فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان مرند با استفاده از روش های DRASTIC، AVI و مقایسه پهنه بندی در سه روش مذکور انجام شده است. روش DRASTIC از ترکیب هفت مشخصه هیدروژئولوژیک قابل اندازه گیری و مؤثر در انتقال آلودگی به آب های زیرزمینی تشکیل شده است. روش AVIنیز دارای دو مشخصه است. نتایج حاصل از روش DRASTIC تقریباً کامل ترین شاخص برای ارزیابی میزان آسیب پذیری آب های زیرزمینی است که محدوده آسیب پذیری متوسط را 4/50 درصد، زیاد را 9/32 و خیلی زیاد را 7/16 درصد برای آبخوان دشت مرند برآورد کرده است. نتایج روش AVI نیز نشان می دهد که آبخوان دارای آسیب پذیری متوسط، زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 13/39، 5/6 و 37/54درصد می باشد. هم چنین در هر دو روش، میزان آسیب پذیری در قسمت های شرق، جنوب شرقی و شمال شرقی دشت بیش تر از بخش های مرکزی و غربی دشت است ولی حدود گسترش محدوده های آسیب پذیری متفاوت است. مدل DRASTIC به طور دقیق تری محدوده های مختلف آسیب پذیری را مشخص کرده است. دلیل آن مشخصه های بیش تر و وزن دهی متفاوت مشخصه ها براساس نقش آن ها در تعیین آلودگی است.
تحلیل شاخصهای مورفومتری دریاچه های میان کوهی زاگرس چین خورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بستر دریاچه های قدیمی با داشتن رسوبات ریزدانه و خاک حاصلخیز مکان مناسبی برای فعالیت های گستر د ه کشاورزی و صنعتی می باشد. بستر دریاچه ی قدیمی خرم آباد نیز مکان مناسبی برای انجام این فعالیت هاست. به همین دلیل آگاهی از حدود دقیق و تحلیل شاخص های مورفومتری دریاچه مذکور برای برنامه ریزی محیطی دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد. بستر این دریاچه در محدوده زاگرس چین خورده، استان لرستان، شهرستان خرم آباد و در دشت مرکزی (کرگاه) قرار دارد. اثبات دریاچه در منطقه مورد مطالعه و تحلیل شاخص های مورفو متری آن هدف اصلی این پژوهش است. برای این کار با استفاده از نقشه های توپوگرافی منطقه به مقیاس 50000/1 و انطباق آنها با مدل رقومی ارتفاعی (نقشه مدل رقومی ارتفاع ی [1] ایران) و نقشه آبراهه های ایران ، منحنی میزان 1200 متر به عنوان آخرین حد گسترش دریاچه و رسوبات آن تعیین گردید و از اندازه گیری های زمینی، سیستم موقعیت یابی جهانی [2] برای کنترل دقیق حدود دریاچه استفاده شده است. از سامانه اطلاعات جغرافیایی 3/9 [3] برای محاسبه شیب بستر دریاچه، برش، تهیه و تولید نقشه های جدید، ترسیم منحنی های هم ژرفا و تخمین عمق حداکثر دریاچه استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق این دریاچه در کواترنر تشکیل و دارای وسعتی در حدود 75 کیلومتر مربع، عمق حداکثر 75 متر، عمق متوسط 26/32 متر ، نسبت عمق متوسط به عمق حداکثر 43/0، حجم 7/2419 میلیون متر مکعب، طول خط ساحلی11/55 کیلومتر، درجه تکامل خط ساحلی 80/1 بوده است.
مدل سازی بارش-رواناب در حوضه لیقوان چای با استفاده از مدل اتومای سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تخمین صحیح رواناب در مدیریت حوضه و طراحی سازه های آبی، از گذشته تا به امروز روش های مختلفی برای مدل سازی بارش-رواناب ارائه شده است که اتومای سلولی یکی از جدیدترین آن ها می باشد. در این روش چشم انداز حوضه با شبکه ای از سلول ها تعریف گردیده و اندرکنش بین سلول ها با استفاده از قوانین حاکم بر فیزیوگرافی حوضه منجر به مدل سازی رواناب می شود. این مدل به GIS و تصاویر ماهواره ای وابستگی دارد و از اطلاعات مختلف DEM، کاربری اراضی، گروه های هیدرولوژیک خاک، بارش، شیب و غیره استفاده می-شود. در این تحقیق رواناب حوضه لیقوان چای در استان آذربایجان شرقی با استفاده از اتومای سلولی مدل سازی شده است. با توجه به سادگی، توانایی بالا، شی ءگرا بودن زبان پایتون و هماهنگی با محیط GIS برای برنامه نویسی به منظور پیاده سازی قوانین تخمین رواناب و گسترش آن بر اساس تکنیک اتومای سلولی از برنامه نویسی با زبان پایتون در GIS استفاده شده است. مقایسه نتایج با مقادیر مشاهداتی در دو ایستگاه هروی و لیقوان با استفاده از معیارهای کارایی ضریب همبستگی، نش- ساتکلیف و جذر میانگین مربعات خطا نشان می دهد که دقت نتایج مطلوب می باشد. مزیت اصلی این روش علاوه بر سادگی و استفاده از قوانین ارتباطی واقع گرایانه، کسب اطلاعات رواناب برای هر نقطه دلخواه از حوضه به غیراز خروجی حوضه است که در این تحقیق برای شش نقطه در درون حوضه سری زمانی سیلاب استخراج گردید. با توجه به آماده بودن برنامه می توان رواناب را برای شرایط مختلف زمانی و مکانی نیز به راحتی تخمین زد یعنی رواناب بلندمدت حوضه و یا ناشی از بارش های لحظه ای را شبیه سازی نمود.
پیش بینی خشکسالی استان آذربایجان شرقی در دوره ی 2022-2013 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند احتمالی افزایش خشکسالی در جهان در اثر تغییراقلیم، بررسی این پدیده در هر منطقه برای دوره ی آتی ضروری می نماید. در این تحقیق داده های ریزمقیاس شده ماهانه شبیه سازی شده دما و بارش استان آذربایجان شرقی در دوره 2022-2013 میلادی، توسط 16 مدل AOGCM، تحت سه سناریوی انتشار A1B, A2, B1 تهیه شدند. پس از بررسی شرایط (فراوانی و شدت) خشکسالی گذشته (1999-1950) در منطقه، به منظور لحاظ کردن عدم قطعیت سناریوهای انتشار، با استفاده از روش مقیاس الگو (Pattern Scaling)، داده ها برای 46 سناریوی انتشار دیگر محاسبه شده، و وضعیت خشکسالی استان در دوره ی آتی با شاخص بارش استاندارد شده (SPI) بررسی گردید، و در نهایت نقشه های پهنه بندی این شاخص با به کارگیری روش کریگینگ در هر سال با در نظرگرفتن سناریوی میانه برای اقلیم منطقه، به دست آمد. نتایج نشان داد در سال 2021 خشکسالی بسیار زیاد در نواحی شرقی استان رخ خواهد داد و می توان این سال را خشک ترین سال دوره قلمداد کرد، بطوری که در مجموع 375/59 درصد استان دارای شرایط خشک خواهد بود. برای سال های 2013، 2017 و 2018 نیز در برخی نقاط خشکسالی پیش بینی می شود، در حالی که سال 2019 در تمامی نقاط از شرایط نزدیک به نرمال برخوردار خواهد بود. سال 2020 نیز در دوره ی ده ساله مرطوب ترین سال خواهد بود، به گونه ای که این سال تنها سالی است که رطوبت بسیار زیاد را تجربه خواهد کرد. پس از 2020، سال 2014 با پوشش 50 درصد استان با سطوح رطوبتی، مرطوب ترین سال خواهد بود. در کل، استان آذربایجان شرقی به جز سال های 2013، 2017، 2018 و 2021، در 6 سال دیگر از شرایط نزدیک به نرمال و بالاتر تبعیت خواهد نمود. با پیش بینی مقادیر بارش و تعیین شرایط خشکسالی، می توان راهکارهای سازگاری با تغییر اقلیم در این خصوص را پیشنهاد نمود.
مقایسه ی بین پایگاههای داده ی جهانی و منطقه ای بارش با پایگاه بارش اسفزاری و ایستگاهی ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک امروزه دسترسی به داده های به روز، با قدرت تفکیک مکانی بالا و تفکیک زمانی کوتاه مدت سنجه های هواشناسی یکی از نیازهای ضروری پژوهش های علوم جوی است. برای انجام این پژوهش از داده های بارش روزانه(در صورت وجود)، ماهانه و سالانه ی ایران زمینِ پایگاههای بارش جهانی و منطقه ای طرح اقلیم شناسی بارش جهانی ، مرکز اقلیم شناسی بارش جهانی ، افرودیت ویرایشV1101 با تفکیک مکانی 25/0 درجه ی قوسی، افرودیت ویرایش V1101 با تفکیک مکانی 5/0 درجه ی قوسی و افرودیت ویرایش V1003 با تفکیک مکانی 25/0 درجه ی قوسی بهره گرفتیم. مقادیر بارش ایران و تغییرات آن برپایه ی پایگاههای یاد شده محاسبه و با پایگاه داده بارش اسفزاری و ایستگاههای همدید و اقلیمی طی بازه ی زمانی 1979 تا 2004 مقایسه گردید. ابتدا برای هر پایگاه جداگانه یک سری زمانی روزانه(در صورت وجود)، ماهانه و سالانه بارش برای پهنه ی ایران زمین فراهم شد. به کمک روش ناپارامتری من کندال وردایی سری زمانی ماهانه و سالانه ی بارش برآورد شده ی پایگاهها برای ایران در سطح اطمینان 95 درصد مورد آزمون قرارگرفت و مقادیر نرخ روند به کمک شیب سن برآورد شد. یافته ها بیانگر آن است که بین مقادیر بارش پایگاه داده ی اسفزاری و ایستگاهی با سایر پایگاههای داده بارش جهانی و منطقه ای ارتباط معناداری وجود دارد. میزان ارتباط بین پایگاه بارش اسفزاری با سایر پایگاههای داده ی بارش برای ایران زمین بیشتر است و این خود به نوعی بیانگر دقت بسیار زیاد پایگاه داده بارش اسفزاری در برآورد بارش ایران زمین است. بطور کلی ارتباط دو پایگاه داده ی بارش اسفزاری و ایستگاهی با سایر پایگاهها در ماههای مرطوب سال بیشتر از ماههای خشک است. پایگاه داده بارش اسفزاری بیشترین همبستگی را با پایگاه داده مرکز اقلیم شناسی بارش جهانی نشان می دهد. به لحاظ روند و نرخ روند نیز هماهنگی خوبی بین پایگاه داده اسفزاری و سایر پایگاههای داده ی بارش وجود دارد. یافته های حاصل از تحلیل روند نشان داد که روند تغییرات بارش مربوط به ماههای می و ژوئیه ایران به لحاظ آماری معنادار است. در ماه می بارش دریافتی کشور روند کاهشی و در ماه ژوئیه روند افزایشی و مثبتی را نشان می دهد. برای کل پایگاههای داده، بارش سالانه ی کشور روبه کاهش است و روند نزولی دارد. بطور کلی مقایسه بین پایگاههای داده ی بارش بیانگر آن است که برای مطالعه ی ویژگیهای بارش در ایران زمین، داده های بارش مربوط به پایگاههای جهانی و منطقه ای ذکر شده در این پژوهش می تواند بسیار ارزشمند و سودمند باشد.
مقایسه مدل های EPM و CSY در محاسبه فرسایش و رسوبدهی مناطق خشک و نیمه خشک: حوضه آبریز شیرین دره، شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان فرایند های تخریب زمین، فرسایش خاک مهم ترین تهدید برای منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک بحساب می آید. این تحقیق در حوضه آبریز شیرین دره، منطقه ای نیمه خشک در شمال شرقی ایران، برای ارزیابی روش پتانسیل فرسایش (EPM) و روش هیدروفیزیکی (CSY) در تولید نقشه های پتانسیل فرسایش و بار رسوب با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. داده هایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند از نقشه های توپوگرافی، عکس های لندست ETM+، عکس های هوایی و داده های هواشناسی بدست آمده اند. سنجش فرسایش در روش EPM و CSY از طریق فاکتور های طبقه بندی شده انجام شد. در انتها مشخص شد بیشتر مناطق دارای پتانسیل فرسایش زیاد و بسیار زیاد دارای سازنده های زمین شناسی مثل: سرچشمه (Ksr)، سنگانه (Ksn) و رسوبات کواترنری (Q) هستند. همچنین نتایج نشان داد که بیشتر بار رسوب حوضه آبریز شیرین دره مربوط به بخش شرقی است. پیشنهاد می شود که عملیات آبخیزداری و حفاظت خاک در مناطق شرقی حوضه آبریز شیرین دره اجرا گردد.
ارزیابی شرایط خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان طیّ (1410- 1391) با استفاده از ریز مقیاس نمایی داده های مدل گردش عمومی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر افزایش دمای زمین باعث بر هم خوردن تعادل اقلیمی کره زمین شده و تغییرات اقلیمی گسترده ای را در اغلب نواحی کره زمین موجب گردیده است که از آن به عنوان تغییر اقلیم یاد می شود. هدف این مطالعه، پیش بینی تغییرات اقلیمی استان سیستان و بلوچستان با استفاده از ریز مقیاس نمایی آماری است که در آن داده های سناریوی A2 مدل گردش عمومی جو ECHO-G اجرا می شود. برای ارزیابی، تغییرات اقلیمی و خشکسالی استان سیستان و بلوچستان در دوره آماری 1391تا 1410 توسط مدل LARS-WG ریز مقیاس شدند. در این مطالعه از داده های دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و بارش مدل ECHO-G و داده های واقعی 7 ایستگاه استان شامل چابهار، ایرانشهر، خاش، سراوان، زابل، زهک و زاهدان استفاده شده است.نتایج کلی بررسی ها برای دوره مذکور گویای افزایش 8 درصدی بارش در استان و کاهش تعداد روزهای یخبندان و افزایش میانگین سالانه دما در حدود 3/0 درجه سلسیوس می باشد. بیشترین افزایش ماهانه دما مربوط به فصل زمستان به میزان 9/0 درجه سلسیوس خواهد بود. همچنین تعداد روزهای خشک در شهرستان سراوان افزایش و در بقیه شهرستان ها کاهش می یابد و بطور کلی خشکسالی های این استان در دوره 1410-1391 کاهش می یابد.
تحلیل فضایی پراکنش رطوبت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخار آب موجود در جو، با جذب امواج تشعشعی با طول موج بلند بر تعادل دمای زمین تأثیر بسزایی می گذارد؛ ازاین رو، هدف اصلی این پژوهش شناسایی پراکنش فضایی رطوبت نسبی در ایران است. به این منظور، ابتدا به تشکیل پایگاه داده های شبکه ای رطوبت در ایران اقدام شد؛ سپس داده های این پایگاه در دورة آماری سی ساله ای، در بازة زمانی روزانه از 01/01/1982 تا 31/12/2012 میلادی مبنای پژوهش قرار گرفت و یاخته ای به ابعاد 15×15 کیلومتر بر منطقة پژوهش گسترانیده شد. به منظور دستیابی به تغییرات درون سالی رطوبت در ایران، از روش های نو آمار فضایی ازقبیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران و لکه های داغ با استفاده از امکانات برنامه نویسی در محیط بهره برده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که پراکنش فضایی رطوبت در ایران دارای الگوی خوشه ای بالاست. در این بین، براساس شاخص موران محلی و لکة داغ، الگوهای رطوبتی در شمال، شمال غرب و شمال شرق، غرب و جنوب غرب کشور دارای الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت (الگوی رطوبتی نمناک) و بخش های جنوب شرقی و مرکزی کشور دارای خودهمبستگی فضایی منفی (الگوی رطوبتی خشک) بوده است. در طی دورة پژوهش، بخش اعظمی از کشور (حدود نیمی از کل مساحت) دارای الگوی معناداری یا خودهمبستگی فضایی بوده است.
ارزیابی کارایی مدل درخت تصمیم رگرسیونی در پیش بینی خشکسالی نمونة موردی: ایستگاه سینوپتیک سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعة خشکسالی روش های مختلفی وجود دارد. روش تحلیل داده های بارندگی، جزو عمومی روش های تحلیل خشکسالی به شمار می رود؛ لذا پیش بینی دقیق و پیش از وقوع بارش می تواند شرایط را برای ارزیابی وضعیت خشکسالی فراهم نماید. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر پیش پردازشِ داده های بارش ماهانة ایستگاه سینوپتیک سنندج بر عملکرد مدل درخت تصمیم در پیش بینی خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک سنندج می باشد. در این پژوهش از الگوریتم CART به عنوان یکی از انواع درختان تصمیم رگرسیونی جهت پیش بینی بارش 12 ماه بعد استفاده شده و جهت ارزیابی درخت های ایجاد شده از معیارهای آماری مختلف استفاده شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش مربوط به آمار ماهانة بارندگی، رطوبت نسبی، دمای حداکثر، دمای متوسط، جهت باد و سرعت باد در دورة آماری (1389- 1349) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در ایستگاه سینوپتیک سنندجدرخت تصمیم گیریرگرسیونی،مدلینسبتاًکارادرپیش بینی خشکسالی می باشد؛ به طوری که درشبیه سازی هایصورتگرفته،زمانیکهاز میانگینمتحرّکپنجسالة داده هابرایاجرایمدلاستفادهگردید، ترکیب بارشقبلی ودمایحداکثر بهعنوانمناسب ترینحالت با مقدار خطای 06/0 شناساییشده و اعمال میانگین متحرک روی داده های اصلی در بهبود کارایی مدل مؤثر است. در این شرایط، روش درخت تصمیم رگرسیونی ایستگاه سنندج با ضریب اطمینان بالایی میزان بارش را 12 ماه پیش از وقوع بر آورد نمایند.
واکاوی آماری – ترمودینامیکی طوفان های تندری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: طوفان تندری یکی از پدیده های آب و هوایی است که توسعه و تکامل آن تحت تأثیر عوامل دینامیکی و ترمودینامیک قرار دارد. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی ویژگی های آماری و ترمودینامیکی رخداد طوفان های تندری در پهنة ایران است.
روش: برای رسیدن به هدف مورد نظر، داده های ساعتی 14 ایستگاه سینوپتیک دارای رادیو سوند طی دورة آماری 19 ساله (2009-1991) از آرشیو سازمان هواشناسی دریافت و با استخراج کدهای مربوط به رخداد طوفان تندری فراوانی مکانی- زمانی آن ها بررسی شدند. در ادامه با استفاده از نرم افزار RAOB و نمودار اسکیوتی شاخص های ناپایداری از قبیل CAPE، LI، TT، SI و KI برای طوفان های تندری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها/ نتایج: نتایج حاصل از پردازش کدهای طوفان تندری نشان داد هرچند در مقیاس های زمانی سالانه، فصلی (بیشینه در فصل بهار 39٪ و کمینه در فصل تابستان با 7٪)، ماهانه (بیشینه در ماه های آوریل، مه و کمینه در آگوست) و ساعتی(بیشینه ساعت های 15 و 12) بیشینه و کمینة رخداد طوفان تندری برای پهنة ایران از زمان وقوع مشترکی برخوردارند، امّا رخداد طوفان تندری در هر ایستگاه و منطقه به شرایط مکانی و زمانی آن بستگی دارد. مقایسة دهه ای این پدیده نشان دهندة فراوانی وقوع بیشتر آن طی دورة 2000 -1991 نسبت به دورة 2009-2000 است. نتایج حاصل از بررسی و محاسبة شاخص های ناپایداری نشان داد که هم زمان با رخداد طوفان های تندری در سطح ایران، میزان همرفت و ناپایداری برای درصد قابل توجّهی از این پدیده در محدودة پایین این شاخص ها قرار دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج آماری و ترمودینامیکی به دست آمده از این تحقیق می توان گفت که رخداد طوفان تندری در ابتدا وابسته به فصل اقلیمی هر منطقه است و عوامل محلّی همچون همرفت می توانند به عنوان عوامل ثانویه در رخداد طوفان های تندری مؤثر باشند.
مطالعه ژئومورفولوژی (مرفوتکتونیک) بخش میانی طاقدیس کبیرکوه ایلام (محدوده بین پشته اریشت تا امامزاده شاه محمد کوه نشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری های کمی به ژئومورفولوژیست ها این امکان را می دهد که لندفرم های مختلف را بررسی و شاخص های ژئوموریک را محاسبه کنند. ازجمله مهم ترین عوارضی که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس هستند رودخانه ها، شبکه های زهکشی و عوارض توپوگرافی می باشند. حوضه ی آبخیز طاقدیس کبیرکوه در زاگرس میانی، در محدوده ی جغرافیایی استان ایلام واقع شده است که شواهد ژئومورفولوژیکی در این حوضه نشان از فعالیت نئوتکتونیکی در دوران پلیو-کواترنر دارد. در این مطالعه به منظور ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی اخیر در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه، تعداد 30 حوضه آبریز به همراه طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه آن ها در محیط ArcGIS10.1 ، استخراج گردیده و سپس شاخص های ژئومورفیک گرادیان طولی رود (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی (T)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، سینوسی پیشانی کوهستان (Smf) و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص سینوسیته کانال رودخانه (S) مورداندازه گیری قرارگرفته اند. درنهایت، با تلفیق شاخص های مزبور، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) در این بخش از تاقدیس مزبور ارائه گردید. بر این اساس در 28 زیر حوضه منطقه، سطح فعالیت تکتونیکی با شدت متوسط تا بالا عمل می کند. نتایج به دست آمده از این روش با شواهد صحرایی و ژئومورفولوژیکی مانند تغییرات شدید در نیمرخ طولی رودخانه ها، پیشانی های مستقیم کوهستان، تنگه ها، عدم تقارن شبکه زهکشی، سطوح مثلثی، دره های V شکل ، شیب های تند، زمین لغزش ها و همچنین گزارش مرکز لرزه نگاری کشور مبنی بر ثبت بیش از 1000 زمین لرزه در سال 1393 در این محدوده همخوانی خوبی داشته و بیانگر فعالیت نئوتکتونیکی در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه می باشد.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدلANP(مطالعه موردی: حوضه پیوه ژن دامنه جنوبی بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رخدادهای طبیعی فرآیندهای پیچیده ای هستند که بر تمامی بخش های کره زمین تأثیرگذارند که دراین بین زمین لغزش به عنوان یکی از مهم ترین معضلات جهانی باعث خسارات عدیده ای به مناطق مسکونی، جاده ها، زمین های کشاورزی و... می گردد که با شناسایی عوامل مؤثر در وقوع حرکت های توده ای و پهنه بندی آن، می توان کمک مؤثری در تدوین برنامه مدیریت خطر و کاهش خسارات ناشی از وقوع این پدیده نمود. هدف از انجام این پژوهش نیز پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل تحلیل شبکه (ANP) در حوضه پیوه ژن دامنه جنوبی بینالود می باشد. بدین منظور، لایه های اطلاعاتی 10 عامل: ارتفاع، بارش، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، تراکم پوشش گیاهی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از گسل تهیه شد. سپس جهت تهیه نقشه پهنه بندی از مدل ANP استفاده گردید. نتایج حاصل از این مدل نشان می دهد که عوامل فاصله از رودخانه و فاصله از جاده به ترتیب بیشترین امتیاز وزنی(0.228 و 0.204) و شیب و جهت شیب کمترین وزن(0.012، 0.021) را در حوضه موردمطالعه به خود اختصاص دادند. از تعداد 31 زمین لغزش رخ داده در حوضه مطالعاتی، 17 زمین لغزش در فاصله 50-0 متری و 14 زمین لغزش دیگر در فاصله 150-50 متری از رودخانه به وقوع پیوسته است که نشان از تأثیر مستقیم و مهم فرسایش و زیر شویی رودخانه می باشد. همچنین فعالیت های انسانی نظیر جاده سازی در حوضه موردنظر خطر وقوع زمین لغزش را چندین برابر نموده است به طوری که 22 زمین لغزش در فاصله 0 تا 500 متری از راه های ارتباطی، رخ افتاده و راه ها را مورد هجوم خود قرارداده اند. درنهایت، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش و انطباق داده های زمین لغزشی و مشاهدات میدانی، می توان گفت مدل ANP می تواند به عنوان مدلی مناسب و کارآمد برای پیش بینی پدیده لغزش به کار گرفته شود به طوری که در پژوهش حاضر 5/64 درصد زمین لغزش های حوضه در پهنه های خیلی زیاد و زیاد به وقوع پیوسته است.
ارزیابی تأثیر تزریق یون کلسیم بر مقاومت مکانیکی خاک های ریزدانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های مختلفی برای تثبیت توده های طبیعی نا پایدار وجود دارد. یکی از این روش ها افزایش پارامتر های مقاومتی خاک از طریق اصلاح کاتیونی و به روش افزودن محلول اشباع آهک تحت نیروی ثقل به خاک است. این تحقیق به ارزیابی تأثیر میزان یون کلسیم مصرف شده بر مقاومت تک محوری خاک رسی تثبیت شده با محلول اشباع آهک پرداخته است. 15 نمونه خاک با شرایط یکسان آماده شد و به مدت زمان مشابه تحت جریان محلول اشباع آهک قرار گرفت. سپس در دسته های سه تایی و در محفظه مخصوصی به لحاظ رطوبت و دما در دوره های زمانی3، 7، 28 و 60 روزه، نگهداری و سپس مورد آزمایش مقاومت فشاری تک محوری قرار گرفتند. سه نمونه فقط تحت جریان نفوذ آب قرار داده شد و از نتایج آن به عنوان نمونه شاهد استفاده گردید. با اندازه گیری میزان یون کلسیم موجود در نمونه، قبل و بعد از اصلاح، میزان یون کلسیم ترکیب شده، به دست آمد. حداقل یون کلسیم لازم برای افزایش قابل توجه مقاومت خاک، برای نمونه های دسته سه روزه و معادل 32 میلی گرم در لیتر با مقاومت نظیر 180 درصد به دست آمده است. حداکثر یون کلسیم جذب شده مربوط به نمونه های با دوره عمل آوری 28 روزه است که معادل 47 میلی گرم در لیتر و حداکثر مقاومت نظیر آن، معادل افزایش 436 درصد نسبت به نمونه شاهد به دست آمده است. حداکثر مصرف در دوره تزریق 28 روزه و عدم تغییر فاحش مصرف یون کلسیم بعدازآن، نشان دهنده آستانه میزان مؤثر یون کلسیم مورد نیاز برای دست یابی به حداکثر مقاومت است. همچنین نتیجه گیری شد که مؤثرترین مدت تزریق در فرآیند افزایش مقاومت خاک با محلول اشباع آهک، 28 روز است. همچنین مشاهده شد که نمونه های با زمان عمل آوری طولانی تر و میزان کلسیم دریافت شده بیشتر، رفتاری مشابه به رفتار سنگ از خود نشان دادند و کمترین میزان کرنش متناظر مقاومت فشاری، به میزان 2 درصد تغییر شکل نسبی، را در زمان گسیختگی از خود نشان دادند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره مکانی (SMCE) (مطالعه موردی: حوضه آبخیز شهرستان بن استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها در ایران ازجمله بلایای طبیعی هستند که مورفولوژی را به طور ناگهانی برهم می زنند و منجربه خسارات مالی و جانی زیادی می شوند. نظربه تأثیرات سویی که زمین لغزش ها بر سکونت گاه های روستایی و شهری و منابع طبیعی دارند شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش امری بسیار ضروری برای جلوگیری از چنین خسارت هایی بشمار می آید. هدف تحقیق حاضر برقراری ارتباط بین زمین لغزش و فاکتورهای محیطی تأثیرگذار در وقوع آن و تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش، با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره مکانی است. نقشه عوامل مختلف با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های موضوعی و بازدیدهای صحرایی تهیه شده و درختواره عوامل و محدودیت ها در نرم افزار ILWIS طراحی گردید. نقشه های زمین شناسی، شیب، کاربری اراضی و فاصله از جاده، رودخانه و فاصله از چشمه به عنوان عوامل و نقشه شیب به عنوان محدودیت به سیستم معرفی شدند. پس از وزن دهی به عوامل و زیر عوامل، نقشه حساسیت به زمین لغزش منطقه به دست آمد. با ارائه این نقشه ب ه برنام ه ری زان در م دیریت بحران و تخفیف نگرانی عمومی در سیاستهای توسعه اراضی کمک می شود.
بررسی تغییرات زمانی کانال فعال درمسیرهای پیچان داربا استفاده ازروش های تجربی وبا استناد به لایه بندی رسوبات کناری ،مطالعه موردی :مسیر پیچان دارآجی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده تغییرات ژئومورفولوژیکی درمسیرهای پیچان دارنسبت به سایرالگوهای جریان بسیارسریع ترصورت می گیرد.تمامی تغییراتی که درطول وعرض دشت های سیلابی درطی زمان ودراثرجابجایی قوس خمیدگی های مسیررخ می دهد،در نحوه لایه بندی ودراندازه رسوبات کناری منعکس می گردد.با علم براین که چه تغییراتی به چه نحوی درلایه بندی ودراندازه رسوبات تراس های کناری منعکس می شود،می توان درمورد نحوه وقوع تغییرات درمسیرجریان درطی زمان اظهار نظرنمودودرمورد تغییرات احتمالی بعدی پیش بینی هایی راانجام داد.باتوجه به وقوع تغییرات زیاددرمسیررودخانه آجی چای،دراین مقاله سعی شده است،نحوه تغییرات درمسیرجریان این رودخانه درطی زمان مورد بررسی قرارگیرد.رودخانه آجی چای(واقع درموقعیت جغرافیایی از '58 ° 37 تا '07 ° 38 عرض شمالی و' 15° 46 تا' 45° 47 طول شرقی)درطول مسیرخوددارای خمیدگی های زیادی است که جابجایی قوس این خمیدگی ها،به طرف راست ویا چپ محوراصلی جریان،چهره دشت سیلابی رادرطول زمان تغییرداده است.دراین مقاله،برای بررسی نحوه و میزان تغییرات زمانی کانال فعال درطول وعرض دشت سیلابی،ازروش های تجربی ومیدانی بهره گیری شده است.برای بررسی تغییرات شعاع قوس خمیدگی هادرطی زمان،ازتصاویرماهواره ای وعکس های هوایی و برای بررسی میزان سینوزیته ازرابطه s استفاده شده است.برای برآورد میزان فرسایش کناری از رابطه E وبرای برآوردزمان جابجایی ها از رابطه T∆ استفاده شده ودرادامه مطالعات ،به نحوه لایه بندی رسوبات درتراس های رودخانه توجه شده است ودرنتیجه گیری ها،به اطلاعات حاصل ازچینه نگاری استناد شده است.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که اندازه شعاع قوس خمیدگی ها درطی زمان بطور قابل ملاحظه ای تغییریافته است.این نتایج همچنین حاکی ازاین است که جابجایی کانال فعال دراطراف محورکانال درطول زمان بطورمکررصورت گرفته است.طبق نتایج حاصل ازاین بررسی ها،زمان جابجایی درتمامی طول کانال به یکسان نبوده و دربخش هایی ازمسیر،این زمان کوتاهتراز 5 سال ودربخش های دیگراین زمان طولانی تربوده است .بررسی های لایه بندی تراس های کناری در مسیرآجی چای همچنین نشان می دهد که با هر جابجایی در قوس خمیدگی مسیر،اندازه ذرات و نحوه لایه بندی رسوبات کناری تغییر یافته است .
بررسی تغییرات پارامترهای هواشناسی موثر بر اقلیم ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از خواص چرخه اتمسفری تغییرات اقلیمی است، به طوری که نوساناتی را در پارامتر های هواشناسی ایجاد می کند. این نوسانات در بسیاری از نقاط دنیا شدید بوده و منابع آب و خاک توسط آن ها متأثر می شود. لذا جهت آمادگی در برابر اثرات نامطلوب پدیده تغییر اقلیم و اتخاذ برنامه های مناسب توسعه و مدیریت منابع آب، بررسی تغییرات متغیرهای هواشناسی در هر منطقه اقدامی ضروری است. هدف از این مطالعه، بررسی تغییر اقلیم در منطقه ارومیه بود. در این تحقیق روند تغییرات پارامترهای درجه حرارت، بارندگی، درصد رطوبت، ساعات آفتابی و تبخیر-تعرق پتانسیل مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور از داده های روزانه ایستگاه سینوپتیک ارومیه با دوره آماری 40 ساله (1389-1350) استفاده شد. آزمون آماری من-کندال در سطح اطمینان 95 درصد جهت بررسی وجود روند معنی دار در این پارامترها به کار گرفته شد. بررسی ها نشان داد که روند تغییرات درجه حرارت بیشینه، کمینه و متوسط درجه حرارت افزایشی و در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار بود. میزان بارندگی ارومیه با شیب 26/2- کاهش یافته که این کاهش معنی دار بود. ساعات آفتابی شیب مثبت و معنی دار داشت. اما شیب منفی درصد رطوبت و شیب مثبت تبخیر- تعرق پتانسیل (0068/0) معنی دار نبود. بررسی های ماهانه نشان داد متوسط درجه حرارت در همه ماه های سال شیب مثبت داشت اما این شیب مثبت در همه ماه های سال معنی دار نبود. سایر پارامترها در برخی ماه ها دارای شیب افزایشی و در برخی ماه ها شیب کاهشی داشت.
تحلیلی از مخاطره اقلیمی امواج ابر گرم سال 1389 استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بررسی و تحلیل داده های دمای بیشینه روزانه 13 ایستگاه استان خوزستان از روز اول خرداد تا 31 شهریور 1389 با استفاده از روش خوشه بندی وارد ایستگاه ها به چهار خوشه طبقه بندی گردید. نتایج خوشه بندی نشان داد که ایستگاه های آبادان و بستان گرم ترین ایستگاه های خوزستان هستند و ایذه به نسبت دیگر ایستگاه ها گرماهای ضعیف تری دارد. هم چنین بر اساس داده های متوسط دمای بیشینه ایستگاه های استان خوزستان، معیاری برای تعیین و جداسازی دماهای اَبَر گرم ارایه شده، که همان عدد آستانه 17/47 درجه سیلسیوس است. استمرار زمانی بیش از یک روز دماهای اَبَر گرم امواج اَبَر گرم را به وجود آورده اند. در بازه زمانی مورد مطالعه 5 موج گرمایی در استان خوزستان شناسایی گردید. برای تحلیل سینوپتیک گرم ترین آن ها از میان 5 اَبَر موج که یک موج اَبَر گرم 4 روزه به وقوع پیوسته از روز 14تا 17 تیرماه بود، برای مطالعه انتخاب گردید.
نتایج تحلیل سینوپتیک موج اَبَر گرم یاد شده نشان داد که استقرار یک کم فشار در سطح زمین و استیلای پرفشار در سطوح میانی تا 500 هکت وپاسکال و هم چنین افزایش شدید ضخامت جو بر روی استان خوزستان که موجب فرونشینی هوای گرم و گرمایش بیش از حد سطح زمین می شود، عوامل دینامیک- سینوپتیک وقوع روزهای اَبَر گرم هستند. تحلیل نقشه های وزش دمای جو نشان داد که منشأ ورود گ رما به ای ران و خوزستان، فرارفت و انتقال هوای س وزان و خ شک آفریقا، شبه جزیره عربستان و عراق است که بانی و باعث وقوع امواج اَبَر گرم 14 تا 17 تیرماه سال 1389 در بخش وسیعی از ایران بویژه خوزستان بوده است.
پیش بینی خشکسالی با بکار گیری از مدل های شبکه عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج عصبی - فازی تطبیقی در حوزة مُند استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه خشکسالی یک معضل جدّی و گریبانگیر دربسیاری از کشور های جهان است؛بنابراین پیش بینیِ آن از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. در این تحقیق، کارایی شبکة عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی به عنوان روش هایی مؤثر برای پیش بینی شدت خشکسالی حوزة ""مُند"" استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های بارندگی ماهانة ایستگاه باران سنجی تنگاب استان فارس با دورة آماری 32 ساله استفاده گردید. شدت خشکسالی در دورة ماهانه با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) تعیین شد؛ سپس به وسیلة مدل های ANN وANFIS و با استفاده از شاخص SPI پیش بینی شدت خشکسالی انجام گردید. از بین داده های موجود، 70 درصد به عنوان داده های آموزش و مابقی به عنوان داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون انتخاب شد؛ سپس از طریق معیار های آماری شامل ضریب همبستگی، میانگین مجذور مربعات خطا و ضریب ناش به کارایی عملکرد مدل ها پرداخته شد. نتایج نشان دادد که دقت روش شبکه های عصبی مصنوعی از روش سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی بیشتر می باشد؛ همچنین یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که هرچه پراکندگی داده های ورودی مدل بیشتر باشد مدل استنتاج عصبی - فازی تطبیقی دارای توانایی بیشتری در شبیه سازی این نوع از داده ها می باشد.
برآورد مساحت و حجم توده ی لغزشی با استفاده از تکنیک های InSAR و مشاهدات GPS (مطالعه موردی پهنه لغزشی روستای گوگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیک ممکن است در قلمرو معین، با بزرگی و دوره های زمانی مشخص رخ دهد. تخمین حجم و مساحت توده ی لغزشی نیازمند اطلاعات زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی است که امروزه تنها با روابط تجربی بین حجم زمین لغزش ها و مساحت زمین لغزش، و بکار گیری داده های دورسنجی و تکنیک های تداخل سنجی قابل محاسبه می باشد. توده ی لغزشی روستای گوگرد در سطحی در حدود ۲۰۰ هکتار روی یک زمین لغزش قدیمی به وسعتی در حدود ۸۷۶ هکتار اتفاق افتاده است که روی این توده ناپایدار ۴۶۸ خانوار با ۲۵۶۶ نفر جمعیت زندگی می کنند. در این پژوهش اطلاعات مربوط به تعداد ۲۶ زمین لغزش در منطقه ی قطور، شامل مساحت، حجم و عمق با استفاده از ۲۵ تصویر سنجنده ASAR ماهواره ی ENVISAT و الگوریتم StaMPS و SBAS در تکنیک InSAR تهیه شد. سپس یک رابطه تجربی برای برآورد حجم توده ی لغزشی گوگرد به کاربرده شد محاسبات نشان داد که در طی ۷ سال اخیر با احتساب متوسط طول، عرض و عمق جابجایی به ترتیب ۲۶۰۰، ۸۰۰ و ۳۵ متر، مجموع سطح جابجایی و حجم مواد جابجا شده معادل ۲ * ۱۰۶ m۲ و ۷,۳ * ۱۰۷ m۲ می باشد. استخراج اطلاعات سری زمانی جابجایی از اینترفروگرام ها نیز نشان می دهد که سالانه ۲,۱ * ۱۰۴ m۲ مواد با سرعتی معادل φ= ۱۰ mmyr-۱ جابجا می شود. لذا در این منطقه لغزش ها فعال هستند و ممکن است لغزش های جدیدی با بزرگی قابل ملاحظه به وقوع بپیوندند.
تحلیل همدیدی یخبندان های زمستانه منطقه سیستان (مورد یخبندان ژانویه سال 2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یخبندان یکی از مخاطرات طبیعی است که معمولاً با خسارت های فراوان مالی و حتی جانی همراه است. سامانه های گردشی جوی نقش اصلی را در وقوع، شدت و چگونگی توزیع فضایی یخبندان ها به خصوص در مناطق معتدله بر عهده دارند. هدف از این تحقیق، شناسایی و بررسی شرایط همدیدی حاکم در زمان وقوع یخبندان های زمستانه منطقه سیستان است. روش مورد استفاده در این تحلیل رویکرد محیطی به گردشی است. بدین منظور دو پایگاه داده مورد نیاز است. جهت دریافت داده های سطح زمین از داده های اقلیمی ایستگاه هواشناسی سینوپتیک زابل و زهک به عنوان نماینده اقلیمی منطقه استفاده شد و طولانی ترین و شدیدترین یخبندان از نظر طول دوره طی دهه اخیر (2010-2000) انتخاب گردید. پایگاه دوم داده ها و نقشه های سطح دریا، 850، و 500 هکتوپاسکال است که از مرکز ملی پیش بینی محیطی[1] و مرکز ملی مطالعات جوی[2] ایالات متحده آمریکا تهیه گردید. پوشش مکانی داده های جوی بین 30 تا 90 درجه شرقی و 10 تا 50 درجه شمالی می باشد. برای نمایش خطوط جریان هوا از محیط نرم افزاری Grads استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که افت فشار منطقه در اثر فعالیت سامانه چرخندی بالخاش و همچنین نفوذ هم زمان فرود ناشی از جریان های غربی به نواحی غرب ایران عامل ایجاد یخبندان و تداوم آن در منطقه سیستان می باشد. استقرار سامانه چرخندی روی دریاچه بالخاش زمینه برای ریزش هوای سرد عرض های بالا و کرانه غربی فرود را به منطقه سیستان فراهم کرده است. انتقال محور فرود به نواحی شرقی تر و شرایط ذکر شده موجب تداوم پدیده یخبندان شده است. شدیدترین یخبندان ها زمانی رخ می دهند که منطقه سیستان در بخش غربی فرود قرار گرفته و از ریزش هوای سرد عرض های شمالی برخوردار شده باشد. عاملی که این شرایط را پدید آورده است تفاوت فشار در جنوب و شمال منطقه سیستان، به ویژه سامانه کم فشار جنوب شرق سیستان است که باعث هدایت و استقرار کرانه غربی ناوه به منطقه می گردد.