صلح شعاری است که از غایت های علم سیاست محسوب می شود. برای این که صلح از حالت شعاری بیرون بیاید و در واقعیت عینی و وجوه اجتماعی و سیاسی عملیاتی شود نیاز به تکنیک دارد. امام علی (ع) یکی از بزرگان و اندیشمندان اسلامی است که در نامه اش به مالک اشتر، کارگزار خود، شیوه های اجرایی و کاملاً عملی برای رسیدن به صلح را ترسیم می کند. در این پژوهش بر شش تکنیک راهبردی امام علی (ع) در اندرزنامه به مالک اشتر با عنوان: 1. تکنیک متافیزیکی، 2. تکنیک تفهمی و پدیداری، 3. تکنیک تقدم عمل بر دانش (واقع گرایی)، 4. تکنیک نیت خوانی نکردن، 5. تکنیک بردباری و خاموشی خشم و 6. تکنیک تواضع و درویشی اشاره می کنیم و با استفاده از تحلیل محتوای نامه با روش پدیدارشناسی به نقد و ارزیابی اندیشه آن بزرگوار در مورد صلح می پردازیم. چهارچوب تئوریک به کاررفته در این پژوهش تکنیک های قدرت برگرفته از آثار مارتین هایدگر و میشل فوکو و جورجو آگامبن است، که در مورد اخلاق جایگاهی اندرزنامه نویسی اسلامی به کار گرفته شده است.
در حقیقت مشروعیت خود جزیی از یک شبکه مفهومی هم بسته و به هم تافته قلمداد می شود که بدون لحاظ نمودن پیوست ها و گسست هایش با مفاهیم و مؤلفه های سازنده این شبکه، نمی توان به حصول درک مناسب و معتبری درباره آن امیدوار بود. کلید فهم مفهوم مشروعیت در شناسایی خصلت چندبعدی آن می باشد که برای فهم صحیح آن نباید دچار تقلیل گرایی شد و باید به تمام ابعاد آن توجه کرد و هر گونه تقلیل گرایی در این رابطه باعث قربانی شدن حق مطلب می باشد. از آنجا که هر حکومتی که دچار عدم مشروعیت شود، دیگر مانند گذشته نمی تواند قدرت خود را اعمال کند، بلکه به زور خام برای حکمرانی متوسل می شود، در این نوشته ما به این بحث متمرکز خواهیم شد که چگونه دولت ها برای خود مشروعیت سازی می کنند تا به قدرت خود دوام و تداوم بخشند. در این مقاله، تأکید روی عوامل مشروعیت بخش قدرت در نظام های سیاسی و مردم سالار دینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت
در نیمه دوم سال 1372 طرحی ناظر بر حذف تمامی محدودیت های شرکت زنان در رشته های دانشگاهی در شورای فرهنگی و اجتماعی زنان به تصویب رسید و جهت اجرا به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شد. پیرو این طرح در دهم بهمن همان سال وزیر فرهنگ و آموزش عالی حذف کلیه محدودیت ها را به سازمان سنجش ابلاغ کرد. بدین معنا از این تاریخ به بعد، دیگر نه از طریق ممنوعیت صریح و نه از طریق سهمیه بندی، تقریباً رشته ای نبود که ""مردانه"" تلقی شود و دستیابی زنان به آن محدود شده باشد. این مقاله شرح مباحث، فعالیت ها و موضع گیری هایی است که به این برابری انجامید.
این مقاله به بررسی نظریات سه تن از مهم ترین هواداران ایرانی نظریه ی شیوه تولید آسیایی پرداخته است. این پژوهشگران بر پایه این نظریه به واکاوی ریشه های تاریخی توسعه نیافتگی جامعه ایران پرداخته اند، هرچند که این نویسندگان هر یک به سهم خود افزوده هایی به روایت کلاسیک این نظریه داشته اند؛ اما همگی با پذیرش پیش فرضهای بنیادین معرفت شناسانه نظریه ی شیوه تولید آسیایی هم چون تفسیر مادی تاریخ و زیربنا بودن مناسبات تولیدی به تحقیق در وجوه مختلف تاریخ و جامعه ایران پرداخته اند. در نتیجه ساخت اقتصاد سیاسی را مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر فرآیندهای اجتماعی تلقی کرده اند که تعیین کننده ی سایر وجوه زندگی است و این ساخت نیز به نوبه خود متأثر از شرایط اقلیمی ایران هم چون کم آبی و فاصله زیاد واحدهای تولیدی به وجود آمده است. چنین رویکردی جدا از آن که در تحلیل نهایی به معنای تمکین به نوعی جبر جغرافیایی است؛ در نزد این نویسندگان و به خصوص در نمونه ی کاتوزیان به جبرگرایی «تاریخ باورانه» نیز گرفتار شده است. بدین شکل که الگوی جامعه شناسی تاریخی آنان به گونه ای است که جامعه کنونی را سخت ملهم از ساختارهای ستبر تاریخی می-شناسد که گویی در طی هزاران سال تداوم داشته اند و بدین ترتیب از تاریخ «بار گرانی» ساخته اند که رهایی از دست آن را دشوار می نمایاند. این مقاله ضمن نقد این دیدگاه ها به جای جامعه شناسیِ تاریخی کلان نگر از نوع کاتوزیان، جامعه شناسی با برش های مقطعی تاریخی را پیشنهاد می کند.