای با بهره گیری از نرم افزار Super Decisions و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت تحرک نقاط روستایی مورد مطالعه از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS.24 استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز شامل 52 روستا تشکیل می دهد که داده های لازم به صورت تمام شماری از دهیاران آنها جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که در بین شاخص های قابلیت تحرک، شاخص های تعداد مسافران در فصول مختلف و جابجایی تولیدات باغی، بیشترین روابط علت و معلولی را با سایر شاخص های مطرح داشته است. به علاوه روستای کردکندی کمترین میزان قابلیت تحرک و مایان سفلی بیشترین قابلیت تحرک را دارد که این مسئله بیانگر اثر عوامل دیگری غیر از جمعیت صرف نواحی در میزان قابلیت تحرک آنها است. به علاوه بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، عامل فاصله بیشتر از سایر عوامل در قابلیت تحرک سکونتگاه های روستایی مؤثر بوده است.
تحلیل پایداری بستر کالبدی- فضایی (عرصه فعالیت و روابط فضایی) با تاکید بر جریان های حاکم بین شهر و سکونتگاه های روستایی در ناحیه ابهر (زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین سکونتگاه های شهری وروستایی همواره جریان های متعددی (جمعیت، کالا، سرمایه و...) برقرار می باشد. بر حسب ساختارهای کالبدی و اجتماعی- اقتصادی شکل دهنده به بستر کالبدی- فضایی هر نظام سکونتگاهی (منطقه، ناحیه، شهر و..) این جریان ها می تواند یک سویه و بالعکس باشد. در همین چارچوب پژوهش حاضر ابتداء وضعیت پایداری بستر کالبدی- فضایی ناحیه ابهر به عنوان بستر جریان ها را در سطح دهستان های نمونه از طریق معیارهای کالبدی- محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی و با استفاده از مدل TOPSIS تعیین کرده، سپس نوع ودامنه جریان ها بین روستاها و شهرهای ناحیه را در سطح روستاهای نمونه با تحلیل فضایی در GIS مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و شیوه گرداوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی (شامل مصاحبه و 21 پرسشنامه روستا و 300 خانوار) بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تحت تأثیر ناپایداری بستر کالبدی- فضایی یک توسعه کریدوری (خطی در کنار محور های ارتباطی اصلی) درناحیه ابهر اتفاق افتاده که موجب تمرکز امکانات، خدمات و جمعیت و فعالیت درچهار شهر ناحیه و تعدادی از روستاهای بزرگ شده است، به نحوی که تمامی جریان های از سمت روستاها به سمت این کریدور و درمرحله اول متوجه شهر ابهرسپس به سمت شهر خرمدره، هیدج، صائین قلعه و روستاهای بزرگ (مستقردرکنار کریدور توسعه یافته ناحیه) معطوف می شود. با توجه آنچه گفته شد مهمترین اولویت راهبردی ناحیه باز بخش مراکز جمعیت، فعالیت وخدمات در ناحیه با توجه به پتانسیل های کالبدی- محیطی، اجتماعی- نهادی، و اقتصادی درچارچوب سلسله مراتبی اندییشده شده می باشد.
نقش عوامل اجتماعی در بهبود اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: کوی خضر)
حوزههای تخصصی:
اجتماع پذیری عاملی است که باعث پیوند ارتباط بیشتر افراد با یکدیگر می شود. ابعادی که مرتبط با اجتماع پذیری است و بر آن تأثیرگذار می گذارد به سه دسته تقسیم می شود: بعد کالبدی، بعد فعالیتی و بعد اجتماعی. سکونتگاه های خودرو ازجمله فضاهایی است که می تواند اجتماع پذیری در آن ها مهم تلقی شود. سکونتگاه های غیررسمی به مناطقی اتخاذ می شود که در محلات فقیرنشین شهرهای بزرگ به وجود می آید و افراد ساکن در این مناطق نمی توانند به علل مختلف (اجتماعی، اقتصادی و...) وارد فضای شهری شوند. منطقه موردبررسی کوی خضر استان همدان است و بعد اجتماعی در نمونه، موردبررسی قرارگرفته شده و مؤلفه امنیت، گذراندن اوقات فراغت و تعاملات اجتماعی بیشترین تأثیر را بر اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی دارا بوده است. هدف از این پژوهش به دست آوردن بیشترین میزان تأثیر فضایی سالم و اجتماع پذیر بوده است که باعث بهبود مشکلات مدیریت و برنامه ریزی برای این مناطق شود. روش تحقیق پژوهش حاضر روش کمی و نحوه به دست آوردن اطلاعات با ابزار پرسشنامه و تحلیل آن با نرم افزار SPSS انجام شده است.
تبیین نقش شاخص های کالبدی در راستای ارتقای امنیت شهروندان با رویکرد C.P.T.E.D (مطالعه موردی: بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب در طراحی شهری است که در حضور شهروندان مؤثر است. محله های شهری به مثابه یکی از اجزای اساسی ساخت کالبدی شهر از اهمیت زیادی برخوردارند. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آن ها عوامل کالبدی است CPTED، طراحی مناسب و به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارتقای امنیت محیطی در محله های شهری با بهره گیری از رویکرد CPTED است. به این منظور به ارزیابی شاخص های کالبدی که در وقوع جرم در محله های شهری تأثیر می گذارند، می پردازد. مورد مطالعه این پژوهش، بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع آن از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای است. با توجه به حجم نمونه تعداد ۲۵۶ پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های «هم بستگی»، «خی دو»، «نسبت» و «فریدمن» در نرم افزار آماری SPSS تجزیه وتحلیل شد. بنابر نتایج حاصل، بین تمامی شاخص های کالبدی که از طریق پرسش نامه تجزیه وتحلیل شدند به جز پوشش گیاهی، به عنوان متغیر مستقل و امنیت (متغیر وابسته)، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون هم بستگی، کاربری اراضی و مبلمان شهری بیشترین هم بستگی را با امنیت محیطی محدوده زینبیه داشته اند. از نظر شهروندان مبلمان شهری و کاربری اراضی و دانه بندی بافت بیشترین تأثیر را بر امنیت خواهند داشت. به منظور تحقق اهداف پژوهش راهبردهایی به صورت مجزا در مورد هر شاخص ارائه شده است.
سنجش پایداری اجتماعی در محلات پراکنده رو (مطالعه موردی: محله شادآباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پایداری اجتماعی به عنوان یکی از اجزای اصلی توسعه پایدار به شکل فزاینده ای به رسمیت شناخته شده است. پژوهش های پیشین درباره توسعه پایدار به طورعمده بر مسائل مربوط به محیط زیست و مسائل اقتصادی متمرکز بودند، اما در اواخر دهه های 1990 و پس از تدوین دستور کار 21 و راهبرد اتحادیه اروپا در لیسبون 2000 و جلسه شورای اروپا در شهر گوتنبرگ در سال 2001، پایداری اجتماعی در دستور کار مباحث پایداری، یکی از مهم ترین ارکان توسعه پایدار در شهر و محلات شهر معرفی شده است. هدف این مقاله، سنجش عوامل مؤثر بر پایداری اجتماعی در محلات پراکنده روی شهر (محله شادآباد تهران) است که بر اثر توسعه افقی شهر تهران در سال های اخیر به وجود آمده اند. بدین منظور، از روش تحلیل عاملی و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده های به دست آمده از تعداد 308 پرسشنامه و برداشت میدانی از محله شادآباد استفاده شده و عوامل مؤثر بر پایداری اجتماعی از دو بعد عینی و ذهنی ارزیابی شده اند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که عوامل زمینه ای مانند مهاجرت و ناتوانی اقتصادی که از ویژگی های ذاتی شکل گیری محله شادآباد هستند، در پایداری اجتماعی محله شادآباد نقش اساسی و تعیین کننده دارند. همچنین براساس نتایجی که از تحلیل عاملی به دست آمده، سطح پایین پنج عامل سرمایه اجتماعی، رضایتمندی فردی، رضایت از محله، کنش اجتماعی و حس تعلق در محله شادآباد، به عنوان عوامل اصلی پایین بودن پایداری اجتماعی محله شناسایی شدند.
نقش و جایگاه آموزش زنان در فرآیند بازآفرینی شهری بافت های تاریخی مطالعه موردی : محله سنگ سیاه در بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر رویکرد بازآفرینی شهری با هدف در نظر گرفتن ارزش های مختلف و متفاوت بافت های تاریخی مناسب ترین راه برای مداخله در آنها شناخته شده است. ابزار و موارد مختلف کالبدی-فرهنگی-سیاسی و اجتماعی در این مداخله مورد تاکید قرارگرفته اند اما مولفه ای که به نظر می رسد کمتر در این میان مورد مباحثه قرار می گیرد آموزش در سطوح و شکل های مختلف در بازآفرینی شهری است. در پژوهش حاضر که با هدف تعیین میزان تاثیرگذاری آموزش بر نیل به دستاوردهای بازآفرینی شهری انجام شده است، در ابتدا نظریات متخصصین در مقوله مورد مطالعه با استفاده از تکنیک دلفی گردآوری شده و پس از حصول اتفاق نظر درخصوص وجود تاثیر مثبت آموزش به ساکنین، با هدف سنجش دیدگاه های ساکنان، بعنوان نمونه موردی جامعه بانوان ساکن در محله سنگ سیاه در بافت تاریخی شهر شیراز انتخاب گردیده اند. این تحقیق از نوع تحقیق های کاربردی است و به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است و گردآوری داده ها به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه بانوان ساکن در محدوده محله سنگ سیاه شیراز می باشند تا به این پرسش پاسخ داده شود که: ارائه آموزش هایی در قالب فرهنگ شهروندی، حفاظت از میراث، مهارت آموزی شغلی و حفاظت از محیط زیست تا چه حد می تواند باعث موفقیت در اجرای برنامه های بازآفرینی شهری شود؟ ابزار جمع آوری اطلاعات شامل برداشت میدانی، پرسشنامه، مصاحبه و مطالعات اسنادی بوده است و نهایتا با استفاده از آزمون های تی و تحلیل واریانس یکطرفه، میزان تاثیرگذاری مولفه ها بررسی گردیده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد رابطه مثبت و معناداری میان آموزش به ساکنان و فرآیند بازآفرینی شهری وجود دارد و مشخصا تاثیرگذارترین آموزش ها به بانوان ساکن در محدوده مورد مطالعه به ترتیب اولویت شامل آموزش های مرتبط با مسایل زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی و اقتصادی است.
عوامل موثر برنوگرایی جوانان در فرهنگ شهرنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
کانون اصلی نوگرایی در هر جامعه کلان شهرهای آن جامعه است. لذا برای بررسی میزان نوگرایی افراد باید آن ها را در بطن شهرها مورد مطالعه قرار داد؛ زیرا شهرها دائماً درحال تغییر و تحول هستند. از این رو هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر نوگرایی جوانان در فرهنگ شهرنشینی است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ روش پیمایش است. جامعه آماری تحقیق را کلیه جوانان 29-15 ساله شهر تهران تشکیل دادند. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 400 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ای شامل 30 گویه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی گویه ها با استفاده از نظر کارشناسان بررسی، تأیید و اصلاح شد. آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق نیز بالای 7/0 بدست آمد که بیانگر هماهنگی درونی گویه ها و پایایی قابل قبول آن ها بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون دو متغیره و با کاربرد نرم افزار انجام گرفت. براساس نتایج ضریب تعیین تعدیل شده حاکی از این بود که متغیرهای میزان دینداری، میزان استفاده از رسانه های جمعی، پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تحصیلات به ترتیب حدود 22%، 50%، 2/34% و 2/51% از تغییرات متغیر میزان نوگرایی جوانان را تبیین کرده است و ضریب رگرسیون استاندارد شده نیز مشخص کرد به ازاء یک واحد افزایش در میزان دینداری، میزان استفاده از رسانه های جمعی، پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تحصیلات جوانان میزان نوگرایی آن ها در فرهنگ شهرنشینی 23%، 55%، 1/48% و 8/61% افزایش می یابد.
A study on potential of liquefaction of sediments in Astaneh Ashrafieh using microscopic and dynamic properties and its effect on the sustainability of the city and the urban crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۱۲۰-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
Study of natural hazards can be a useful tool in decision-making, planning and prioritization of measures to manage the crisis. In this research, the details of this approach in Astaneh Ashrafieh district in northern Iran in Gilan Province were evaluated and described given the history of liquefaction in the earthquake in Rudbar and Manjil in 1990. According to GSI maps of Sefidrud delta sediments in which Astaneh Ashrafieh area is located, the area from Paykouh to the beach mostly belongs to the Quaternary. At the delta level, there are three stratigraphic units related to the Pleistocene and five units related to the Holocene. In this study, more than 50 boreholes were drilled and a borehole for analysis was analyzed at the most critical parts of the region. Type of drilling in the study was machine-rotating and continuous sampling was conducted to a depth of 18 meters at a depth. Underground water level for this purpose was 3 meters and using experiments, research work began on the sand of the area, sand of the area was tested by field and laboratory studies such as on-site testing, grading test, and chemical and mineralogical tests. Based on the tests, sediments were mainly made of plagioclase, clinopyroxene and epidote minerals, a little quartz and carbonate debris and contained circular and semi-circular particulars and a small amount of clay and in some areas, silt in the surface layers.
Introduction to innovation in Architectural Characteristics of urban building from Bionic Design Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
Biology has been a brilliant teacher and a precious textbook to man-made construction for thousands of years, because it allows one to learn and be inspired by nature’s remarkable and efficient structural systems. Concepts unfortunately have this in common that in general use often specifies incorrectly some phenomena. There was a turning point in each period of time which human has discovered a new sight about the world and nature order in a way, and then has presented this relation by numeral, artful and industrial language. The relation between nature and human considers different periods. At first it was bio-utilization which degrades the value of nature as a source of energy and material. After revolution in science development and attention to the damages which they made to environment, they tried to change their look to this issue and expand the mean of relation between human and nature. Birth of such word like bio architecture emphasize on the new point of view at nature. The role of nature and importance of natural resources in human’s social-economic (and even his psychological) life is undeniable, and also it is essential to note that God is the Creator and man the explorer. This paper aims to call a close multidisciplinary collaboration that promotes engineers to build more sustainable and smart structural systems for bridges in the 21st century. In this article survey the introduction of bionic architecture and related categories.
واکاوی قابلیت های مسکن انعطاف پذیر در برنامه ریزی مجتمع های مسکونی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۷۰-۶۵۳
حوزههای تخصصی:
امروزه انعطاف پذیری از مهمترین ضرورتهای مورد نیاز در طراحی معماری و شهر است که نمونه های بی بدیل آن نیز در عالم هستی و طبیعت آفریده پروردگار در راستای بیشترین سازگاری با قوانین معماری لازم بنظر می رسد. در این راستا، در این پژوهش مفهوم انعطاف پذیری و قوانین حاکم بر آن مورد تبیین و پیمایش قرار گرفته و اصول حاکم بر آن در معماری و مسکن انطاف پذیر مورد بازبینی قرار گرفته است. همچنین اساس این تحقیق پرداختن به چالشهای برنامه ریزی مسکن انعطاف پذیر در شهرسازی و معماری است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق آن به صورت کیفی است. جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب و تحلیل آنها بوده و برای تبیین موضوع از روش استدلال منطقی بهره گیری شده است. در پایان نیز به ارائه راهبردهای طراحی انعطاف پذیر پرداخته شده و نکاتی نغز در این رابطه مورد اشاره قرار گرفته است.
ارائه ی الگوی بهینه به منظور احداث پارک های محله ای در شهر اشنویه با بهره گیری از تکنیک های نوین شهرسازی
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
231-257
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری بخشی از فضاهای سبز عمومی اند که علاوه بر دارا بودن جنبه های تفریحی، فرهنگی و زیست محیطی، جنبه ی خدمات دهی به مناطق مختلف شهر را نیز دارند. از این رو اهداف این پژوهش، تحلیلی بر توزیع جغرافیایی پارک های شهر اشنویه و ارائه ی الگوی بهینه مکان یابی جهت احداث پارک محله ای می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکان گزینی پارک های محله ای در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب محلات شهر اشنویه به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از تکنیک WLC به عنوان یکی از فنون تصمیم گیری چند معیاری (MCDM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی جهت احداث پارک های محله ای مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تأثیرگذار در مکان یابی پارک های محله ای، اقدام به تهیه نقشه های معیار شده و پس از آن استاندارد سازی داده ها و وزن دهی آن ها انجام گرفته است. و در نهایت جهت اولویت بندی محلات جهت تخصیص فضا به منظور احداث پارک محله ای تکنیک تصمیم گیری چندمعیاری WLC مورد آزمون قرار گرفت. بررسی نتایج به کارگیری مدل در محدوده موردمطالعه نشان می دهد که پیکسل های معرفی شده در خروجی حاصل از مدل، دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابراین استفاده از تکنیک های کاربردی مثل WLC و توانمندی های GIS می تواند متولیان امور شهری را در تصمیم گیری بهتر در جهت مکان یابی انواع خدمات شهری از جمله فضاهای پارک شهری یاری رساند.
تحلیل نقش گردشگری درتوسعه پایدار منطقه ای و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار آن براساس مدل F,ANP)مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: گردشگری یک عامل مهم در استقرار منابع گوناگون و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته به-شمار می رود. با بهره گیری حساب شده از توسعه گردشگری، می توان زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و محیط زیستی بسیاری از مناطق محروم را فراهم آورد. در این پژوهش، هدف این است که نخست نقش گردشگری در توسعه منطقه ای شهرستان مراغه بررسی گردد؛ سپس عوامل تأثیرگذار گردشگری در منطقه اولویت بندی شود. همچنین راهکارهایی برای توسعه پایدار گردشگری ارائه شود تا ضمن افزایش منافع حاصل از آن، بتوان تأثیرات منفی آن را به حداقل کاهش داد. روش: این پژوهش با توجّه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، متخصّصان (اساتید دانشگاهی رشته های مربوط)مسئولین سازمان ها و ادارات و مردم محلّی شهرستان مراغه، با جامعه آماری ۱۵۰۰۰ نفر و تعداد نمونه ۴۰۰ نفر است. روش گردآوری داده ها و اطّلاعات در این پژوهش، روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون خطّی ساده، آزمون t و مدل F,ANP استفاده شده است. یافته ها/ نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ضریب تعیین بین متغیّر مستقل (توسعه گردشگری) متغیّر وابسته (توسعه اقتصادی) برابر ۱۳/۰ است. به عبارت دیگر، توسعه گردشگری ۱۳درصد تغییرات متغیّر وابسته را توجیه می کند. همچنین در بُعد اجتماعی و فرهنگی نیز توسعه گردشگری ۳۱ درصد تغییرات ایجادشده در متغیّر وابسته را پیش بینی (توجیه) و خطّی بودن رابطه بین دو متغیّر توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی را تأیید کرده و نشان می دهد توسعه گردشگری همانند بُعد اقتصادی، در بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان نیز تأثیر داشته است. همچنین در بُعد زیست محیطی نیز گردشگری در محل تأثیر گذاشته است. نتایج رتبه بندی عوامل تأثیرگذار نیز براساس ترکیب تحلیل عاملی (FA) و تحلیل شبکه ای (ANP) به ترتیب عبارت اند از: افزایش کیفیت محیط زیست، گسترش امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی، افزایش حساسیت به محیط، افزایش درآمد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل آماری رگرسیون خطّی و آزمون t نشان داد بین توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی منطقه رابطه معناداری وجود دارد.
تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفرهای پایدار در محلات شهری (نمونه موردی: محلات میعاد، تربیت و هاشمی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به اصول توسعه پایدار در سطح محلات شهری از روش های مدیریت رفتار ترافیکی شهروندان می باشد که علاوه بر ایجاد محله ای پایدار، منجر به تولید نوعی از سفر می شود که در آن پیاده روی و استفاده از وسایل نقلیه غیر موتوری جایگزین وسایل نقلیه موتوری می شوند. از سوی دیگر، تنوع در چیدمان کاربری ها به عنوان راهکاری نوین در برنامه ریزی شهری، از طرق مختلف بر رفتار ترافیکی شهروندان و ایجاد محله ای پایدار اثرگذار است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفرهای پایدار در محلات شهری و همچنین نقش آن در شکل گیری محله ی پایدار مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور اطلاعات پایه و توصیفی محلات میعاد، تربیت و هاشمی مهنه شهر مشهد به روش اسنادی جمع آوری و از طریق تهیه چک لیست، به تدوین شاخص های ارزیابی و تحلیل آنها در نمونه های موردی پرداخته شده است. نتایج بدست آمده از مطالعات حاکی از آن است که تولید سفر در محلات شهری ارتباط تنگاتنگی با اختلاط کاربری ها دارد و به هر اندازه که تنوع کاربری ها در سطح یک محله افزایش یابد به همان اندازه تقاضا برای سفرهای طولانی و با وسیله نقلیه شخصی کاهش می یابد. همچنین تنوع در چیدمان کاربری ها خود مشوقی برای انجام سفر های پیاده و یا با دوچرخه در سطح محلات می باشد. به این ترتیب پیشنهاد می شود که توسعه مختلط کاربری ها به عنوان راهکاری عملیاتی برای افزایش حجم سفرهای پایدار و همچنین دستیابی به شکل پایدار محله مورد استفاده قرار گیرد.
ساماندهی بافت فرسوده منطقه 12 شهر تهران با استفاده از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده آشنای توسعه شهرنشینی و گسترش مهار ناپذیر شهرها که در مقاطع مختلف تاریخی بروز کرده، پیامدهای زیادی را برای شهرها در پی داشته است که در پی آن بافتهای بسیاری از شهرها دچار چالشهای اساسی شده است و به دنبال خود نابه سامانی های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود آورده. رویکرد حاکم بر این پژوهش (توصیفی- تحلیلی) است و جامعه آماری محلات فرسوده منطقه 12 شهر تهران بر اساس طرح تفصیلی منطقه و مصاحبه با کارشناسان این حیطه می باشد. در این پژوهش با استفاده ار تکنیک swot به تحلیل و بررسی بافت فرسوده منطقه 12 تهران به عنوان میراث دار پیشینه تهران و قلب اقتصادی کشو پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که این محدوده از نقاط ضعف و تهدید بالایی برخوردار است و در عین حال نیز از نقاط قوت و فرصتهای بهینه ای جهت بهره گیری و رسیدن به حد مطلوب برخودار می باشد
تحلیل توزیع فضایی جمعیت در نظام شهری استان کردستان طی سال های 1390-1355
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تأثیرگذار بر نظام شهری، توزیع فضایی جمعیت بوده که تا حد زیادی مطلوبیت این نظام شهری را به واسطه مطلوبیت خود تعریف کرده است. در این مقاله سعی شده به بررسی و تحلیل توزیع فضایی جمعیت در نظام شهری استان کردستان در بازه زمانی 1355 تا 1390 پرداخته شود. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و از شاخص های سنجش نخست شهری، تمرکز و تعادل به منظور تحلیل تحولات جمعیتی در نظام شهری در استان کردستان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در استان مذکور شاهد وجود پدیده نخست شهری و تمرکز بارز یک نقطه کانونی بر سایر نقاط شهری نیستیم و در طی سال های 1355 تا 1385 بر میزان شدت آن نیز کاسته شده است؛ گرچه نتایج شاخص های نخست شهری در دوره 1385 تا 1390 گویای وجود تمایل شهر سنندج برای قطبی شدن است. بر اساس ضریب آنتروپی شانون، ظهور یازده شهر در دوره 1375 تا 1385 موجب شده که نظام شهری استان کردستان به سمت عدم تعادل حرکت کند؛ شهرهایی که عمدتاً از تبدیل روستا به شهر شکل گرفته و در جمعیت پذیری توفیق چندانی نداشته اند. منحنی لگاریتمی رتبه-اندازه، نیز گویای عدم تعادل در توزیع جمعیتی بخصوص در سطح شهرهای میانی این استان است.
تحلیل رابطه مدیریت پایدار زمین و عملکرد محصولات کشاورزی و اثرات آن در امنیت غذایی خانوارهای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت پایدار زمین (SLM) نشان دهنده ادغام کشاورزی، محیط زیست و عوامل اقتصادی و اجتماعی است و بر تولید محصولات کشاورزی و امنیت غذایی کشاورزان اثر دارد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت پایدار زمین و عملکرد محصولات کشاورزی و نقش آن در امنیت غذایی کشاورزان است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، ترکیبی (کیفی و کمّی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه است. جامعه آماری شامل خانوارهای کشاورز دهستان میان کوه شرقی در شهرستان پلدختر (415=N) بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده 217 خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. نتایج یافته ها نشان داد از میان روش های مدیریت زمین، روش های شخم زدن زمین عمود بر جهت شیب، ایجاد بند در بالادست زمین و استفاده از کود حیوانی بیشترین تأثیر را بر افزایش عملکرد محصولات کشاورزی داشته است. در رابطه با روش های مدیریت زمین و امنیت غذایی، بررسی یافته ها نشان داد از میان پنج شیوه کلی مدیریت زمین، سه شیوه الگوی کشت، افزایش باروری خاک و مدیریت منابع آب، بیشترین رابطه را با امنیت غذایی خانوارهای روستایی داشته است. کشاورزانی که از چندین روش استفاده کرده بودند به دلیل افزایش کیفیت زمین و بهره وری بالا، دسترسی ایمن و سالمی به مواد غذایی داشتند. بنابراین می توان گفت که به منظور افزایش عملکرد محصولات کشاورزی، افزایش امنیت غذایی و سرمایه گذاری در این زمینه باید خدمات حمایتی بیشتری در اختیار کشاورزان قرار گیرد و برای مشارکت و همکاری بیشتر کشاورزان در زمینه مدیریت پایدار زمین اقدامات لازم انجام شود.
تحلیل فضایی پایداری کالبدی سکونتگاهای روستایی (مطالعه موردی شهرستان مهدیشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۰-۳۳
حوزههای تخصصی:
امروزه باتوجه به اهمیت همه جانبه که پایداری به عنوان پارادایم حاکم در موضوع توسعه بدست آورده، پرداختن به توسعه پایدار کالبدی روستایی کاری در خور ویژه است. عواملی همچون ارتفاع، شیب، ساختار زمین شناسی، گسل، منابع آب، خاک، پوشش گیاهی و کاربری اراضی، راههای دسترسی، فاصله سکونتگاهها و غیره، بسترهای بسیارمناسبی برای پایداری کالبدی بشمار می آید و نقش موثرتری نسبت به سایر عوامل دارند، پایداری روستایی به عنوان هدف توسعه و یا راهبرد دستیابی به آن در بسیاری از کشورهای جهان بویژه کشورهای در حال توسعه که بخش قابل توجهی از جمعیت آنها در روستاها زندگی می کنند مورد تاکید است. با توجه به نقش برنامه ریزی در دستیابی به توسعه و درنظر گرفتن این مطلب که برنامه ریزی به عنوان یک فرایند دارای مراحل مختلفی از جمله تهیه برنامه، اجرا، نظارت و ارزیابی می باشد، اتخاذ یک سیاست مشخص ضروری می باشد. با در نظر گرفتن راهبردهای مختلف در زمینه توسعه روستایی از جمله توسعه روستایی یکپارچه و توسعه روستایی پایدار، راهکارهای متفاوتی نیز قابل طرح ریزی است. در تحقیق حاضر بر این نکته تأکید شده است که دستیابی به پایداری از طریق سازماندهی یک نظام سلسله مراتبی سکونتگاهی که در آن هر یک از سکونتگاه ها نقش و کارکرد خود را به خوبی انجام می دهند، امکان پذیر می باشد، و راهبرد پایداری کالبدی سکونتگاههای روستایی در چهارچوب نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه منطبق با ویژگیهای جاذبه های طبیعی شهرستان مهدیشهر میسر خواهد بود.
ارزیابی قابلیت پیاده محوری در محدوده ایستگاه مترو تجریش با روش QFD و ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حمل و نقل به ویژه حمل و نقل همگانی به عنوان یکی از مهم ترین عناصر ساختاری بر توسعه شهرها اثرگذار است. با توجه به پیشرفت ناوگان حمل و نقل عمومی به ویژه مترو در تهران، ضرورت پرداختن به اصل پیاده مداری به عنوان یکی از اصول چهارگانه توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی[1] به عنوان امری مهم و ضروری تلقی می شود. مهم ترین مسئله پیش رو در این رابطه شناخت نیازهای عابران پیاده و نیز الزامات فنی مورد نیاز استفاده کنندگان است. از این رو پژوهش حاضر به استخراج و جمع آوری این نیازها با استفاده از روش گسترش عملکرد کیفیت یا گسترش کارکرد کیفی[2]، در ترکیبی از فرآیند تحلیل شبکه ای[3] می پردازد و با تکیه بر نیازهای اولویت بندی شده، وضعیت پیاده مداری را در محدوده ایستگاه مترو تجریش ارزیابی می کند. تحلیل امتیازات نهایی بیانگر این مطلب است که وضعیت این محدوده در زمینه قابلیت پیاده مداری باوجود برخی نقاط ضعف در شرایط مطلوبی به سر می برد، به طوری که حدود 71.33 درصد از نیازهای عابران پیاده در این محدوده به طور نسبتاً مناسب برآورده می شود. در پایان با تکیه بر مقایسه تحلیلی امتیازات اختصاص یافته به هر نیاز، به ارائه و اولویت بندی راهکارها و پیشنهاد های لازم برای بهبود وضعیت پیاده مداری محدوده ایستگاه مترو تجریش خواهیم پرداخت. [1]. Transit Oriented Development (TOD) [2]. Quality Function Deployment (QFD) [3]. Analytical Network Process (ANP)
تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری، مطالعه موردی: حوزه های 16 گانه شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر بوده که زمینه ساز نابرابری شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. چنانچه مهم ترین رسالت برنامه ریزان و مدیران شهری در این زمینه، تلاش برای دستیابی به آرمان «برابری فرصت ها» در دسترس ی گروه های مختلف جامعه شهری به خدمات عمومی و از بین بردن تضاد در تأمین فرصت ها می باشد. در این راستا یکی از اساسی ترین عناصر شهری جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی مردم شهر، وجود خدمات ش هری است. هدف از مطالعه حاضر تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری در 16 حوزه شهر اردبیل می باشد که از نظر روش توصیفی– تحلیلی می باشد. در این پژوهش میزان دس تیابی ساکنین به خدمات عمومی شهری ابتدا با استفاده از مدل ANP وزن دهی و سپس با استفاده از مدل تاپسیس و ساو سطح بندی شدند. با توجه به رتبه متفاوت حوزه های شهری اردبیل در مدل های مختلف، در نهایت نتایج مدل ها با استفاده از مدل کاندرست ادغام گردید. نتایج به دست آمده از مطالعه نشان داد که حوزه های 12 و 11 با کسب رتبه اول از لحاظ میزان برخورداری از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردارند، حوزه های 14، 15، 13و 16، با کسب رتبه دوم در طبقه برخوردار، حوزه های 6 و 10، در طبقه نیمه برخوردار و حوزه های 2،5 ،7 و 9، با کسب رتبه چهارم در طبقه نابرخوردار از خدمات عمومی قرار دارند و حوزه های 3، 4 و 8، در رتبه آخر قرار گرفته اند. یعنی از نظر برخورداری از خدمات عمومی شهری وضعیت بسیار نامطلوب دارند.